مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دولت پهلوی
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای احزاب سیاسی تجمیع و تألیف خواسته های مردم و انتقال آن خواسته ها به دستگاه سیاسی و نمادهای تصمیم گیری است. همان طور که موریس دوورژه می گوید: احزاب چون ترجمان نیروهای اجتماعی به شمار می روند و خواسته های گروه، طبقه، و نیروی اجتماعی ای را که از آن برآمده اند تأمین می کنند. این هدف از طریق کسب و حفظ قدرت توسط احزاب معمولاً در نظام انتخاباتی تحقّق می یابد. بررسی کارکرد احزاب در جامعه ایران، نشان دهنده آن است که احزاب به ویژه از زمان کودتای 28 مرداد تاکنون ناکارآمد بوده اند. استدلال این مقاله آن است که ماهیت رانتیر دولت در دهه چهل و پنجاه شمسی از جمله دلایل ناکارآمدی احزاب سیاسی بوده است. دولت قبل از انقلاب، با توان اقتصادی حاصل از درآمدهای رانتی توانسته بود به حمایت از مصرف گرایی و تأمین نیازهای اوّلیه زندگی عامّه مردم بپردازد، و آنها را از گرایش به فعّالیت های سیاسی در چارچوب احزاب و دیگر گروه ها برای پیگیری خواسته هایشان باز دارد؛ همچنین درآمدهای مالیاتی این توان را به دولت می داد که با درآمدهای رانتی، احزاب دولتی کاملاً وابسته ای را به وجود آورد و به کنترل و سرکوب احزاب مخالف بپردازد.
جایگاه روحانیون متنفّذ در مدرنیزاسیون قضایی و تدوین قانون مدنی در عصر پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
در طول اعصار پیشین در نظام قضایی ایران، منصب قضاوت همواره در حیطه اختیارات علما و روحانیون بوده است که این امر با رسمی شدن مذهب تشیع در عصر صفوی، از استحکام بیشتری برخوردار گردید. با روی کار آمدن دولت پهلوی، مدرنیزاسیون در کلیه ابعاد و ارکان مملکت در دستور کار قرار گرفت، طبعاً نظام قضایی سنتی مبتنی بر عرف و شرع نیز از دایره شمول مدرنیزاسیون برکنار نماند. این تغییر و تحولات در ساختار اداری و اجرایی کشور با واکنش هایی از سوی مردم به ویژه علما و روحانیون مواجه گردید، به ویژه در حوزه نظام قضایی که علما و روحانیون شیعی به طور سنتی خود را متولی امر قضا می دانستند. از آنجا که رویکرد دولت پهلوی در نظام قضایی، دوری جستن از نظام قضایی شرعی و تمایل به ساختارهای غربی بود، با مخالفت بیشتری از سوی ایشان مواجه گردید، بنابراین آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ این موضوع است که اشخاص و متنفّذینی که در نوسازی دستگاه قضایی ایفای نقش کردند، چه پایگاه های داشتند که منتهی به تدوین قانون مدنی بر اساس فقه جعفری گردید؟
ماهیت دولت پهلوی (دوم) از دیدگاه حزب توده ایران و سازمان چریک های فدایی خلق ایران (1357-1332)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سه دهه پس از کودتای 28 مرداد 1332، دولت پهلوی با جریان فکری مخالفی مواجه شد که طیفی از اقشار به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده را به خود جذب کرده بود. این جریان که برآمده از نظام فکری مارکسیسم بود، در دو تشکل حزب توده ایران و سازمان چریک های فدایی خلق ایران نمودار شد: حزب توده که از اوایل دهه 1320 فعالیت خود را آغاز کرده بود، جریان چپ سنتی را نمایندگی می کرد و چریک های فدایی خلق ترجمان چپ رادیکال بودند که در دهه 1340 وارد عرصه مبارزه شدند. این دوپارگی نتیجه تضاد بینش و رفتار عناصر چپ بود که در روند مبارزات سیاسی خود، در قالبی واحد، اما با نگاه هایی متفاوت ماهیت نظام سیاسی را تبیین و تفسیر کردند. گرچه پایه تفسیر هر دو طیف چپ بر نظام فکری واحد (مارکسیسم – لنینیسم) استوار بود، چارچوب نظری چپ رادیکال با دیدگاه های دیگری پیوند خورده بود که تفکر آن ها را از چپ سنتی متمایز می کرد؛ از این رو در برابر عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام حاکم به گونه ای متفاوت می اندیشیدند و عمل می کردند. هدف این مقاله ارائه تفسیری از اندیشه حزب توده و سازمان چریک های فدایی خلق در باب ماهیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت پهلوی در سه دهه سی تا پنجاه شمسی است که براساس آن کوشیدند رادیکال مبارزه خود را سامان دهند
