مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اقتباس
حوزه های تخصصی:
اقتباس از آثار ادبی برای سینما که در گسترة مطالعات بین رشته ای دسته بندی شده است، در دهه های اخیر توجه تطبیق گرایان زیادی را به خود جلب کرده است. در این دیدگاه، ادبیات تطبیقی می کوشد با ایجاد ارتباط میان علوم انسانی و به ویژه ادبیات با سایر علوم و دانش ها، آن را از حالت صرفاً نظری خارج کند و در ارتباط با دیگر هنرها و به ویژه سینما، غنایی تازه ببخشد. در این مقاله، با تکیه بر جایگاه و اهمیت اقتباس از آثار ادبی در سینما، خاوران نامة ابن حسام خسفی را به عنوان اثری واجد شرایط اقتباس، با رویکردی تطبیقی و تعاملی میان ادبیات و سینما مورد بررسی قرار می دهیم و برخی وجوه نمایشی آن را مشخص می کنیم. وجوه نمایشی که خاوران نامه را اثری واجد شرایط برای اقتباس سینمایی می کنند، عبارت اند از: بهره مندی از نمود داستانی و روایت گونه، شخصیت های نمایشی، تعلیق، تنوع کشمکش و همچنین برخورداری از غنای محتوایی و هماهنگی بین محتوا و فضا و تصاویر ارائه شده در متن. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و با محوریت متن خاوران نامه و استفاده از تئوری های پذیرفته شده در ارتباط با مسئلة اقتباس در سینما است که با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی و نگاه بین رشته ای آن در ادبیات تطبیقی، پیش رفته است.
واکاوی ظرفیت های نمایشی و مقایسه تطبیقی اقتباس های داخلی و خارجی از منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار نیشابوری، جزء معدود آثاری است که در دهه های اخیر با اقبال غربیان مواجه شده و بارها با تعریف خاص آن ها از عرفان، بر روی صحنه های نمایش کشورهای جهان، به اجرا درآمده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا ضمن بررسی پیشینه ی منظومه ی منطق الطیر، به روش توصیفی- تحلیلی، به مقایسه ی اقتباس نویسندگان خارجی که در رأس آن ها ژان-کلود کریر است و نویسندگان ایرانی از این اثر عرفانی بپردازیم و نقاط قوت و ضعف نمایشنامه های اقتباسی آن ها را بر اساس جنبه ها و ظرفیت های نمایشی این منظومه بررسی کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد اگرچه در ساحت ساختار، نوآوری و در هم شکستن قوانین ساختاری تآتر و بهره گیری از ساختار برشتی، که به روایت پردازی منطق الطیر بسیار نزدیک است، در تلفیق با ساختار ارسطویی توانسته است تآتر کریر را در مقایسه با اقتباس های وطنی، برجسته سازد، ولی از نظر مضمون و محتوا تفاوت بسیاری بین منطق الطیر و اقتباس های آن، به ویژه اقتباس کریر، وجود دارد که همین خلأ، این اثر را شایسته ی توجه بیشتر و اقتباس های جدی تر و مؤثرتری ساخته است. اقتباس هایی که علاوه بر به کارگیری ساختارهای جدید نمایشی، بیانگر اندیشه های عطار و روح عرفان اسلامی اثر نیز باشد.
بررسی تأثیر قرآن کریم در اشعار «أبی الفتح بستی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های کارآمدی که ادیبان مسلمان و غیر مسلمان برای شیوایی و ماندگاری سخن خود از آن بهره جسته اند، بهره مندی از واژگان ساختارها و مفاهیم قرآن کریم در واژگان و معانی اسالیب آثار ادبی خویش است، و این امر موجب شده تا اثر ارزنده ای از خود به یادگار بگذارند.
