مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
انقلاب مصر
حوزه های تخصصی:
گسترش سریع اینترنت و تکنولوژی های ارتباطی در کشورهای اسلامی این سوال را مطرح می سازد که این رسانه ها و واسطه های ارتباطی چه نقشی در جنبش ها و تحولات اجتماعی و سیاسی در این کشورها بازی می کنند. این مقاله فضایی را که اینترنت و تکنولوژی های جدید در اختیار جنبش های اجتماعی گذاشته اند تحلیل کرده و به عنوان یک مطالعه ی موردی به رابطه ی اینترنت و رسانه های دیجیتالی با جنبش اجتماعی در مصر و تاثیر فعالیت های مجازی چالشگران جامعه ی سیاسی بر کنش های اجتماعی و سیاسی این کشور پرداخته است. به این منظور با مبنا قرار دادن نظریه ی بسیج منابع چارلز تیلی به عنوان چارچوبی معرفت شناختی و روش شناختی در تحلیل جنبش اجتماعی، نقش و تاثیر فضای مجازی را در فرآیند های مدل بسیج(قدرت، بسیج، منافع، سازمان، سرکوب/تسهیل و تهدید/فرصت) و عناصر مجموعه ی کامل نمایش جنبش اجتماعی (ارزشمندی، اتحاد، تعهد و تعداد) بررسی کرده و نشان داده ایم که تعامل موفق بین فضای مجازی و جنبش اجتماعی ناشی از یک انطباق پویا میان کارویژه های گروه های اجتماعی و سیاسی در جهان واقعی و جهان مجازی است. در نهایت این مقاله چشم انداز بالقوه ای را در رابطه ی اینترنت و فعالیت اجتماعی در کشورهای اسلامی نشان می دهد و بر این فرض مبتنی می باشد که الگوی تعامل اینترنتی به ظهور و تقویت بعضی از عناصر تئوری بسیج منابع تیلی کمک می کند؛ به ویژه اگر اینترنت نسبت به علایق افراد در دنیایی واقعی همدلی و همراهی نشان دهد.
مطالعه تطبیقی تأثیر نارضایتی انقلابی بر نظام سازی آینده انقلاب در ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر تاریخی وجه مشترک انقلاب اسلامی ایران و انقلاب های اخیر در جهان اسلام، ریشه در بیداری اسلامی یکصد سال اخیر دارد اما در نوع نظام سازی دو گونه انقلاب مورد بحث ، تمایزهایی را می توان برشمرد که عوامل موثر بر آن از موضوعات مهم برای پژوهش است. مسأله مقاله حاضر،تبیین وجوه تمایز بسترسازهای شکل دهی به نارضایتی انقلابی در ایران و کشور های اسلامی منطقه و تأثیر آن در نظام سازی آینده انقلابی این کشور ها است. سئوال مقاله این است که چه وجوهی از تمایز در شکل گیری نارضایتی انقلابی در ایران و دیگر انقلاب های اخیر در جهان اسلام را می توان احصاء نمود و این عوامل چه تأثیری بر ماهیت ساختار سیاسی- اجتماعی نظام های برآمده از آن داشته وخواهد داشت. نگارندگان تلاش می کنند، فرضیه پژوهش را با در نظر گرفتن متغیر استقلال و تأکید بر فرهنگ محوری انقلاب اسلامی ایران از یک سو و با محور قرار دادن مسأله تلاش برای ارائه الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی در تقابل با شبه ترقی غربی در ایران معاصر، به تبین تمایزهای مذکور می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اگر چه هر دو تحول مورد بحث برگرفته از مبانی بیداری اسلامی است اما علاوه بر تفاوت در اندیشه های سیاسی اسلامی در شکل گیری نوع نظام سیاسی در این کشور ها با انقلاب اسلامی ایران،برخی تفاوت های ظریف جامعه شناختی در بسترهای شکل دهنده نارضایتی منجر به حرکت انقلابی، در نظام سازی و شکل گیری ساختار سیاسی پس از انقلاب نمود پیدا کرده است. این موضوع انقلاب اسلامی ایران را از تمامی انقلاب های جهان که شامل انقلاب های کلاسیک و انقلاب های جدید است جدا می نماید.
