مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
محمد عبده
حوزه های تخصصی:
نیاز بشر به دین در نگاه محمد عبده از طریق باور اکثریت به ادامه حیات پس از مرگ و اهمیت یافتن راه رسیدن به سعادت ابدی و نیز از طریق ضرورت زندگی اجتماعی و رواج کرامتهای اخلاقی در آن تبیین میگردد. طباطبایی انسان را خواستار سعادت، کمال و خیر می داند، زندگی اجتماعی را یک ضرورت و وجود قانون برای آن را گریز ناپذیر میخواند. وی معتقد است قانونی میتواند تأمین کننده عدالت و سعادت باشد که با نظام تکوین هماهنگی حاصل کند، این امر زندگی اخروی را نیز شامل میشود کامیابی دین با چنین جامعیتی از طریق بحث عقلی و نیز آزمون تاریخی قابل ارزیابی است.
بررسی روش شناسی تفسیر المنار در نگاه مهم ترین مفسر شیعی معاصر، علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفسیر المیزان که یکی از تفاسیر مهم شیعی عصر حاضر است، با تفسیر المنار که از تفاسیر معتبر قرن چهاردهم اهل سنت است، از نظر روش شناسی مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. از رهگذر این مقاله، جایگاه تفسیر المنار در تفسیر المیزان، و روش شناسی نقد آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا به وسیله محمدحسین طباطبایی روشن خواهد شد. گفتنی است مؤلف المیزان با تکیه بر دیدگاه شیعی و شاخص هایی که به وسیله اهل بیت ارائه شده است. آرای مورد اختلاف مؤلفان المنار را در این موضوع نقد و بررسی کرده است. بسیاری از اختلافات دو تفسیر، معلول باورهای مبنایی مؤلفان آن است؛ ولی بسیاری از اختلافات دیگر، به تفاوت روش آنان در تحقیق و عدم پژوهش کامل در یک موضوع بازمی گردد.
تأثیر اندیشه های محمد عبده بر اشعار دینی حافظ ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ ابراهیم که از شعرای مشهور مصر است در سبک شعری خویش از سامی بارودی و اسماعیل صبری، و در اشعار دینیش از شیخ محمد عبدُه تأثیر پذیرفته است. این تأثیرات در موضوعات حجاب، زکات، شورا، اصلاح دینی، جهاد، تساهل دینی و توسل به پیامبران X و اولیاء خداوند متعال نمایان است. وی تحت تأثیر شیخ محمد عبده پوشیه/نقاب زنان را که در آن زمان و اکنون نیز رایج است رد کرده، آن را از امور شرعی نمی داند. همچنین توسل به اولیاء خدا را رد می کند و از مردمی که به زیارت ضریح ایشان می روند انتقاد می نماید.
«شاعر نیل» که از کودکی از فقر رنج برده، با اشعار خویش به یاری فقیران برخاسته، از توانگران می خواهد به آنها کمک کنند؛ از این رو زکات را می ستاید. وی با تأکید بر مشورت و شورا، سعادت جامعه را در آن می بیند.
همچنین بر انحرافات دینی تاخته، محمد عبده را به خاطر تلاش هایش در این زمینه مدح می کند. نیز خواستار جهاد با اشغالگران مصر بوده، گاهی اشعاری تند بر ضدّ آنها سروده است. او از مسلمانان و مسیحیان می خواهد که به اختلافات مذهبی دامن نزنند و با یکدیگر متحد باشند.
حافظ ابراهیم در اشعار دینیش متأثر از اندیشه های محمد عبده است، اما نگره ها و باورهای شخصی وی نیز در این حوزه ها نقش داشته است.