درآمدهای نفتی، بازتولید فرهنگ سیاسی تَبعی و اقتدارگرایی در ایران (1357- 1336)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریّه ی دولت رانتیر، درآمد نفت علّت خودمختاری دولت و صعود اقتدارگرایی دانسته می شود. رانت بر سرشت، ساختار و کارکردهای دولت تاثیر دارد اما صرف وجود آن به استقلال دولت از جامعه و اقتدارگرایی نمی انجامد. برقراری اقتدارگرایی در کشورهای صاحب نفت مستلزم وجود پیشینه ای از فرهنگ سیاسی تبعی و ساختارهای سیاسی ای متناسب با آن است. بر این اساس درآمد نفت نه عامل تعیّن بخش بلکه تنها ابزار مناسبی برای مهندسی فرهنگی و باز تولید فرهنگ سیاسی تبعی و اقتدارگرایی در این جوامع است. به این ترتیب پایه های استیلای دولت بر جامعه نه بر نفت، بلکه بر فرهنگ و ساختارهای سیاسی تبعی ایی استوار می شود که از گذشته در این جوامع وجود داشته و به کمک درآمدهای نفتی بازتولید شده اند. این مقاله با پذیرش اهمیت درآمدهای نفتی در توضیح کارکردهای دولت و همزمان با عطف توجّه به کاستی های نظریّه ی دولت رانتیر، نقش دولت پهلوی در بازتولید وجوه تبعی فرهنگ سیاسی ایران و اقدامات آگاهانه ی آن را برای مهندسی فرهنگی به کمک ابزارها و نهادهایی مانند نظام آموزشی ، مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی و از این طریق شکل گیری اقتدارگرایی در ایران بررسی می کند.
ویژگی های دولت پهلوی دوم و آسیب پذیری آن در مقابل بسیج انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، آسیب پذیری های دولت پهلوی دوم و نقش آن در بسیج انقلابی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که ویژگی ها و آسیب پذیری های دولت پهلوی دوم که موجب بسیج انقلابی شد، چه بودند. برای پاسخ به این سؤال، از روش تحلیل اسنادی که از انواع روش های کیفی است، استفاده شده. با این روش، اسناد و مدارک موجود شامل کتاب ها، مقالات و پایان نامه ها بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ترکیبی از نظریات دولت محوری که شامل نظریه های استقلال دولت، رویکرد توان دولت، دیدگاه فرصت شناسی سیاسی و نگرش ساختمان گرایی دولت است، مدلی جهت تبیین وضعیت دولت رژیم پهلوی و آسیب پذیری آن، و رابطه آن با بسیج انقلابی عرضه کرده و با استفاده از آن، به تحلیل آسیب پذیری های دولت پهلوی و رابطة آن با بسیج انقلابی پرداخته است. از نتایج تحقیق آن است که مهم ترین موارد آسیب پذیری دولت پهلوی، شامل استقلال دولت رانتی پهلوی از طبقات اجتماعی (جامعه مدنی)، ضعف توانایی دولت در سیاست گذاری ها، ضعف دیوان سالاری نهادهای دولتی، انحصارطلبی دولت و آسیب پذیری های حاصل از نوسازی و اصلاحات دولت در ترکیب با هم، به بسیج انقلابی منجر شده است.
تأثیرات نوسازی دولت پهلوی بر خاستگاه اجتماعی نمایندگان مجلس شورای ملی در ده ه ی چهل شمسی
حوزه های تخصصی:
نوسازی، مهم ترین رویکرد اقتصادی و اجتماعی دولت پهلوی در دهه های چهل و پنجاه شمسی بود. سیاست های ایالات متحدة آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، به عنوان یک ابرقدرت در تقابل با کمونیسم، از عوامل عمدة توجه به نوسازی در سطح جهان بود. در دهه های سی و چهل، ساخت یک طبقة متوسط ایرانی، که با اهداف اساسی آمریکا همسو باشد، در اولویت برنامه های اقتصادی و اجتماعی شاه و آمریکا قرار گرفت. شاه و دربار، با اقدامات و زمینه سازی های خود به تدریج خاستگاه خانوادگی و طبقاتی نخبگان سیاسی کشور را تغییر دادند. این مقاله، درصدد است با تحلیل خاستگاه اجتماعی نمایندگان، با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل آماری، تأثیرات سیاست نوسازی اقتصادی و اجتماعی دولت پهلوی را بر ترکیب نمایندگان دوره های نوزدهم، بیستم، و بیست و یکم بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت پهلوی، به تدریج زمینه را برای ورود طبقة متوسط و نخبگان جدید به عرصه های مدیریتی فراهم کرد. تغییر نخبگان در حوزة مجلس از مجلس نوزدهم شروع و در مجلس بیستم ادامه یافت و در مجلس بیست ویکم مرحلة تکاملی خود را طی کرد.
