مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
اقتباس
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
48 - 58
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد روزافزون تولید آثار سینمایی که امروزه محتوای بسیاری از آنها تکراری شده است، دستیابی به موضوعات جدید و منابع اقتباس مناسب، بسیار ضروری به نظر می رسد. ادبیات در آغاز بستری مناسب برای اقتباس در اختیار سینما قرار داد و داستان گویی و روایت پردازی در فیلم ها یکی از نتایج آن بود. سینما غیر از ادبیات از نقاشی، معماری و حتی موسیقی هم اقتباس کرد، اما آیا سینما می تواند از منابع دیگری مثل عکاسی اقتباس کند؟ آیا نمونه هایی از این نوع اقتباس در تاریخ سینما وجود دارد و اگر دارد، این اقتباس چگونه صورت گرفته است؟ اقتباس از عکاسی چه تأثیری در ساخت فیلم ها داشته و آیا توانسته مخاطب را جذب کند؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی و با شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مراجعه به سایت های اینترنتی و مشاهده فیلم های سینمایی و تجزیه وتحلیل آنها انجام شده، فیلم هایی بررسی شده که ارتباطی با عکس و عکاسی داشته و از آن اقتباس شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، اقتباس از عکاسی در تاریخ سینما سابقه داشته و فیلم های متعددی با الهام از آن ساخته شده است. این فیلم ها در دو دسته جای می گیرند. یک دسته فیلم هایی که از ماهیت مفهومی عکس و عکاسی اقتباس کرده اند و دسته دیگر فیلم هایی که به ماهیت بصری عکس ها توجه کرده اند؛ اما اقتباس در دسته دوم تنها به واسطه نقد منتقدان یا اذعان عوامل فیلم سازی مشخص است. این شیوه از اقتباس جز در مواردی معدود، آن قدر پررنگ و اثرگذار نیست که تماشاگر عادی بتواند متوجه آن شود یا در روند موفقیت یک اثر تأثیر چشمگیری داشته باشد. به هرحال عکاسی می تواند تأثیر چشمگیری در خلق ایده های نو برای فیلم سازی داشته باشد و به عنوان منبعی مناسب برای اقتباس استفاده شود.
بررسی شگردهای نمایشی کردن متن روایی در اقتباس های بهرام بیضایی از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
شاهنامه به عنوان اثری بزرگ در حوزه ادبیات حماسی شرق، ظرفیت های زیادی برای تبدیل شدن به متن نمایشی دارد. این امکان البته نیازمند شناخت این متن و هم چنین آگاهی نسبت به نمایش شرق است. بهرام بیضایی به عنوان نویسنده ای مطرح در زمینه ادبیات نمایشی و با اتکا بر دانش و آگاهی خود در خصوص روایت شرقی و نمایش شرقی، توجه ویژه ای به روایات شاهنامه و تبدیل آن ها به متن نمایشی دارد. در این پژوهش چهار اثر از وی با نام های «اژدهاک»، «شب هزارویکم»، «سهراب کشی» و «سیاوش خوانی» که همگی بر اساس روایتی از شاهنامه به نگارش درآمده اند، بررسی شده است. در این بررسی، شگردهایی که بیضایی برای نمایشی کردن روایات اولیه از آن ها بهره برده، تبیین شده و هر یک با ذکر نمونه هایی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بیضایی برای نمایشی کردن روایات شاهنامه ، توجه شایانی به ابزار نمایش های شرقی، از جمله نقالی و تعزیه داشته و علاوه بر آن، با استفاده از شگردهایی چون شخصیت پردازی، کشمکش، مونولوگ و همچنین ابزار نمایش متادرام، از جمله نمایش درنمایش، فاصله گذاری و... به نمایشی کردن روایات اولیه پرداخته است.
