مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
فخر رازی
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
163 - 182
حوزه های تخصصی:
مسئله ولایت و خلافت بلافصل پیامبر اکرم, از مهم ترین مباحث اختلافی میان شیعه و اهل سنت است. در بحث راه تعیین امام بین مذاهب اسلامی از طریق نص هیچ گونه اختلافی وجود ندارد، اما در اینکه آیا نصی در این مورد رسیده است یا نه، شیعه قائل به نص جلی در بحث امامت است و امامت را منصبی الهی می داند که جز با طریق نص شرعی امکان پذیر نیست، اما اهل سنت بالاخص فخر رازی در اینکه آیا امامت به نص است یا به بیعت و اختیار(اجماع)T چون نص جلی از سوی خدای متعال را انکار می کند، راه دوم یعنی بیعت و اجماع را برمی گزیند و آن را بر عهده مردم می داند. در این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی به نقد شبهات فخر رازی در مورد نص جلی و دلایل ایشان در بحث بیعت و اجماع خواهیم پرداخت.
بررسی تطبیقی عصمت پیامبر اکرم (ص) از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی (با محوریت آیات 105تا 107 سوره نساء)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عصمت به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی از امتیازات و ویژگی های خاص پیامبران و لازمه رسالت آنان می باشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد مورد بحث و توجه بسیاری از علما و اندیشمندان قرار گرفته است. عصمت پیامبر اکرم j یکی از مباحث مطرح در آیات 105 الی 107 سوره نساء است. این مقاله که با هدف بررسی مقایسه ای آراء تفسیری آیت الله جوادی آملی از مفسرین شیعی معاصر و فخر رازی از مفسران کلامی و اجتهادی اهل سنت در باب مسأله عصمت پیامبر گرامی اسلامj به شیوه توصیفی- تحلیلی نگاشته شده به بررسی دیدگاه های آنان ذیل این آیات می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دو مفسر ذیل آیات مرتبط با عصمت پیامبر اکرمj دیدگاه های متفاوتی ارائه کرده اند. در تبیین تفسیری آیت الله جوادی آملی شواهدی مبنی بر عدم عصمت رسول گرامی اسلامj مشاهده نشد و نظرات تفسیری وی ذیل این عبارات درصدد اثبات عصمت پیامبرj بوده است. اما در دیدگاه های تفسیری فخر رازی وجوهی ناسازگار با مقام عصمت پیامبر اکرمj مشهود است که در نوشتار حاضر تلاش شده است به نقد و بررسی این آراء پرداخته شود.
بررسی تأثیر شرایط سیاسی در آرای ابوحامد محمد غزالی و امام فخر رازی نسبت به زنان
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵
67-80
حوزه های تخصصی:
در دوره سلجوقیان با وجود اینکه نقش زنان در خانه و خانواده محدود بود، زنانی صاحب نام در عرصه و ساختار حاکمیت حضور داشتند. از خصوصیات این دوره، وجود فلاسفه ای با نفوذ مانند ابوحامد غزالی و فخر رازی بود، که تعالیم و آموزه هایی در ارتباط با نقش زنان در جامعه ابراز نموده و به بررسی ابعاد منش و خصوصیات زنان در جامعه میپرداختند. در این مقاله، ضمن تبیین جایگاه زنان در سیاست، به بررسی افکار و آرای غزالی و فخر رازی میپردازیم، تا به تاثیر شرایط سیاسی و اوضاع و احوال زمانه در شکل گیری دیدگاه های آنها راه یابیم. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی با تکیه بر منابع اصلی و تحقیقات جدید صورت گرفته است. حاصل آنکه اوضاع سیاسی زمانه و نفوذ زنان در عرصه قدرت و سیاست در عصر سلجوقی باعث شد که غزالی بیشتر از فخر رازی در بیان آرای خود، متوسل به تعابیر و مضامین ناشایست نسبت به زنان گردد. در واقع میتوان گفت، برخی از آرای آنها برگرفته از جایگاه زن در روزگار تاریخ میانه ایران بود که نقش زنان در خانواده تعریف میشد، و آنها حق ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی را نداشتند. برخی از نظریات برگرفته از احکام فقهی و برخی نیز برگرفته از نگاه مردسالارانه آنها بود که زن موجودی ضعیف تلقّی میشد و از نظر عقلی و جسمی، ناقص بود.