نوستالژیا؛ مشروعیت و ضد مشروعیت در دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بررسی ریشه ها و عوامل)
تفسیر سیاست در دولت پهلوی، بر مبنای الگوی نوستالژیا، هدف این مقاله است. نوستالژیا، به منزله موقعیتی بنیادین در حیات ذهنی انسان، می تواند عرصه سیاسی را متأثر از مضامین و انگاره های خود سازد. در این مقاله، با تمرکز بر دوره پهلوی، قصد داریم تا که نشان دهیم، مشروعیت، که از زمره مفاهیم اساسی مرتبط با سیاست است، ماهیتی عمدتاً نوستالژیک به خود گرفته بود. الگوی نوستالژیا، خودآگاه و ناخودآگاه، به یکی از سرمشق های جاافتاده و مسلط بر گفتمان های ایران عصر پهلوی تبدیل شده بود. در این مقاله، نوستالژیا، به مثابه محل اتصال فرهنگ و سیاست تفسیر می شود. الگوی نوستالژیا، آن چنان فراگیر بود که، حتی صورت بندی نظری ایده ها و افکار نیروهای رقیب و مخالف دولت پهلوی نیز، بیشتر درون چنین سرمشق فراگیر و عامی انجام می شد. این، عام بودن نوستالژیا است که هم گفتمان ملی ایران باستان گرایی حاکم و هم گفتمان دینی اسلام گرایی رقیب (و برخی دیگر گفتمان های حاضر در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) را پوشش می دهد. الگوی نوستالژیا، در عرصه سیاست، برای یکی (دولت پهلوی)، مقدمات کسب اعتبار و مشروعیت تدارک می دید و برای دیگری (گفتمان رقیب)، لوازم مورد نیاز جهت سلب مشروعیت از نظام موجود را فراهم می کرد. پارادایم نوستالژیا، نشان خود را بر سیاست در ایران آشکار ساخت.
تحلیل برسازی هویت ملی ایرانی بر مبنای نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت به عنوان یک عامل معنا ساز، نه یک امر ثابت که سیّال و متغیر است. مولّفه های اساسی هویت در طی زمان و تحت تأثیر برخی حوادث و اندیشه ها دچار تغییر و دگرگونی می شوند. مؤلفه نژاد و تبار مشترک به عنوان یک مولّفه هویت بخش برای ایرانیان در سده اخیر به ویژه در دوران جنگ جهانی اول و سال های پس ازآن، به مولّفه های هویت بخش اضافه گردیده است. این مقاله زمینه ها و چگونگی برسازی هویت ایرانی بر اساس مولّفه نژاد را با استفاده از روش تاریخی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه برساخت گرایی مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بر آن است که طرح مولّفه نژاد به عنوان یک عامل هویت ساز برای ایرانیان، تحت تأثیر اندیشه های نژادی اروپا، از دستاوردهای شرق شناسی بوده است. دوران جنگ جهانی اول به خاطر شرایط سیاسی و اجتماعی خاص ایران و ارتباط با آلمانی ها در این فرایند بسیار تأثیرگذار بوده است. با به قدرت رسیدن رضاشاه، ناسیونالیسم مبتنی بر نژاد تبدیل به ایدئولوژی دولت پهلوی گردید.
دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران دوره پهلوی (مطالعه موردی سپاهیان صلح 1341-1355ش)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابتکارات جان اف. کندی رئیس جمهور آمریکا در تداوم برنامه اتحاد برای پیشرفت و در راستای دیپلماسی عمومی و بهبود وجهه آمریکا در جهان سوم، تشکیل سپاهیان صلح (گروه صلح) در سال 1961م بود. اعضای سپاهیان صلح، جوانان دانشجو و دانش آموختگان دانشگاه های آمریکا بودند که به صورت داوطلبانه به این گروه پیوسته بودند و بعد از دیدن آموزش های لازم به کشورهای دیگر اعزام می شدند. آموزش نیروی انسانی و همچنین کمک به تفاهم بیشتر ملت ها با آمریکا و به عبارت بهتر صدور فرهنگ و شیوه زندگی آمریکایی، از اهداف عمده سپاهیان صلح بود. این مقاله با استفاده از روش اسنادی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که: زمینه و اهداف حضور و فعالیت سپاهیان صلح در ایران چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که فعالیت سپاهیان صلح، جزئی از برنامه های رقابت ایدئولوژیکی بین دو بلوک شرق و غرب در دوران جنگ سرد بود. سپاهیان صلح، یکی از ده ها ابزار دیپلماسی عمومی آمریکا بود که برای آموزش و تبلیغ فرهنگ و زندگی آمریکایی و الگوسازی آن در کشورهای زیر نفوذ آمریکا از آن استفاده می شد.
تحلیل نوسازی نظام آموزشی ایران در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه (با تأکید بر کنفرانس انقلاب آموزشی رامسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۸۱/۵)
25-45
حوزه های تخصصی:
به منظور دست یابی به علوم نوین و تربیت نیروی انسانی ماهر، نوسازی نظام آموزشی ایران، از دغدغه های دولت مردان ایرانی در دوره قاجار و پهلوی بود. با وجود نوسازی هایی که در دوران قاجار و پهلوی اول صورت گرفت، دهه چهل و اوایل دهه پنجاه اوج نوسازی آموزشی ایران محسوب می شود. این امر که ناشی از ضرورت های داخلی و بین المللی بود، دولت پهلوی را واداشت تا با حمایت امریکا و با اتکا به درآمد روزافزون نفتی، نوسازی آموزشی را به عنوان یکی از مهم ترین اولویت های توسعه خود قرار دهد. در اصول انقلاب سفید چندین اصل را به امور آموزشی اختصاص یافت و برای پیگیری اجرای این اصول از سال 1347 تا 1355 ش. هر ساله کنفرانسی با عنوان «انقلاب آموزشی رامسر» برگزار شد. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، زمینه ها و اهداف نوسازی نظام آموزشی توسط دولت پهلوی را با تأکید بر اسناد و مصوبات کنفرانس رامسر تحلیل نموده و ایدئولوژی حاکم بر این نوسازی را واکاوی نماید. یافته های پژوهش بر آن است که نوسازی نظام آموزشی تحت تأثیر مکتب نوسازی به منظور رفع عقب ماندگی تاریخی نظام آموزشی و تأمین نیروی انسانی ماهر و برآورده کردن اهداف ایدئولوژیک دولت پهلوی صورت می گرفت.
بازنمایی هویت نژادی در کتاب های درسی تاریخِ مدارس ابتدایی و دبیرستان در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر برساخت گرایی، هویت به عنوان یک عامل معناساز، نه یک امر ثابت که سیال و متغیر است. مؤلفه های اساسی هویت نیز طی زمان دچار تغییر و دگرگونی می شوند. آموزش وپرورش از مهم ترین نهادهایی است که دولت ها از طریق آن می کوشند هویت مورد نظر خود را بر جامعه القا کنند. مهم ترین مولفه های ناسیونالیسم دولت پهلوی بر تاریخ و فرهنگ باستانی ایران ابتنا داشت و تأکید بر آریایی نژاد بودن ایرانیان از عناصر اصلی آن محسوب می شد. متون آموزشی تاریخ مدارس این دوره، تحت تأثیر این گفتمان و در پاسخ به نیازهای سیاسی و اجتماعی خاص آن تولید شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل تاریخی بر آن است که با بهره گیری از نظریه برساخت گرایی، به بازنمایی هویت نژادی دولت پهلوی در متون آموزشی تاریخ مدارس این دوره بپردازد، و به این سؤال پاسخ دهد که مؤلفه نژاد چه جایگاهی در هویت سازی متون درسی تاریخ این مدارس داشته است؟ یافته های پژوهش بر آن است که هویت مبتنی بر نژاد آریایی به عنوان یک مؤلفه اساسی هویتی در متون درسیِ تاریخ مدارس این دوره نمود خاصی یافته است. تأکید بر برتری نژاد ایرانی، پیوند با اروپاییان و تمایز از نژاد عرب از ویژگی های عمده این نژادگرایی است.
