مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
اقتباس
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال اول تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲
129 - 138
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین شیوه های بهره گیری از آیات قرآن در نثر نویسندگان، اقتباس و تضمین است. تاریخ جهانگشای جوینی که یکی از برجسته ترین متون نگارش یافته به نثر فنی است از این شیوه بسیار بهره برده است. در این مقاله ضمن اشاره به تضمین و اقتباس و اغراض آن در تاریخ جهانگشا انواع آن را نیز از نظرگاه های متفاوت بررسی می کنیم.
یکی از مواردی که در این نوشته مورد توجه قرار گرفته جایگاه دستوری آیات قرآن در جملات است. از این منظر آیات قرآن به عنوان رکن تکمیل کننده جمله از جهت دستوری گاه نقش مفعول، مضاف الیه، صفت، مسند و مانند آن را ایفا می کنند. در این اثر، نویسنده به گونه ای هنرمندانه از آیات قرآن از سویی برای غنای معنایی و از سوی دیگر به منظور زیباسازی فضای کلام و نمایاندن هنر نویسندگی استفاده کرده است.
تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
35 - 56
حوزه های تخصصی:
تحقیقات فراگیر در حوزه ادبیات متصوفه ایران حاکی از آن است که متون نظم و نثر شاعران و نویسندگان صوفی مسلک به شدت تحت تأثیر آیات قرآن و روایات و احادیث قدسی و نبوی بوده است؛ عرفان و تصوف که مبتنی بر عشق و شور و وجد و شوق و بیان اسرار قرآن و حدیث است به خودی خود مستعد اثرپذیری از آیات قرآن بود و از این منظر تفکرات و عقاید متصوفه عامل مهم شکل گیری اشعاری شد که به وجوه مختلف دربردارنده مفاهیم و اشارات قرآنی و روایات و احادیث نبوی است؛ اعتقاد متصوفه به تأویل آیات قرآن سبب شکل گیری سبکی در شعر و ادب فارسی شد که راه را برای ورود آیات قرآنی در شعر دیگر شاعران فارسی زبان گشود. در این میان شعر شمس مغربی به عنوان شاعر صوفی و عارف قرن نهم، نمونه خوبی برای بازنمایی این تأثیر و شیوه های گوناگون اثرپذیری مضمونی و واژگانی با خاستگاه قرآنی در شعر فارسی است.
نسیم وحی در دیوان بلند اقبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
145 - 163
حوزه های تخصصی:
اعجاز قرآن کریم، جذابیت، فصاحت و بلاغت و منحصر به فرد بودن آن موجب شده است که شاعران، جهت عمق بخشیدن و غنای اشعار خود به قرآن روی آورند، بزرگ ترین شاعران به شیوه های مختلف از این کتاب آسمانی استفاده کرده اند که این امر موجب ماندگاری اشعار آن ها شده است. در این بین میرزا سید رضی مستوفی ، متخلص به بلند اقبال یکی از شاعران گمنام آیینی معاصر توانسته است با خوشه چینی از قرآن کریم، اثری ماندگار را در قالب زیبای شعر بیافریند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیر پذیری اشعار بلند اقبال از آیه های قرآن پرداخته شده که در مواردی مستقیماً از یک واژه قرآنی یا بخشی از یک آیه اقتباس کرده و در برخی موارد به صورت تلمیحی به آیات قرآن اشاره نموده و در مواردی هم به صنعت ترجمه روی آورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تجلی قرآن در دیوان شاعر به شکل های مختلف، بیانگر تسلط شاعر بر قرآن می باشد و کم تر صفحه ای از دیوان شاعر را می توان یافت که کلام وحی در آن ظهور نداشته باشد.
بازتاب قرآن و حدیث در اشعار شیخ نجم الدّین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
165 - 178
حوزه های تخصصی:
دوره ای که نجم الدین رازی در آن می زیسته، دوره ای است که ادب فارسی از حیث تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و ادب عربی در اوج و شکوفایی است. بی گمان «مرصاد العباد» و دیگر آثار جاودانه شیخ نجم الدین رازی ، عارف برجسته قرن هفتم هجری، باید از مظاهر تجلّی معارف اسلامی و ادب عربی در شعر فارسی محسوب گردد. نجم الدین رازی به مخازن غنی و سرشار قرآن و حدیث شوقی وافر داشت و از احادیث منقول از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در جهت بیان مقاصد خود بهره جسته است. او در ضمن طرح و شرح آموزه های عرفانی خود، گهگاه اشعاری نیز سروده و جهت تلطیف بحث، در لابه لای مطالب جای داده است. مطالعه در این اشعار نشان می دهد که اگرچه این اشعار، به لحاظ زیبایی های شعری، در حدّ متوسط است، امّا تجلی قرآن و حدیث در آن هویداست. وی به شدّت تحت تأثیر قرآن کریم بوده و از گنجینه احادیث نبوی نیز بهره کافی داشته است.
