مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
دلبستگی
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
515-533
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش بازی های حرکتی موزون بر دلبستگی و اختلال رفتاری دانش آموزان پسر مقطع اول و دوم ابتدایی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری 2 ماهه و نمونه هدف 20 دانش آموز 7 تا 9 سال و مادرشان از جامعه 210 نفری دانش آموزان ارجاع داده شده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 96-1395 بود. پس از غربال گری و تکمیل پرسشنامه ها توسط مادران، دانش آموزانی که بیشترین نمره را در پرسشنامه مشکلات دلبستگی راندولف (2004) و اختلال رفتاری نسخه والد راتر (1994) کسب کردند؛ به همراه مادران شان انتخاب در دو گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. بسته بازی های حرکتی موزون رافعی (1391) به مادران و دانش آموزان گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای یک بار در هفته در مرکز مشاوره آموزش داده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نشانه های مشکلات دلبستگی (48/5 =F، 03/0 =P) و اختلال رفتاری (52/9 =F، 001/0 =P) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که بازی های حرکتی موزون شرایط تعامل والد-کودک را تسهیل می کند و باعث اصلاح رفتار و افزایش تحول مغزی و تخیل مثبت کودکان می شود؛ از این رو، به درمانگران پیشنهاد می شود با استفاده از این روش درمانی در کاهش مشکلات دلبستگی و اختلال رفتاری کودکان بکوشند.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای مادر-کودک بر ایمنی دلبستگی پسرهای 6 تا 10 سال دچار اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
557-578
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای مادر-کودک بر ایمنی دلبستگی پسرهای 6 تا 10 سال دچار اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 148دانش آموز پسر پیش دبستانی و دبستانی ارجاع داده شده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر خمین در سال تحصیلی 96-95 بود. پس از غربال گری، از میان دانش آموزانی که بیشترین نمره را در پرسشنامه های علائم مرضی کودکان گادو و اسپرافکین نسخه والدین(2007) و طبقه های Q دلبستگی واترز 1987، به دست آوردند، 24 دانش آموز انتخاب و مادران آن ها در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند و بسته آموزش گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای اریک برن 1961، در 8 جلسه 80 دقیقه ای یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در ایمنی دلبستگی(20/59 =F، 001/0 =P) و اختلال نافرمانی مقابله ای (42/15 =F، 001/0 =P) در مرحله پس آزمون و پس از سه ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش گروهی تحلیل ارتباط محاوره ای می تواند میزان تعامل ها و سطح ایمنی دلبستگی مادر-کودک را افزایش دهد؛ پیامدهای تحولی مهمی در پی دارد. از این رو به نظرمی رسد در موقعیت های بالینی با انجام مداخله هایی از این دست و با ارتقاء سلامت روانی والدین، بتوان گام های مثبت و استواری در جهت رفع و یا تخفیف مشکلات رفتاری کودکان برداشت.
نقش میانجی ابعاد مراقبت گری در رابطه بین ابعاد دلبستگی و رضایتمندی جنسی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۷
45-67
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ابعاد مراقبت گری در رابطه بین ابعاد دلبستگی و رضایت جنسی زوجین، به شیوه همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل زوج های ایرانی ساکن تهران بود؛ که دست کم یکی از آنها تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. از جامعه مذکور، 508 نفر (254 زوج) به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ رﺿﺎﯾﺖ ﺟﻨﺴﯽ ﻻرﺳ ﻮن (1998)، پرسشنامه مراقبت گری کانس و شاور (1994) و پرسشنامه مقیاس های رابطه گریفین و بارثولومیو (1994) جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش از ارتباط مورد انتظار میان رضایت جنسی، ابعاد دلبستگی و مراقبت گری حمایت کرد. به طور کلی یافته ها نشان داد ناایمنی های دلبستگی بر ابعاد حساسیت و مجاورت مراقبت گری اثر منفی و بر ابعاد کنترل و وسواس مراقبت گری اثر مثبت دارد. از سوی دیگر، حساسیت و مجاورت پیش بین های مثبت و کنترل و وسواس پیش بین های منفی رضایت جنسی یافت شدند بر اساس یافته ها، به خانواده درمان گران و درمان گران حوزه سلامت جنسی پیشنهاد می شود برای کمک به ارتقای رضایتمندی جنسی زوجین، احساس دلبستگی ایمن و نیز مراقبت گری مبتنی بر حساسیت و مجاورت را میان زوجین تقویت نموده، و وسواس و کنترل مراقبتی را در زوجین کاهش دهند.
