مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
دلبستگی
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۹۶-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل پایداری ازدواج بر اساس کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با نقش میانجی خود شیفتگی، بیگانگی و تجربه مایی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 325 نفر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های شاخص عدم ثبات زناشویی(MII) ادواردز و همکاران (1987)، شخصیت خودشیفته(NPI-16) آمز و همکاران (2006)، اتحاد زناشویی(MAQ) چراغی و همکاران (1396)، کیفیت رابطه والدین(PRQS) آذرین و همکاران (1973) و خرده مقیاس های دلبستگی و از خودبیگانگی در پرسشنامه روابط موضوعی بل(BORRTI) (1995) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل مسیر و نرم افزارهای آماری spss 27 و Lisrel 8.8 انجام شد. در این مدل کیفیت رابطه والدین رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج داشت (01/0P<) و دلبستگی رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج نداشت (05/0< P)، همچنین کیفیت رابطه والدین و دلبستگی بصورت غیرمستقیم بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی قادر به پیش بینی پایداری ازدواج بود (05/0P<). یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. بنابراین یافته های پژوهش مبنی بر ارتباط کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با پایداری ازدواج بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی می باشد.
رابطه سبک دلبستگی با نگرش به تصویر بدنی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه: نقش واسطه ای نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی نوجوانان از ظاهر جسمانی خود، مهم ترین متغیر در پیش بینی ادراک آنان از خودشان است؛ چراکه نخستین بُعد شکل گیری هویت در انسان، درک بدن و هویت بدنی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری نگرش به تصویر بدنی براساس سبک دلبستگی با نقش میانجی نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود در میان دختران نوجوان بود. نوع پژوهش حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان شهر اصفهان بود که 567 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد درباره تصویر بدنی خود (1997)، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز (1990)، نگرش های اجتماعی فرهنگی به ظاهر (1995) و پذیرش خود (2001) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد سبک دلبستگی، پذیرش خود و نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر بر نگرش به تصویر بدنی اثر مستقیم (05/0p<) و سبک های دلبستگی با میانجی گری پذیرش خود و نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر بر نگرش به تصویر بدنی تأثیر غیرمستقیم دارند (05/0p<). همچنین، نتایج نشان داد مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای سبک دلبستگی، نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود در نگرش به تصویر بدنی تأیید شد؛ بنابراین، درزمینه نگرش به تصویر بدنی، باید متغیرهای سبک دلبستگی و نگرش فرهنگی اجتماعی به ظاهر و پذیرش خود ازسوی مدارس، آموزشگاه ها، مراکز مشاوره و کلینیک های زیبایی مورد توجه قرار گیرد و به منظور ارتقای نگرش به تصویر بدنی در افراد، آموزش های لازم درجهت ارتقای روابط والد و کودک برای تقویت دلبستگی صورت بگیرد و تلاش رسانه ای و فرهنگی و آموزشی به منظور مبارزه با استانداردهای تحمیلی درباره زیبایی و خودپذیری مشروط صورت بگیرد. علاوه براین، والدین و معلمان، خود به عنوان الگویی عمل کنند که متأثر از پیام های زیبایی نیست و با تقویت توجه به ابعاد غیرظاهری در افراد، به ارتقای نگرش به تصویر بدنی آنان کمک کنند.