مقاله ی پیش رو، با عنوان «تأثیر قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی» یکی از شاعران قرن چهارم هجری است، که تأثیر پذیری این شاعر از قرآن کریم و چگونگی آن و نیز اغراض شعری وی را بررسی می کند. در این پژوهش به شیوه ی تحلیلی- کتابخانه ای، انواع تأثیر گذاری قرآن کریم بر اشعار ابوالفتح بستی شاعر پر آوازه عصر غزنوی و چگونگی تأثیر پذیری وی از قرآن کریم مورد تحلیل، بررسی قرار گرفته و دست آورد آن این است، که به صورت های لفظی و معنوی ساختاری از قرآن کریم تأثیر پذیرفته و ابیات برگرفته از قرآن در پنج عنوان کلی دسته بندی گردیده است، که عبارتند از: حکمت، غزل، ذمّ و هجا و عتاب، فخر و مدح. شاعر از حکمت نسبت به سایر عناوین بیشترین تأثیر پذیری را داشته است و این یکی از نشانه های اعجاز تأثیری قرآن کریم بر همه شئونات مسلمانان در همه اعصار اسلامی از آغاز تاکنون می باشد.
نقد بینامتنی قرآنی در شعر دینی احمد وائلی
حوزه های تخصصی:
احمد وائلی، شاعر و خطیب مشهور و معاصر شیعی عراق، پدیده ی بینامتنی قرآنی را فراوان در شعر دینی خود به کار برده است.در این اسلوب شعری، تأثیر پذیری لفظی و معنوی شاعر از قرآن،نمود چشمگیری دارد. روش وی در کاربرد آموزه های قرآنی به دو شیوه است؛وی در شیوه ی نخست به مانند بسیاری از شاعران کلاسیک ادب عربی، برخی از الفاظ و مفاهیم قرآنی را بدون تغییر و نوآفرینی به کار برده که این روش، بیشترین بسامد را در شعرش به خود اختصاص داده است. شیوه ی دومی که شاعر از آن استفاده نموده است،روش بینامتنی (تناص) است. تأثیرپذیری وی در این بخش از قرآن کریم به گونه ای پنهان و غیر مستقیم و با مهارت و توانایی فنّی همراه است.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.
روگرفت از کتاب کشف الغُمَّه ی اربلی کندوکاو در منابع کتاب الفصول الُمهّمه ی ابن صبّاغ مالکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن صبّاغ مالکی (784-855ه .ق)، از جمله ی نویسندگان سنّی سده ی نهم هجری قمری است که کتابی در زمینه ی زندگانی دوازده امام (ع)، با عنوان الفُصول المُهمَّه فی معرفة الائمه نوشته است. وی در تدوین این کتاب به طور گسترده از نوشته ی دانشمند شیعی سده ی هفتم هجری قمری، علی بن عیسی اربلی (م. 692 ه .ق) با عنوان، کشف الغُمَّه فی معرفة الائمه استفاده برده، اما در سراسر متن نوشته ی خودهیچ یادی از او نکرده است. دو احتمال در باره ی مقصود وی از به کارگیری این شیوه محتمل است: 1. پیش گیری از متهم شدن به تشیّع و از استناد افتادن کتاب، و یا حفظ اصالت کتاب، 2. متهم نشدن به رونویسی از کتابی دیگر. در این مقاله ضمن بررسی مآخذ مستقیم و غیر مستقیم مورد استفاده ی ابن صبّاغ، روشن خواهد شد که وی در استفاده از منابع شیعی پرهیزی نداشته و از این گونه منابع در کتاب خود بارها یاد کرده است؛ بنابر این، کتمان وی در یاد کردن از منبع اصلی خویش، به منظور القای اصالت نوشته ی خود به خواننده بوده است.
بررسی تطبیقی ادب و بی ادبی در رمان طبقه هفتم غربی و فیلم بوی خوش زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو با بررسی اقتباسی و با استناد به گفت وگوهای کلیدی در رمان طبقه هفتم غربی اثر جمشید خانیان و فیلم بوی خوش زن به کارگردانی مارتین برست به مقایسه مضمون ادب و بی ادبی و تیپ شخصیت های این دو اثر می پردازیم. روش تطبیق دو اثر براساس روش تحقیق در مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی و اساس نظری مضمون ادب و بی ادبی، نظریه ادب براون و لوینسون (1987) و نظریه بی ادبی کالْپِپِر (1996) است. طی مقاله علاوه بر بررسی و توضیح شباهت ها و تفاوت های دو اثر چرایی این شباهت ها و تفاوت ها را نیز در نظر خواهیم گرفت. جمشید خانیان با اقتباس از فیلم بوی خوش زن طرحی درمی اندازد که هرچند شباهت مضمونی با فیلم دارد، با بومی سازی آن، اثری می آفریند که منطبق بر نیازها و معیارهای ارزشی مخاطب (نوجوانان) است. بررسی مضمون ادب و بی ادبی براساس استراتژی های ادب و بی ادبی و نحوه شخصیت پردازی در این دو اثر، در کنار بررسی اقتباسی این آثار، تطبیقی بودن این پژوهش را خاطرنشان می سازد.
