مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فخر رازی
حوزه های تخصصی:
رازی با تحلیل واژگان مرتبط با مفهوم معرفت از جمله شعور، ادراک، فقه، فهم و ... که از متون دینی استخراج کرده است، نتایجی معرفت شناختی را در اختیار ما قرار می دهد. از جمله نتایج به دست آمده آن بوده که کسب معرفت برای انسان امری ممکن است و در عین حال انسان محدودیت های معرفتی دارد؛ معرفت امری مشکک است؛ افراد بر اساس استعداد خویش در یکی از مراتب معرفت قرار می گیرند و این گونه نیست که تمام باورهای انسان موجه باشند؛ همچنین اینکه معارفی مانند علم لدنی، علم حدسی و فراست را نمی توان توجیه عقلانی کرد. تحلیل فخر از واژگان مرتبط با معرفت نشان می دهد که معرفت با سایر ابعاد وجودی انسان دارای تأثیر متقابل است. همچنین تحلیل وی زمینه ساز استخراج نکاتی بود که امکان تعریفی دینی از معرفت را در اختیار ما قرار می دهد. در این تعریف، علاوه بر مؤلفه های باور و صدق، به تنوع کمّی و کیفی قوای معرفتی انسان ها و نقش اعتماد به دیگران (به ویژه پیامبران) نیز توجه شده است. این تعریف، برون گرایانه است و نشان می دهد که اموری چون رفتار و عوامل ماورایی بر معرفت با محوریت باور مدخلیت دارند. بنابراین تفاوت نحوه ارتباط انسان ها با ماوراء سبب تشکیک در معرفت است. بر این اساس هدف این مقاله ارائه تعریف جدیدی از معرفت در فضای مباحث معرفت شناختی با استفاده از مطالب ارائه شده توسط فخر رازی است و برای این هدف از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده ایم.
معرفت شناسی انسان از منظری دینی: بررسی دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث ناظر به انسان را می توان به مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی تقسیم کرد. رازی در آثار خود مباحث متعددی را در معرفت شناسی انسان ارائه کرده است. برخی از دیدگاه های او در خصوص معرفت شناسی انسان از این قرارند: قوای انسان با وجود داشتن محدودیت هایی امکان کسب معرفت را دارند؛ معارف انسان در دو دسته نظری و عملی قرار می گیرد؛ عوامل غیرمعرفتی همچون تقوا و گناه در معرفت انسان اثرگذار است؛ انسان ها به لحاظ معرفتی در یکی از طبقات ناقصان، کاملان و کاملان مکمِّل قرار دارند؛ اولیا در طبقه کاملان هستند و انبیا (ع) کاملان مکمِّل اند که وظیفه ایشان هدایت ناقصان به سمت کمال است؛ لازم است ناقصان نسبت به انبیا اعتماد و تبعیت معرفتی داشته باشند؛ انسان به لحاظ معرفتی هرگز قادر به برتری یافتن نسبت به ملائک نیست. در این مقاله، که مطالب آن با روش توصیفی تحلیلی ارائه شده است، نشان داده می شود که انسان ها دارای قوای معرفتی جهت کسب معرفت هستند، اما در مسیر کسب معرفت صحیح ضرورتاً نیازمند تبعیت از انبیا (ع) و تعالیم الهی اند، زیرا راهی غیر از آن جهت کسب آن معارف وجود ندارد.
