مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
دلبستگی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خلق و دلبستگی مادر و مشکلات آموزشی و رفتاری فرزندان با میانجی گری رابطه ی مادر-کودک در کودکان 6 تا 12 سال بود. مطالعه به روش همبستگی و با نمونه گیری در دسترس انجام شد. از بین جامعه مورد مطالعه که شامل مادران کودکانی بودند که فرزندان آنها در فعالیت های فوق برنامه شهر کرج( رجائی شهر) مشارکت داشتند تعداد 214 مادر به پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر-کودک راس (1961)؛ دلبستگی کولینز و رید (1990)؛ استرس، اضطراب و افسردگی لویباند و لویباند (1998)؛ و مشکلات رفتاری راتر (1964) پاسخ دادند. یافته های پژوهش به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. نتایج نشان داد دو متغیر خلق و دلبستگی مادر به طور مستقیم با مشکلات آموزشی و رفتاری فرزندان رابطه معناداری دارند. این در حالی است که متغیر میانجی یعنی رابطه مادر–فرزند ارتباط معنا داری با مشکلات آموزشی و رفتاری کودکان ندارد. در ضمن دو متغیر مطرح شده توانسته اند 55 درصد از مشکلات آموزشی و رفتاری کودکان را تبیین نمایند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از جمله عوامل موثر در مداخلات در کاهش مشکلات آموزشی و رفتاری فرزندان، علاوه بر مهارت های فرزند پروری، مداخله جهت بهبود خلق و مشکلات دلبستگی مادران می باشد.
پیش بینی سازگاری- رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی (افسردگی و اضطراب) در زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری، رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعۀ پژوهش شامل کلیۀ زنان متاهل شهر زنجان بود که از بین آنها تعداد 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجارب در روابط صمیمانه ( ECR-12 ) لافونتین و همکاران، پرسشنامۀ ادراک ازدواج والدین ( PPM ) میگان و همکاران، مقیاس رضایت از ازدواج ( MS ) باسبی و همکاران، پرسشنامۀ سلامت بیمار-2 ( PHQ-2 ) کرونک و همکاران ، مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS-4 ) سابورین و همکاران و پرسشنامۀ اختلال اضطراب فراگیر ( GADQ ) کرونک و همکاران بود. داده ها توسط رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که همبستگی ادراک ازدواج والدین با رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی مثبت و معنی دار و با افسردگی منفی و معنی دار است. همبستگی دلبستگی اجتنابی با رضایت زناشویی منفی و معنی دار و با افسردگی مثبت و معنی دار بود( 05/0 = α ). همچنین نتایج نشان دادند که تنها ادراک ازدواج والدین قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی بود. دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی و ادراک ازدواج والدین هر سه قادر به پیش بینی رضایت زناشویی بودند، اما سهم دلبستگی اضطرابی بیشتر بود. لذا می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی و ادراک ازدواج والدین عوامل مهمی هستند که می توانند سازگاری و رضایت ارتباطی زنان و همچنین سلامت روان بعدی آنها را پیش بینی کنند.
نقش واسطه ای ادراک شایستگی و حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای ادراک شایستگی و حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری در نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام نوجوانان دانش آموز شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل دادند که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان تجدیدنظرشده (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه خودادراکی کودکان (هارتر، 1985) و فرم تجدیدنظرشده حل مسئله اجتماعی (دی زوریلا و همکاران، 2002) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد ادراک شایستگی (001/0= P ، 104/0-= β ) و حل مسئله انطباقی (001/0= P ، 096/0= β ) رابطه بین سبک دلبستگی ایمن و پرخاشگری را در نوجوانان واسطه گری می کنند. نوجوانان دارای سبک دلبستگی ایمن، احساس شایستگی بیشتری در تعاملات با محیط پیرامون خواهند داشت و در مواجهه با ناکامی های محیطی از راهبردهای تنظیم هیجانی منفی کمتر بهره می جویند و در نتیجه رفتارهای پرخاشگرانه کمتری را از خود بروز می دهند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری انعکاسی بر دلبستگی و استرس والدینی مادران صاحب کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