نقد نظریه ی اقتباس قرآن از ادب زمانه با تحلیل دیدگاه یوسف دره حداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم که در 1400 سال پیش در سرزمین حجاز بر رسول الهی حضرت محمد (ص)، برای هدایت و تربیت انسانها نازل گردید، در تعامل فرهنگی و سیاسی ، بسیاری از نیازهای اخلاقی، اجتماعی ،اقتصادی،و فرهنگی مردم آن زمان را تامین کرد ، اما با دیدگاه تاریخی نگری به قرآن، برخی از مستشرقین معتقدند که این کتاب از ادبیات و فرهنگ زمانه، تاثیر فراوانی پذیرفته و آموزه های آن ، مقتبس از آداب و رسوم عرب معاصر نزول می باشدو با این تفکر قرآن نمی تواند پاسخگوی تمام نیازهای متغیر مردم در اعصار و امصار گوناگون باشد .در این مقاله، تشریح می شود که اگرچه در ظاهر بخش هایی از قرآن اقتباس شده از ادب زمانه می باشد، اما حقیقت این است که این کتاب با بهره برداری هوشمندانه از واژگان و مکاتب زمان نزول به تدریج قانونمندی نموده و مترصد تربیت انسانها بوده است، علیهذا لازم است قرآن همراه با تجزیه و تحلیل فضا ،جو و شان نزول آیات کریمه اش، زمان شناسی و ترجمه ی فرهنگی، علمی و تاریخی شود و مفسرین و مترجمین باید با توجه به عناصر زمان و مکان و با اقتباس از داستان های تاریخی و دستورات تربیتی و عقیدتی قرآن وبا عنایت به استواری و ثبوت این کتاب ،برداشتهای عصری و فرهنگی مناسب را در آن لحاظ نموده ؛و قرآن را با زبان و فرهنگ روز ترجمه نمایند.
ارزش یابی و تطبیقِ داستان رستم و شغاد با برجسته ترین مدل های ساختاریِ فیلم نامه سه پرده ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان شاهنامه در آثار ممتازِ ادبیات فارسی، از غنی ترین دست مایه ها برای فیلم نامة اقتباسیست. هر فیلم نامة خوب نیاز به ساختاری استوار دارد که با شناختِ الگوهای برتر حاصل می شود. از استادان نام آورِ فیلم نامة سه پرده ای، سید فیلد نماینده الگوی ساختاریِ داستان محور و کریستوفر وگلر، نمایندة الگوی ساختاریِ سفر قهرمان یا شخصیّت محور است. شاه پور شهبازی نیز به عنوان تنها ایرانی، الگویی منسجم و نوین برای فیلم نامه پیشنهاد داده است. نگارندگان در این مقاله برآنند تا با تطبیق و ارزش یابیِ ساختار داستان رستم و شغاد با این الگوها، آشکار سازند که شاهنامه فردوسی نه تنها شایستة تطبیق با الگوهای برجسته است، بلکه از چنان ظرفیّتِ دراماتیک و سینمایی برخوردار است که خود الگویی برتر می نماید، زیرا معیار نهاییِ توفیق و عالی بودن داستان، لزوماً انطباق با الگوهای پذیرفته نیست و همانا متکی به دوام حضور و تأثیر بر مخاطب است. با این همه، از دلایل اصلیِ ناکامیِ فیلم های اقتباسی ایران، شناخت نادرستِ متن ادبی و بکار نبستنِ هنرمندانة الگوهای کارآمدِ فیلم نامه است.
