آخوند خراسانی، اندیشمندی اصولی است که با نگرشی عقل گرایانه به تأمل اجتهادی درباره امر سیاسی می پردازد. مقاله حاضر، با اشاره به بسترهای عینی و فکری اندیشه ورزی فقهی سیاسی وی، تلاش دارد به منطق درونی اندیشه فقهی سیاسی وی راه یافته و از این طریق پیوند فقه و امر سیاسی را نشان دهد. نگارنده به طور مشخص دیدگاه فقهی وی در باره ولایت فقیه و مشروطیت را به مثابه مهم ترین مصادیق امر سیاسی این دوره بررسی کرده و بر این باور است که دیدگاه وی در این باره با نگرش اصولی و فقهی وی سازگاری دارد.