29 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری انعکاسی بر دلبستگی و استرس والدینی مادران بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران صاحب فرزند 3 تا 6 سال مراجعه کننده به سراهای محله منطقه چهار شهر تهران بود، که با روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر از آنها انتخاب شده و با گمارش تصادفی و بطور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش علاوه بر برگه جمعیت شناختی شامل پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید(RASS) (1990) و شاخص استرس فرزندپروری - فرم کوتاه(PSI-SF) بود. برای گروه آزمایش آموزش فرزندپروری انعکاسی در 10 جلسه 120 دقیقه ای مبتنی بر مدل کوپر و ردفرن (2016) اجرا شد، ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین گروهی در دلبستگی ایمن (23/7=F و 01/0 =p) و دلبستگی اجتنابی(33/4= F و 05/0 = p) معنادار می باشد ولی برای دلبستگی دوسوگرا(52/0= F و 47/0 = p) معنادار نمی باشد. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس یک متغیره نشان داد که تفاوت بین گروهی در استرس والدینی معنادار می باشد(31/9= F و 006/0 = p). به عبارتی نتیجه بدست آمده این بود که آموزش والدگری انعکاسی بر بهبود دلبستگی ایمن و اجتنابی و همچنین استرس والدینی مادران اثربخشی معناداری دارد. بنابراین می توان از آموزش فرزندپروری انعکاسی در جهت ترمیم دلبستگی مادر و کاهش استرس والدینی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
ارتباط جهت گیری مذهبی و خودکارآمدی جنسی با خیانت: نقش میانجی دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در ارتباط بین جهت گیری مذهبی و خودکارآمدی جنسی با خیانت در زنان متأهل انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان زن متأهل دانشگا ه ها و زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های بهداشت شهر مشهد در سال 1398، تشکیل می دادند که از این میان 311 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های خیانت زناشویی، جهت گیری مذهبی، خودکارآمدی جنسی زنان و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل برازش شده، نقش میانجی سبک های دلبستگی (ایمن و اجتنابی) را در رابطه میان جهت گیری مذهبی و خودکارآمدی جنسی با خیانت مورد تأیید قرار داد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، توجه به تجارب اولیه فرد در خانواده اصلی، حائز اهمیت بسیاری است؛ از همین رو درمانگران و مشاوران خانواده می توانند با تکیه بر یافته های پژوهش حاضر، اقداماتی مؤثر در جهت پیشگیری و کاهش خیانت زوجین ارائه دهند.
تبیین مؤلفه های سرزندگی و دلبستگی در طراحی فضاهای مسکونی سنتی (بافت سنتی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن و ساختمان یکی از مهمترین بخش های اقتصادی کشور بوده و طیف گسترده ای از سایر صنایع را برای فعالیت های خویش به همراه دارد. اصلاح الگوی ساخت و ساز، بهره برداری و بازیافت مصالح از دغدغه های مهم کشورها برای توسعه پایدار می باشد. در گذشته تاریخی ایران نیز الگوهای بهینه مسکن (از جمله مصرف انرژی و سازگاری با محیط) وجود داشته که پشتوانه های فرهنگی و اجتماعی خوبی محسوب می شوند. طراحی و تصمیمات فضاهای مسکونی سنتی از عوامل مختلفی هم چون سنت، فرهنگ و اقلیم تأثیر می پذیرد. به این ترتیب، مهمترین هدف تحقیق تبیین مؤلفه های سرزندگی و دلبستگی در طراحی فضاهای مسکونی سنتی می باشد. روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی – تحلیلی بوده که با استفاده از جدول مورگان، 200 نفر از کارشناسان، نخبگان به طور تصادفی انتخاب شدند. روش گردآوری با استفاده از پرسشنامه و روش تجزیه تحلیل از آزمون های آماری، خاکستری، همبستگی و تحلیل مسیر بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزار AMOS و SPSS انجام یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های فرهنگی و محیطی بیشترین رابطه و کمترین رابطه را مؤلفه های کالبدی و عملکردی با رابطه منفی و معکوس دارا می باشند. همچنین مؤلفه های محیطی، عملکردی و بصری دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بر فضاهای مسکونی هستند و مؤلفه های اجتماعی، ادراکی از وضعیت مساعدی در فضاهای سنتی بافت مرکز تبریز برخوردار نیستند.
تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین محیط اجتماعی است که در رشد و تحول عاطفی افراد موثر است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار، بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو دانشجویان انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بودند، که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس و آنلاین نمونه 380 نفری انتخاب شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های طرحواره Young 1990، سبک اقتدار والدین Buri 1991، دلبستگی بزرگسالان Hazan و Shaver 1987 و سیاهه سرشت و منش Cloninger 1994 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروی مقتدرانه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی اثر غیرمستقیم بر طرحواره های ناسازگار اولیه دارند (01/0>P). سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری خودراهبری، همکاری و خودفراروی و سبک فرزندپروری مستبدانه با میانجی گری پشتکار، خودراهبری و همکاری و سبک فرزندپروی سهل گیرانه با میانجی گری آسیب پرهیزی بر طرحواره های ناسازگار اولیه دانشجویان اثر علّی و غیرمستقیم دارند (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین شیوه های فرزندپروری و خلق و خو با طرحواره های ناسازگار، از نتایج پژوهش حاضر می توان برای تبیین عوامل موثر بر طرحواره های ناسازگار و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
اثر بخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای مادران دارای کودکان معلولیت ذهنی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای مادران دارای کودکان معلول ذهنی- حرکتی انجام شد. روش: نمونه ها به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای (تعداد 24 نفر) انتخاب و سپس به صورت تصادفی به یک گروه آزمایش (12 نفر درگروه درمان شناختی-رفتاری) و یک گروه گواه (12 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید و مقابله با شرایط پر استرس- فرم کوتاه کالزبیک و همکاران استفاده شد. سپس، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش مبین آن بودکه برنامه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش سبک های دلبستگی اضطرابی (944/39 =F و 002/0 =(P و اجتنابی (772/51 =F و 001/0 =(P و افزایش سبک ایمن (352/130 =F و 000/0 =(P و همچنین کاهش راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (108/155 =F و 001/0 =(P و اجتنابی (695/22 =F و 001/0 =(P و افزایش راهبرد مساله مدار (127/203=F و 002/0 =(P مادران کودکان معلول ذهنی حرکتی در مرحله پس آزمون شد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کارآمدی سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای مادران کودکان معلول ذهنی حرکتی مغزی باید به مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی توجه بیشتری مبذول گردد.
بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: درباره ارتباط تنگاتنگ بهداشت روانی و تاب آوری اتفاق نظر بالایی وجود دارد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال اول تحصیلی 96-95 بود که از میان آنان 200 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان، تاب آوری، خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی؛ و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه مثبت و معنادار؛ ولی بین دلبستگی اجتنابی با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه منفی وجود داشت؛ همچنین دلبستگی به بزرگسالان با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما بین دلبستگی اضطرابی به بزرگسالان با ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه معناداری به دست نیامد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، تاب آوری و دلبستگی ایمن به خدا توانستند به طور مثبت ذهن آگاهی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: افرادی که دلبستگی شان به خدا ایمن بود، برای خود ارزش قائل می شدند و می دانستند که خداوند آنان را دوست دارد و کمک کننده و جواب دهنده به خواست ها و دعاهای آنان است؛ برعکس افراد با دلبستگی اجتنابی، خدا را دور از دسترس می دانستند و از او دوری می کردند.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
44-60
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: صبر یکی از روش های خودتنظیمی است که موجب اعتدال روان آدمی می شود. منظور از خودتنظیمی قدرت استفاده از راهبردهایی است که در مقابل محرک های درونی و محیطی یا خوشی های افراطی انسان را از تعادل بازمی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش از نوع پژوهش های پس رویدادی است. جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 169 دانشجو (84 پسر و 85 دختر) از گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و هنرها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسش نامه های عزّت نفس کوپر اسمیت، سیاهه ارتباط با خدای روات و کرک پاتریک و پرسش نامه واکنش در رخدادهای غباری بناب و همکاران استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیّره و یک طرفه، آزمون t و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با نمره کل صبر ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت و سبک دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده خوبی برای میزان عزّت نفس دانشجویان بود. همچنین دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر صبر بیشتری داشتند و دانشجویان گروه علوم انسانی در مقایسه با دانشجویان گروه های آموزشی دیگر نمره بالاتری در دلبستگی ایمن به دست آوردند. نتیجه گیری: خداوند همواره افرادی را که در مصائب و مشکلات صبر پیشه نمایند، تنها نمی گذارد و همیشه در کنار آنان است و این امر سبب می شود که ارتباط این افراد با خداوند تقویت؛ و دلبستگی ایمن آنان به پروردگار شدیدتر شود.
