مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
گزاره های ارزشی
حوزههای تخصصی:
تحلیل «نیک و بد» و «گزاره های ارزشی» یکی از مباحث مهم اخلاق تحلیلی (فرا اخلاق) است که امروزه از مهم ترین و بحث انگیزترین شاخه های فلسفه اخلاق به شمار می آید. گر چه این مباحث به شکل کنونی آن ساختاری نو دارد، ولی می توان بن مایه های آن را به طور پراکنده در گستره علوم و اندیشه ها تا دور دست های تاریخ جست و جو کرد. در سیر اندیشه اسلامی نیز علوم گوناگونی همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و کلام بدان پرداخته و اندیشمندان متعددی درباره آن، از منظرهای متفاوت به بحث نشسته اند. محقق خراسانی (آخوند خراسانی) یکی از دانشمندان برجسته و کم نظیر علم اصول است که در این زمینه به تحلیل و نظریه پردازی پرداخته و بسیاری دیدگاه او را ابداعی در تحلیل ارزش ها دانسته اند که پیش از وی سابقه ای نداشت. وی معتقد است: «حسن» و «قبح» به معنای «ملایمت و منافرت نزد قوه عاقله»اند. آنچه در این مقاله ارایه گردیده بیان و تحلیلی است از دیدگاه ایشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفکیک سه مرحله معناشناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی.
موضوع شناسی گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گزاره های اخلاقی موجود در متون، که در قالب جمله یا جمله ها بیان شده اند، به لحاظ ساخت، از موضوع و محمول ترکیب یافته اند. محمول این گزاره ها، از مفاهیم اخلاقیِ خوب و بد، باید و نباید، درست و نادرست و «وظیفه» تشکیل یافته است. در خصوص موضوع این گزاره ها، با توجّه به اختلافات موجود در اخلاق فضیلت و اخلاق وظیفه، دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است. پیروان اخلاق فضیلت، بر اساس اعتقاد به فضایل و رذایل نفسانی، بر صفات پایدار نفسانی به عنوان موضوع اخلاق و گزاره های اخلاقی تأکید دارند، در حالی که طرفداران اخلاق وظیفه، با نظر به اصول و قواعد رفتار، بر افعال اختیاری انسان اصرار می ورزند. در این جستار، دیدگاه قرآن را درباره ی موضوع گزاره های اخلاقی بررسی کرده و با ذکر شواهدی از آیات الهی، به این نتیجه دست یافته ایم که، احکام اخلاقی در قرآن، گستره ای فراتر از صفات و افعال اختیاری انسان را در بر می-گیرد و موضوع گزاره های اخلاقی عبارت است از انسان و ابعاد وجودی او. به بیان دیگر، در قرآن، مفاهیم هفت گانه یِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه»، به ابعاد پنج گانه یِ «معرفتی»، «عاطفی»، «ارادی»، «فعلی» و «شخصیت و منش انسانی»، نسبت داده شده است.
نظام گزاره های ارزشی در تفکّر توحیدی در اندیشة شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با مطالعة دقیق، طبقه بندی و تحلیل آثار استاد مطهری، تلاش کرده است تأثیر تفکّر توحیدی در عرصه های مختلف معرفت را از نظر این متفکّر مسلمان نشان دهد؛ به ویژه نظر ایشان را که الهام گرفته از آیة شریفة «انا لله و انا الیه راجعون» می باشد، بسط داده و به دو شاخص «از اویی» و «به سوی اویی» اشاره می کند و نشان می دهد که با این دو شاخص، می توان مبانی مستحکمی برای گزاره های ارزشی تدارک دید. این مقاله، تجلّی اوامر الهی را در دو عرصة نقل و عقل دانسته و برای گزاره های ارزشی عقلی، دو قسم گزاره های ناظر به الزام اخلاقی و گزاره های ناظر به الزام غیر اخلاقی قائل شده است. شاخص مهم دیگر که به منزلة روح اعمال انسان است، انگیزه و قصد الهی است. به این ترتیب و با ترکیب حالات مختلف شاخص های مذکور، شانزده حالت گوناگون پدید می آید؛ اما در مقاله استدلال شده است که در تفکّر توحیدی، تنها هفت حالت آن می تواند یک فعل بایسته باشد.
