مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانش آموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری داده ها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنباله رو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانش آموزان می توان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
بازتاب عناصر ساسانی در هنر بودایی آسیای میانه: مطالعه ای موردی جعبه یادبود سریرا از کوچا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۳۴-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
نقوش جعبه ای موسوم به سریرا که از معبدی بودایی در محوطه سوباشی1 در شهر کوچا2 در غرب چین به دست آمده، شواهدی از ترکیب هنر ساسانی، بودایی و بومی را نشان می دهد. در همین راستا در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به پرسش پیشِ رو پاسخ داده شود: 1- نقوش به کار رفته در جعبه سریرا بازتاب دهنده کدام یک از باورهای مذهبی ایرانی-ساسانی است؟ 2- تأثیرگذاری هنری ایران دوره ساسانی بر کشورهای شرق فلات ایران، براساس نقوش جعبه سریرا بیشتر شامل چه نقوش و مضامینی است؟ بر اساس فرضیات مطرح شده، نقوش به کاررفته در جعبه سریرا بازتاب دهنده برخی مفاهیم مذهبی و نمادین دوره ساسانی هستند که نمونه های آن ها در قلمرو ساسانی، آسیای میانه و چین، به ویژه در امتداد مسیر جاده ابریشم مشاهده می شود. از مهم ترین نقوش مذهبی به کار رفته می توان به عناصری در ارتباط با جلوه های بصری فرهّ ی ایزدی اشاره کرد. هنر و باورهای مذهبی ساسانیان از طریق مبادلات تجاری، اهدای هدایای سلطنتی، مهاجرت سغدی ها و دیگر اقوام ایرانی تبار به چین راه یافت و آثار هنری آن مناطق را تحت تأثیر خود قرار داد. منطقه کوچا به دلیل قرارگیری در مسیر جاده ابریشم، یکی از شهرهای پرتردد و کاروان رو به شمار می آمد و شاهد ورود مسافران، و به تبع آن، حضور هنرمندان، خنیاگران و دیگر اقشار جامعه آن روزگار از ایران و دیگر کشورها بود. کوچا به تدریج به شهری تبدیل شد که موسیقی و نواختن سازهای ایرانی نظیر چنگ و بربط در آن جایگاهی والا یافت؛ در نتیجه، کوچا را می توان یکی از بهترین مکان ها برای مطالعه تأثیر هنر ساسانی بر هنر چین در نظر گرفت. با وجود اهمیت موضوع، تاکنون پژوهش مستقلی در خصوص عناصر ساسانی-ایرانی موجود در نقوش این جعبه صورت نگرفته است. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده، با رویکردی تحلیلی-تطبیقی انجام گرفته و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از منابع در دسترس صورت پذیرفته است.
ضرورت تبیین ملاحظات حقوقی و تدوین مداخلات قضایی-انتظامی با رویکرد کاهش آسیب های بهداشتی-اجتماعی در پاتوق های مواد مخدر ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف هدف این مطالعه، واکاوی ملاحظات قانونی و مداخلات قضایی–انتظامی از منظر کارشناسان امر بود که برای مدیریت و یا کاهش آسیب های بهداشتی و اجتماعی مرتبط با پاتوق های مواد مورد نیاز است. مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه کیفی بود که با رویکرد تحلیل محتوا در شهر تهران، مرکز ایران، با روش نمونه گیری هدفمند در سال 1402 انجام شد. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۳ مطلع کلیدی شامل ۵ ارائه دهنده خدمات درمان و کاهش آسیب، ۴ افسر پلیس، ۲ وکیل و ۲ قاضی تا رسیدن به حد اشباع انجام شد. داده ها با کمک نرم افزار MAXQDA نسخه ۱۰ تجزیه وتحلیل و روایی داده ها براساس معیار کچ تأیید شد. یافته ها تبیین ویژگی های پاتوق های مواد متناسب با شرایط ایران مهم ترین یافته بود. از دیدگاه غالب کارشناسان، تلاش برای محو پاتوق ها، درمقابل برخی دست اندرکاران که بر آن اصرار دارند، هزینه بر و غیرضروری ویا غیرممکن مطرح شد و موافق مدیریت علمی این مکان ها با هدف کاهش آسیب های بهداشتی، اجتماعی و امنیتی بودند. نتیجه گیری درخصوص وجود پاتوق های مواد دو رویکرد عمده وجود دارد. اول، بازبینی ترتیبات امنیتی، اجتماعی و مداخلات بهداشتی موجود در این مکان ها، دیگری، مقابله و تخریب این مکان ها است. نظر غالب فعالین حوزه مقابله با مواد مخدر و مستندات علمی نشان می دهد راهبرد مقابله و تخریب پاتوق ها کمکی به محو آن