بررسی تطبیقی اجتهاد پیامبر(ص) از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی، فخر رازی و علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
141 - 164
حوزه های تخصصی:
یکى از مباحث مهمی کلامی، اجتهاد پیامبر اکرم` است. که ثمراتی کلامی فروان دارد یکی از ثمرات شاخص آن حوزه نصب امام توسط پیامبر اکرم است. آیا حضرت از پیش خود بدون وحی اظهار نظر می کردند؟ دیدگاه های مختلفی از سوی متکلمان ارائه شده است. این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی تطبیقی موضع سه اندیشمند شاخص از سه مکتب شیعی، اشعری و معتزلی می پردازد. علامه حلی از متکلمان شیعه و فخر رازی از متکلمان اشعری وقوع اجتهاد از سوى پیامبراکرم` را در فرض فقدان وحی نفى کرده اند. در مقابل، قاضی عبدالجبار معتزلی، به اجتهاد پیامبر در موارد فقدان وحی معتقد شده است. به نظر نویسنده، روشن نبودن مراد از اجتهاد و حوزه آن، و عدم توجه به مرزدانش و علم پیامبر` با اجتهاد مصطلح، باعث شده است که در این زمینه دیدگاه های متفاوتی از طرف اعلام ثلاثه ارائه شود. از این رو، نویسنده در این نوشتار تلاش کرده است تا با توضیح مراد اجتهاد و تعیین دانش و منبع دانش پیامبر` که سبب اختلاف در اجتهاد آن حضرت گردیده است را مشخص کند.
نقادی نظریه فخر رازی در اثبات خلأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
191 - 206
یکی از مسائل و مباحث قدیمی در میان فلاسفه، وجود داشتن یا عدم وجود خلأ می باشد. فیلسوفان مسلمان عمدتاً به پیروی از ارسطو، نظریه خلأ را نادرست می دانستند و براهینی نیز در ابطال خلأ اقامه می نمودند. فخر رازی از معدود متکلمان و متفکران مسلمان می باشد که سعی بسیاری در اثبات آن نموده است. او استدلال های بسیاری در اثبات نظریه خویش اقامه می نماید که از طریق بی نیاز بودن خلأ از جسم، خلأ بودن مبدأ و منتهای حرکتِ جسم متحرک و به وجود آمدن خلأ هنگام جدا گشتن سطوح مماس می باشد. در پژوهش حاضر اثبات گردید که استدلال های فخر رازی و نظریه او در این زمینه، دچار اشکالات و انتقاداتی می باشد که از مهم ترین آن ها می توان به خلط و مغالطه میان احکام خلأ با فضای خالی از هر جسمی اشاره نمود.
مصادیق نسخ آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
علامه طباطبایی و امام فخر رازی درباره نسخ آیات قرآن دیدگاه های مشترک و متفاوتی دارند. از جمله اختلافات ایشان در مصادیق نسخ است که ناشی از معیارها و شروط نسخ از نظر این دو متفکر اسلامی می باشد. علامه طباطبایی و امام فخر رازی با توجه به معیارهای خویش در وقوع نسخ در سه آیه قرآن اتفاق نظر دارند، در یک آیه علامه به صراحت نسخ را پذیرفته و فخر رازی با نقل نسخ از سوی علما خود سکوت کرده است. در یک آیه دیگر که علامه قائل به وقوع نسخ شده فخر رازی به صراحت وقوع نسخ را رد کرده است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی است در صدد آن است تا با بیان مصادیق نسخ از منظر این دو متفکر، دیدگاه ایشان را درباره آیات منسوخ معرفی کند.