مضامین نهج البلاغه در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تمام فرهنگ ها و زبان ها، کتاب های آسمانی اصلی ترین آبشخور فکری پیروان آن ادیان بوده است و چون معجزة جاوید پیغمبر اسلام قرآن مجید (سخن) بوده، تأثیرگذاری آن بر افکار مسلمانان در خلق آثار ادبی از کتب آسمانی ادیان دیگر آشکارتر است. پس از قرآن مجید، سخنان رسول اکرم(ص) و امامان و پیشوایان دین، بیشترین تأثیر را بر آراء و افکار و خلق آثار ادبی شاعران و نویسندگان مسلمان داشته است. با آنکه محقّقان مکرّر به این تأثیرپذیری اشاره کرده اند و موارد متعدّدی را باز نموده اند. ولی تأثیر کتاب شریف نهج البلاغه بر آثار ادبی، چنان که شایستة جایگاه رفیع آن بوده، مورد توجّه قرار نگرفته است. سعدی شهسوار بی بدیل عرصة نظم و نثر فارسی، متأثّر از بلاغت و مفاهیم متعالی کلام امام علی(ع) بوده است و در گلستان، بیش از 200 مورد از مفاهیم نهج البلاغه را اقتباس کرده است. در این مقاله به 62 مورد اشاره شده است.
درآمدی بر تعامل میان ادبیات کلاسیک عرفانی با سینمای معناگرا (با تأکید بر تحلیل ظرفیت های نمایشی رساله ی حی بن یقظان ابن سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی بهتر تعامل میان ادبیات و سینما، می توان با توجه به یک طبقه بندی کلی و با در نظر گرفتن انواع ادبی (حماسی، تعلیمی، غنایی، عرفانی و شاخه های آنها) و ژانرهای مختلف سینمایی، این رابطه را به طور تخصصی تر مورد توجه قرار داد. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش شده به روش توصیفی - تحلیلی چگونگی تعامل میان ادبیات عرفانی با سینمای معناگرا بررسی شده و نشان داده شود که این آثار چگونه می توانند در سینمای هنری و معناگرا، به نسخه های تصویری تبدیل شوند. به این منظور، رساله ی حی بن یقظان ابن سینا نیز به عنوان نمونه بررسی شده و نتایج تحلیل در قالب اشارات کلی به آثار مشابه تعمیم داده شده است. به این ترتیب باید گفت برجستگی، تنوع و تکثر تصاویر حاصل از توصیفات نویسنده در این نوع آثار باعث خلق فضا، شخصیت ها و موقعیت هایی می شود که به نوعی با سینمای ناب و غیر روایی همخوانی دارد. در این متون معانی با ایجاد تصاویر و موقعیت های متنوع، قابل درک می شوند و همین شیوه ی بیان ادبی، نقطه ی اشتراک با زبان سینمای هنری است؛ و این امکان را ایجاد می کند که بتوان با استفاده از آثاری از این نوع، سینمای اقتباسی با رویکرد معناگرا را رشد و توسعه داد.
ساختار روایی داستان و فیلم شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینمای پرمخاطب جهان سال هاست که وام دار ادبیات داستانی و به ویژه رمان است و آن گونه که از اَسناد موجود برمی آید، نزدیک به 85 درصد آثار مورد توجه در آکادمی اسکار، اقتباس از رمان های مشهور و گاه غیرمشهور بوده است. باوجود توجه سینمای کشورهای مختلف به ادبیات داستانی خویش و بهره برداری حتی اقتصادی از این گنجینه، در تاریخ سینمای ایران این امر به ندرت اتفاق افتاده است. به زعم نگارندگان این مقاله، یکی از مهم ترین دلایل بی توجهی سینمای ایران به ادبیات داستانی، کمبود پژوهش های مربوط به چرایی، چگونگی، فرایند و دستاوردهای اقتباس سینمایی از ادبیات داستانی در دیگر کشورها و ایران است. به همین منظور، در این مقاله کوشش شده است با روشی توصیفی- تطبیقی، اقتباس فیلم ایرانیِ (نسبتاً موفق و شناخته شده سینمایی) «شازده احتجاب» (به کارگردانی بهمن فرمان آرا) از رمانی به همین نام از هوشنگ گلشیری بررسی شود. عناصر روایت در هر دو اثر (مکتوب و سینمایی) در کنار یکدیگر قرار گرفته و مؤلفه های جذاب شدن یک اثر اقتباسیِ سینماییِ ایرانی استنتاج شده است. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر، علاوه بر شناخت وجوه افتراق و اشتراک دو گونه، می توان به استخراج و معرفی مابه ازاهای خلاقانة تصویری ساخت جریان سیال ذهن فیلم اشاره کرد.
