مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
المیزان
حوزه های تخصصی:
مفسران به دلیل اختلاف نظر در مقام خلیفه در ذیل آیه «انی جاعل فی الأرض خلیفه» (بقره/30) دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده اند. پندارهای تفسیری آنان در مواردی چون حقیقت مصداق خلیفه و مستخلف عنه، گوناگون است. این نوشتار تلاش کرده است، به استناد بافت کلامی آیات و قواعد ادبیات عرب و قراینی نظیر برهان عقلی، روایات صحیحه، ادعیه و تاریخ صدر اسلام، مدلول واژه خلیفه را روشن و نشان دهد که با اثبات تقیید و تخصیص آیات، مقام خلافت تنها برای انبیاء و ائمه علیهم السلام است و تعمیم خلافت به تمام ابناء آدم علیه السلام جایز نیست. از سوی دیگر این مقاله تبیین نموده که مستخلف عنه خدای متعال نیست بلکه انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری هستند و شرافت مقام خلیفه نیز به دلیل مستخلِف و معطی آن است و کاربرد اندک ترکیب خلیفه الله در متون روایی، اضافه معنوی است که حرف جرّ «من» و یا «ل» در تقدیر دارد.
توسیع و استعاره در روند تحول معنایی واژگان قرآن کریم (با تأکید بر آراء علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک الفاظ و واژگان قرآن کریم یکی از معیارهای فهم این کتاب آسمانی است و هر مفسری برای ارائه نظر خویش و بیان تفسیر خود نسبت به آیه باید متکی به معانی الفاظ باشد و روابط معنایی واژگان را مورد توجه قرار دهد. اما آیا معنای ظاهری واژگان یا معانى اى که در معنای استعمالی واژگان دیده شده، می تواند مدار فهم قرار گیرد یا آن معانی مى تواند اعم از آن معنای مستعمل قرار گیرد؟ این پرسش را بدین سان در تفسیر المیزان مورد بررسی قرار می دهیم که علامه طباطبایی معتقد است واژگان قرآن کریم گنگ نیستند زیرا قرآن کریم کتاب هدایت است و برای اینکه مخاطب را به هدف متعالی برساند، معانی را آشکارا و بدون هیچ گونه پیچیدگی بیان می نماید. در این مقاله سعی شده است سیر تحول معنایی واژه از منظر علامهمورد بررسی قرار گیرد و این مطلب اثبات شود که هرچند تحول معنایی واژه بیش از یک معنا را برای آن بیان می دارد؛ اما در حقیقت، معنای تحول یافته دارای ارتباط تنگاتنگ با معنای اصلی است و به عبارت دیگر با روش ها و فرآیندهایی چون استعاره، در برگرفتن معنای مجرد به جای محسوس، توسیع و تنزیل معنایی واژگان، دلالتی جدید در برگرفته که مبتنی بر همان معنای قدیمی و اصلی خود است. بررسی جایگاه تحول معنایی واژگان در تفسیر المیزان با هدف توجه به این جنبه ی مهم تفسیری برای تبیین جایگاه ارزشمند این تفسیر شیعی هدفی است که این تحقیق می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی و ذکر نمونه هایی چند از آیات قرآن کریم به آن بپردازد. واژگانی چون: «أجل، السحت، اخبات، ریح و ...» نمونه هایی است که در این نوشتار و در روند تحول معنایی خویش از معنایی متفاوت ولی مرتبط با معنای اصلی خویش برخوردار شده اند که علامه طباطبایی (ره) با بیان شیوا و عالمانه ی خود در ضمن تفسیر خویش از آیات، به این مهم پرداخته است.توجه به تحول دلالت های واژگان به دنبال بیان این مطلب است که الفاظ قرآن کریم، تنها محدود به معانی ظاهری آن نیست بلکه مشتمل بر روح معناست.