بررسی و نقد دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده در سیر استعلایی بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده از جمله پیشگامان و اندیشمندان بیداری اسلامی در جهان تسنن اند. هردو، با احساس «دردی مشترک» و با نگاه به وضع کشورهای اسلامی و عقب ماندگی و عقب نگهداشته شدن ممالکشان، درپی چاره افتادند و «اسلام» را چارة نهایی دانستند و به ارائة راهکارهایی پرداختند. سیدجمال به رغم این که آرمان های بزرگی، همچون «وحدت»، در سر داشت و برای تحقق آن ها، بی صبرانه، به هر تلاشی دست می زد، کمتر به تناسب این روش ها و ایجاد پشتوانة مردمی توجه می کرد. چرا که کمتر در اندیشه تأملات نظری درمورد لوازم و توابع آرای خویش بود. عبده نیز، در عین اخلاص و توجه به فعالیت های فرهنگی، بر این نظر بود تا زمانی که مردم مصر ناآگاه اند، نمی توانند انگلیسی ها را از میهن خود برانند و بدین دلیل، اصلاح فکر دینی مصریان باید بر پیکار سیاسی با استعمار مقدم باشد، اما به این اصل توجه نمی کرد که برای ملت های مستعمره، رهایی از عقب ماندگی، بدون آزادی از اسارت استعمار، ناممکن است و استعمار و انحطاط مسلمانان در اغلب موارد هم افزایی دارند.
حال، در دهة سوم انقلاب اسلامی، نقش سیدجمال و عبده کم رنگ شده است. بدین علت که بیداری اسلامی، با سیر استعلایی خود، وارد مرحلة نظام سازی و تمدن سازی شده است، اما اندیشه و عملکرد این دو مصلح، به رغم تأثیرگذاری در شروع این جریان در جهان تسنن، بن مایه هایی اساسی برای همراهی جریان در سیر تکاملی، ازجمله شناخت عمیق استعمار و ایمان به نقش مردم، ندارد. لذا مسئله مهم، که در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد، این که برای تثبیت و تداوم این جریان کدام اندیشه و عملکرد کارآمد است. در این راستا، تحقیق پیش رو بر آن است که، با بررسی و نقدِ منصفانه اندیشه و عملکرد سیدجمال و عبده، کارآمدی این دو اندیشه را در سیر استعلایی بیداری اسلامی بررسی کند.
بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره ی قاعده ی بلاکیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفویض یکی از دیدگاه های تنزیهی در معناشناسی صفات الاهی است. بیشتر اهل حدیث و عالمانِ حنبلی مذهب پیرو این رویکرد هستند. این گروه در رویارویی با مشبّهه، قاعده ی بلاکیف را مطرح کردند. این قاعده پس از چندی نزد اشاعره، برای رهایی از مشکل تشبیه، به صورت جدّی استفاده شد. در ادامه، وهابیان با ارائه ی قرائتی جدید از بلاکیف، ضمن اثبات وجود کیفیت برای صفات، علم به آن کیفیت را تفویض کردند. قرائت آن ها از بلاکیف، برخلاف اهل حدیث و اشاعره، نه تنها راه حلی برای مشکل تشبیه نیست، بلکه به تجسیم نیز منجر می شود. محمد عبده از مفسّران معاصر، با وجود پرهیز از پرداختن به اختلافات مذهبی، رویکردی دوگانه از قرائت قاعده ی بلاکیف دارد. رشید رضا هم مانند او، قرائتی متناقض از این قاعده ارائه می دهد. این قرائت ها از یک سو، متمایل به دیدگاه اشاعره است و از سوی دیگر، به دلیل تأثیرپذیری از مبانی سلفیه، مشابه رویکرد وهابیان است.