بازآفرینی یک روایت در دو اثر: داستان «مردگان» اثر جویس در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اقتباس به عنوان شاخه ای جدید در نقد ادبی مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. در ایران نیز اقتباس های مختلفی از آثار ادبی ایرانی و خارجی در چند دهه اخیر انجام گرفته است. پلّه آخر (۱۳۹۲) به کارگردانی علی مصفا یکی از جدیدترین آثار اقتباسی و برگرفته از داستان معروف «مردگان» (۱۹۱۴) اثر جیمز جویس (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. در این مطالعه، با استفاده از تئوری کانون دید ژرار ژِنِت، به دنبال بررسی تغییر روایت از متن نوشتاری به فیلم و پیامدهای آن خواهیم بود. تئوری کانون دید ژِنِت، با معرفی سه نوع کانون دید بیرونی، درونی و صفر و همچنین چهار نوع روایت با توجه به سطح و رابطه راوی با داستان، ابزار مناسبی برای مقایسه اثر ادبی و فیلم اقتباسی در قالبی روایت شناسانه است. بنابراین، مطالعه حاضر سعی دارد با بررسی این تغییرات در روایت «مردگان» و پلّه آخر و با تکیه بر تئوری کانون دید، درباره علل و نتایج آن ها به بحث و نتیجه گیری بپردازد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که تأثیر آگاهانه یا ناخودآگاه اقتباس کننده مذکر بر نوع روایت، باعث کم رنگ شدن نقش لیلی و هم ذات پنداری بیشتر مخاطبان با قهرمان منفعل این فیلم، یعنی خسرو شده است. علی رغم روایت پیچیده داستان فیلم، قضاوت در مورد شخصیت های فیلم برای مخاطب توسط این تغییر در روایت آسان شده است.
تحلیل تطبیقیِ پنج فیلم سینمایی اقتباسی در سینمای ایران با متن داستان های مربوط به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به بحث درباره اقتباس های ادبی و فنون اقتباس در سینمای دهه هشتاد ایران خواهیم پرداخت و از این منظر، پنج اثر سینمایی دهه هشتاد («شب های روشن»، «گاوخونی»، «دیشب بابات رو دیدم آیدا»، «زمستان است» و «پاداش سکوت») را با آثاری از حوزه ادبیات داستانی که فیلمنامه های فیلم های یادشده از آنها اقتباس شده است، مقایسه کرده ایم. این آثار حوزه ادبیات داستانی به ترتیب عبارتند از: «شب های روشن»، «گاوخونی»، «بابای نورا»، «سفر» و «من قاتل پسرتان هستم». این پژوهش ضمن مقایسه، بررسی و تحلیل تطبیقی آثار داستانی با آثار سینماییِ اقتباس شده از آنها را از نظر محور روایی اثر، چگونگی وام گیریِ یک اثر سینمایی از یک اثر داستانی، چگونگی تبدیل دال های نوشتاریِ داستان به دال های تصویریِ فیلم در عین وفاداری به اصل اثر و تبدیل ذهنیت به عینیت و سوژه به ابژه و یا برعکس در پروسه تبدیل متن به فیلم، بررسی و تحلیل تطبیقی کرده و نشان می دهد که آثار مورد بحث، تا چه میزان اقتباسی موفق از رمان یا داستان کوتاهی که از آن استفاده کرده اند بوده اند. همچنین مقاله تلاش می کند به این پرسش اصلی پاسخ دهد که اقتباس موفق از یک اثر داستانی در حوزه سینما، چه تعریفی دارد و چه اثری را با چه مؤلفه هایی باید برگزید تا بتوان از آن فیلم اقتباسی موفق ساخت.
مولفه های پست مدرنیستی در غزلیات حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ایم تا مطابقت های فلسفی مکتب پست مدرن را در غزلیات حافظ بسنجیم و تا حد امکان فضای سازی و فلسفه متعالی این شاعر برجسته و جهانی ادبیات کلاسیک را نشان دهیم. مؤلفه های پست مدرنی اقتباس، عدم قطعیت، کارناوال، فروپاشی روایت های کلان ، کالای ذهنی، مرکزیت زدایی، وجودشناسی، اتصال کوتاه...در این سیر به مدد ما آمده است.