حدس از نگاه فخر رازی و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
منطق دانان معتقدند در نوعی از استنتاج، مقدمات لازم برای رسیدن به نتیجه و مطلوب ذکر نشده است؛ ولی در عین حال استنتاج مذکور به کمک حدس که نوعی استعداد براى دریافت بی درنگ حد وسط است، انجام می شود. البته مسئله حدس غیر از کارکرد منطقی در مباحث الهیات نیز مطرح شده است؛ به این ترتیب که حدس در تبیین نوعی ادراک انسانی که از مرتبه ویژه ای نیز برخوردار است، مورد استفاده قرار می گیرد. منطق دانان تنها حدس را جزء مبادی یقینی شمرده اند، ولی به تبیین چگونگی و کیفیت آن نپرداخته اند. به همین منظور در نوشتار حاضر که با استفاده از روش کتابخانه ای و منابع نرم افزاری گردآوری شده، به بررسی آثار فخر رازی و ملاصدرا پرداخته شده و در پی شناخت ماهیت حدس، کیفیت، جایگاه و قلمرو آن در امور حسی و فراحسی هستیم. فخر رازی حدس را به بالاترین مرتبه از عقل بالملکه مربوط دانسته و حدسیات را خارج از حوزه یقینیات می شمرد. ملاصدرا اولین فیلسوفی نیست که در تبیین کیفیت علم نفس قدسی از عنصر «حدس» بهره برده است. پیش از او، ظاهراً ابن سینا از این عامل بهره برده است. با بررسی سخنان ملاصدرا روشن می شود ملاصدرا حدس را پایین ترین مرحله کشف معنوی و تصورات و تصدیقات حدسی را بر خلاف فخررازی بدیهی می داند و معتقد است حدس نوعی افاضه از عقل فعال است؛ در حالی که فخر رازی وجود عقل فعال را نفی کرده، مسئله طباع تام را مطرح می سازد. طباع تام در لسان ملاصدرا روح القدس خوانده می شود.
دفاع از ادله ضرورت عصمت امام در مواجهه با اشکالات فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازنظر علمای امامیه، برخلاف اهل سنت، عصمت ومصونیت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله ازهر نوع لغزش، گناه وخطاازشروط لازم وضروری است. براین اساس ائمه سلام الله علیهم باید معصوم ومصونازگناه وخطاباشند. متکلم ها و علمای امامیه، به ویژهخواجه نصیرالدین طوسی، ادله متعدد عقلی ونقلی بر لزوم عصمت امام علیه السلام که جانشین پیامبراکرمصلی الله علیه وآله است، ارائه کرده اند.براین اساس، هرگونه عدم توجه به احکام و دستورات الهی، عمدی یاسهوی، آشکار یانهان باتصدی منصب امامت وجانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله درتضاد است،امافخررازی و پیروان او لزوم شرط عصمت برای جانشین پیامبر را مورد تردید وحتی انکار قرارداده اند ونهایتاً عصمت را به عدالت تقلیل می دهند. دراین مقاله، اهم ادله متکلم های اسلامی به ویژه محقق طوسی بروجوب و ضرورت عصمت تبیین شده است وسپس اهم ایرادات وشبهات فخر رازی برآن ادله، نقد و رد شده است و نتیجه گرفته می شود که عصمت شرط لازم و ضروری برای جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.
بررسی تطبیقی آیات خلود در جهنم از منظر علامه طباطبایی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیاتی از قرآن کریم مانند: آیه 69 نساء، 64 احزاب، 23 جن و 17 حشر با لفظ «خالدین فیها» از مدت عذاب گناهکاران در جهنم یاد شده است. دائمی بودن یا پایان عذاب گناهکاران از مسائل مهمی است که از دیرباز مورد اهتمام متکلمان، فلاسفه، عرفا و مفسران بوده است؛ گروهی راه افراط را در پیش گرفته و همه گناهکاران را گرفتار عذاب دائمی می دانند و گروهی دچار تفریط شده و برای همه گناهکاران پایان عذاب را روا دانسته اند. در این میان علامه طباطبایی مفسر، فیلسوف و عارف برجسته شیعه و فخر رازی مفسر و متکلم برجسته اشعری، با تبیین عقلی مسأله خلود، طبق مبانی کلامی، تفسیری و فلسفی خویش، راه اعتدال را در پیش گرفته و مرز خلود و خالدین در جهنم را مشخص کرده اند. در مقاله پیش روی تلاش شده است تا ادله و مبانی این دو عالم بزرگ مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و مهم ترین شبهات ارائه شده بر نظریه خلود نقد شود.