خدمات فرهنگی دو مصلح اسلامی: محمد عبده و علامه مظفر
حوزه های تخصصی:
هر یک از شخصیت های علمی همچون شیخ محمد عبده در دانشگاه الازهر و علامه شیخ محمد رضا مظفر در حوزه علمیه نجف، در حوزه نفوذی خود، منشا تحول اجتماعی و فرهنگی شده اند و قشر خاصی از دانشمندان اسلامی را به بار آورده اند که با همنوعان خود، تفاوت فاحشی داشته اند. نویسنده در نوشتار حاضر بر آن است که تلاش ها و اصلاحات فرهنگی اجتماعی این دو شخصیت علمی را مطالعه نموده و به نوعی مقایسه ای میان تحولات اجتماعی دینی آن دو را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی فقهی حقوقی دیدگاه شیخ محمد عبده پیرامون حکومت
حوزه های تخصصی:
اندیشه حکومت اسلامی در دوران مدرن و چیستی و چگونگی تشکیل و اعمال آن در این عصر و نسبت آن با دموکراسی غربی و دستاوردهای غیرمسلمانان، مهم ترین دغدغه ی اندیشمندان سیاسی مسلمان معاصر بوده است. در این بین، روشنفکران دینی در جهان عرب از پیشگامان طرح سؤال در این باب و دادن پاسخ های مقتضی بوده اند. شیخ محمد عبده که از پیشگامان طرح اندیشه بازگشت به سلف صالح و پیرایش دین از خرافات است، از مهم ترین اندیشمندانی است که رجوع به آثار و اقوال او می تواند ما را در فهم تاریخی این نظریات کمک کند. عبده علاوه بر تأکید بر آموزش مردم و تقدم آن بر هرگونه اعمال سیاسی، در مقابل اتفاقات سیاسی زمانه خود ساکت ننشست و با پرداختن به مفاهیمی همچون معنای حکومت، حاکم، شکل حکومت اسلامی، شرایط خلیفه، اختیارات خلیفه، معنای أولی الأمر، نقش شورا در حکومت اسلامی، فرق بین سلطنت و حکومت اسلامی و فرق بین تئوکراسی و حکومت اسلامی، گنجینه ای گران بها در اختیار محققین در این حوزه گذاشت. این نوشته کوشیده است که با پرداخت هرچند اجمالی به این مفاهیم در گفتمان حقوقی-سیاسی عبده، به واکاوی ریشه های اندیشه ی حکومت اسلامی در دنیای امروز که مهم ترین آن ها جریان های اخوان المسلمین و داعش هستند بپردازد و با دوری از مناقشات قومی-مذهبی، از یکی از بزرگترین تئوریسین های این مکتب مطالبی را نقل کند که به فهم گفتار و رفتار گروه های سلفی امروز کمک کند.
دراسه نقدیه لنظریات طنطاوی جوهری ومحمد عبده فی التفسیر العلمی للقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
353-383
حوزه های تخصصی:
من أبرز المباحث فی التفسیر وأسالیبه مبحث التفسیر العلمی، فضلا عن سیر تطوره فإنّ دراسه آراء ونظرات المفسرین وطرق تفسیرهم ذو أهمیه بالغه، ونجد تفسیر طنطاوی المسمَّی بالجواهر من أشهر کتب التفسیر فی العصر الحدیث، وهو یعتقد بأنّ المعرفه الصحیحه للقرآن لا یمکن التوصل إلیها دون استخدام العلوم الحدیثه. وکذلک فإنَّ تفسیر المنار لمحمد عبده یعدّ من أسمی التفاسیر القرآنیه نظرا لاستفادته من العلوم الحدیثه، فقد سعی صاحب التفسیر أنْ یفسر القرآن بناء علی متطلبات العالم الحدیث عن أنماط التفسیر السابقه ویعتمد علی عقله إلا أنّه کان یخالف تأویل القرآن ولایدخله فی تفسیره. والغرض من الدراسه هذه هو إعاده فحص تفسیر القرآن العلمی لطنطاوی ومحمد عبده. وأشاد بعض الأکادیمیین بطنطاوی کما انتقده الآخرون ووصفوه برجل حالم. وهذه الدراسه المتواضعه تدرس آراء ونظریات طنطاوی ومحمد عبده فی مجال العلم وتبحث عن دوافعهما الحقیقیه لاختیار هذا المنهج الجدید معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی، فالسؤال الأساسی هو: وما هی الاشتراکات والاختلافات فی توظیف العلم التجریببی لفهم القرآن عند طنطاوی جوهری ومحمد عبده؟ هل یمکن لشخص غیر معصوم أنْ یدّعی تفسیر جمیع الآیات القرآنیه بحیث یشمل کل الزوایا العلمیه والصوفیه والفلسفیه والأخلاقیه والأدبیه والفنیه والنفسیه والاجتماعیه والفقهیه للقرآن؟ ونتیجه لذلک، لا یمکننا اعتبار عبده متطرفا فی تفسیره العلمی، وتفسیر طنطاوی کما یقال لا یُعتبر تفسیرا علمیا، ونظرته لآیات وجود المواهب الطبیعیه تکون من جنس آخَر.
