مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
تهذیب نفس
مثنوی و اندیشه های یونانی
حوزه های تخصصی:
اصل توحید محوری و تأثیر آن بر اخلاق فردی و اجتماعی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر تفسیر المیزان به ارائه انواع تعریف از اخلاق و نیز تهذیب نفس در نگاه علامه طباطبائی پرداخته و با تأکید بر اصل توحید محوری در اخلاق، اثبات کرده است که نظام اخلاقی توحیدمحور مترقی ترین نظام اخلاقی است که با پایبندی بر روش رفع رذائل اخلاقی و نه دفع آن تمامی امور فردی و اجتماعی انسان را در طول یکدیگر برای رسیدن به یک هدف مشترک که توحید باشد، در نظر گرفته است.
حقیقت و مراحل سلوک
حوزه های تخصصی:
روش عرفان، شهودی و کشفی است و سلامت روش خود را که همان تصفیه روح و ریاضت نفس میباشد، متعهد است. صَمْت و کم گفتن و گزیده گویی، جوع و گرسنگی معتدل و سودمند، سَهَر و بیداری و کم خوابی، خلوت، دوام ذکر خدا، از راه های ریاضت مشروع به شمار میآیند. ریاضت باید روشمند و مستمر باشد تا سودمند و نافع باشد.
خدمت کردن به نفس، صیانت آن از لذت ها و اندوخته های دنیایی و ریاضت آن به علوم و حِکَم و واداشتن آن به نهایت تلاش و کوشش در عبادات و طاعات است. البته ریاضت در هر شرایطی به ثمر نمینشیند و سودمند نمیافتد. ریاضتی سودمند و مؤثر واقع میشود که بر پایه بیداری و آگاهی استوار باشد.
عرفای اسلام برای سیر و سلوک انسان، منازلی را قائل شده اند که اصول و امّهات آنها ده منزل است و هر منزل و مقامی دارای ده باب است که در مجموع به صد باب بالغ میشوند.
اخلاق در فلسفة اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
چنان که شهرت یافته، فلسفة اشراق فلسفه به رنگ عرفان است. اخلاق اشراقی نیز اخلاق عارفانه است و جهت گیری آن به گونه ای است که انسان را به مدد سلوک اخلاقی از تاریکی های طبیعت و تعلقات دنیوی و از غربت غریب خویش رهایی می دهد تا او را به وطن اصلی اش بازگرداند. شیخ اشراق برای دستیابی سالک به تزکیة نفس و تصفیه دل و توفیق به بصیرت حقیقی براساس مبانی انسان شناختی و جهان شناختی سترگ، دستورالعمل هایی را توصیه کرده است. این نوشتار درصدد تبیین معنا و مفهوم و نیز ماهیت و حقیقت اخلاق از نگاه فلسفه اشراق است و به مبانی انسان شناختی و جهان شناختی اخلاق اشراقی و سپس برنامه ها و دستورالعمل های اخلاقی اشراقی می پردازد.
طریق معرفت (دیدگاه عارفانة امام خمینی (س) دربارة معرفت صحیح و واقعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه معرفت چگونه راهی است؟ چه فراز و نشیب هایی دارد؟ معرفت صحیح و واقعی چیست و شرایط و راهکارهای آن کدام است؟ پرسش-هایی از محضر عالم و عارف نمونه، امام خمینی است که با توجه به سیرة عملی و آثار علمی و عرفانی ایشان و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، پاسخ داده شده است. شاید طرح پرسش نیز از توجه به همین منابع، سرچشمه گرفته و ناشی از سرگردانی در برابر گرایش فطری و احساس وظیفه نسبت به علم، نگاه قرآن و روایات، کارنامه علمی ایشان (از یک سو) و موضع گیری تند و شِکوه از علم و هر چیز منتسب بدان (از سوی دیگر) باشد. امام در برابر شیوة عزلت گزینی، هرگونه فعالیت علمی، اجتماعی، سیاسی و ... را مُجاز، بلکه لازم می داند؛ اما شرط معرفت صحیح و مصداق «نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» را تهذیب نفس و دوری از هواهای آن معرفی می نماید. این دسیسه ها آن قدر زیاد، متنوع، حساس و ظریف است که در مسیر علم نیز و در هیچ لحظه ای، انسان را راحت نمی گذارد و خطر آن، قابل مقایسه با شرک خفی است؛ اصلاً شاید هوای نفس در همة انواع آن، به همین خطرناکی است و شرک خفی، تنها، یک نمونه است.
