نوآوری در مدل کسب و کارها مبتنی بر گسترش پلتفرم های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
832 - 855
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل نقش پلتفرم های دیجیتال در بهبود فرایندها، داده ها و ارتباطات کسب وکار است. در این راستا، مطالعه حاضر، به دقت به بررسی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم این پلتفرم ها بر ساختارهای سازمانی و عملکردهای تجاری پرداخته است. هدف از این تحلیل، فهمیدن این است که چگونه تکنولوژی های دیجیتال، می توانند به تسهیل نوآوری و توسعه مدل های کسب وکار نوین کمک کنند و چه چالش ها و فرصت هایی را برای سازمان ها فراهم آورند. این پژوهش با تمرکز بر یک چارچوب دیجیتال مشخص، نحوه استفاده از پلتفرم های دیجیتالی را در سطوح مختلف سازمانی بررسی می کند و به توضیح این موضوع می پردازد که چگونه این پلتفرم ها می توانند به افزایش بهره وری و کارایی در فرایندهای کاری کمک کنند. علاوه براین، پژوهش به دنبال درک بهتری از چگونگی بهره مندی سازمان ها از فرصت های نوآورانه ایجاد شده توسط پیشرفت های فناوری دیجیتال است، با تأکید بر اینکه چگونه می توان از این فرصت ها، برای بهبود تعاملات مشتری و استراتژی های بازاریابی استفاده کرد.
روش: این پژوهش از روش دلفی خبرگانی برای شناسایی و تجزیه وتحلیل پیشران های کلیدی استفاده کرده است. روش دلفی یک تکنیک سیستماتیک است که به منظور جمع آوری و هم سوسازی نظرهای متخصصان، از طریق چندین دوره پرسش و پاسخ بدون تعامل مستقیم بین آن ها به کار می رود. این روش به پژوهشگر اجازه می دهد تا داده ها و اطلاعات جامعی را از خبرگان مختلف جمع آوری کند و به تحلیل عمیق تر و بی طرفانه تری دست یابد. همچنین، این مطالعه از نرم افزار تحلیلی میک مک استفاده کرده است تا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پیشران های شناسایی شده را بررسی کند. نرم افزار میک مک ابزار قدرتمندی برای بررسی روابط متقابل و تعیین سطوح نفوذ و تأثیرپذیری بین عناصر مختلف در یک سیستم است. با استفاده از این تکنیک، پژوهشگر می تواند نقشه ای از پویایی های بین پیشران ها را ارائه دهد و به تشخیص نقاط کلیدی برای مداخله و بهینه سازی بپردازد. علاوه براین، تحلیل روند و رویکردهای شهودی به کار رفته در این پژوهش، به درک عمیق تری از روندهای آینده و عدم قطعیت های مرتبط با آن ها کمک می کند. این بخش از مطالعه شامل بررسی دقیق تغییرات محیطی و اقتصادی می شود که می تواند بر کسب وکارها تأثیر چشمگیری داشته باشد. با استفاده از تحلیل های شهودی، پژوهش به دنبال پیش بینی تغییرات پیچیده در بازار و محیط کسب وکار است که بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان ها تأثیر می گذارد.
یافته ها: یافته های این پژوهش تأکید می کنند که پلتفرم های دیجیتال، در دسترسی به داده های بزرگ و انجام تحلیل های هوشمندانه داده ها نقش محوری دارند. استفاده از این پلتفرم ها به سازمان ها اجازه می دهد تا از داده های خام، به طور مؤثرتری استفاده کنند و از تکنیک های پیشرفته ای مانند یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، برای استخراج اطلاعات اجراشدنی بهره ببرند. این فرایند به سهم خود، سبب شکل گیری و توسعه مدل های کسب وکار نوین و پایدار می شود که می توانند به بهبود کارایی و افزایش سودآوری کمک کنند. علاوه براین، تطابق و انعطاف پذیری در برابر تغییرات فناوری دیجیتال، به عنوان عوامل حیاتی در بهره مندی از فرصت های نوآورانه شناسایی شده اند. سازمان هایی که قادرند تکنولوژی های جدید را انتخاب و آن ها را سریع اجرا کنند، می توانند به طور مؤثری در بازار رقابت کنند و پیشتاز باشند. این انعطاف پذیری نه تنها به حفظ رقابت پذیری کمک می کند، بلکه به توانایی سازمان در پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریان در حال تحول نیز می افزاید. یافته ها همچنین نشان داده اند که تعامل میان تکنولوژی های دیجیتال و استراتژی های کسب وکار می تواند به توسعه محصولات و خدمات نوآورانه تر که به طور خاص برای جلب رضایت مشتریان طراحی شده اند، منجر شود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر اهمیت توسعه قابلیت های دیجیتالی و ایجاد مدل های کسب وکار انعطاف پذیر و مقاوم در برابر تغییرات در عصر دیجیتال تأکید می کند. این مطالعه نشان می دهد که برای دستیابی به موفقیت در فضای کسب وکار مدرن، سازمان ها باید استراتژی هایی را پیاده سازی کنند که نه تنها به آن ها امکان می دهد تا با سرعت به تغییرات تکنولوژیکی واکنش نشان دهند، بلکه به آن ها این قدرت را می دهد که از این تغییرات برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار استفاده کنند. این پژوهش همچنین راهنمایی هایی را برای تصمیم گیرندگان و مدیران کسب وکار ارائه می دهد تا با استفاده از داده های بزرگ و تحلیل های هوشمندانه، به بهینه سازی عملیات و افزایش کارایی درون سازمانی بپردازند. استفاده مؤثر از تکنولوژی های پیشرفته می تواند به سازمان ها کمک کند تا دیدگاه های جدیدی به بازارهای هدف خود داشته باشند و به شناسایی فرصت های جدید کسب وکار بپردازند که پیش از این، دست نیافتنی به نظر می رسیدند. علاوه براین، تأکید می شود که سازمان ها باید به طور مداوم به آموزش و توسعه منابع انسانی خود بپردازند تا کارکنان بتوانند با تکنولوژی های نوین همراه شوند و از آن ها به نحو احسن استفاده کنند. این امر مستلزم ایجاد فرهنگی است که نوآوری و یادگیری مستمر را در هر سطح از سازمان تشویق کند و به کارکنان اجازه دهد تا در محیطی تحریک آمیز و پشتیبان کننده رشد کنند.