بررسی اثربخشی بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
136 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی است که در سال 1398 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های روان شناسی شهر اصفهان است. نمونه گیری از میان کلیه زوج هایی که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز و کلینیک های شهر اصفهان در زمستان 1398 مراجعه می نمایند با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت در دسترس 3 زوج انتخاب شدند. پس از نمونه گیری اولیه 3 زوج در گروه تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت زندگی (روابط) زناشویی و پرسشنامه دلبستگی کالینز و رید برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمودنی ها هر هفته یک جلسه و به مدت 12 جلسه، تحت آموزش تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبود تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها اثربخشی درمان در زوج هایی که تحت مداخله بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بودند را نشان داد که درواقع اجرای درمان تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی باعث ارتقاء کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بسته تلفیقی زوج درمانی هیجان مدار و شفقت درمانی بر کیفیت زندگی زناشویی و ابعاد دلبستگی زوجین تأثیرگذار بوده و می توان از این رویکرد در جهت بهبود روابط و کاهش میزان طلاق در جامعه استفاده کرد
عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی گردشگران و تبلیغات شفاهی مقصد در بازدید از رویداد ورزشی (مطالعه موردی: رویداد سوارکاری شهر گنبدکاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق تحلیل عوامل موثر بر دلبستگی مکانی گردشگران و تبلیغات شفاهی مقصد در بازدید از رویداد سوارکاری گنبد کاووس بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. 324 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی ساده از بین گردشگران حاضر در رویداد ورزشی اسبدوانی گنبدکاووس در پاییز سال 1398 انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های استاندارد جین و همکاران(2012، 2015) قربان زاده و سعیدنیا (1398) لی و همکاران (2011، 2013) استفاده گردید که روایی آن ها توسط 10 نفر از خبرگان تایید شد. پایایی آن با استفاده از ضریب همبستگی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد سنجش و تایید قرارگرفت. تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شده است. یافته ها نشان داد که متغیرهای کیفیت تجربه رویداد با ضریب تعیین 605/0، رضایت با ضریب تعیین 582/0، کیفیت خدمات با ضریب تعیین 515/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را در دلبستگی گردشگران به مکان و متغیرهای کیفیت تجربه رویداد با ضریب تعیین 585/0، رضایت با ضریب تعیین 576/0، کیفیت خدمات با ضریب تعیین 497/0 به ترتیب می توانند بیشترین تأثیر را بر تبلیغات شفاهی گردشگران داشته باشند. نتایج نشان داد که رویدادهای ورزشی، دلبستگی مکانی و تبلیغات شفاهی گردشگران به مقصد را تقویت می کند.
بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با گرایش به روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: گرایش به روابط فرازناشویی از بحرانی ترین مسائل زوج ها محسوب می گردد و بنظر می رسد روابط زناشویی بر پایه دلبستگی شکل می گیرد و هیجان و نحوه تنظیم آن بخش جدایی ناپذیر آن است. هدف پژوهش بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با گرایش به روابط فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل جمعیت تقریبا 10 هزار نفری زنان با تجربه خیانت به شوهران بود که به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1398 مراجعه کرده بودند. با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 373 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از؛ مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2008)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، خرده مقیاس سواد عاطفی از مقیاس کارکردهای روان شناختی خانواده ایرانی کیمیایی و همکاران (2012) و پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور (1987). تحلیل داده ها با معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS-25 و Amos-24 انجام گرفت. یافته ها: مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر گرایش به روابط فرازناسویی معنادار بود (01/0>P). اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان منفی و اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی با میانجی گری تنظیم هیجان مثبت بر گرایش به روابط فرازناشویی معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: افزایش تنظیم شناختی هیجان مبتنی بر دلبستگی و سواد عاطفی، می تواند راهی برای کاهش گرایش به روابط فرازناشویی باشد.
مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود و بدتنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
185 - 207
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و بدتنظیمی هیجانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی (با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دختر و پسر جوان دانشجوی دانشگاه آزاد شهر تهران بود که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 370 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، ۱۹۹۹)، پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک - ساختار رابطه (فرالی، والرو برنان، 2000)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گرتز و رومر (2004) به دست آمد. در پژوهش حاضر میانگین، انحراف معیار، همبستگی و نرمال بودن توزیع متغیر های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده می شود که بعد از تحلیل عاملی تاییدی - در قسمت مدل اندازه گیری در قسمت مدل معادله ساختاری روابط علّی موجود میان متغیرهای مکنون مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت مدل تابع ساختاری شدت روابط علّی (مستقیم، غیر مستقیم و کل) میان متغیرهای مکنون و مقدار واریانس تبیین شده در کل مدل مشخص می شود. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی (41/0=β)، تمایزیافتگی خود (24/0=β)، و تنظیم هیجان (31/0=β) دارای اثر مستقیم بر نشانه های شخصیت مرزی است (001/0>P). تمایز یافتگی خود و بدتنظیمی هیجانی در رابطه نشانه های شخصیت مرزی و دلبستگی دارای نقش میانجی بود. نتیجه گیری: در نتیجه می توان نتیجه گرفت مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی با نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و بدتنظیمی هیجانی از برازش مطلوب برخوردار است.
