مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
المیزان
حوزه های تخصصی:
زن و مرد از نظر تکوینی دارای وجوه تشابه و تمایزند، زنان از نظر احساسات و مردان از نظر تعقل و توان جسمی قوی هستند. احکام متفاوت اجتماعی زن و مرد در اسلام، ریشه در این تفاوت دارد. سید محمدحسین طباطبایی و محمد رشیدرضا در تفاسیر خود، راز تفاوت این احکام را در تفاوت مسئولیت های هر یک در اجتماع می دانند. اختلاف نظر دو مفسر در این است که رشیدرضا دایره قیومیت در آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» را شامل تمام اوامر و نواهی شوهر می داند و طباطبایی آن را در حیطه خانواده و مسائل کلان جامعه می نگرد، در عین حال که در محیط خانواده، قائل به انحصار آن در استمتاع و حفظ عفت و اموال شوهر است؛ به نظر می رسد از سویی با توجه به عدم ولایت مطلق مرد بر زن، اوامر و نواهی شوهر را مشمول دایره قیومیت دانستن و از سوی دیگر با عنایت به صدر و ذیل و قرائن داخلی و خارجی آیه، فراتر دانستن قیومیت از امور خانوادگی، محل تأمل است.
دگردیسی انسان در خوانش صاحب المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة اصلی پژوهش پیش رو، بیان چیستی و چگونگی دگرگونی انسان در کلام وحی با خوانش و رهیافت خِرَد و ساختار اندیشة صاحب «المیزان» می باشد. همچنین این مقاله کوشیده است پرسش های پیرامون این مسئله بر اساس مبنای علاّمه طباطبائی(ره) را تبیین نماید و بر اساس داده های کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی نوشته یافته است. فرایند این برآیند رسیدن به سه دیدگاه اصلی در چگونگی دگرگونی انسان یعنی دگردیسیظاهری، روحی و نیز ظاهر و باطن انسان می باشد. در خوانش صاحب المیزان، علاوه بر تحقّق تنزّل روحی (دگردیسی اخلاقی)، مرحله ای پس از این امر یعنی دگردیسی جسمانی (دگرگونی تکوینی) نیز محقّق گردیده است. با ملاحظة این سخن که انسانیّت آنان به صورت کامل و نهایی از میان نرفته است. علاّمه تداوم این قاعده در دیگر امّت ها را ممکن دانسته است که مبنای این گفتار را در تأثیرپذیری بدن از روح در نگاه وی می توان پیگیری کرد.
نقش سند در ارزش گذاری حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث علوم حدیث کلیات سند در حدیث
نقش سند در ارزیابی احادیث معصومان علیه السلام از دیرباز کانون گفت وگوی صاحب نظران بوده است. هدف این مقاله بررسی و تبیین دیدگاه علامه طباطبایی دربارة «نقش سند در ارزش گذاری حدیث» است. حاصل پژوهش اینکه از دیدگاه علامه حدیث مخالف قرآن، مردود است؛ ازاین رو جایی برای بررسی سند آن باقی نمی ماند. بررسی سند احادیث غیرمخالف غیرفقهی، در صورت همراهی با قراین متنی می تواند نتیجه بخش باشد. تنها در احادیث فقهی، سند به منزلة قرینة مستقل به کار می آید. در نظام فکری علامه طباطبایی، به تبع نقش محدود سند در ارزش گذاری حدیث به ویژه حدیث غیرفقهی، دانش های مرتبط با سند، یعنی رجال و درایه نیز در غیرفقه به ویژه در تفسیر قرآن، جایگاه ویژه ای ندارند.