ساختار روایی منطق الطیر عطار و ملاحظات مربوط به اقتباس نمایشی از آن
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
23 - 36
حوزه های تخصصی:
عطار نیشابوری از عارفان و شاعرانِ بزرگ قرن ششم و هفتم، و از پیشگامان داستان سرایی فارسی به حساب می آید و در هر دو جنبه تاثیری عمیق بر عارفان و داستان سرایان بعد از خود داشته است. وی از حکایت و داستان به مثابه ی ابزاری برای تشریح و تایید مفاهیم عرفانی و تشریحِ مراحل سلوک استفاده کرده است. بهرگونه بررسی پیرامونِ عطارِ عارف و عطار داستان سرا، باید پیوندِ این دو بعد را دربر بگیرد. در این مقاله، محتوا و ساختارِ روایی منطق الطیر به عنوان نمونه ای از آثار داستانی عطار بررسی شده است. منطق الطیر گل سرسبد و مشهورترین اثر عطار است و از کل یا برخی از داستان های آن به شکل مستقل اقتباس هایی صورت گرفته است. هدف از بررسی حاضر آگاهی از جنبه های نمایشی اثر و ارائه ی راهکاری برای اقتباس دراماتیک از آن است. مطالعه ی برخی از اقتباس های موجود نشان می دهد که اغلب اقتباس ها وفادارانه بوده است درحالی که در یک اقتباس موفق بایستی زمینه و زمانه و نیز، ملاحظات مربوط به مخاطب و رسانه مقصد در نظر گرفته شود. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی، نخست به معرفی درون مایه ی فکری و ساختار روایی آثار عطار پرداخته ایم. آنگاه با تمرکز بر مضمون و قالبِ منطق الطیر، برخی از ملاحظاتِ روایی مربوط به اقتباس از این اثر را برای صحنه ی نمایش بررسی کرده ایم. در پایان نیز، با نقد و بررسی برخی از اقتباس های دراماتیک صورت گرفته از اثر، پیشنهاداتی برای اقتباس نمایشی از آن ارائه داده ایم. این پیشنهادات احتمالاً خواهد توانست در مورد آثار مشابه مورد تامل قرار گیرد.
بررسی شیوه اقتباس از متون دینی در پنج نمایشنامه کودک و نوجوان منتشر شده در دهه های 1380و 1390 بر مبنای الگوی اقتباس لیندا سیگر
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
83 - 96
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در صدد است تا با مطالعه موردی چند نمایشنامه کودک و نوجوان که با اقتباس از متون دینی نگارش و در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی منتشر شده اند، شیوه اقتباس را در آن ها بررسی کند. در این تحقیق پنج اثر از نویسندگان شاخص حوزه کودک و نوجوان انتخاب شد که عبارت اند از: «آواز داوود» اثر «منوچهر اکبرلو»، «کشتی حیوانات» اثر «داوود کیانیان»، «خوبی کن و با خدا باش» اثر «حسن دولت آبادی»، «به خاطر مروارید» اثر «حسین فدایی حسین» و «نجات آهو» اثر «امیر مشهدی عباس». نویسندگان این آثار همگی از افراد پیشکسوت حوزه نمایش کودک و نوجوان هستند و نمایشنامه های منتخب نیز از آثار پر تیراژ دهه ۸0 و ۹۰ شمسی در بین نمایشنامه های کودک و نوجوان با رویکرد اقتباس از متون دینی هستند. در ادامه با مبنا قرار دادن نظریه اقتباس لیندا سیگر و استخراج الگویی از آن برای سنجیدن اثر اقتباسی از منظر دراماتیک، نمایشنامه های منتخب را تحلیل و واکاوی کردیم تا قوت ها، کاستی ها، نارسایی ها و خلأهای نمایشنامه های مورد نظر را از جنبه دراماتیک بررسی کنیم. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، و مطالعات نظری آن به صورت کتابخانه ای و از طریق مقالات، کتاب ها، مجلات و سایت های معتبر جمع آوری گردیده است. درآخر با بررسی این پنج نمایشنامه، نتیجه گرفتیم که ضعف اصلی این آثار از جنبه دراماتیک مربوط به خلق داستان و پیش بردن محور جهت از منظر لیندا سیگر است و همچنین در بیشتر آن ها هدف شخصیت اصلی از نظر دراماتیک قوی نیست و کشمکش، مخاطره افزایش یابنده و نقطه عطف نیز دیده نمی شود.
تحلیل ظرفیت های پویانمایی (انیمیشنی) حکایت «اسب آبنوس» هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر هنر پویانمایی (انیمیشن) به صنعتی بسیار درآمدزا تبدیل شده که با جادوی خود مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. اقتباس از متون ادبی یکی از راهکارهای سینما و انیمیشن برای تهیه ی فیلمی جذاب است. یکی از مهم ترین این متون «هزار و یک شب» است که تطور و گسترش آن در ایران، هند، جهان عرب و غرب، این اثر را برای مخاطبان بسیاری قابل توجه کرده است. در این مقاله نویسنده می کوشد با توجه به وجه خیال انگیزی و فانتزی حکایت «اسب آبنوس» که یکی از مهم ترین لازمه های انیمیشن است، با انطباق این حکایت با ساختار فیلم نامه پویانمایی (انیمیشنی) به روش توصیفی- تحلیلی، عناصری که به انیمیشنی شدن حکایت «اسب آبنوس» هزار و یک شب کمک می کند را شرح دهد و با تأکید بر ظرفیت هایی چون فانتزی، بهره گیری از ساختار سه پرده نمایشی ارسطویی، بررسی عناصر مهمی چون گره افکنی، بحران، اوج و گره گشایی؛ کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز؛ شخصیت پردازی اصولی بر مبنای گفت وگو و عمل و صحنه ها و موقعیت های جذاب مناسب برای فضای پویانمایی، قابلیت های این حکایت را به مخاطبان، به ویژه فیلم سازان و هنرمندان پویانما نشان دهد.