نقش سبک های دلبستگی، تنظیم شناختی هیجان، و نشاط ذهنی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
۱۳۵-۱۲۱
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که بتواند میزان خطرپذیری نوجوانان دختر را کاهش دهد یا از بروز آن پیشگیری کند، بسیار ضروری است؛ بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین نقش سبک های دلبستگی، تنظیم شناختی هیجان، و نشاط ذهنی در پیش بینی رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر انجام شد. روش : جامعه آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود که از این میان تعداد 282 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز به وسیله پرسش نامه های دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1384)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001)، نشاط ذهنی (رایان و فردریک، 1997) و خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) در نرم افزارPSS.23 تحلیل شدند. یافته ها: رفتارهای پرخطر با سبک های دلبستگی اجتنابی (002/0p=، 184/0 r=) و دوسوگرا (001/0p=، 201/0 r=) رابطه مثبت و معنا دار و با نشاط ذهنی رابطه منفی و معنا داری دارند و نشاط ذهنی (001/0p=، 313/0- β=) و سبک دلبستگی دوسوگرا (011/0p=، 147/0 β=) توانایی تبیین تغییرات رفتارهای پرخطر را دارند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نشاط ذهنی و سبک دلبستگی دوسوگرا توانایی تببین تغییرات رفتارهای پرخطر را دارند؛ بنابراین ارائه برنامه های مداخله ای به منظور ارتقاء نشاط ذهنی و ایمنی دلبستگی برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر پیشنهاد می شود.
نقش میانجی طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی با نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی با نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا بود. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا در سال 1398بود که در مراکز بهداشت شهری و خانه های بهداشت روستایی، دارای پرونده سلامت بودند. تعداد 379 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست اختلال استرس پس از ضربه ( PCL ) ودرز و همکاران (1993)، پرسشنامه سبک های دفاعی ( DSQ ) اندروز و همکاران (1993)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان ( AAQ ) هازان و شاور (1987) و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ ( YSQ SF ) یانگ (1994). از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم دلبستگی ایمن (02/0= P ) و مکانیزم های دفاعی روان رنجو ر (006/0= P ) و اثر غیرمستقیم دلبستگی اضطرابی و مکانیزم های دفاعی رشدنایافته با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه بر نشانه های اختلال استرس پس از سانحه معنادار بود (01/0= P ) . اگرچه اثر معناداری برای دلبستگی اجتنابی و مکانیزم های دفاعی رشدیافته مشاهده نشد، اما مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه پژوهش بیانگر نقش تبیین کننده طرحواره های ناساگار اولیه در نشانه های اختلال استرس پس از سانحه در زنان ساکن آق قلا با توجه به دلبستگی و مکانیزم های دفاعی بود.
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه میان دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید -19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۷۹)
214-203
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه میان دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید -19 صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد بهبود یافته از کووید -19 و فعال در شبکه های اجتماعی مجازی در سال 1400 بود. تعداد 204 نفر با روش نمونه گیری دردسترس و پاسخگویی آنلاین به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه رشد پس از سانحه ( PTGI ) دسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان ( AAQ ) هازان و شاور (1987) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود ( SCS ) ریس و همکاران (۲۰۱۱) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم دلبستگی اضطرابی (02/0-= β و 90/0= P ) و دلبستگی اجتنابی (04/0= β و 43/0= P ) بر رشد پس از سانحه معنادار نیست ولی اثر مستقیم دلبستگی ایمن معنادار بود (34/0= β و 01/0= P ). همچنین نتایج نشان داد که اثر دلبستگی ایمن (09/0= β و 01/0= P )، اضطرابی (07/0-= β و 01/0= P ) و اجتنابی (10/0-= β و 01/0= P ) با میانجیگری شفقت به خود بر رشد پس از سانحه معنادار بود.. در نهایت نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه پژوهش بیانگر این بود که شفقت به خود میانجی معنادار رابطه دلبستگی با رشد پس از سانحه در بیماران بهبود یافته از کووید – 19 است که می تواند در آموزش ها و مداخله های ارتقا رشد پس از سانحه مورد توجه قرار گیرد.