بررسی مقایسه ای جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشیدرضا، سید احمد خان هندی
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
113-137
حوزه های تخصصی:
نگاه به زن، در طول تاریخ و در تمدن ها و آیین های مختلف بشری، گاهی توأم با تحقیر بوده است. با ظهور اسلام، زن مسلمان از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بهره مند گردید. با شروع عصر رنسانس و تعامل تمدنی بین اسلام و غرب، برخی مسائل دینی و فقهی زنان در اسلام مورد تردید روشنفکران غربی قرار گرفت. در این راستا، اندیشمندان اسلامی سعی نمودند تا از قوانین اصیل اسلامی، گرد و غبار زدوده و به پاسخ گویی به این شبهات برآیند. پژوهش پیش رو سعی کرده است تا بدین سؤال پاسخ دهد که جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشید رضا، سید احمد خان هندی چه تشابهات و تفاوت هایی دارد؟ نگارنده فرضیه خود را با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، بر این پایه قرار داد که هر سه این اندیشمندان معتقد به حضور اجتماعی زنان بودند، اما تأکید سید احمد خان و عبده بر تعلیم و تربیت زنان بیشتر بود در حالی که رشیدرضا مشاغل زنان را تحت توجه قرار می داد. یافته های پژوهش نشان می دهد که همه اندیشمندان به دنبال تبیین جایگاه واقعی زن در جامعه هستند. تأثیرات هر کدام از سنت و مدرنیته و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه آنان، باعث تغییر در آراء آنان در حوزه مسائل زنان گردیده است.
ارزیابی مبانی معرفت شناختی مدرنیسم در اندیشه محمد عبده در تفسیر المنار و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
29 - 52
حوزه های تخصصی:
«مدرنیسم» به مثابه محصول معرفتی فرهنگ غرب، با اصالت بخشی به زندگی دنیوی و این جهانی، ابعاد قدسی هستی را انکار نموده، زبان به انکار اصول و بنیان های ثابت معرفت شناختی و هستی شناختی گشوده است. این مکتب تلاش می کند با طرح و ترویج اصول و مبانی خودساخته در سه محور معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی به تبیین و تفسیر جهان و انسان بپردازد. در این میان، از آن جا که مبانی معرفت شناختی مدرنیسم پایه معرفتی مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن را تشکیل می دهد، جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی این مبانی در اندیشه محمد عبده در تفسیر المنار و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می پردازد. بررسی ها نشان می دهد که محمد عبده به دلیل داشتن مواضع اصلاح طلبانه در مقابل فرهنگ غرب، تمایلات خرد گرایی و علم گرایی از خود نشان داده است، این در حالی است که علامه طباطبایی ضمن جامعیت و تخصص در دانش های عقلی و نقلی، با دقت و عمق به ارزیابی مبانی معرفت شناختی مدرنیسم پرداخته است.
گفتمان اصلاحگرایی یا اعتزال معاصر رویکردی انتقادی به ادعای وجود مکتب نو معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۱
83-108
حوزه های تخصصی:
گفتمان اصلاحگرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمالالدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشههای عقلگرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشههای آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشههای اعتزالی را ببینند. در این مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرحشده برای مکتب نومعتزله بررسیشده است. سپس نظرات مختلف در باره چگونگی ادامه یافتن مکتب نومعتزله پس از عبده تبیین میگردد و در نهایت شواهد و قرائنی از زندگانی عبده که فرضیه معتزله گرایی او را ایجاد میکند بررسی و معلوم میشود که هیچکدام از شواهد موجود، نمیتواند دلیل متقنی بر معتزله گرایی او باشد. لذا معرفی وی بهعنوان احیاکننده اندیشههای اعتزالی در دوران معاصر صحیح نیست.
دو نکتۀ تازه یاب دربارۀ رسالۀ نیچریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
227 - 234
.رساله سیدجمال الدین اسدآبادی که در نقد نیچریان در حیدرآباد دکن هند نوشته و در سال ۱۲۹۸ قمری چاپ سنگی شده است یکی از مهم ترین رساله های فارسی است که نشان از نحوه مواجهه فارسی زبانان با نام و نظریه داروین است. تاکنون گزارشی از چاپ اول این کتاب در میان پژوهش ها دیده نشده است. کوشیده ام در این یادداشت با به دست دادن شواهدی ادعا کنم که به این نسخه دست یافته ام. همچنین نسخه دست نویسی از این رساله به زبان عربی یافته ام که با ترجمه محمد عبده اختلافاتی دارد و بخشی از آن به خط اسدآبادی است. همه این گزارش ها را در قالب کتابی منتشر خواهم کرد تا نشان دهم علاوه بر این رساله، رساله های مشابهی نیز در رد نیچریان در شبه قاره نوشته می شده است. در این یادداشت کوتاه قصد دارم به این نکته بپردازم.