شاخصه های آزاداندیشی علامه طباطبائی با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبائی در آثار علمی و سیره عملی خود شاخصه های آزاداندیشی را متبلور ساخته است. تحقیق پیش رو با روش کتابخانه ای و با محوریت المیزان شاخصه های آزاداندیشی در تفسیر را از منظر علامه مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مهم ترین اشکال دیگر مفسران از منظر علامه نبود آزاداندیشی است. هر چند علامه از تعبیر آزاداندیشی برای بیان مقصود خود استفاده نکرده است، اما با تعابیری مشابه، نظر خود را در اشکال عمده تفاسیر بیان کرده است. از نظر علامه تفاسیر روایی از نظرات صحابه متاثر بوده است و تفاسیر کلامی نیز بیشتر از این که تفسیر قرآن باشند آینه اعتقادات مذهبی مفسراند. از نظر علامه، انس انسان به عادت و محسوسات و علم زدگی از موانع بزرگ آزاداندیشی است. علامه ارائه تطبیق و تأویلات ناروا را به جای تفسیر قرآن از لوازم ترک آزاداندیشی می داند. سیره عملی علامه نیز نشانگر شاخصه های آزاداندیشی است؛ شاخصه هایی از قبیل: حقیقت گرایی و حق محوری، شجاعت نقد، دقت نظر، احاطه علمی، دقت، منشأیابی و بیان مبانی و لوازم، تفکیک علوم و عرصه های علمی از همدیگر و استقبال از نقد دیگران.
امربه معروف ونهی ازمنکرازمنظرتفاسیرالمیزان، مفاتیح الغیب و کشاف
حوزه های تخصصی:
امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان است و آیات قرآن کریم آنان را به امر به معروف و نهی از منکر امر کرده است. امادر مورد قلمرو، شرایط وکیفیت وجوب این واجب الهی در بین گرایش های کلامی مطرح در دنیای اسلام اختلاف دیدگاه هایی وجود دارد. مذاهب امامیه، معتزله و اشاعره علی رغم شباهت در بعضی ویژگی های امربه معروف و نهی از منکر، تفاوت هایی در این مسئله با یکدیگر دارند. این امر، موجب شده همواره بین مفسران و متفکران این سه مذهب تضارب آراء در مورد ویژگی های امر به معروف ونهی از منکر وجود داشته باشد. تحلیل و نقد آراء کلامی و دیدگاه های این متکلمان و مفسران اسلامی، موجب تبیین راه حق می شود.این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل محتوا و به شیوه تطبیقی به واکاوی مسئله امر به معروف و نهی از منکر در آیات 104 و110 سوره آل عمران و 17 سوره لقمان از منظر سه مفسر برجسته اسلامی: علامه طباطبائی، فخر رازی و زمخشری، در تفاسیر المیزان، مفاتیح الغیب و کشاف می پردازد. اگرچه مفسران فوق در اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر اتفاق نظر دارند و آن را اجماعی امت می دانند؛ اما در مورد کیفیت وجوب وشرایط آنبا هم اختلاف دیدگاه دارند.
تطور معنایی واژIه نفس و رویکرد علامه به این واژه در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی معنا در واژگان کلیدی یک متن اولین قدم برای فهم جهاننگری حاکم بر آن متن است. اهمیت این نوع بررسی ها برای شناسایی جهان نگری، در مطالعات متن مقدس به خوبی آشکار میشود؛ زیرا آگاهی از جهاننگری دینی برای اخذ و انطباق با آن نزد دینداران امری مهم تلقی میشود. در این مقاله از طریق بررسی تطور معنایی واژه و کشف معنای این واژه در قرآن، کوشش شده است تا معنای دقیقی از این واژه از « نفس » حیث زبانی و کاربرد قرآنی بدست آید و این نتیجه در کنار رویکرد تفسیری علامه به آزمونی دو سویه گذارده شود. نتیجه این تحقیق ارائه یک تعریف واحد برای این واژه در بود که از حیث معنایی با رویکرد تفسیری علامه « تشخص و فردیت شیء / فرد » معنای متفاوت است. رویکرد علامه در مواجهه با نفس در قرآن بیشتر مبتنی بر روش فلسفی ایشان (حکمت صدرایی) بوده و معنای لغوی دقیق و کاربرد قرآنی آن محور توجه در این رویکرد تفسیری نبوده است؛ زیرا تفسیر علامه ارائه رویکردی تبیینی برای فهم امروزیتر دغدغه پایبندی به معنای اصیل ،« نفس » از قرآن است و ضرورتاً در حوزه معنایابی واژه واژه را ندارد.