نمی کند بلکه به جابه جایی پاتوق ها منجر می شود که به تبع آن آسیب های امنیتی و بهداشتی افزایش می یابد و غیرقابل کنترل می گردد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی باعث کاهش سرعت پردازش اطلاعات و توجه می شود. توانبخشی شناختی می تواند پردازش اطلاعات و توجه را بهبود دهد و از بروز مشکلات شناختی سالمندان جلوگیری کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توا نبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان شهر مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد بیشتر از60 سال و مراجعه کننده به مجتمع ودیعه الرسول مشهد در سال 1401 بودند، که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 30 دقیقه ای، دو بار در هفته در گروه آزمایشی اجرا شد. شرکت کنندگان بازی تمرین هدف، آزمون استروپ ساده و پرسش نامه نارسایی شناختی برودبنت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: مداخله توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش اطلاعات موثر بود (05/0>P). همچنین اثربخشی مداخله بر دو مولفه زمان پاسخ-همخوان و زمان پاسخ-ناهمخوان تایید شد (05/0>P). مداخله توانبخشی شناختی توانست حواس پرتی را به میزان 8/20 درصد و نارسایی های شناختی را به میزان 9/14 درصد بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان از توانبخشی شناختی به عنوان یک راهکار مؤثر در جلوگیری از کاهش توانایی های شناختی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان استفاده کرد. این یافته ها تأکید می کند که فعالیت های شناختی منظم و هدفمند می توانند نقش مهمی در حفظ و ارتقای عملکرد شناختی سالمندان ایفا کنند
مقایسه تأثیر نوروفیدبک و درمان شناختی-رفتاری بر افزایش تمرکز و توجه در کودکان با اختلال کم توجهی/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۲۳۹-۲۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی/فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در کودکان است که می تواند تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی آن ها داشته باشد. بسیاری از تحقیقات به بررسی اثربخشی نوروفیدبک یا درمان شناختی-رفتاری به صورت جداگانه پرداخته اند و مقایسه ای مستقیم بین این دو روش انجام نشده است. بنابراین، نیاز به انجام مطالعاتی وجود دارد که به طور همزمان اثرات این دو روش را بر روی توجه و تمرکز کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیش فعالی مقایسه کنند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نورفیدبک و درمان شناختی- رفتاری بر افزایش توجه و تمرکز در کودکان دارای اختلال کم توجهی/فزون کنشی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، و از لحاظ روش شناسی نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 7 تا 11 ساله دارای اختلال کم توجهی/ فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره طلوع، جوانه امید و طنین زندگی در شهرستان گچساران در سال 1403 بودند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده بود که با استفاده از روش تصادفی ساده 40 کودک پس از تشخیص اختلال انتخاب و وارد پژوهش شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه توجه و تمرکز (استروپ،1935) و آزمون کانرز معلمان (بروک و کلینتون،2007) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 بهره برداری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اختلاف میانگین درمان های نوروفیدبک و درمان شناختی رفتاری در متغیر توجه و تمرکز در سطح معناداری قرار دارند به این صورت که درمان نوروفیدبک نسبت به درمان شناختی رفتاری تأثیر بیشتری بر توجه و تمرکز داشته است (001/0). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان های نوروفیدبک و درمان شناختی- رفتاری بر بهبود توجه و تمرکز کودکان دارای اختلال کم توجهی/ فزون کنشی تأثیر معناداری داشته است که می تواند مورد توجه مراکز آموزش و پرورش، مربیان، معلمان و والدین این کودکان قرار گیرد. با توجه به تأثیر مثبت هر دو روش، می توان برنامه های درمانی ترکیبی طراحی کرد که از مزایای نوروفیدبک و درمان شناختی-رفتاری بهره برداری کند.
بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا: نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فیبرومیالژیا با پیچیدگی های روانشناختی و زیستی، همچنان چالشی درک نشده باقی مانده است. نقش روابط ابژه و ناگویی هیجانی در تشدید نشانه ها و تأثیر شفقت به خود به عنوان یک منبع مقابله ای کمتر بررسی شده اند. این پژوهش به ترکیب این عوامل پرداخته و چشم اندازی جدید برای مداخلات روانشناختی مؤثر ارائه می دهد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا با نقش میانجیگر ناگویی هیجانی و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران با تشخیص بیماری فیبرومیاژیا در شهر تهران در سال 1403 بود که از میان آنها 250 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه بازنگری شده فیبرومیالژیا (بنت و همکاران،2009)، پرسشنامه های سیاهه روابط ابژه و واقعیت سنجی (بل، 1986)، فرم کوتاه شفقت خود (ریس و همکاران،2011) و ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی،1994) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، از روش معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش دارد. ضریب مسیر کل بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا (001/0 =P، 489/0 β=) مثبت و معنادار است. همچنین ضریب مسیر بین روابط ابژه با نشانه های فیبرومیالژیا از طریق شفقت به خود (001/0 =P، 118/0 β=) و از طریق ناگویی هیجانی (001/0 =P، 193/0 β=) مثبت و معنادار است. نتیجه گیری: براین اساس چنین نتیجه گیری شد که شفقت به خود و ناگویی هیجانی اثر روابط ابژه بر نشانه های فیبرومیالژیا را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. یافته های پژوهش نشان دادند که مداخلات روانشناختی متمرکز بر تقویت شفقت به خود، کاهش ناگویی هیجانی، و بهبود روابط ابژه می تواند به مدیریت مؤثرتر و کاهش نشانه های فیبرومیالژیا کمک کند. این مداخلات می توانند در طراحی برنامه های درمانی جامع و روانشناختی برای بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا مورد استفاده قرار گیرند.
بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد- فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۴۴-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های رشدی در روند تحول انسان است. نوجوانان بدسرپرست از حمایت های روانی و عاطفی والد یا والدین خود محروم هستند. نداشتن تنظیم هیجانی و ناتوانی در همدلی از مهم ترین مشکلات و چالش های روانشناختی است که نوجوانان بدسرپرست با آن مواجه هستند. تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد-فرزندی بر میزان همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوانان بدسرپرست انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان بدسرپرست بود که در بازه زمانی فروردین ماه تا بهمن ماه سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به اداره بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 30 نوجوان دختر بدسرپرست بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه همدلی (دیویس، 1983) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد فرزندی نیز در قالب ۸ جلسه 60 دقیقه ای و به صورت هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش برگزار شد. هم چنین جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در گروه آزمایش در نمره کل همدلی و مؤلفه های آن (دغدغه همدلانه، دیدگاه گرایی و آشفتگی شخصی) اثربخشی معناداری نسبت به گروه گواه دارد (05/0 P<). هم چنین این برنامه آموزشی بر راهبرد ارزیابی مجدد شناختی اثربخش بود (05/0 P<) ولی اثربخشی این بسته آموزشی بر راهبرد بازداری هیجانی تأیید نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود، مراکز نگهداری نوجوانان بدسرپرست از برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان دختر بدسرپرست در روابط والدین و فرزند برای بهبود همدلی و تنظیم هیجانی در این افراد استفاده کنند.
Ethical Dilemma: Patient Autonomy and Public Health Considerations in Infectious Diseases(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: Independence or autonomy is one of the fundamental rights of patients that must be respected by health professionals in all medical interventions and diagnostic and therapeutic measures. In conditions of infectious disease, the health system, in order to fulfill its moral and legal duty to protect the health of the community, is sometimes forced to violate this principle and limit the autonomy and right to choose of patients. This ethical dilemma is the subject of discussion in this article. Material and Methods: The present study is a review of articles, books, and ethical charters in the field of patient and community rights. To achieve the goal, articles and books published between 2000 and 2024 were reviewed. Conclusion: It seems that although violating the principle of respecting the patient's right to autonomy in conditions of widespread disease is morally justified, complete disregard for this right and arbitrary restriction of it without sufficient evidence, in addition to violating the patient's fundamental rights, will also damage public trust and the social capital of the health system, and will make it difficult for this institution to achieve its major goals and attract public participation.
Moral Development and Wisdom: The Mediating Role of Moral Intelligence and Emotional Intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)
Introduction: The present study was conducted with the aim of determining the relationship between moral development and wisdom through the mediation of moral intelligence and emotional intelligence. Material and Methods: The research method was descriptive and correlational. The statistical population included students of the University of Jyväskylä in the year 2024. A sample of 120 students was selected using a multi-stage cluster random method. The measurement tools included Webster's Self-Esteem Questionnaire (2007), Schering's Emotional Intelligence (1999), Lennick and Keel's Moral Intelligence (2005), and Graham's Moral Foundations (2007). The structural equation modeling method and Amos23 and SPSS22 software were used to analyze the data. Results: The results showed that the conceptual model of the study had an appropriate fit. Examining the coefficients of the effects of the research variables on each other, it seemed that moral development had a direct standardized effect coefficient of 0.53 on intelligence. Also, the standardized effect coefficients of moral development on moral intelligence were 0.51, moral development on emotional intelligence were 0.11, moral intelligence on intelligence were 0.32, and emotional intelligence on intelligence were 0.21. Conclusion: Based on the findings of this study, attention to effective moral variables and appropriate moral education on the one hand, and the promotion of emotional intelligence and attention to social and individual well-being resulting from the proper functioning of this intelligence in individuals on the other hand, are essential for the development of various areas of human wisdom.