بازخوانی احادیث جری و بطن با تأملی بر مباحث روایی المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر قرآن و تفسیر در روایات
از بایسته های حدیث پژوهی، چگونگی طبقه بندی احادیث ذیل آیات قرآن کریم است. پیش از علامه طباطبایی، عالمان قرآن پژوه و حدیث پژوه به بیان نکاتی در باب فهم احادیث ذیل آیات پرداخته و بخشی از مباحث مربوط را بازگفته اند؛ اما هیچ یک از آنان به تفصیل و در حد و اندازه المیزان سخن نگفته اند. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی بوده، هدف از آن ارائه تعاریفی نسبتا جامع از جری و تطبیق و باطن و تأویل با بازخوانی احادیث جری و بطن و تأملی بر مباحث روایی المیزان به منظور شناسایی احادیث بیانگر جری و باطن قرآن است. حاصل پژوهش اینکه جری عبارت است از: بیان مصداق های آیه اعم از مصداق برتر و روزآمد و غیر آن، که در زمان نزول مخفی بوده است و باطن نیز عبارت است از بیان معانی توسعه یافته فراتر از ظاهر الفاظ و عبارات آیات و نیز بیان لایه های معنایی (معانی دقیق تر و مخفی) آیات قرآن. با این تعاریف می توان برخی احادیث مندرج در تفاسیر روایی را به لحاظ نسبت آن با تفسیر قرآن، سنخ شناسی و طبقه بندی کرد.
روش شناسى اجتهادى تفسیر قرآن به قرآن در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مهم ترین مباحث مورد توجه پژوهشگران تفسیر، داشتن روش تفسیرى از جانب مفسر و چگونگى شناخت روش وى مى باشد. هر مفسرى ناگزیر است در تفسیر خود روشمند عمل نماید. علّامه طباطبائى نیز که با کشف روابط بینامتنى آیات به تفسیر قرآن پرداخته است، از این قاعده مستثنا نبوده و با توجه به روش قرآن به قرآن اجتهادى، تفسیر «المیزان» را نگاشته است. در پژوهش حاضر، به شناخت شاخصه ها و ویژگى هاى روش تفسیرى ایشان پرداخته ایم تا به واسطه شناسایى آنها، به شناخت روش قرآن به قرآن اجتهادى دست یابیم. براى شناخت روش ایشان، به دو طریق مى توان تمسک جست: 1. سخنان و نوشته هاى وى؛ 2. تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى. با مطالعه نوشته هاى علّامه رهیافت قابل توجهى در این زمینه به دست نمى آید، اما با تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى، نگرش جامع علّامه به نظام معنایى قرآن، معناشناسى اجتهادى و روشمند، سنت محورى در روش تفسیر و استفاده از آیات غرر در تبیین و تفسیر واژگان و آیه هاى قرآنى حاصل مى گردد.
نقش غرر آیات در تفسیر المیزان با تکیه بر آیات 82و83 سوره «یس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش علّامه طباطبائى در تفسیر المیزان استفاده از آیات قرآن کریم در تفسیر دیگر آیات است. از اشاره هایى که در مقدمه و متن این تفسیر آمده است مى توان دریافت آیات غرر، آیات کلیدى قرآن کریم هستند که مى توانند راه گشاى تفسیر بسیارى از آیات قرآن و حتى کلیدى براى فهم بسیارى از روایات باشند و علّامه طباطبائى از این آیات به طرز چشم گیرى براى تفسیر آیات دیگر بهره برده است. این مقاله با روش اسنادى در گردآورى، و تحلیل و توصیف در تجزیه و تحلیل، به بررسى آیات 82 و 83 سوره «یس» (به عنوان نمونه اى از آیات غرر)، نشان مى دهد علّامه از مفاهیم این دو آیه در تفسیر آیات مرتبط دیگر، که داراى معارف مربوط به افعال خداوند و به طور خاص درباره موضوع «امر» مى باشند، بهره فراوانى برده است. درواقع، این دو آیه را اصل قرار داده و آیات مرتبط دیگر را با محوریت این آیات تفسیر کرده است.