بررسی و نقد شبهه تأثیرپذیری پیامبر(ص) و قرآن از اهل کتاب با تأکید بر آرای مستشرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
61 - 86
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان شریعت جهانی در محیطی بر قلب پیامبر اعظم محمد مصطفی(ص) نازل شد که ادیان بسیاری اعم از یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و صابعیت پیش از نزول قرآن مطرح بوده و پیروان بسیاری داشتند. از این رو پیامبر اکرم(ص) گذشته از تخاطب با مشرکان و در اصلاح اندیشه های رایج در میان پیروان این ادیان کوشش بسیاری داشته و آیات بسیاری از قرآن کریم نیز با همین هدف نازل شده است. به دنبال این معنا باب گفتگو در میان پیروان قرآن و دیگر ادیان توحیدی بازگردید و همواره این معنا در تاریخ اسلام جریان داشته و دارد. برخی از هواداران این ادیان نیز پس از مبارزات کلامی، به اسلام و قرآن ایمان آوردند و مسلمان شدند و بسیاری نیز به عناد خود ادامه و بر ضد اسلام اقدامات خصمانه ای انجام دادند، از جمله این مواضع خصمانه این اتهام است که پیامبر اکرم(ص) از یهودیت و مسیحیت خبری نداشته جز آنچه از خود آنها در مکه و مدینه شنیده است و متأسفانه مشرکان متعددی به این فضا دامن زده اند و حال آنکه قرآن کریم خود را مهیمن بر تورات و انجیل می داند و متعرض خطاهایی است که مسیحیت و یهودیت از آن خبر نداشته اند از این رو دانشمندان اسلامی همگی بر این اعتقادند که اگرچه اشتراکاتی در بین ادیان ابراهیمی و کتب مقدس آنان وجود دارد اما قرآن کریم صراحتاً خود را «مُهَیْمِن» بر آنان معرفی نموده و نه تنها قرآن و پیامبر(ص) متأثر از اهل کتاب و آموزه های آنان نبوده بلکه بسیاری از اعتقادات آنان توسط قرآن و پیامبر(ص) باطل شمرده شده و کتب مقدس نزد آنان نیز محرّف نامیده شده است.آنچه ضرورت این مقاله را آشکار می نماید این است که این گونه نظریه پردازی ها خصوصاً با رنگ و لعاب قرآنی، می تواند مبنا و بستری برای پژوهش های دیگر پژوهشگران، مردم عادی علاقه مند به شناخت از اسلام در زمان کنونی و حتی در نسل های آینده قرار گیرد لذا عدم واکنش یا عدم توجه دانشمندان نسبت به بررسی و نقد این آثار علمی، به ویژه از دیدگاه اسلام ناب شیعی در موضوع شبهه اقتباس قرآن از اهل کتاب، می تواند در این میدان فراخ بلامنازع آثار مخرب و زیان باری را متوجه اسلام و آموزه های قرآنی نماید. در این مقاله سعی بر آن است که پس از استحصال آرای مستشرقان و مشخص نمودن مرزبندی موضوع مذکور ضمن بررسی و نقد آن آراء از منظر مکتب تشیع به تأثیرپذیری برخی از این آراء از منابع غیرمعتبر اسلامی و برداشت های ناتمام و ناصحیح آنها به ویژه از قرآن با تأکید بر اقتباس از مصادر کتبی و شفاهی اهل کتاب اشاره نماییم.
