مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
حکمت عملی
حوزه های تخصصی:
ابن سینا ، به تبع حکمای قبل از خود، حکمت را به نظری و عملی تقسیم کرده و حکمت عملی را جزو فلسفه دانسته و غایت آن را کمال انسان و سعادت دنیا و آخرت بر شمرده است. همچنین در تبیین عقل نظری و عملی، عقل نظری را مدرک کلیات؛چه کلیات مربوط به هست ها و چه بایدها، و عقل عملی را خادم عقل نظری و مدرک جزییات مربوط به اعمال و محرک، می داند. بنابراین حکمت عملی هم که علم به حقایق کلیه ی مربوط به اعمال انسانی است، برگرفته از عقل نظری است که مبادی آن بدیهیات و ذائعات و تجربیات موثق بوده و در نتیجه قابل صدق و کذب هستند. ابن سینا در چند رساله ی مختصر به حکمت عملی پرداخته است که در مقایسه با آثار وی در زمینه حکمت نظری، قابل توجه نیست. ولی در عین حال با توجه به همین مباحث مختصر در کنار مبادی ای که وی برای حکمت عملی بیان کرد، می توان گفت که حکمت سینوی، این قابلیت را دارد که در حکمت عملی، مخصوصا اخلاق هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
حکمت عملی به مثابه فلسفه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۷
57 - 73
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکان پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه ای از سنخ حکمت عملی است. شکل گیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام های فکری مختلف می توانند نظام های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه ای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
مناسبات اخلاق و حکمت عملی در اخلاق نیکوماخوس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از حکمت عملی، پرداختن به اساسی ترین پرسش های فلسفی انسان است. سؤال از اینکه «چه می توان کرد؟» یا «چه باید بکنیم؟» یا «چگونه باید عمل و اقدام کرد؟»، از مهم ترین پرسش های اساسی حیات انسانی است. توضیح عناصر اساسی نظریه حکمت عملی و هویت اخلاق از دیدگاه ارسطو، تحت عنوان توده ای از تقسیم بندی های متنوع معرفتی و وجودی به نمایش گذاشته است. این تقسیم بندی ها، به نحوی توسط ارسطو به کار گفته شده اند که وجوه مختلف کارکردها و نقش هایی که ما در تهذیب اخلاق و حکمت عملی و حتی علوم انسانی با آن مواجه هستیم، در ضمن یک نظام واحد ترسیم شده اند. این نوشتار بر آن است تا با ارائه نگاهی مستند به نظریة اخلاق ارسطو و تحلیل و بررسی آن، مناسبات بین اخلاق و حکمت عملی را از دیدگاه وی مورد واکاوی قرار دهد.
بررسی تحلیلی چیستی فضیلت از منظر ارسطو و ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره دیدگاه ارسطو و ابن مسکویه، فیلسوفان اخلاق یونان و جهان اسلام، از این رو، اهمیت دارد که آنها به نوعی جزو اولین کسانی هستند که به اخلاق فضیلت پرداخته اند، ازاین رو، اولین قدم در شناخت اخلاق فضیلت از نگاه آنها این است که به بررسی چیستی فضیلت از منظر این دو اندیشمند بزرگ بپردازیم. اما آنچه در بررسی چیستی فضیلت از منظر این دو به چشم می خورد، یکی مشترک بودن آنها در برخی از مفاهیم ، مانند اهمیت دادن به عقل و گنجاندن حدوسط در تعریف هایشان است، هرچند در بیان حدوسط و چگونگی آن با هم تفاوت دارند؛ و دیگری اختصاصات تعریفشان است؛ به گونه ای که هر کدام تعریف خاصی از فضیلت دارند؛ نکات دیگر، تفاوت نگاه ارسطو به نفس و تقسیمات آن با نگاه ابن مسکویه، میزان تأثیرپذیری اخلاق فضیلت اسلامی از اخلاق فضیلت یونان، و چگونگی تأثیر ابن مسکویه از افلاطون و ارسطوست. مقاله حاضر به روش تحلیلی توصیفی به این مهم می پردازد و زوایای مختلف تعریف فضیلت را از مباحث این دو فیلسوف استخراج به مقایسه آنها با یکدیگر می پردازد.