علّامه طباطبائی و فلسفة علوم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة علوم اجتماعی درصدد بررسی چیستی، امکان، اعتبار، غایت، موضوع و روش های معتبر در علوم اجتماعی است و تعین آن متأثر از متغیرهای متعددی است. جریان مسلط تفکر و علوم غربی به تناسب هستی فردی و اجتماعی آن زمینی و مادی گرایانه است و قهراً فلسفة علوم اجتماعی هم در چنین زمینی ارتزاق خواهد کرد. از منظر علّامه طباطبائی در المیزان اصول و مفاهیم بنیادینی از قبیل: «حق» به منزلة ملاک عالم تکوین و تشریع، «غایات جوامع» به مثابه امری تأثیرگذار در هویت، قوانین و اعتباریات جوامع، «سعادت و کمال انسان» به عنوان امری عینی و مؤثر در بازشناسی نیازهای حقیقی انسان، و «عدم تمایز حقیقی جامعه با مقتضای طبیعت فردی انسان» جملگی در متن ماهیت علوم حقیقی، اعتباری و اجتماعی تأثیر خود را می نشانند. از این منظر هریک از اصول فوق دلالت هایی دارد که علوم اجتماعی و فلسفه آن را از نسبیت مفرط و سکولار خارج می کند و ظرفیت علم اجتماعی را در مفهوم سازی، توصیف، تبیین و ارزیابی جهان اجتماعی افزایش می دهد.
تحلیل هستى شناختى مصلحت در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس دیدگاه علّامه طباطبائى، «مصحلت» داراى وجودى واقعى است. داشتن وجود واقعى، به معناى داشتن مابازاى خارجى نیست، بلکه مصلحت از مفاهیم فلسفى است که منشأ انتزاع واقعى دارد. تبیین هاى گوناگونى بر واقعى بودن مصلحت ارائه شده است؛ از جمله اینکه مصلحت، امر وجودى و مستمرى است که مقتضاى طبیعت اشیاست؛ پشتوانه اعتباریات بوده، نفس حکم و فعل الهى است؛ نشانه حکیمانه بودن فعل است و ملاک حسن و خیر تکوینى مى باشد. با دقت در آثار علّامه طباطبائى، چهار نحوه هستى براى مصلحت مى توان بیان کرد: هستى واقعى خارجى، هستى منحاز از خارج و ذهن، هستى ذهنى و هستى اعتبارى. براساس دیدگاه علّامه، مصلحت داراى مراتب وجودى شدید و ضعیف است و در این نوشتار تشکیک در مصلحت را براساس مصادیق مصلحت که عبارت اند از «حقیقت اشیا»، «غایت»، «فعل» و «جامعه»، تبیین کرده، ظرف تحقق مصلحت را در دو عالم «تکوین» و «تشریع» یافتیم.
جایگاه فلسفه در روش تفسیرى علّامه طباطبائى با تأکید بر بحث فاعلیت الهى*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
این مقاله به دنبال پاسخ گویى به این پرسش است که فلسفه علّامه طباطبائى چه تأثیرى بر تفسیر ایشان گذاشته و به عبارت دیگر فلسفه چه جایگاهى در شیوه تفسیرى ایشان دارد؟ در این مقاله کوشیده ایم تا به صورت عینى و تطبیقى به این پرسش بپردازیم. در این جهت به عنوان نمونه، موضوع فاعلیت الهى را که از سویى از مباحث مهم فلسفى در طول تاریخ فلسفه بوده و از سویى از موضوعات مهم و متکرر قرآنى است در تفسیر و فلسفه علّامه بررسى و مقایسه کرده ایم. براساس نتایج این پژوهش، دانش گسترده فلسفى علّامه و استفاده آگاهانه و روشمند از آن در تفسیر، نه تنها به تحمیل معانى فلسفى بر قرآن و عبور از ظواهر الفاظ آن نینجامیده، بلکه در کنار یارى رساندن مفسر براى داشتن فهمى گسترده تر و رسیدن به لایه هاى معنایى عمیق تر، زمینه را براى التزام هرچه بیشتر به ظاهر قرآن فراهم آورده است.
