مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۱۴٬۷۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Aim and Background: The factors of complicated grief are unclear, and many studies have referred to it as a socio-cultural phenomenon. Therefore, the present research aims to study the risk factors of complicated grief qualitatively.Method: This investigation's theoretical framework and research methodology were based on quality and phenomenology type. The study included grieving participants (n=15) and psychologists (n=4) specialised in grief and loss counseling. Data was collected through in-depth interviews from December 10, 2022, to April 30, 2023, using purposive sampling (n = 19), and data saturation determined the sample size. Interviews were conducted either online or face-to-face by one well-trained researcher, depending on the participants' convenience. The interviews were conducted in 4 sessions, each lasting about 60–90 min, and simultaneously collected and analyzed the data. The analysis approach of this study was grounded theory.Results: After transcribing and documenting the interview content, revisited the coding process, yielding 230 distinct codes, and carried out the selective and axial coding processes after extracting the codes. Researchers categorized the codes whittled down to 52 primary codes. These were then divided into three theme clusters (psychological, social, family, and cultural factors). psychological factors such as loss, social factors such as lack of social support, and cultural factors such as wrong comforting behaviors can be effective in complicated grief.Conclusion: This study suggests that various psychological, cultural, and social determinants contribute to the evolution of grief into a pathological condition, making it a cultural and social phenomenon.
نقش پلنیوم گیجگاهی در پردازش مشخصه های شخص و شمار در افراد دوزبانه: شواهدی از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
285 - 318
حوزههای تخصصی:
پلنیوم گیجگاهی یک ناحیه مغزی است که درون شیار سیلوین و بخش خلفی قشر شنوایی (شکنج هشل) قرار گرفته و به سبب همپوشانی اش با ناحیه ورنیکه، به عنوان کانون کارکردی شبکه زبان قلمداد می شود. پژوهش های بسیاری اهمیت ویژه پلنیوم گیجگاهی چپ را در انواع فرایندهای شنیداری و زبان -ویژه نشان داده اند. شواهد دیگری نیز بر دخالت پلنیوم گیجگاهی راست در توجه شنیداری و تکالیف محرک محور دلالت دارد. با وجود حجم گسترده بررسی های انجام شده درباره نقش پلنیوم گیجگاهی، هنوز میزان دخالت این ناحیه مغزی در دوزبانگی در هاله ای از ابهام قرار دارد. افزون براین، نگارندگان علاقمندند تا نقش پلنیوم گیجگاهی را در مطابقه شخص-شمار در دوزبانه ها پیگیری کنند. به این منظور، تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دوم شان را به صورت رسمی در سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. برمبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با الگوی زبان گردانی جایگزین را به هنگام گرفتن تصاویر اف.ام.آر.آی اجرا کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در طول اجرای یک آزمون دوزبانه، دخالت پلنیوم گیجگاهی چپ در مقایسه با پلنیوم گیجگاهی راست در مطابقه شخص-شمار بیشتر بود. همچنین، بدون در نظرگرفتن نوع زبان مورد پردازش، آزمایش فعلی نشان داد که در ناحیه پلنیوم گیجگاهی، جمله های دارای مشخصه شمار فعالیت بیشتری را در مقایسه با جمله های دارای مشخصه شخص ایجاد کردند که دال بر پردازش متمایز زیرساختی عبارات ارجاعی و ضمیرها در این ناحیه مغزی است.
نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی درد روانی در رابطه بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 بودند. 419 نفر به روش دردسترس در این مطالعه مشارکت داشتند و به مقیاس درد روانی اورباخ و میکولینسر (OMMP؛ اورباخ و همکاران، 2003)، مقیاس خودشناسی انسجامی (ISKS؛ قربانی و همکاران، 2008) و پرسشنامه اظهارات مربوط به خودآسیبی (ISAS؛ کلونسکی و گلن، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج نشان داد که اثرمستقیم خودشناسی انسجامی بر رفتارهای خودآسیب رسان به طور منفی معنادار بود؛ در مقابل درد روانی به طور مثبت بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر مستقیم داشت. همچنین نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی به طور منفی بر درد روانی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که درد روانی بین خودشناسی انسجامی و رفتارهای خودآسیب رسان به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خودشناسی انسجامی به صورت مستقیم و با میانجی گری درد روانی بر رفتارهای خودآسیب رسان اثر دارد.