بازآفرینی؛ محدودیت و تکرار یا امکان و دیگر بودگی درنگی بر بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۴۲-۱
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی، خلاقانه ترین امکان در ساحت/ کنش اقتباس است. سیاق و جنس مواجهه نویسنده یا بازآفرین، هضم، استحاله و از آن خود کردن متن/ متون اصلی و پیشین، امکان آفرینشی دیگرگون و متفاوت را رقم می زند. از این منظر، متن بازآفریده، دومی است، اما درجه دوم نیست، بلکه تکرار و دیگر بودگی را توأمان داراست . پژوهش حاضر با ارائه تعاریف، ظرفیت ها و امکان های بازآفرینی، دلایل ایستایی، سکون و محدودیت بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان ایران را واکاوی و تحلیل می کند و نشان می دهد که تلقی از سنت به مثابه امری سپری شده، جهت گیری تعلیمی - اخلاقی در خلق متون، بی توجهی به متون مختلف فلسفی، اسطوره ای، دینی، تاریخی و...، آگاه نبودن به اهمیت داستان/ رمان به مثابه امکانی برای دگرگونی تجربه، لذت بخشی و رشد تفکر خلاق کودک و نوجوان، و مخاطب را به مثابه ابژه نسلی؛ مفعول و منفعل دانستن، بازآفرینی در ایران را به تغییر زاویه دید، شخصیت های داستان، مکان و زمان، لحن، پایان بندی و... تقلیل داده است. پژوهش حاضر پس از تحلیل دلایل این ایستایی و درجا زدن ها، با مقایسه چند رمان نوجوان بازآفریده غیرایرانی و ایرانی، گستردگی، ظرفیت و لایه لایه بودن (تودرتویی) و درهم تنیدگی التقاطی رمان های بازآفریده غربی را نشان می دهد. رمان هایی که توأمان از متون و آبشخورهای متنوع فکری، معرفتی و هنری در حد یک گزاره، تمثیل، ایده و یا تم اصلی استفاده کرده اند.
بررسی و تحلیل وام گیری های انیس النّاس از اخلاق ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
75 - 109
حوزه های تخصصی:
انیس النّاس از آثار مهم تربیتی قرن نهم هجری است که شخصی به نام «شجاع» در باب اخلاق و تدبیر منزل در بیست باب تألیف کرده است. این کتاب توسط ایرج افشار تصحیح شده و مقدمه ای کوتاه در معرفی اثر بر آن افزوده شده است. تأمل در متن انیس النّاس نشان می دهد که یکی از منابع مهمی که شجاع از آن تاثیر پذیرفته، کتاب اخلاق ناصری، اثر خواجه نصیرالدین توسی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که گستره اقتباس و وام گیری در این اثر تا چه اندازه و به چه شیوه ای است. نتیجه بررسی نشان می دهد که شجاع به دو روش از متن اخلاق ناصری تاثیر پذیرفته است؛ «تأثیرپذیری لفظی- محتوایی» و «تأثیرپذیری محتوایی». در روش نخستین جملات و عبارت خواجه عیناً با تغییری جزئی اقتباس شده و لفظ و محتوا یکی است و شامل موضوعاتی مانند حقوق فرزندان، حقوق والدین، آداب سخن گفتن و آداب برده خریدن است. در روش دوم، بسیاری از موضوعات انیس النّاس همان آرای خواجه است، اما شجاع با دخل و تصرّف در تعابیر و عبارات با زبانی ساده تر بیان کرده و شامل مواردی مانند لزوم تأهل، منع زنان از موسیقی، آداب دوست گزیدن و آداب جنگ است. بررسی آماری موضوعات مشترک نشان می دهد که شجاع جمعاً در 15 مورد، از اخلاق ناصری تأثیر پذیرفته است. از این میان، 10مورد تأثیرپذیری لفظی-محتوایی است و 5 مورد تأثیرپذیری محتوایی. از میان سه بخش یا مقالت اخلاق ناصری، تأثیرپذیری شجاع عمدتا از مقالت دوم یعنی تدبیر منزل است.
