مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
حکمت عملی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
7 - 22
حوزه های تخصصی:
مزاح در متون روایی اسلامی گاه عملی مذموم و گاه فضیلت قلمداد شده است و گاه توصیه شده است که این عمل «کمتر» انجام پذیرد. پرسش اصلی این تحقیق آن است که چگونه این احادیث با هم قابل جمع اند و چه تبیین معقولی از وجه جمع این متون روایی می توان ارائه نمود. پاسخِ مسئله در حکمت عملی نهفته است. اگر مزاح و شوخی فضیلت تلقّی گردد، لازم است فرد مزاح کننده با تکیه بر حکمت عملی که نوعی هنرِ موقعیت شناسی و بصیرت است، این مسئله را مورد سنجش قرار دهد که آیا این عمل در این موقعیت خاص، برای سعادت و زندگیِ خوبِ خودِ و انسان های مرتبطِ با این مزاح، مفید است یا خیر؟ حکمت عملی مستلزم نوعی شناخت و بصیرت نسبت به کل جهان و رابطه ی انسان با آن و نیز درکی درست از سعادت انسان است. از همین روی، شکل گیری و استقرارِ فضیلتِ حکمت عملی در آدمیان دشوار است و پس از ممارست بسیار و گذشت سالیان دراز در فاعلان اخلاقی شکل می گیرد و در بسیاری از افراد هرگز شکل نمی گیرد. به همین علت است که انجام فعلی اخلاقی همچون مزاح توسط بسیاری از آدمیان ممکن است محکوم به حکم رذیلت گردد و از همین روی، در روایات اسلامی توصیه شده این فعل «کمتر» انجام پذیرد.
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزه های تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.
عاملیّت انسان با تأکید بر نقش نیّت در تشخّص عمل در چشم انداز حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۸
117 - 139
حوزه های تخصصی:
مسئلهٔ عاملیّت انسان به این معنا که انسان، واجد عمل است؛ عملی که از آن اوست و می توان آن را به وی انتساب داد ، در علوم انسانی چنان پراهمیت است که می توان ملاک تقسیم بندی جریان های بزرگ علوم انسانی را در نقشی جستجو کرد که به عامل می دهند. به بیان دیگر، شناسایی دانش های انسانی، قبل از هر چیز، مستلزم شناسایی انسان کنشگر است و انسان از آن حیث که عامل، کنشگر و پدیده ساز است، موضوع این علوم قرار می گیرد؛ اما توصیف انسان به «عامل» و قائل شدن به «عاملیّت» او، در گرو تبیین ما از چیستی و تشخّص «عمل» است. پژوهش حاضر با رویکرد حِکمی و بر اساس آنچه از مبانی حکمت متعالیه برمی آید، ابتدا به تبیین حقیقت نیّت با توجّه به دو سرفصل و کلیدواژهٔ فلسفی متناظر با آن یعنی «علّت غائی» و «اختیار» می پردازد و بر همین اساس نقش آن در تشخّص عمل را پی می گیرد و در نهایت، نشان می دهد نیّت به عنوان اوّلین فعل همواره اختیاری در سلسله مبادی افعال اختیاری انسان از طرفی، و نیز علّت غائی عمل او از طرف دیگر، با معیّن کردن کیفیّت ارتباط و اتّحاد مختارانهٔ عامل با لایه های نفس اطلاقی خویش، تمام هویّت و تشخّص عمل را شکل می دهد و بنابراین عاملیّت انسان از لحاظ کمّ و کیف، با نیّت او از انجام عمل گره خورده است.