دولت پهلوی، اصلاحات ارضی و نظریه توسعه روستو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۶ شماره ۷۶
145 - 174
حوزه های تخصصی:
اصلاحات ارضی مهم ترین برنامه تحول اجتماعی در زمان دولت پهلوی بود که از اوایل دهه 1340 شمسی با جدیت در دستور کار حکومت محمد رضا شاه قرار گرفت. شاه و دولت علی امینی که مسئولیت اجرای این طرح عمده را در اختیار داشت با الهام از افکار جامعه شناس برجسته آن عصر آمریکا یعنی والت ویتمن روستو بدنبال پیاده سازی نسخه غربی توسعه در ایران بودند. نظریه پنج مرحله ای خیز روستو که مراحل چندگانه ای را برای توسعه و رشد کشورها تجویز می کرد مدل پیشرفت کشورهای غربی بود و دولت آمریکا برای جلوگیری از سقوط کشورهای جهان سوم در ورطه ی کمونیسم زمان جنگ سرداز انتشار این نظریه و عمل به آن در نقاط مختلف جهان حمایت می کرد. بطور کلی اصلاحات ارضی در ایران سه مرحله را پشت سر گذاشت: 1- مرحله اول با تصویب لایحه قانونی اصلاحات ارضی مصوب دی 1340 شروع و به مدت 1 سال به طول کشید. 2- با تصویب نامه 18 بهمن 1341 شروع و با تصویب نامه 3 اسفند 1343 به اجرا درآمد. 3- مرحله سوم از 1347 شروع و تا 1351 به طور رسمی پایان یافت. در تشریح اوضاع ایران در استانه اصلاحات ارضی باید گفت که شاه بعد از کودتای 28 مرداد با فقدان مشروعیت در بیشتر سطوح حاکمیت و معضلات سیاسی و امنیتی بسیاری دست و پنجه نرم می کرد . واژگان کلیدی: روستو، اصلاحات ارضی، دولت پهلوی، توسعه.
کارکرد نهاد موزه ایران باستان در اندیشه دولت ملت دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس موزه در عصر جدید به عنوان نهادی چندوجهی و چند کارکردی، نشانگر تحولی بنیادین در نظام معرفتی انسان بود. زمینه شکل گیری این نهاد بر اساس زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاصی استوار بود. ایجاد محلی به عنوان محل نگهداری اشیاء عتیقه یا موزه به دنبال آشنایی ایرانیان با موزه های اروپایی و اکتشافات آثار باستانی به عصر ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. ناصرالدین شاه در پی ایجاد موزه، در کاخ گلستان محلی را برای حفظ و نمایش آثار عتیقه و باارزش تاریخی دایر کرد، اما این اقدام قوام نیافت. با آشنایی ایرانیان با اندیشه های جدید و اهمیت موزه و آثار باستانی، اندیشه تأسیس موزه توسط نخبگانی که در انجمن آثار ملی جمع شده بودند، دنبال شد و درنهایت با تشکیل دولت مدرن پهلوی، بنای موزه ایران باستان در ضلع غربی میدان مشق و در موقعیت مرکزی پایتخت آغاز شد. این مقاله با روش تاریخی تحلیلی بر آن است که علل ایجاد و مهم ترین کارکردهای موزه ایران باستان را در بافتار دولت پهلوی تحلیل و بررسی نماید. دستاوردهای پژوهش بیانگر آن است که تأسیس موزه در ایران در پیوند عمیق با اندیشه ناسیونالیسم شکل گرفت. هرچند تأسیس این نهاد از آمال روشنفکران مشروطه بود، به دست دولت پهلوی نهایی و عملی شد. باوجود کارکردهایی چون گردآوری و نگهداری و حفاظت، نمایش، آموزش و پژوهش، هویت سازی و مشروعیت جویی از این نهاد مهم ترین هدف و خواست دولت پهلوی بود و به دنبال برساخت و بازتولید روایت هایی از تاریخ باستانی بود که از ایدئولوژی دولت پهلوی پشتیبانی نماید.