بایسته های اقتباس در داستان های فلسفه برای کودکان از منظر کفایت فلسفی؛ نمونه ی تطبیقی و پژوهشی: دو رمان لیزا و لیلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بایسته های اقتباس در داستان های فلسفه برای کودکان از منظر کفایت فلسفی نمونه ی تطبیقی و پژوهشی: دو رمان لیزا و لیلا رقیه زمان پور* جهانگیر صفری** اسماعیل صادقی*** حمید رضایی**** چکیده سعید ناجی از فعالان برنامه ی فلسفه برای کودکان در ایران است که پژوهش های بسیاری را در این زمینه انجام داده است. یکی از آثار مهم او داستان کودک فیلسوف، لیلا است که آن را از داستان فلسفی لیزا، اثر متیو لیپمن، بنیان گذار فلسفه برای کودکان، اقتباس کرده است. او کوشیده است با ایجاد تغییراتی در محتوا و ساختار این داستان، آن را با عقاید و فرهنگ ما مطابقت دهد و به این منظور، ز روش های افزودن، حذف، تصفیه، تغییر عنوان، تغییر اسامی و معادل یابی واژگان بهره برده است. مقایسه ی این دو داستان، نشان می دهد که تأکید نویسنده بر بومی سازی، بر برخی از مؤلفه های کفایت فلسفی مانند مفاهیم فلسفی، گفت وگوی فلسفی، الگوسازی کندوکاو و ارتباط مباحث با تجارب زندگی کودکان تاثیرگذار بوده است، اما موجب گردیده است که داستان بومی شده از بعد کفایت فلسفی، ضعیف تر از پیش متن خود عمل کند. واژه های کلیدی: اقتباس، داستان های فکری، سعید ناجی، کودک فیلسوف، لیلا، لیزا، متیو لیپمن. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد dinkart63@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد safari_706@yahoo.com *** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد sadaghiesma@gmail.com **** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران h.rezaie@pnu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 3/12/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 8/8/1400
پژوهشی در اصل و منشأ شعر «رنج و گنج» بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالبِ منابعی که تاکنون شعر رنج و گنجِ ملک الشعراء بهار را بررسی کرده اند فابل لافونتن را سرچشمه آن دانسته-اند، در این مقاله، منشأ اصلی شعر بهار را در میان کهن ترین فابل ها به جامانده از ازوپِ یونانی یافته، با ذکر مأخذ ارائه کرده ایم. درست است که ملک الشعراء بهار شعر خود را از ترجمه منثور «زارع و پسرانش» فابل لافونتن گرفته ، اما مضمونِ اصلی حکایت از آنِ ازوپِ(Æsop) یونانی (620–564.BCE) است که در میان حکایت های خود آورده است. ازوپ، حکایت هایش را به خاطر پند اخلاقی نهفته در آن ها می نگاشت؛ این حکایت ها در دست لافونتن ابزاری می شود برای قصه گویی که با زمینه سازی، دورنماپردازی، دیالوگ های نمایشی که با نتیجه گیری های اخلاقی همراه می گردد. ملک الشعرا بهار هم با اشراف و اِشعاری که به ادبیات و منظومه فکری ایرانی دارد، ضمنِ بهره گیری از عناصر بومی، حکمت نهفته در حکایت ازوپ و لافونتن را در قطعه ادبی منظوم، متناسب با ذوق فرزندانِ سرزمین خود بیان کرده است. این مقاله به روش توصیفی -تحلیلی، اصل و منشأ شعر رنج و گنج ملک الشعراء بهار را بررسی می کند. ارائه سرچشمه منظومه بهار و مقایسه نگرش فرهنگ های مختلف به موضوعی واحد، از هدف های این مقاله است.