طراحی الگوی مدیریت بحران با رویکرد مدیریت دیسترس اخلاقی با روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
137 - 160
حوزههای تخصصی:
در دنیای پیچیده و پویای امروز، سازمان ها به طور فزاینده ای با بحران های مختلفی مواجه می شوند که ازجمله آن ها می توان به بحران های طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اشاره کرد. این بحران ها نه تنها به عملکرد و بقای سازمان ها تهدید وارد می کنند، بلکه بر سلامت روان و رفاه کارکنان نیز تأثیرگذار هستند. یکی از مهم ترین چالش هایی که سازمان ها پس از وقوع بحران با آن مواجه می شوند، مدیریت دیسترس اخلاقی در میان کارکنان است. لذا هدف پژوهش طراحی الگوی مدیریت بحران با رویکرد مدیریت دیسترس اخلاقی با روش آمیخته می باشد. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفت. جهت شناسایی مؤلفه های الگو، از روش کیفی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، 15 نفر از خبرگان که ستادان هیئت علمی رشته مدیریت دولتی و مدیران ارشد علوم پزشکی ایران که به روش هدفمند انتخاب شدند. تحلیل بخش کیفی از روش تحلیل داده بنیاد و با نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. در بخش کمی جهت برازش الگوی طراحی شده، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار PLS استفاده شد. جامعه آماری کمی شامل 245 نفر از مدیران و کارشناسان و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مبتنی بر یافته های کیفی بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. بخش کیفی نشان داد 7 مقوله اصلی شامل: استرس شغلی، دیسترس اخلاقی، مدیریت بحران، وضعیت بیماری کرونا، استراتژی سازمان، اخلاق حرفه ای، فرسودگی شغلی و 15 مقوله فرعی شناسایی شد. بخش کمی نیز مشخص شد بین مدیریت بحران با رویکرد مدیریت دیسترس اخلاقی و عوامل رابطه معنی داری وجود دارد و الگوی طراحی شده از تناسب قابل قبولی برخوردار است. مدیریت بحران با رویکرد مدیریت دیسترس اخلاقی، می تواند به بهبود عملکرد سازمان ها، افزایش رضایت مندی کارکنان و درنهایت، افزایش تاب آوری جامعه کمک می کند.
به کارگیری رویکرد ترکیبی تحلیل عاملی و دیمتل فازی برای ارزیابی فاکتورهای BPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
467 - 490
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فاکتورهای مدیریت فرآیندهای کسب وکار در سازمان بورس اوراق بهادار با رویکرد تحلیل عاملی و دیمتل فازی است. به این منظور، ابتدا با مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان، متخصصان و تحلیل گران سازمان بورس اوراق بهادار، 10 عامل کلیدی و بحرانی در موفقیت سیستم BPM شناسایی و 10 فرضیه مرتبط پیشنهاد شد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش در خصوص بررسی و استخراج عوامل نهایی تاثیرگذار بر اجرای سیستم BPM، شامل نظرات کلیه کارکنان شرکت های کارگزاری زیر نظر سازمان بورس اوراق بهادار به تعداد 400 نفر است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده است و مطابق جدول مورگان و فرمول ذکرشده، اندازه نمونه برابر با 196 نفر می باشد که در این پژوهش، پرسش نامه طراحی شده در اختیار 250 نفر از مدیران، خبرگان و کارشناسان سازمان مذکور قرار گرفت تا دیدگاه ها و نظرات خود را در خصوص تاثیرگذاری این عوامل اعلام نمایند. هم چنین جامعه آماری در رابطه با ارزیابی و تعیین شدت روابط میان عوامل کلیدی و در نهایت اهمیت و رتبه آن ها (از نظر مجموع شدت تاثیرگذاری و تاثیرپذیری) با استفاده از تکنیک دیمتل فازی، 80 نفر از مدیران و متخصصان با حداقل مدرک کارشناسی و 15 سال سابقه کار در شرکت های کارگزاری سازمان بورس اوراق بهادار تهران است که در نهایت از نمونه 50 نفری این جامعه برای ارزیابی عوامل استفاده شد.یافته ها: خروجی تحلیل عاملی، نشان داد که ده عامل در پیاده سازی سیستم موثر هستند. بر مبنای خروجی نهایی تکنیک دیمتل فازی، عامل فرهنگ سازمانی در بالاترین اولویت و کاهش ترس و نگرانی در سازمان در پایین ترین اولویت از نظر تاثیرگذاری در پیاده سازی سیستم BPM در سازمان قرار گرفت.اصالت/ارزش افزوده علمی: در این پژوهش عوامل تعیین کننده در BPM سازمان موردمطالعه شناسایی شده و روابط تاثیرگذاری و تاثیرپذیری میان عوامل جهت بهبود فرآیند سازمان تبیین شده است.
عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۱
7 - 26
حوزههای تخصصی:
بین المللی شدن دانشگاه ها، مهاجرت دانشجویی، و تعدد دانشجویان بین المللی از فرهنگ های مختلف، سطح بالاتری از ارتباطات، تعاملات و تعهدات انسانی را به وجود آورده است، که این مسئله علاقه دانشمندان به مقوله فرهنگ پذیری و تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و روانی آن را تحت تأثیر قرار داده است. فرایند فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی به دلیل عوامل متعددی استرس زا شناخته شده است. در حقیقت، تعامل میان این دانشجویان و جامعه میزبان نقش مهمی در سازگاری بین فرهنگی آنان دارد. بااین حال، پژوهش های محدودی، چنین تعاملی را در بررسی فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی موردبررسی و ارزیابی قرار داده اند. لذا هدف اصلی این پژوهش احصاء و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در راستای تسهیل شرایط زندگی و بهبود عملکرد تحصیلی این دانشجویان در ایران بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با تکیه بر مفهوم فرهنگ پذیری، به بررسی همسویی دانشجو و دانشگاه در ابعاد مختلف به عنوان پیش بینی کننده های سازگاری روان شناختی دانشجویان بین المللی در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل 56 نفر از دانشجویان بین المللی مشغول به تحصیل در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران بود که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های به دست آمده علاوه بر تحلیل شاخص های توصیفی، از تحلیل آماری نیز استفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن بود که عامل هنجارهای ارزشی، درصد فرهنگ پذیری را در این دانشجویان تبیین می کند. همچنین نتایج تحلیل نشان داد که در بین دانشجویان دختر و پسر در عامل شیوه های زندگی تفاوت معناداری وجود دارد که خود در فرهنگ پذیری نقشی اساسی دارد.
تأثیر متقابل تخصص صنعت حسابرس و حاکمیت هیئت مدیره بر به موقع بودن گزارشگری مالی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴ (جلد ۱)
304 - 322
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر متقابل تخصص صنعت حسابرس و حاکمیت هیئت مدیره بر به موقع بودن گزارشگری مالی در نمونه ای مورد مطالعه از شرکت های بورسی را هدف گذاری نموده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر نوع داده کمی، ازنظر منطق اجرا استقرایی و ازنظر نحوه اجرا توصیفی-همبستگی می باشد. در این تحقیق از منابع مختلفی ازجمله کتب، مقالات داخلی و خارجی و اینترنت استفاده شده است. روابط بین متغیرها با استفاده از مدل همبستگی و رگرسیون چندگانه با رویکرد پانل پویا آزمون شده است. ابتدا داده های گردآوری شده در نرم افزار اکسل طبقه بندی و پس از ساماندهی و محاسبه متغیرها، جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار آماری R بهره گرفته شد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، نمونه آماری از شرکت های پذیرفته شده در صنایع منتخب از بورس اوراق بهادار تهران به روش جامعه در دسترس طی سال های ۱۳۹۲-۱۴۰۱ در نظر گرفته شد. بر اساس تحلیل آماری نتایج در سطح خطای پنج درصد نشان داد: بین حاکمیت هیئت مدیره و به موقع بودن گزارشگری مالی رابطه معنی داری وجود دارد. حسابرسان متخصص در صنعت رابطه بین حاکمیت هیئت مدیره و به موقع بودن گزارشگری مالی را تعدیل می کند.
دیگریِ ایرانی در رمان المایسترو سعد القرش برمبنای نظریه خود و دیگریِ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به «دیگری» شالوده ارتباط میان فرهنگ های مختلف با موضوعات متنوع است؛ از این رو دیگریِ ایرانی، یکی از آن «دیگری»ها به شمار می رود. رمان المایسترو رمانی دیالوگ محور است که در آن فرهنگ های متفاوت به چشم می خورد. نظریه خود و دیگری میخائیل باختین، فضای مناسبی برای حضور پررنگ دیگری در شکل دادن به خود است. تصویرشناسی یکی از نظریه های بسیار گسترده حوزه ادبیات تطبیقی است که در آن «دیگری» نقش ویژه ای دارد. همچنین میان تصویرشناسی نظریه خود و دیگری، میخائیل باختین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. سعد القرش، نویسنده برجسته مصری است که رمان المایسترو را با ترکیبی از فرهنگ های گوناگون نوشته است. دیگریِ ایرانی یکی از مصادیق فرهنگ های پرداخته شده در رمان المایسترو است که اهمیّت دیگری در برابر خود را مورد تأیید قرار می دهد. در این پژوهش «خود» مفهوم سیالی دارد؛ به گونه ای که گاهی ایرانی و یک عرب به عنوان خود در برابر دیگری است؛ همان گونه که یک غربی به مثابه خود در برابر دیگری قرار می گیرد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، دیگریِ ایرانی را در رمان المایسترو با تطبیق بر نظریه خود و دیگری میخائیل باختین نقد و بررسی کند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که میان تصویرشناسی و نظریه باختین، پیوندی ناگسستنی برقرار است؛ بنابراین رمان المایسترو بستر مناسبی برای مطالعات نقد فرهنگی و میان رشته ای، به ویژه فرهنگ ایرانی به شمار می آید که در آن ایدئولوژی های مخالف و موافق، بدون دخالت نویسنده آورده شده که از برجسته ترین مبانی نظریه باختین است. این پژوهش، خوانشی نو از ادبیات تطبیقی براساس نظریه خود و دیگری باختین در رمان المایسترو ارائه می د هد.