تفاوت ماهوی انسان ها در اندیشه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر رازی در آثار خود بر تباین ماهوی انسان ها تصریح کرده است. نگارنده در آثار فخر رازی تعریف مشخصی از «ماهیت» نیافت، اما این نکته در آثار او هست که ماهیت امری است که تغییر و تبدیلِ آن ممکن نیست. در نتیجه تصریح به تباین ماهوی انسان ها، به این معنا خواهد بود که هر فرد از انسان ماهیتی تبدیل ناپذیر و متفاوت با دیگر انسان ها دارد. بدیهی است که این باور همه دانش هایی را که به نوعی به انسان مربوط می شود تحت تأثیر قرار می دهد. برای دست اندرکارانِ علوم تربیتی، اخلاقی، حقوق، فقه و ... بسیار اهمیت دارد که بدانند آیا با انسان هایی یکسان سروکار دارند یا با مجموعه ای از انسان هایی که هر کدام ماهیتی علی حده و مجزا دارند. در این مقاله با استقصای آثار فخر رازی، ادله و شواهد وی را بر تباین ماهوی انسان ها، در دو بخش ادله غیرنقلی و ادله نقلی، عرضه می کنیم.
ناسازگاری پیوسته گرایی هندسی واتم گرایی کلام در آرا فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتم گرایی کلام که هم معتزلهوهماشاعره از آن دفاع کرده اند، شامل اتم گرایی هندسی نیز می گردد. اتم گرایی هندسی، اتم گرایی است که خطوط و اشکال هندسی را متشکل از تقسیم ناپذیرها می داند. به بیانی دیگر، در این نگاه، خط از گرد هم آمدن نقاط بوجود می آید. این دیدگاه با تعاریف اولیه کتاب اصول اقلیدس و در نهایت با هندسه کلاسیک ناسازگار می باشد. فخر رازی که در دهه ها ی آخر عمر خود از اتم گرایی دفاع کرده است، از این ناسازگاری آگاه بوده است. او در خلال بحث در برهان ها ی مرتبط با اتم گرایی، تلاش ها یی برای رفع این ناسازگاری کرده است. علی رغم اینکه تلاش وی در بنیان نهادن هندسه ای سازگار بااتم گرایی به ثمر نمی نشیند، ولی استدلالات او حاوی نکات ظریف و مهمی است که به لحاظ تاریخ و فلسفه ریاضیات حائز اهمیت است. در این مقاله، چند برهان فخر رازی از کتاب المطالب العالیةبررسی و تحلیل شده و به زبان ریاضیات نوین تبیین می گردد. . پسزمینه نظری این براهین تحلیل می شود تا به چارچوبی دست یافته که اهمیتشان از نظر تاریخ ریاضیات روشن گردد.دراین بین نشان داده می شود که چگونه رازی ساختار متفاوتی از هندسه کلاسیک روزگار خود را می آزماید. و همچنین پیشنهاد می گردد که ادله رازی در تاریخ نظریه بی نهایت کوچک ها در حد یک امکان در نظر گرفته شود
شخص کامل از دیدگاه فخر رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
89 - 113
حوزه های تخصصی:
فخر رازی نفوس انسانی را هم به لحاظ جوهر و هم از جهت سیر الی الله و پای بندی عملی و نظری به آموزه های دینی همچون هرمی می داند که «شخص کامل» در رأس آن قرار دارد. او کمال انسان ها را مرهون دو دسته امور تکوینی و تشریعی، و شرط رسیدن به آن را استعداد ذاتی نفس می داند. انسان کامل در الگوی فخر رازی، تجلّی گاه انوار کبریایی، واقف به اسرار آفرینش عوالم امر و خلق، پیوسته به انوار عالم قدسی و ارواح مجرد است. چنین انسانی در پرتو آموزه های وحیانی و رشد عقلانی، نفس خویش را در همه جنبه ها (قوا) به کمال رسانیده است. وی وجود «انسان کامل» را در هر زمانی ضروری، و او را شرط رسیدن دیگر انسان ها به سر منزل مقصود می داند. دیدگاه رازی در این زمینه کاملاً شبیه دیدگاه امامیه در مسئله امامت است تا آنجا که وی امام «معصوم» امامیه را از مصادیق انسان «کامل» می داند. از دیدگاه ایشان ارواح ضعیف با پیوند و محبتی که با ارواح کامل برقرار می کنند، به واسطه آنها محل بروز انوار الهی خواهند شد. در این نوشتار به بررسی توصیفی - تحلیلیِ جایگاه انسان کامل در اندیشه فخر رازی پرداخته ایم.