ظرفیت های اقتباس برای نویسندگی در کتاب صوتی (مطالعه موردی روی کتاب قطار به موقع رسید از هاینریش بُل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۱)
163 - 177
حوزه های تخصصی:
امروزه کتاب صوتی به کمک انسان معاصر آمده است. بنابراین باید به عنوان یک رسانه مستقل عمل کند. رسانه جدید، باید روایت جدیدی ارائه دهد. اینجا اهمیت نویسنده کتاب صوتی مشخص می شود. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و مطالعه موردی بنابر نظریه لیندا هاچن انجام شده ا ست. هاچن، به پهنه مطالعات اقتباس وسعت بیشتری می دهد، و رابطه خطی و سلسله مراتبی اقتباس را کنار می گذارد و مدل جدیدی به نام بینامتنیت مطرح می کند. هاچن مسئله ارزش گذاری را از موضوع اقتباس حذف می کند و اقتباس را، نه به عنوان محصول نهایی که اتفاق افتاده، بلکه یک فرایند می بیند. به نظر می رسد تجربیات رسانه رادیو برای تولید کتاب صوتی کمک کننده است. بنابراین، کتاب صوتی به جایگاه اندیشمندانه تری دست می یابد. اقتباس مقوله ای است که در عرصه های ادبی، هنری و رسانه ای ورود کرده، و کتاب های صوتی ظرفیت های شگرفی در این زمینه دارند. اقتباس در سطوح مختلف صورت می گیرد. به عبارتی، اقتباس در وهله نخست با تغییر ماده اتفاق می افتد، چون فرایندی است که از یک رسانه به رسانه دیگر صورت می گیرد. بنابراین می تواند پا را فراتر بگذارد. همچنین کتاب صوتی برای جذب مخاطب و حفظ جایگاه خود، باید دست به بازآفرینی بزند. نویسنده اقتباس شنیداری، با پرواز تخیل خود در راستای طرح داستان، بازآفرینی می کند. پایه و اساس بازآفرینی، تخیل است. اثر بازآفریده، اثری است مستقل و تازه. وقتی به کتاب صوتی، موسیقی، افکت اضافه می شود، اثر خودبه خود رنگ و بوی اقتباس می گیرد. در نتیجه اقتباس در سراسر کتاب صوتی جاری است، از شروع گرفته تا پایان.
به روزآمدگی اقتباس نمایشنامه مکبث شکسپیر از منظر تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتباس مکبث (2010) به کارگردانی روپرت گولد، با برخی مشکلات انسان امروزی مرتبط شده است. در این مطالعه تطبیقی، ارتباط بین مفهوم قدرت با تصاویر و صحنه پردازی های فیلم، مانند فضاهای بسته و تاریک، لباس ها و طراحی صحنه بررسی می شود. با به کارگیری نظریه اقتباس لیندا هاچن و تحلیل بافت فرهنگی، اجتماعی و تاریخی می توان به معنی صحنه پردازی ها و فضاسازی های فیلم پی برد. این مقاله به بررسی چگونگی به کارگیری روش های نوین در ارائه مسائل اجتماعی تاریخی مربوط به متن منبع می پردازد. به کمک الگوی گفتگوی بینامتنی رابرت استم، به چگونگی ارتباط بین تصاویر فیلم و مفاهیم ارائه شده پی می بریم. تلاش گولد بر این بوده است تا موقعیت زمانی مکانی امروزی را با به کارگیری روش های نوین بصری در فیلم خود منعکس کند. با در نظر گرفتن فیلم گولد، نتیجه می گیریم که موارد مشابهی از اعمال قدرت در قالب نظارت و کنترل در زمان معاصر نیز وجود دارد. اقتباس روپرت گولد سعی در شنیده شدن صدای خاموش قربانبان سیستم نظارت و کنترل در زمان و مکان کنونی دارد.
از اقتباس تا بینامتنیت: بررسی مفهوم اقتباس از چشم انداز نظریه بینامتنیت و چند اصطلاح کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
198 - 236
حوزه های تخصصی:
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است که اساساً با نظریه بینامتنیت قابل تبیین است. مفهوم اقتباس بهصورت سنتی بر نوعی همحضوری تأکید دارد و اساساً به یک جنبه از ابعاد گسترده و پیچیده انواع روابط بین متون بهصورتی آشکار تأکید می ورزد. یکی از مهم ترین پیامدهای گسترش نظریه بینامتنیت و به طورکلی نظریه های بینامتنی، انحلال تدریجی مفهوم متن به عنوان یک واحد منسجم و خودمختار معنایی بوده است که به نوبه خود منجر به تغییر تأکید از متن منفرد و مستقل و اسطوره ای به مفهوم جدید از متن شده است. روشی که در آن متون به مقولات و متون دیگری مرتبط می شوند. بنابراین، تبیین ماهیت اقتباس و مناسبت آن با نظریه بینامتنیت مستلزم آشنایی ما با چند مفهوم نظری مهم است که ذیل نظریه ابرمتنیت توسط ژنت مطرح شده است که در این مقاله به بررسی آنها پرداختهایم.