بازپژوهی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی با تأکید بر دیدگاه ویلیام تسدال
حوزه های تخصصی:
در سده های اخیر مستشرقان و محققان غیرمسلمان به صورت آکادمیک به موضوع «منابع و مصادر قرآن» توجه کرده اند. پیشینه موجود از این بحث به سده 19 میلادی برمی گردد و از آن پس تاکنون طیف گسترده ای از دیدگاه ها مطرح شده است. صاحبان این بحث به طرح شبهاتی در منابع و مصادر قرآن پرداخته و با فرضیه ها و شبهات گوناگون چنین القا می کنند که پیامبر اکرمﷺ بخش قابل توجهی از قرآن را از منابع مختلفی چون تورات، انجیل، آیین صابئان، آموزه های زرتشتی و فرهنگ و آداب و اشعار جامعه جاهلی برگرفته است. یکی از خاورشناسان به نام ویلیام تسدال (Tisdall William) با تمسک به وجود مشابهت های میان قرآن کریم و آموزه های زرتشتی، نظریه اقتباس قرآن از آموزه های زرتشتی را برگزیده است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی را نقد و بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد در نوشته های برخی از مستشرقان، دشمنی با اسلام و توجه نکردن به اصول پژوهش در رویکرد قرآن پژوهی دیده می شود؛ ازاین رو می توان گفت هدف واقعی همه مستشرقان از این گونه پژوهش ها شناخت اسلام و قرآن نیست.
اقتباس و برگرفتگی بینافرهنگی در دو نسخه تصویرسازی شده از داستان هفتواد و کِرم، با استفاده از نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
75 - 86
حوزه های تخصصی:
نگاره هفتواد و کِرم به عنوان اثر رضا هروی، تجلی گاه هنرِ هند در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره دوست محمد، نقاش برجسته صفوی بوده و در آلبوم جهانگیر نگهداری می شود. مسئله، علت بازآفرینی و اقتباس اثر دوست محمد توسط فردی به نام رضا هروی و در دربار هند می باشد. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: در این فرآیند برگرفتگی، چه نظام های نشانه های در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است و این دو نگاره چه تفاوت هایی با هم دارند؟ هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن رضا هروی می باشد. تاکنون در مورد آثار اقتباسی هِروی هیچ پژوهشی صورت نگرفته و لذا خلاء اطلاعاتی وجود دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نگاره مد نظر از دو هنرمند را با روش ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، در نگاره رضا هروی، جهانگیر و اردشیر پادشاه ساسانی در تقابل هم آمده درصورتی که در اثر دوست محمد، هفتواد و اردشیر مقابل هم هستند لذا در این تراگونگی به واسطه تعویض و تغییر نظام های نشانه ای در نگاره هروی، معنا با نوع دگرگونی غالب جایگشت، به طور کلی عوض شده است.
تبیین کارکرد استدلالی- اقناعی فن بدیعی «اقتباس» براساس تکنیک احتجاجی «حجت سلطه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
71 - 92
حوزه های تخصصی:
فن بدیعی اقتباسْ فرایند ستاندن کلام مقدس (کلام الهی/ کلام بزرگان دینی) و کاربست آن در کلام بشری است. این فن مانند بسیاری دیگر از فنون بدیعی به سبب سیطره رویکرد زینت انگارانه نسبت به علم بدیع، عموماً ابزاری تزیینی تلقی می شود و درباره کارکردهای اساسی آن غفلت شده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روشی توصیفی تحلیلی، در مقام نظری و نیز در مقام عملی، از این رویکرد فاصله بگیرد. بدین منظور، ازسویی با طرح و بررسی اندیشه های بلاغیان درباره فن اقتباس و ازسوی دیگر با ارائه و تحلیل نمونه هایی بلیغ از دو زبان عربی و فارسی کوشش شده است تا کارکرد استدلالی اقناعی این فن برجسته شود؛ به همین سبب براساس یکی از حجت های مطرح شده در نظریه «احتجاجِ» پرلمان و تیتکا، تحت عنوان حجت «سلطه»، تصویری روشن از اینگونه کارکرد فن اقتباس ارائه خواهد شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در فرایند فن اقتباس می توان آیات قرآن کریم و احادیث و روایات را حجت و دلیلی موثق و معتبر برای تأیید و تقویت ادعای خود دانست و با استفاده از سلطه و نفوذ این متون مقدس اسلامی، مخاطبِ معتقد را به اقناع واداشت. گفتنی است چنین اقتباسی بهترین راه مقابله با فردی است که با تضمین کلام بشری درپی تأیید و تقویت ادعای خود برآمده است. همچنین بهترین راه مقابله با ادعای فردی که به سلطه متون مقدس متمسک شده، تمسک به همین نوع مرجع مقدس است. البته باید در نظر داشت همه اینها تنها زمانی میسر خواهد بود که طرفین فهم مشترکی از متون مقدس داشته باشند؛ در غیر این صورت، این سازوکار احتجاجی راه به جایی نخواهد برد. ارائه الگویی فراگیر از کارکرد استدلالی اقناعی فن اقتباس برای حجت سلطه یکی دیگر از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر است.