تأثیر سیاست های دولت پهلوی بر نهادینه نشدن فرهنگ مشارکت عمومی در عرصه حفاظت محیط زیست (1321- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل موفقیت دولت در اجرای سیاست های محیط زیستی، مشارکت عمومی فعال و مؤثر مردم است. به همین جهت در این پژوهش، با تحلیل سیاست های محیط زیستی دولت ایران به خصوص تحلیل قوانین موضوعه محیط زیستی و نگاهی به رویکرد برنامه های عمرانی پنج گانه پیش از انقلاب 1357، به سهم دولت و تأثیر سیاست هایش بر کاهش مشارکت عمومی و فقر فرهنگ مشارکت در امر حفاظت محیط زیست پرداخته می شود. براساس فرضیه این پژوهش، دولت پهلوی به دلیل تلاش برای استفاده از توان قضایی، تقنینی و نظام اداری در حال گسترش خود، درصدد انجام تمام امور مربوط به حفاظت محیط زیست بود و همین امر مانع حضور مردم در حفاظت محیط زیست می شد. بنابراین در پاسخ به این سؤال که دولت پهلوی چه نقشی در عدم مشارکت عمومی فعال در حفاظت محیط زیست داشته است، نشان خواهیم داد که در ایران به دلیل سیطره دولت استبدادی و تمامیت خواه، غلبه مدل نهادی سیاست گذاری و رویکرد دستوری برنامه ریزی توسعه با استفاده از قانون گذاری های متکی بر راهکارهای انتظامی- انضباطی، عرصه برای حضور فعال مردم در حفاظت از محیط زیست هر روز تنگ تر می شد و همین عوامل از تبدیل مسائل محیط زیستی به مسئله ای اجتماعی آن گونه که در غرب رخ نمود، جلوگیری کردند.
خوانشی نو از علل تعلیق برنامه هفت ساله اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶ (پیاپی ۱۳۶)
143 - 175
حوزه های تخصصی:
تهیه برنامه عمرانی هفت ساله اول و اجرای آن با تصویب قانون «اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه» مجلس شورای ملی در 26 بهمن 1327ش، آغازی برای کاربرد برنامه ریزی اقتصادی در ایران بود. نخستین روزهای اجرای برنامه عمرانی اول همزمان شد با ملی شدن صنعت نفت که بحران های سیاسی و اقتصادی را در کشور به دنبال داشت. از آنجا که هدف اصلی برنامه هفت ساله اول، هدایت عایدات نفت در برنامه های عمرانی کشور بود، تأثیر مستقیمی بر برنامه هفت ساله اول داشت و یکی از مهم ترین علل رکود برنامه عمرانی اول محسوب می شد. علاوه بر ارزیابی موفقیت برنامه اقتصاد بدون نفت دولت مصدق، عایدات نفت تنها 14/37 از منابع هزینه برنامه اول را تشکیل می داد. بدین ترتیب، تحقق سایر منابع هزینه برنامه اول می توانست مانع رکود این برنامه شود. بر همین اساس، این سؤال مطرح می شود که علاوه بر بحران ملی شدن صنعت نفت، چه عوامل دیگری در رکود برنامه اول تأثیرگذار بوده است؟ در پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد تحلیلی- تبیینی، این فرضیه که قطع همکاری مبتکر اصلی برنامه ریزی در ایران و دخالت عوامل سیاسی در سازمان متولیِ امر برنامه ریزی موجب رکود برنامه اول شد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که همکاری ابوالحسن ابتهاج با عوامل کودتای 28 مرداد و عدول از نقش سازنده اش در نظام برنامه ریزی طی دوران نخست وزیری مصدق همچون سال های استقرار نظام برنامه ریزی در ایران و همچنین دخالت مؤلفه های سیاسی در امر برنامه ریزی، از عوامل مغفول مانده رکود برنامه عمرانی اول است.
