مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
حضرت آدم (ع)
حوزه های تخصصی:
اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای اهل کتاب از قرن اول هجری میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند. این افسانه های دروغین، ضمن رخنه در تفسیرهای قرآن، تاریخ نویسان و محققان بزرگی چون طبری، یعقوبی، مسعودی و ... را تحت تاثیر خود قرار داده است. به علت هماهنگی قرآن کریم با برخی از موضوع های تورات و انجیل و گرویدن جمعی از علمای اهل کتاب نظیر وهب بن منبه به اسلام، سبب شده است که مفسران و تاریخ نگاران به منابع اهل کتاب و گفته های آنان توجه ویژه نمایند و از اینجاست که داستان های مجعول و ساختگی آنان در حوزه متون تفسیری، تاریخی و عرفانی رخنه کرد. از میان پیامبران، حضرت آدم (ع) بیش از دیگران در معرض این اتهام ها قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده است با بیان ریشه این خرافه ها و افسانه ها ساحت مقدس انبیا به ویژه حضرت آدم (ع) از این شایبه ها مبرا گردد.
چالش گناه ذاتی از نگاه آگوستین و پلاگیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اعتقادات مهم مسیحیان، اعتقاد به گناه ذاتی است. براساس این اعتقاد، حضرت آدم(ع) از میوة شجرة معرفت نیک و بد خورد، در حالی که خداوند او را از خوردن آن نهی کرده بود. این عمل و گناه، نه تنها موجب سقوط آدم(ع) گردید، بلکه همة ذریة او را نیز آلوده کرد. آگوستین و پلاگیوس دو تن از دانشمندان بزرگ مسیحیت و از مهم ترین نظریه پردازان در زمینة گناه ذاتی هستند که تقابل دیدگاه های آنان در این زمینه می تواند بسیار جالب توجه باشد.
این مقاله با رویکرد تحلیل محتوا، بررسی این آموزه را بر اساس دیدگاه آگوستین و پلاگیوس بر عهده دارد.
واکاوی مفهوم «تعلیم اسماء» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم از جمله در آیات ۳۰ تا ۳۳ بقره، از تعلیم «اسماء» به حضرت آدم(ع)، به مثابه خلیفه برگزیده الهی در زمین، یاد شده است اما با توجه به بیان سربستة قرآن و عدم انسجام و همگونی لازم در روایات تفسیری، آراء مفسران نیز در تحلیل آن مختلف است. در مقالة حاضر سه دیدگاه متمایز دراین باره مطرح شده است: دیدگاه اول به معنای ظاهری تعلیم اسماء و حمل آن بر آموزش نام های اشیاء نظر دارد؛ دومین دیدگاه افزون بر نام های اشیاء، خصوصیات و معانی دقیق و گستردة اشیاء را نیز در این تعلیم مطرح می کند؛ در سومین دیدگاه از اسماء، تحلیلی فلسفی عرفانی ارائه شده است و آن را به حقایق نورانی فراتر از عالم طبیعت تفسیر کرده است. دو دیدگاه نخست با نقد جدی همراه است و دیدگاه سوم قابل دفاع است. در عین حال بر اساس برخی شواهد روایی از وجه دیگری نیز می توان در تحلیل علم الاسماء و نسبت تعلیم اسماء با جریان جعل خلافت سخن گفت که با ساختار آیات نیز همگون تر است. بر پایة این وجه، اسماء به همان نام و نشان های متعارف افراد خاصی از اولیاء و حجت های الهی قابل تفسیر است.
رویکرد شرح التعرف به داستان حضرت آدم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
37 - 50
حوزه های تخصصی:
اهل معرفت در تدوین آثار خود از قرآن بسیار استفاده کرده و به تناسب موضوع، به صورت آشکار و پنهان، آیات، داستانها، واژه ها و اصطلاحات آن را به منظور استناد و استشهاد و معمولاً با دیدگاهی تأویلی در متن خود آورده اند. از میان داستان های قرآنی، ماجرای خلقت آدم (ع)، نقض نهی او، رانده شدنش از بهشت و توبه کردن او و نقض امر شیطان در سجده کردن بر آدم، ابوالبشر ازجمله برجسته ترین مواردی است که با رویکردی تأویلی در متون تعلیمی عرفانی و ازجمله در شرح التعرف آمده است. مسئله مطرح در این پژوهش این است که مستملی با چه رویکردی به بخش های مهم این ماجرا توجه و اشاره کرده و دیدگاه تأویلی وی متناسب با چرخش و جابه جایی کنشگران چگونه است. نتایج به دست آمده در پاسخ به سؤالات مذکور به طورکلّی این است که در این اثر هرجا با دیدگاهی تأویلی، کنشگر حقیقی نقض نهی آدم (ع) خداوند است، به مواردی ازقبیل محبت و غیرت الهی اشاره و استناد شده است. در مواردی نیز کنشگری حوادث را آدم (ع) دانسته که با دو دیدگاه مثبت و منفی تفسیر و تبیین شده است. در مسئله نقض امر شیطان نیز رویکرد نویسنده کاملاً منفی است.