نقادی نظریه فخر رازی درباره رنج بودن لذات حسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
110 - 128
حوزه های تخصصی:
مسئله لذت و رنج و ارتباط آن با سعادت حقیقی انسان از مباحث چالش برانگیز و دارای قدمت طولانی در تاریخ فلسفه است و فیلسوفان بزرگ اخلاق در تبیین حقیقت و نقش آنها در سعادت انسانی بسیار کوشیده اند. فخر رازی با تقسیم بندی لذات به دو قسم عقلانی و محسوس، لذات جسمانی را رنج بالذات دانسته و آنها را عامل دورشدن انسان از کمال و سعادت حقیقی می داند. نظریه فخر رازی در این زمینه با چالش های اساسی مواجه است که از جمله مهم ترین آنها می توان به این موارد اشاره داشت: نقض شدن نظریه با موارد متعددی از لذات حسی، وجودی بودن لذات حسی و عدمی نبودن آنها، مقید بودن خیریت لذات حسی به رعایت حالت اعتدال، لذیذ بودن تکرار لذات حسی و غفلت از حقیقت وجودی لذات؛ یعنی تناسب و ملائمت با طبع انسانی.
نقد و بررسی پاسخ های فخر رازی به شبهات کلامی در باب توحید افعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبهاتی را که در مسئله توحید افعالی خداوند در آثار فخر رازی مطرح شده و او به آنها پاسخ داده است می توان در سه دسته جای داد: شبهات مبتنی بر محدود دانستن قلمرو قدرت خداوند، مانند شبهه عدم تعلق قدرت خداوند بر مثل یا عین مقدور بنده؛ شبهات مبتنی بر محدود دانستن علم و اراده خداوند، مانند شبهه خروج کفر و فسق از شمول قضا و قدر الهی؛ و شبهات مبتنی بر عقلی دانستن حسن و قبح، مانند شبهه بطلان تکلیف یا تکلیف بیش از توان. از نظر فخر رازی، شبهات دسته اول بر اساس تعلق قدرت خداوند به ممکنات ذاتی، شبهات دسته دوم بر اساس تمایز بین امر الهی و اراده او، و شبهات دسته سوم بر اساس قول به حسن و قبح شرعی و جواز صدور قبیح از خداوند پاسخ می یابد. نقد و بررسی اصل شبهات و پاسخ های فخر رازی نشان می دهد که اولاً هیچ یک از آن اشکالات و شبهات بر توحید افعالی وارد نیست، ثانیاً برخی پاسخ های فخر رازی به این شبهات صحیح و قابل قبول است، اما برخی دیگر مبتنی بر مبانی نادرست است که در بسیاری از موارد نه تنها وافی به مقصود نیست، بلکه دارای اشکالات متعددی است.
فخر رازی: خاستگاه کلام فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارابی در احصاء العلوم دو شیوه را در کلام متمایز می کند: استدلالی و غیراستدلالی. در دورة بعد رویکرد استدلالی در کلام بر رویکرد دیگر غالب می شود و کلامی شکل می گیرد که به فلسفه بسیار نزدیک است. از این زمان است که گفت وگو و مفاهمه ای گسترده میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی درمی گیرد. مبدع کلام فلسفی، فخر الدین رازی است و با خواجه نصیر به اوج خود می رسد. ویژگی های مهم کلام جدید این است که منطق را به عنوان روش استدلال در کلام اختیار می کنند، موضوعات فلسفی را وارد مباحث کلامی می کنند و از آنها بحث می کنند، با استمداد از آموزه های فلسفی و دیگر علوم سعی می کنند از مدعیات دینی دفاع و آن ها را تدوین و تبیین کنند. در این مقاله بنابر سرشت تاریخی موضوع با استفاده از گزارش ابن خلدون و مطالعه آثار فخر رازی، کیفیت این تحول بررسی و این ویژگی های اساسی نشان داده شده است. ادعای این مقاله این است که کسانی مانند غزالی، به ویژه فخر رازی با به کار گرفتن منطق و اصول فلسفی ماهیت کلام را تغییر دادند و آن را به چیزی متفاوت و مشابه با فلسفه تبدیل کردند.