تحليل الخطاب النقدي لرواية "اعترافات كاتم صوت" للكاتب مونس الرزاز استناداً إلى نظرية نورمان فيركلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الصیف ۱۴۴۶ شماره ۱۷
۱۱۳-۱۳۲
حوزههای تخصصی:
یعتبر الخطاب النقدی فی الواقع مسیره تکوینیه لتحلیل الخطاب، حیث یتم الترکیز على العملیات المؤثره فی تشکیل الخطاب بدلاً من مجرد وصف للبیانات اللغویه. وفی هذا النوع من تحلیل الخطاب، یتم تناول النهجین الاجتماعی واللغوی. فیتم فی النهج الاجتماعی تناول الخطاب والسیاق الموقفی، بینما یتم فی النهج اللغوی وصف السیاق النصی لهدف دراسه هیاکل السلطه، والهیمنه، وعدم المساواه السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه الناتجه عنها، من منظور نقدی فی النص. فی هذه الدراسه، سیتم تحلیل روایه "اعترافات کاتم صوت" لمونس الرزاز باستخدام نهج تحلیل الخطاب النقدی لنورمان فیرکلاف على ثلاثه مستویات: الوصف، والتفسیر، والتأویل استنادًا إلى نظریه نورمان فیرکلاف. من خلال التحلیل النقدی للروایه المذکوره، یتضح أن الکاتب فی مستوى الوصف، ومن خلال إبراز الکلمات الرئیسه فی القصه باستخدام تقنیه التکرار والتوافق اللفظی واستخدام کلمات معینه، یسعى إلى التعبیر عن أفکاره السیاسیه الوطنیه، ومن خلال تصویره للقارئ، یمنح فهماً عمیقاً لمضمون القصه الرئیسی. وعلى مستوى التفسیر، یرکز على السیاق والمکونات النصیه للخطاب الروائی، حیث یتضح التناص الموجود فی أسطوره مثل سیزیف، وطرح فکر الحزب الوطنی (البعث) حول قضیه الظلم الداخلی التی أدت إلى تدمیر الأفکار الثوریه والانقطاع عن الجماهیر الشعبیه. وعلى مستوى التوضیح، تم تحلیل النص کجزء من عملیه النضال الاجتماعی فی إطار علاقات القوه، مما یعکس أیدیولوجیه الکاتب، ویعبر عن الأفکار الرجعیه وعدم الواقعیه والأفکار التقلیدیه لدى الناس فی بدایه القصه ونهایتها، ویعتبر رؤیتهم السطحیّته سبباً لفشل الحرکات الشعبیه.
تدوین مدل ساختاری قلدری سایبری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با میانجی گری صفات تاریک شخصیت در کاربران نوجوان شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۱۵۴-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: قلدری سایبری به عنوان یکی از چالش های جدی در فضای مجازی، به ویژه در میان نوجوانان، پیامدهای منفی قابل توجهی بر سلامت روان و روابط اجتماعی آن ها دارد. عوامل مختلفی می توانند در قلدری سایبری نقش داشته باشند و بررسی جامع در این خصوص با کاستی هایی روبرو است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری قلدری سایبری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با میانجی گری صفات تاریک شخصیت در کاربران نوجوان شبکه های اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای نمونه ای به تعداد 400 نفر انتخاب و پرسشنامه را تکمیل کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تجربه قلدری- قربانی سایبری (آنتونیادو و همکاران، 2016)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی (فترو، 2000)، پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (ریچی و فیتزپاتریک، 1990)، مقیاس سه گانه تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010) بودند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های Spss و Amos تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی قلدری سایبری بودند (۰01/۰ >p). همچنین الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی توانستند به صورت غیرمستقیم و از طریق صفات تاریک شخصیت، قلدری سایبری را پیش بینی کنند (۰01/۰ >p). نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با توجه به نقش مهم صفات تاریک شخصیت می توانند تبیین کننده قلدری سایبری در کاربران نوجوان باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش قلدری سایبری ضروری است.