خانه های انصاف؛ نوسازی قضایی یا بازگشت به سنت های دادرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
101-120
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های تاریخی سنت دادرسی در ایران، غیررسمی بودن و خودسامانی و استقلال نسبی این نهاد از تشکیلات دولتی بوده است. در دوران مدرن به دنبال آشنایی ایرانیان با نهادهای دادرسی اروپایی و آگاهی از کاستی های نهادهای سنتی، یکی از اقدامات اصلاحی دولتمردان قاجار و پهلوی نوسازی نهادها و شیوه های دادرسی ایران بود. از جمله این اصلاحات نوسازی قضایی بود که در دهه چهل در قالب انقلاب سفید انجام شد. اصل نهم انقلاب سفید به طرح ایجاد خانه های انصاف اختصاص داشت که هدف از آن گسترش عدالت قضایی و ایجاد تشکیلات دادرسی در مناطق روستایی بود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع موجود بر آن است که زمینه و کارکردهای نهاد خانه انصاف را مطالعه و بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که ضرورت تشکیل خانه انصاف چه بود و چگونه می توان نسبت این تحول را با انقلاب سفید تبیین کرد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد خانه های انصاف با بهره گیری از رویه ها و نیروهای سنتی موجود، ضمن کاستن از بار پرونده های قضایی، بوروکراسی دولتی را در عرصه دادرسی گسترش دادند و دادرسی غیررسمی را در قالب دادرسی رسمی درآوردند
حفظ و بهبود محیط زیست در برنامه عمرانی پنجم (1352-1356ش) با تکیه بر جنگل ها و مراتع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صورت بندی های متفاوتی درباره گفتمان های محیط زیست ارائه می شود. این گفتمان ها نحوه نگاه دولت ها و جوامع به محیط زیست را مشخص می کند. بدون تردید پیروی از هر یک از این گفتمان ها نتایج مشخصی را برای کشورها به بار می آورد و سیاست گذاری های خاصی را برای حفاظت از محیط زیست و چگونگی و میزان بهره برداری از منابع طبیعی تعیین می کند. یکی از گفتمان های محیط زیستی، گفتمان توسعه پایدار است که با گفتمان «پایست گرایی» (سروایولیزم) رابطه نزدیکی دارد. این گفتمان بر استفاده بهینه از منابع طبیعی تأکید دارد و این منابع را میراث تمام انسان ها می داند؛ به گونه ای که نسل های آینده نیز امکان استفاده از آن ها را داشته باشند. در ایران پیش از انقلاب 57، برنامه عمرانی پنجم تنها برنامه ای بود که فصلی مشخص برای حفظ و بهبود محیط زیست اختصاص داده بود. نگارنده این پژوهش با استفاده از روش تحقیق تاریخی، ضمن بیان اهداف و خط مشی های برنامه پنجم (و همچنین برنامه تجدید نظر شده) در تلاش است به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان محیط زیستی حاکم بر برنامه پنجم چه بود؟ و چه نتایجی را برای محیط زیست به بار آورد؟ جنگل ها و مراتع نیز به عنوان مطالعه موردی این پژوهش در نظر گرفته شده است. این مقاله نشان م ی دهد که عدم به کارگیری توسعه پایدار چگونه به غلبه نگاه ترمیمی و واکنش گرانه و غفلت از نگاه پیشگیرانه منجر شد. این امر نیز به نوبه خود برنامه های حفاظت را نسبت به برنامه های بهره برداری عقب راند و در پیوند با نگاه ابزاری به محیط زیست، ماهیت دستوری برنامه ریزی توسعه و ذات مطلقه شبه مدرن دولت، نمایی کامل از توسعه ناپایدار را ارائه کرد.
بهداشت عمومی در بوشهر: مطالعه موردی آب آشامیدنی و مشکلات آن در دوره قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرد، گروه و جامعه موضوع بهداشت عمومی است و مؤلفه هایی چون بهداشت فردی، اجتماعی ، بهداشت محیط و آب را دربرمی گیرد و از اهمیت به سزایی برخوردار است. سلامت جامعه، بهداشت فردی و اجتماعی و محیط با وجود آب سالم و قابل دسترس تأمین می شود. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که با توجه به جایگاه آب در بهداشت عمومی، آب آشامیدنی شهر بوشهر از نظر بهداشتی و نحوه دستیابی به آن، چه روندی را از دوره قاجار به دوره پهلوی طی نموده است؟ این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی به کمک داده های تاریخی از نوشته های سیاحان داخلی و خارجی، منابع تحقیقاتی، گزارش های اداری نهادهای دولتی و روزنامه های محلی بر پایه تحقیقات تاریخی به پاسخ این سؤال پرداخته شده است. یافته پژوهش نشان می دهد با تلاش های دولت قاجار و پهلوی در روند توسعه و رعایت بهداشت عمومی، مسئله آب آشامیدنی از اهمیت برخوردار شد و از دوره قاجار به بعد توجه دولت ها به این امر جلب شد. در دوره پهلوی به دنبال برنامه های توسعه کشور رعایت بهداشت عمومی شتاب بیشتری یافت و با تأسیس نهادهای بهداشتی و تلاش های مردمی، سازوکارهایی در جهت توسعه آب لوله کشی و تصفیه آب آشامیدنی بوشهر، با وجود موانع موجود، صورت گرفت.