تبیین اظهارنظر دوگانه ی ابن سینا در مورد رابطه ی حکمت عملی با شریعت و مقایسه ی آن با دیدگاه شهید مطهری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی-تحلیلی، متون ابن سینا و شهیدمطهری را در مورد رابطه ی حکمت عملی و شریعت مورد بررسی تطبیقی قرار دهد. بطورکلی آراء دو متفکر در دو حوزه مبدأ و منشأ حکمت عملی و تایید احکام حکمت عملی و شریعت توسط همدیگر و یا تعارض آن دو قابلیت بررسی و ارزیابی دارد. ابن سینا در خصوص مبدأ و منشأ حکمت عملی اظهارنظر دوگانه ای را اتخاذ کرده است. وی از یکسو در مباحث علم النفس به جایگاه عقل در حکمت عملی اشاره و آن را برگرفته از قوه نظری عقل انسان معرفی می نماید و از سوی دیگر در رساله ی عیونالحکمه برخلاف سایر آثار خویش، شریعت را مقسم و مبدأ هر سه قسم حکمت عملی و تعیین کننده حدود آن بیان می کند؛ اما تحلیل مبانی فلسفی ابن سینا بیانگر این امر است که ایشان حکمت عملی را برگرفته از قوه نظری عقل انسان می داند. شهیدمطهری نیز معتقد است که حکمت عملی برگرفته از خرد انسان است واینکه خداوند به امور ناپسند دستور نمی دهد؛ به خاطر آن است که آن ها در ذات خود زشت هستند. علاوه بر این، هردو متفکر معتقدند که احکام حکمت عملی و شریعت نمی توانند مخالف هم باشند؛ چراکه هردو هدف واحدی(رساندن انسان به سعادت و کمال وجودی) را دنبال می کنند.
متافیزیک سیاست در جهان بینی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
158 - 173
حوزه های تخصصی:
سیاست چه نسبتی با متافیزیک دارد؟ آیا می توان برای سیاست، مبانی یا بنیادهایی متافیزیکی در نظر گرفت که بتواند به ما در توصیف ماهیت امر سیاسی کمک کند؛ یا اینکه همان طور که در سیاست به معنای جدید طرح می شود، سیاست فاقد بنیادهای فلسفی، نظری یا متافیزیکی است؟ این پژوهش به سراغ این پرسش رفته است که سیاست در جهان بینی اسلامی بر چه بنیادهای نظری یا متافیزیکی استوار است؟ به نظر می رسد برای پاسخ به این پرسش مهم باید ابتدا به سراغ تقسیم بندی های اولیه از دانش در بین مسلمین یعنی حکمت نظری و عملی رفت. با بررسی سیر دانش از این منظر و ارتباط میان این دو می توان گفت «فلسفه به معنای خاص» یا «الهیات»، آبشخور اصلی گزاره های متافیزیکی مؤثر بر سیاست در جهان بینی اسلامی است، گزاره هایی که به یک معنا ماهیت متفاوتی به سیاست در جهان بینی اسلامی بخشیده است.
بررسی ادله تجسم اعمال اخلاقی برای اثبات عقلی گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
275 - 285
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، افزون بر ادله نقلی در اثبات تجسم اعمال، به تثبیت عقلی آن نیز اشاره می کند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی ادله عقلی تجسم اعمال اخلاقی از منظر آیت الله جوادی آملی برای وصول به عقلانیت داده های دینی بررسی می شود. ایشان از جهتی ادله عقلی برخی اندیشمندان در تبیین تجسم اعمال اخلاقی مبنی بر تبدیل انرژی به ماده را نمی پذیرد و آن را غفلت از نیت در اخلاق می داند و از جهتی دیگر دیدگاه فخر رازی در رد تجسم اعمال مبنی بر عرض بودن اعمال و محال بودن جوهر شدن اعراض را مردود می داند و آن را خلط میان حکمت نظری و عملی قلمداد می کند. به نظر می رسد تبیین عقلی تبدیل انرژی به ماده در نیت نیز قابل ارائه باشد. همچنین از آنجا که عرض در حکمت متعالیه شأنی از جوهر را دارد پس با تبیین حرکت جوهری می توان تجسم اعمال را تثبیت عقلی کرد. از این رو تجسم اعمال همچنان به عنوان یکی از ادله واقع گرایی اخلاقی قابل پذیرش است.
جایگاه حکمت عملی در طبقه بندی دانش ها از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
181 - 198
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم و کلیدی در بحث از حکمت عملی، شناسایی جایگاه آن در طبقه بندی دانش ها است چرا که تصویری کلان و روشن از موقعیت این علم در اختیار می نهد. نوشتار حاضر به جهت نقش ویژه ای که فارابی در نشان دادن هویت، روش و کارکرد حکمت عملی از راه بررسی دانشی آن دارد، به بیان نظام طبقه بندی علوم و جایگاه حکمت عملی در این نظام و نسبت این حکمت با شاخه های آن از نگاه فارابی پرداخته و در این باره با بررسی نگاشته های وی تلاش دارد به ترتیب وجود این سه دیدگاه در آثار فارابی اثبات گردند: 1. حکمت عملی یک دانش قیاسی است و با علوم غیر قیاسی و صرفا عملی (حِرَف و فنون و انواع هنر) متفاوت است. 2. حکمت عملی یک دانش قیاسی برهانی است و با علوم قیاسی غیر فلسفی که از روش برهان بهره نمی گیرند یعنی جدل، سفسطه، خطابه و شعر متفاوت است. 3. حکمت عملی دارای دو جزء اخلاق (صناعت خُلقیه) و سیاست (فلسفه سیاسیه) است و مراد از اخلاق نیز دانش بررسی کننده صرف اخلاق فردی نیست بلکه دانشی است که اخلاق انسان به ما هو انسان در همه حیطه های زیست ارادی بشر را بررسی می کند و مراد از سیاست هم تدبیر اجتماع مدنی مشتمل بر اجتماع های خُرد و منزلی است.