اقتباس از افسانه های ایرانی و ارتباط آن با نیاز کودکان و نوجوانان (با تکیه بر اهداف رسانه های صوتی تصویری)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی جوانب اقتباس از افسانه های ایرانی در قالب رسانه های صوتی تصویری برای کودک و نوجوان است. به این منظور، نخست به اهداف رسانه های صوتی تصویری در تولید اشاره شده سپس به برخی ویژگی های افسانه های ایرانی و قابلیت های آن به منزله «پیش متن» برای استفاده در رسانه های صوتی تصویری پرداخته شده است. در پایان، این اهداف و ویژگی ها همراه بررسی موردی با بخشی از نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان انطباق داده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که افسانه های ایرانی چه قابلیت هایی برای قرار گرفتن در قالب رسانه های صوتی تصویری دارند؟ و چگونه می توانند نیاز مخاطب کودک و نوجوان امروزی را تأمین کنند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری مستندات علمی از راه مطالعه کتابخانه ای نوشته شده است. بر اساس بررسی ها بین اهداف رسانه های صوتی تصویری و محتوای افسانه های ایرانی می توان پل ارتباطی اقتباس را برقرار کرد. محصول این برقراری، تأمین برخی نیازهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. نقطه اشتراک رسانه های صوتی و تصویری، افسانه های ایرانی و نیازهای کودکان و نوجوانان در سه موضع «تقویت هویت اجتماعی»، «ایجاد سرگرمی و لذت» و «آموزش مهارت های زندگی» است.
بررسی سیر تطورِ سبک زبانی و بلاغی کلیله و دمنه و اقتباس های آن برای کودکان و نوجوانان (مطالعه موردی: نگار دانش و قصه های خوب برای بچه های خوب)
حوزه های تخصصی:
اقتباس، تولید اثر ادبی (یا هنری) جدید مبتنی بردست کم یک پیش اثر است که به شیوه بازنویسی، بازآفرینی و ... صورت می گیرد. اقتباس از متون کهن ادبی، از دیرباز یکی از رایج ترین راه ها برای تولید محتوای ادبیات کودک و نوجوان بوده است. کلیله و دمنه بواسطه ساختار روایی، داستان های پندآموز و شخصیت های جانوری، همواره مورد توجه بیشتری بوده و از دوره مشروطه که نخستین بچه خوانی ها برای استفاده در مکتبخانه فراهم آمد، اقتباس هایی از آن برای مخاطبان کم سال تر صورت گرفت. بچه خوانی ها متونی بودند که در مکتبخانه ها برای زبان آموزی، آموزش ادب درس و ادب نفس و تبیین هنجارهای اخلاقی و مهارت های زندگی برای مخاطبان کودک و نوجوان فراهم می شد. در این پژوهش متن کلیله و دمنه (به مثابه پیش اثر) با متن نگار دانش و قصه های خوب برای بچه های خوب (به مثابه دو اقتباس نوجوانانه از کلیله)، به شیوه قیاس عبارت به عبارت، مورد بررسی زبانی و سبکی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که در اقتباس از کلیله هرچه به زمان معاصر نزدیک تر می شویم، پایبندی به متن پیش اثر هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ زبانی کمتر و صراحت و ایضاح متن بیشتر می شود. همچنین در این بازنویسی ها توضیح و توصیف نسبت به متن پیش اثر افزون تر، عبارات عربی و ضرب المثل های دشوار، اندک تر و اعتماد به درک و دریافت مخاطب و سفیدخوانی او کمتر شده است. به لحاظ بلاغت نیز، به جرئت می توان گفت صنایع ادبی و بلاغی در طول زمان از اقتباس ها رخت بربسته و زبان ادبی به زبان خودکار نزدیک و نزدیک تر شده است.