سیاست های محیط زیستی و تضاد اجتماعی در ایران، مطالعه ی موردی حیات وحش و گونه های جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های محیط زیستی و تضاد اجتماعی در ایران مطالعه موردی حیات وحش و گونه های جانوری مهدی رفعتی پناه مهرآبادی [1] چکیده محافظت از محیط زیست در غرب، تحت تأثیر عوامل مختلفی چون سیر تاریخی جوامع غربی، شکل گیری جامعه مدنی و بسط اندیشه های سیاسی و اجتماعی مختلف قرار داشت. جنبش محیط زیستی به عنوان یک جنبش اجتماعی در کنار جنبش های زنان، سیاهان و دانشجویان، نه تنها مسئله محافظت از محیط زیست را به مسئله ای اجتماعی تبدیل کرد، بلکه عاملی برای همبستگی گروه های اجتماعی مختلف چون زنان، سیاهان و رنگین پوستان شد. در ایران، به دلیل ماهیت دولت پهلوی به عنوان دولتی مطلقه و شبه مدرن، سیاست های محیط زیستی را نه جنبش های اجتماعی و لایه های زیرین جامعه، بلکه دولت و سازمان های گوناگون طراحی کردند و بدون در نظر گرفتن ظرفیت های اجتماعی و اقتصادی جامعه به اجرا درآوردند. این پژوهش با توجه به ساختار دولت پهلوی، چگونگی شکل گیری نهاد محافظت از گونه های جانوری و حیات وحش را بررسی کرد و نشان داد که چگونه دولت پهلوی با بی توجهی به پیوندهای تاریخی مردم به ویژه عشایر و روستائیان با محیط زیست و مشارکت ندادن مردم در طراحی و ایجاد مناطق محافظت شده و حفظ گونه های جانوری، تضاد میان مردم و حیات وحش را موجب شد؛ به گونه ای که ضمن افزایش آمار تخلف از قانون شکار و صید، با پیروزی انقلاب سال 1357، مردم حصارهای محافظتی را شکستند و تعرض به مناطق محافظت شده را آغاز کردند. واژه های کلیدی : محیط زیست، دولت پهلوی، حیات وحش، مناطق محافظت شده، مشارکت عمومی [1] . استادیار پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت) mahdirafati62@gmail.com
تحلیل قانونگذاری توسعه در ایران با استفاد از دستور زبان نهادی (1341- 1356)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
179 - 199
حوزه های تخصصی:
قوانین برنامه های عمرانی سوم، چهارم و پنجم را می توان مقدمه و مبنای اثرگذارترین پروژه های نوسازی در دولت پهلوی به حساب آورد. این قوانین در حقیقت سنگ بنایِ راهکارهایی بودند که دولت پهلوی تحت عنوان برنامه های عمرانی برای پیشبرد پروژه نوسازی تدوین کرد و به همین دلیل بررسی آنها می تواند به شناخت ماهیت برنامه های عمرانی و نوع نگاه دولت پهلوی به پروژه نوسازی کمک کند. این مقاله با استفاده از «دستور زبان نهادی» درصدد استخراج گزاره های نهادی و تحلیل قوانین برنامه های مزبور است تا نشان دهد ماهیت این برنامه ها از حیث اجزای مختلف گزاره های نهادی چون جزء اسنادی، شدت التزام، عمل، شرط و تنبیه چگونه بوده و اصولاً عامل و کنشگر اصلی در این قوانین که بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در تدوین قوانین برنامه های عمرانی، دولت به عنوان عامل اصلی در مرکز برنامه ها قرار داد. در هیچ یک از 111 گزاره نهادی موجود از سازمان های مردم نهاد یا غیردولتی به عنوان جزء اسنادی نام نرفته است. همچنین در 108 گزاره از شدت التزام بهره گرفته شده است. نکته قابل تأمل اینکه 81 مرتبه از اجبار به عنوان جزءِ شدت التزام استفاده شده است که این امر نشان از ماهیت دستوری برنامه ها دارد. به علاوه، عدم قید هر گونه شرط زمانی و مکانی در جزء شرط دلالت بر «عام بودگی» برنامه های عمرانی بدون توجه به تنوع زیستی، فرهنگی و اجتماعی دارد و آنی ترین نتیجه چنین نگاهی درگیر کردن دولت در امور مختلف، کنار گذاشتن نیروهای بالقوه مردمی و طرد مشارکت عمومی است.