اشارات نحوی در المیزان علامه طباطبائی(ره)
حوزه های تخصصی:
مفسر قرآن کریم باید در علوم قرآنی و علوم ادبی چنان مهارت و دانشی داشته باشد که بتواند به امر مهم تفسیر بپردازد و تفسیر بدون تبحر و مهارت در این علوم ممکن نیست. یکی از مهم ترین این علوم، علم نحو است که پایه و اساس بسیاری از علوم دیگر قرآنی و ادبی است. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان که آن را به روش تفسیری قرآن به قرآن انجام داده ، گاهی به اجمال و گاهی به تفصیل به مباحث علم نحو اشاره کرده است. ایشان در طرح موضوعات نحوی، ضمن طرح مباحث نحوی در دو مکتب بصری و کوفی، به هیچ یک از این مکاتب تعصب نشان نداده است، بلکه هر وجه اعرابی را که با معنا و روش تفسیری وی سازگاری بیشتری داشته، پذیرفته است و تفسیر خود را بر مبنای آن ادامه داده است. در این مقاله، سعی شده با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مباحث نحوی که علامه در تفسیر قرآن استفاده کرده است، استخراج و نحوه کاربرد و تعامل مفسر با آن ها بررسی و شرح داده شود تا ضمن بیان اشارات نحوی علامه، با روش تعامل او با علم نحو بیشتر آشنا شویم.
عرضه روایات بر آیات قرآن از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
نخستین معیار در ارزیابی صحت متن حدیث، قرآن کریم است؛ به این معنا که اگر احادیث وارده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار با محتوای قرآن سازگار باشندف پذیرفته هستند، و در صورت ناسازگاری و مخالفت با نصوص و محکمات قرآنی به کنار افکنده می شوند، حتی اگر اسناد احادیث صحیح و معتبر باشند. لذا مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی روش علامه طباطبایی را در تفسیر المیزان درباره عرضه روایات بر آیات بررسی می کند و نتیجه می گیرد که ردّ روایات پس از عرضه به دلایل، مخالفت با سیاق و ظاهر آیه، مخالفت روایت با سیاق آیه در بیان مکی و مدنی، ناسازگاری روایت با سیاق آیه به دلیل تکذیب روایت با سیاق و حمل کلّ آیه بر یک واژه است و پذیرش روایت هم به دلیل موافقت با قرآن و آیه قرآن ، استعمال قرآن ، از راه جری و تطبیق است که علامه به بررسی دقیق این موارد در
الگوهای تفسیری قرآن به قرآن علامه طباطبایی؛ مطالعه موردی سوره حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹۰)
153 - 180
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث در حوزه قرآن پژوهی، روش شناسی تفسیر است. از عوامل نیل به این مهم، ارزیابی عملکرد مفسر برای شناخت ضابطه های وی در فرآیند تفسیر است. بدین منظور، شیوه قرآن به قرآن علامه طباطبایی در سوره حمد به عنوان مطالعه موردی بررسی می گردد. عملکرد ایشان در این سوره را می توان به شقوق مختلف تقسیم کرده و الگو های مختلفی از آن استخراج نمود. این الگوها دارای فراز و فرود و نیز همسانی ها و افت ناهمسانی ها راقاتی همراه با ضعف و قوت هایی هستند. برخی نواقص کمتری داشته به عنوان بهترین مدل مطرح می شوند، ولی برخی کمترین نمره را کسب می کنند. می توان با درنظر گرفتن همسانی ها، یک مدل تقریباً یکدستی ارائه داد. در مواردی به کارگیری آیات قرآن به اوج خود رسیده و در مواضعی کمترین استفاده را داشته است. در مواردی نیز به طور کل از این رویکرد فاصله گرفته است. از بررسی موارد تفسیر شده، ملاک انتخاب آیات برای تفسیر و میزان بهره گیری از آنها، نسبت مکانی آیات مورد استفاده در تفسیر و کمیت آیات مورد استفاده، نکات مهمی به دست می آید. به نظر می رسد اگرچه با این شیوه در تفسیر برخی آیات موفق بوده، اما در مواردی، چندان خود را نشان نمی دهد. عنایت به آیات دیگر در پرداخت به برخی مفردات، مسائل اعتقادی، ترجیح قرائتی بر قرائت دیگر و ...، از جمله نمودهای این تفسیر در سوره حمد است.