مختصات حکمت عملی درمنظومه اندیشه غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶ (پیاپی ۲۸)
111 - 140
حوزه های تخصصی:
حکمت عملی غزالی، براساس«علم دین» وی و مبتنی بر تفسیر خاص عرفانی او از شریعت، شکل می گیرد. غزالی با طرح افکنی این حکمت عملی می کوشد، انحطاط موجود در جامعه خویش را درمان کند و سازوکارهایی برای تعالی اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدینه بیابد. این نوشتار کوششی برای روشن کردن خطوط اصلی نگاه غزالی به حکمت عملی و شاخه های آن خواهد بود.
نسبت حکمت عملی با شاخه های آن در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
23 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در بحث از ماهیت علم شناختی دانش ها و به گونه خاص در بحث از جایگاه و طبقه بندی دانش ها، نسبت دانش ها با دانش عامِ مشتمل بر آنها و یا به دیگر سخن چگونگی اطلاق دانش عام بر دانش های جزئی زیر مجموعه آن است. این بحث به ویژه درباره نسبت حکمت عملی با دانش های تحت آن در نگاه فارابی از اهمیت خاص برخوردار است؛ زیرا فارابی بر خلاف دیگر حکما، حکمت عملی را نه چند دانش، بلکه یک دانش می شمارد و در جایی هم که فلسفه عملی را به دو صنف تقسیم می کند مرادش از این دو صنف نه دو قسم از اقسام مشهور دانش های حکمت عملی یعنی اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است. نوشتار حاضر با تمرکز بر این مسئله تلاش دارد تا پس از بیان سخنان فارابی درباره اقسام دانش و نوع رابطه دانش ها با یکدیگر از حیث وحدت و تعدد و چگونگی ارتباط دانش های متعدد با هم، به بررسی دیدگاه فارابی درباره ماهیت حکمت عملی و نوع ارتباطش با دانش های زیر مجموعه آن بپردازد.
مناسبات ملت نبوی و حکمت عملی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه روابط دین و فلسفه سابقه ای دیرین در آثار حکمای مسلمان دارد. شاید بتوان فارابی را پیشگام فیلسوفان مسلمان در ارائه یک نظریه هماهنگ و فراگیر در باب مناسبات دین و فلسفه قلمداد کرد. وی ضمن باور به یگانگی آموزه های این دو منظومه فکری، دین را تجلی تعلیمی و تأدیبی حکمت می داند. حکمت عملی به عنوان بخشی از حکمت مطلق که با زبان حقیقت و برهان سخن می گوید، از این قاعده مستثنی نیست. از همین رهگذر تعالیم دینی ناظر به افعال ارادی انسان را همان آموزه های حکمت عملی می داند که به زبان تمثیل و با روش اقناعی القاء شده است و وجه عملی دین، یعنی شریعت را آموزه های حکمی مقدر به اعراض و احوال زمانی-مکانی معرفی می کند و با پیش کشیدن عناصر فراتاریخی-ماوراء طبیعی می کوشد تا اعتبار، شمول و دوام آموزه های شریعت تبیین نماید. از این رو از طریق اتصال وحیانی اعتبار و شمول آموزه های عملی دین را تأمین کرده و با طرح فقاهت به عنوان تکمله ای بر ختم نبوت دوام شریعت را تضمین می نماید.
حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
127 - 152
حوزه های تخصصی:
قبل از میلاد مسیح در یونان باستان امام حکما سقراط خود را فیلسوف نامید. هدف او از تعقل ورزی، یافتن واقعیت و راهبر رفتار بود. ارسطو غایت حکمت را معرفت محض و آن را برتر از حکمت عملی می دانست. با ظهور اسلام و طرح حکمت در قرآن، به خصوص در عصر نهضت ترجمه با توجه به تأثیر فلسفه ارسطویی در فیلسوفان مسلمان، این سؤال به وجود آمد که بین حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا حکمت عملی قرآن، همانند فلسفه ارسطویی اَخَسّ است؟ فرضیه ما در این تحقیق، تفاوت بنیادین بین آن دو است؛ لذا با بررسی تطبیقی در این تحقیق مشخص گردید حکمت قرآنی و فلسفی در معنای واژه و تعالیم نوع حکمت، مسائل و غایت حکمت، مربّی و متربی حکمت، تنوع ارائه و روش کسب حکمت، مخاطبان حکمت و... از هم دیگر متمایزند. همچنین معلوم گشت که حکمت عملی قرآن گرچه از حیث ارتباط با امور اعتباری اخَسّ است، از حیث صائب و نافع بودن حکمت نظری، حکمت عملی معیار آن محسوب می شود و اَخَسّ نیست.
چیستی مفاهیم اخلاقی براساس حکمت متعالیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اخلاقی، از این جهت که مثل مفاهیم فلسفی مشهور جزو معانی اند، نه صور و مابازای خارجی دارند، نه ذهنی، شباهت زیادی به معقولات ثانیه فلسفی دارند؛ اما ازآنجاکه اولاً تحقق خارجی محکی مفاهیم اخلاقی، دائرمدار فعل ارادی انسان است، و ثانیاً مصداق یابی آنها دائرمدار قصد فاعل است، از مفاهیم فلسفی مشهور فاصله پیدا می کنند. این تفاوت باعث شده حکمای مسلمان، مفاهیم و گزاره های فلسفی مربوط به فضای هستی شناختی را ذیل حکمت نظری، و مفاهیم و گزاره های مربوط به فضای ارزش شناختی را ذیل حکمت عملی بحث کنند. در این مقاله، ضمن تحقیق درباره حقیقت مفاهیم فلسفی، سنخ مفاهیم اخلاقی و فرق آنها با مفاهیم فلسفی مشهور را بررسی کرده ایم. وجود تمایز اساسی بین این دو دسته مفاهیم، باعث شده است، از مفاهیم فلسفی مشهور با عنوان «معقولات ثانیه هستی شناختی»، و از مفاهیم اخلاقی و هر مفهوم مربوط به وادی عمل ارادی همراه با قصد انسان، با عنوان «معقولات ثانیه ارزش شناختی» تعبیر شود.
بازنمایی اندرزهای اردشیر ساسانی در قابوسنامه (بر اساس مراحل سه گانه حکمت عملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندرزها و حکمت های اردشیر ساسانی از لحاظ تربیتی چنان ارزشمند بود که علاوه بر کاربرد و استفاده فراوان در دوره ساسانی، در دوره اسلامی نیز به منزله منشوری برای فرمانروایان و منبعی غنی برای نویسندگان ادب و اخلاق و تاریخ به شمار می رفت. قابوسنامه از نصیحت نامه های نگاشته شده در قرن پنجم هجری است.موضوعات متنوع تربیتی قابوسنامهنشانگر آن است که عنصرالمعالی در نگارش آن، به منابع متعددی نظر داشته؛ بنابراین، بازیابی اندرزهای اردشیر ساسانی در این اثر جای بررسی دارد. اهمیت بازیابی اندرزهای اردشیر در قابوسنامه، تبیین فرآیندی است که حکمت های دوره ساسانی، در سده های نخست اسلامی با آموزه های اسلامی در باب مسائل تربیتی درهم آمیخت و آثاری تحت این شرایط پدید آمد که تا سده های اخیر در آموزش کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار می گرفت. با توجه به چنین فرآیندی، این سؤال مطرح است که اندرزهای اردشیر چگونه و در چه زمینه هایی، در قابوسنامه مورد استفاده قرار گرفته است؟ در این نوشتار اندرزهای اردشیر بر اساس بخش های سه گانه حکمت عملی در قابوسنامه مشخص شده است. این مقاله به روش تاریخی با تحلیل و مقایسه اندرزهای اردشیر و حکمت های موجود در قابوسنامه نگاشته شده است. بررسی ها نشان می دهد اندرزهای اردشیر ساسانی بخش قابل توجهی از محتوای قابوسنامه را شامل می شود. البته تعالیم اسلامی، تجربیات خود عنصرالمعالی و دیگر اندرزهای ایرانیان باستان نیز در نگارش قابوسنامه مورد استفاده قرار گرفته است
چیستی و کارکرد قوه درک کننده احکام عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
227 - 252
حوزه های تخصصی:
از سوی حکمای مسلمان، چند دیدگاه درباره ماهیت عقل نظری و عقل عملی و چگونگی کارکرد آن ها در ادراک احکام عملی مطرح شده است. یک دیدگاه، عقل نظری را مُدرِک همه احکام کلی، اعم از نظری و عملی، و عقل عملی را مُدرِک احکام جزئی عملی و نیز تدبیرکننده انجام فعل می داند (دیدگاه ابن سینا). دیدگاه دیگر، عقل نظری را تنها مُدرِک احکام نظری، و عقل عملی را مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی و نیز تدبیرکننده انجام فعل می داند (دیدگاه خواجه طوسی و غزالی در مقاصد الفلاسفه ). دیدگاه سوم، عقل نظری را هم مُدرِک احکام نظری و هم مُدرِک احکام عملی کلی و جزئی، و عقل عملی را تنها قوه عامله و تحریک کننده انجام فعل می داند (دیدگاه بهمنیار، قطب الدین رازی و غزالی در معیار العلم ). نوشتار حاضر با تبیین زوایای این سه دیدگاه و تحلیل سخنان حکماء در این باره، دیدگاه درست را دیدگاه دوم می داند و بر آن است که عقل عملی بر دو گونه می باشد. یکی با کلیات سروکار دارد که هم وزن عقل نظری است؛ با این تفاوت که مُدرَکات کلی عملی را درک می کند. دیگری با جزئیات سروکار دارد که هم جزئیات عملی را درک می کند و هم چگونگی انجام آن ها را تدبیر می کند.
خانواده در نظام حکمت عملی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده اصلی ترین نهاد اجتماعی و بنیادی ترین عنصر جامعه و بستر رشد بسیاری از ارزش ها است. ابن سینا در آثار خود، از جمله وجوب السیاسه و الحاجه الی السیاسه ، مستقلاً، و نیز در آثار دیگر خود به این موضوع پرداخته و با رویکردی دینی فلسفی از ضرورت، عوامل و موانع تحکیم آن سخن می گوید. این مقاله، ابتدا جایگاه حکمت منزل در نظام حکمی سینوی را می کاود و سپس در باب عناصر اصلی و مرتبط با آن، مانند ازدواج، نحوه مشارکت زن و مرد در اداره منزل، حقوق خانواده و اصول حاکم بر سیاست منزل، سخن می گوید. ابن سینا در باب عوامل ازدواج بر انگیزه های اقتصادی، اجتماعی، روانی و جنسی انگشت می نهد و در راستای تحکیم این بنیاد بر مسئولیت مدیران و حاکمان جامعه، تلاش در جهت رفاه اقتصادی و ایجاد شغل، رشد عقلانی زوجین، جلوگیری از ازدواج های پنهانی و عفت خانواده تأکید فراوان دارد. در بحث از حقوق همسر و تکالیف مرد به حقوقی همچون حق نفقه، حق صیانت و حق کرامت اشاره می کند و مرد را مهم ترین تکیه گاه تحکیم خانواده می داند. در باب حق طلاق معتقد است این حق نباید در اختیار فرد متلون المزاج و کم خرد قرار گیرد. بر همین اساس لزوماً در موقعیت هایی این حق را از مرد سلب می کند .