بررسی مقایسه ای شیوه نامه تخصیص اعتبار پژوهشی (گرنت) اعضای هیأت علمی در دانشگاههای دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
28 - 47
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه ای و توصیف وضعیت مفاد و محتوای آیین نامه های اعتبار ویژه (گرنت) اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی دارای آیین نامه اعتبار پژوهشی ویژه خود، با یکدیگر و با آیین نامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی، از نظر ماهیت یک پژوهش کیفی و از نظر روش یک مطالعه توصیفی تطبیقی است که برای انجام آن از اطلاعات و اسناد مرتبط در دانشگاههای منتخب و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشگاههای دولتی کشور بوده اند که دارای آیین نامه اعتبار ویژه اعضای هیأت علمی خود بوده اند، که از بین آنها پنج دانشگاه (شهید بهشتی، تهران، تبریز، شیراز و فردوسی مشهد) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. یافته ها: تفاوت ها و شباهت های بین آیین نامه های اعتبار ویژه دانشگاههای مورد بررسی و آیین نامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در پنج حیطه موضوعی و 53 شاخص شناسایی و دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد آیین نامه های اعتبار ویژه اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی، با آن که پایه و اساس تدوین و تنظیم آنها آیین نامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است، اما در بسیاری از موارد با یکدیگر متفاوت هستند و در عمل متناسب با فرهنگ و فلسفه خاص ارزش گذاری فعالیت های پژوهشی اعضای هیأت علمی هر دانشگاه تنظیم و تصویب شده اند.
تأثیر جذابیت مقصد بر رفتار مسئولانه زیست محیطی کوهنوردان با نقش میانجی دلبستگی به مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۷)
183 - 153
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با افزایش حضور گردشگران در مناطق گردشگری، تا حدی انتظار می رود که تهدیدهای بالقوه ای برای زیستگاه طبیعی به وجود آید. به همین دلیل، یافتن راهکارهایی برای افزایش میزان حضور گردشگران با رفتار مسئولانه به دغدغه بسیار مهمی برای به حداکثر رساندن پایداری گردشگری تبدیل شده است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر جذابیت مقصد بر رفتار مسئولانه زیست محیطی کوهنوردان با نقش میانجی دلبستگی به مکان بود.روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی و به لحاظ گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری همه کوهنوردان در قله تل انبار در سال 1401 بودند. برای برآورد حجم نمونه به دلیل نامشخص بودن تعداد جامعه آماری، از نظریه کلاین (2014) بهره گرفته شد. ابزار تحقیق سه پرسشنامه استاندارد جذابیت مقصد، رفتار مسئولانه زیست محیطی و دلبستگی به مکان چنگ و همکاران (2013) بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط صاحب نظران و پایایی نیز با استفاده از شاخص های آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. در مجموع 203 نفر به صورت بی نقص و به شیوه در دسترس به پرسشنامه ها پاسخ دادند. از مدلسازی معادلات ساختاری شامل تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی روابط بین متغیرهای مدل تحقیق در سطح اطمینان 99/0 معنادار هستند و تمامی روابط بین متغیرهای مدل مورد تأیید قرار گرفتند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از این است که ب یش از 49 درصد جذابیت مقصد بر رفتار مسئولانه زیست محیطی از طری قِ غیرمستقیم و متغیر دلبستگی به مکان تبیین می شود.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که ایجاد آگاهی زیست محیطی بیشتر در بین گردشگران و القای رفتار مسئولانه از نظر زیست محیطی، پیش شرط ضروری برای گردشگری است.