بررسی تلمیح و اقتباس مضامین قرآنی و احادیث نبوی در مثنوی نه سپهر امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن برای مسلمانان همواره سرچشمه الهام و بزرگ ترین مکتب برای پرورش مؤمنان و جویندگان حقیقت بوده است. ظاهر و باطن قرآن سرشار از زیبایی ها و رازهایی است که به فراخور استعداد و فهم متوسلان بدان، رخ می نماید. عارفان و شاعران، برای بیان یافته های خود، از کلام قرآن شاهدانی آورده اند که جلوه آن در آیینه سخن تماشایی است. امیرخسرو دهلوی شاعر عارف مسلک پارسی گوی سرزمین هند یکی از کسانی است که شعر او، با الهام از قرآن، ارزش والایی یافته است. بررسی پرتوها و اشارات قرآنی در مثنوی نه سپهراو کمک می کند تا روند شکل گیری زبان اشارات قرآنی در ادب فارسی را بهتر بشناسیم، به ویژه اینکه او از مسلمانان پارسی گوی در شبه قاره هند بوده است و به یکی از سلسله های بزرگ صوفیه، یعنی طریقه چشتیه، منسوب است. این مقاله با هدف معرفی ابعاد قرآنی این اثر و آشنایی علاقه مندان با آثار ادبی الهام گرفته از وحی الهی و احادیث نبوی فراهم آمده است.
لذت و اقتباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه ی اقتباس، نشان گر آن است که هرچند پژوهشگران به ساده نویسی و به کارگیری عنصرهای داستانی در بازنویسی ها توجه کرده اند و بازنویسان نیز کم و بیش از این ملاک ها در کار خود بهره جسته اند، اما در مجموع، اقتباس متن های کهن برای کودکان جز در موردهایی پیشرفت چشمگیری نداشته است. درواقع خالی بودن این اثرها از ویژگی های لذت آفرین ادبیات کودک به کم رونقی بازار محبوبیت آن ها انجامیده است. به نظر می رسد آن چه تاکنون اهمیت داشته آشناساختن کودکان با متن های کهن بوده و نه آفرینش متنی جذاب برای ایشان؛ این در حالی است که نودلمن با کنکاش در ویژگی هایی که داستانهای کودکان را لذت بخش کرده و مخاطبان را به درون متن می کشد، راه تازه ای پیش روی نویسندگان نهاده است. نودلمن با برشمردن شاخص های لذت به این نتیجه می رسد که اگر متن ادبی کودک خالی از این شاخص ها باشد، لذتی برای مخاطب کودک ندارد. این پژوهش با بهره گیری از چنین روی کردی به بررسی پنج اثر اقتباسی با تنوع در ساختار پرداخته و آشکارساخته که اقتباس چگونه و با چه شگردهایی می تواند در گستره ی ادبیات کودک قرار گیرد و برای مخاطبان خود لذت بخش باشد. عدم قطعیت حاصل از دوسویگی متن کهن و متن نو و نیز آگاهی دوگانه ای که این متن ها به مخاطب خود می دهند مهم ترین دلیل های لذت بخشی در این متن ها هستند که با شگردهایی هم چون تضاد و تقابل، سپیدنویسی و تلمیح نمایان می شوند.