نقش پیش بین مشکلات زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و عواطف مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای تنظیم نزدیکی کودک به والد یا مراقبت کننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل می گیرد تا شانس بقای او را بالاتر ببرد. فرض بر این است که انواع مختلف سبک دلبستگی به گونه ای متفاوت با مشکلات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که می توانند رابطه بین سبک دلبستگی و مشکلات زناشویی را تحت تاثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی مشکلات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و عواطف مثبت و منفی بود. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متاهل (۱۴۵ مرد و ۱۲۵ زن) شرکت داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)،پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک راست (GRIMS)و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS)را تکمیل کنند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که تنها سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با مشکلات زناشویی همبستگی مثبت معنادار دارد. همچنین بین عواطف مثبت (0/01>p و 0/09=r)و عواطف منفی (0/01>p و 0/09=r )با مشکلات زناشویی رابطه معنادار وجود ندارد. علاوه بر این، نتایج حاکی از این بود که بین سبک دلبستگی ایمن با عاطفه مثبت رابطه معنادار وجود دارد. بین سبک دلبستگی ایمن و عاطفه منفی رابطه معنادار وجود نداشت. بین دلبستگی اجتنابی و عاطفه مثبت و منفی رابطه معنادار وجود ندارد. بین سبک دلبستگی دوسوگرا و عاطفه مثبت و منفی رابطه معنادار وجود داشت. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا پیش بینی کننده مشکلات زناشویی است.
مقایسه سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارسایی تنظیم هیجان ها از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال های خلقی و اضطرابی است. سبک دلبستگی، که از کودکی در چهارچوب روابط مادر- کودک شکل می گیرد، تعیین کننده اصلی شیوه تنظیم هیجان هاست. شکل گیری نابهنجار سبک های دلبستگی، می تواند فرایند بهنجار تنظیم هیجان ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. پس از تشخیص روان پزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI ؛ بشارت، 1384، 2011) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادند که سبک دلبستگی غالب در بیماران افسرده، اجتنابی؛ در بیماران مضطرب، دوسوگرا و در افراد عادی، ایمن است. مقایسه سبک های دلبستگی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری اختلال سبک های دلبستگی بر نارسایی تنظیم هیجان ها را تایید می کند. تفاوت سبک های دلبستگی بیماران افسرده و مضطرب نیز می تواند تفاوت در نوع نارسایی تنظیم هیجان ها را در این دو گروه توجیه کند.
آگاهی بین ذهنی: طراحی بستة آموزشی مادر- شیرخوار و بررسی اثربخشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که آگاهی بین ذهنی مادر در حین تعامل با کودک شیرخوار در طول سال نخست زندگی، اهمیت دارد و در پیش بینی امنیت/عدم امنیت دلبستگی شیرخوار نقش مهمی را ایفا می کند، مطالعة حاضر بر طراحی بسته ای آموزشی برای افزایش آگاهی بین ذهنی مادران دارای شیرخوار 7-6 ماهه و بررسی اثربخشی آن متمرکز شد. 20 زوج مادر شیرخوار دلبستۀ ناایمن که با استفاده از مصاحبة رابطة کنونی (کرول و اونز ،1996) انتخاب شدند، در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آگاهی بین ذهنی از طریق عبارت های متناسب یا ناهماهنگ بیان شده از سوی مادر به شیرخوار در حین بازی آزاد 20 دقیقه ای مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که آگاهی بین ذهنی مادران گروه آزمایش در پس آزمون، به نحوی معنادار، نسبت به گروه گواه افزایش یافت، زیرا مادران این گروه از ظرفیت قراردادن خود در وضعیت ذهنی شیرخوار برخوردار شده بودند.
نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدایی نشانه های اضطرابی از نظر بالینی اهمیت ویژه دارد. آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها درحوزه پیشگیری و درمان اختلال های روان شناختی، بسیار مهم و مؤثر است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای مشکلات بین شخصی در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های اضطرابی انجام شد. از 379 شرکت کننده در پژوهش (181 دختر، 198 پسر) خواسته شد که سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1392، 2011)، سیاهه مشکلات بین شخصی (IIP؛ هرویتز، روزنبرگ، بایر، اورنو و ویلاسنور، 1988) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج نشان دادند مدل فرضی پژوهش با داده های مشاهده شده، برازش مطلوب دارد. همبستگی بین آسیب های دلبستگی، مشکلات بین شخصی و نشانه های اضطرابی مثبت و معنادار بود و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده تأثیرگذاری آسیب های دلبستگی بر پدیدایی نشانه های اضطراب از طریق مشکلات بین شخصی بود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و نشانه های اضطرابی یک رابطه خطی ساده نیست. سبک های دلبستگی ناایمن تا حدودی از طریق مشکلات بین شخصی نشانه های اضطرابی را تحت تأثیر قرار می دهند. توجه به این مشکلات به منظور پیشگیری از اختلال های اضطرابی و ارتقای سطح سلامت روانی جامعه اهمیت دارد.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، و راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان بود. 511 دانشجو (269 دختر، 242 پسر) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1384، 2011)، پرسشنامه نظم دهی شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1386) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادند بین سبک دلبستگی ایمن با راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار وجود دارد. بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان به ترتیب رابطه منفی و مثبت معنادار به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و دو دسته راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان تأثیر واسطه ای دارد و این تأثیر جزیی است. سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن از طریق استحکام من در دو جهت متضاد تغییرات مربوط به راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان را پیش بینی کردند.
دلبستگی و پیامدهای تحولی: نقش بازنمایی های ذهنی در پیش بینی مشکلات درونی سازی و برونی سازی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش بازنمایی های ذهنی در پیش بینی مشکلات درونی سازی و برونی سازی در کودکان پیش دبستانی بود. نمونه پژوهش شامل 75 کودک 4 تا 6 ساله (52 دختر ، 23 پسر) بود که از شش مهدکودک به روش خوشه ای چندمرحله ای در تهران انتخاب شدند. مادران فهرست رفتاری کودک (آشنباخ و رسکولا، 2001) را تکمیل کردند و بازنمایی های ذهنی کودکان نیز به وسیله مجموعه داستان های مک آرتور (امد، ولف و اپنهایم، 2003) ارزیابی شد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان دادند بازنمایی های ذهنی منفی از خود، موضوع های اخلاقی، روابط همدلانه، هیجان منفی و تعارض کلامی مهم ترین پیش بینی کننده های مشکلات درونی سازی و بازنمایی های ذهنی پرخاشگری، تعارض کلامی و بازنمایی منفی از والدین مهم ترین پیش بینی کننده های مشکلات برونی سازی در کودکان است. یافته های پژوهش همسو با نظریه دلبستگی نشان دادند مدل های کاری درونی کودک می تواند مکانیزم اثرتعامل والد کودکبر پیامدهای تحولی باشد.