بررسی نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی با واکنش مثبت به استرس در زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (بهمن) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۹
۲۲۶۸-۲۲۴۹
زمینه: نتایج پژوهش ها بیانگر رابطه معنادار طرحواره های ناسازگار اولیه با واکنش مثبت به استرس بوده است اما روابط ساختاری میان این متغیرها در هیچ پژوهشی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی با واکنش مثبت به استرس در زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل سیل زده شهرستان آق قلا در سال 1398 بود که در مراکز بهداشت شهری و خانه های بهداشت روستایی، دارای پرونده سلامت بودند. از این جامعه آماری تعداد 379 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه دسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور (1987) و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که که دلبستگی اجتنابی و اضطرابی بر واکنش مثبت به استرس اثر مستقیم معناداری دارند (0/01 >P) و دلبستگی ایمن و اضطرابی با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه بر واکنش مثبت به استرس اثر غیر مستقیم معناداری دارد (0/05 >P). همچنین نتایج نشان داد که مکانیزم دفاعی رشد نایافته بر واکنش مثبت به استرس اثر مستقیم و غیرمستقیم معناداری دارد (0/05 >P). برای مکانیزم های دفاعی رشدیافته و روان رنجور اثر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر پایه نتایج بدست آمده به نظر می رسد که طرحواره ها ناسازگار اولیه میانجی گر اثرات متغیرهای متأثر از رشد دوران کودکی مانند دلبستگی و مکانیزم های دفاعی را به رشد پس از سانحه انتقال می دهد، بنابراین می تواند در مداخله های پیرامون رشد پس از سانحه مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۸
اثربخشی هنردرمانی والد-کودک بر مؤلفه های دلبستگی و نشانه های نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (اسفند) ۱۴۰۱ شماره ۱۲۰
۲۳۸۱-۲۳۶۵
زمینه: نافرمانی مقابله ای یکی از اختلالات شایع و مخرب دوران مدرسه است که ارتباط نزدیکی با مشکلات دلبستگی دارد. در پژوهش های مختلف، هنردرمانی والد-کودک در بهبود مؤلفه های دلبستگی مؤثر شناخته شده ولی اثربخشی این روش بر اختلالات برونی سازی شده کودکان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه هنردرمانی والد-کودک تدوین شده توسط محققین پژوهش حاضر بر مؤلفه های دلبستگی و نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: این پژوهش به شیوه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، کلیه مراجعین با تشخیص نافرمانی مقابله ای 7 تا 9 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی اراک در بهار سال 1400 بودند که تعداد 24 نفر از آنان به روش نمونه گیری از جامعه ی در دسترس انتخاب شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از پرسشنامه های دلبستگی مرکز کاین شیپ (2006) و مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون (2006) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برنامه هنردرمانی والد-کودک به عنوان متغیر مستقل بر روی گروه آزمایش اجرا گردید و اثربخشی آن با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر مستقل به طور معناداری موجب بهبود نمرات در مقیاس ارزیابی مؤلفه های دلبستگی (86/542 =, f 0/01 <p) و زیرمقیاس های آن وکاهش نشانه های نافرمانی مقابله ای (47/35 =, f 0/01 <p) شده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های این پژوهش، هنردرمانی والد-کودک می تواند موجب بهبود مؤلفه های دلبستگی و کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای شود. شماره ی مقاله: ۳
مروری بر رابطه ی دلبستگی و مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
172 - 185
هدف مطالعه حاضر بررسی پژوهش های انجام شده در خصوص ارتباط دلبستگی والد-کودک و مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان است تا مبنایی نظری برای مداخله رفتاری کودکان و نوجوانان فراهم نماید. این مقاله بر روی مشکلات رفتاری برونی سازی شده همانند پرخاشگری، نافرمانی و ... و درونی سازی شده همانند اضطراب، افسردگی و ... تمرکز دارد. بررسی ادبیات پیشینه، حاکی از همبستگی مثبت دلبستگی ناایمن با مشکلات رفتاری می اشد؛ در این مطالعه به طبقه بندی دلبستگی و مشکلات رفتاری، ارتباط بین آنها، عوامل میانی و پیش بین ها پرداخته شده است. تحقیقات آتی بیشتر بر عوامل واسطه ای دلبستگی، نقش پدر، جنسیت با مشکلات رفتاری کودک و نوجوان متمرکز شود تا مطالعه دقیق و دقیقتر شود تا اثربخشی مداخلات رفتاری بهبود پیدا نماید.