تأثیر تمرین پرتاب دارت با دست غیربرتر بر درصد انتقال دقت پرتاب، تغییرپذیری و هماهنگی حرکتی دست برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین پرتاب دارت با دست غیربرتر بر درصد انتقال دقت پرتاب دارت، تغییرپذیری و هماهنگی حرکتی دست برتر بود.روش پژوهش: در یک طرح نیمه تجربی، 24 دانشجوی واجد شرایط به صورت تصادفی در گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی طی 12 جلسه در پنج دست کوشش 10 تایی، پرتاب دارت با دست غیربرتر را انجام دادند و گروه کنترل تمرینی نداشتند. برای بررسی هماهنگی و تغییرپذیری اندام در پیش و پس آزمون از دستگاه IMU Noraxon و برای اندازه گیری دقت از معیار خطای شعاعی استفاده شد. داده های تغییرپذیری و هماهنگی با مدل برنامه نویسی SPM در محیط متلب و از آنالیز واریانس با اندازه های تکراری دوعاملی برای بررسی داده های رفتار در سطح معنا داری 0/05 استفاده شد. یافته ها: خطای شعاعی کاهش معنا دار 27 درصدی داشت (0/002=P) و تغییرپذیری حرکتی دست برتر در بازه 20 تا 50 درصدی حرکت پس از تمرین کاهش معنا داری را نشان داد (0/05>P)؛ اما هماهنگی حرکتی در گروه تجربی پس از جلسات تمرین تفاوت معنا داری نداشت (0/05 <P). در نتیجه درصد انتقال دقت پرتاب دارت در گروه تجربی افزایش یافت.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق، انتقال از اندام غیربرتر به اندام برتر را نشان داد. دقت پرتاب دارت در دست برتر افزایش یافت که با کاهش در میزان تغییرپذیری حرکتی دست برتر آزمودنی ها همراه بود. بنابراین به مربیان و تراپیست ها توصیه می شود در صورت آسیب اندام برتر با تمرین اندام غیربرتر از افت عملکرد افراد جلوگیری کنند.
Subjective Holism and the Problem of Consciousness(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
135 - 150
حوزههای تخصصی:
How does unconscious matter become conscious? How does our physical part, which lacks consciousness, have such a subjective quality? This is the explanatory gap in the problem of consciousness or the hard problem of consciousness which comes from a physicalist (eliminativist physicalism) point of view. From the opposite point of view, that is, dualism, the mind-body problem has led to the problem of consciousness and the explanation of how our unconscious physical (matter) part (substance) is related to our conscious mental part (substance). If the problem of consciousness is the result of such views (eliminativism and dualism), is it possible to adopt a different perspective so that the problem does not arise at all? Or find a solution for it (maximum answer) or at least determine the right way to solve the problem (minimum answer)? The current research goes into this issue by adopting subjectivism and holism to make its subjective holism theory. Therefore, it gives a positive (maximum and minimum) answer to the above questions.
ارزیابی تأثیر جنسیّت مفسّر در برداشت از متن؛ مطالعۀ موردی آیۀ 34 سورۀ نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر به دنبال امکان سنجی برداشت و خوانش مردانه در آیات حوزه زن در طول تاریخ بود و مدل مواجهه قرآن با جنسیت زن، متناظر با گفتمان پیش از اسلام را به عنوان مبنای سدّ خوانش جنسیتی بازشناسی کرد. روش: پژوهش حاضر با ابزار گردآوری اسنادی- کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و سطح تحلیلِ تحلیل محتوا به سرانجام رسیده است. یافته ها: بررسی دیدگاه مفسّران از قرن دوم تا چهاردهم، بیانگر تأثیر جنسیت در برداشت از متن و در نتیجه، خوانش مردانه در مطالعه موردی بود؛ به طوری که از قرن دوم تا سیزدهم به سبب گفتمان، دوره و بوم مفسّران، خوانشهای برتری جنسیتی مشهود است و در قرن 14 و 15، به سبب تعدیل گفتمانی، برتری جای خود را به تفاوتهای جنسیتی بدون ملاک برتری داده است. نتایج: توجه مفسّر یه این نکته که جنسیت زن در جاهلیت پایین بوده و خداوند مهندسی مخصوص و سبک فراجنسیتی جایگاه جنسیت زن را ارتقا داده است و در منظومه دینی و زندگی زناشویی، اقتصادی و سیاسی برای زن، بر خلاف گفتمان موجود، هویت سازی کرده است، می تواند سد خوانش جنسیتی باشد. برداشت فراجنسیتی از آیه 34 نساء بر اساس سیاق، نافی خوانشهای برتری جنسیتی است.