آزادی اجتماعی از منظر محمد عبده، سید قطب و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
279 - 304
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله ی حاضر بررسی و مقایسه ی مفهوم آزادی اجتماعی در آراء محمد عبده، سید قطب و علامه طباطبایی و مبتنی برتفاسیر قرآن آن ها می باشد می باشد. در واقع، هدف اصلی مقاله نیز در همین راستا بوده و آن این است که به هر یک از متفکران مذکور (نحوی نطبیقی و مقایسه ای) در تفاسیر قرآن خویش، آزادی اجتماعی را چگونه تعریف کرده اند؟ در این راستا با استفاده از رویکرد مفهومی و مطالعه ی موردی اسناد، مفهوم آزادی اجتماعی به عنوان مفهومی متجدد، در آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، اقلیتهای مذهبی و... بررسی و نتایج آن از هر سه تفسیر با یکدیگر مقایسه شده است . تفسیر المنار نوشته محمد عبده با رویکردی عقل گرایانه و تجربی تفکری لیبرال نسبت به آزادی اجتماعی داشته و در مقابل دو مفسر دیگر، یعنی سید قطب و علامه طباطبایی رویکردی حداکثری نسبت به اسلام داشته و آزادی اجتماعی را در قالب قوانین اجتماعی اسلام معتبر می دانند. البته این دو مفسر نیز با یکدیگر تفاوتهایی در موضوع آزادی اجتماعی دارند. علامه طباطبایی و سید قطب معتقدند که احکام اسلامی باید در زمین اجرا شود و وجود غیر مسلمان خارج از حیطه اسلامی و اقتدار آن به رسمیت شناخته نمی شود و غیر مسلمانان باید تحت حاکمیت اسلام باشند، با این تفاوت که علامه برخلاف قطب، آزادی عقیده برای مشرکین را معتبر نمی داند و اهل کتاب حق حضور و پرداخت جزیه در جامعه اسلامی و آزادی عقیده دارند.
ماهیت ملائکه در المنار و جواهر التفسیر: بازخوانی نقدهای احمد خلیلی بر محمد عبده
حوزه های تخصصی:
محمد عبده از مؤلفان تفسیر المنار از مهم ترین تفاسیر معاصر در جهان عرب معتقد به ضرورت تأویل ماهیت ملائکه است. احمد خلیلی در جواهر التفسیر که پس از المنار و در فضای فکریِ اِباضیّه تألیف شده است، نه تنها در ارائه تأویلات از المنار تأثیر نپذیرفته، بل که ضمن نقل نقادانه آراء وی کوشیده است نادرستی تأویلاتش را نشان دهد. در این مطالعه بنا ست روی کردِ انتقادی احمد خلیلی به آراء عبده درباره ماهیت ملائکه را بازکاویم. خلیلی با تکیه بر آراء مفسران اِباضی و اهل سنت و شاخصه های تفسیر صحیح از دید خود، آراء یادشده در المنار درباره ملائکه را نقل و نقد کرده است. برخی آراء این دو مفسر در باب غیبی و نورانی بودن ملائکه مشترک است؛ اما در مواردی خلیلی اشکالات عبده را بصورت منطقی و مستدل پاسخ داده و بسیاری از تفسیرها و تأویل های عبده را معلول فضای فکری و عقیدتی حیات او دانسته است. عبده ملائکه را ارواح لطیفی می داند که می توانند به صورت نیروهای نهفته در طبیعت، باعث رشد و حرکت جسم مادی شوند. خلیلی تأویل ملائکه به «نیروهای نهفته در طبیعت» از سوی عبده را صرفاً تفسیری مادی می داند که با ظاهر آیات مطابقت ندارد. او معتقد است قوای طبیعی، برخلاف ملائکه، فاقد قوه تعقل اند و تأویل عبده از ماهیت ملائکه و شیطان، در مقایسه با تأویل سایر آیات، بسیار دور از مدلولات قرآن است. از دید او هم چنین فتح باب تأویل درباره ملائکه و شیطان زمینه برخورد سلیقه ای با قرآن را برای مغرضان فراهم می کند.