شیوه های تأثیرپذیری محمّد اقبال لاهوری به شیوۀ اقتباس از قرآن کریم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
71 - 106
حوزه های تخصصی:
تجلّی کلام الهی در شعر، مایه طراوت، عمق و استواری آن می شود و هر اندازه که اثر ادبی از مفاهیم متعالی پر بارتر باشد، قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آن بیشتر می شود. اقبال لاهوری، یکی از شاعران برجسته پاکستانی در بهره گیری از آیات قرآن است که در سروده هایش به شیوه های گوناگون به بهره گیری گسترده از آیات قرآن پرداخته است. آرایه اقتباس، یکی از مهم ترین و مؤثرترین صنایع ادبی در بلاغت به شمار می رود که در شعر اقبال به انحای مختلف به کار رفته است. با توجه به بسامد فراوان این آرایه و شکل های گوناگون کاربرد آن، ضرورت انجام این پژوهش ایجاب می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی، و با ابزار کتاب خانه ای، درصدد است تا سروده های اقبال را که صنعت اقتباس در آن ها با استفاده از آیات قرآن انجام گرفته، واکاوی نماید و شیوه های اثرپذیری و تفسیر اقبال از قرآن در شیوه های کاربرد این آرایه و جنبه های گوناگون معنایی و اسرار و رموز بلاغی آن را بررسی کند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بلاغت قرآن، علاوه بر تأثیری که بر اندیشه و زبان اقبال داشته، در تحوّل و تطوّر انواع تلمیح و تضمین در شعر اقبال نیز نقش چشمگیری داشته است .
تاریخ، اقتباس و تصاحب در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، تبیین برخی از مبانی نظری جدید مربوط به تاریخ، روایت و اقتباس که در کشور ما شناخته شده نیست، می باشد. در آغاز، کنش اقتباس، انواع اقتباس، کنش تصاحب و نسبت آن با کنش اقتباس و مساله سرقت ادبی توضیح داده می شود. سپس با بررسی جنبه های مختلف کنش تصاحب، استعاره های تازه ای تشریح می شوند که بیانگر این کنش اند. این مقاله، بر آرای جولی ساندرز در کتاب معروفش اقتباس و تصاحب استوار است و در بسیاری از موارد وام دار آن به شمار می آید. بخش دوم، با تبیین رابطه میان تاریخ و روایت، رابطه متن تاریخی و اثر اقتباسی را بررسی می کند. تحول در بنیان های نظریه تاریخ، تاثیر آن بر جهان اقتباس، وفاداری به تاریخ، و اصالت تاریخیِ روایت های تاریخی از بحث های اصلی این بخش است. مهم ترین موضوعاتی که در بخش سوم این مقاله مطرح شده اند، عبارت اند از: امکان وفاداری در کنش اقتباس، تاثیر پیشرفت های نظری جدید مانند ساختارگرایی و پساساختارگرایی، اصالت و گفتمان مربوط به آن، تاثیر رسانه های دیجیتال و تحولات عرصه فن آوری در نظریه اقتباس، و بهره گیری از مفهوم درهم آمیزی افق ها برای اقتباس سینمایی از تاریخ. واپسین بخش مقاله، پاسخ به پرسش های پژوهش، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی را در بر می گیرد.
بررسی نقش الهام و اقتباس در اصالت آثار هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 46
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصالت آثار هنری در تاریخ هنر و دوران معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. امروزه بازگشت به سنت های گذشته، ضرورت درک مفهوم اصالت را در ارتباط با مباحثی چون الهام و اقتباس در آثار هنرهای تجسمی بیشتر کرده است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه و نقش اصالت در هنرهای تجسمی، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که آیا هنرمند با الهام و اقتباس از دیگر آثار هنرهای تجسمی می تواند اصالت هنری آثار خویش را حفظ کند؟ مسئله ی دیگر نقش خلاقیت فردی هنرمند در اصالت بخشیدن به آثارش است. با نتایج به دست آمده در پژوهش، الهام و اقتباس درصورتی که با رعایت اصول و آگاهی صحیح و مبتنی بر خلاقیت هنرمند به بیانی فردی و خلاقانه دست یابد، خدشه ای به اصالت اثر وارد نمی کند، همچنین اثر جدید می تواند اصالت جدیدی بیابد. تقسیم بندی اصالت اثر به اصالت مطلق و نسبی در دوره معاصر می تواند درک و حفظ مفهوم اصالت را ممکن سازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای منابع اینترنتی انجام شده است، سعی شده با پرداختن به مفاهیم اصالت، الهام و اقتباس به طور جداگانه و با مطالعه نمونه آثاری از هنرمندان، نقش این مباحث را در رابطه با اصالت اثر هنری مورد پژوهش قرار دهد.