مقایسه پاسخ های ضربان قلب افراد واجد سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن به ویدئوکلیپ های مرتبط با دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسی مقایسه پاسخ های ضربان قلب افراد واجد سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به تماشای ویدئوکلیپ های مرتبط با دلبستگی بود. بر اساس یک طرح تحقیق شبه تجربی، 30 دانشجوی 18 تا 30 سال (15 نفر دارای سبک دلبستگی ایمن ، 15 نفر دارای سبک دلبستگی ناایمن) به روش نمونه برداری دردسترس و از طریق پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (AAQ) (هازان و شیور، 1987) انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، تغییرات شدت ضربان قلب (HR) شرکت کنندگان در طول مشاهده هشت ویدئوکلیپ ایرانی مرتبط با دلبستگی با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرام (ECG) ثبت شد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که در افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن به طور معناداری کاهش سرعت ضربان قلب در هنگام مشاهده سه کلیپ با وزن هیجانی بالا و محتوای منفی، و دو کلیپ با وزن هیجانی پایین و محتوای مثبت، پایین تر از افراد واجد سبک دلبستگی ایمن بوده است. همچنین، سرعت ضربان قلب افراد ناایمن در طول مرحله استراحت به طور معناداری بالاتر از افراد دارای سبک دلبستگی ایمن بود. در مورد نتایج این بررسی در زمینه سطوح برانگیختگی بالا و نظم جویی هیجانی پایین در افراد واجد سبک دلبستگی ناایمن بحث شده است
پیش بینی شاخص های دلبستگی فرزندان براساس شاخص های دلبستگی والدین: مطالعه بین نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی شاخص های دلبستگی فرزندان براساس شاخص های دلبستگی والدین بود. بدین منظور 207 نفر از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران (146 دختر، 56 پسر، 5 نامشخص) و والدین (207 پدر، 207 مادر) با استفاد از روش نمونه برداری دردسترس به عنوان گروه نمونه پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان درپژوهش مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1392، 2011) را تکمیل کردند. نتایج همبستگی نشان داد که بین شاخص های دلبستگی والدین و فرزندان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج مدل تحلیل آمیخته نیز نشان داد که شاخص های دلبستگی والدین توان پیش بینی شاخص های دلبستگی فرزندان را دارد و سبک های دلبستگی به صورت بین نسلی از والدین به فرزندان منتقل می شود. دراین پژوهش هرسه سبک دلبستگی مادر (ایمن، اجتنابی، دوسوگرا) توان پیش بینی سبک های دلبستگی فرزند (ایمن، اجتنابی، دوسوگرا) را داشت اما نتایج درخصوص سبک های دلبستگی پدر نشان دادکه سبک دلبستگی اجتنابی پدران توان پیش بینی سبک دلبستگی فرزندان را ندارد. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ویژگی های دلبستگی قابلیت انتقال از نسلی به نسل دیگر را دارد. با شناخت مکانیزم های انتقال بین نسلی علاوه بر پیش بینی ویژگی های دلبستگی نسل بعد، می توان در چهارچوب برنامه های آموزشی- مداخله ای از انتقال ویژگی های آسیب زا پیشگیری و ویژگی های مفید و سالم را تقویت کرد.
نقش میانجی گر دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
20-44
حوزههای تخصصی:
دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای نظم جویی نزدیکی کودک به والد یا مراقبت کننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل می گیرد تا شانس بقای او را بالاتر برد. فرض بر این است که انواع مختلف سبک های دلبستگی به گونه ای متفاوت با تعارضات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که می توانند رابطه بین سبک دلبستگی و تعارضات زناشویی را تحت تأثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و مشکلات زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی است. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متأهل (۱۴۵ مرد، ۱۲۵ زن) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI )، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک- راست ( GRIMS ) و مقیاس دشواری نظم جویی هیجان ( DERS ) را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و دشواری نظم جویی هیجان با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (0/001 p < ). بین سبک دلبستگی ایمن و تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تعارضات زناشویی نقش میانجی گر دارد (0/001 p < ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، در برقراری روابط بین شخصی، به خصوص با همسر، مشکل دارند؛ مشکلاتی که تا حدودی تحت تأثیر دشواری تنظیم و مدیریت هیجان ها شکل می گیرند.
مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های دفاعی و ایستادگی در بیماران مبتلا به چندین اسکلروز (ام. اس.) و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
478-493
حوزههای تخصصی:
پژوهش های پیشین سبک های دلبستگی، سبک های دفاعی و ایستادگی را در بیماران جسمی بررسی کرده اند. مسأله اصلی پژوهش حاضر بررسی این متغیرها در بیماران مبتلا به چندین اسکلروز (ام. اس.) است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های دفاعی و ایستادگی در بیمار ا ن مبتلا به چندین اسکلروز (ام. اس.) و افراد سالم بود. در یک پژوهش توصیفی و علی- مقایسه ای، از 100 نفر بیمار مبتلا به ام اس (52 مرد و 48 زن) و 100 نفر از افراد سالم (52 مرد و 48 زن) که به صورت در دسترس انتخاب شدند، خواسته شد پرسشنامه های مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI : هازن و شیور، 1987)، پرسشنامه سبک های دفاعی( DSQ : اندروز و همکاران ، 1993) و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون ( CD-RISC : کانر و دیویسون، 2003) را کامل کنند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ سبک های دلبستگی، سبک های دفاعی و ایستادگی وجود داشت (001/0 (P= . بدین معنا که بیماران مبتلا به چندین اسکلروز سبک دلبستگی ناایمن و سبک دفاعی ناپخته بیشتر و ایستادگی کمتری را نسبت به افراد سالم نشان دادند.
سنجش تحریک پذیری ضربان قلب کودکان مبتلا به بیماری مزمن پزشکی براساس سبک دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
443-452
حوزههای تخصصی:
زمینه: روانشناسی سلامت کودک و نوجوان و بررسی نقش عوامل روان شناختی در چگونگی سازگاری کودکان با شرایط پزشکی، از حوزه های قابل توجه در روانشناسی سلامت است. یکی از این عوامل روان شناختی که در پژوهش های متعدد نقش مهمی را در سلامت به خود اختصاص داده سبک دلبستگی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش تحریک پذیری ضربان قلب کودکان مبتلا به بیماری مزمن پزشکی بر اساس سبک دلبستگی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است، به این منظور 45 کودک 15-12 ساله واجد ملاک های طرح، که با تشخیص یک بیماری مزمن تحت درمان پزشکی بودند، پس از اعلام موافقت وارد طرح پژوهش شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن پزشکی تحت درمان پزشکی بودند. این کودکان مبتلا به بیماری های دیابت، نارسایی کلیوی و آسم بودند. پس از تکمیل پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(1990) توسط این کودکان، آنها بر اساس نمرات اخذ شده در سه گروه با سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی قرار گرفتند. در گام بعد نیز سنجش تحریک پذیری ضربان قلب انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در کودکان با سبک دلبستگی ایمن، میزان معناداری 0/05 p< در نمرات دلبستگی و زیر مقیاس های تحریک پذیری ضربان قلب شامل نرخ ضربان قلب و نرخ تنفس در مقایسه با گروه های با سبک دلبستگی ناایمن دیده شد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد که ابتلا به بیماری های مزمن پزشکی کودکان می تواند منجر به عواقب روانی- اجتماعی مهمی در آنها و والدینشان گردد و میزان سازگاری آنها را تحت تأثیر قرار دهد و سبک دلبستگی کودکان می تواند در این میان نقش مؤثری داشته باشد.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (دی) ۱۳۹۷ شماره ۷۰
629-642
حوزههای تخصصی:
زمینه: شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری با بیماری MS اهمیت بسزائی دارد و آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها در حوزه کمک به این بیماران بسیار مهم و مؤثر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی بود. از شرکت کنندگان در پژوهش (91 زن، 29 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ؛ بشارت، 1392، 2011)، مقیاس استحکام من ( EES ؛ بشارت، 1386، 1395) و مقیاس سازگاری با بیماری ( AIS ؛ بشارت، 1389، 1390) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل فرضی پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: 1) سبک دلبستگی ایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 2) سبک های دلبستگی ناایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 3) استحکام من با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 4) سبک دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 5) سبک های دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 6) استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS نقش واسطه ای داشت. نتیجه گیری: توجه به این عوامل به منظور ارتقای کیفیت زندگی و سازگاری با بیماری MS می تواند تلویحاتی برای متخصصین این حوزه به همراه داشته باشد.