بررسی تطبیقی رویکرد جماعتگرایان و جان استوارت میل در خصوص هویت و حق تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
173 - 196
حوزه های تخصصی:
تفکر در باره هویت فردی و جایگاه فرد و گروه ها در نظام های سیاسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. از این رو مفهومی به نام «حق تفاوت» مطرح شده است که در حیطه عدالت اجتماعی و به تبع آن در عرصه سیاسی قرار می گیرد. جماعت گرایان و جان استوارت میل نظریه پرداز لیبرال و فمینیست پیشکسوت نیز در مورد «حق تفاوت» اجماع نظر دارند. این مقاله با تأکید بر جنسیت، بر آن است که این دو تفکر را واکاوی و مقایسه کند. پرسش این است که اختلاف نظر جماعت گرایان و میل در خصوص حق تفاوت در چیست؟ فرض این است که جماعت گرایان تحت تأثیر مفهوم حکمت عملی (فرونیسس) ارسطو، برداشتی از هویت و حقوق افراد در بستر اجتماعی ارائه می دهند که متضمن زندگی سعادتمندانه درون نظام های سیاسی است. اما جان استوارت میل که از برابری و حقوق افراد از جمله زنان در بستر تفاوت ها دفاع می کند، تحت تأثیر برداشتی دیگر از حق تفاوت است که برگرفته از «رمانتیسم» روسو و هردر می باشد. علاوه بر این، اگرچه به نظر می رسد دیدگاه میل در برخی موارد شباهت هایی با جماعت گرایان دارد، نمی توان نگرش او را به اندیشه جماعت گرایان نزدیک دانست ، زیرا این دو به نحو متفاوتی مفاهیم هنجاری و فرااخلاق خود را سازمان می دهند.
مبانی عدالت در حکمت نظری و عملی بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
5 - 22
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، اثبات عدالت در اراده تکوینی و به تبع آن در اراده تشریعی خداوند بود. این پژوهش بنیادی و نظری و با تحلیل داده ها از قرآن کریم و منابع حدیثی شیعه انجام گرفت. با تحلیل داده ها نتیجه حاصل شد که چه به روش عقلی و چه با تتبع نقلی، بنیاد حکمت نظری بر فهم عدالت الاهی در تکوین می باشد و بر اساس پذیرش این اصل که بازگشت ارزش ها و تجویز ها به هست ها و نیست ها می باشد؛ ازاینرو بنیاد حکمت عملی بر حکمت نظری، استوار است. بنابراین فهم چگونگی جریان عدالت الاهی در تشریع، مبتنی بر فهم اعتدال چه در عالم اسماء و چه مراتب عوالم خلقی است. بر این اساس و از باب تناظر انسان کامل با جهان هستی، انسانی که مکلف به هدایت و راهبری دیگران شده بایستی، خود در اعتدال کامل قوای خیالیه و وهمیه و حتی حسیه تحت تدبیر عقل باشد و به هر میزان که در این امر موفق باشد می تواند اعتدال را به عیال و عشیره و مُدن تسری دهد. نتیجه اینکه، شرط هر عمل اصلاحی اجتماعی، قبول ضرورت ایجاد اعتدال معقول در قوای جوانحی و جوارحی خواهد بود، همانگونه که خالق تکوین این اعتدال را در آیات تکوینی خود متجلی ساخته است.