گام های مؤثر در صراط مستقیم انسانیت با تکیه بر آرای امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
در مقاله حاضر در صدد بیان مؤلفه هایی هستیم که از نظر امام خمینی در کیفیت قدم زدن در صراط مستقیم انسانیت نقش مهمی را ایفا می کند و ضرورت پرداختن به این مسئله به این خاطر است که انسان برای رسیدن به سعادت باید در صراط مستقیم سیر کند.
صراط از طرفی به طبیعت و از طرف دیگر به الوهیت (ما فوق طبیعت) ختم می شود.
امام خمینی مفهوم صراط را شامل تمام زندگی دنیوی می داند و معتقد است این دنیا، دنیایی است که باید از آن عبور کرد. به طوری که اگر توانستیم از راه صحیح آن را طی کنیم به سعادت خواهیم رسید.
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی(ره)درباره معرفت نفس و رابطه آن با تهذیب و اخلاق
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی(ره) با بررسی آیات معرفت نفس در قرآن کریم علاوه بر تعریف فلسفی از نفس، آن را موجودی معتدل و ساده دانسته که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا می کند. موجودی که با گناهان آلوده شده و با تقوا، تزکیه و تهذیب می شود. بر اساس نفس است که انسان محروم یا سعادتمند و رستگار می شود. به طورکلی نفس آدمی موجودی مجرد و ماورای بدن بوده و احکامی غیر از احکام بدن دارد. به بیانی دیگر موجودی است غیرمادی که نه طول دارد نه عرض و نه در چهاردیواری بدن می گنجد؛ بلکه با بدن ارتباط و علقه ای دارد و یا به عبارتی با آن متحد است و با شعور، اراده و سایر صفات ادراکی، بدن را اداره می کند. علامه طباطبائی(ره) معتقد است نفس انسان طریقی است که به واسطه آن به پروردگار خود می رسد. راه و مسیر انسان به سوی خداوند متعال همان نفس است زیرا چیز دیگری به جز خود انسان نمی تواند طریق او باشد و این خود انسان است که دارایِ تطورات، درجات و مراحل مختلف است. این حرکت و سیر در نفس، تنها به واسطه اعمال قلبی و تهذیب نفس که با اعمال بدنی، انجام فرایض و ترک محرمات صورت می گیرد، واقع می شود. در این مقاله با استناد به آیات قرآن کریم به بیان مراتب نفس، ارتباط آن با معرفت نفس و ارتباطِ معرفت نفس با تهذیب و اخلاق پرداخته شده است. مسئله اصلی تحقیق بررسی چگونگیِ ارتباطِ تهذیب نفس با اخلاق است و فرضیه آن به اثبات این موضوع می پردازد که با استناد آیات قرآن کریم رابطه اخلاق و معرفت نفس دوطرفه است.