بررسی روانکاوانه نشانه های روان-جنسانی در نقاشی های اقتباسی دالی از کمدی الهی دانته
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو هدف از بررسی روانکاوانه ی نشانه های روان-جنسانی در نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از متن کمدی الهی دانته، یافتن تفاوت ها، شباهت ها، بازتاب نظریه های روانکاوانه ی زیگموند فروید و تحلیل نمادها و نشانه ها در نقاشی های دالی است. دوزخ در کمدی الهی دانته شامل سی و چهار سرود است که پژوهش حاضر از میان آن ها متونی را برگزیده که نشان دهنده ی تفاوت ها، شباهت ها و نظریه های روانکاوانه ی فروید و نمادها در نقاشی های دالی است. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و تطبیقی است که در بررسی نمونه های اقتباسی از روش شناسی نقد روانکاوانه بهره گرفته است. در این پژوهش، محقق از نظریه های فروید به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است زیرا فروید هنر شامل ادبیات و نقاشی را شبیه خواب و رویا می دانست. نمونه های مورد استفاده در این تحقیق شامل جملات منتخب از بخش دوزخ در کمدی الهی دانته و نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی از این جملات در متن دوزخ دانته است. پژوهش حاضر بخش دوزخ در کمدی الهی دانته را برگزیده زیرا این کمدی به شکل رویا و در خواب به دانته الهام شده و به عبارتی دیگر محصول ذهن ناخودآگاه است. از سویی دیگر، نقاشی های اقتباسی سالوادور دالی مورد بررسی قرار گرفته اند زیرا او نقاش سبک سورئالیسم بوده که رویاها و ذهن ناخودآگاه را در آثارش بازنمایی کرده است. در بررسی تطبیقی نقاشی های اقتباسی دالی از متن دوزخ دانته، نتایج این تحقیق نشان داد که دالی بیشتر به ضمیر ناخودآگاه انسان و نمادهای روان-جنسانی پرداخته است.کلید واژه ها: اقتباس، دوزخ دانته، سالوادور دالی، زیگموند فروید، عقده اُدیپ
بررسی الگوی سفر قهرمان قصه های «ادبیات بچه خوانی» برای اقتباس در ادبیات کودک و نوجوان
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و قصه گویی در ایران قدمتی دیرینه دارد. با ورود صنعت چاپ به ایران و رواج آن در دوره قاجار، شماری از داستان های عامه برای مخاطب کودک و نوجوان تلخیص، مصور و با عنوان «ادبیات بچه خوانی» چاپ شد. از سوی دیگر شباهت ساختار اسطوره و قصه به پیدایی نظریه های منجر شده است که بر مبنای آن ها می توان عناصر تکرارشونده میان اساطیر و قصه ها را کشف و تحلیل کرد. این پژوهش ضمن معرفی «ادبیات بچه خوانی»، سعی می کند بر اساس چارچوب نظری تحلیل روان شناختی کهن الگویی کارول. اس. پیرسون و هیو.کی مار در نظریه «بیداری قهرمان درون» و در بستر نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمپبل، روند رشد قهرمان را در قصه های «ادبیات بچه خوانی» واکاود و الگوی تکوین و تفرد قهرمانان قصه های ادبیات بچه خوانی را در مراحل سفر ارائه دهد. به این ترتیب با بررسی روند سفر قهرمان درون و چگونگی تجلی کهن الگوها، الگویی برای اقتباس و بازآفرینی قصه های عامیانه ارائه می دهد تا قهرمانان قصه های عامه با تجسم این کهن الگوها در ادبیات کودک و نوجوان بازآفریده شوند . از تحلیل ساختار اسطوره ای ادبیات بچه خوانی چنین بر می آید که این قصه ها با بهره از سه مرحله «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت»، زمینه را برای ظهور کهن الگوها فراهم می سازند و هرچندبارزترین کهن الگوهای ادبیات بچه خوانی «عاشق»، «جست وجوگر»، «جنگجو» و «نابودگر» است قهرمان در روند سفر بنا بر موقعیت های داستانی، با دگردیسی کهن الگوها مواجه می شود. همچنین این تحقیق با تأکید بر اهمیت قصه های ادبیات بچه خوانی، ضرورت بازخوانی و اقتباس از مجموعه ادبیات بچه خوانی را در فرایند تولید محتوا، داستان، بازی های رایانه ای، برنامه فلسفه برای کودکان، آثار سینمایی- نمایشی یادآور می شود.
واکاوی الگوهای اقتباسی انیمیشن های کوتاه برگزیده ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
یکی از بهترین راه های انتقال اندیشه ها و مفاهیم فرهنگی موجود در ادبیات غنی هر کشوری برای مخاطبین، اقتباس در هنرهای نمایشی است. از بین هنرهای نمایشی، انیمیشن به عنوان یکی از خیال انگیزترین هنرهای شکل گرفته در قرن بیستم موفق شده محبوبیت زیادی را بین مخاطبان به دست آورد. تولیدات انیمیشنی دنیا به سه دسته کوتاه، سینمایی و تلویزیونی تقسیم می شوند که ازاین بین، آثار کوتاه زیادی در حوزه اقتباس تولید می شوند. نگارنده در پی این هدف است که ظرفیت های موجود در انیمیشن کوتاه برای اقتباس چه بوده و چه الگوهایی نزد هنرمندان تولیدکننده وجود دارد؟ این پژوهش با ماهیت توصیفی تحلیلی و ابزار مطالعه و گردآوری منابع مختلف (آرای اقتباس سندرز، واگنر و دادلی اندرو) و تحلیل انیمیشن های برگزیده چهار جشنواره معتبر ژاپن، تهران، فرانسه و آمریکا در طی ده سال اخیر به مهم ترین انیمیشن های کوتاه اقتباسی می پردازد و الگوهای شکل گرفته در بین هنرمندان را مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها نشان از آن است که انیمیشن های کوتاه، ظرفیت های منحصربه فردی را برای ارتباط با مخاطب عصر حاضر در مسیر انتقال ادبیات دارند. چهار الگوی اصلی اقتباس انیمیشن های کوتاه عبارت اند از: انیمیشن کتاب، انیمیشن وابسته، انیمیشن نیمه وابسته و انیمیشن الهام گرفته. وفادارترین نوع اقتباس در نوع انیمیشن کتاب مطرح شده و تجربی ترین نوع انیمیشن کوتاه چه از لحاظ فرم و چه محتوا در حوزه انیمیشن های الهام گرفته خلاصه می شوند. بهتر است سیاست گذاران و مدیران در دو مسیر اول به سراغ اقتباس از منابع مختلف در حوزه انیمیشن کوتاه رفته تا مخاطبین بیشتری به ویژه کودکان و نوجوانان را با ادبیات ایران آشتی دهند.