Pathology of Disaster Management Polices Implementation in the Rescue and Relief Operations of the IRCS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: Iran, a country characterized by diverse geographical and climatic conditions, is constantly exposed to various natural and manmade disasters. Also, Iranian Red Crescent Society (IRCS), as one of the most critical relief organizations, plays a pivotal role in rescue and relief operations. Accordingly, this study attempted to identify the challenges associated with the implementation of disaster management policies in the rescue and relief operations of the IRCS. METHODS: In this mixed method research, qualitative data were collected through field research, with 12 experts and managers from IRCS, selected through non-random purposive sampling using semi-structured interviews following the theoretical saturation and was analyzed with MAXQDA-2022 software; in the quantitative phase, a total of 365 managers and experts were selected across the country using a multi-stage cluster sampling. Then, a 36-item researcher-made questionnaire was developed using a five-point Likert scale and descriptive and inferential statistical methods were employed using SmartPLS software. FINDINGS: The findings indicate that the implementation of disaster management policies in the rescue and relief operations of the IRCS faces numerous challenges. The qualitative analysis identified 8 global themes, 19 organizing themes, and 36 basic themes. In the quantitative phase, the following dimensions were found to have significant positive effects on the implementation of disaster management policies: resources and equipment (0.561), policy (0.868), empowerment and skills (0.921), decision-making (0.859), organizational structure (0.912), information and communication (0.637), public participation (0.610) and economic, political, and social conditions (0.573). among these, human resource empowerment (0.921) and organizational structure (β = 0.912) exerted the greatest influence on the efficiency of relief operations. CONCLUSION: According to the results, lack of adequate resources and organizational structure, shortage of up-to-date equipment, deficiencies in workforce skills, and poor inter-organizational coordination are key challenges in implementing disaster management policies in rescue and relief operations. Furthermore, enhancing human resource management, improving training and empowerment programs for relief teams, devising transparent and actionable policies, and increasing public and NGO participation can significantly enhance the effectiveness of relief operations. The proper implementation of policies in rescue and relief operations can substantially improve the efficiency of the IRCS in the face of disasters and in addition to reducing human casualties and resource wastage, can also direct society towards sustainable development.
National Media Strategies for Audience Persuasion in Crises: COVID-19 Pandemic(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: Since systemic limitations such as managerial weaknesses, lack of specialized skills, flawed policymaking, and inefficient structures have created serious challenges in the persuasion process. This study aims to design a strategic model for audience persuasion by the national media during the COVID-19 pandemic crisis. METHODS: This research uses the grounded theory approach as a qualitative method. Data were collected through open-ended interviews and purposeful sampling of 20 experts and specialists related to the subject. The final model includes 264 codes, 85 concepts, and 78 categories. Data collection and analysis continued until theoretical saturation was achieved. FINDINGS: According to the findings, factors such as flawed policymaking, ineffective interaction between the media and other sectors, lack of efficient managerial structures, and unhealthy competition were among the key barriers to audience persuasion during the COVID-19 pandemic. The final strategic model identifies capacities and suggests solutions to improve the audience persuasion process. CONCLUSION: The results showed that fundamental reforms in structures, strengthening persuasive expertise, clarifying policies, improving interactions, and increasing public trust are necessary for the national media to play a more effective role in future crises. Therefore, paying attention to the values of the audience and utilizing cultural capacities can turn the national media into a powerful tool for crisis management.
مبانی اقتصادی رویکرد ایفای نقش فاعل زیان در جبران خسارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
587 - 616
حوزههای تخصصی:
حق بر جبران خسارت در عصر امروز یکی از اصول کلی حقوق به شمار می رود که به مقتضای آن هر شخصی که متحمل خسارت شود، حق بر جبران خسارت وارده به او از بدیهیات حقوقی است و شخصی هم که ورود خسارت به دیگری منتسب به او باشد، تکلیف قانونی و اجتماعی به جبران خسارت وارده را دارد. بی تردید در جبران خسارات از دیدگاه اقتصادی باید به آسان ترین شیوه ممکن با بالاترین کارایی اجتماعی و اقتصادی عمل کرد. رویکرد ایفای نقش فاعل زیان در جبران خسارت با رضایت زیان دیده بر مبنای حسن نیت در جبران عینی در خساراتی که جبران عینی امکان پذیر باشد، بعد از صدور حکم و در جریان رسیدگی و یا حتی بدون اقامه دعوا، روش با کیفیت مطلوبی از جبران خسارت است که در این پژوهش مبانی اقتصادی آن با روش تحلیلی توصیفی با تحقق جبران کامل خسارت و تحقق هدف پیشگیری و کاهش هزینه (با افزایش فایده) نویدبخش کارایی اقتصادی این رویکرد در نظام جبران خسارت خواهد شد.