بررسی تطبیقی مشروعیت قدرت، در تفاسیر المیزان و فی ظلال القرآن
حوزه های تخصصی:
در دوران اخیر و در مواجهه با دوران مدرن و همچنین پس از فروپاشی نظام خلافتی عثمانی و برآمدن انقلاب مشروطه در ایران، مسلمانان از سر نیاز دورانی، تتبع بیشتری در موضوعات مرتبط با اندیشه سیاسی نموده اند. بدین معنی که صورت بندی نوین حکمرانی محل تأمل متفکران مسلمان در پرتو متون دینی قرار گرفت. بازخوانی مشروعیت قدرت به عنوان یکی از مهم ترین وجوه اندیشه سیاسی، در نزد مفسرین به ما کمک می کند تا نظام معنایی محل توجه متفکرین معاصر مسلمان در عرصه سیاست واکاوی شود و همچنین دیدگاه های سیاسی قرآن روشن تر گردد. این کوشش تحقیقی که ناشی از یک ضرورت دورانی است، به روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار مطالعه ای کتابخانه ای به بررسی تطبیقی مشروعیت قدرت مندرج در تفاسیر المیزان علامه طباطبایی و فی ظلال القرآن سید قطب پرداخته است تا ضمن گزارش آرای تفسیری، از قِبَل فهم متقابل به مقایسه اشتراکات و افتراقات آنها بپردازد. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که دو مفسر مذکور، ذیل نظریه حقِ الهیِ قدرت و اقتدار آسمانی، به مسأله حکومت و مشروعیتِ آن نظر می کنند، اما بر سر اینکه چه کسی واجدِ مشروعیت برای حکمرانی است، با هم اختلاف نظر دارند.
بررسی تطبیقی مصادیق آیه تطهیر از دیدگاه علامه طباطبایی، حاکم حسکانی و رشیدالدین میبدی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نظرات مفسران درخصوص مصادیق آیه تطهیر، مطالب ارائه شده ذیل این آیه را در سه تفسیر کشف الاسرار، شواهد التنزیل و المیزان، مورد بررسی و نقد قرار داده است. علامه طباطبایی، با استمداد از قرآن و روایات شیعه و اهل سنت، اهل البیت یا همان پنج تن آل عبا را مصادیق آیه تطهیر دانسته و ابراز می دارد که خداوند خواسته رِجس و پلیدی را تنها از اهل البیت دور کند؛ لذا این آیه بر عصمت آنان دلالت دارد. حاکم حسکانی نیز شمار زیادی از روایات را که همسو با نظر علامه و مؤیّد استنادات ایشان است، ذیل آیه تطهیر آورده است؛ ولی میبدی، واژه «رِجس» را در این آیه به معنای پلیدی که زنان از آن نهی شده اند دانسته و «تطهیر» را نیز به جایگزینی صفات نیکو به جای صفات زشت و پاکی از عُجب تفسیر کرده است. وی در تفسیر خود، مصداق اهل بیت را همسران پیامبر (ص) و عترت ایشان از بنی هاشم می داند. این پژوهش به روش توصیفی -تحلیلی انجام شده و نظرات هر یک از سه مفسر را مورد بررسی و نقد قرار داده است.