بررسی تطبیقی آموزه فداء مسیحیّت در تفاسیر المنار و المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه «فداء» از جمله اعتقادات رسمی مسیحیان است که با گناه نخستین ارتباط تام دارد. نظریّه آنسلم مشهورترین تبیین از این نظریّه است. براساس این نظریّه، تمام انسان ها بر اثر گناهِ آدم، فاسد و گنهکار شدند. ازسویی، عدالت خدا اقتضا می کند مجازاتی در پی این گناه باشد و ازسوی دیگر، لازمه رحمت خدا نجات انسان است؛ ازاین رو، عیسی مسیح به عنوان خدای انسان گونه، به منظور کفّاره گناه آدم و نجات انسان به صلیب کشیده شد. تفسیر المنار با رویکردی صرفاً عقلانی و المیزان براساس تعالیم قرآنی نقدهایی جدّی بر این آموزه دارند. المیزان به نقد همه مؤلفه های فداء توجّه داشته است؛ اما بیشترین نقد المنار متوجّه تزاحم رحمت و عدالت الهی است. المنار، منکر شفاعت است و تنها راه نجات را ایمان و عمل صالح می-داند. از نظر علامه، ماهیّت شفاعت و فداء متفاوت است و عیسی، شفیع است نه فادی. به طورکلی، از نگاه قرآن و عقل، آدم گناه نکرد. صحیح نیست که به خاطر گناه یک شخص، تمام انسان ها عقوبت شوند. همه گناهان یکسان نیستند و هر گناهی به هلاکت ابدی منجر نمی شود. عدالت خدا با عفوش منافات ندارد. تجسّد خدا محال است. لازمه کفّاره شدن عیسی، لغو و بیهودگی شرایع و واقعی نبودن نظام پاداش و کیفر الهی است.
چگونگی نقد آراء فخررازی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر المیزان، به منزله میزان و سنجش بسیاری از تفاسیر دیگر است. از جمله آن تفاسیر، تفسیر مفاتیح الغیب فخر رازی است که علامه طباطبایی به طور گسترده به بررسی و نقد آن پرداخته است. در این بررسی علامه طباطبایی سه نوع دیدگاه نسبت به آراء تفسیری فخر رازی دارد: در مواردی از جمله: مطابقت با سیاق آیات قرآن، مطابقت با روایات، مطابقت نظر فخر رازی با نظر علامه، استناد به برخی از بیانات تفسیر مفاتیح الغیب، رأی فخر رازی را تأیید کرده است، در موارد متعددی از جمله: عدم تعیین معنای صحیح واژگان قرآن، عدم توجه دقیق به قواعد ادبیات عرب، ناسازگاری با سیاق آیات، عدم توجه به ارتباط بین آیات و ... نظر وی را نقد و رد کرده است و در مواردی نیز تنها به ذکر نظر رازی پرداخته است، بدون این که به تأیید یا رد آن مبادرت ورزد.
بررسی تفسیر ابعاد دعا در المیزان
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
دعا یکی از کلیدی ترین مفاهیم دینی است. رابطة انسان با خداوند در قالب مفهوم دعا نظام یافته است. بسیاری از فیلسوفان و بزرگان دینی کوشیده اند تا این مفهوم را به نیکی ترسیم کنند و از زوایای مختلف آن پرده بردارند. علاّمه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان، به این موضوع نظر کرده است. وی با واکاوی دقیقی در موضوع دعا، گره های بسیاری را از این مفهوم گشوده است. نگاه وی به مسئلة دعا، به گونه ای دقیق و به شیوه ای گام به گام ترسیم شده است تا مخاطب به زوایای مختلف این مفهوم آگاهی یابد. وی با پاسخگویی به بسیاری از پرسش های مقدّر در باب دعا، شیوه ای را نشان می دهد که هر پرسشی می تواند در آن به پاسخ مطلوب خود دست یابد. این مقاله شیوه ای را که علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان برگزیده به همراه مفهوم دعا ترسیم کرده است و آنها مورد بررسی قرار خواهد داد.