مفهوم «قانون» در اندیشه سیاسی فرانسیسکو سوارز؛ گذار از حاکمیت کلیسا به حاکمیت مردم در عصر رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
2463 - 2481
حوزههای تخصصی:
دوره رنسانس، تجلی گاه اندیشه های متضاد و گوناگون است. فیلسوفان، ادیبان، هنرمندان، سیاستمداران هریک ترکیبی از دوران کلاسیک و مدرن بودند. در این دوره گذار هم بحث حاکمیت کلیسا بود و هم بحث حاکمیت مردم، هم از الهیات مسیحی سخن گفته می شد و هم فلسفه یونانی. اندیشمندان این دوره نیز نمود این دوره گذار بودند. فیلسوفان سیاسی این دوره از ماکیاولی تا هابز نقش برجسته ای در زمینی کردن نگاه به سیاست داشتند. اگر این فیلسوفان قله فلسفه سیاسی این دوره بودند، فیلسوفان دیگری بودند که به مثابه دامنه کوه فلسفه مدرن شناخته می شود و با شناخت بهتر اندیشه آنها، فهم ما از بنیان های فلسفه مدرن روشن تر می شود. فرانسیسکو سوارز از آن دسته فیلسوفانی بود که هم پای در الهیات مسیحی و هم دل در گرو فلسفه یونان داشت. اندیشه او نمود گذار اندیشه سیاسی از آسمان به زمین است. در این مقاله با هدف شناخت «قانون» در اندیشه سیاسی این فیلسوف اسپانیایی که تاکنون هیچ پژوهشی در زبان فارسی صورت نگرفته است، به دنبال پاسخگویی به این مسئله است که مفهوم قانون چه تعریفی در اندیشه سوارز دارد و این تفکر چه تأثیری در گذار به حاکمیت مردم داشته است؟ روش مورد بررسی بر مبنای روش زمینه-متن محور اسکنیر خواهد بود.
Challenges and Opportunities of Public Participation in Disaster Management Policies in IRCS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: Considering the high number of incidents and disasters in Iran and the importance of the issue, this research investigates the challenges and opportunities of people's participation in the implementation of disaster management policies in the Iranian Red Crescent Society (IRCS). METHOD: The research is applied in terms of purpose and mixed in terms of method. In the first stage, structured interviews were conducted with 20 experts and informants in the field of disaster management. Then, data was analyzed through content analysis and open coding, and components of challenges and opportunities were extracted using Maxquda software. Finally, a researcher-made questionnaire for challenges and opportunities based on the findings of the qualitative part was design and its validity and reliability using was confirmed by experts and Cronbach's alpha respectively and were distributed among 365 managers and employees related to disasters. FINDINGS: According to the findings, in the qualitative section, the main challenges include coordination and organization, lack of people’s participation in decision-making, conflict of interests, participation sustainability, level of knowledge and awareness, and resistance to change, as well as the opportunities include increasing efficiency and effectiveness, the use of local knowledge, strengthening the sense of responsibility, communication improvement, cost reduction and strengthening social solidarity. The results of quantitative part, showed that strengthening the sense of responsibility, use of local knowledge and communication improvement with an average of 11.86%, 10.38% and 9.46% respectively of the most important opportunities and conflicts of interest, the level of knowledge and awareness and coordination and organization with an average of 10.43%, 9.37% and 9.35% respectively are the most important challenges. CONCULSION: The results showed that solving the challenges and strengthening the opportunities for people's participation will lead to the success and effectiveness of the implementation of the policies and will lead the society to the direction of prosperity, prevention of wastage of resources, casualties’ reduction and sustainable development. Thus, it is suggested to develop educational programs, strengthen organizational structures, etc. in order to improve people's participation in disaster management.
