مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
فخر رازی
حوزه های تخصصی:
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازه ی زمانی طبری تا ابن کثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بی مسأله و بی معناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونه ی ادبی تفسیر در این بازه ی زمانی مطرح می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر می توانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجه ای که به آن رسیده، نشان می دهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشت های نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزه ی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان می دهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشته ی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.
نقد و بررسی اشکالات فخر رازی به آیه ولایت با تأکید بر دیدگاه آیت الله محمدهادی معرفت
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
115 - 137
حوزه های تخصصی:
آیه 55 سوره مائده از آیاتی است که مفسران و متکلمان شیعه و اهل سنت درباره دلالت آن دیدگاه های متفاوتی ارائه داده اند. بنابر دیدگاه شیعه ، این آیه بر ولایت و امامت حضرت امیر مؤمنان علی7 دلالت دارد. از مفسرانی که دیدگاه شیعه را نقد کرده و به آن، اشکال ها و شبهه های فراوانی وارد کرده اند، فخر رازی است. در این پژوهش تلاش شده است با بهره گیری از دیدگاه های آیت الله محمدهادی معرفت به روش توصیفی تحلیلی، اشکال ها و شبهه های فخر رازی بررسی و نقد گردد و درنهایت ثابت شود هیچ یک از اشکال ها و شبهه های وی همچون نازل نشدن آیه در شأن حضرت علی (ع)، احتجاج نکردن آن حضرت بر ولایت خویش به این آیه، دلالت نکردن آیه بر عموم ولایت، منافات داشتن انفاق انگشتر با زکات واجب، سازگارنبودن انفاق انگشتر در نماز با اخلاص حضرت علی (ع) و توجه کامل به خدا در نماز، فعل کثیر بودن انفاق با انگشتر، مانع بودن سیاق آیات قبل و بعد با دلالت آیه بر امامت حضرت علی7 و ناسازگاری فقر علی7 با داشتن انگشتر، وارد نیست.
تبیین مساله دعا از نظر فخر رازی با توجه به اهم مبانی انسان شناسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
31-42
حوزه های تخصصی:
در تبیین مساله دعا از نظر فخررازی، نباید مبانی انسان شناسی وی را نادیده گرفت. جبر و اختیار ، تجرد نفس و کمال انسان اهم مبانی انسان شناسی هستند که تبیین مساله دعا را تحت تأثیر قرار می دهند. بنا بر اینکه فخر را در این مسائل مهم انسان شناسی صاحب چه اندیشه ای بدانیم، تحلیل مساله دعا متفاوت خواهد شد. این پژوهش با روش تحلیلی و استنادی در پی تبیین مساله دعا از نظر فخررازی مبتنی بر اهم مبانی انسان شناسی ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ علی رغم تشتت آراء فخر در این مسائل، قول به اختیار و تجرد نفس ارجح است و می بایست بر اساس آن مساله دعا تبیین گردد. هم چنین نگرش جامع فخر به کمال انسان و بررسی از زوایای مختلف نیز تاثیر بسزایی در تفسیر دعا دارد. در این نوشتار با توجه به این مبانی انسان شناسی فخر رازی، مسأله دعا تبیین شده است.
بررسی مقام حلیفه اللهی انسان از منظر فخر رازی (با تکیه بر نظرات تفسیری او در تفسیر مفاتیح الغیب)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کلامی که ریشه در آیات قرآن کریم داشته و با بحث انسان شناسی در رابطه مستقیم است، موضوع "خلیفه اللهی انسان" است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای و روش تحقیق مقاله توصیفی_تحلیلی است. در این مقاله نگاه فخر رازی دانشمند و متکلم بزرگ اهل سنت به این موضوع تبیین شده است و مسائل مرتبط با بحث در برخی آثار او از جمله تفسیر مفاتیح الغیب، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد معنای خلیفه اللهی انسان از نظر فخر رازی، ولایت و قدرت تصرف تکوینی و تشریعی است که از طرف خداوند به برخی بندگان عطا می شود. اعطای این مقام شرافتی خاص به انسان داده، لذا انسان اشرف مخلوقات محسوب می گردد. از مطالعه تفسیر کبیر فخر رازی و دیگر آثار وی چنین بر می آید که او معتقد است مقام خلافت اللهی بالقوه در تمام انسانها موجود است ولی فقط پاکان از گناه و عصیان هستند که این مقام را به طور بالفعل کسب می کنند. ملاک انتخاب خدای حکیم در اعطا کردن مقام خلافت اللهی به انسان نیز در علم و عقل و بعد ملکوتی او خلاصه می شود که از نتایج دارا بودن این مقام، افضلیت انسان بر فرشتگان و اشرف مخلوقات بودن اوست.