مبانی معرفت شناختی استکبارستیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۲۷۷
11-18
حوزههای تخصصی:
استکبارستیزی ازجمله موضوعات مبتلابه اجتماعی است، و تحلیل و بررسی آن موجب عمق بخشی بیشتر آن می گردد. ازجمله مسائلی که در رابطه با استکبارستیزی مطرح می شود، پشتوانه عقلانی و به طور خاص مبانی معرفتی این موضوع است. آیا استکبارستیزی از مبانی معرفتی پیروی می کند؟ پذیرش کدام مبانی معرفتی منجر به استکبارستیزی می گردد؟ در این مقاله با روش عقلی به بررسی مبانی معرفت شناختی این موضوع پرداخته شده، و در نهایت چگونگی تأثیر این مبانی در استکبارپذیری یا استکبارستیزی نشان داده شده است. برای نمونه امکان شناخت ازجمله این مبانی است که عدم پذیرش آن موجب شک گرایی یا نسبی گرایی شده و در آن صورت مبارزه با استکبار ناموجه خواهد بود. همچنین واقع نمایی گزاره های ارزشی و ارزش معرفت شناختی گزاره های استکباری نیز از دیگر مبانی معرفت شناختی استکبارستیزی هستند که پذیرش آنها تأثیر بسزایی در این موضوع خواهد داشت.
ادراکات اعتباری: سنجش تعاریف ارائه شده و عرضه تعریف بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
139 - 168
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی از تعابیر گوناگونی برای تعریف ادراکات اعتباری بهره برده اند؛ اما هیچ یک از آن ها تمامی شاخص های یک تعریف مطلوب، مانند جامع بودن، مانع بودن، روشن تر و شناخته شده تر بودن معرِّف نسبت به معرَّف و غیره را دارا نیستند. لذا این نوشتار درصدد است تعریفی از ادراکات اعتباری ارائه کند که حتی الامکان ضمن رعایت الزامات فوق و انطباق حداکثری با این نظریه اعتباریات، چیستی و حدود این ادراکات را به مثابه آیینه ای تمام نمای منعکس نماید تا زمینه فهم دقیق و بهره گیری از این نظریه هرچه بیشتر فراهم گردد. ابتدا در تعریف پیشنهادی تفکیک مفاهیم و گزاره ها صورت پذیرفت. تعریف مفاهیم اعتباری از دو عنصر محوری تشکیل شده است: اولی امر عامی است که مَقسم واقع می شود و همان «تصورات ذهنی» است. دیگری فصلی است که مفاهیم اعتباری را از حقیقی (شامل مفاهیم ماهوی و معقولات ثانی) متمایز می کند. فصل مذکور با بررسی تفصیلی، از میان چهار وصفِ پرکاربرد و محوری مفاهیم اعتباری شامل «تعلق به حوزه عمل»، «عدم تحقق مستقل از ذهن»، «حاصل اعطای حدود اشیاء بودن» و «ساخته افعال ذهنی بودن» انتخاب شد. درنهایت بر رابطه اراده انسان و دواعی باطنی او با ادراکات اعتباری برای جلوگیری از برخی سوءبرداشت ها و فهم بهتر آن نظریه تأکید شده است. خلاصه تعریف حاصل: مفاهیم اعتباری، مفاهیمی هستند که افعال ذهنی، چیستی (ماهیت) آن ها را رقم می زنند. این افعال ارادی با بهره گیری از احساسات و دواعی باطنی در تصورات تصرف کرده و آن ها را پدید می آورند. مجموع این مفاهیم و روابط آن ها، نفس الامری را تشکیل می دهند که گزاره های اعتباری از آن حکایت می کنند.