تأثیر آراء فلسفی ملاصدرا بر مکتب اخلاقی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
205 - 221
حوزه های تخصصی:
آراء فلسفی ملاصدرا بر قواعد کلی و جهت گیری های اخلاقی او (از این دو به مکتب اخلاقی تعبیر می کنیم) تأثیر گذار است. وجودشناسی ملاصدرا اخلاق را زیر مجموعه نظام هدفمند الهیاتی خود قرار داده و تلقی او از هستی و انسان پیامدهای متمایزی در مکتب اخلاقی وی داشته است. بنابر مبنای تجرد نفس ارتباط اعمال انسان و سرنوشت اخروی او و نیز بحث تناسخ باطنی (که با لزوم مراقبه و محاسبه اخلاقی مرتبط است) بستری مناسب می یابد. همچنین حدوث و بقاء نفس در نظر صدرا اهمیت رفتار بدنی در ترقی نفسانی را روشن می کند. تحول پذیری نفس و اسباب تحول آن بر لزوم مراقبه بر رفتارهای بیرونی و حتی نیات درونی در تبیین مکتب اخلاقی صدرا تأثیرگذار بوده است و مبنای قوای نفس و وحدت آن لزوم مداومت بر عمل صالح و پرهیز از عمل منافی ارتقاء وجودی را تبیین می کند. قاعده اتحاد عاقل و معقول نیز بر عینیت اخلاق و هویت وجودی انسان صحه می گذارد. اصالت و تشکیک وجود، لزوم جهت دهی اخلاقی رفتار در تقرب به خداوند را تبیین و قاعده سنخیت علت و معلول، ذاتی و غیر قراردادی بودن اخلاق در مکتب صدرا را مشخص می کند. حرکت جوهری و ارتباط ذاتی نفس و بدن، نفی نسبی گرایی اخلاقی را تبیین و مباحث فطرت نیز موضع صدرا در وحدت گرایی یا کثرت گرایی اخلاقی را مشخص می کند. بسیاری از معضلات مکاتب اخلاقی از جمله سؤال در مورد ذهنی یا عینی بودن اخلاق، تکلیف گرایی یا فضیلت گرایی در اخلاق، کثرت گرایی یا وحدت گرایی در گرایش های اخلاقی در نوع انسان، وظیفه گرایی یا نتیجه گرایی در اخلاق و ... در تفسیر حکمت متعالیه به سرانجامی روشن می انجامد.
بررسی تطبیقی اشتراکات آموزه های ادیان هندی و اسلام و نقش آن در گسترش اسلام صوفیانه در شبه قاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۲
103-122
حوزه های تخصصی:
در گسترش اسلام اقشار گوناگون نظیر نظامیان، بازرگانان، عالمان و عارفان هر کدام به نوعی ایفای نقش نموده اند. از این میان عارفان و صوفیان در رواج اسلام در شبه قاره هند نقش بارزی سرزمین داشته اند. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای به بررسی شباهت های اصول و مبانی آموزه های اسلام با آیین ها و مکاتب فلسفی هند می پردازد تا یکی از عوامل موفقیت صوفیان را در جذب هندوان به طریقت های صوفیانه واکاوی نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که به دلیل ویژگی های روحی وطبع ظریف و نرم خویی ساکنان این منطقه بسترهای لازم برای گسترش تصوف و آیین های صوفیانه فراهم بوده و قرن ها پیش از ورود اسلام به آن سرزمین، هندوان با برخی اصول عرفانی نظیر ریاضت، تهذیب نفس، سیر و سلوک و فنا در ادیانِ باستانی خود آشنایی داشته اند و این شباهت اندیشه های آنها یکی از عوامل گرایش هندوان به مشایخ صوفیه و طریقت های صوفیانه بوده است.
اهتمام شیعیان واقعی به خودسازی و تهذیب نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تفسیر و شرح کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام در خصوص نشانة پرهیزکاران و شیعیان واقعی می پردازد. توفیق هر انسانی در تقویت نفس، ترقی، سعادت و تکامل پیش از هر چیز در گرو همت و اراده اوست تا فراگیری آموزه های تربیتی. خودسازی، خودپروری و تلاش و کوشش انسان برای پرورش و تربیت خود و نیل به کمال و سعادت و مبارزه با عوامل انحطاط و انحراف است. تربیت افزون بر عزم و اراده جدی متربی، نیازمند مربی دلسوز است که با تعلیم رفتارهای درست به متربی و راهنمایی او به فضایل و کمالات اخلاقی و بازداشتن وی از زذایل اخلاقی، زمینة تربیت متربی را فراهم سازد. بدین منظور، تأمین نیازهای روحی و جسمی و نیز بهره گیری از اهرم تشویق و تنبیه، برای نیل به تربیت ضروری است. ازاین رو، شیعیان واقعی به آنچه جاودانه و ماندگار است رغبت دارند، به آنچه فانی و گذراست دل نمی بندند. انسان عاقل با مقایسه جاودانگی و برتری آخرت بر دنیای فانی، هرگز حاضر نمی شود لذت گذرا و اندک و موهوم دنیا را بر سعادت ابدی و نعمت های جاودانه بهشت ترجیح دهد.