رهبری و حفظ انقلاب در ایران و مصر؛ تحلیلی بر نقش محمد مرسی درشکست انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی (ره) در دهه 1350 مصداق روشنی از مفهوم بیداری اسلامی از ایده تا عمل را در ایران محقق ساخت و آن را به عنوان الگویی به جهانیان عرضه داشت. پس از سه دهه از این رویداد, در ژانویه سال 2011 خیزش عمومی مردم مصر به بار نشست و حکومت سی ساله حسنی مبارک سرنگون گشت. متعاقبا طی روندی دموکراتیک, محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور برگزیده گردید؛ اما عدم کفایت وی در پایبندی به اهداف انقلاب و تمکین از مطالبات مردمی منجر شد زمامداری وی بیش از یک سال دوام نیاورد. دغدغه اصلی نگارندگان استفاده از روش تطبیقی در مطالعه نحوه مدیریت و تدبیر امام خمینی تئوریسین و رهبر بیداری اسلامی در تثبیت انقلاب و در مقابل تشریح نحوه عملکرد منفعلانه محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر در پاسداشت آرمان های انقلابی مردم, اقناع اپوزوسیون, حفظ انسجام ملی در میان مردم مصر است.
مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران می پردازد. سعی بر آن است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهت ها و تفاوت های انقلاب ایران و مصر چه بوده است که انقلاب ایران پیروز شد و همچنان ادامه دارد، اما انقلاب مصر پس از پیروزی نتوانست ادامه پیدا کند؟ پشتوانه نظری این مقاله مدل ترکیبی انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران است. بر طبق این مدل عوامل ساختاری متعددی بر وقوع انقلاب های اجتماعی مؤثر است که این عوامل شامل 1. توسعه وابسته،2. حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص، 3. شکل گیری و تبلور فرهنگ های سیاسی مقاومت و بحران انقلابی، همراه با 4. رکود اقتصادی، 5. ارتباط باز با نظام جهانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و همین طور مقایسه تاریخی است. نتایج حاکی از آن است که طبق مدل انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران همه عوامل مطرح شده در این مدل در وقوع دو انقلاب ایران و مصر دخیل بوده اند.
رسانه های جدید اجتماعی و نقش آنها در بازنمایی کنش های جمعی: تحلیل واقع بینانه انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
149-177
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های برجسته جنبش انقلابی مصر (2010-2011)، استفاده ابزاری معترضان از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی نوین به ویژه اینترنت و تلفن همراه است. رسانه های اجتماعی چون فیس بوک، توئیتر و یوتیوب؛ قابلیت پیام دهی متنی و نیز کارکردهای روزنامه نگاری شهروندی از طریق تلفن همراه و اینترنت (در پیوند با رسانه های رسمی)؛ و سایر پتانسیل های ارتباطی فناوری اطلاعاتی جدید، نقش قابل ملاحظه ای در مراحل مختلف تحولات انقلابی مصر داشته اند. اصطلاحاتی چون «انقلاب فیس بوکی»، «انقلاب توئیتری»، «انقلاب اینترنتی»، «انقلاب سایبری» و غیره، اگرچه شاید ماهیتی شعارگونه داشته و از دقت علمی به دور باشند، اما اهمیت ارتباطات جدید در فرایندهای انقلابی مصر و سایر کشورهای خاورمیانه را نشان می دهند. در این مقاله تلاش خواهد شد ارزیابی واقع بینانه و دقیقی از نقش ارتباطات مجازی ناشی از فناوری های اطلاعاتی جدید در جنبش انقلابی مصر داشته باشیم. ارزیابی تأثیر فناوری های اطلاعاتی جدید بر امکان کنش گرایی سایبر، آفرینش کنش های آنلاین و تقویت تعامل کنش آنلاین و آفلاین، امکان شبکه سازی اجتماعی، آشکارگی سرکوب و در نتیجه کاهش توان سرکوبگری حکومت بر اثر مکانیزم های افشاسازی ناشی از ارتباطات، بسیج، سازمان دهی، بازنمایی و پخش اخبار و اطلاعات مرتبط با جنبش در فرایند انقلاب مصر عمده ترین مباحث این مقاله را تشکیل خواهند داد. در پایان نیز به بررسی این مسئله می پردازیم که جایگاه فناوری های جدید ارتباطی در پیروزی انقلاب مصر چیست و اینکه آیا می توان ارتباطات مجازی را به مثابه متغیری مستقل در کامیابی جنبش انقلابی مصر به حساب آورد؟ هدف اصل مقاله حاضر، درک نقش و جایگاه فناوری های جدید ارتباطی از این منظر است که این ابزارها به خودی نه علت هستند و نه خود کارگزار، بلکه ابزاری است که تحت شرایط وجود علل و زمینه های خاص به مثابه یک تسریع و تقویت کننده در خدمت اهداف کارگزاران خواهد بود. این همان نقش و جایگاه واقعی فناوری اطلاعاتی - ارتباطی جدید در انقلاب مصر است.