تعیین رابطه سبک های دلبستگی با میزان رضایت از زندگی: نقش واسطه ای رضایتمندی از نیازهای بنیادی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (دی) ۱۳۹۷ شماره ۷۰
643-650
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه خودمختاری رویکردی در ارتباط با انگیزه های بشریت، رشد روانی و سلامت ذهنی است که بر اهمیت منابع درونی تکاملی برای تحول شخصیت و خودتنظیمی رفتاری تأکید می کند. بنابراین حیطه پژوهش های این نظریه، میل ذاتی شکوفایی نیازهای بنیادی روانی است که پایه و اساس خودانگیختگی و یکپارچگی شخصیت است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ارضای نیازهای بنیادی روانی در رابطه بین انواع دلبستگی و میزان رضایت از زندگی است. روش: ۲۵۱ نفر از دانشجویان در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور (۱۹۷۸)، پرسشنامه رضایت از نیازهای بنیادی روانی دسی و رایان (۲۰۰۰) و پرسشنامه رضایت از زندگی اِد دینر و همکاران (۱۹۹۳) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ارضای نیاز های بنیادین (نیاز به شایستگی و ارتباط) در پیش بینی رضایت از زندگی توسط دلبستگی ایمن نقش واسطه ای ایفا می کند؛ نتیجه گیری: بنابر این یافته ها می توان گفت دلبستگی ایمن زمانی که با نیازهای بنیادین همراه شود، رضایت از زندگی را پیش بینی می کند. همچنین دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دو سوگرا از طریق ارضا و عدم ارضای نیازهای بنیادین، رضایت از زندگی را پیش بینی می کند.
نقش واسطه ای روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۷ شماره ۷۲
859-872
حوزههای تخصصی:
زمینه: سبک های دلبستگی، روان سازه های ناسازگار اولیه و مکانیسم های دفاعی از عوامل تعیین کننده اصلی مشکلات روان شناختی هستند. کشف روابط بین این متغیرها از اهمیت نظری و بالینی برخوردارند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی و بود. تعداد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (184 دختر، 216 پسر) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ؛ بشارت، 1384، 2011)، پرسشنامه سبک های دفاعی ( DSQ ؛ اندروز، سینگ و باند، 1993) و فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ ( YSQ-SF ؛ یانگ و براون، 1999) را تکمیل کنند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با مکانسیم های دفاعی رشدیافته رابطه مثبت و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه منفی معنادار دارد (0.001 p< ). سبک های دلبستگی ناایمن با مکانیسم های دفاعی رشدیافته رابطه منفی و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه مثبت معنادار (0.001 p< ) داشتند. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن و روان سازه های ناسازگار اولیه رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی ناایمن و روان سازه های ناسازگار اولیه رابطه مثبت معنادار وجود داشت ( 0.001 p< ). روان سازه های ناسازگار اولیه با مکانیسم های دفاعی رشدیافته رابطه منفی معنادار و با مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشدنایافته رابطه مثبت معنادار داشتند ( 0.001 p< ). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و مکانیسم های دفاعی نقش واسطه ای ایفا نمی کنند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی و روان سازه های ناسازگار اولیه، مکانیسم های دفاعی را پیش بینی می کنند.