نقد فخر رازی بر نظریه عقول مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشائی عموماً نظریه ای را در باب عالم موجودات مجرد تام (عقول) پرورش داده اند که می توان آن را «نظریه عقول» نامید. آنان در تبیین نحوه صدور عقول، به قاعده مشهور «الواحد» متوسل شده اند که بر اساس آن، از علت واحد، تنها معلول واحد صادر می شود و صدور کثیر از واحد ممتنع است. از سوی دیگر در فلسفه مشائی تحت تأثیر کیهان شناسی کهن، تناظر عددی میان تعداد عقول با تعداد افلاک نه گانه برقرار می شود و بر این اساس تعداد عقول در ده عقل منحصر می گردد (هر یک از نُه عقلِ نخست متکفّل صدور یک فلک و نهایتاً عقل دهم -که عقل فعّال نامیده می شود- متکفل تدبیر امور عالم تحت القمر دانسته می شود). فخررازی با نقد قاعدة الواحد و نیز مخالفت با تناظر یادشده، دیدگاه مشائیان را مورد نقد قرار می دهد. وی در تلاشی برای معرفی دیدگاه جایگزین، «نظریه ارواح» را با صبغه ای کلامی پرورش داده است. این نظریه هر چند از جهت چارچوب مفهومی و نیز مبانی و اصول خود با نظریه فیلسوفان تفاوت دارد، ولی به نظر می رسد که در اساس تفاوتی بنیادین با نظریه عقول فیلسوفان ندارد.
نقادی نظریه فخر رازی در مورد جوهر فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل حقیقت جسم از قدیمی ترین مباحث فلسفی است. دموکریتوس یا ذیمقراطیس ابداع کننده نظریه جوهر فرد یا اجزاء لایتجزی می باشد که یکی از نظریات مهم در زمینه تبیین حقیقت جسم است. طبق این نظریه، اجسام مرکب از اجزاء ریز، نامتناهی و بالفعل هستند که تقسیم پذیر نیز نیستند. در مقابل، ارسطو جسم را متصل دانسته و به نقادی نظریه ذیمقراطیس می پردازد. مشاییان مسلمان به خصوص ابن سینا تفسیر ارسطو در مورد جسم را پذیرفته اند. در میان متفکران اسلامی، فخر رازی دلایل چندی در اثبات نظریه جوهر فرد اقامه می نماید. استدلال های او از جهت مرکب بودن حرکت از اجزاء نامتناهی و مرکب بودن زمان از آنات متوالی از یک سو و دلایل هندسی از سوی دیگر می باشد. در پژوهش حاضر اثبات گردید که استدلال های رازی ناشی از مغالطه میان تقسیم بالفعل با بالقوه و چگونگی مماس قرار گرفتن اشکال هندسی با یکدیگر می باشد.
مراتب بندگی در اندیشه فخر رازی با تأکید بر تفسیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بندگی، به عنوان مهم ترین هدف آفرینش انسان، مورد توجه حکما، متکلّمان، مفسّران قرآن کریم و متفکران علم اخلاق بوده است. فخر رازی، مفسّر و متکلم برجسته جهان اسلام، معتقد است بندگی مراتب و درجاتی دارد. در سخنان وی، با سه گونه بندگی عامیانه، عالمانه و عارفانه (عاشقانه) مواجه می شویم. او عبودیّت را آمیزه ای از معرفت و عمل، و معرفت را امری شدّت و ضعف پذیر می داند. از این رو بندگی، در هر مرتبه ای از مراتب سه گانه خود، تشکیک پذیر است. می توان گفت از دیدگاه وی، بندگی، تابع کمال و نقصان اموری همچون ایمان، تقوا و قوای نفس است. وی، بندگی عامیانه را مصداق عبادت ندانسته و بندگی عارفانه را برترین مقام می شمارد. در این پژوهش، به تبیین و تحلیل مراتب مذکور و چگونگی ترتّب آنها بر یکدیگر، از دیدگاه فخر رازی، با محوریت تفسیر کبیر پرداخته شده است.