بررسی تطبیقی وجوه معنایی و کاربردهای مصداقی واژه ی «نُزُل» در تفاسیر المیزان، مجمع البیان، الکشّاف و التحریر و التنویر
حوزه های تخصصی:
مطالعات واژه پژوهی در قرآن، از جمله کهن ترین مطالعات در حوزه فهم و تفسیر قرآن است. اهمیت پژوهش های واژه شناختی از رهگذر اهمیت فهم و تفسیر درست قرآن کریم قابل تبیین است. با عنایت به آن که واژه ی «نُزُل» وجوه معنایی زیادی دارد که با توجه به سیاق، بافت و فضای حاکم در آیات، یکی از مفاهیم می تواند درست باشد ویا ترجیح داده شود، پرسش این پژوهش آن است که معنای دقیق واژه نُزُل کدام است؟ یافته های این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که نُزُل در اصل به معنای «آنچه از غذا و نوشیدنی که برای پذیرایی از مهمان آماده می شود، اطلاق می گردد ولی در کاربردها بر اساس بیشترین میزان اتفاق نظر در میان لغویان، با % 11.31، به جایگاه و منزل و با % 9.25 بر برکت، فضل و بخشش و با % 4.11 بر درآمد، اطلاق شده است. همچنین بررسی این معانی در تفاسیر چهارگانه مجمع البیان، المیزان، کشّاف والتحریر و التنویر نشان می دهد که در آنها نیز معنای واژه نُزُل به «آنچه از غذا و نوشیدنی که برای پذیرایی از مهمان آورده می شود و آن در بهشت نعمت و در جهنم، عذاب است.» معنا شده است.
مبانی تعیّن فرهنگی اجتماعیِ اعتباریات در المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، «تعیّن فرهنگی اجتماعی معرفت اعتباری»، از منظر مرحوم علامه طباطبائی در المیزان است. سؤالات پژوهش عباتند از: خاستگاه معرفت های اعتباری چیست؟ عوامل اجتماعی فرهنگی به چه میزان در تعیین آنها مؤثرند؟ این معارف در چه سطحی شکل می گیرند؟ عامل مسلط در آنها چیست و بالاخره، هدف و محور اصلی تغییرات در معرفت های اعتباری چه چیزی است؟ برخی از نتایج این پژوهش در پاسخ به این پرسش هاست که مرحوم علامه طباطبائی، خاستگاه اصلی معرفت های اعتباری را فطرت و طبیعت انسان می داند. تأثیر عوامل اجتماعی فرهنگی را یک تأثیر اضطراری معرفی می کند. سطوح مختلف فردی، گروهی، حزبی و مانند آن، برای این معارف در نظر می گیرد. با وجود تأثیر عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی بر آنها، عامل اصلی تعیین کننده بر آنها را فطرت و طبیعت می داند. بالاخره، اصلی ترین هدف تغییرات در معرفت های اعتباری را اعتباریات پسینی قلمداد می کند. در این جستار، از روش های توصیفی تحلیلی، تحلیل محتوا و روش اسنادی استفاده برده ایم.