رابطه میان سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی در افراد بزهکار: نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجانی و حل مسأله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و حل مسأله اجتماعی در روابط میان سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکاری بود. روش پژوهش توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل مردان دارای سابقه بزهکاری شهر شیراز بود که در زمستان 1396 در دامنه ی سنی 20 تا 30 سال قرار داشتند. نمونه ی پژوهش با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب گردید و 320 شرکت کننده وارد تحلیل نهایی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک های دلبستگی، شاخص روابط با همسالان، فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان و فرم کوتاه پرسشنامه حل مسأله اجتماعی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر این بود که مدل علّی از برازش مناسبی برخوردار بود. طبق یافته ها، هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش نظم جویی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد، تبیین کننده ی کاهش مشکلات بین فردی بودند. همچنین، هر دو متغیر نظم جویی هیجان ناسازگارانه و حل مسأله ناکارآمد رابطه مستقیم و معناداری با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکار داشتند، اما واسطه گر رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی نبودند. در مجموع، در نمونه افراد دارای سابقه بزهکاری هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش به کارگیری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد می توانند به کاهش مشکلات بین فردی این افراد کمک کنند.
رشد معنوی و اخلاقی در دوران کودکی و تأثیر آن در بزرگسالی: یک مقاله مروری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶ (پیاپی ۵۸)
73 - 98
حوزههای تخصصی:
رشد معنوی- اخلاقی از اساسی ترین مفاهیم در مطالعات روان شناسی دین است. روان شناسان از زمان جی. استنلی هال همواره بر اهمیت دوران کودکی دررشد معنوی و اخلاقی آدمی تأکید کرده اند. آن ها بر این باورند که اگرمعنویت و اخلاقی زیستن به معنی اشتیاق به تعالی و معنا تلقی شود، بی تردید کودکان طبیعت اخلاقی و معنوی نیرومندی دارند؛ چرا که کودکان در جستجوی معنا و تعالی اند و به نوعی این تجربه بر دوره بزرگسالی آن ها نیز تأثیرگذار خواهد بود. با این حال، این پرسش مطرح می شود که طبق پژوهش هایی که دراین باره انجام شده است، چه عواملی بر ارتقاء چنین رشدی در کودکان تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش با روش مطالعه مروری به دنبال کشف چگونگی رشد معنوی و اخلاقی در کودکان براساس پژوهش های تجربی است که عمدتاً در کشورهای غربی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، کلیدواژه های معنویت کودک، اخلاق کودک، رشد معنوی و اخلاقی کودک در مطالعاتی که در سال های 1990 تا 2003 انجام و در پایگاه های اطلاعاتی چون Science Direct، Wiley Online Library، google scholar، libgen ثبت شده است، جستجو شد. تحلیل ها نشان داد جامعه پذیری دینی، دلبستگی های کودک به والدینِ معنوی- اخلاقی و کمک به اصلاح تصویری که کودک از خدا دارد، مهم ترین عواملی هستند که در این پژوهش ها برای ارتقاء و افزایش رشد معنوی- اخلاقی کودکان و تأثیر آن در دوران بزرگسالی برجسته شده اند.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
785-796
حوزههای تخصصی:
زمینه: بهشیاری از آیین های شرقی و بخصوص بودا گرفته شده است که به عنوان توجه آگاهانه به لحظه حال و تجربیات درونی و بیرونی فرد تعریف می شود. مطالعات پژوهشی حکایت از وجود رابطه بهشیاری با سبک های دلبستگی دارند اما آیا استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری نقش واسطه ای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی است. تعداد 268 نفر دانشجو (231 مرد، 36 زن) بصورت نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1395) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه (قربانی، واتسون و ویتینگتون، 2009) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/50 r= ؛ 0/01 p< )، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با بهشیاری به ترتیب رابطه منفی معنادار (0/28 r=- و 0/43 r=- ؛ 0/01 p< ) و نمره های استحکام من بالا با نمره های بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/34 r= ؛ 0/01 p< ) دارد. دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار (0/24 r= ؛ 0/24 p< ) و دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار (0/34 r=- ؛ 0/01 p< ) داشت. نتیجه گیری: این بدان معنی است با افزایش سطح بهنجاری سبک دلبستگی، استحکام من و بهشیاری نیز بالا می رود و با افزایش سطوح استحکام من در افراد میزان بهشیاری نیز بالا می رود. نتایج همچنین نشان داد که نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری قابل تأیید است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت استحکام من دارای نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و بهشیاری است.