تبیین مفهوم اصالت در هنرهای سنتی در مواجهه با تکثیر مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
20-36
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی در طول تاریخ رویکردهای مختلفی را در میان متفکرین از جمله سنت گرایان به همراه داشته است. دراین میان مفهوم اصالت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ازسوی دیگر، به واسطه مواجهه عصر حاضر با تکثیر مکانیکی، مباحث چالش برانگیزی در مورد مؤلّفه های هنرهای سنتی مطرح شده است. ازاین رو یکی از مباحث مهم، مقوله اصالت زدایی در هنرهای سنتی است که می توان با مطابقت دیدگاه آراء متفکرین به استنباط آن پرداخت. این در حالی است که نزد متفکرین سنت گرا بیشتر مفهوم اصالت مورد توجه قرار گرفته و مباحث مرتبط با اصالت زدایی از سوی نظریه پردازان دیگری همچون والتربنیامین، مطرح شده است. هدف از این پژوهش در مرتبه نخست کنکاش مفهوم اصالت در حوزه هنرهای سنتی از دیدگاه سنت گرایان و والتر بنیامین است. در مرتبه دوم شناسایی و تبیین چگونگی مواجهه این مفهوم با تکثیر مکانیکی صورت گرفته است. ازاین رو این پرسش صورت بندی شده است که مفهوم اصالت در هنرهای سنتی و مواجهه آن با تکثیر مکانیکی چگونه قابل تبیین است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با مطالعه تطبیقی، همراه با کاوش کتابخانه ای داده ها است. بدین ترتیب به منظور تشریح و تحلیل کیفی این مفاهیم، دیدگاه پنج نفر از سنت گرایان و مقاله والتر بنیامین، تا حد اشباع واکاوی گردیده است. نتایج پژوهش گویای آن است که مطابق با کدگذاری و تحلیل های صورت گرفته بر آراء مذکور، بخش عمده ای از مقوله های اصلی و زیرمجموعه مفهوم اصالت از منظر بنیامین، با آراء سنت گرایان مطابقت دارد. با بررسی دقیق مشخص گردید که «هستی یگانه در مکان اصلی» و «هنرمند اصیل»، از میان سایر مؤلّفه ها، مقوله های هسته ای و کلیدی مفهوم اصالت هستند. همچنین براساس تحلیل های صورت گرفته بر مفهوم تکثیر مکانیکی، مشخص گردید بخشی از مؤلّفه های این مفهوم، نقطه مقابل مؤلّفه های مفهوم اصالت است. در نتیجه با تبین تفاوت بین آن ها می توان این ادعا را داشت که مؤلّفه های مفهوم اصالت زدایی همان مؤلّفه های درنظر گرفته شده برای مفهوم اصالت است اما با این تفاوت که هنرهای سنتی در عصر حاضر با فقدان این مشخصه ها مواجه شده است.
مسئله مندی غیررسمی بودگی در ایران؛ خشونت ساختاری در تولیدِ فضای پادزیستِ تهیدستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
4 - 23
حوزههای تخصصی:
روند به اصطلاح «توسعهٔ جهانی» در زمانهٔ هم روزگار، همانا تشدید شکاف اجتماعی و ماندگاری فقرگسترده به ویژه در جهانِ جنوب است. این شکاف در افزایش سکونتگاه های فرودستان شهری با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر و قطبی شدن ثروت نزد یک درصد ثروتمندان جهان بازتاب داشته است. در ایران نیز شاهد رشد چشمگیر باشندگانِ سکونتگاه های فرودست و چندین برابر شدن آن ها در پنجاه سال اخیر (حدود ۲۵ میلیون نفر در بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی شهری) بوده ایم. رویارویی متداول با این مشکل ازسوی حکومت با فرادستی فرهنگی، برساخت اجتماعیِ منجر به سرکوب و حذف بوده است که با انگِ ننگ، انگلی بودن و جرم خیزی آن، زمینه سازی غیرقانونی بودن اسکان غیررسمی را فراهم کرده است؛ این درواقع خشونتی ساختاری است که زیست فضای برآمده از ارادهٔ خودبنیاد تهیدستان را مغشوش می کند. برنامه ریزان شهری با دانشی برخاسته از قدرت، و در سودای جهانی نوواره، با قواعد و طرح های شهرسازی به برون شدگی نیازمندترین شهروندان از فضای رسمی توسعهٔ شهر و خشونت ساختاری یاری می رسانند. ازاین رو، رهیافت مسئله مندی (پرابلماتیک)، بنیاد دانش کنونی را که خود تولید مسئله می کند به چالش می کشد و چاره جوئی ریشه نگرانه (رادیکال) برای پرداختن به علت برانگیزانندهٔ دیگر علت ها و معلول ها را برای برنامه ریزان سفارش می کند. در این نوشتار مسئله مندی غیررسمی بودگی فضائی در سطوح عام و خاص در ایران به بحث گذاشته می شود تا در پرتو این بینش، کنشِ دگرگونه ای برای رهائی هم میهن های تهیدستمان به بار نشیند. جانمایهٔ این بحث، کنارگذاشتن انگارهٔ توسعهٔ متداول در جهانِ شمال برای زدودن گسل های اجتماعی و باور به حق به شهر در جهانِ جنوب است و سپس، روی آوردن به انگارهٔ توسعه ای به گونه ای دیگر که دربرگیرندهٔ همگان و با تعادل اکولوژیک بر زمینهٔ ایران برای پایداری باشد. برای تحقق این برآیند، فرایندِ حکمروائی شایسته کلیدی است که از نتایج آن، رفع انحصارِ تولید فضا توسط فرادستان و پذیرش تولیدِ زیست فضای فرودستان به همراه توانمندسازی اجتماعات آن ها برای فرارویش به پایداری است.