بررسی تطبیقی مواضع اختلافی تفسیر المیزان و تسنیم در حوزه واژگانی با تأکید بر مطالعه موردی پنج واژگان
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
107 - 132
حوزه های تخصصی:
تفسیر المیزان و تسنیم، دو تفسیر گرانسنگ دوران معاصر است که از استاد علامه طباطبایی و شاگرد برجسته و فرهیخته ایشان، آیت الله جوادی آملی، به جامعه اسلامی ارایه شده است. بررسی ها نشانگر آن است که اختلاف مبنایی در تفسیر المیزان و تسنیم، وجود ندارد؛ ولی در مواضعی همانند مفهوم واژگانی، نقش اعرابی یا تعیین مصداق در برخی واژگان، اختلافاتی وجود دارد که پژوهشگر را در دست یابی به فهم درست آیات، رفع اختلاف و یا انتخاب موضع درست، یاری می کند. در پژوهش پیش رو، مواضع اختلافی تفسیر المیزان و تسنیم در پنج واژگان موارد اختلافی؛ "الجمل" در اعراف/40، "سریّا" در مریم/24، "الوف" در بقره/243، "واردها" در مریم/71 و"ما" در یس/35-"مَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ" - مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است و با دلایل علمی، نظر برتر جهت دست یابی به فهم بهتر قرآن، انتخاب شده است.
ارزیابی معیارهای تفسیری ابن عاشور و علامه طباطبایی در تعیین مکی یا مدنی بودن سوره انسان
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
133 - 158
حوزه های تخصصی:
آگاهی از مکی و مدنی بودن آیات و سورِ قرآن، تأثیر به سزایی در فهم قرآن و تبیین مفاهیم الهی دارد. اهتمام در فراگیری این دانش و طرح نظرات نوین یا بازخوانی آن ها از دیرباز درخور توجه بوده، به طوری که قرآن پژوهان همواره به نقش آفرینی این بحث در فهم قرآن، تأکید داشته اند. اما فراتر از آن در مقام عمل، مفسّران در تعیین مکی یا مدنی بودن سوره ها، هم داستان نبوده اند. سوره «انسان» از جمله سوره های مورد مناقشه دانشوران بوده که به علت وجود برخی گزاره های به ظاهر متعارض، چالشی جدی در میان مفسران محسوب می شود؛ به طوری که هر یک با تکیه بر پیش فرض ها و تمسک به عوامل مؤثر در تعیین مکی یا مدنی بودن سوره، آرای خویش را گاه به صورت جزمی و گاه احتمالی مطرح نموده اند. اهتمام نوشتار حاضر تحلیل و ارزیابی دیدگاه ها و معیارهای تفسیری ابن عاشور و علامه طباطبایی در گزینش قول به مکی یا مدنی بودن سوره انسان است که از خلال توجه به گزارش های تاریخی کهن و نیز مباحث معناشناسی، تاریخی، ریشه یابی واژگان و مطالعات زبان های سامی، صورت گرفته است. ثمره این نگرش، امکان وجود مستثنیات در سوره انسان و مدنی بودن بخش عمده این سوره است.
تأویل صفات خبری خداوند در تفسیر المیزان
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
81 - 108
حوزه های تخصصی:
صفات خبری آن دسته از صفات موجود در قرآن و روایات است که خداوند خود را بدین صفات خوانده است. عقل بشری در اثبات این صفات مانند، ید، وجه، استواء، ساق و... ناتوان بوده است. علامه طباطبایی (ره) در تأویل این صفات به پیروی از معتقدین به اثبات بدون تشبیه و تجسیم، با کاربست سازه های کنایه و مجاز و سیاق آیات به تأویل صفات خبری پرداخته است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین صفات خبری خداوند در آیات الهی بپردازد. رهیافتهای حاصل از پژوهش آنکه از دیدگاه علامه طباطبایی هر یک از این واژگان با توجه به سیاق در حوزه های معنایی مختلف کاربرد دارند. در این میان می توان به ردّ شبهات مستشرقین و ملحدین در مقوله ادّعای اختلاف صفات الهی و ردّ فرقه های اشاعره و معتزلی در بحث تجسیم و تأویل عقلی اشاره نمود در این بحث استناد به آیات محکم ، روایات معتبر و سازه های زبانی ادبیات عرب مؤید کلام علامه می باشد .