الگوسازی در جوامع دستخوش تغییر؛ بررسی رقابت ایران و آمریکا برای الگوسازی در انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه نمی توان انقلاب 2011 مصر را بر اساس تعریف آکادمیک از «انقلاب»، یک انقلاب تمام عیار دانست؛ اما تحول شکل گرفته در این کشور از منظر تغییری که می توانست در نظم منطقه ای و الگوهای رفتاری بازیگران ایجاد کند، عمیقاً قابل مطالعه است. یکی از حوزه های بررسی، رقابت جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا برای الگوسازی در مصر است. این مقاله می کوشد تا با مفاهیمی هم چون قدرت نرم، تغییر سیاسی و دیپلماسی عمومی مدلی مفهومی را برای تبیین رقابت بازیگران خارجی در کشورهای دچار تغییر سیاسی طراحی کرده و به این سوال پاسخ دهد که اساساً الگوسازی در انقلاب مصر، تا چه میزان در دستور کار ایران و آمریکا قرار داشته و اهداف، محتوا و راهبردهای چنین الگوهایی چه بوده است. نتایج حاصل شده بیان گر این است که ایران و آمریکا عمیقاً به این موضوع پرداخته بودند.
تحلیلی بر انقلاب مصر از منظر جنبش های اجتماعی جدید و تله بنیانگذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً استدلال می شود انقلاب هایی که در کشورهای عربی در جریان بیداری اسلامی خودنمایی کرده اند، به واسطه خواسته ها و انتظاراتی بود که مردم از هیأت حاکمه درخواست کرده و ناکام مانده اند. مقاله حاضر درصدد است تا به واکاوی و تحلیل انقلاب مصر از منظر جنبش های اجتماعی جدید و تله بنیانگذار بپردازد تا نمایان سازد که این تحول، برآمده از اقدامات و جهت گیری های کلی حاکمان بوده است. بدین سان، مقاله پیش رو تلاش می کند تا به روش کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که با در نظر گرفتن بحران تله بنیانگذار، وقوع تحولات انقلابی در مصر تا چه اندازه با نظریه جنبش های اجتماعی جدید مطابقت می کند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد حکومت مصر در تله بنیانگذار گرفتار شده و بهره گیری از جنبش های اجتماعی جدید یکی از دلایل اصلی تحولات صورت گرفته در این کشور بود که وجود مطالبات و تقاضاهای موجود در میان مردم را پوشش داده و به عرصه ای جهت وقوع انقلاب متعیّن گشت. هر چند با توجه به واقعیت های موجود، اقتصاد سیاسی در نظریه جنبش های اجتماعی جدید در تحولات انقلابی مصر با فقر تئوریک مواجه است.
اقتصاد سیاسی انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چندین دهه است که سیاست های اقتصادی خود را در راستای سیاست های اقتصادی نولیبرال یا اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی که به عنوان یک مدل خاص اقتصادی از سوی امریکا و نهادهای تحت سلطه آن مطرح است، تنظیم کرده اند. از بین این کشورها می توان به ترکیه، لیبی، سوریه، اردن، عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرد. مقاله حاضر درصدد است تا با نگاهی بسترمند به تحولات مصر، به سئوال مهم ریشه های اقتصادی وقوع انقلاب مصر تحت تاثیر بکارگیری سیاست های نولیبرالیسم اقتصادی در فضای اقتدارگرای دستگاه سیاسی حسنی مبارک پاسخ دهد. فرض مهم این نوشتار آن است که مصر به عنوان یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین کشورهای منطقه، پس از شکست و پایان سیاست های اقتصادی درهای باز و انفتاح انور سادات، از دهه 1990، اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی را به عنوان سومین نسل پارادایمی اقتصاد سیاسی بکار گرفت و سیاست های اقتصادی داخلی و بین المللی را براساس این مدل اقتصادی تنظیم ساخت. در نتیجه بکارگیری این سیاست ها در فضای سیاسی اقتدارگونه نظام سیاسی مصر، شاخص های مهم اقتصادی تحت تاثیر این سیاست ها قرارگرفت. این مقاله، شاخص های مهم و تاثیرگذار اقتصادی همچون فساد، رشد اقتصادی، فقر و نابرابری و بیکاری و امنیت شغلی را در بستر مدل نظری «اقتدارگرایی نولیبرالیسم» به شکلی سیستماتیک و با تکیه بر روش های مختلف اقتصاد سیاسی تجزیه و تحلیل خواهد نمود.