بازخوانی قرآنی- عرفانی گناه ناکرده آدم (ع)؛ دیدگاهی نو در سازگاری دیدگاه صدر المتالهین و علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
بر اساس ظهور ابتدایی آیات متعدد قرآن، حضرت آدم (ع) با نافرمانی در برابر دستور الهی مبنی بر عدم نزدیکی به شجره، دچار وسوسه شیطان و ظلم و معصیت شد. این آیات خاستگاه یکی از مهم ترین شبهات مطرح پیرامون عصمت حضرت آدم (ع) گردیده است که چگونه پیامبر خدا که معصوم است دچار چنین خطای فاحشی شده است. این مقاله انواع برون رفت هایی را که توسط دانشمندان اسلامی در پاسخ شبهه نامبرده ذکر شده است، پس از گردآوری و تحلیل، مورد نقد و ارزیابی قرار داده و سرانجام به دیدگاهی نو در این زمینه و به این نتیجه دست یافته است که تنها دیدگاه بی اشکال در برون رفت از شبهه نامبرده تفسیر نهی مورد اشاره در آیات به دستور ارشادی با هدف تحریص و ایجاد انگیزه و ترغیب حضرت آدم (ع) بوده و آن بزرگوار هیچ گناهی را مرتکب نشده است و این دیدگاه در واقع ترکیب دیدگاه صدر المتالهین و علامه طباطبایی می باشد.
وجود اصیل، شکل گیری و موانع آن در رهیافتی به هبوط حضرت آدم (ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
210 - 189
حوزه های تخصصی:
نگاه وجودی به مسائل و مباحث فلسفی از حیث آن که وجود خود را در جهان منکشف، و چیزهای دیگر را نیز حاضر می کند در فلسفه غربی امری مستحدث و مربوط به اواخر قرون نوزده و بیست است که در قالب فلسفه وجودی تجلی کرده است؛ اما اگر با دقت به آن بنگریم، می بینیم که در سنت دینی چنین نگاهی، تاریخی چند هزار ساله دارد و در ادیان ابراهیمی سه گانه حضوری فعال و پویا دارد. به خصوص اگر به مسأله ترس آگاهی، ترس از دست دادن معصومیت از گناه، توبه و حضور وجودی در پیشگاه ربوبیت بنگریم. همه مضامین در قصه حضرت آدم ظهور و بروز فعال تری دارد. داستان حضرت آدم (ع) - که تجسم جوهره انسانیت است - در جهان قبل از هبوط و قبل از انکشاف، وجود اصیل و تبدیل آن به وجود غیر اصیل تجلی می کند؛ اما در جهان پس از هبوط وجود غیر اصیل و چگونگی تبدیل آن به وجود اصیل به ما نشان داده می شود. در این تلاش شده است تا وجود اصیل به معنای حضور در پیشگاه ربوبیت، چگونگی شکل گیری و تبدیل آن به غیر اصیل و طریقه دریافت مجدد وجود اصیل را نشان داده شود.
امکان سنجی دلائل اثبات نظریه ابوالبشر بودن حضرت آدم علیه السلام با تأکید بر آیه 1 نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۶۳-۱۸۰
حوزه های تخصصی:
از دیرباز پیرامون منشأ انسان های پس از آفرینش حضرت آدم× میان پژوهشگران قرآنی، دیدگاه های مختلفی مطرح بوده است. هدف پژوهش، امکان سنجی و اثبات قابلیت دلایل انتساب انسان ها به حضرت آدم× با تکیه بر آیات قرآن است. سؤال تحقیق درباره منشأ اولیه نسل بشر و ضرورت آن، تفسیر آیات آفرینش انسان با خطاب بنی آدم و پاسخ ابهام های آن است. پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی و دلایل عمدتاً درون دینی، مسئله را مورد کاوش قرار داده است. بر پایه شواهد قرآنی، قواعد اصولی، لغوی، کلامی و دلایلی نظیر: حمل الفاظ آیه اول نساء بر معنای حقیقی، عدم امکان حمل الفاظ آیه بر معنای مجاز بدون قرینه، دلالت آیه بر کثرت نفسی، شمول خطابات شفاهیه در علوم، دلالت نفس واحده بر آدم×، معنا و مصداق «الناس» و خطاب بنی آدم به همه انسان ها، می توان نظریه انتساب آحاد بشر به حضرت آدم× را تقویت و استحکام بخشید.