اخلاق نقلی وحیانی به مثابه «میزان» برای اخلاق فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی ها و امتیازات رویکرد «اخلاق وحیانی نقلی» در مقابل «اخلاق فلسفی عقلی» میزان بودنِ اخلاق نقلی برای حکمت عملی است. پژوهش پیشِ رو جوانب این مسئله را به روش تحلیلی اسنادی بررسی کرده است. مکتب اخلاق وحیانی، موازین خود را در دو قالب «آموزه های اخلاقی» و «پیشوایان معصوم» ارائه داده است. در یک نگاه کلان، کلّیت مکتب اخلاق فلسفی با موازین اخلاق وحیانی، همسویی دارد و نگاه کسانی که در این ساحت دچار افراط یا تفریط شده اند، پذیرفته نیست. در یک نگاه جزئی و تفصیلی، برخی مسائل مطرح در اخلاق فلسفی از موازین اخلاق وحیانی فاصله دارد و به همین دلیل، در حکمت عملی اسلامی به آن توجه نمی شود. آداب شراب خوردن و نگاه درجه دوم به بردگان و همچنین به جنس زن در نظام اخلاقی افلاطون و ارسطو و نیز نظریه اشتراک زنان، فرزندان و اموال یا نظریه اختصاص فضیلت اخلاقی به طبقات مرفّه جامعه، برخی از مصادیقی است که در نسخه یونانی از حکمت عملی مطرح بوده است؛ اما به دلیل مطابقت نداشتن با موازین اخلاق نقلی، در حکمت عملی اسلامی دنبال نشده اند. همچنین، باید توجه داشت «نسبتِ توزینی» که اخلاق برخاسته از آموزه های وحیانی با مکتب اخلاق فلسفی برقرار می کند، به ضمیمه اندیشه همسویی وحی و عقل در اخلاق، در شکل گیری رویکرد اخلاق تلفیقی در کنار دو رویکرد اخلاق فلسفی و اخلاق نقلی مؤثر بوده است.
بررسی کاربست اخلاق فضیلت در تربیت اخلاقی؛ چالش ها و فرصت ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
48 - 75
حوزه های تخصصی:
یکی از نگرانی های مشترک در میان مدافعان اخلاق فضیلت ارسطویی ، پرداختن به مسئله منش انسان هاست. این مسئله که در دو قرن گذشته، به طور خاص مورد مداقه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت بوده ، پس از احیای اخلاق فضیلت در دهه 1950 به سوی کاربست عملی رویکردهای فضیلت محور در تربیت اخلاقی، پیش رفته است. از آن زمان تا کنون ، چالش های جدیدی در برابر اخلاق متکی به منش یا اخلاق فضیلت محور به وجود آمده که عمده آن ها از سوی طرفداران اخلاق مراقبت و موقعیت گرایان مطرح شده اند و عموماً خودِ وجود منش و به طور ضمنی فضیلت ، زیر سؤال می رود. در این مقاله، به روشی تحلیلی و انتقادی می کوشیم تا نخست ، میزان جدّی بودن این چالش ها را بررسی کنیم و سپس به این مسئله می پردازیم که آیا بر مبنای فهم ارسطویی که فضیلت را نیازمند حکمت عملی می داند، ارائه الگویی از یک انسان حکیم ، می تواند هدفی دست یافتنی و معقول برای تربیت اخلاقی افراد جامعه وبه ویژه کودکان و نوجوانان، باشد؟ و اگر چنین نباشد ، هدف از تربیت اخلاقیِ فضیلت محور چه خواهد بود؟ واکاوی ماهیت این هدف و جایگاه آن در سیمای کلی زندگی انسان امروز ، همراه با تبیینی از شیوه هایی مؤثر در رشد عامل فضیلت مند ، از دیگر مباحث مطرح شده در این مقاله هستند.