The Role of the International Red Cross and Red Crescent Movement in Promoting the Culture of Peace and Cooperation in the Middle East in 2000-2022(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: The Middle East has always been known as a region full of tension and chaos, and especially in the last two decades, it has been involved with all kinds of insecurity, violence, war, terrorism, etc. This research was conducted with the aim of investigating the role of the International Red Cross and Red Crescent Movement in promoting the culture of peace and cooperation in the Middle East during the period from 2000 to 2022. METHODS: The current research is of a secondary type, which was conducted in the form of a Narrative Review and data with related topics were reviewed and collected from domestic databases such as Magiran, Noormags, SID and RCS, as well as IFRC and ICRC. FINDINGS: The findings of the research indicate that the International Red Cross and Red Crescent Movement has promoted the culture of peace and cooperation in the Middle East countries in various ways, such as: providing health care services, managing war dead bodies with dignity, cash aid to local communities in need and the impoverished, inviting the warring parties to peace and respecting the humanitarian rights of civilians, supporting the human rights of ethnic and religious minorities, helping to provide the minimum essential needs of war refugees, following up and helping to settle war-affected immigrants, dealing with the affairs of prisoners and prisoners of war, trying to find missing people, dealing with the separation of families and missing children, providing clean water and food packages for the people, and encouraging the activists of the conflicts to avoid mistreatment of detainees, not to use chemical, biological, nuclear weapons and mines, and to avoid attacking civilians. CONCLUSION: The International Red Cross and Red Crescent Movement with all its elements and components (such as International Federation of Red Cross and Red Crescent (IFRC), International Committee of the Red Cross (ICRC) and National Societies of Red Crescent and Red Cross) has tried to be effective in political stability and promoting peace and cooperation between political and social groups in the Middle East countries by protecting the life and dignity of war victims and helping the injured as well as reducing violence and terrorism, and play a role in creating reconciliation between "inherent human dignity" and "military necessity".
التمثّل الاجتماعی للسلطه البطریارکیه فی روایتی نحیب الرافدین وکان لفریدون ثلاثه أبناء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهدف البحث إلى الکشف عن التمثلات الاجتماعیه للسلطه البطریارکیه فی الروایه العراقیه المتمثله (نحیب الرافدین) لعبد الرحمن مجید الربیعی(1939) ومقارنتها بالروایه الفارسیه لعباس معروفی (1957) (کان لفریدون ثلاثه أبناء). إنّ الدراسه غیر معنیه بالمستوى الجمالی فی البنیه السردیه. وإنما معنیه بالمنطقه الثقافیه وتسرّباتها فی النص السردی. وحین نقرأ التمثلات فهذا یعنی سنرکز على التمثل بوصفه تقمصّاً واعیاً یقوم على التبنی الخطابی الفاضح للظواهر المجتمعیه والثقافیه، وحین یحمل العنوان ثیمه السلطه البطریارکیه فلأنها تعنی تلک السلطه الأبویه التی شاعت فی سبعینیات القرن الماضی فی الدراسات النسویه والذی یعنی هیمنه السلطه الذکوریه على المجتمع فی ظل عوامل مرجعیه تراکمیه. وتترکز أهمیه الموضوع فی الکشف عن مفهوم الأبویه المهیمنه بکل تجلیاتها وممارساتها بوصفها سلطه (أب، وشیخ عشیره، الحاکم، وسلطه الدوله وغیرها، والکشف عن العلاقه بین الروایه العراقیه والإیرانیه فیما یخص التوجه الروائی نحو فضح السلطه البطریارکیه بکونها ظاهره من الظواهر الثقافیه السائده فی المجمتعین) بالمنهج الثقافی المقارن حسب المدرسه الأمریکیه عن الأنساق المضمره والظواهر الثقافیه المتمثله فی النص الجمالی. وتشیر النتائج المستخلصه إلى أن التمثل الاجتماعی للسلطه البطریارکیه تظهر فی عده محاور منها الفضاء الزمکانی المشترک للنساء وبالتالی الأحداث الاجتماعیه المشترکه التی تتشابه إلى حد کبیر جداً فی الروایتین کذلک المظاهر المارکسیه والتی تتمثل بالاغتراب والفقر فی الروایه. فی روایه نحیب الرافدین یشیر الراوی إلى المصریین فی العراق وأیضاً ظاهره الطبقیه، بینما رکز معروفی على الفقر خارج الفضاء البلد وبتأثیر مباشر من الفکر المارکسی السیاسی، أمّا عن العلاقات العاطفیه فرکز الروائیان على مسأله الغریزه الحسیه وبصراع سلطه اجتماعیه متداخله وکشف الربیعی ذلک بصراع اجتماعی و دینی فی فضاء شرقی، ولکن معروفی أشار إلى السطه الاجتماعیه أکثر فی الفضاء الغربی.