تحلیل جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا در میان شهروندان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 71
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تأملات جامعه شناختی در باب زمینه ها، شرایط، علل، ابعاد، پیامدها و شیوه های مواجهه با این پدیده به مثابه مساله ای اجتماعی آغاز شد. پژوهش حاضر نیز از این منظر و با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر اضطرابِ مرگ ناشی از کرونا با میانجی گری متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و استرس ادراک شده صورت گرفته است. روش انجام کار، توصیفی-تبیینی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر سنندج بوده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین تمامی متغیرهای اصلی و میانجی پژوهش رابطه و همبستگی معنادار وجود داشته است. یافته های آزمون معادله ساختاری بیانگر آن است که اثرگذاری سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا به صورت کاهنده و استرس دارای اثری افزاینده بوده است. نتایج آزمون برازش مدل، حکایت از مطلوب بودن برازش و حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد. میزان اضطراب مرگ ناشی از کرونا در بین آن دسته از شهروندان سنندجی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، کمتر بوده است. همچنین، علاوه بر تاثیر مستقیم، سرمایه اجتماعی به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اضطراب مرگ شهروندان تاثیرگذار است؛ بدین معنی که این تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی از مسیر استرس ادراک شده، به صورت تأثیر مستقیم (افزایشی) و از مسیر حمایت اجتماعی به صورت تأثیر معکوس (کاهشی) بوده است.
روشی برای بیشینه سازی بهره وری مالی بسته های اینترنت اپراتورهای تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان گفت که مهمترین هدف اپراتورهای تلفن همراه، بیشینه کردن بهره وریشان است. فارغ از هزینه های عملیاتی و سرمایه گذاری، بهره برداری حداکثری از منابع موجود می تواند آنها را به این هدف نایل کند. بدین منظور، اپراتورها برای پر کردن ظرفیت های خالی شبکه خود در ساعات کم بار بودن آن، بسته های داده با قیمت های مناسب ارائه می دهند تا کاربران را برای استفاده از شبکه در این ساعات، تشویق کنند. آنها این بسته ها را بر اساس میزان متوسط بار ترافیکی کل شبکه خود در ساعات مختلف روز تنظیم می کنند. اما به این نکته مهم توجه نمی کنند که در نواحی مختلف جمعیتی یک شهر، الگوی ترافیکی در ساعات مختلف متفاوت است. در این مقاله، به صورت اتوماتیک، نواحی مختلف جمعیتی تشخیص داده شده اند. این کار به کمک خوشه بندی روی الگوی ترافیکی انجام شده است. با تشخیص نواحی جمعیتی و با توجه به الگوی ترافیکی ناحیه مربوطه، برای کاربران، نسبت به منطقه ای که بیشتر در آن حضور دارند، نحوه تخصیص بسته مناسب بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، دیگر کاربردهای قابل استفاده این خوشه بندی برای ارائه سرویس های مختلف بیان شده است و نهایتا نتیجه گیری انجام گشته است.