از عناصر نوشتاری تا عناصر تصویری: بررسی اقتباس از منظر دبورا کارتمل
حوزه های تخصصی:
اقتباس رابطه ای تطبیقی است که تلاش دارد با استفاده از عناصر یک یا چند اثر و با توسل به روابط بینامتنی آن را به عناصر رسانه دیگری انتقال داده و محصول جدیدی بر همین پایه ارائه دهد. اقتباس همواره ابزاری برای خلق آثار هنری و ادبی دانسته شده و از طرق گوناگونی به دست آمده است. دسته بندی های متعددی از شیوه های اقتباس در دست است که مشهورترین آنها دسته بندی دبورا کارتمل است. به عقیده وی، اقتباس به سه گونه انتقال، تفسیر و قیاس انجام می شود. این دسته بندی در اقتباس بیشترین کاربرد را در متون سینمایی دارد و سینما یکی از محبوب ترین رسانه ها برای عرضه این رابطه تطبیقی و محمل مناسبی برای برگردان عناصر رسانه-های مختلف است. این پژوهش سعی دارد اقتباس از منظر دبورا کارتمل را با توصیف و تبیین دسته بندی وی و همچنین چگونگی استفاده از این الگو و شاخصه های آن بررسی کند. در این روند، به بررسی نمونه های سینمائی نیز پرداخته می شود.
الگوی «گسترش ایده داستانی» در اقتباس پویانمایی «امیر ارسلان نامدار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
179 - 204
اقتباس و بازآفرینی ادبیات داستانی کهن ایران و هماهنگ کردن آن با بیان تصویری و حرکتی انیمیشن در ارتباطی متقابل، موجبات رونق و گسترش این دو گونه ادبی را در سطحی گسترده فراهم می سازد. یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیّت پویانمایی در ایران، وجود نقاط ضعف در ساختار(فرم و محتوای) این آثار و آشنا نبودن نویسندگان با شیوه های گسترش صحیح و خلّاقانه ایده های داستانی و چگونگی استفاده از الگوهای ساختاری در طی فرایند اقتباس و بازآفرینی است. الگوی «گسترش ایده داستانی»، یکی از مهم ترین گونه های رویکرد نظری است که با حفظ وحدت سیستماتیک میان اجزای مختلف فیلمنامه و پیروی از معیارهای عینی تر و دقیق تر با تأکید بر جزئیات، فرایندی منطقی و ملموس را در اختیار اقتباسگران قرار می دهد. از آنجا که هدف اصلی این پژوهش، چگونگی پرورش ایده های هوشمندانه و تطبیق محتوای آثار ادبی کهن با الگوی فیلمنامه است، در این مقاله برای نشان دادن نقش مهم و تأثیرگذار عنصر خلاقیت در جریان گسترش ایده داستانی، با رویکردی کاربردی و با استفاده از روش تحلیل تطبیقی، طرح کلی فیلمنامه «ارسلان»، با اقتباس آزاد از داستان «امیرارسلان نامدار» توسط نگارنده نگارش و با مراحل مختلف الگوی «گسترش ایده داستانی» تطبیق داده شد. بر اساس نتایج پژوهش، با الگوبرداری از نحوه پیکره بندی و ساختار فیلمنامه های موفق و مخاطب پسند، می توان فیلمنامه ای قوی، جذاب و پرمخاطب را ارائه داد. تحلیل متن افسانه، شناخت ظرفیت ها و عناصر دراماتیک، اعمال تغییرات مورد نیاز برای تطابق داستان با انیمیشن با بهره گیری از الگوهای ساختاری فیلمنامه نویسی بهترین شیوه برای تبدیل یک داستان به انیمیشن است.