تحلیل انتقادی مقاله ی «تفسیر از طبری تا ابن کثیر، معضلات توصیف یک گونه ی ادبی با استناد به داستان ابراهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورمن کالدر با تبیین ساختارهای اصلی سنت تفسیر، در بازه ی زمانی طبری تا ابن کثیر، به تحلیل این سنت پرداخته است. وی با استفاده از آن دست رویکردهای هرمونوتیکی که معتقدند متن به خودی خود بی مسأله و بی معناست، متن قرآن را زمانی معنادار می-داند که در کنار ساختارهای بیرون از متن که مستقلا وجود دارند، قرار گیرد. کالدر سه ویژگی ساختاری برای گونه ی ادبی تفسیر در این بازه ی زمانی مطرح می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که تفسیر قرطبی بهترین معیاری است که سنت تفسیر می توانست به آن دست یابد. پژوهش حاضر با نقدِ تحلیلِ کالدر و نتیجه ای که به آن رسیده، نشان می دهد نکاتی از دید او مغفول مانده و در مواردی برداشت های نادرست داشته است و جایگاه هر مفسر را متناسب با منهج تفسیری و بارزه ی شخصیت علمی او مد نظر قرار نداده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی– انتقادی نشان می دهد که قرطبی هم همانند سایر مفسران زیر چتر اجماع قرار دارد و باید هر مفسر را در رشته ی مدرسی خود سنجید و با توجه به مقدماتی که مفسر به عنوان منهج خود معرفی نموده است آن را ارزیابی نمود.
هدایت و ضلالت قرآنی و رابطهآن با اختیار انسان از منظر علامه طباطبایی، فخر رازی و زمخشری
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئله هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادهانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و اراده انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به اراده الهی و ضلالت ابتدایی را به اراده انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
ماهیت الهی از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و ملاصدرا
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
9 - 19
حوزه های تخصصی:
مسئله اثبات یا نفی ماهیت به معنی الاخص برای واجبالوجود، جزء مسائل اساسی و تأثیرگذار در مباحث خداشناسی فلسفی است؛ زیرا با مسئله بساطت ذات الهی رابطه تنگاتنگی دارد. در این مقاله، این مسئله از دیدگاه سه تن از بزرگان، یعنی فخر رازی، خواجه نصیر طوسی و ملاصدرا با روشی تحلیلی بررسی شده و تفاوت دیدگاهها مشخص میشود. فخر رازی در آثارش، نظر ثابتی ندارد. در برخی آثارش دیدگاه عینیت و در برخی دیگر زیادت وجود بر ماهیت را پذیرفته است. خواجه نصیر طوسی نیز معتقد به عینیت وجود و ماهیت در واجب تعالی است. ملاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه، بر اساس دیدگاه مبناییاش، یعنی اصالت وجود، قائل به عینیت وجود و ماهیت در واجبالوجود است. تفاوت دو دیدگاه مشایی و صدرایی پیرامون ماهیت الهی این است که بر اساس مکتب مشاء و دیدگاه خواجه وجود و ماهیت الهی، وجودی در کنار دیگر ماهیات است، اما بر اساس دیدگاه ملاصدرا که واجب تعالی را تنها وجود مستقل و بقیه وجودها را وجودی رابط میداند، تنها حقیقت بالذات هستی، وجود و ماهیت باری تعالی است و بقیه ماهیات، وجودهای طفیلی و وابسته به وجود حق تعالی هستند.