بررسی تشبیهی و تنزیهی وضعیت های نمایشی ژرژ پولتی در قصص قرآن (نمونه بررسی: وضعیت های تعقیب، جاه طلبی، معما و رقابت های خویشاوندان)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
7 - 24
قرآن به عنوان معجزه خاتم پیامبران (ص) برای هدایت بشر ارسال شده است. خداوند متعال برای عبرت گیری مخاطبان، بسیاری از نکات را در قالب قصه نازل کرده تا خوانندگان با تفکر در آنها با مسائل مختلفی آشنا شوند. فیلمنامه نویسان در بسیاری از موارد، شناخت کافی به قصه های قرآنی پیدا نکرده و ازاین رو با تعداد زیادی اقتباس ناموفق از قرآن روبرو می شویم. باتوجه به اهمیت قصص قرآن در درک برخی پیام های خداوند و فرایند پیچیده اقتباس از این داستان ها، مؤلفان به سراغ درک موقعیت های نمایشی قصه ها بر اساس نظریه ژرژ پولتی رفتند. هدف این بررسی تشبیهی و تنزیهی با روش تحلیل محتوا، شناسایی و تبیین این وضعیت ها در قصص قرآن بر اساس رویکرد دینی و روایت شناسی برای هدایت نویسندگان است. نتایج نشان می دهد که تمامی وضعیت های نمایشی پولتی قابل ردیابی در قصه های قرآن کریم هستند، اما داستان های قرآنی، ظرفیت های بیشتری نسبت به این پیرنگ ها دارند. موقعیت های نمایشی رهایی، بلا، رقابت فرادست و فرودست، جاه طلبی، تعارض با یک خدا و رقابت های خویشاوندان، پرتکرارترین وضعیت های نمایشی در قصص قرآنی هستند. در ادامه پژوهش، چهار موقعیت نمایشی پیچیده و پرتکرار روایت ها یعنی تعقیب، جاه طلبی، معما و ماجراهای خویشاوندان مورد تحلیل و واکاوی در قصص قرآنی قرار گرفتند و تمام عناصر داستان نویسی در این روایت ها به طور کامل قابلیت ردیابی و اقتباس را داشتند. رویکرد یک جانبه دینی یا دراماتیک هیچ کدام به تولید هنر دینی منجر نمی شود. نویسندگان نه تنها باید تسلط بیشتری به عناصر دراماتیک قصه های قرآن داشته بلکه با رویکرد بینارشته ای با سازوکار تشبیهی و تنزیهی تفاوت درام رایج و درام دینی را در امر اقتباس لحاظ کنند.
چهره مبارزه و انقلاب در رمان «سرخ سفید» اثر مهدی یزدانی خرّم با تکیه بر آرای لیندا هاچن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
229 - 258
تاریخ، دوره ای از درک مناسبات اجتماعی و فرهنگی میان تمام جوامع انسانی است. در عصری که ارتباطات در تقابل انزوای جوامع قرارگرفته و برنامه ریزی قدرت های جهان برای ساده سازی روابط اجتماعی و به حداکثر رساندن عناصر سازنده یک جامعه منسجم است. تاریخ یک جامعه، در ادبیات و هنر به گونه ای تحول ایجاد نموده است که خط مرزی میان زمان خطی و سیر روایت را می شکند و مخاطب با گره خوردگی آن همراه می شود. رمان سرخ سفید از جمله رمان های تاریخی است که در قالب فراداستان تاریخ نگارانه نوشته شده است. نویسنده در این داستان فضای اجتماعی ایران را بعد از انقلاب به تصویر کشیده است. رنگ مبارزه و دیانت در شخصیت های داستان بسیار پررنگ و چشمگیر است. این مقاله که با روش تحلیل محتوا و به صورت کتابخانه ای نوشته شده، رمان سرخ سفید را بر اساس آرای لینداهاچن بررسی نموده و در پایان به این نتیجه رسیده است که رمان با تکیه بر خرده روایت ها و شخصیت های خیالی در کنار شخصیت های حقیقی در جست و جوی شکافی است که در تاریخ انقلاب گم شده است .