حکمت عملی و نظریه های ترکیب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش اجتماعی که در دوره اسلامی شکل گرفته، در بخش مهمی از خود، تحت عنوان حکمت عملی شناخته شده است، آن نظامی از دانش که قانون ها، نظریات و مفاهیم ویژه ای برای شناخت اجتماعی فراهم ساخته است. شناخت این عناصر می تواند مسیر فهم زبان این دانش باشد. از جمله این نظریات، تفاسیر متعدد از اصلی است تحت عنوان «ترکیب» که با نظریه های مختلفی تفسیر شده است. ترکیب به عنوان اصلی متافیزیکی توانایی تفسیر اجزاء و عناصر مختلف طبیعیاتی و مابعدطبیعی را داراست. نمونه ای از این ترکیب ها در جهان انسان تحت عنوان جامعه شکل می گیرد. در این راستا با یک نگاه تحلیلی-تاریخی فرایند شکل گیری تفاسیر مختلف از نظریه ترکیب در خصوص واقعیت اجتماعی را بازخوانی کرده ایم و در نهایت دیدگاهی ابداعی در تبیین چیستیِ جامعه با استفاده از ترکیب اتحادی ماده و صورت در حکمت نظری و ترکیب انضمامی ماده و صورت در حکمت عملی ارائه شده است. در نتیجه ترکیب انضمامی آن، تفسیری از اصل ترکیب خواهد بود که تبیین هویت جامعه را عهده دار می شود. در یک توسعه نظری دیگر که با نظریه اعتباریات علامه طباطبایی در تبیین هویات اجتماعی پدید آمده، ترکیب انضمامی پیوند ویژه ای با اعتباریات برقرار می کند. در نهایت، آن نظام عامی که بتواند مفاهیم و نظریات علوم اجتماعی دوره اسلامی را بیان کند، حکمت عملی آن دوره خواهد بود.
تبیین بنیان دوگانه «جنس/جنسیت» در سامانه حکمت عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
1 - 21
حوزه های تخصصی:
تفکیک جنس از جنسیت و سپس عدم ابتناء جنسیت بر جنس که در علوم اجتماعی مطرح شده است به جهت اقتضائات حقوقی و فرهنگی و البته علمی که دارد از جمله مهمترین مباحث اجتماعی رویکردهای علمی است. برای شناسایی نحوه ورود به بحث و قضاوت در مورد چنین دوگانه ای اولین سؤال اینست که چگونه میتوان وارد ادبیات روش شناختی این بحث شد و این سنخ از بحث را شناسایی کرد و بر آن اساس، فضای گفتگوی علمی این بحث را ترسیم کرد تا به جای تقابل رویکردها، امکان گفتگوی رویکردها رخ دهد. از این طریق هم میتوان دغدغه ها و هم استدلال های روش شناختی طرفداران این تفکیک را شناسایی کرد و ادبیات مشترکی را برای پیشبرد بحث فراهم ساخت. سپس در مرحله ای دیگر میتوان در خصوص این تفکیک و سپس ادعای آن مبنی بر عدم ابتناء جنسیت بر جنس به وسیله روشی معتبر داوری کرد. روش این مقاله برای رسیدن به چنین اهدافی ترکیبی از یک نوع ویژه از مطالعه تاریخی ترکیب شده با استدلال عقل همگانی است.دسترسی به سنجش و مقایسه میان رویکردها و پارادایم های فکری نیازمند نوعی از مطالعات علمی و فکری است که تلفیقی از نوع ویژه ای مطالعات تاریخی به همراه دسترسی به استدلال های همگانی است؛ استدلال هایی که عقل بشر فارغ از پارادایم ها و رویکردهای فکری بدان ها حکم می کند. در این مقاله به شناسایی ریشه های تاریخی و فکری تفکیک دو مفهوم جنس و جنسیت در تاریخ شکل گیری دانش جامعه شناسی و مفاهیم آن در آثار امیل دورکیم پرداختیم. در تاریخ جامعه شناسی کلاسیک، دورکیم در سراسر آثار خود از تمایز مفهومی وجدان فردی و جمعی استفاده کرد. تاریخ دریافت: 09/05/1402تاریخ پذیرش: 09/09/1402 واژگان کلیدی:حکمت عملی،جنس و جنسیت،پایه جنسی و سازه جنسیتی،نظریه اعتباریات،فمینیسم او براساس این تمایز توانست واقعیت های اجتماعی، هویت تغییرپذیر واقعیت اجتماعی و حقوق به منزله هنجارهای حافظ اجتماع را به خوبی توضیح دهد و از این طریق، نظریه همبستگی مکانیکی و ارگانیکی را در توصیف جوامع سنتی و مدرن بنیان نهاد. دورکیم این کار را از طریق مفاهیم تشابه و تمایز و تقسیم کار صورت داد. درواقع، تقسیم کار موجب شکل گیری نوع خاصی از همبستگی میان انسان ها می شود، در حالیکه همبستگی براساس تمایز در وجدان های جمعی انسان هاست. این نوع از تقسیم کار و در نتیجه این نوع از همبستگی موجب شکل گیری واقعیت اجتماعی جدید به همراه حقوق ویژه خود می شود. این مطالعه تاریخی به ما نشان میدهد که پایه های فکری مورد نیاز این تفکیک چه بوده و چگونه فضای فکری برای تولّد این مفهوم