بررسی تطبیقی محورهای چالشی آیه قوامیت مردان بر زنان، در تفاسیر المیزان، تسنیم، مخزن العرفان و الفرقان
حوزه های تخصصی:
آیه قوامیت؛ (نساء/ 34)، از جمله آیات چالشی در حوزه زنان به شمار می رود که مفسران در مورد آن، اختلاف نظر د ارند. محورهای اختلافی آیه قوامیت در تحقیق حاضر، عبارت اند از؛ ماهیت و گستره قوامیت و مفهوم فضل، نشوز و تنبیه بدنی زن که در تفاسیر المیزان، مخزن العرفان، الفرقان، تسنیم به صورت تطبیقی مورد بررسی و مداقه قرار داده و وجوه افتراق و اشتراک آن ها را پیش رو نهاده است. یافته ها نشاگر آن است که تفاسیری مانند المیزان، مخزن العرفان و الفرقان، گستره شمول قوامیت را به امور اجتماعی تعمیم داده و قائل به اطلاقِ قوامیت نوع مردان بر نوع زنان هستند ولی برخی همانند تسنیم آن را منحصر در احکام روابط خانوادگی زن و شوهر می دانند. در مورد مفهوم "فضل" نیز که مفسران آن را «فزونی» معنا کرده اند، تفسیر تسنیم آن را ناظر به امور اجرایی می داند ولی الفرقان تأکید می کند که افضلیت، برترى و مسوولیت بیشتر نسبت به تکالیف فزون تر است. در مورد معنای نشوز، نیز غالب مفسران آن را سرپیچی نسبت به وظایف همسری معنا نموده اند ولی الفرقان علاوه بر آن، نوامیس پنج گانه (عقیده، عقل، جان، عرض و مال) را نیز در محدوده وظایف همسری ذکر می کند؛ بدان رو که وی نشوز را سرپیچى از آن دانسته که موجب ترس مردان بر سازمان زندگى زناشویى باشد و این خوف، در کل نوامیس پنج گانه است. همچنین تفاسیر پیش گفته، "ضرب" را در آیه به معنای زدن گرفته اند که تنبه آور بوده و به قصد اصلاح صورت می گیرد، به گونه ای که موجب دیه نگردد ولی مخزن العرفان حکم تأدیب زن ناشزه را ارشادی می داند نه مولوی، در صورتی که الفرقان و تسنیم، آن را از مراتب نهی از منکر می دانند که واجب است.
قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در بین مدافعان تفسیر اجتهادی در مورد حیطه و دایره حجیت عقل در تفسیر قرآن، اختلاف نظر وجود دارد. در این تحقیق برآنیم تا قلمرو حجیت عقل منبع را در تفسیر المیزان به عنوان یکی از مهم ترین تفاسیر اجتهادی فریقین بررسی نماییم. برای تحقق این منظور، ابتدا مراد از عقل و گونه های آن (عقل منبع و عقل مصباح) روشن گردید، و بر اساس آن تفسیر اجتهادی قرآن به سه گونه نقل گرا، عقل گرا و کشف گرا تقسیم بندی شد، و با عنایت به این که عقل مصباح و کشف و شهود، تخصصاً از عنوان مقاله خارج بود، لذا بحث را در مورد قلمرو عقل منبع ادامه داده و به بررسی گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا یعنی بدیهیات عقلی، برهان های عقلی، مبانی کلامی، فلسفی و علمی و مدرکات عقل عملی در المیزان پرداختیم. نتیجه آن شد که همه گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا در تفسیر المیزان مطرح شده است؛ بنابراین از دیدگاه مؤلف المیزان قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن، شامل همه گونه های یادشده می باشد.