تدوین الگوی اثر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید مجدد محصولات ورزشی و ارتباط اجتماعی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، استفاده از رسانه های اجتماعی یکی از اثر بخش ترین راه کارها برای تأیید محصولات و خدمات شده است. در واقع با ظهور شبکه های اجتماعی، سبکی جدیدی در تعاملات و نحوه ارتباطات بشر در سراسر دنیا به وجود آمده است. این تغییر سبک در حوزه هایی مانند بازاریابی و رفتار مصرف کننده، منجر به تمرکز و توجه بیش از پیش به مشتری شده است. هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی اثر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید مجدد محصولات ورزشی و ارتباط اجتماعی پایدار در بین مشتریان فروشگاه های محصولات ورزشی سطح شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 320 نفر از مشتریان محصولات ورزشی فروشگاه های سطح شهرکرمانشاه بودند که با استفاده از روش تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران، 175 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها استفاده از پرسشنامه چن و لین (2019)، بود. در این پژوهش روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از روایی همگرا و واگرا مورد تأیید 10 نفر از اساتید و کارشناسان حوزه بازاریابی ورزشی قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز در این پژوهش 86/0 گزارش شد. همچنین جهت بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 2 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که فعالیت بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ادارک شده با ضریب تاثیر 77/0 دارای بیشترین اثرگذاری و فعالیت بازاریابی رسانه های اجتماعی بر رضایت مشتری با ضریب تاثیر 24/0 کمترین اثرگذاری را داشته است. نتایج پژوهش نیز بیان می دارند که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر قصد خرید مجدد محصولات ورزشی و ارتباط اجتماعی پایدار دارد.
چهارچوب هم افزایی در آموزش های مکان پایه علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هم افزایی الگویی آموزشی برگرفته از رویکرد ساختن گرا است که بنیاد اصلی آن مبتنی بر برنامه ریزی گروهی و مشارکتی است. الگوی هم افزایی در آموزش دروس مکان محور به دلیل ساختار داده مکانی آن، بیشترین کاربرد را دارد. بنیاد دروس مکان محور مبتنی بر محتوای جغرافیایی است. روش ها : این پژوهش با روش تفسیری مبتنی بر گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای اسنادی به بررسی روش هم افزایی آموزش دروس مکان محور رشته آموزش علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد الگوی هم افزایی با اهرم مشارکتی خودراهبر، با تأکید بر کار گروهی دانشجو و تسهیل گری مدرس، می تواند در یادسپاری و تصویرسازی ذهنی داده های مکانی به شیوه مؤثری عمل نماید. پیاده سازی مدل هم افزایی متناسب با مراحل خود، به صورت گام به گام می باشد؛ بدین گونه که مدرس به عنوان تسهیل گر با توان هدایت گر، مشارکت محور، دانش گرا، اعتمادساز، انسجام بخش و هم افزا عمل می نماید. نتیجه گیری: هم افزایی با هدایت مدرس به شیوه خودراهبری گروهی با طی مراحل گروه بندی، تعریف، تسهیل گری، ایجاد هم افزایی، اعتباریابی، طبقه بندی، چرخش مفاهیم، اشتراک گذاری و ارزیابی، مطالب درسی مکان محور را آموخته، با تصویرسازی ذهنی، یادسپاری پایدار آن را کسب می کند.
دیوان بین المللی دادگستری و چالش های پیش رو از منظر حضور قضات زن، با تأکید بر رویه حقوقی – اداری سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیدگاه های حقوق قضایی بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
153 - 178
حوزههای تخصصی:
جهان شاهد ایجاد تحولات گسترده در نقش آفرینیِ زنان است. این شرایط به طراحی و ارائه سیاست های اجرایی در حوزه برابری جنسیتی منجر شده است؛ موضوعی که عملکرد و رویه سازمان ملل متحد را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. ازجمله می توان به صدور قطعنامه 1325 شورای امنیت، درخصوص زنان، صلح و امنیت، اشاره کرد تا جایی که کارشناسان، از شکل گیریِ رویه مستقر در جهت افزایش تعداد زنان شاغل در بخش های اداری و اجراییِ سازمان ملل، صحبت کردند و چنین رویه ای را مؤید اهداف پیش بینی شده در منشور سازمان و منشور بین المللی حقوق بشر می دانند. اما نکته ای که در حال حاضر نمی توان آن را نادیده گرفت، رویکرد دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن قضائی سازمان ملل متحد است. در حال حاضر، از مجموع 15 قاضی دیوان، تنها، 4 کرسی به قضات زن اختصاص دارد. لذا، موضوع اصلیِ پژوهش حاضر، بررسی عملکرد دیوان درخصوص تبعیت از رویه قالب در سازمان ملل، پیرامون افزایش حضور فعال زنان در بخش های اداری و اجرایی است. این مطالعه به روش تحلیلی توصیفی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که با توجه به جایگاه دیوان به عنوان رکن اصلیِ قضائی سازمان ملل، تبعیت از رویه مستقر سازمان و تعهدات ناشی از آن امری گریزناپذیر است. هر چند که در این رابطه، نمی توان منکر نقش مؤثر رویکرد اتخاذ شده از سوی دولت ها هنگام معرفی نامزدها و رأی گیری شد.