چیستی و آسیب شناسیِ لذت و موانع تشخیص آن از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ها فطرتاً طالب لذت و خوشی هستند و از رنج، گریزان. این جستار به مدد «روش توصیفی»، دیدگاه علامه جوادی آملی درباره لذت، چیستی و چندگونگی آن و آسیب شناسی و موانع ادراک آن را تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهند که آیت الله جوادی، لذت را «ادراک ملایم» می داند و از آن جا که ایشان پیرو مکتب ملاصدرا است، لذت را امری وجودی می داند، نه همچون برخی از فلاسفه که فقدان درد را لذت دانسته اند. ایشان بر این باور است که شناخت و رفع حجاب ها و موانع ادراک لذات برتر، به انسان کمک می کند که زیست اخلاقی توأم با بهجت و سرور داشته باشد؛ چراکه رسیدن به لذت و خوشی، مستلزم نیل به کمال حقیقی و رسیدن به قرب ذات کبریایی حضرت حق است. آیت الله جوادی آملی با تبیین لذت و موانع ادراک آن، قصد عبور از لذات جسمانی به لذات روحانی و قرب الهی را دارد؛ چیزی که در فلسفه های گذشته چندان مدنظر نبوده است. مطابق نگرش وی، بین ادراک لذات با قوای ادراکی و عوالم متعدد، ارتباط وجود دارد؛ به گونه ای که لذت حسی با ادراک در قوه حس و عالم ناسوت مرتبط است، و هر چه سطح ادراکی انسان بالاتر رود، ادراک و نوع لذت نیز برتر از آن عالم خواهد بود. از سوی دیگر، نشان داده می شود که ایشان درباره درک هر چه بیش ترِ لذات برتر و پایداری آن ها معتقد است که اگر انسان در شناخت صحیح مصادیق لذت ها و رفع موانع آن ها تلاش کند، به لذت های پایدار و برتر می رسد. مقاله پس از بیان تعریف لذت با نگاه ویژه صدراییِ ایشان، آن را از چهار جهت مختلف «فعل و انفعال»، «تعلق به نشئه طبیعت یا آخرت»، «مطابقت با واقع»، و «میزان ادراک» تقسیم کرده است. با در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف، می توان موانع و حجاب های ادراک لذات برتر را نیز این گونه برشمرد: «ظلمانی»، «نوری»، «مستور»، «باطن»، «متقابل»، «خودی»، «معرفت نفس»، و «شهود». پس از تعریف، چندگونگی لذت، و موانع درک آن، مقاله در بحث پایانی، به آسیب شناسی شناخت مصادیق حقیقی لذت پرداخته و عوامل «عدم تهذیب نفس» و «جهل» را مهم ترین موانع درک برشمرده است.
بررسی مشروعیت سبک زندگی ریاضتی بر اساس قاعده لاضرر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ریاضت که به عنوان سبک زندگی عرفانی و برای تهذیب نفس از جانب سالکان ریاضت پیشه در قالب دستورالعمل های خاص سلوکی تحقق می یابد، در برخی از موارد موجب آسیب های فراوان بدنی می شود که موجب کم رغبتی نسبت به این گونه از سبک زندگی شده است. تشخیص اینکه کدام یک از این آسیب ها مجاز و کدام یک ممنوع است و این جواز و منع پیرو چه اصول و قواعدی است، امری است لازم که با روش توصیفی و تحلیلی به آن می پردازیم. با توجه به اینکه این آسیب ها با قاعده لاضرر پیوندی ناگسستنی دارند، به این قاعده با توجه به اصول و قواعد و همچنین مبانی حاکم بر آن می پردازیم تا راهنمای مشتاقان این گونه از سبک زندگی شود. بر این اساس، چون سبک زندگیِ ریاضتیِ پیشنهادی ما در مسیر عقل و شرع و عرف بوده و انسان علاوه بر همه جانبه نگری، به مرتبه معنوی خود توجه داشته و ضرر معتنابهی بر او وارد نمی شود و مصلحت اهمی نیز در انجام ریاضت وجود دارد، می توان حکم به جواز این سبک از زندگی نمود.