بررسی تعیین کننده های مؤثر بر رضایتمندی سکونتی در توحید شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
157 - 194
حوزههای تخصصی:
خانه و محیط کالبدی و اجتماعی پیرامون آن، بخش عمده ای از زندگی افراد را احاطه کرده است. میزان رضایت افراد از این فضاها، نقشی تأثیرگذار بر رضایتمندی افراد از زندگی شان دارد و بر این اساس، شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر رضایتمندی افراد از محیط مسکونی شان مهم می باشد. در این راستا، هدف این پژوهش بررسی رضایتمندی سکونتی و عوامل تأثیرگذار بر آن در محدوده توحید شهر سبزوار است. شناخت عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی سکونتی، میزان اهمیت هر یک از آن ها و بررسی تأثیر متغیرهای زمینه ای بر رضایتمندی سکونتی، از مهمترین پرسش های پیش روی این پژوهش هستند. این مطالعه، پژوهشی مقطعی و موردی از نوع کاربردی است که با روش توصیفی– تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل تمامی خانوارهای ساکن در محدوده توحیدشهر و نمونه آماری آن برابر با 316 نفر می باشد. نتایج نشان داد که مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رضایتمندی سکونتی عبارتند از: سرمایه اجتماعی، کیفیت مسکن، امکانات و خدمات، احساس امنیت، خوانایی محیط، حس تعلق به محیط، راحتی داخلی، نما و منظر، بی نظمی محیط، کیفیت محیط، حریم و اشراف و شرایط اقتصادی. این عامل ها 43/60 درصد از تغییرات رضایتمندی سکونتی را تبیین نموده اند. با تفیکیک عوامل به دو گروه تعیین کننده های عینی و ذهنی محیط، نتایج نشان داد که تعیین کننده های ذهنی 02/35 درصد و تعیین کننده های عینی 41/25 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده اند. بررسی ها نشان داد که میان تعیین کننده های ذهنی و تعیین کننده های عینی رضایتمندی سکونتی، همبستگی مستقیم و معنی داری وجود دارد. بر مبنای نتایج، متغیرهای زمینه ای؛ نوع مالکیت و سن، تعداد اتاق در واحد مسکونی، زیربنای مفید واحد مسکونی، مساحت عرصه و اعیان واحد مسکونی و سابقه سکونت در محله، بر رضایتمندی سکونتی افراد تأثیرگذار بوده اند. در تحلیل نهایی از میان این متغیرها، سه متغیر؛ مساحت عرصه و اعیان، سابقه سکونت و سن در تحلیل نهایی در مدل باقی ماندند و توانستند بر روی هم 6/15 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که رابطه بین تعیین کننده های عینی و ذهنی در رضایت از مسکن موضوعی پیچیده است. هر دو نقش حیاتی دارند اما اهمیت آن ها بسته به زمینه و شرایط خاص زندگی متفاوت است.
کشاورزی شهری بعنوان پتانسیل جدید توسعه فضاهای سبز شهری در شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
25 - 1
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رشد جمعیت شهری سبب افزایش تقاضای مواد غذایی شده و در چنین وضعیتی، رویکردهای نوین همچون توسعه کشاورزی شهری مطرح گردیده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییرات زمین های کشاورزی شهری در محدوده و حریم شهر مریوان از سال 1351الی 1401 و نیز بررسی میزان زمین در دسترس، پتانسیل ها و راهکارهای توسعه فضاهای سبز شهری مبتنی بر رویکرد کشاورزی شهری انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که برای گردآوری داده ها از تصاویر ماهواره ای Landsat استفاده گردید و جهت تصحیحات رادیومتریکی و اتمسفری و نیز اعمال شاخص NDVI بر روی تصاویر، از نرم افزار ENVI استفاده شد. پس از خروجی نقشه ها، سیر تحول زمین ها و میزان زمین موجود در سال 1401 برای توسعه کشاورزی شهری در محدوده مطالعاتی پژوهش بررسی شده و نیز پتانسیل های شهر مریوان برای تحقق این رویکرد و راهکارهایی عملیاتی ارائه گردیده است. نوآوری پژوهش از آن جهت است که در نظر دارد میزان زمین های مستعد و پتانسیل ها را برای کشاورزی شهری در شهر مریوان به عنوان الگوی جدید توسعه فضاهای سبز شهری مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوره مطالعاتی که از سال های 1351 تا 1401 زمین های کشاورزی شهری در طی دوره های مختلف با کاهش تدریجی ناشی از رشد شهر مریوان و سایر فعالیت های انسانی در فضاهای پیراشهری مواجه بوده و به تدریج کاهش یافته اند. با این حال، در سال 1401 حدود 2799 هکتار زمین برای توسعه ی کشاورزی شهری به عنوان الگوی جدید توسعه فضاهای سبز شهری مریوان در اختیار قرار دارد. در شهر مریوان به دلایلی همچون پتانسیل های اقلیمی و جغرافیایی، موقعیت راهبردی، اعمال سیاست های پیشگیرانه، مدیریت منابع آبی، تجاری شدن محصولات کشاورزی و باغی، شرایط اقتصادی حاکم و نیروی کارگری فراوان و... ، ضمن تجربه ثباتِ نسبی اقلیمی، باغات و زمین های کشاورزی آن در حریم و فضاهای پیراشهری به صورت پایدار حفظ شده است.