تدبیر منزل در بهمن نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
95 - 130
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در اکثر آثار اخلاقی، حکمی و ادبی گذشته ما بدان پرداخته شده، بحث حکمت عملی یا به طور عام اخلاق و ملکات انسانی است. از دیرباز شاعران و نویسندگان، مسئولیت حساس ترسیم چهره زیبای فضایل اخلاقی و نیز تصویر زشتی رذایل اخلاقی را برای نشان دادن مرز بین ارزش ها و ضد ارزش ها، بر عهده داشته اند. یکی از آثار حماسی زبان فارسی که در اواخر سده پنجم سروده شده، بهمن نامه ، اثر حکیم ایرانشاه ابن ابوالخیر می باشد که به موضوع زندگی بهمن پسر اسفندیار و نبردهای او با خاندان رستم پرداخته است. حکیم ایرانشاه توانسته است، آموزه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزه های تدبیرمنزل و سیاست مدن را به گونه ای شیوا در سراسر این اثر بازتاب دهد؛ نوشتار حاضر جنبه های مختلف تدبیر منزل در منظومه بهمن نامه را بررسی کرده است. یافته ها نشانگر این است که ایرانشاه ابن ابوالخیر، علاوه بر آشنایی با آثار حکمی ایران باستان، آشنایی کامل به اعتقادات و معارف اسلامی داشته و آن را به طرز زیبا در این اثر، به رشته نظم کشیده است.
بررسی تطبیقی حکمت های عملی در دیوان دعبل خُزاعی و ناصرخسرو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
79 - 104
حوزه های تخصصی:
در حوزه مسائل حکمی، میان شاعران عرب و فارسی زبان قرابت فکری وجود دارد که این امر، ناشی از ریشه های دینی مشترک است. از این بین، دعبل خزاعی و ناصرخسرو، به عنوان دو شاعر شیعه مذهب، تحت تأثیر منابع اصیل اسلامی، به حکمت های عملی (شامل بایدها و نبایدهای اخلاقی) توجّه ویژه ای نشان داده اند. بررسی ها نشان می دهد که در میان بایدهای اخلاقی مواردی چون «خردگرایی و علم آموزی»؛ «سخاوت و دهش»؛ «همنشین صالح و نیکو» و «بردباری و صبر» برجسته بوده است. همچنین، نبایدهای اخلاقی مشترک در دیوان دو شاعر، عبارت است از: «دنیاستیزی»؛ «غرور و فخرفروشی»؛ «حسدورزی»؛ «خلف وعده و پیمان شکنی» و «عیب جویی». دیدگاه دعبل و ناصرخسرو در ارتباط با آموزه های «خردگرایی و علم آموزی» و «دنیاستیزی» با وجود نزدیکی، تفاوت هایی هم دارد. ناصر به نیّت آگاهی بخشی به مردمی که تحت تأثیر تبلیغات دروغین خلافت عبّاسی در گمراهی بودند، بر کارکرد های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی علم و عقل تأکید ورزیده، امّا دعبل، تنها به وجه تعلیمی آن اشاره کرده است. همچنین، نگاه دعبل به دنیا و مظاهر آن، دووجهی (مثبت و منفی) و رویکرد ناصرخسرو تک بُعدی (منفی) است. شیوه بیان حکمت های عملی در دیوان ناصرخسرو، غالباً صریح و در اشعار دعبل، مستقیم و غیرمستقیم است.
امکانِ گشتِ سقراط در السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 22
حوزه های تخصصی:
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی را «روشن ترین و اندیشمندانه ترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بی توجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به توجه بدان امور در دوران پختگی قلمداد می کند. ما در این مقاله خواهیم کوشید با بازخوانیِ متن السیره الفلسفیه رازی این مدعای شاذ و جالب توجه اشتراوس را تبیین کنیم. السیره الفلسفیه رازی روشن ترین شرح این امکان را به دست می دهد زیرا آیرونیِ سقراط را به منزله «تقیه» صورتبندی می کند: «گشت سقراط» در وهله نخست مستلزمِ کتمانِ تمایز میانِ شیوه زندگانیِ نظرورزانه و سیاسی است. آنچه السیره الفلسفیه رازی را به عنوان «اندیشمندانه ترین» شرح این امکان برجسته می کند کوشش رازی برای افزودنِ متممی به «تقیه» سقراط است: قانونگذاریِ عقلانی برای غلبه بر بنیانِ الهیاتی سیاسیِ نظام سیاسی. از این جهت رازی همان رهیافتی را پی می گیرد که بیگانه آتنی در قوانین افلاطون پی گرفت. بدین ترتیب رازی برای مواجهه با چالشِ الهیاتی سیاسی زمانه اش علیه فلسفه، افق فلسفه سیاسی افلاطونی را می گشاید افقی که پس از جرح و تعدیل هایی ضروری چارچوب دفاع از فلسفه و شیوه زندگانیِ فلسفی به نزد فیلسوفان مسلمان قرار گرفت.