بررسی اخلاق عرفانی سلبی از نگاه مولوی و لائوتسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق عرفانی سلبی مهم ترین بخش اندیشه های مولوی و لائوتسه به شمار می رود. این دو عارف، پیروان خود را به جنبه سلبی اخلاق و رعایت مؤلفه های آن نیز دعوت می کنند. از نگاه مولوی و لائوتسه، با تهذیب نفس و ریشه کن سازی انانیّت و ترک رذایل، راه برای تخلّق به اخلاق الهی و کسب فضایل فراهم تر می گردد. سؤال این است که اخلاق عرفانی سلبی به چه معنا و بر چه مؤلفه هایی استوار است؟ وجوه شباهت و تفاوت میان اخلاق سلبی عرفانی مولوی و لائوتسه چیست؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی مفهوم اخلاق سلبی عرفانی و مؤلفه های آن و تطبیق میان آرای مولوی و لائوتسه از این منظر می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که میان این دو اندیشه وجوه تشابه و تمایز وجود دارد؛ چنان که هر دو در نظام اخلاقی و تنزیهی شان بر دو عنصر «سکوت و نیستی» و «ریاضت و کف نفس» به عنوان دو امر زمینه ساز ورود به سلوک عرفانی خویش تأکید کردند؛ اما به رغم شباهت های ظاهری، اساس تهذیب و ریاضت از نگاه مولوی بر مبنای عشق فطری و جبلّی انسان به خدا استوار است و در این مسیر، از پشتوانه متابعت از شریعت و بهره گیری از عقل نیز برخوردار است.
مرزهای پسندیده و نکوهیده رهبانیت مسیحی و اسلامی در روایات فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
301-332
حوزه های تخصصی:
رهبانیت به مفهوم احساس خشیت در برابر خداوند، از ویژگی های جدایی ناپذیر حیات دینی ادیان ابراهیمی بوده است، ولی در مفهوم خاص، نهاد اجتماعی مؤمنانی که از زندگی معمولی جامعه خود دوری گزیده و تحت انضباط خاصی زندگی مشترک داشته اند، از قرن سوم میلادی در بین مسیحیان اشتهار داشته و تا ظهور پروتستانیزم ترویج می شده است. این پژوهش با دسته بندی دو گروه متضادگونه روایات فریقین در تأیید یا ردّ رهبانیت مسیحی و بررسی سندی و محتوایی آن ها به تحلیل و تبیین نظرگاه پیامبر خاتم2 و امامانk درباره راهبان مسیحی و خصوصیات زندگی رهبانی اسلا می پرداخته است. برآیند مواضع روایات فریقین نشان داده است از مهم ترین مشخصه های راهبان، عدم ازدواج، مشارکت نکردن در جهاد، تحمل ریاضت و حضور نیافتن در جماعات بوده است. با وجود این، زندگی جمعی رهبانان مسیحی مورد تأیید بوده است؛ گرچه آنان در برخی موارد راه افراط در پیش گرفته اند. پیشوایان اسلام تداوم سبک زندگی مذکور را برای مسلمین توصیه نکرده و به جای تحمل سختی ها و ریاضت های ناشی از دوری از اجتماع، به داشتن احساس خشیت، حضور در عینیت جامعه، عدم وابستگی به دنیا و تحمل سختی های قیام در شب، صیام، جهاد و... برای تهذیب نفس سفارش کرده اند.