سازی در دهه 70 میلادی آماده بوده و چه شرایطی موجب ظهور این تفکیک مفهومی شده است؛ شرایطی که شاید نتوان تقریر سرراست آن را در ادبیات کنونی مباحث جنسیت و مطالعات فمینیستی به دست آورد. خیلی پیشتر از این، روند مفهومی و فکری برای تبیین دگرگونی حقوق اجتماعی جنبش های فمینیستی برای احقاق حقوق زنان در جامعه غربی آغاز شده بود، اما هنوز پایه علمی و مفهومی برای نفوذ به جریان علم اجتماعی را پیدا نکرده بود تا اینکه در سال 1972 توسط اوکلی و به شکلی صریح تمایز جنس و جنسیت مبتنی بر اینکه جنسیت امری است که از سوی جامعه تعیین می شود نه اینکه پایه ای طبیعی داشته باشد، در جامعه شناسی تثبیت شد و راه مبارزات حقوقی به شکل رسمی و علمی برای جنبش ها ی فمینیستی فراهم شد و پایه مفهومی و علمی مناسب خود را پیدا کرد.اما آیا این زمینه جامعه شناختی اولیه در تمایز وجدان فردی و جمعی و این شکل تعین یافته آن در تمایز جنس از جنیست تمایز مفهومی درستی است؟پاسخ به این پرسش مستلزم در دست داشتن ابزاری علمی و همگانی برای این داوری و سنجش مفهوم سازی ها در علم اجتماعی است. این ابزار چیزی نیست جز معرفتی که وابسته به هیچ نظریه و دیدگاه خاص علمی نباشد و هر انسانی به صورت همگانی امکان ارائه پاسخ به آن را داشته باشد. این ابزار در واقع استدلالی است همگانی که مقدم بر هر نظریه ای قرار دارد و علامه طباطبایی آن را پیش از تقریر نظریه اعتباریات بیان کرده است.یک استدلال انسان شناختی به عنوان پایه علوم اجتماعی که از فرانظریه اعتباریات علامه طباطبایی گرفته شده است این امکان را فراهم می سازد تا بر اساس آن بتوان اولاً میان مفاهیم جریان رایج فکری علوم اجتماعی با حکمت عملی دوره اسلامی مقایسه ای فکری انجام داد و ثانیاً تفکیک مفهومی فوق را به داوری نشست.بر طبق این استدلال دو سطح از زندگی انسان تصویر می شود که یکی بخش طبیعی بدنی و دیگری بخش ذهنی و کنشی و اجتماعی اوست. برای نشان دادن اینکه کدام یک از این دو سطح اصل و دیگری فرع آن محسوب می شود علامه طباطبایی پرسشی مطرح می کند که با از بین رفتن کدام یک از این دو بخش است که مرگ اتفاق می افتد. آیا مرگ بواسطه تعطیل شدن بخش اول است یا بواسطه تعطیلی بخش دوم. جواب روشن است. در نتیجه بخش اصلی، بخش اول خواهد بود که زندگی انسان بواسطه آن ممکن می شود و بخش دوم بر پایه بخش اول بنا خواهد شد. نام بخش اول را پایه جنسی و بخش دوم را سازه جنسیتی نامیدیم.به بیان دیگر نشان دادیم واقعیت های انسانی و اجتماعی با عنوان «سازه» مبتنی بر بخش اصلی و «پایه» در انسان و متناسب با آن شکل می گیرند، به نحوی که سازه جنسیتی را نمی توان فارغ از پایه جنسی دانست و به نوعی قائل به تفکیک جنس از جنسیت شد. سازه جنسیت افراد که ساخته اجتماع است، تنها بر اساس اجتماع ساخته نشده است، بلکه این سازه اجتماعی بر امری با عنوان پایه جنسی که طبیعت بدنی و فیزیکی او باشد نهاده شده است. ازاین رو تفکیک دو مفهوم جنس و جنسیت که متضمن این ایده است که جنسیت فارغ از جنس ساخته می شود و صرفاً ساخته اجتماع است نمی تواند تفکیکی درست و بنابراین مفهوم سازی درستی باشد؛ زیرا مفاهیم و تفکیک میان آنها متضمن محتواهایی هستند که به صورت خودکار خود را بر اندیشه انسان و جامعه بار می کنند. ازاین رو استفاده از این تفکیک مفهومی محتواهایی را وارد ادبیات فکری و فرهنگی جامعه می کند که با داده های عقل همگانی سازگار نیستند. بنابراین لازم است برای انتقال این معرفت بدست آمده از استدلال همگانی، افزون بر عدم انفکاک مفهومی، در واژگان اشاره کننده به آن نیز این واقعیت اعمال شود. از این رو دو واژه «پایه جنسی» و «سازه جنسیتی» که بیانگر رابطه وجودی سازه و پایه و عدم انفکاک پایه از سازه است برای سطح زبانی این معرفت پیشنهاد شد. با این وصف، نمی توان جنسیت را در پایه خود امری برساخته اجتماع دانست، گرچه در مرتبه بقاء و بازتولید، این جامعه است که تصمیم می گیرد چه سازه های زنانه یا مردانه ای را حفظ کند، بازتولید کند و یا برای حفظ جامعه و زندگی افراد جامعه تغییر دهد. این اصل نیز توسط نظریه اعتباریات علامه طباطبایی تحت «اعتبار تغییر» قابل توضیح است.