واکاوی دیدگاه آیت الله مطهری در مورد تمدن مدرن غرب و چگونگی تعامل با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیستی تمدن مدرن غرب و چگونگی مواجهه با آن در شمار مهم ترین پرسش های نخبگان مسلمان طی دو قرن گذشته بوده اند. این پژوهش دیدگاه آیت الله مطهری در مورد مدرنیته و چگونگی تعامل با تمدن مدرن غرب را مورد بررسی قرار می دهد. پرسش های اصلی این پژوهش عبارت از آنند که آیا از دیدگاه مطهری دو تمدن اسلامی و غربِ مدرن امکان وام گیری از یکدیگر را دارند؟ و این وام گیری باید با چه شرایطی صورت گیرد؟ روش پژوهش در این تحقیق تفسیری مولف محور بوده و بر مبنای یک مدل نظری بسط یافته از مدل «دو رویه تمدن بورژوازی غرب» ارائه شده توسط عبدالهادی حائری انجام می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطهری در مجموع نگاهی بدبینانه به تمدن مدرن غرب دارد، اما پیشرفت آن در برخی از زمینه ها مانند دانش و فناوری و حتی استقرار عدالت در درون جوامع خود را می پذیرد. ایشان این تمدن را دارای نقاط ضعف بسیاری می داند که عمدتاً به مبانی فکری آن مربوطند و در رویه سیاسی آن نیز قابل مشاهده اند. به اعتقاد مطهری، استعمار در اشکال گذشته و جدید آن تاریک ترین نقطه در روند تعاملات غرب و شرق را تشکیل می دهد. او اقتباس مسلمانان از غرب مدرن را نامطلوب نمی شمارد، اما هضم شدن در این تمدن و الگوگیری از نقاط منفی آن را ناپسند می داند. مطهری تمدن غرب را یک کلیت غیرقابل تفکیک که آن را یا باید به تمامی پذیرفت یا به طور کلی مردود شمرد نمی داند.
کارکردهای عرفانی تلمیحات و اقتباس های قرآنی سلطان ولد در عرصه غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدّین سلطان ولد یکی از عرفای اندیشمند و از اقطاب طریقه مولویه محسوب می شود که توانست با تشریح و تبیین کلام پدرش مولانا و همچنین انتظام سلسله مولویه، از مکتب فکری خداوندگار محافظت کند و موجبات گسترش آن را فراهم نماید. وی نه تنها شارح اندیشه مولوی است، بلکه در عرصه عرفان به تجارب نابی دست یافته که در آثارش تبلوری خاص دارد. غور در آثار او بیانگر این حقیقت است که وی تأثیر شگرفی از قرآن کریم پذیرفته است. سلطان ولد خود را مفسر قرآن می داند و معتقد است به علت سلوک عملی در راه حق و ادراک مرتبه فنای فی الله و قدم گذاشتن بر آستان بقای الهی می تواند از غوامض ودایع الهی پرده بردارد و معانی بکر آیات قرآن را آشکارسازد. وی حتی در عرصه غزل سرایی نیز گفتمانی قرآنی دارد و بسیاری از دقایق عرفانی و دینی را با اتکا به کلام وحی تفسیر و تشریح می کند. نگارندگان در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و با شیوه توصیفی- تحلیلی است، کارکردهای عرفانی تلمیحات و اقتباس های قرآنی سلطان ولد را در عرصه غزل بررسی می کنند. نتیجه این پژوهش ما را به این نکته رهنمون می شود که استفاده از آیات وحی در غزلیات سلطان ولد بسامد بالایی دارد و ولد از آنها همسو با منظومه فکری و معرفتی خود بهره می گیرد و گاهی به تأویلشان می پردازد. وی از حکایات پیامبران نیز برای تبیین اصول و مبانی سلوک عرفانی استفاده می کند و در بسیاری از موارد، خود را با انبیای عظام مقایسه می کند و حوادث زمان آنها را با حوادث زمان خود وفق می دهد.
تحلیل امثال و حکم عربی طوطی نامه نخشبی و تطبیق با امثال و حکم فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
45 - 76
حوزه های تخصصی:
«طوطی نامه» اثر ضیاء الدّین نخشبی است. نخشبی از عارفان و نویسندگان مشهور قرن هشتم است. این کتاب که از آثار قرن هشتم است، از مجموعه داستان های عامیانه تشکیل یافته است. نخشبی احاطه وسیعی به زبان عربی و مخصوصاً امثال و حکم عربی داشته است و برای مزیّن کردن نثر کتاب خویش، به تناسب حکایات، امثال و حکم را به کار برده است. تعدّد مثل ها به حدی است که در بیش تر صفحات از آن ها برای استحکام و جذّابیت متن بهره گرفته است. در مورد امثال و حکم کتاب تا به حال تحقیقی صورت نگرفته است. در این بررسی علاوه بر ترجمه صحیح امثال و حکم، امثال و حکم از دیدگاه ادبیات تطبیقی عربی- فارسی نیز بیان شده است. نگاه تطبیقی به امثال و حکم ارزش امثال را بیش تر روشن می کند و تأثیرات و تعاملات فرهنگ ها و آداب و عقاید و رسم و رسوم ملل را در همدیگر بیش تر نمایان می سازد.