راهکارهای عملی تهذیب نفس از منظر اسلام
حوزه های تخصصی:
هر فرد مسلمان همواره باید به ارزیابی خویش بپردازد و برای رسیدن به بالاترین معرفت همواره از نفس خویش حسابرسی کند، تا از این طریق عیوب نفسانی وی آشکار و دفع افسد برایش آسان شود که به این فرایند تزکیه نفس گفته می شود. ما در این تحقیق سعی کرده ایم به شیوه توصیفی و تحلیلی با استناد به آموزه های دینی و کتب اخلاقی، عرفانی بزرگان راه های عملی وصول نفس به عالی ترین مرحله را بازگو کنیم این سیر و سلوک را از روش کتابخانه ای و مطالعه آثار بزرگان تهیه و گردآوری شده که بخشی از آنها در مقام مقدمه ای مانند یاد خدا و ازدواج و بخشی دیگر در مقام تکمیلی بحث، مانند تفکر و عزم و .... بیان کرده ایم.
کارکردهای بلاغت در انتقال مفهوم تهذیب نفس در سوره شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سوره های قرآن مجید بین معنا با ابزارهای تعابیر تعامل وجود دارد. از جمله ی این سوره ها، سوره ی شمس است. این سوره ی کوتاه با یک قافیه و یک وزن موسیقی زیبا و با سوگندهای فراوان به زیباترین عناصر طبیعت و به نفس انسان و سوگند به خالق این پدیده ها و با استفاده از تعابیر بلاغی و ادبی کوشیده است، انعکاس زیبایی از تهذیب نفس را به نمایش بگذارد. هدف این مقاله، بیان ارتباط بین بلاغت با مضمون این سوره؛ یعنی تهذیب نفس است. از جمله یافته های این مقاله، فعلیه بودن جملات و غالب بودن فعل متعدی در این سوره و معرفه و نکره بودن برخی از عناصر سوگند و در پی هم آمدن سوگندها در این سوره در جهت انتقال معنای تهذیب نفس است. هجاهای بلند در ابتدای آیه و تکرار مصوت ( ا ) و نوع قافیه و موسیقی درونی این سوره، نقش بلاغت و ادب را در انتقال این مضمون پر رنگ تر نموده است. این یافته ها گویای این است که زیر شاخه های علم بلاغت در راستای مضمون مد نظر سوره قرار دارد. این مقاله با در نظر داشتن سؤال چگونگی نقش بلاغت در انتقال معنای تهذیب نفس، در این سوره، بر آن است تا با تکیه بر متن این سوره و استخراج امثال و شواهد آن به اثبات این موضوع بپردازد و با اتخاذ روش توصیفی و تحلیلی آیات، اشاره به تعامل بلاغت و موسیقی در انتقال معنا داشته باشد.
بررسی «تطهیر و تهذیب نفس» در دستگاه عرفانی یوحنای صلیبی (خوان دلا کروز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تطهیر» یا «تهذیب نفس» بن مایه اندیشه عرفانی خوان دلاکروز، معروف به «یوحنای صلیبی» است، بلکه دقیق تر این است که بگوییم: تهذیب تاروپود اندیشه او را شکل داده است، به گونه ای که تقریباً هیچ آموزه ای بدون عنصر «طهارت» در دستگاه عرفانی او دیده نمی شود. بنابراین فهم کامل و جامع دستگاه عرفانی یوحنا مبتنی بر فهم دستگاه تهذیبی اوست. یوحنا طهارت را به دو مرحله «فعال» و «منفعل» تقسیم می کند. «طهارت فعال» عملی این سویی و از طرف سالک است و «طهارت منفعل» عملی آن سویی و از طرف حق است. یوحنا «شب تیره حس» و «شب تیره روح» را به عنوان مراتب طهارت مطرح می کند و آن دو را راه رسیدن به اشراق، عشق منور و «نکاح روحانی» می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نظریه تهذیبی و جایگاه طهارت در دستگاه عرفانی یوحنا را تبیین و بررسی می کند.