آزمون پذیری نظریه کرین برینتون در تحولات انقلابی تونس و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
115-130
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران بر این باورند با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، نظریه برینتون که در تبیین انقلاب ها مورد توجه قرار گرفته، با این انقلاب تطبیق چندانی نداشته است. بنابراین پژوهش درباره میزان مطابقت این نظریه با دیگر انقلاب ها در جهان اسلام اهمیت دارد. سؤال مقاله حاضر این است که نظریه برینتون تا چه میزان با انقلاب های تونس و مصر تطابق دارد؟ نتایج بدست آمده از تطابق دو انقلاب با این نظریه، نشان می دهد در مرحله نشانه های مقدماتی انقلاب که عبارتند از: رشد اقتصاد، تنازعات طبقاتی، تغییر بیعت روشنفکران، ناکارایی ماشین حکومت، بی کفایتی طبقه حاکم پیشین، تا حدودی تبیین کننده وضعیت پیش از انقلاب در دو انقلاب تونس و مصر است، اما در مرحله دوم نظریه برینتون که شامل چارچوب نظری پس از انقلاب است و شامل دوره میانه روها، تندروها، عصر وحشت و در نهایت ترمیدور می گردد، در نتیجه انقلاب تونس و مصر همگونی چندانی با نظریه برینتون ندارد.
نقش داستان راستان شهید مطهری و داستان های کوتاه محمود تیمور در بیداری اسلامی دو انقلاب ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۲۷۰
97-104
حوزه های تخصصی:
گاهی روزگار درگردش خود به نقطه ای می رسد که حق و باطل در هاله ای ازابهام فرورفته و راه از بیراه گم می شود. در چنین زمانه ای است که روشن فکران دینی و غیردینی دست به قلم می برند تا چراغی بیافروزند در دل تاریکی ها. محمود تیمور و مرتضی مطهری ازجمله روشن فکرانی هستند که علاوه بر حضور سیاسی چشمگیر در دو انقلاب ایران و مصر، در عرصه ادب فارسی و عربی نیز خوش درخشیده اند؛ با این تفاوت که یکی از آن دو در عصر نهضت روزگار تجدید زندگی عرب می زیسته؛ و تحول در ساختار زندگی سیاسی اجتماعی عرب، پس از عصر نهضت، سبب شده تا وی از مرز سنت ها عبور کرده، قدم به دنیای تجدد نهاده و داستان هایی واقعی از خرافه پرستی مسلمانان خلق کند؛ و دیگری با توجه به ضروریات جامعه ایران و از سرِ درد، نگارش آثاری همتراز «فلسفه و روش رئالیسم» را رها کرده و عالمانه داستان راستانی خلق کند که گویی در مقابل داستان های کوتاهی نوشته شده که به جای نمایاندن چهره واقعی اسلام، فقط و فقط بر دینی آمیخته با خرافه تاخته اند. علامه بزرگ شهید مطهری در این کتاب بسیاری از مبانی فکری و ریشه دار شیعه را در قالب داستان مطرح کرده است. هدف از این پژوهش که به شیوه تطبیقی مقایسه ای و به روش کتابخانه ای انجام شده، مقایسه تطبیقی ساختار، محتوا، تفاوت ها، شباهت ها و نیز نقش داستان های کوتاه شهید مطهری و تیمور در شکل گیری دو انقلاب ایران و مصر است.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در انقلاب مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۴
139 - 162
حوزه های تخصصی:
از مهمترین پدیده های نوظهور در فضای مجازی، که امکان تشکیل اجتماع های مجازی را فراهم می کند، شبکه های اجتماعی مجازی است که به عنوان نیروی پیش رونده در تغییرات اجتماعی و سیاسی جوامع محسوب می شوند. در همین چارچوب، تغییرات سیاسی و اجتماعی که از دسامبر ۲۰۱۰ بخش اعظمی از خاورمیانه و شمال آفریقا، به ویژه مصر را درنوردید، پرسش های مهمی را درباره نقش فناوری ها و ساختارهای نوین رسانه ای در جنبش های سیاسی معاصر بر انگیخته است. بر همین اساس، یکی از موضوعات مهم در ارتباط با تغییرات سیاسی و اجتماعی، نقش رسانه های نوظهور است. با توجه به اهمیت فزاینده شبکه های اجتماعی مجازی در تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع، سوال پژوهش حاضر این است که شبکه های اجتماعی مجازی چه نقشی را در انقلاب مصر ایفا کردند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که شبکه های اجتماعی از طریق تسهیل و تسریع ارتباطات میان معترضین و هماهنگی میان آن ها، تدوین برنامه ها، شکل دهی و جهت دهی به تجمعات معترضین، نقش شتاب دهنده ای در انقلاب مصر ایفاء کرد.