اقتباس ها و امتصاص های قرآنی در ادعیه رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
148 - 176
حوزه های تخصصی:
کلام گهربار ائمه اطهار(ع) پس از قرآن کریم، گران قدرترین میراث دین مبین اسلام بوده که مبتنی بر آیات قرآن کریم صادر شده و تفسیری حقیقی و روشن از این کتاب آسمانی ارائه می دهد. به همین منظور، تحلیل و بررسی این مطلب که در کلام نورانی اهل بیت(ع) چه میزان آیات قرآنی کاربست داشته و چه نوع رابطه بینامتنی میان آن ها و آیات قرآنی برقرار است، یکی از مسائل پژوهشی مورد علاقه اندیشمندان حوزه علوم قرآن و حدیث است. در این مقاله به مطالعه مجموعه کامل ادعیه امام رضا(ع) پرداخته و تلاش شده در مرحله اول با استفاده از روش تحلیل محتوا، موضوعات اصلی این ادعیه و میزان و کیفیت بهره مندی از آیات قرآنی در آن ها نشان داده شود. در مرحله دوم با استفاده از روش بینامتنیّت به تحلیل انواع روابط بینامتنی موجود در متن ادعیه پرداخته و ضمن ارائه گزارشی دقیق از انواع این روابط، نمونه هایی از پیچیده ترین نوع روابط بینامتنی صورت گرفته میان این ادعیه و آیات قرآن در قالب نفی متوازی یا امتصاص را توضیح داده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مجموعه 104 دعای صادر شده از امام رضا(ع)، 540 آیه قرآنی به صورت مستقیم و غیرمستقیم اقتباس شده که بخش عمده آن ها به صورت غیرمستقیم و با رابطه بینامتنی نفی متوازی یا امتصاص بوده که در واقع تلاشی برای تکمیل معنای متن حاضر به واسطه بهره مندی هوشمندانه از متن غایب و همچنین افزایش معنای متن غایب در پرتو توجه مضاعف به متن حاضر است. این مطلب نشان می دهد آن امام همام ضمن بیان نکات آموزشی و معرفتی در ادعیه، در پرتو تأکید مضاعف بر عناصری خاص، به تفسیر آیات قرآن و تبیین کاربرد صحیح آنها نیز اشاره کرده اند.
اقتباس و برگرفتگی بینارشته ای فتوکلاژ «شهادت» اثر شریفی از نگاره «خودکشیِ شیرین» خمسه نظامی 1505.م از منظر ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
165 - 181
حوزه های تخصصی:
فتوکلاژ «شهادت» اثر سودی شریفی، تجلی گاه هنر غرب در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره «خودکشی شیرین» خمسه نظامی سال 886ه.ق است. شریفی در دوره پساساختارگرائی و دوران فراموشی نقاشی ایران اعصار گذشته، با انتخاب و تغییر برخی نظام های نشانه ای خاص در پیش متن، اثری اقتباسی خلق نموده است. مسئله، علت تغییر نشانه ها و استفاده هنرمند از آن هاست که منتهی به معنای متفاوت در اثر اقتباسی شده است. هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن شریفی است. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: 1. در این فرایند برگرفتگی، چه نظام های نشانه ای در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است؟ 2. دو اثر چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بررسی این اثر به همراه پیش متن های موجود می تواند خلاء مطالعاتی در این زمینه را پر نماید. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو اثر مد نظر را با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای (فیش برداری) و مصاحبه به هنرمند است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، دوگانگی معنا در اثر شریفی مشاهده شد. در این اثر، نوعی قرینه سازی برای موضوعات ادبی قرون گذشته ایران با اتفاقات معاصر دیده می شود. یعنی «خودکشی شیرین» نظامی با ارج گذاری به مسئله شهادت در جنگ ایران و عراق و مجسمه پیه ِتای میکلانژ و مرگ مسیح، قرینه و مقابل هم، انگاشته شده است. تغییرات حاصل شده برای این چرخش از اسلام به مسیحیت و بالعکس، جنسیت و سرشت نگاره را تغییر داده است. مهمترین تغییرات ایجادشده در گونه غالب جایگشت است چراکه بدون جانشینیِ برخی عناصر، خلق جدید نیز در اثر شریفی صورت نمی گرفت. تغییر مرکزی در اثر اقتباسی شریفی در عنوان آن است یعنی تغییر خودکشی به شهادت. وی با جابجایی انتقادی، اثری متن محور با توجه به ریشه های تاریخی، اجتماعی و هنری به زبانی پارودیک خلق نموده است.