نقش واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی بود. ششصد و دوازده نفر (282 مرد، 330 زن) از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال(AAI) ، "مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS) و فرم کوتاه مقیاس خودتنظیم گری (SRI-S) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی رابطه ی منفی معنی دار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با ناگویی هیجانی رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی تأثیر واسطه ای دارد. سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن از طریق خودتنظیم گری در دو جهت متضاد تغییرات مربوط به ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تأثیر واسطه ای خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی جزیی است.
تدوین مدل علائم بی نظمی خلق اخلالگر براساس ذهنی سازی والدین با نقش میانجی گری دلبستگی به والدین و ویژگی های مزاجی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 124
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علائم بی نظمی خلق اخلالگر براساس ذهنی سازی مادر، دلبستگی و مزاج کودک در کودکان شهر اصفهان انجام شد. شامل کلیه کودکان شش تا دوازده سال شهر اصفهان بود که تعداد 401 نفر به شیوه غیر تصادفی و از نوع داوطلبی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های اختلال بی نظمی خلق اخلالگر، کنشوری بازتابی، مجموعه سوال دلبستگی و مزاج کودکی میانه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی، شاخص های کلی برازش و شاخص های مقایسه ای برای بررسی مدل پیشنهادی تدوین شده استفاده شد. نتایج مدل نشان داد که در یک فضای چندمتغیره، اطمینان از حالات ذهنی، علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی، دلبستگی ایمن، دلبستگی ناایمن و ویژگی های مزاجی واریانس علائم بی نظمی خلق اخلالگر را پیش بینی می کنند. نتایج این بررسی نشان می دهد که ذهنی سازی والدین، دلبستگی کودک به والدین و مزاج کودک می توانند علائم بی نظمی خلق اخلالگر را در کودکان پیش بینی کنند. پیشنهاد می شود که با طراحی مداخلات روانشناختی مبتنی بر آموزش ذهنی سازی و کنترل مزاج به والدین، علائم بی نظمی خلق اخلالگر مانند پرخاشگری و خشونت کودکان را کاهش و تعدیل بخشید.
تدوین مدل نظم جویی شناختی هیجان براساس مؤلفه های خداپنداره، خودپنداره و سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری پیش بینی نظم جویی شناختی هیجان براساس خداپنداره−خودپنداره، سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (تحلیل مسیر) می باشد. شرکت کنندگان شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه خداپنداره−خودپنداره برای مداخلات معنوی جانبزرگی، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و پرسشنامه نیرومندی من مارکستروم بود. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و لیزرل مورد تجزیه و تحیل قرار گرفت.
نتائج: نتائج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی اولیه مفروض اولیه برازش مطلوب را نداشت و مسیرهای خداپنداشت و دلبستگی اجتنابی معنادار نشد. بعد از حذف این مسیرها، مدل اصلاح شده برازش مطلوب پیدا کرد. مدل اصلاح شده به این شکل است که خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من توانستند نظم جویی انطباقی و غیرانطباقی شناختی هیجان را پیش بینی کنند. همچنین خداپنداره و سبک دلبستگی ایمن، توانستند بدون میانجی گری نیرومندی من نظم جویی غیرانطباقی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: براساس نتائج حاصله می توان گفت که خداپنداره در مقابل خداپنداشت در افراد بیشتر باشد، نظم جویی شناختی هیجان غیرانطباقی در آنها افزایش می دهد. همچنین دلبستگی ایمن در افراد، نظم جویی غیرانطباقی شناختی هیجان را کاهش می دهد. همچنین خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من، راهبرد انطباقی و غیرانطباقی نظم جویی شناختی هیجان را پیش بینی می کند. بدین سان می توان در روابط بین فردی، موضوعات تربیتی، خانوادگی، مذهبیِ، معنوی و درمانی به متغیرهای یاد شده توجه نمود.