رهیافتی به ذهن مندی در علم النفس فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
79 - 98
حوزه های تخصصی:
فخررازی متکلم شهیر مسلمان، آراء قابل توجهی در بحث علم النفس فلسفی دارد. او نفس را جوهری مغایر بدن می داند، و تعدادی از حالات نفسانی و برخی ویژگی های آنها را نیز بررسی کرده است. پژوهش حاضر به این پرسش می پردازد که حالات و کیفیات نفس از دیدگاه فخر رازی با ذهنمندی در فلسفه ذهن معاصر چه نسبتی دارند؟ از این رو ابتدا رابطه ی حالات ذهنی با یکدیگر را در فلسفه ی ذهن مشخص کرده و بر این اساس، آرای فخر درباره ی حالات و کیفیات نفس بررسی می گردد. او با نقد تعاریف ابن سینا از درد و لذت، به نکات ارزشمندی که امروزه در فلسفه ذهن معاصر مطرح است اشاره کرده است. حاصل این پژوهش این است که برخی از شباهت ها در آراء فخر رازی با ذهنمندی معاصر یافته شد از جمله این که او به کیفیت پدیداری حالات احساسی و ادراکی در آرائش اشاره کرده و همواره تلاش برای اثبات این ویژگی داشته است. او همچنین به علم که از حالات شناختی است، توجه کرده و به نظر می رسد با طرح نظریه ی اضافه، حالت توجه آگاهانه ای را که برای نفس حاصل می شده، مورد نظر داشته است. در این جستجو به برخی اختلافات نیز اشاره می شود از جمله این که او به ویژگی ها و چگونگی حصول دیگر حالات شناختی همچون قصد، آرزو، میل داشتن و ... نپرداخته است و مفهوم حیث التفاتی در فلسفه ی ذهن با نظریه ی اضافه ی فخر تفاوت دارد. همچنین رویکرد فخر رازی و ذهنمندی معاصر از دو جهت با یکدیگر متفاوت هستند: 1- پیش فرض های فخر رازی و فلسفه ی ذهن معاصر در نفس داشتن تفاوت دارد. 2- به دلیل چارچوب تاریخی، هدف او در طرح این مباحث، پاسخ به مسائل متفاوت از مسائل فلسفه ی ذهن معاصر بوده است.
اراده الهی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی
منبع:
کلام حکمت سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
9 - 20
حوزه های تخصصی:
بحث از اسماء و صفات خداوند، یکی از مسائل مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. در این میان یکی از صفاتی که از دیرباز ذهن اندیشمندان اسلامی را به خود معطوف داشته، صفت اراده الهی است. از منظر خواجه نصیرالدین طوسی اراده الهی صفتی موجود، ذاتی و عین ذات خداوند است. وی معتقد است اراده نوعی از علم و آن هم علم به مصلحت نهفته است. فخر رازی نیز به پیروی از مکتب اشعری، اراده را صفتی قدیم و ازلی و غیر از علم و قدرت دانسته است. وی از طریق نیاز فعل الهی به مخصص برای وقوع در زمان معین، به اثبات اراده می پردازد. این پژوهش که با هدف مقایسه و تبیین دیدگاه دو اندیشمند مهم شیعه و سنی یعنی خواجه نصرالدین طوسی و فخر رازی صورت گرفته، به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی نگارش شده است.
«پژوهشی در آرای عرفانی و سلوک معنوی شیخ نجم الدین کبری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالجناب احمد خیوقی، معروف به شیخ نجم الدین کبری، مفسر، محدث و عارف نامور ایران و اسلام بود که بیش از دو دهه از زندگی خویش را به سیر و سیاحت علمی و معنوی در ممالک اسلامی پرداخت و در این سفرها، علوم اسلامی خاصه علم حدیث و طریقت معنوی و عرفانی را از استادان بزرگ عصر، فراگرفت و بعد از تهذیب نفس ، تحصیل علوم معنوی و دریافت مقام ارشادی از سوی شیخ خویش، به زادگاهش، خوارزم بازگشت و در سال های 585 ق، تا 618 ق ، در آن سرزمین به اشاعه آموزه های عرفانی و حمایت از مشتاقان طریقت اهتمام ورزید؛ وی علاوه بر تحریر آثار فراوان در سیر و سلوک ، به پرورش مریدانی از خطه خراسان و ماوراء النهر پرداخت و از این طریق ، علوم عرفانی را علی رغم جوسیاسی و مذهبی حاکم بر دارالملک خوارزمشاهیان،رونق و استمرار داد. در این اثر ، بر آنیم ، پس از ارزیابی حیات علمی و مذهبی شیخ نجم الدین، جو مذهبی و دینی منطقه خراسان، ماوراء النهر و خوارزم، در عصر او، آموزه های عرفانی و معنوی شیخ در گرگانج، مرکز امپراتوری شرق عالم اسلام، خاصه مناظره او به عنوان مدافع طریقت و کشف و شهود با امام فخر رازی، نماینده مشرب کلامی و استدلالی تجزیه و تحلیل نماییم.