تفسیر «اولى الامر» در آیه اطاعت و پاسخ گویى به اشکالات مخالفان در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از دلایل نقلى شیعه بر اثبات امامت ائمّه اطهار علیهم السلام، آیه کریمه 59 سوره «نساء» مى باشد. این آیه از آیات چالشى و مورداختلاف میان دانشمندان و مفسران فریقین است. عامل اصلى این اختلاف، قرار گرفتن واژه «اولى الامر» در کنار دستور به اطاعت از خدا و رسول خداست. مفسران اهل سنت آراء گوناگونى را در تعیین مصداق «اولى الامر» انتخاب نموده اند، ولى دانشمندان شیعه تنها مصداق آن را امامان معصوم علیهم السلام مى دانند. یکى از مفسران بزرگ شیعه که توانسته است به خوبى از عقیده شیعه دفاع کند و به اشکلات مخالفان پاسخ مستدلى ارائه کند، علّامه طباطبائى صاحب تفسیر المیزان است. مقاله حاضر به روش توصیفى تحلیلى، این مسئله اختلافى را با تأکید بر آراء علّامه مورد بحث قرار داده است.
وثاقت معرفت عقلانى در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات انواع تفسیر وتأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
قرآن کریم با دعوت به خردورزى، از انسان ایمان به خدا، جهان غیب و زندگى مؤمنانه را طلب مى کند. اما وثاقت عقل حتى در باب جهان مشهود سخت مورد مناقشه است. در این صورت، چگونه مى توان به دعوت قرآن پاسخ مثبت داد؟! در تفسیر المیزان چه راه حلى ارائه مى شود؟ در این تحقیق، با هدف یافتن پاسخ براى پرسش هاى فوق و تأمین اعتماد نسبت به عقل و یافته هاى آن، با روش کتابخانه اى و استناد به مطالب علامه طباطبائى در المیزان و به تناسب، آثار دیگر ایشان و نیز با تحلیل منطقى روشن مى شود که استاد در عین تأکید بر بداهت مفهوم علم و تحقق مصداق آن، ضمن پاسخ به شکاکان و حس گرایان، وثاقت معرفت عقلى را اثبات مى کند و بدین ترتیب، مخاطب ایشان نسبت به اعتبار کاربست عقل براى تأمل در آیات تکوینى و تشریعى اطمینان خاطر مى یابد.
کارکردهای معرفتی قلب از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزه های تخصصی:
قلب به عنوان یکی از محوری ترین کلمات در قرآن کریم برای معرفت و رسیدن به ایمان معرفی شده است. علامه طباطبایی قلب در قرآن را در جهت جسمی آن و به معنای قلب صنوبری که در درون سینه می تپد، در نظر نگرفته است، بلکه به اعتقاد وی قلب در قرآن همان نفس یا روح انسان است. علامه طباطبایی معتقد است، قرآن قلب را در معناهایی مانند عقل، نفس و روح بیان کرده است و عباراتی مانند فؤاد، صدر و نفس در قرآن به معنای قلب استفاده شده اند. تفاوت در تعابیر قرآنی به اعتقاد علامه هرگز به معنای تفاوت هستی شناختی نیست. با این بیان قلب دارای جایگاه ها و کارکردهای متفاوتی می باشد. پژوهش حاضر در صدد بیان نظریات تفسیری علامه طباطبایی درباره کارکردهای معرفتی قلب است. برای این منظور ابتدا معنای قلب ازنگاه لغویون مورد واکاوی قرار گرفته است؛ سپس کارکردهای معرفتی که عبارت اند از عقل، سمع، علم، وحی، ذکر، فقه، از تفسیر المیزان استخراج شده و ارتباط قلب با هر کدام جداگانه مورد تحلیل قرار گرفته است. هر کدام از این کارکردها ضمن فرایندی به افزایش ادراک قلب منجر می شوند که فرایندها در این نوشتار بیان شده است.
عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عذاب استیصال به مجازات هایی گفته می شود که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیلة بیداری در آن ها مؤثر واقع نگردد، نازل می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی عذاب استیصال در قرآنمی پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد مطابق قرآن، اقوام گذشته همچون عاد، ثمود و لوط در اثر ستم و ظلم کردن، کفران نعمت و بت پرستی، فسق، تکذیب آیات الهی و انبیاء، کم فروشی، جلوگیری از دعوت انبیاء به صراط مستقیم، مقابله با دین الهی، گمراه کردن مردم از ایمان آوردن و گرویدن به انبیاء به این عذاب مبتلا شدند. برای رهایی از این عذاب، باید تقوای الهی پیشه کرد، استغفار و توبه نمود، از بت پرستی و اعمال ناشایست دست برداشت، به اعمال صالح پرداخت، نعمات الهی را به یاد آورد و شکر نمود. هر قومی در صورتی که مبتلا به این گناهان شوند و آن گناه در میان آنان فراگیر و عمومی شود و استغفار نکنند، قطعاً مبتلا به عذاب استیصال خواهند شد. وجود پیامبر (ص)و استغفار مداوم، مانع از نزول این عذاب در میان قوم پیامبر (ص)شده است. مطابق آیة 33 سورة انفال، با وجود پیامبر و استغفار، امت اسلام عذاب نمی شوند، لیکن مطابق آیة 34، آنان مستحق عذاب اَند. لذا ظاهر این دو آیه متنافی به نظر می رسد. علامه طباطبائی در حلّ تعارض آیات با توجه به سیاق بر آن است که آیات 32 و 33 سورة انفال همزمان نازل نشده است. وی آیة 32 را ناظر به عذاب استیصال و آیة 33 ناظر به عذاب کشته شدن می داند. علامه طباطبائی معتقد است که عذاب استیصال زمانی فرامی رسد که امت اسلام استغفار را ترک می کند و عذاب بر آنان محقق می شود.
هدف غایى تربیت اخلاقى در قرآن از منظر تفسیر «المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تربیت اخلاقى» عبارت از فرایند زمینه سازى و آموزش و به کارگیرى راه کارهاى معرفتى و انگیزشى و عملى و رفع موانع به منظور تزکیه نفس و رشد و شکوفایى انسان براى نیل به کمال نهایى است. براى تربیت اخلاقى، اهداف متعددى در ابعاد بینش، گرایش و رفتار آدمى ترسیم مى شود که در مجموع، همه این اهداف در راستاى هدف نهایى واحدى قرار مى گیرد. هدف پژوهش حاضر ارزیابى برخى دیدگاه هاى مطرح شده براى هدف غایى و تبیین تعابیر ناظر به آن و واکاوى ارتباط و نسبت بین آنها و در نتیجه، بیان هدف غایى براى تربیت اخلاقى در قرآن کریم از نگاه تفسیر المیزان است. پژوهش حاضر با روش توصیفى و تحلیلى، به این موضوع پرداخته است. عناوین «هدایت»، «عبادت»، «سعادت»، «فوز» و «فلاح»، «رحمت»، «قرب» و «رضوان الهى» در قرآن کریم، مشیر به هدف واحد نهایى است. با بررسى نسبت این تعابیر با یکدیگر و تبیین نقش مقدمى بودن برخى از آنها نسبت به برخى دیگر، نیل به قرب و رضوان الهى به عنوان هدف غایى تربیت اخلاقى، حاصل پژوهش حاضر است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و علامه فضل الله درباره تفسیر آیه شقّ القمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموم مفسران از جمله علامه طباطبایی بر این باورند که آیه « اِقْتَربَتِ الساعَةُ وَ انْشَقَّ القَمَرُ [قمر:1] هنگام قیامت نزدیک شد و ماه شکافت» ناظر به معجزه شق القمر است که در زمان پیامبر خاتم (ص)تحقق یافته است. در مقابل، اندکی از مفسران از جمله سید محمدحسین فضل الله (صاحب تفسیر مِن وَحیِ القرآن) بر این باورند که این آیه به شکافته شدن ماه در قیامت اشاره دارد و روایاتی که تحقق آن در زمان پیامبر (ص)را مطرح کرده اند قابل اتکا نیستند. علامه طباطبایی در المیزان از نظریه مشهور دفاع کرده اما فضل الله آن را نقد کرده و دفاعیات صاحب المیزانرا ناکافی دانسته است. در این نوشتار با استناد به شواهد قرآنی و تاریخی نشان داده شده است که نظریه مشهور با اشکال هایی مواجه است و نظریه فضل الله و شماری از عالمان مسلمان که انشقاق قمر را از رویدادهای هنگام قیامت می دانند قوی تر است.