رابطه پایگاه هویت و سبک دلبستگی با نگرش به تصویر بدنی در دختران نوجوان: نقش واسطه ای مقایسه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
257 - 266
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن بـرازش مـدل سـاختاری رابطـۀ هویـت و سـبک دلبسـتگی بـا نگـرش بـه تصویـر بدنـی بـا واسـطهگری مقایسـۀ اجتماعـی و طـرح ایـن پژوهـش همبسـتگی از نـوع مدلیابـی معـادلات سـاختاری بـود. جامعـۀ آمـاری دختـران نوجـوان مشـغول بـه تحصیـل در مقطـع متوسـطۀ شـهر اصفهـان بـود کـه ۵۶۷ نفـر از آنـان بـه شـیوۀ نمونهبـرداری تصادفـی خوشـهای انتخـاب و بـه پرسشـنامۀ روابـط چندبعـدی خـود- بـدن، انـدازۀ عینـی پایـگاه هویـت من-نسـخۀ دوم (بنیـون و آدامـز، ۱۹۸۶)، مقیـاس سـبکهای دلبسـتگی (کولینـز و ریـد، ۱۹۹۰) و پرسشـنامۀ مقایسـۀ اجتماعـی (چـان و پرندرگسـت، ۲۰۰۷) پاسـخ دادنـد. نتایـج معـادلات سـاختاری نشـان داد کـه همـۀ شـاخصهای برازندگـی مـدل مناسـب اسـت. نتایـج نشـان داد ضرایـب مسـیر مسـتقیم پایـگاه هویـت و سـبک دلبسـتگی بـه مقایسـۀ اجتماعـی و پایـگاه هویـت، سـبک دلبسـتگی و مقایسـۀ اجتماعـی بـه نگـرش بـه تصویـر بدنـی معنـادار بـود و مقایسـۀ اجتماعـی بیـن پایـگاه هویـت و سـبک دلبسـتگی بـا نگـرش بـه تصویـر بدنـی نقـش واسـطهای دارد. بـا توجـه بـه نتایـج ایـن پژوهـش بهنظـر میرسـد افـرادی کـه پایـگاه هویـت موفـق و سـبک دلبسـتگی ایمـن دارنـد بـه دلیـل گرایـش کمتـر بـه مقایسـۀ اجتماعـی، نگـرش بـه تصویـر بدنـی بهتـری را تجربـه میکننـد.
نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
45 - 58
حوزه های تخصصی:
رضایت زناشویی به عنوان یکی از شاخص های مهم و تعیین کننده در استحکام خانواده، وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی، رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین شهر بندرعباس بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شهر بندرعباس در سال 1400 1401 بودند که از بین آن ها 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه تمایزیافتگی خود، اسکورن و فریدلندر (۲۰۰۳)، ترومای دوران کودکی، محمدخانی و همکاران (۲۰۰۳)، مقیاس دلبستگی بزرگ سالان، کالینز و رید (1990) و مقیاس رضایت زناشویی اولسون (1994) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش رگرسیون سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها نشان داد که خودتمایزیافتگی می تواند اثر ابعاد سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی بر رضایت زناشویی را در سطح 01/0>p، به ترتیب با ضرایب رگرسیون 1424/0 و 370/0- تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خودتمایزیافتگی شدت اثرات سوءرفتار هیجانی و دلبستگی بر رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهد.
مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت مرزی، یک اختلال روانی پیچیده و جدی است که با الگوی فراگیر از مشکلات، در تنظیم هیجانات و کنترل تکانه ها، و بی ثباتی در روابط بین فردی و تصور از خود مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی (با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 370 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، ۱۹۹۹)، پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک - ساختار رابطه (فرالی، والرو برنان، 2000)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس کنش انعکاسی فوناگی و همکاران (2015) به دست آمد. در پژوهش حاضر میانگین، انحراف معیار، همبستگی و نرمال بودن توزیع متغیر های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده می شود که بعد از تحلیل عاملی تاییدی - در قسمت مدل اندازه گیری در قسمت مدل معادله ساختاری روابط علّی موجود میان متغیرهای مکنون مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت مدل تابع ساختاری شدت روابط علّی (مستقیم، غیر مستقیم و کل) میان متغیرهای مکنون و مقدار واریانس تبیین شده در کل مدل مشخص می شود. برای این کار از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی (41/0=β)، تمایزیافتگی خود (24/0=β)، و ذهنی سازی (28/0=β) دارای اثر مستقیم بر نشانه های شخصیت مرزی است (001/0>P). تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی در رابطه نشانه های شخصیت مرزی و دلبستگی دارای نقش میانجی بود. نتیجه گیری: در نتیجه می توان نتیجه گرفت مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی با نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و ذهنی سازی از برازش مطلوب برخوردار است.
رابطۀ بین ابعاد دلبستگی و کنش تأملی مادر با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای توان بد رفتاری با کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
387 - 400
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطهای تـوان بدرفتـاری بـا کـودک در رابطه بیـن ابعـاد دلبسـتگی و کنـش تأملـی مـادر بـا پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی بـود کـه در قالـب طـرح همبسـتگی بـا روش تحلیـل مسـیر، روابـط متغیرهـا را مـورد بررسـی قـرار داد. جامعه آمـاری پژوهـش مـادران دارای کـودک پیشدبسـتانی 4 تـا 6 سـاله شـهر مشـهد بـود. 337 نفـر از مـادران بـه شـیوه نمونهبـرداری در دسـترس انتخـاب شـدند و بـه پرسشـنامه کنـش تأملـی والدینـی (لویتـن، مایـز، نایسـنس و فوناگـی، 2017)، مقیـاس بازنگریٰشـده دلبسـتگی بزرگسـال (کالینـز، 1996)، فـرم کوتـاه سـیاهه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک (آندرسـما، چافینـز، مولینـز و لیبرتـون، 2005) و فـرم والـد مقیـاس پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی (واحـدی، فتحـیآذر، حسینینسـب و مقـدم، 2008) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر بـا تأییـد بـرازش مـدل، نشـان داد اضطـراب دلبسـتگی از طریـق مسـیر پیشذهنیسـازی- تـوان بدرفتـاری بـر پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اثـر غیرمسـتقیم دارد. اثـرات غیرمسـتقیم اضطـراب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری کـودک بهواسـطه قطعیـت و علاقـه نسـبت بهحالتهـای ذهنـی نیـز معنـادار بـود. همچنیـن تنهـا اثـر غیرمسـتقیم اجتنـاب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری بهواسـطه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک بـود. یافتههـای پژوهـش حاکـی از نقـش سـازههای دلبسـتگی و کنـش تأملـی در شناسـایی تـوان بدرفتـاری مـادران و پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اسـت.
نقش واسطه ای دلبستگی به خدا در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
پ سابقه و هدف: دلبستگی به خدا و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای دلبستگی به خدا در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین کودکان مبتلا به بیماری های خاص شهر شیراز در سال 1399 بود. از بین جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، 150 نفر از والدین کودکان 14-6 ساله مبتلا به بیماری های خاص که طی 4 ماه به درمانگاه امام رضا (ع) و بیمارستان امیر شهر شیراز مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سوگ پیش از موعد، دلبستگی به خدا و سبک های دلبستگی هازن و شیور (AAQ) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا و سبک دلبستگی ایمن با سوگ پیش از موعد همبستگی مثبت معنادار (01/0P<) و بین سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی دوسوگرا با سوگ پیش از موعد همبستگی منفی برقرار بود (05/0). نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش، دلبستگی به خدا نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین سبک دلبستگی فرد و سوگ پیش از موعد در والدین کودکان با بیماری های خاص ایفا کرده است.