نفی اتحاد و حلول از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و آیت الله جوادی آملی
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
41 - 52
حوزه های تخصصی:
اتحاد و حلول، نوعی تبیین نادرست از نحوه ارتباط انسان با خداست که پیشینه آن به مباحث کلامی مسیحیت و برخی از صوفیه برمیگردد. این مطلب به طور حتم باطل است و قرآن به طور صریح بطلان آن را اعلام کرده است. متکلمین مسلمان نیز در کتب کلامی خود در ذیل صفات سلبیه، به این موضوع پرداخته و براهین مختلفی آوردهاند. اتحاد به معنای یکی شدن دو شیء است و متکلمین آن را در مورد خدا و مخلوق باطل میدانند و کسی در این زمینه مناقشهای ندارد. متکلمین از قدیم در ابطال حلول، استدلال معروفی دارند که فخر رازی بر آن اشکال وارد کرده و نپذیرفته و به جای آن استدلال دیگری آورده است. در مقابل، خواجه نصیرالدین طوسی بر استدلال فخر رازی اشکال وارد کرده و خود استدلال دیگری میآورد. در زمان معاصر و به برکت مکتب فلسفی ملاصدرا، مبناهای کلامی تا حدی متحول شده و استدلالهای کلامی، رنگی از فلسفه به خود گرفتهاند. آیهالله جوادی آملی در این زمینه حلول را یک بار با استدلال صرف کلامی و بار دیگر با استدلال فلسفی- عرفانی نفی کرده است.
بررسی تطبیقی ایمان از دیدگاه فخرالدین رازی و علامه جوادی آملی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
21 - 30
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز در میان اندیشمندان مطرح بوده، مسئله ایمان و کفر است. مسئلهای که روشنشدن آن باعث اتحاد و تقریب میان مسلمانان، و عدم شناخت آن موجب تفرقه و جدایى میان آنها خواهد شد. این مقاله، ایمان و کفر را از منظر فخرالدین رازی و علامه جوادی عاملی به روش توصیفی-تطبیقی و به شیوه کتابخانهای-اسنادی بررسی کرده و نقاط توافق و تخالف این دو اندیشه را به دست آورده است. به نظر نگارنده، با وجود تفاوت مذهب فخر رازی و علامه جوادی آملی، این دو در بسیاری از مباحث مربوط به ایمان و کفر مانند تعریف ایمان و کفر، رابطه ایمان و عمل صالح و حکم مرتکب کبیره، توافق داشته و آرای یکسانی را اظهار کردهاند. زیادت و نقصان ایمان، تنها مسئلهای است که فخر رازی و علامه، آرای متفاوتی از آنها ارائه دادهاند.
متکلم و ریاضی دان: فخر رازی و آثار هندسی ابن هیثم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۱ بهار و تابستان۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
139 - 157
فخر رازی، متکلم و فیلسوف قرن ششم هجری (543-606 ق) آثار بسیاری در حوزه های گوناگون معارف عصر خود نوشته است. گذشته از برخی از نظریات بدیع که در آثار منطقی و کلامی و فلسفی او دیده می َشود، بسیاری دیگر از نوشته های او بر پایه منابع دیگری فراهم آمده است که برخی از آنها امروز در دست است و بسیاری از آنها از میان رفته است. تحقیق در این آثار می تواند روشن کند که فخر رازی چگونه منابع خود را برمی گزیده و چگونه در آنها تصرّف می کرده است. در این مقاله برخی از مباحث ریاضی که فخر رازی در آثار خود از ابن هیثم، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری، نقل کرده است بررسی می شود و نوع و حدود تغییراتی که فخر رازی در این مطالب داده مورد بحث قرار می گیرد. این پژوهش می تواند پرتو تازه ای بر ارتباط فکری میان اصناف مختلف محققان این دوران مهم از تاریخ فکری تمدن اسلامی – فیلسوفان، متکلمان، و عالمان – بیفکند و نیز میزان رواج برخی از آثار ابن هیثم را در حوزه فرهنگی ایران، تقریبا یک قرن و نیم پس از مرگ او، نشان دهد.