اعتبارسنجی روایت احتجاج حضرت موسی(ع) و حضرت آدم(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
188 - 211
حوزه های تخصصی:
در مصادر روایی اهل سنت روایتی از پیامبر اکرم(ص) به نقل از ابوهریره گزارش شده است. روایت مزبور، با ملامت حضرت موسی(ع) نسبت به حضرت آدم(ع) مبنی بر علت خروجش از بهشت آغاز و با پاسخ حضرت آدم(ع) و غلبه ایشان برحضرت موسی(ع) به پایان می رسد. این پژوهش به روش تحلیلی و تاریخی به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا روایت «احتجاج حضرت موسی(ع) و حضرت آدم(ع)» به لحاظ سندی و دلالی دارای اعتبار است؟ این روایت که به طور گسترده در منابع مختلف اهل سنت گزارش شده است، به جهت سند و محتوا دارای اشکالات متعدد می باشد. نوشتار پیش رو در صدد اعتبارسنجی روایت مزبور بوده و آن را از جهت سند و محتوا مورد نقد و بررسی قرار می دهد. تفرد ابوهریره در نقل روایت، اضطراب در متن آن، القای اندیشه جبر گرایی، تجسیم خداوند متعال، تعارض با عصمت پیامبران و تبعیض میان آنان، واکنش علمای فریقین نسبت آن و چگونگی دیدار این دو پیامبر(ص)، از جمله عواملی هستند که احتمال جعلی و ساختگی بودن آن را تقویت می کند.
بررسی تطبیقی «اعتراف به ظلم» در لسان پیامبران در قرآن کریم از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
119 - 147
حوزه های تخصصی:
«عصمت» به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی، از امتیازات و ویژگی های خاص و لازمه رسالت پیامبران الهی می باشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد، مورد بحث و توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان مکتب های مختلف کلامی قرار گرفته است. یکی از مسائلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که حاوی عبارات «اعتراف به ظلم» از لسان پیامبرانی چون حضرت آدم، حضرت موسی و حضرت یونس(ع) می باشد که برخی با استناد به این آیات عدم عصمت پیامبران الهی را نتیجه گرفته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت تطبیقی، در پی پاسخ به این پرسش است که منظور از «ظلم» و اعتراف به آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی چیست و چه ارتباطی با «عصمت» پیامبران دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله جوادی آملی به عنوان نماینده مکتب کلامی شیعه، «عصمت» را برای تمام دوران پیامبران ثابت می کند و «ظلم» را با ذکر ادله و شواهد متعدد، بر معنای لغوی آن یعنی ستم، نقص و محرومیت حمل می کند؛ اما فخرالدین رازی به عنوان نماینده مکتب کلامی اشاعره، در تحلیل خود «عصمت» را به دوران پس از نبوت و «ظلم» را به پیش از نبوت مربوط می شمارد.
بررسی تطبیقی عصمت حضرت آدم (ع) از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
258 - 283
حوزه های تخصصی:
عصمت انبیاء یکی از مبانی اعتقادی مشترک بین مسلمانان است؛ اما در مورد زمان، گستره و مفهوم آن، اندیشمندان مکاتب مختلف کلامی، دیدگاه یکسانی ندارند. آیات زیادی در قرآن کریم به مسئله عصمت انبیا پرداخته و برخی از آیات نیز موهم عدم عصمت انبیا می باشد. از آن میان، مسئلهٔ «هبوط» و «عصمت» حضرت آدم در میان مفسران و متکلمان مسلمان همواره مورد مناقشه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی (به نمایندگی از دو مکتب کلامی متفاوت شیعه و اشاعره) نسبت به آیات مرتبط با عصمت حضرت آدم (ع) چگونه است؟ وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه چیست؟ یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر علی رغم اختلاف نگرش های کلامی است و وجوه افتراقِ دو دیدگاه، در این مسئله، بسیار نادر است. از دیدگاه آیت الله جوادی آملی این ماجرا در زمانی اتفاق افتاده که نبوت تشریعی وجود نداشته و نهی در آیه هم ارشادی بوده و آن حضرت نیز مرتکب ترک اولی شده است که به مقام عصمت ایشان خدشه ای وارد نمی کند. در مقابل فخر رازی معتقد است که حضرت آدم (ع) مرتکب معصیت شده است و البته این معصیت مربوط به قبل از بعثت و نائل شدن به مقام نبوت بوده است و اشکالی ندارد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل دلایل دو مفسر پرداخته و رأی برگزیده را پیش رو نهاده است.