تحلیل نوع کاربرد جنگ افزارها در ستینی فخر رازی (معرفی واژگان ناشناختۀ نظامی و تحلیل آن از نظر علوم نظامی)
حوزه های تخصصی:
در متون مختلف زبان فارسی، دربارۀ علوم نظامی و جنگ افزارها بحث شده که ضروری است این منابع شناسایی و معرفی شوند تا بتوان در مطالعات بعدی، واژگان و اصطلاحات نظامی را از آن ها استخراج کرد. دانشنامۀ جامع العلوم با شصت باب، مهم ترین اثر فارسی امام فخر رازی (543-606 ه ق.) یکی از این منابع است که در یکی از باب های آن دربارۀ جنگ افزارهای ناشناخته و شیوۀ ساخت و کاربرد آن بحث شده است. پرسش تحقیق حاضر آن است که چه واژه ها و اصطلاحات نظامی در ستینی به کار رفته است و توجه به این بحث تا چه اندازه اهمیت دارد؟ تحقیق حاضر واژه ها، اصطلاحات و ترکیبات نظامی ناشناخته را در این کتاب معرفی و دربارۀ ابعاد نظامی یادشده در آن بحث می کند و جنگ افزارها و راهبردها و راهکنش های نظامی ذکرشده در اثر نام برده را بررسی و تحلیل می کند. روش این پژوهش از نوع مطالعۀ موردی کیفی روی جامع العلوم است که با مطالعۀ تطبیقی فرهنگ های دیگر کامل می شود. اهمیت موضوع در آن است که نشان می دهد دانشنامه ها منبعی از واژگان و اصطلاحات نظامی هستند که تاکنون از آن ها غفلت شده است؛ چنان که واژه ها و ترکیبات نظامی ناشناخته ای مانند خارپشت در جامع العلوم به کار رفته که در هیچ کدام از فرهنگ های عمومی و تخصصی ثبت نشده است. همچنین گسترۀ کاربرد این جنگ افزارها و نوع کاربرد آن ها در این دانشنامه تبیین شده اند. برای واژه گزینی در زمینه های مختلف، از جمله در موضوعات نظامی، می توان از الگوی ساخت این واژه ها کمک گرفت.
مقایسه آراء فخر رازی و علامه طباطبائی درکیفیت رابطه صفات با ذات خداوند متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۹۸-۸۱
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل خداشناسی ،کیفیت رابطه صفات ثبوتیه کمالیه با ذات خداوند است، عینیت ذات با صفات، زیادت صفات بر ذات و نظریه نیابت سه قول مطرح در این مورد است. مسئله تحقیق در این نوشتار بررسی مقایسه ای آراء فخر رازی و علامه طباطبائی درکیفیت رابطه صفات ثبوتیه کمالیه با ذات خداوند است. روش این مقاله از نظر اسنادی کتابخانه ای و از نظر محتوایی توصیفی تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان می دهد فخر رازی گرچه در این مساله گرایش اشعری داشته و قائل بر زیادت صفات بر ذات است اما در باور خویش ثبات رای نداشته است، ولی علامه طباطبایی قائل بر عینیت ذات و صفات بوده و بر آن ثبات قدم داشته است.
مطالعه تطبیقی میزان اعمال در قیامت با تکیه بر نظرات سید هاشم بحرانی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزین اعمال در جهان آخرت بر اساس آیات قرآن و روایات ائمه معصومین(ع) امری حتمی است که جهت حسابرسی اعمال انجام می شود. میزان در قیامت برای تعیین مقدار و ارزش کارهای نیک و گناهان نصب شده است و با آن حسنات و سیئات سنجیده می شود. در رابطه با میزان دو دیدگاه وجود دارد. بحرانی صاحب تفسیر مأثور «البرهان فی تفسیر القرآن» میزان را در معنای مجازی به کار برده است. در مقابل فخر رازی صاحب «تفسیر کبیر» معتقد به میزان محسوس است که اعمال بندگان در قیامت با آن سنجیده می شود. در هر دو دیدگاه نسبت به کیفیت سنجش اعمال و حقیقت میزان اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد، از این رو تلاش برای رسیدن به برداشتی استوارتر در این زمینه ضروری است. این نوشتار درصدد است با روش توصیفی تحلیلی به تبیین نظرات سید هاشم بحرانی و فخر رازی درباره حقیقیت و چیستی میزان، سبکی و سنگینی اعمال در قیامت و معانی مجازی مطرح شده برای میزان بر اساس آیات و روایات بپردازد.
