مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
شمس لنگرودی
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های بنیادین طنز خنده آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله های متعالی همچون مرگ را دست مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص های بنیادی، مثل فرح بخشی، صراحت و آسان یابی، منش رهایی بخشی خود را از دست می دهد و به تلخ مایگی و اندوه کشیده می شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله ای رازآمیز و تراژیک است، دست برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی انجامد، بلکه صرفاً می تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم بسته های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می کند. این مقاله نشان می دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است .
تحلیل نشانه های بلاغی در عاشقانه های شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
171 - 194
حوزه های تخصصی:
نشانه های بلاغی، نقشی برجسته در فرآیند شکل گیری محتوا دارند و متناسب با محدوده رمزگانی بافت متنی از آن ها استفاده می شود. شمس لنگرودی از شاعران معاصر ایران است که در شعرش متناسب با محتوا و هدف، استفاده ای قابل بررسی از نشانه های بلاغی دارد. با توجّه به ارتباط بارز عاشقانه های شمس با این نشانه ها، مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، نشانه های بلاغی پرکاربرد و نقش و کارکرد تعیین کننده آن ها را در شعر شمس بررسی می کند. تحلیل اشعار عاشقانه شمس، نشان می دهد محتوای عاشقانه ها دارای سه ضلع برجسته معشوق، عشق و شعر در یک مثلث عاشقانه است که شاعر از انواع نشانه های بلاغی برای تشریح آن استفاده نموده است. پربسامدترین نشانه ها در این اشعار در دو بخش نشانه های شمایلی و نمایه ای قرار می گیرد که به ترتیب، شاملِ تناسب، هم حروفی، تشبیه، استعاره مکنیه و مصرّحه ، تکرار در سطح جمله و نشانه های بلاغی سبک ساز در این سروده ها به ترتیب: تناسب، هم حروفی و تشبیه است که در گسترش و تقویّت نظام عاطفی مسلّط بر عاشقانه ها نقش دارند. همچنین تراکم و ترکیب نشانه ها، خوشه های نشانه ای را پدید آورده است که تأییدی بر وجود رمزگان بلاغی در این سروده ها است. کارکرد نشانه ها و خوشه ها مخاطب را با شعر شمس، دنیای ذهنی و تجربه های زیستمانی او آشنا می کند.
بازتاب رمانتیسم در شعر لنگرودی و انعکاس آن در نقاشی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
48 - 60
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی بازتاب رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی و انعکاس آن در نقاشی قاجار پرداخته ایم. روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن تحلیلی-توصیفی است. فرضیه ی پژوهش، بازتاب برخی از مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی است. با مطالعه و بررسی اشعار شمس لنگرودی به این نتیجه می رسیم که شمس لنگرودی علی رغم داشتن فاصله ی زمانی طولانی با بزرگان رمانتیسم شعر معاصر، اما همچنان به برخی از مؤلفه ها و ویژگی های این مکتب علاقه نشان داده و از ظرفیت های این مکتب برای بیان مفاهیم و مافی الضمیر خود سود جسته است. گرایش به رمانتیسم اجتماعی، توجه به طبیعت، استمداد از قوه ی تخیّل به منظور خلق تصاویر بدیع، طبیعت گرایی و بیان مضامین عاشقانه و مبتنی بر عاطفه از مهمترین مؤلفه های رمانتیسم است که در اشعار شمس لنگرودی دیده