توانایی انسان کامل بر اعجاز و پاسخ به نقدهای فخر رازی و هیوم درباره اعتبار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
109 - 126
حوزه های تخصصی:
مطابق دیدگاه ادیان الاهی، پیامبران به عنوان مظاهر انسان کامل، توانایی بر انجام دادن معجزه دارند و از معجزه برای اثبات نبوت خویش بهره می گیرند. اما در جهان غرب، دیوید هیوم حملات شدیدی علیه اعتبار معجزات مطرح کرد. وی معتقد بود معجزات گزارش شده نمی تواند اعتبار تجارب ثابت و راسخ ما را از بین ببرد. معجزات را ملت هایی ناآگاه در روزگاری خاص گزارش کرده اند. همچنین، گواهی مربوط به هرکدام از این معجزات، معارضاتی دارد و همین امور تکیه بر این معجزات را بی اعتبار می کند. این تشکیکات را، با اندکی تفاوت و تفصیل بیشتر، قرن ها قبل فخر رازی هم بیان کرده است. با این تفاوت که نتیجه ای که هیوم از این تشکیکات می گیرد، بی اعتباری معجزات است؛ اما فخر رازی می کوشد طبق مبانی خود (و خصوصاً مبانی اشاعره که مذهب او است) به این شبهات پاسخ دهد و از اعتبار معجزات دفاع کند. در این مقاله، ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه های فخر رازی و هیوم، پاسخ های فخر رازی به این تشکیکات را می کاویم و نهایتاً شبهات هیوم را بررسی و نقد خواهیم کرد.
تصحیح رساله «توجیه کلام الشیخ الرئیس فی إثبات الواحد لا یصدر عنه إلّا الواحد» از میرزا ابراهیم همدانی به همراه مقدمه تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
169 - 186
حوزه های تخصصی:
قاعده «الواحد» یکی از قواعد جنجالی در فلسفه و کلام اسلامی است. فیلسوفان برای تبیین آفرینش از این قاعده استفاده کرده و سعی در برهانی کردن آن داشته اند. یکی از برهان هایی که برای قاعده الواحد اقامه شده برهان ابن سیناست. فخر رازی به این برهان اشکال گرفته است، ولی دوانی از برهان ابن سینا دفاع کرده است. یکی از فیلسوفان کمترشناخته شده به نام میرزا ابراهیم حسینی همدانی نیز در رساله ای کوتاه به اشکال فخر جواب داده است. به نظر او، اگر علتی دو معلول داشته باشد، آنگاه هر کدام از این معلول ها نسبت به آن علت خصوصیتی دارند که دیگری ندارد. فی المثل «آ» خصوصیتی با علت دارد که «ب» آن خصوصیت را ندارد و بالعکس. باتوجه به اینکه اگر واحد حقیقی مصدری برای آ و برای غیر آ باشد، آنگاه لازم می آید بر واحد حقیقی خصوصیتی که با «آ» دارد غیر از خصوصیتی باشد که با «ب» دارد و اگر این واحد، واحد حقیقی باشد، آنگاه لازم می آید که از حیثیت واحد هم مصدر برای غیر«آ» باشد و هم مصدر برای غیر«آ» نباشد و این تناقض است. در نوشته حاضر رساله همدانی را تصحیح انتقادی کرده و برهان ابن سینا و اشکالات و دفاع های مربوط به آن را تحلیل کرده ایم.