بررسی شیوه های زیست اقتصادی دینی در اندیشه های ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
77 - 98
حوزه های تخصصی:
مدیریت شهری و مدیریت خانه که دو شاخه از حکمت عملی است، دارای اضلاع پیچیده ای است و لازم است برای فهم و توفیق در هر کدام از آنها به دانش تخصصی مربوط به آن مجهز شد. یکی از زوایای مدیریت شهری و خانوادگی، مباحث دخل و خرج است که در اندیشه های عالمان متقدم و از جمله ابن سینا نیز دارای اهمیت خاصی بوده و در خور توجه و بازخوانی است. اقتضائات اجتماعی حال حاضر در جهان به ظاهر عقلانی امروز ضرورت بازبینی آراء اقتصادی ابن سینا به عنوان رهبر فیلسوفان عقلگرا را توجیه می کند. در این مطالعه سعی داریم به روش توصیفی، تحلیلی و تحلیل محتوا و با تمرکز بر رساله مجموع فی السیاسه، آراء اقتصادی ابن سینا را استخراج نماییم. کلمه «اقتصاد» در این رساله به معنای میانه روی است، اما نگارنده اقتصاد را به معنای امروزین آن به کار می برد. توجه به دو مبنای اخلاق و عقل و حضور زنان در کنار مردان برای مدیریت اقتصاد، تعادل ارزش مندی را در دیدگاه های ابن سینا ایجاد نموده است. از نظر وی تلاش در جهت تولید، فن آوری و اشتغال زایی در فعالیت هایی چون کشاورزی و ساختمان سازی تا صنعت و معدن و خرید و فروش و ...سبب تولید ثروت و بهبود و رونق کسب و کار می شود.
بررسی رابطه نظر و عمل از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جُستار در پی تبیین رابطه نظر و عمل در اندیشه علامه طباطبایی با هدف روشن شدن یکی از مهم ترین ارکان حکمت عملی؛ یعنی رابطه نظر و عمل از منظر این حکیم نوصدرایی است که با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن واکاوی آثار علامه طباطبایی، در مواردی که ایشان به صورت مستقل به این مسئله وارد نشده، آن را براساس مبانی وی بازسازی کرده است. حاصل آنکه: علم از منظر علامه طباطبایی مبدأ تمام رفتار های انسان است. علم و عمل، امور وجودی هستند و درنتیجه، شدت علم سبب شدت عمل می شود. بین نظر و عمل، تعاملی دوطرفه برقرار است. علامه با تأکید ویژه بر مفهوم التفات توانسته است عصمت معصومان و نیز تحقق ملکات اخلاقی را نیز با حقیقت علم مرتبط سازد.نوآوری های این جُستار عبارت اند از: سازمان دهی سخنان پراکنده علامه در این بحث، اصطیاد چهار تقریر از فرایند تعامل نظر و عمل، ارائه تقریری ابتکاری از تأثیر عمل بر نظر، تکمیل دیدگاه علامه با رویکرد وجودی و نیز دخالت دادن حقیقت اعتباریات، نمایان ساختن پیامد های این دیدگاه در علوم انسانی.