ارزش معرفتی ظن بر پایه ی تصویرسازی فخر رازی (از اعتبار معرفت شناختی ظن تا کارکردهای آن در خداشناسی و دواعی فعل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
103 - 124
حوزه های تخصصی:
در این جستار تصویرسازی فخر رازی از ظن و اعتبار معرفتی آن بررسی می شود. معناشناسی ظن در اندیشه ی رازی نشان از کاربردهای معنایی متفاوت آن دارد. در این مقاله تلاش می شود به مهم ترین وجوه اعتبارسنجی ظن در معرفت شناسی رازی پرداخته شود. از میان وجوه شش گانه ی اعتبار ظن که در این جستار شناسایی و صورت بندی شده است، دو تصویر واقع نمایی ظنون و نیز وجه تکثری ظنون در ایجاد یقین، اهمیت دارد. حیثیت واقع نمایی مهم ترین وجه اعتباربخشی یقین و ادراکات حقیقی است که بر انکشاف مطابَقی استوار است. اما آیا ظن نیز این وجه اعتبارسنجی را دارد و به طور کلی، در این واقع نمایی چه جایگاهی دارد؟ رازی شناخت های ظنی را در فرایندی از معرفت زایی قرار می دهد که در این فرایند، تکثر انگاره داشت ها، زمینه ساز ایجاد/تولید یقین در انسان (استنتاج یقین از ظن در وجه تکثری) است. ظن در وجه تکثری، آن هنگام واقعیت را بازنمایی می کند که در فرایند ایجاد یقین قرار گیرد و میان انگاره داشت های ادعایی، با محکی واقعی که فرآورده ی فرایند از آن حکایت می کند، ارتباط وجود داشته باشد. به همین سبب، رازی در توصیف این ارتباط، از واژه ی افاده یا زمینه ساز، در برابر دستیابی که در برخی ادراکات حقیقی است، استفاده می کند و خود، مصحح و منشأ واقع نمایی و اعتبار معرفتی انگاره داشت است. از این رو، رازی در تفکری فرایندی و سیستمی، ظن را تحلیل می کند و آن را بریده از دیگر باورداشت های انسان لحاظ نمی کند. رازی نمونه ی کاربست معرفتی ظن در فرایند یقین آوری را در دلایل پذیرش وجود خداوند و دواعی فعل طراحی می کند.
بررسی و نقد تأثیر و تأثر امام فخر رازی در مباحث بیان با رویکرد کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز از امام فخر رازی (606 ه.ق) یکی از کتابهای مهم و قابل توجه در حوزه مباحث بلاغی است. این کتاب که در واقع تلخیصی از دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز عبد القاهر الجرجانی است، متضمن برخی آرا و دیدگاه های امام فخر رازی نیز می باشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از روش مقایسه ای، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فخر رازی در مباحث علم بیان را از کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز، مورد بررسی و نقد قرار داده و اختلافات و اشتراکات آنها را ارزیابی می نماید. برخی نتایج مقاله حاکی از آن است که فخر رازی در کتاب خود آرای عبدالقاهر را مورد تحلیل قرار داده و در اغلب موارد همراه با استدلال لغوی و منطقی بر آن صحه می گذارد و در برخی موارد نیز با استاد خود با سبکی منطقی که با مسائل بلاغی سازگار نیست، به گفت و گو می پردازد. فخر رازی نظرات و دیدگاه-های فشرده عبدالقاهر جرجانی را به گونه ای مبسوط بیان می کند و خود نیز تحلیل هایی دیگری به آن می افزاید. و در عین حال خود نیز بر برخی از صاحب نظران و دانشمندان بعدی تأثیر گذاشته است.
مصداق شناسی باورهای شیعی در الهیات فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
171-188
حوزه های تخصصی:
فخر رازی مفسر و متکلم اشعری است که هرچند تا پایان عمر بر این مذهب کلامی سلوک می کند؛ اما در پاره ای باورها از دیدگاه های اشعری فاصله می گیرد و به نقد آن ها می پردازد. تزلزل و اضطراب فخر در برخی دیدگاه ها، بیان گر مطالعه و تأمل او در آراء دیگران و تحول فکری وی است. نزدیک شدن رازی در برخی مسائل کلامی به مذهب شیعه، ناشی از یافتن حقیقت در مواضع پیروان اهل بیت(ع) و ضعف نظریات کلامی اشعری و عدم کفایت ادلّه آن ها می باشد. از مهم ترین آن ها می توان به مسأله صفات الهی، جبر و اختیار، ولایت و امامت و مهدویت، اشاره کرد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی برخی از مهم ترین مواضع کلامی تأثیر پذیری رازی از آموزه های شیعی می پردازد و به این نتایج می رسد که معقولیت باورهای مذکور و قوت ادله و شواهد آن ها از یک سو و ضعف و عدم قدرت اقناع مواضع مدعیات مقابل آن ها و تحول فکری رازی از سوی دیگر منجر به اتخاذ چنین مواضعی گردیده است.