مقایسه و بررسی علم خداوند متعال به مخلوقات از منظر علامه طباطبائی و فخر رازی (با تأکید بر آیه 59 سوره انعام)
منبع:
اندیشه علامه طباطبایی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸
125 - 145
حوزه های تخصصی:
براساس آیات قرآنی دو نوع علم نسبت به مخلوقات برای خداوند متعال قابل اثبات است؛ علم خداوند به مخلوقات قبل از آفرینش و علم او به مخلوقات بعد از آفرینش. در رابطه با تحقق و کیفیت چنین علومی برای خداوند بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبائی به عنوان بزرگترین مفسر معاصر شیعه وجود هر دو نوع علم را برای خداوند پذیرفته، آنها را از سنخ علم حضوری می داند. ایشان دلیل علم قبل از آفرینش را، علم خداوند به ذات و کمالات ذات خودش می داند. علامه علم بعد از آفرینش را به معنای تحقق عینی و حضور آنها با وجود عینیشان برای خداوند متعال می داند. فخر رازی به عنوان یکی از بزرگترین مفسران مکتب اشعری، علم بعد از خلقت را به معنای خود معلوم می داند؛ چرا که معتقد است تحقق علم بعد از خلقت برای خداوند امری غیرممکن می باشد؛ چون لازمه آن تغییر در خداوند خواهد بود که امری محال است. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه تفسیری این دو شخصیت مطرح در عالم تفسیر می پردازد.
تحلیل رویکرد فخررازی در مواجهه با قرائات در تفسیر مفاتیح الغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
31-52
حوزه های تخصصی:
میزان پایبندی مفسر برجسته ای همچون فخررازی در اختیار یک قرائت و تفسیر قرآن براساس آن از نکاتی است که افق دید مخاطب را در استفاده از تفسیر فراخ تر می نماید. در این پژوهش به شیوه ی تحلیلی توصیفی رویکرد فخررازی در تفسیر مفاتیح الغیب نسبت به اختلاف قرائات واکاوی گردیده است؛ بدین سان وی در مواجهه با این موضوع گاه ساکت است و گاه تنها به ذکر اختلاف قرائات اکتفا نموده و در تفسیر برخی آیات با ذکر دلایل به تحلیل و ترجیح یک قرائت پرداخته است. استفاده وی از دانش قرائات جهت بسط معنایی یک آیه یا عبارت، همچنین تقویت یک معنا و ابهام زدایی از آیات مشکل، بهره هایی است که این مفسر از این دانش در تفسیر خویش از آن سود جسته است.
وحی پژوهی با محوریت آیه 51 سوره شوری از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۷
29 - 42
حوزه های تخصصی:
از آنجا که وحی در اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است و اساس و محور آموزه های دینی و یکی از منابع مهم معرفت زایی بشر محسوب می گردد از این روی هدف این مقاله، به بررسی دیدگاه امام فخررازی و علامه طباطبایی در زمینه ماهیت وحی، تبیین و خطاناپذیری آن، با محوریت آیه 51 سوره شوری می باشد. به دلیل اهمیت موضوع، این دو مفسر در آثار خویش به تبیین و توضیح وحی پرداخته اند. این بررسی نشان می دهد که دیدگاه آنان در تبیین آیه مذکور متفاوت است. که فخررازی تمام اقسام ارتباط خداوند با بشر را از نوع وحی محسوب می کند در حالی که علامه، وحی را ارتباط بدون واسطه میان خداوند و پیامبر لحاظ کرده است. فخر رازی با توجه به رؤیای حضرت ابراهیم در مورد ذبح فرزندش، مقوله وحی را امری خطاپذیر دانسته است اما علامه، وحی را امری یقینی دانسته و آن را از مبداء صدور تا وصول به مردم، مصون و محفوظ از خطا قلمداد کرده است.