بررسی تطبیقی عقل گرایی در اقتصاد متعارف و حکمت عملی اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۷
91 - 120
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریات اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک، متأثر از اندیشه های دکارت دانسته شده است. این نوشته با مرور اندیشه های دکارت و آثار آن در علم اقتصاد، پیشنهاد می دهد حکمت عملی اقتصاد اسلامی از روش بنیادین حکمای اسلامی به عنوان جایگزین استفاده کند. دو مبدأ عقلی تقدم هستی شناسی بر معرفت شناسی و وجود مراتب مختلف عقل، بیشترین تأثیر را بر روش کاربردی اقتصاد اسلامی دارد و زمینه را برای شکل گیری انواع برهان های تبیینی عقلی، تفسیری، انتقادی و تجربی در آن فراهم می کند. برهان تبیینی، گونه ای از استدلال علت جویانه است که با توجه هستی، موضوع مورد بررسی شکل خاصی می یابد. تبدیل شدن اقتصاد اسلامی به حکمتی عملی، سامان یافتن اصول موضوعه، توجه به اهداف اسلامی در متن علم اقتصاد اسلامی، توجه به قضایای غیر یقینی و بهره مندی از وحی، برخی آثار روش شناختی مبادی عقلی حکمای اسلامی است. محتوای نظریات اقتصاد اسلامی بر اثر این مبادی به تغییر انگیزه های انسان، شرایط عدم اطمینان، ابعاد مادی و جسمی تصمیم اقتصادی، توجه دارد و از رویکرد ماشینی و فرض اطلاعات کامل و عقلانیت کامل در تحلیل کنش اقتصادی دوری می کند. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش تحلیلی، آثار مبانی دکارت را مرور کرده و با روش اکتشافی آثار، مبانی حکمای اسلامی را بررسی می کند.
تحلیل نسبت علوم انسانی و اجتماعی کاربردی و حکمت عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است که نسبت علوم انسانی و اجتماعی کاربردی را با حکمت عملی بررسی و تحلیل کند. برای این هدف و به کمک روش تحلیل مفهومی، در آغاز با اشاره به تعریف کاربرد و هم چنین فعل و عمل، به تحلیل مفهوم علوم انسانی و اجتماعی کاربردی و حکمت عملی می پردازد. سپس مفهوم فرونسیس نزد ارسطو و هم چنین حکمت عملی نزد فیلسوفان مسلمان را مطالعه و تحلیل می کند. با بررسی تعاریف متفاوت حکمت عملی نزد حکمای مسلمان، آرای آنان را با فرونسیس ارسطو می سنجد. آنگاه به بررسی نسبت علوم انسانی و اجتماعی کاربردی و حکمت عملی اهتمام می کند و وجوه افتراق و اشتراک آنها را تحلیل می نماید. با توجه به تفاوت سرشت علوم انسانی و اجتماعی کاربردی که تکنولوژی به شمار می رود با حکمت عملی که فضیلت محسوب می شود، سرانجام این پرسش چونان یک مسئله ی باز مطرح می شود که آیا منطقا فرونسیس می تواند از علوم انسانی و اجتماعی محض چونان حکمت نظری، در رهنمون شدن انسان به سوی عمل فضیلت مند بهره مند شود؟ و در صورت امکان آیا این امر، گونه ای از علوم انسانی و اجتماعی کاربردی به شمار می رود؟
آیین کشورداری در گرشاسب نامه اسدی طوسی
حوزه های تخصصی:
کهن فرهنگ و ملت ها آموزه های اخلاقی فراوانی را در کوله بار خود دارند. حکمت ایرانی سرشار از آموزه و پندهای اخلاقی است. ارجمندی آن ها را همین بس که بر تاج شاهان و کارنامه های آنان جای گرفته اند، همچون صد پند انوشیروان، کارنامه ی اردشیر بابکان و اندرزنامه ی بزرگ مهر. حکمت باستانی ایران و یونان پس از ظهور اسلام در پرتو فرهنگ قرآن رنگ باخت و با فرهنگ اسلام درآمیخت. نخستین سرایندگان فارسی دری مانند: فردوسی در شاهنامه، فخرالدین اسعد در ویس و رامین و اسدی طوسی در گرشاسب نامه که همگی مربوط به فرهنگ ایران پیش از اسلام هستند؛ در ترویج اخلاق و ادبیات تعلیمی بسیار کوشیده اند. یکی از زیر مجموعه های حکمت عملی، آیین کشورداری (سیاست مدن) است. آیین کشورداری به دلیل حکمت: الناسُ یولدُ علی دینِ ملوکهم و إذا تغیّر السّلطانُ تغیّر الزّمان، تاثیر بسزایی در فرهنگ ملت ها دارد. نویسنده این گفتار می کوشد تا آیین کشورداری به روایت گرشاسب نامه را مورد بررسی قرار دهد.
تدبیر منزل در گرشاسب نامه اسدی طوسی
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی یک نوع از انواع ادبی است که قدمت زیاد و اهمیت فراوانی دارد. شاعران فارسی زبان از قرن چهارم هجری به بعد، نسبت به بیان اندرزها و حکمت ها در شعرشان همت گماشتند. از جمله شاعران که به حکمت و اخلاق توجه وافر نشان داده اسدی طوسی در «گرشاسب نامه» است؛ وی توانسته است آموزه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزه های تدبیر منزل و سیاست مدن را وارد این متن حماسی کند. در «گرشاسب نامه» میزان اشعار حکمی و اندرزی برجسته تر از سایر جنبه ها چون حماسه، اسطوره و رزم پهلوانانی مانند گرشاسب و نریمان است. در میان اندرزها و پندهای «گرشاسب نامه» درباره تدبیر منزل نیز صحبت به میان می آید. وقتی گرشاسب نامه را با کتاب هایی چون گلستان، نفائس الفنون، لطائف الحکمه و اخلاق ناصری که حاوی نکات اخلاقی و حکمی مخصوصا حکمت عملی هستند، مقایسه نمودم، دیدم که اسدی طوسی نیز مانند آنها نکته های اخلاقی و حکمت بار را مد نظر داشته، البته نه با آن شرح و ترتیب که در برخی از این کتاب ها وجود دارد.این پژوهش نشان خواهد داد که تدبیر منزل در «گرشاسب نامه» چگونه نمایانده شده است.
از حکمت عملی تا ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره و بنیادگذاری فلسفی علوم انسانی - اسلامی
در این مقاله درصدد هستیم تا ضمن نگاهی به خاستگاه بحث از علوم انسانی اسلامی و بومی در غرب و جهان اسلام، بر کارنامه تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر (با تأکید بر سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) مروری داشته باشیم. با توجه به اینکه معضل اصلی در وضع کنونی را تنقیح نکردن مبانی نظری بحث تحول در علوم انسانی از افق سنت فکری اسلامی تشخیص داده ایم، در بخش دوم با مطالعه ای تطبیقی ضمن بازخوانی طرح فکری مؤسس علوم انسانی مدرن غربی (ویلهلم دیلتای آلمانی)، به تأمل در باب امکانات و محدودیت های سنت فکری اسلامی با تأکید بر بحث حکمت عملی و سیر تاریخی آن تا علامه طباطبایی ره و نظریه ادراکات اعتباری ایشان می پردازیم. در گام نهایی تفاوت های پارادایمیک این دو طرح بیان خواهد شد؛ تفاوت هایی که تأمل در باب آن، راه برون رفت از وضع کنونی علوم انسانی در ایران معاصر را هموارتر خواهد کرد.