بررسی رابطه دلبستگی به خدا و تاب آوری با صبر در دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
58-71
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: صبر یکی از روش های کنترل و بازداری رفتار در نظر گرفته می شود به گونه ای که به انسان این امکان را می دهد تا خودنظارتی و خود تنظیمی بر رفتار داشته باشد. همچنین صبر همواره یکی از متغیّرهای سلامت روان شناخته شده است و پژوهشگران نیز بر ارتباط بین سبک دلبستگی به خدا و تا ب آوری با مؤلفه های سلامت روان تأکید کرده اند. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه دلبستگی به خدا و تاب آوری با صبر در دانشجویان دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که تعداد 196 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و هنرهای زیبا با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های دلبستگی به خدا، تاب آوری و واکنش در رخدادهای زندگی استفاده شد و داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن به خدا و تاب آوری با صبر رابطه مثبت و معنادار و بین سبک دلبستگی ناایمن به خدا با صبر رابطه منفی و معناداری وجود داشت. همچنین سبک دلبستگی به خدا و تاب آوری توانستند صبر را به طور معنا داری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، افرادی که تاب آورتر هستند و سبک دلبستگی ایمن به خدا دارند در مقابل مشکلات صبر بیشتری دارند و افرادی که تاب آوری کمتر و سبک دلبستگی ناایمن به خدا دارند صبر کمتری نیز دارند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی با و بدون آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی بر کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
341 - 358
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه تعیین اثربخشی بازی درمانی با و بدون آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی بر میزان پرخاشگری کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 4 الی 6 ساله شهر تهران بود؛ روش نمونه گیری به شکل تصادفی چندمرحله ای بود که ابتدا از میان مناطق 22 گانه شهر تهران یازده منطقه به طور تصادفی انتخاب و سپس از بین مهدکودک های یازده منطقه با روش تصادفی ساده از هر منطقه یک مهدکودک انتخاب شد و پس از غربالگری با پرسشنامه علائم مرضی کودکان گادو و اسپیرافکین (1984) و مصاحبه بالینی 45 کودک انتخاب و در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 کودک) به صورت تصادفی کاربندی شدند. گروه آزمایش بازی درمانی تحت مداخله بسته آموزشی بارکلی (2006) و گروه آزمایش بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از چک لیست اختلالات رفتاری کودکان آخنباخ (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بازی درمانی (17/6=F، 021/0=P) و بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی (89/5=F، 027/0=P) بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین آزمون تعقیبی نشان داد بازی درمانی مبتنی بر دلبستگی موثرتر است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بازی درمانی همراه با مداخلات دلبستکی محور در کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر است و می توان از این دو روش در کاهش پرخاشگری این کودکان استفاده کرد.
پیش بینی رضایت مندی از ازدواج بر مبنای تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدین در زوجین
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی رضایت مندی از ازدواج بر مبنای تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدین در زوجین بود. روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار های این پژوهش شامل: تجربیات ناگوار کودکیACEs، رفتارهای دلبستگی، ادراک ازدواج والدین، رضایت از ازدواج و پرسشنامه فرم کوتاه الگوهای ارتباطی، که بر روی تعداد 400 آزمودنی(200 زوج) در شهر بجنورد انتخاب شده بودند اجرا گردید و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت، به دلیل اینکه جامعه ازتعداد بالایی برخوردار بوده و اطلاعاتی از تمامی این افراد در دست نبود، از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک فرد از ازدواج والدین و ادراک از ازدواج خود و همچنین رضایتمندی از ازدواج معناداری و مثبت بودن رابطه را نشان می دهد. ادراک فرد از ازدواج خود با دلبستگی رابطه مثبت و معناداری وجود داشته، همچنین رابطه رویداد های ناگوار کودکی با ادراک از ازدواج خود رابطه منفی و معنا داری وجود داشته است و در نهایت رابطه ادراک از ازدواج خود و الگو های تبادل نیز نشانگر وجود رابطه منفی و معنادار است. نتیجه گیری: از این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که تجربیات ناگوار کودکی، رفتارهای دلبستگی، الگوهای تبادل و ادراک از ازدواج والدینپیش بین های خوبی در رضایتمندی از ازدواج فرد می باشند.
پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس سبک های دلبستگی و راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین به طور گسترده، عوامل مرتبط باسازگاری اجتماعی را شناسایی کرده اند، اما علی رغم اهمیت قابل توجه نقش روابط اولیه، سبک های دلبستگی و تأثیرات آن در روابط آتی، مطالعات اندکی به بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی و سازگاری اجتماعی پرداخته اند. باتوجه به اهمیت تحولی دوران نوجوانی و تغییرات غیرقابل اغماض آن در روابط اجتماعی، درک کافی از نقش نظم دهی شناختی هیجان در تبیین سازگاری اجتماعی وجود ندارد. همچنین می توان گفت فقدان راهبردهای سازش یافته نظم دهی شناختی هیجان از عوامل اساسی ناسازگاری در دوران نوجوانی است. هدف: پژوهش حاضر باهدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس سبک های دلبستگی و نظم دهی شناختی هیجان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. در این پژوهش 337 دانش آموز دختر در مقطع دبیرستان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان درخواست شد تا مقیاس سازگاری بل (بل، 1934)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (هازن و شیور، 1987) و مقیاس نظم دهی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد و کلیه مراحل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در راهبردهای سازش یافته نظم دهی شناختی هیجان (0/05 p<، 0/6 r=) و سبک دلبستگی ایمن (0/05 p< ، 0/49 =r) سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. از سوی دیگر نتایج پژوهش نشان داد که با کاهش نمره فرد در راهبردهای سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان (0/05 p< ، 0/54- =r)، سبک دلبستگی دوسوگرا (0/05 p< ، 0/31- = r) و سبک دلبستگی اجتنابی (0/05 p< ، 0/30- =r) سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با سازگاری اجتماعی رابطه دارند و 54 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند ( 0/05 p< ، 0/54 = R2). نتیجه گیری: وجود حساسیت و پاسخگویی در مراقبت و هیجان ها نقشی اساسی در سازگاری اجتماعی دارند. استفاده از مداخلات مبتنی برترمیم سبک های دلبستگی و آموزش راهبردهای سازش یافته نظم دهی شناختی هیجان در ارتقاء سازگاری اجتماعی مؤثر است
مقایسه اثربخشی دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران و آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان بر رشد مسیر شغلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۳۱۵-۲۸۸
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف: هدف این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران وآموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان پیش دبستانی بر رشد مسیر شغلی کودکان بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه مادران وکودکان پیش دبستانی 5 تا 7 ساله شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از مادران (10 نفر گروه آزمایش اول و 10 نفر گواه) و 10 نفر از کودکان پیش دبستانی (گروه آزمایش دوم) بود که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مشاوره به مادران، آموزش به کودکان و گروه گواه قرار گرفتند. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش اول (مادران) طی هشت جلسه تحت مشاوره مبتنی بر دلبستگی و گروه آزمایش دوم (کودکان) طی هشت جلسه تحت آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی گردآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی مشاوره به مادران و آموزش به کودکان باعث افزایش مولفه های رشد مسیر شغلی کودکان، چشم انداز زمان (35/7F = ,05/0P <)، کنجکاوی درونی (91/3F = ,05/0P <)، اطلاعات (06/6F = ,05/0P <) و کنجکاوی بیرونی (41/10F = , 001/0P <) گردید و بین دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P <). نتیجه گیری: بنابراین نتایج بیانگر این است که مشاوره مسیر شغلی به کودکان و مادران می تواند در رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد.
سبک های دلبستگی، سوگیری توجه و دات پروب: یک مطالعه مروری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۴۴
77 - 52
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نقش حیاتی دلبستگی در تنظیم عاطفه و عملکرد شناختی از طریق پردازش انتخابی اطلاعات در پیشینه برجسته شده است. شواهد زیادی در زمینه تاثیر سبک دلبستگی با واسطه عواطف بر سوگیری توجه وجود دارد. این مطالعه مقالات فارسی و انگلیسی زبان را در فاصله سالهای 2000 تا 2019 میلادی مرور می کند. هدف مطالعه حاضر خلاصه کردن یافته های عمده با تاکید بر سوگیری توجه در زمینه مداخلات سبک دلبستگی بود. روش: از بین مقالات منتشر شده 104 مقاله انتخاب و مرور شد. کتابها، فصل های کتاب و مقالات کنفرانسی از مطالعه کنار گذاشته شدند. یافته ها: از روشهای مختلفی (از جمله تکلیف دات پروب) برای اندازه گیری سوگیری توجه استفاده شده است. مرور شواهد نشان می دهد ویژگیهای روانشناختی افراد در انجام تکالیف به ناپایایی نتایج منجر شده است. در مداخلات سبک دلبستگی نقش برخی از متغیرهای جمعیت شناختی که به سوگیری در نتایج منتج شده است، برجسته شد. بحث و نتیجه گیری: در طراحی مداخلات سبک دلبستگی باید به نقش عوامل جمعیت شناختی توجه داشت.. نقص مطالعات قبلی و جهت گیری پژوهش های آتی مورد بحث قرار گرفته است.