تبیین دلایل قرآنی نزاهت متن و معنای قرآن کریم از تحریف
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹
59 - 87
حوزه های تخصصی:
اثبات این مسئله که قرآن کریم موجود در دست مسلمانان، همان است که خدای متعال بر پیامبر اکرم(ص) نازل فرموده، مستلزم اثبات مصونیت پیامبر(ص) در مراحل سه گانه تلقّی، ضبط و ابلاغ و مصونیت متن از خطا و تحریف در مقام کتابت توسط کاتبان و حفظ آن در طول قرون و اعصار تا عصر حاضر است. در صورت مصون ماندن وحی در سه مرحله اول، می توان ادعا کرد که مصونیت لفظی و معنوی قرآن کریم در مقام کتابت توسط کاتبان (مرحله چهارم) و حفظ آن در طول قرون و اعصار تا عصر حاضر (مرحله پنجم) در مسیر هموارتری قرارگرفته است. برای اثبات این فرآیند، باید به میزان کافی از دلایل عقلی، نقلی و شواهد تاریخی سود جست. در این راستا پرسش اصلی پژوهش این است که: جدای از سلسله دلایل عقلی و شواهد تاریخی، ادله نقلی؛ به ویژه دلایل قرآنی نزاهت متن و معنای قرآن از خطا و تحریف کدام است؟ نگارندگان در نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، با اتکا به آراء مفسرانی مانند فخر رازی، علامه طباطبایی، و جوادی آملی و تنی چند از مفسران دیگر؛ که با روی آوردی کلامی به تفسیر قرآن پرداخته اند، به پرسش مذکور پاسخ داده اند. نتیجه آن که در هشت موضع از قرآن کریم؛ یعنی آیه 9 حجر، 41 و 42 فصلت، 115 انعام، 15یونس، 82 نساء، 32 توبه، 7 تا 10 صافات و 26 تا 28 جن؛ به طور مستقیم به مسئله نزاهت قرآن از تحریف اشاره شده است.
نقد و بررسی دیدگاه فخر رازی پیرامون ارتباط میان بداء و مسئله دعا
منبع:
الاهیات قرآنی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
41 - 55
حوزه های تخصصی:
بداء از مباحث مهم الاهیاتی است که با مسئله دعا و نیایش ارتباط مستقیم دارد. بداء به معنای تغییر در اراده و حکم الاهی، مورد اتفاق و پذیرش امامیه و رد اهل تسنن است. فخر رازی در آثار خویش، بداء را انکار می کند. رد بداء مستلزم انکار نقش آفرینی دعا در سرنوشت انسان است. دیدگاه فخر درباره دعا که بیشتر متوجه بعد عبادی آن است مؤید این اعتقاد اوست. نگاه فخر به دعا به مثابه امری عبادی است تا عاملی مؤثر برای تغییر سرنوشت انسان. مهم ترین ادله فخر در رد بدا، به نحوه نگرش ایشان به دو مسئله الاهیاتی علم و اراده الاهی مرتبط است.در این پژوهش با نقد و بررسی دیدگاه فخر در مسئله بداء و دعا، ارتباط میان بداء با مسئله دعا مورد تحلیل قرار گرفته است. از این رو سؤال اصلی پژوهش این است که آیا رأی غالب ایشان درباره بداء با حقیقت دعا سازگار است یا خیر؟ نتیجه این بررسی نشان می دهد که بین نظریه بداء و دعا سازگاری کامل وجود دارد و تصور ناسازگاری ناشی از رویکرد خاص کلامی فخر رازی به بداء و دعا بوده است.
تحلیل انتقادی اشکالات فخر رازی بر دلایل افضل بودن امام علی(ع)در کتاب الاربعین فی اصول الدین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
180 - 205
حوزه های تخصصی:
افضل بودن و برتری امیرمؤمنان علی× بر دیگران بجز پیامر اسلام| از دلایل مهم شیعه بر حقانیت امامت حضرت علی× و جانشینی ایشان پس از رسول خدا| می باشد؛ اما فخر رازی یکی از مفسران و متکلمان اهل سنت در کتاب الأربعین فی اصول الدین دلایل افضل بودن امیر مؤمنان علی× همچون آیه مباهله، سبقت ایمان، اعلم بودن، جهاد و شجاعت حضرت علی× و دیگر روایت های دلالت کننده بر امتیازات آن حضرت بر دیگران را نقد کرده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است با بهره گیری از آرای اندیشمندان شیعه، به روش توصیفی و تحلیل محتوا، برخی از شبهه ها و اشکالات فخر رازی در این باره بررسی و نقادی گردد. نتیجه این بررسی ها نشان می دهد هیچ کدام از ایرادهای ایشان بر دلایل افضل بودن امیر مؤمنان علی× وارد نمی باشد.