بازپژوهی کارکردهای سیاق در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روش تفسیر قرآنبه قرآن، یکی از قراین مقالیّه برای فهم آیات، توجه به سیاق آن هاست. از این رو، علامه طباطبائی که در تفسیر المیزانبه روش تفسیر قرآنبه قرآنعنایت ویژه ای داشته، به سیاق آیات اهمیت فراوانی داده است، آن سان که بالغ بر 2111 بار قاعدة سیاق را در فهم و تبیین آیات و روایات به کار گرفته است. برخلاف پژوهش های پیشین که تنها بخشی از کارکردهای سیاق را در المیزانتحقیق کرده اند، این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به احصا و بررسی دقیق تمام استعمال های سیاق در این تفسیر پرداخته است و کارکردهای آن را در دو محور کلان ایجابی و سلبی سامان داده است. در محور کارکردهای ایجابی، چهارده کارکرد مختلف سیاق، از جمله بیان احکام شرعی، تاریخ گذاری آیات، تبیین مبهمات، تبیین مفهوم آیات، تبیین و تعیین معنای واژگان و... به دست آمد و در محور کارکردهای سلبی سیاق نیز سه رویکرد نسبت به سیاق تبیین گردید.
کارکردی دیرآشنا، اما ناگفته از دانش مکّی و مدنی (رهیافتی بر اساس تفسیر المیزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش مکی و مدنی همچون برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی با هدف اثرگذاری در تفسیر قرآن و خدمت به فهم آن شکل گرفته است. اما در عمل، «نقش آفرینی این دانش در تفسیر» به برشمردن چند فایده در کتب علوم قرآن محدود گشته و در لا به لای هزاران صفحه تفسیر ناپیدا مانده است؛ از این رو، برای نمایاندن چگونگی و گستره اثرگذاری این دانش در پیشبرد مباحث تفسیری و نیز آموزش نحوه به کارگیری آن در فهم آیات، لازم است مراجعه ای دوباره به منابع تفسیری صورت گیرد. بررسی دامنه کارکردهای دانش مکّی و مدنی در تفسیر نشان می دهد که شناخت مکّی و مدنی در مقوله «نقد» در تفسیر اثرگذار بوده است. این کارکرد فراتر از فوائدی است که در کتب علوم قرآنی برای دانش مکّی و مدنی برشمرده می شود. شناخت مکّی و مدنی در مقوله نقد در تفسیر المیزان در دو شکل، با ساز و کاری کاملاً متفاوت دیده می شود: نخست نقد «جزءنگر» و دیگر نقد «کل نگر». نمونه های هر یک از این دو شکل نقد را می توان در سه حوزه «نقد روایت»، «نقد آراء تفسیری» و «نقد نسخ آیه» در تفسیر المیزان بازیافت...