ارزیابی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی با رویکرد فضایی مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
1 - 21
حوزه های تخصصی:
مفهوم حس تعلق مکانی در میزان و نوع روابط بین افراد جامعه تأثیر می گذارد و این رابطه در گروه های اجتماعی که به مکان خاصی اختصاص دارند، باعث افزایش سرمایه های اجتماعی و اعتماد آنان می گردد. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل فضایی رابطه بین سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در مناطق روستایی شهرستان رودبار است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، روستاهای استان گیلان واقع در شهرستان رودبار با تعداد 18 روستا و مجموع 2955 نفر جمعیت می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است. تعداد نمونه ها با استفاده از جدول مورگان، 450 نفر تعیین شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که توزیع فضایی تعلق مکانی به صورت شمالی- جنوبی است و روستاهای مناطق مرکز به سمت جنوب غرب کم ترین حس تعلق و روستاهای شمال دارای بهترین وضعیت می باشند. در زمینه توزیع فضایی سرمایه اجتماعی نیز بهترین وضعیت را روستاهای واقع در بخش مرکزی و کم ترین توزیع فضایی را عمدتاً جنوب غرب شهرستان و بخشهایی از جنوب شرقی را دربر می گیرد. یافته ها نشان داد، براساس ضریب تعیین R2، 1/78 درصد از واریانس سرمایه اجتماعی در خانوارهای روستایی مورد مطالعه، توسط 3 شاخص عملکردی، ادراکی و محیطی تعلق مکانی قابل تببین است. ضریب بتا (Beta) نیز حاکی از آن است که، شاخص ادراکی تعلق مکانی با بتای 550/0 بیشترین میزان تأثیر را بر سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه داشته است. با این وصف می توان گفت، تعلق به مکان در بین خانوارهای روستایی عامل مهمی در شکل گیری پایه های ارتباطی استفاده کنندگان و محیط زیست می باشد که منجر به ایجاد محیط های با کیفیت در مناطق روستایی خواهد گردید. این حس می تواند زمینه مساعدی برای ایجاد دموکراسی مشارکتی فراهم سازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیری همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
تدوین مدل نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی بر اساس پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نقش میانجی تایید طلبی در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بودند که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود، پایگاه هویت آدامز، سبک های دلبستگی کولینز و مقیاس تاییدطلبی وایزمن و بک استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین داده ها نشان داد که پایگاه هویت موفق، سبک دلبستگی ایمن و تاییدطلبی بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم و پایگاه هویت و سبک های دلبستگی با میانجی گری تایید طلبی بر نگرش به تصویر بدنی تاثیر غیر مستقیم داشتند. بنابراین در زمینه نگرش به تصویر بدنی بایستی متغیرهای پایگاه هویت، سبک دلبستگی و تایید طلبی مورد توجه قرار گیرد.
رابطه دلبستگی به والدین و ادراک سندرم ترومای عشق: نقش میانجی طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دلبستگی به والدین و ادراک ترومای عشق با میانجی گری طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مجردی بودند که با تجربه شکست عاطفی به مراکز مشاوره دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و آزاد اسلامی رودهن در سال 1399 مراجعه کردند که به شیوه در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1998)، پرسشنامه دلبستگی والدین و همسالان (IPPA) (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) و پرسشنامه ضربه عشق (LTI) (راس، 1999) انجام شد. روش تحلیل این پژوهش، مدل معادلات ساختاری بود. پس از اصلاح مدل و حذف روابط غیرمعنادار، نتایج نشان داد که ارتباط با والدین بر ادراک ترومای عشق اثر منفی دارد. همچنین اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین بر طرحواره های حوزه طرد اثر مستقیم و معنادار دارند (05/0>P). طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق اثر مثبت و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین با میانجی گری طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق به ترتیب اثر منفی و مثبت معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ادراک ترومای عشق تحت تاثیر دلبستگی به والدین و طرحواره های حوزه طرد بود، بنابراین اجرای مداخلات درمانی با هدف بهبود این عوامل پیشنهاد می شود.