بررسی تطبیقی عصمت حضرت آدم (ع) از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
258 - 283
حوزه های تخصصی:
عصمت انبیاء یکی از مبانی اعتقادی مشترک بین مسلمانان است؛ اما در مورد زمان، گستره و مفهوم آن، اندیشمندان مکاتب مختلف کلامی، دیدگاه یکسانی ندارند. آیات زیادی در قرآن کریم به مسئله عصمت انبیا پرداخته و برخی از آیات نیز موهم عدم عصمت انبیا می باشد. از آن میان، مسئلهٔ «هبوط» و «عصمت» حضرت آدم در میان مفسران و متکلمان مسلمان همواره مورد مناقشه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی (به نمایندگی از دو مکتب کلامی متفاوت شیعه و اشاعره) نسبت به آیات مرتبط با عصمت حضرت آدم (ع) چگونه است؟ وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه چیست؟ یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر علی رغم اختلاف نگرش های کلامی است و وجوه افتراقِ دو دیدگاه، در این مسئله، بسیار نادر است. از دیدگاه آیت الله جوادی آملی این ماجرا در زمانی اتفاق افتاده که نبوت تشریعی وجود نداشته و نهی در آیه هم ارشادی بوده و آن حضرت نیز مرتکب ترک اولی شده است که به مقام عصمت ایشان خدشه ای وارد نمی کند. در مقابل فخر رازی معتقد است که حضرت آدم (ع) مرتکب معصیت شده است و البته این معصیت مربوط به قبل از بعثت و نائل شدن به مقام نبوت بوده است و اشکالی ندارد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل دلایل دو مفسر پرداخته و رأی برگزیده را پیش رو نهاده است.
بررسی تطبیقی رابطه علم الهی و ابتلا از دیدگاه علامه طباطبایی و فخررازی
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳۲
59 - 78
حوزه های تخصصی:
مسئله علم، از صفات واجب تعالی و یکی از مهمترین مسائل فلسفی و کلامی است که در آثار فلاسفه و متکلمان جایگاه ویژه ای دارد و نظرات مختلفی درباره آن ارائه شده است. فخر رازی و علامه طباطبایی نیز در آثار خود به صورت تفصیلی به مساله علم الهی و رابطه آن با سنت ابتلاء پرداخته اند. این دو اندیشمند از جهت مبنا و نوع نگاه، با هم تفاوت دارند. فخر رازی با مبنای جبرگرایانه و علامه طباطبایی با تأکید بر مسأله اختیار انسان به موضوع امتحان الهی می نگرند. علامه، با پذیرش علم پیشین الهی، معتقد است علم الهی عین ذات بوده و از ازل تا ابد به صورت اجمال در عین تفصیل، تمام معلومات و مخفیات موجودات را دربرگرفته است و ابتلا بشر با وجود اختیار انسان در حیطه ی علم الهی بوده در صورتی که فخر رازی علم الهی را اضافه بر ذات دانسته ومعتقد است علم الهی از ازل تا ابد نسبت به موجودات تفصیلی بوده و ابتلا بشر را به دلیل اینکه موجب جهل در ساحت الهی می شود نپذیرفته است. وی، پذیرش علم پیشین الهی را مستمسک جبر گرایی می داند. علامه این امر را مخدوش می داند و معتقد است اشتباه فخررازی این است که گمان کرده علم خداوند، حصولی است. علامه درباره رابطه بین علم الهی و ابتلائات بشر، برای خدای سبحان نوعی علم به اشیا (علم فعلی) به معنای خلق و ایجاد آنها قائل است به این معنا که با ایجاد اشیاء، آنها نزد خدا حاضر و مشمول علم حضوری خدا هستند.