بررسی انواع اقتباس های قرآنی در دیوان اشعار حافظ و ابوالعتاهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
227 - 247
حوزه های تخصصی:
دریافتن ژرفنای سروده های بسیاری از شاعران بزرگ جهان اسلام، بدون شناختن مایه های قرآنی شعر آنان ممکن نیست. در پژوهش حاضر نگارنده به تبیین، تحلیل و تطبیق جلوه های تأثیرپذیری سروده های حافظ و ابوالعتاهیه از آیات و مضامین قرآنی پرداخته و گونه های آن را در دیوان هر دو شاعر بازنموده است. تأثر قرآنی این دو شاعر در حوزه اقتباس های مستقیم و اقتباس های غیرمستقیم جای می گیرد که هر کدام، خود دارای گونه هایی است. نگارنده دریافته که در شعر ابوالعتاهیه در مقایسه با حافظ از برساختن و درج مضامینی مشابه تعبیرات قرآنی نشانی نیست، زیرا حافظ اکسیر کلام خداوند را بر مضامین عاشقانه، سیاسی و اجتماعی سروده های خود زده و با مضمون آفرینی، فرهنگ زبانی و اندیشگانی خود را چندصدایی کرده است، حال آنکه اقتباس های قرآنی اشعار ابوالعتاهیه جنبه ای اخلاقی و زاهدانه دارد و تک بعدی است.
بررسی تطبیقی روابط بینامتنی قرآن کریم و سروده های عربی خاقانی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
283 - 307
حوزه های تخصصی:
از میان تمام منابع پیشامتنی در ادبیات فارسی و عربی، قرآن کریم به واسطه الهی بودن و تمایز ذاتی با آثار ساخته شده توسط انسان ها و اشتمال بر آیات و مضامین و قصص غنی و بی همتای خود کامل ترین سرچشمه برای الهام گیری شاعران و نویسندگان مسلمان به شمار می رود. برقراری روابط بینامتنی با قرآن مجید مستلزم تسلط بر زبان عربی و انس و آشنایی با قرآن کریم است. خاقانی و سعدی دو شاعر نامور زبان فارسی هستند که به لطف دارا بودن دو مزیت مذکور، علاوه بر اشعار پارسی به زبان تازی نیز اشعار شیوا و غرّایی سروده اند. این دو شاعر در تازی سروده های خود نیز مانند اشعار فارسی روابط بینامتنی متعدد مشتمل بر تلمیح، اقتباس، تضمین و تحلیل با قرآن کریم داشته اند. در این مقاله که بر اساس روش تحلیلی و تطبیقی فراهم آمده، کوشیده ایم تا با ذکر نمونه هایی از اشعار عربی هر دو شاعر و ترجمه آن ها، شیوه های روابط بینامتنی میان قرآن کریم و اشعار عربی آنان را بررسی و چگونگی و بسامد کارکرد این شیوه ها را تبیین نماییم و مقایسه ای تطبیقی از این دیدگاه میان سروده های عربی آنان به عمل آوریم. با توجه به اینکه تا کنون مقاله ای به طور اخص به این موضوع نپرداخته است، انتظار می رود این پژوهش راهگشای تحقیقاتی از این دست باشد.
تطبیق فهم از متن، بر اساس نظریه گادامر با نظریه پست مدرنیسم در باب اقتباس لیندا هاچن*(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
81 - 103
حوزه های تخصصی:
اقتباس بحث مورد مناقشه ای است. این که دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدن های کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکالی از اقتباس به خود دیده اند که باید دید دچار چه تغییرات بنیادین بوده است؟ در درجه دوم اهم بحث اثر مقتبس، تحلیل آن می باشد. از این رو محقق بر آن است با رویکرد تطبیقی فرایند اثر اقتباسی و تحلیل آن را دو متغیر بداند. اگر فرایند رسیدن به یک اثر اقتباسی از هر منبعی که گادامر آن را شامل هر متن دیداری و شنیداری می داند را متغیر مستقل بدانیم پس ناگزیر به بیان هرمنوتیک فلسفی قائل به متن هستیم. همچنین اگر خوانش اثر اقتباسی بر اساس نظریه پسامدرنی لیندا هاچن را متغیر وابسته بدانیم. در این مقاله دو متغیر مذکور به این دلیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، که آیا تحلیل محتوایی به تولید اثر اقتباسی منجر می شود و یا علم هرمنوتیک؟