می شود. شمس لنگرودی هرگز خود را به کاربرد تخیّل صِرف در اشعارش قانع نکرده و حتّی با استفاده از قوّه ی تخیّل، به بیان اندیشه های اجتماعی و انسانی خود پرداخته است. او هرگز ظلم و ستم و نابرابری را برنمی تابد اما برای بیان این مضمون به نمادها و عناصر طبیعت متوسّل می شود تا بتواند عمیق ترین مفاهیم سیاسی و شدیدترین انتقادات را در قالب نمادها و استعاره ها بیان کند. نقاشی قاجار نیز در آن دوره سبب شد که تلفیقی شیوه های نو و کهنه بود. همچنین می توان مولفه هایی از اشعار لنگرودی را در نقاشی قاجار دید از جمله طبیعت گرایی، مضامین عاشقانه و رمانتیسم اجتماعی. اهداف تحقیق 1- بررسی بازتاب رماتیسم در اشعار شمس لنگرودی و نقاشی قاجار 2- تجزیه و تحلیل مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی و بازتاب آن در نقاشی قاجار سوالات تحقیق 1- بازتاب رماتیسم در اشعار شمس لنگرودی و نقاشی قاجار چگونه است؟ 2- مهمترین مؤلفه های رمانتیسم در اشعار شمس لنگرودی در نقاشی قاجار چگونه نمود یافته اند؟
مقایسه ى تطبیقى حضور عشق در شعر شمس لنگرودى و غاده السمان
حوزه های تخصصی:
انسان گرائی در اشعار شمس لنگرودی
حوزه های تخصصی:
معشوق شعری در ادبیات معاصر با تأکید بر شعر شمس لنگرودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سیر تحول شعر عاشقانه از گذشته تا امروز، ما را با شاعرانی آشنا می کند، که عشق جوهر وجود آنان و هم ذات شعرشان بوده است. بر این اساس تاکنون آثار و اندیشه تعدادی از شاعران نام آشنای معاصر چون احمد شاملو، فروغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج، حمید مصدق، حسین منزوی و ... مورد نقد و بررسی قرار گرفته است؛ اما راز و رمز شعر گروهی دیگر همچنان در پرده ابهام باقی مانده و کمتر کسی به سراغشان رفته است. این جستار به نقد و بررسی اشعار عاشقانه شاعر معاصر، شمس لنگرودی، و نگرش او به معشوق پرداخته است. در پنجاه و سه ترانه عاشقانه و دیگر اشعار این شاعر، شاهد نگرش جهانی و انسانی لنگرودی به معشوق هستیم. مخاطب شعر شمس به خوبی می تواند تفاوت های معشوق شعر سنتی را با شعر نو مورد مقایسه قرار دهد. این پژوهش سعی کرده است، الگوهای ارزشی معشوق شعری را در عاشقانه های شمس لنگرودی معرفی کند.
بررسی و تحلیل تصاویر گروتسکی در اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصاویر گروتسکی در اشعار شمس لنگرودی با توجه به تحولات اجتماعی و فردی دوران زندگیش قابل تاًمل است. وی همواره از وقایع و حوادث پیرامونی خود متأثر بوده است. شمس لنگرودی ناملایمات و تلخی ها را در قالب اشعار خود و با بهره گیری از ابزار و جنبه های گروتسک برای مخاطبان آثارش به تصویر می کشد. تا قبل از انتشار کتاب «گروتسک در ادبیات» به سال 1957 میلادی توسط ولفگانگ کایزر، گروتسک فقط نوعی کمدی خشن شناخته می شد. اما کایزر و میخاییل باختین باعث شناساندن ابعاد و جنبه های دیگرگروتسک، از قبیل کمدی و وحشت توأم، ناموزونی، ناهماهنگی و اغراق و زیاده روی گروتسک به ادبیات شدند. در این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای سعی برآن است، ضمن بررسی اشعار گروتسکی شمس لنگرودی دریابیم که کدام یک از جنبه های گروتسکی در اشعار وی نمود بیشتری دارد؟ با توجه به شناختی که از شخصیت شمس داریم، انتظار می رود که جنبه کمدی توام با وحشت در اشعارش فراوانی بیشتری داشته باشد. نتیجه پژوهش اما از درصد بیشتر جنبه ناموزونی اشعار شمس نسبت به سایر ممیزه های گروتسکی حکایت دارد.