رابطه دین و آزادی بر اساس آیه (لا اکراه)در تفسیر مفاتیح الغیب و المیزان
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳۸
36 - 58
حوزه های تخصصی:
ورود انقلاب اسالمی به دومین مرحل ه خودسازی، جامع هپردازی و تمد نسازی، که نقطه کانونی بیانیه گام دوم انقلاب اسالمیاست، در سایه شناخت و باور عمیق به آموز ههای دینی امکا نپذیر است. یکی از مه مترین دغدغ ههای انسان معاصر، درراستای فهم آموز ههای دینی، «رابطه دین و آزادی » است که از گذشته مورد توجه اندیشمندان بوده است و برای اثبات آزادی،به آیه شریفه «لا إِکرَاهَ فِی الدِّینِ» (بقره: 256 ) تمسک شده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی _ تحلیلی، به بررسی اینمسئله با محوریت تفسیر این آیه در مفاتیح الغیب فخر رازی و المیزان علامه طباطبایی پرداخته است. بر پایه یافت ههای اینپژوهش، فخر رازی طبق این آیه معتقد است که تمام کارهای انسان، از جمله اعتقادات و باورهایش، در شمار امور اختیاریاست و هی چگونه اجباری در آنها وجود ندارد؛ بنابراین، آیه شریفه، بیانگر آزادی تکوینی در تمام شئون زندگی است. بر ایناساس، آزادی تکوینی انسان با مجموعه احکام تشریعی دین منافاتی ندارد. به باور علامه طباطبایی، این آیه ناظر به آزادیدر عقیده است؛ اما انسان پس از پذیرش هر دین باید نسبت به مجموعه دستوراتش التزام عملی داشته و به آنها مقید باشد.
خوانشی جدید از آیات قرآن در دو تفسیر فخر رازی و شیخ مفید از موضوع تقیه با تاکید بر تقیه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
375 - 400
حوزه های تخصصی:
تقیه به عنوان یکی از مسائل پر تنش میان شیعه و سنی که به مثابه شبهه و پرسش همواره مطرح بوده است. در بسیاری از موارد ضرورت ایجاب می کند که انسان عقیده و ایمان خود را پنهان کرده و عمل خود را تغییر دهد. این رفتار که نوعی تاکتیک دفاعی حساب می آید و نه عکس العمل حاکی از ضعف و ترس، تقیه نامیده می شود، در حقیقت خود پیش از اینکه حاکی از ضعف و ترس باشد، به نوعی دفاع از خود یا عقیده و ایمان خویشتن است. مشروعیت تقیه در نظر فقیهان و متکلمان امامیه، مستند به آیات و روایات و امری مسلم است به نحوی که در شرایطی خاص، خود بخشی از ایمان محسوب می شود. التزام به تقیه و رَوایی آن بی تردید انواع، آثار و لوازمی را به دنبال دارد که علی القاعده باید به آنها نیز ملتزم بود. یکی از انواع تقیه و شاید کاربردی ترین آن، تقیه سیاسی است. تقیه سیاسی یکی از سیاست های کاربردی ائمه -علیهم السلام- در زمینه حفظ تشیع واسلام بوده است. تقیه دربرخورد با دولت و خلیفه حاکم، تقیه سیاسی نامیده می شود و در بُعد گفتاری و از طرف اهلبیت علیهم السلام به روایات تقیه سیاسی تعبیر می شود. فرضیه اصلی در این پژوهش این است که تقیه به طور کلی و تقیه سیاسی به طور خاص در حفظ اسلام و تشیع همواره از ابزار مسلمانان بوده است. روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی است .
تبیین علمی امور خارق العاده از نظر علامه طباطبائی و فخر رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
67 - 82
حوزه های تخصصی:
کم تر کسی است که با امور خارق العاده آشنا نباشد یا نمونه ای از آن ها را نشنیده باشد، اما پرسشی که برای بسیاری مطرح می شود این است که علت این امور چیست و تبیین علمی آن ها از چه قرار است؟ آیا یک امر طبیعی شناخته یا ناشناخته این امور را به وجود می آورد یا یک امر فراطبیعی؟ در این پژوهش که به شیوه تحلیلی - توصیفی سامان یافته، تلاش می کنیم به این پرسش با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و فخر رازی پاسخ دهیم. این دو دانشمند بلندآوازه جهان اسلام در عین حال که هر دو هم متکلم اند، هم فیلسوف و هم مفسر، درخصوص این مسئله پاسخ های متفاوتی ارائه کرده اند. علامه با توجه به مبانی کلامی و فلسفی که اختیار کرده است امر طبیعی را علت معرفی می کند و یک تبیین علمی از امور خارق العاده ارائه می کند، اما فخر رازی با عنایت به مبانی اشعری خود از امر فراطبیعی به مثابه علت یاد می نماید و تبیین علمی را ناممکن می داند.
