مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقد پسا استعماری


۱.

نقد پسااستعماری با رویکرد تصاحب زبانی: موردپژوهیِ «خنده لهجه نداره» و ترجمه آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصاحب زبانی نقد پسا استعماری مطالعات ترجمه متن دورگه خنده لهجه نداره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۲۷۸
پشتیبانی از فرهنگِ بومی به شکل های گوناگونی در ادبیات معاصر رواج یافته و سبب گسترش گونه ادبی جدیدی به نام ادبیات پسااستعماری در جهان شده است. تغییر در زبان استعمارگر و تصاحب آن به منظور معرفی فرهنگ و زبان مستعمره، از ویژگی های نوشتار پسا استعماری است که نویسندگان مهاجر در مسیر نگارش تجارب خود در دنیای مهاجرت و انتقال فرهنگ بومی از آن بهره می برند. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی در پی تبیین راه کارهای تصاحب زبانی بر اساس نظریه کاچرو (Kachru, 1983) و اشکرافت و همکاران (Ashcroft et al, 1989; Ashcroft et al, 2002) در مجموعه داستانی « Laughing without Accent » به قلم جزایری دوما (Duma, 2009) و ترجمه آن، « خنده لهجه نداره » به قلم نفیسه معتکف (Motakef, 2013) است. در این راستا، برآنیم تا به این پرسش ها پاسخ دهیم که آیا متن انگلیسی این داستان ها، قابلیت نقد پسااستعماری بر اساس نظریه تصاحب زبانی را دارد؟ نویسنده از چه شیوه هایی برای تصاحب زبانی و خلق اثری پسااستعماری بهره برده است؟ آیا تصاحب زبانی به ترجمه فارسی اثر نیز وارد شده است؟ بر پایه یافته های به دست آمده جزایری دوما (همان) در متن انگلیسی داستان ها از راه کارهای تصاحب زبانی برای تغییر در زبان انگلیسی بهره گرفته و متنی پسا استعماری تولید نموده است. در ترجمه متن از میان راه کارهای تصاحب زبانی فقط راه کارهای توضیح و تداخل زبانی باقی مانده اند و دیگر راه کارها در مسیر ترجمه از بین می روند و منتقل نمی شوند. همچنین هنگامِ بررسی داده ها مشخص شد که انتقال این راه کارها به ترجمه، سبب ورود بعضی از عناصر فرهنگی و زبانی انگلیسی به متن فارسی شده اند.  
۲.

بازشناخت مفهوم ارتباطات درآثار پسا استعماری و غرب شناسانه رضا داوری اردکانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد پسا استعماری رضا داوری اردکانی مفاهیم ارتباطات نقد غرب شرق شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۲۰۱
هدف این مقاله مفهوم یابی و اصطلاح شناسی پسااستعماری «ارتباطات» در آثار پسا استعماری و غرب شناسانه تألیف شده توسط رضا داوری اردکانی است. رویکرد اصلی مقاله بر این فرض استوار است که «نقد پسااستعماری» و در زیرمجموعه آن «نقد غرب»، جز در سایه توجه مبسوط به مضامین ارتباطی غرب و شرق و به طور کلی وضعیت ارتباطات تمدن ها امکان پذیر نیست و اگر این مسئله مورد توجه واقع نشود و یا کم تر مورد مداقه قرار گیرد، نائل شدن به ارائه نقد پسا استعماری ناب، محل چندانی از اعراب ندارد. برای رسیدن به هدف پژوهش و بررسی این فرضیه سه سوأل طرح شد: 1. بهره مندی از مفاهیم و مضامین ارتباطی در آثار داوری اردکانی به چه میزان است؟ 2. از منظر ارتباطی نقد پسا استعماری رضا داوری اردکانی بر چه اصطلاح و تعاریف پسا استعماری متقنی استوار است؟ 3. رویکرد ارتباطی پسا استعماری داوری اردکانی چه سطوح و مفاهیمی از ارتباطات را دربر می گیرد؟ در این مقاله سه اثر رضا داوری اردکانی مورد تحلیل قرار گرفت. انتخاب نمونه های مذکور با استفاده از «جست وجوی چند فیلدی مدارک» در «نرم افزار رسا سازمان اسناد و کتابخانه ملی» و با استفاده از فیلدهای «پدیدآور» و «موضوع» انجام شد. همچنین به منظور پاسخ به سوألات دوم و سوم پژوهش از روش کیفی «گروه کانونی» بهره برده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مجموع، 62/3 درصد کل پاراگراف های کتاب های مورد بررسی دارای مفاهیم ارتباطی است . همچنین داوری اردکانی در آثار خود از مفهوم«ارتباطات میان فرهنگی» با 37/20 درصد و اصطلاح پسا استعماری«تقلید» با 22/22 درصد، بیشترین میزان استفاده را برده است.
۳.

بازنمایی خود و دیگری در رمان همنام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان همنام مهاجرت خود و دیگری نقد پسا استعماری آستانه فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۱
مفهوم مهاجرت همواره با تبعات و بحران های هویتی در مواجهه با دوگانه خودی-دیگری بین میزبان و مهاجر همراه است. این مقاله به بازنمایی خودی و دیگری از نظرگاه نقد پسااستعماری در رمان همنام، اثر جومپا لاهیری، می پردازد و با روش تحلیل و توصیف داده های تحقیق، به این پرسش اصلی پاسخ می دهد که نسل اول و دوم مهاجران برای تثبیت هویت فرهنگی و جنسیتی خود و زدودن چالش های پیشِ رو در کشور میزبان چه می کنند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نسل اول مهاجران با قانون جذب و طرد و نسل دوم در تعامل با هویت بومی خود، یاد می گیرند که چگونه با خود و دیگری به همزیستی جغرافیایی و فرهنگی قابل قبولی دست یابند. اگرچه در ابتدا نسل دوم با فاصله گرفتن از فرهنگ خودی، به فرهنگ دیگری شیفتگی بیشتری نشان می دهد، در پایان، این رمان، راه حل نهایی نسبت به تعارضات هویتی و مواجهه با دیگری را حفظ فرهنگ خودی در کنار گفت وگو و تعامل با رمزگان فرهنگی دیگری با توسل به نظریه آستانه فرهنگی هومی بابا معرفی می کند. لاهیری با طرح موضوع مهاجرت در رمان، صدای مهاجران را به عنوان یک صدای به حاشیه رفته، در کانون روایت قرار می دهد.