وجود، زمان و پدیدارشناسی وجودی در اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
103-77
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی معاصر ایران، مفاهیم متعدد اگزیستانسیالیستی را بازتاب داده است. در این میان، رویکردها و مفاهیمی است که نشان از تأملات وجودی جدی شاعر دارد. می توان داشتن رویکرد پدیدار شناسانه و بارتاب مفاهیم مرتبط با موضوعات اصلی اگزیستاتسیالیستی مانند وجود و زمان را در نظر گرفت. در این مقاله بازتاب این مفاهیم در اشعار شمس لنگرودی بررسی شد. نتایج نشان می دهد که این سه مفهومِ عمده وجودی در اشعار پرتعدادی انعکاس یافته است. شاعر ضمن مراعات شعریت و منطق هنری با تمهیدات و فنون شاعری، دغدغه های اگزیستانسیالیستی خود را نیز منعکس ساخته است. از مفاهیم مرتبط دیگری که با محوریت این سه مفهوم در اشعار به چشم می خورد، این موارد را می توان نام برد: تقدم وجود بر ماهیت،جهان و در-جهان-بودن، زمانمندی، تاریخمندی، پرتاب شدگی، حیث التفاتی، دورِ هرمنوتیکی. با توجه به حضور مفاهیم بنیادی اگزیستانسیالیسم در اشعار شمس لنگرودی می توان با اطمینان، رویکرد اگزیستانسیالیستی را در اشعار وی ادعا کرد و بازتاب دیگر مفاهیم اصلی وجودی را نیز انتظار داشت.
مرگ، موقعیت و موقعیت های مرزی در شعر معاصر ایران؛ مطالعۀ موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۴۱-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم از گرایش های فلسفی مهم معاصر است که به طور گسترده در ادبیات نیز بازتاب یافته است و موقعیت، وضعیت های مرزی و مرگ از مفاهیم عمده اگزیستانسیالیستی هستند. در این مقاله بازتاب این سه مفهوم اگزیستانسیالیستی در اشعار شمس لنگرودی بررسی شده است. نتایج و شواهدِ مثالِ متعدد حاکی از آن است که اولاً، هر سه مفهوم عمده وجودی بازتاب زیادی در اشعار این شاعر داشته اند؛ ثانیاً، انعکاس این مفاهیم از مجرای منطق هنری و تمهیدات شعری بوده است؛ و ثالثاً، رویکردهایی در این میان پررنگ تر بوده اند. چهار زیرشاخه را در بین اشعارِ منعکس کننده مرگ می توان بازشناخت که به ترتیبِ بسامد بیشتر عبارت اند از: ۱. مرگ فروپاشنده، پایان دهنده و نابودگر؛ ۲. مرگ، یک واقع بودگی و یک وضعیت مرزی؛ ۳. مرگ و دل شوره آن؛ ۴. مرگ و بیهودگی و یأس. در میان وضعیت های مرزی، وضعیتِ رنج بردن حضوری قابل توجه در اشعار دارد. شاعر در بازتاب این مفاهیم وجودی، دیدگاه های متنوعی در نظر داشته است و بنابراین رویکرد اگزیستانسیالیستی اشعار انطباق کامل با متفکری خاص ندارد.
دیگریِ تهدیدکننده و دیگریِ معنابخش در شعر معاصر، مطالعه موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
83 - 110
حوزه های تخصصی:
علاوه بر اینکه انسان گرایی از رویکردهای اصلی اگزیستانسیالیسم است و انسان شأنی معنابخش در آن دارد، دیگریْ به عنوان باشنده ای که او نیز از وجود خویش آگاه است، در اگزیستانسیالیسم و ادبیات حضوری چندگانه پربحث و گسترده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که هم مجموعه ای از مفاهیم مربوط به یکی از رویکردهای اگزیستانسیالیستی به مفهوم دیگری که در نظریات متفکرینی چون سارتر به چشم می خورد و در کل نگاهی است بدبینانه، در شعر شمس لنگرودی بازتاب قابل توجهی داشته است و هم نگاه انسان گرایانه و معنابخش به دیگری در اشعار وی دارای مثال های متعدد است. مطالعه ی اشعار نشان می دهد که شاعر در نگاه انتقادآمیز به دیگری، موضوعاتی مانند محدودکردن اختیار و امکان مندیِ دیگری، سلطه جویی، توده سازی و توده شدگی و تنزل و سقوط رابطه ی اصیلِ من-تو به من-آن مطرح کرده است و در نگاه خوش بینانه و انسان گرایانه به حضور معنابخش و محوری انسان پرداخته که سبب تعالی است و حتی بر نحوه ی آشکار شدن پدیده ها بر شاعر تأثیر زیادی دارد. از شواهد مثال پرتعداد می توان ادعا کرد که هر دو رویکرد را می توان از مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیستی حاضر در اشعار شمس لنگرودی دانست که حاکی از دغدغه های وجودی شاعر است و در چارچوب شعریت و منطق هنری منعکس شده است.