شرایط صدق موجبه معدوله المحمول نزد فخر رازی و قطب رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
39 - 55
حوزه های تخصصی:
فخرالدین رازی در مورد شرط صدق موجبه معدوله المحمول این را مطرح میکند که وجود موضوع لازم نیست و بدین ترتیب "قاعده فرعیه" – ثبوت شئ لشئ فرع لثبوت المثبت له- دچار چالش می شود. قطب الدین رازی با توسل به تفاوت در شرایط صدق موجبه و سالبه سعی در پاسخ به فخر رازی دارد. بنا به تعبیر قطب رازی مبنای استدلال فخر رازی آنست که «موضوع قضیه ممتنع است که از اتصاف به محمول یا نقیض محمول خالی باشد». اما شخص قطب رازی مبنای دیگری دارد، اگر چه به آن تصریح نکرده است، یعنی «موضوع قضیه ممتنع است که خالی باشد از اتصاف به محمول یا عدم اتصاف به محمول». منطقی است که به لحاظ اختلاف در دو مبنا نتایج یا لوازم متفاوتی حاصل شود. در این مقاله به تبیین تفاوت آراء فخر رازی و قطب رازی در مورد شرایط صدق موجبه معدولهالمحمول و بعضی از پیامدهای این اختلاف پرداخته شده است.
واکاوی عینیت تجربه شهودی در هندسه معرفت دینی علامه طباطبایی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهود از اضلاع مهم هندسه معرفت دینی و از منابع کسب معرفت محسوب می شود. پرسش از عینیت متعلق تجربه عرفانی از سوالات اساسی مطرح در این حوزه است. در پاسخ به این پرسش برخی نظریه ذات گرایی را پذیرفته و برخی دیگر معتقد به ساختارگرایی(زمینه گرایی) هستند. ذات گرایان متعلق تجربه عرفانی، را ذات و حقیقت متعالی می دانند. طرفداران نظریه ساختارگرایی ضمن نفی حکایتگری تجربه عرفانی از ذات واحد، این تجربه ها را معلول فرهنگ، باور و زمینه فکری فرد می دانند. مطالعه و مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی در زمینه واقع گرایی و عینیت متعلق تجربه عرفانی از اهداف و موضوع این نوشتار است. روش مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی و با اتکاء به آثار آنها می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبایی با تقسیم بندی علم به دو قسم علم حضوری و حصولی و بازگشت علم حصولی به حضوری و پذیرش اصل اتحاد علم، عالم و معلوم، تجربه های عرفانی را از نوع علم حصولی و حضوری دانسته که در هر دو نوع، تجربه ذات محقق می شود. از دیدگاه فخررازی در سایه تزکیه درون و تصفیه نفس و رسیدن به احوال و کشفیات عرفانی، انسان به مرتبه ای می رسد که با علم حضوری حقایق را درک می نماید. لذا این احوالات از نوع تجربه ذات و معرفت بخش می باشند. در واقع ذات گرایی وجه اشتراک علامه و فخر است.
بررسی حرکت ذاتی نزد فخر رازی و میزان تناسب آن با حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
169 - 187
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش مدعای ما این است که مفاهیم ارائه شده توسط فخر رازی به نوعی حرکت ذاتی را اثبات می کند و این معنا تا حد قابل توجهی به حرکت جوهری ملاصدرا نزدیک شده است. فخر رازی گرچه به صورت اثباتی به دلیل آوری بر حرکت ذاتی رو نیاورده اما برخی شواهد - مانند تحلیلی دانستن نسبت حرکت به متحرک- ما را قادر می سازد تا کلام فخر را اثبات کننده حرکت ذاتی بدانیم. با این همه پس از واکاوری جنبه های تشابه و تمایز حرکت ذاتی و حرکت جوهری این نتیجه بدست آمد که حرکت ذاتی تا اثباتِ «علت بودن ذات، برای حرکت» پیش رفته است امّا نتوانسته «متحرّک بودن ذات» را به اثبات برساند چراکه فخر رازی مبانی لازم برای برای اثبات حرکت جوهری را در اختیار نداشته است. این تحقیق به درک عمیق تر از مفاهیم حرکت ذاتی و حرکت جوهری کمک کند و سیر اثبات حرکت جوهری را تعمیق می بخشد.