ادله قرآنی فخر رازی بر تمایز نفس از بدن و تجرّد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
186 - 211
حوزه های تخصصی:
فخر رازی، متکلم - فیلسوف و مفسر بلندآوازه سده ششم - در برخی آثار خود دلائل قرآنی در اثبات جسمانینبودن و تجرّد نفس آورده است که مبتنی بر تفسیر خاص او از برخی آیات شریفه قرآن کریم اند. در این مقاله، ضمن اشاره اجمالی به دیدگاه های فخر رازی در باب تجرّد نفس انسانی، دلائل قرآنی او بر تمایز نفس و بدن و تجرّد نفس ناطقه پرداخته می شود. همچنین ضمن مقایسه دیدگاه های فخر رازی با آرای دیگر مفسران نشان داده خواهد شد که برخی از آیات که فخر رازی - بر اساس تفسیر خاص خود از مفاد و سیاق آن آیات - تجرّد نفس از آنها استنباط و استنتاج کرده است هیچ دلالتی بر تجرّد نفس و حتی مغایرت نفس و بدن ندارند.
ناسازگاری درونی نظام معرفتی فخر رازی درباب علیت و توحید افعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۲
85 - 100
حوزه های تخصصی:
در اندیشه ی فخر رازی، از یک طرف مسأله ی علیت و تأثیر و تأثّر موجودات بر یکدیگر مطرح است و از طرف دیگر، قول به توحید افعالی و عمومیت علیت و فاعلیت خداوند برای همه ی افعال و معلول ها و بلکه انحصار علیت و فاعلیت به خداوند مطرح می شود. برخی معتقدند میان این دو قول ناسازگاری وجود دارد. مقاله ی حاضر با هدف ارائه ی تبیینی روشن تر از این مسأله، کوشیده تا با روش تحلیلی، این مسأله را در اندیشه ی فخر رازی بررسی کند. نتیجه ی پژوهش این بوده است که توحید افعالی با اصل علیت و فروع آن ناسازگار نیست، بلکه اصل علیت و فروع آن از مبانی فلسفی مهم توحید افعالی بوده و موجب تبیین بهتر آن می شود. بااین حال، در اندیشه ی فخر رازی، قول به توحید افعالی و قبول اصل علیت و برخی فروع آن، بیانگر ناسازگاری درونی در نظام معرفتی وی است. البته شاید بتوان میان فخر رازی فیلسوف و فخر رازی متکلم فرق نهاد و قول به اصل علیت را دیدگاه فیلسوفانه ی وی و قول به توحید افعالی را دیدگاه متکلمانه ی وی دانست؛ هرچند در آثار وی غلبه با رویکرد کلامی است تا فلسفی.
نقادی دلایل فخر رازی در مورد عدم غایتمندی افعال الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
218 - 236
حوزه های تخصصی:
غایتمندی فاعل یا یک شیء، یکی از مهم ترین مباحث فلسفی و کلامی است که از شاخص ترین فروعات آن، مسئله غایت داشتن افعال الهی است. فخر رازی استدلال های متعددی در ابطال غایت داشتن خداوند اقامه می نماید که در سه دسته بیان می شوند. در دسته اول، غایتمندی خدا با برخی از اوصاف او مانند کمال یا قدرت مطلق بودن و حادث بودن فعل ناسازگار است و در دسته دوم، با برخی از اوصاف انسان مانند محدود بودن دایره سٶال، متناهی بودن در فهم و مجبور بودن. دسته سوم نیز غایتمندی را موجب ایجاد پارادوکس می دانند. در پژوهش حاضر در ضمن نقد هر یک از برهان ها، این نتیجه حاصل شد که در بیشتر استدلال ها، نظریه معتزله در مورد غایتمندی زائد بر ذات ابطال شده است، نه غایتمندی ذاتی؛ آن گونه که فلاسفه ای مانند ابن سینا مطرح کرده اند