بررسی و تحلیل جامعیت قرآن در تفسیر مفاتیح الغیب و المیزان
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی ها ی قرآن کر یم و باورها ی بنیاد ی مسلمانان، جامعیت کلام الهی است که همانند جهان شمولی و جاودانگی قرآن مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان از گذشته تاکنون بوده است. فخر رازی (544-606ق) صاحب تفسیر مفاتیح الغیب و علامه طباطبایی (1281-1360ش) مؤلف تفسیر المیزان از جمله مفسرانی هستند که به موضوع جامعیت قرآن توجه کرده اند. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای به بیان این مطلب می پردازد که فخر رازی در تفسیر جامعیت قرآن رویکرد حداقلی دارد و قرآن را در حوزه اصول و فروع دین جامع می داند، با این دید که به نظر وی مسئله اشتمال قرآن با جامعیت تفاوت دارد. علامه طباطبایی در تفسیر جامعیت قرآن رویکرد اعتدالی دارد. ایشان جامعیت قرآن را به معنای کامل بودن آن می داند و آن را بر سه نوع تقسیم بندی می نماید: الف) جامعیت در بیان؛ ب) جامعیت در گستره موضوعات و مسائل؛ ج) جامعیت از هر دو جهت؛ هریک از موارد یادشده یا در مقایسه با کتاب های پیشین آسمانی لحاظ می شود یا فی نفسه. جامعیت فی نفسه قرآن در هریک از انواع نیز دو گونه است: در جمیع جهات؛ در محدوده خاص مانند نیازهای هدایتی که مجموعاً نُه قسم می شود. امروزه مطالعه و بازبینی اندیشه های متفکران مسلمان اعم از شیعه و سنی در حوزه پژوهش های قرآنی مورد نیاز است و از رهگذر این مطالعات، منشأ اصلی یک اندیشه و همچنین تحول موضوع های قرآنی آشکار می شود.
بررسی مقایسه یی چیستی زمان و حدوث زمانی عالم از نظر فخر رازی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مباحثی که قبل از بیان دلایل حدوث یا قدم زمانی جهان باید مورد توجه قرار گیرد، اینست که مراد از حدوث و قدم زمانی از نظر متکلمان و فلاسفه چیست؟ این نیز بنوبه خود مبتنی بر سؤال دیگری است که زمان از نظر این دو گروه به چه معناست؟ فخر رازی با تسلط بر نظریات کلامی و فلسفی و با روشی انتقادی، به تحلیل و مقایسه دیدگاه متکلمان و فلاسفه درباره حدوث و قدم زمانی عالم و دلایل آنان اقدام نموده و ریشه ها و مبادی تصوری و تصدیقی طرفین را نقد کرده است. او تفسیر متکلمان از زمان و حدوث زمانی را باطل میداند، همچنین تعریف زمان به مقدار حرکت و کم متصل را که فلاسفه مطرح کرده اند ناصحیح شمرده و بر خلاف مشهور، زمان را کم منفصل دانسته است. وی بر خلاف سایر متکلمان، در حادث زمانی بودن عالم عقول و مجردات تردید دارد. اما صدرالمتألهین با نقد نظر متکلمان و فلاسفه پیشین، تلاش میکند افلاطون، ارسطو و سایر حکمای یونانی و پیروان ادیان را همرأی خود نشان دهد، درحالیکه تفسیر وی از حدوث زمانی و نیز مبانی فلسفی وی با چنین وحدتی سازگار نیست، چراکه مفهوم حدوث زمانی صدرایی مبتنی بر اصالت وجود و حرکت جوهری است که نه در فلسفه یونان مورد بحث بوده و نه متکلمان اسلامی فهمی از آن داشته اند. در این مقاله به ارزیابی دلایل حدوث یا قدم پرداخته نشده بلکه چیستی حدوث یا قدم زمانی از نگاه این دو متفکر بررسی شده است. به نظر ما اشکال مشترک فخر رازی و ملاصدرا به متکلمان و فلاسفه مشاء، در تفسیر آنان از زمان و حدوث زمانی است و تفاوت نظر این دو محقق نیز در تفسیر خود آنان از چیستی زمان و حدوث زمانی است.