قواعد در تفسیر سوره عبس بر اساس تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
قواعد تفسیر، دستور العمل هایی کلی برای تفسیر قرآن مبتنی بر مبانی عقلی، نقلی و عقلایی است که با وجود آن ها تفسیر ضابطه مند می شود و با رعایت آن ها خطا در فهم معنا و مراد آیات کاهش می یابد و مفسر اگر چه ممکن است در متن تفسیر نامی از این قواعد ذکر نکرده باشد؛ لکن با تکیه به این قواعد برای بدست آوردن مراد جدی خداوند کوشش می نماید. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان با رعایت قواعد و اصول ، تفسیری ماندگار و ارزشمند را برای کسانی که خواهان فهم قران می باشند به یادگار گذاشته اند.شناخت این قواعد برای قرآن پژوهان اندیشه امری ضروری می باشد. در ایننوشتار، قواعد تفسیری به کار رفته در سوره عبس از تفسیر المیزان با استفاده از روش تبیینی-تحلیلی، استخراج شده است؛ مهم ترین قواعد به کار رفته عبارتند از: تبیین مفردات و ساختار ادبی کلمات، توجه به قرائن متصل و منفصل آیات و لزوم علم یا علمی بودن مستندات تفسیر.
ارتباط علوم ادبی و قرآن(بررسی علم بیان با نگاهی بر آرای علامه طباطبایی و آلوسی)
حوزه های تخصصی:
علوم ادبی از مهم ترین مباحث مرتبط با علم تفسیر است که آگاهی از آن بر هر مفسری لازم می آید، علم بلاغت یکی از انواع علوم ادبی است که از جایگاه ویژه ای در تبیین مفاهیم قرآنی برخوردار است اثبات بلاغت زیبایی قرآن کریم با مقایسه آرای دو مفسر مطرح اهل تسنن و تشیع یعنی آلوسی و علامه طباطبایی برای عمق بخشیدن به فهم کلام وحی الهی هدفی است که در این پژوهش می کوشیم با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق بررسی و ذکر نمونه هایی از قرآن کریم بدان بپردازیم. لذا ، نمونه هایی را مبتنی بر نظر هر دو مفسر مورد بررسی قرار می دهیم برخی از دستاوردهای حاصل از پژوهش را اینگونه می توان بیان داشت: حجم وکمیت استفاده از علم بلاغت در دو تفسیر المیزان و روح المعانی یکسان نیست ومیزان بهره مندی از این علم در تفسیر روح المعانی بیش تر از المیزان است. با توجه به این مطلب که تفسیر المیزان، تفسیری فلسفی- اجتماعی است، نگاه مفسر به این علوم، نگاهی ابزاری برای بیان بهتر تعالیم الهی است در حالیکه در تفسیر روح المعانی از جایگاه ویژه و مستقلی برخوردار است .
معناشناسی واژه "مبین" درسوره یس از منظر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
معناشناسی الفاظ در قرآن کریم یکی از مهّم ترین پایه های تفسیر آن می باشد؛ این ارتباط بر این مطلب تأکید دارد که تفسیر قرآن دارای قواعدی است که دلالت بر تبیین معنایی هر واژه از طریق جایگاه و نوع نقش آن با توجّه به قرائن دارد. اهمیّت این بحث زمانی روشن می شود که به این نکته توجّه داشته باشیم که هر لفظی محدود به معنای وضعی خود نمی شود بلکه در پی قرائن موجود بر معنایی خارج از لفظ نیز ظهور می یابد. این تحقیق درصدد پاسخگویی به این مسئله است که تکرار معناشناسانه وصف "مبین" در سوره یس، از دیدگاه تفسیر "المیزان" چگونه مطرح شده است؟ بررسی تحلیلی- توصیفی این مسئله گویای آن است که، واژه "مبین" در سوره یس، افزون بر معنای اصلیِ مُبَیّن، یعنی قابل فهم و درک، و یا معانی و مقاصد روشن گوینده، در معنای فرعیِ "لوح محفوظ" نیز به کار رفته است. واژگان کلیدی: معناشناسی، مبین، سوره یس، المیزان