بینامتنیّت و فزون متنیّت تقلیدی و دیگرگونگی در اقتباس از شاهنامه فردوسی در آثار میرزا آقاخان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با شکل گیری اندیشه های تجدّدگرایانه و مشروطه خواهانه در جوامع آسیایی در اواخر قرن ۱۳هجری قمری/ ۱۹میلادی، سبک ادبی جدیدی که با نقد شیوه های ادبی گذشته همراه بود، شکل گرفت. در این دوره روشنفکران ایرانی در پی تبیین مسأله هویّت ملّی و احیای روایات اساطیری برآمدند. برای تحقّق این نگرش، بسیاری از متفکّران به فردوسی توجّه خاصّی نشان دادند و در میان آثار ادبی، بیشتر از شاهنامه تقلید و اقتباس کردند. میرزا آقاخان کرمانی نیز به دلیل داشتن گرایش های ایران گرایانه به فردوسی و شاهنامه او توجّه کرد و در آثار متعدّد خود به شیوه های متفاوت به اقتباس از شاهنامه پرداخت. در این پژوهش به صورت اسنادی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تحلیل چگونگی اقتباس و برقرار کردن ارتباط میان متن شاهنامه فردوسی و آثار میرزا آقاخان کرمانی پرداخته و بنا بر نظریّه ژرار ژنت که مجموعه روابط میان متون را دگرمتنیّت می نامد و آن را به پنج بخش بینامتنیّت، پیرامتنیّت، فرامتنیّت، سرمتنیّت و فزون متنیّت تقسیم می کند، نشان داده ایم که اقتباس میرزا آقاخان کرمانی از شاهنامه فردوسی بیشتر بر اساس بینامتنیّت (استفاده از مواد متن) و فزون متنیّت تقلیدی و دیگرگونگی (بازبینی، دگرگون سازی متن، تقلید ادبی) بوده است که در سه مکتوب، آیینه سکندری و نامه باستان دیده می شود. آشنایی کرمانی با متون دساتیری نیز در اقتباس از این متن مؤثّر بوده است. همچنین میرزا آقاخان کرمانی از شاهنامه ای استفاده کرده که در آن نسخه های متعدّد شاهنامه با یکدیگر مقابله شده اند. به نظر می رسد نسخه چاپ سنگی منتشر شده در سال ۱۲۷۵ قمری در تبریز، نسخه ای بوده که کرمانی از آن استفاده کرده است.
کارکرد تفسیری اقتباس های قرآنی خطبه های حضرت زهرا(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای غنا بخشیدن به یک کلام می توان از جملات و عبارات کلامی فراتر از آن استفاده نمود. به این عمل که یکی از محسنات علم بدیع به شمار می رود، اقتباس گفته می شود. از آنجا که قرآندر بُعد ادبی نیز صاحب اعجاز است، سخنوران و خطیبان در گفته های خود به فراخور حال، آیاتی را از قرآناقتباس کرده اند. معصومان (ع)از جمله حضرت زهرا (س)نیز در خطبه ها، دعاها و سخنان خود به گونه ای شایسته و بجا از آیات قرآناقتباس کرده اند. به این اقتباس های قرآنی، بیشتر از جنبة ادبی نگاه شده است و کارکرد دیگری برای آن ذکر نشده است. اما باید گفت این گونه اقتباس های قرآنی که در کلام معصومان (ع)صورت گرفته، یکی از بهترین منابع، برای دست یافتن به تفسیر قرآناست. بیشترین کارکرد این اقتباس ها، در توسعة دامنة تفسیر نقلی است؛ چراکه در روش تفسیر روایی، روایاتی که در آن صریحاً به تفسیر قرآنپرداخته شده است، جمع آوری می شود، ولی اگر به اقتباس های قرآنی معصومان (ع)توجه شود، می توان به تفسیرهای بیشتری از حضرات معصوم (ع)دست یافت.
اقتباس سینمایی از آثار غنایی ادبیات کلاسیک فارسی با تأکید بر وجوه نمایشی سندبادنامه ظهیری سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت فیلم های سینمایی بر اساس متون ادبیات کلاسیک فارسی با مضامین به روز و اجتماعی از مسائل مهمی است که از یک سو زمینه ی معرفی آثار ادبی را فراهم کرده و از سوی دیگر به فیلم های سینمایی عمق و بعدی جدی می بخشد. با این هدف، در این مقاله تلاش شده با در نظر گرفتن نیاز سینمای امروز ایران به ایده های مناسب و توجه به اقتباس از متون ادبیات کلاسیک، با رویکردی ژانری، تعامل میان ادبیات کلاسیک فارسی و سینمای ملی تحلیل گردد. با این رویکرد سندبادنامه ی ظهیری سمرقندی به عنوان یکی از آثار برگزیده ی ادبیات کلاسیک فارسی، با داشتن زمینه های مناسب برای اقتباس بررسی گردید. بر این اساس به روش توصیفی- تحلیلی عناصری از روایت شامل زمینه ی داستانی، درون مایه ، شخصیت های نمایشی و تعلیق و کشمکش که از عناصر مطلوب برای اقتباس هستند در متن بررسی و مشخص شد کنش محور بودن چنین متن هایی می تواند به عنوان نقطه ی اتّکا در امروزی کردن اقتباس های سینمایی، مورد توجه فیلم سازان سینمای اجتماعی قرار گیرد.