آزمون پذیری نظریه انقلاب جک گلدستون با انقلاب های تونس، مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
201 - 228
ارزیابی تحولات انقلابی کشورهای جهان اسلام بر مبنای نظریه های مختلفی که پیرامون انقلاب ارائه شده، از موضوعات مهم و درخور توجه برای پژوهش است. مقاله با استفاده از نظریه جک گلدستون به عنوان یکی از نظریه های انقلاب، به ارزیابی میزان تطبیق این نظریه با انقلاب های مذکور در جهان اسلام می پردازد. هدف پژوهش حاضر پاسخ گویی به این سوال است که، چه میزان انقلاب های تونس و مصر با نظریه گلدستون با عنوان "الگوی فرایندی انقلاب" تطابق دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو انقلاب با مشخصه های مشترک شامل: اعتراضات و بسیج مردمی، ضعف دولت، فشارهای بین المللی، ائتلاف ها و مناقشات، ایدئولوژی و ملی گرایی، تطابق دارد اما با بخش تضاد نخبگان و جنگ و حکومت ترور تطابق ندارد. همچنین در بخش دستاوردهای انقلاب به نظر می رسد که این انقلاب ها هیچ دولت قوی بعد از انقلاب برسر کار نیامد و غرور ملی شکل نگرفت. اما هر دو انقلاب با مشکلات سیاسی، اقتصادی و نابرابری زیادی مواجه شدند.
بررسی مقایسه ای جایگاه جامعه مدنی پس از انقلاب تونس و مصر
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
78-102
حوزه های تخصصی:
خیزش های مردمی که در اواخر سال 2010 در تونس شروع شد و بزودی چندین کشور عربی را هم در برگرفت، سبب دگروگونی عظیمی در ساختار این کشورها شد. تونس و مصر که در کانون این اعترضات قرار داشتند، با حکومت های مادام العمری زین العابدین بن علی و حسنی مبارک خداحافظی کرده و مسیر جدیدی پیش روی جامعه و حکمرانی در این دو کشور ایجاد شد. این پژوهش درصدد بررسی نقش جامعه مدنی در دوران پس از انقلاب در تونس و مصر است و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان کاکرد جامعه مدنی در این دو کشور را با هم مقایسه کرد؟ در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و نظریه جامعه مدنی هابرماس بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از لحاظ تاریخی جامعه مدنی هم در تونس و هم در مصر دارای یک پویایی نسبی بوده است، با این حال، ریشه های جامعه مدنی در تونس عمیق تر از مصر است. در دوران بعد از انقلاب، جامعه مدنی تونس نقش میانجی و حل اختلاف میان گروه های سیاسی را ایفا کرد، به علاوه در بحران های ایجاد شده برای تونس، این جامعه مدنی از انسجام و استحکام لازم برای حل مشکلات برخوردار بود. اما جامعه مدنی در مصرِ پس از انقلاب، به یک طرف منازعه تبدیل شد و با تثبیت جنبش تمرد، فرصت مطلوبی برای کودتای نظامیان ایجاد کرد. به علاوه برخلاف تونس، جامعه مدنی چه قبل از کودتای سال 2013 و چه بعد از کودتا، دچار پراکندگی و عدم انسجام بود.
زمینه سنجی انقلاب مصر با تکیه بر تغییرات ارزشی
عمده پژوهش های انجام شده در زمینه علل وقوع انقلاب، به صورت نظری انقلاب ها را تحلیل کرده اند. هدف این تحقیق تحلیل انقلاب مصر با استفاده از داده های پیمایش ارزش های جهانی (WVS) است. روش تحقیق از نوع تحلیل ثانویه است و از داده های پیمایش های موج چهارم و پنجم مصر با حجم نمونه 3000 نفر در هر پیمایش استفاده شد. برای تحلیل انقلاب مصر از نظریه عدم توازن نهادی جانسون، نظریه محرومیت نسبی گِر و نظریه جامعه توده وار استفاده شد. جهت سنجش فرضیه های تحقیق، در پرسشنامه پیمایش سؤالاتی که متغیرهای اصلی نظریه ها را می سنجیدند شناسایی شدند. یافته ها نشان می دهد در سال 2008 نسبت به سال 2000 پاسخگویان ارزش های اقتصادی را مهم ترین هدف کشور انتخاب نموده اند. همچنین، رضایت از وضعیت مالی خانواده و احساس سعادتمندی به طور معنی داری کاهش یافته بود. یافته ها از همه نظریه های فوق حمایت می کنند. وقوع بحران اقتصادی، افزایش محرومیت نسبی و نیز توده وار بودن جامعه مصر زمینه بروز انقلاب را فراهم کرد.