مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویدئوآرت یکی از مهم ترین گرایشات هنری پست مدرن است. زمینه پیدایش ویدئوآرت را می توان در توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی ویدئو در سراسر جهان همراه با تولید و فروش دستگاه آنالوگ ضبط کننده تصاویر، نوار ها و دوربین های دستی؛ ارتقا تجهیزات ضبط و تدوین دانست. در رسانه های جدید، شخص هنرمند و نه اثر هنری در مرکز توجه و نسبت به مسائلی چون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق اقلیت های نژادی، قومی، مذهبی و فرهنگی، حقوق زنان و کودکان و ... واکنش نشان داده است. گسترش هر رسانه از دیدگاه مک لوهان پیامد هایی به همراه داشته است. در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی ویژگی های بصری، محتوایی و تکنیکی ویدئوآرت و از طریق مطالعه توصیفی-تحلیلی، این رسانه را از نگاه مارشال مک لوهان و بر اساس سؤالات چهارگانه رسانه ای (تتراد) ، وی مورد بررسی قرار دهیم. در این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و سند پژوهی و بررسی جنبه های تئوریک استفاده شده است. بر اساس تتراد مشخص شد رسانه های نوین از جمله نوشتار، کلام، عکس، داستان های مصور، تلویزیون، سینما، وب، پلتفرم های اینترنتی و دیجیتال بر ویدئوآرت تأثیرات متفاوت از نوع منسوخ، معکوس، بازیابی و تقویتی داشته اند و می توان گفت ویدئو آرت هنری است؛ که علاوه بر آن که تحت تأثیر هنر های مختلف به خصوص هنر های نوین بوده با این حال توانسته است در کنار این تأثیر پذیری شکل بیانی خود را نیز پیدا و حفظ کند.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
بررسی شیوه اعمال قدرتِ مبهم و استعاری در نمایشنامه قوی تراثرآگوست استریندبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.
تحلیل ساختاری مدیریت روستایی در چهارچوب حکمرانی خوب در روستاهای شهرستان اردبیل با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به سرعت تغییرات فعلی در دنیا که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، رویکرد حکمرانی خوب روستایی می تواند زمینه ایجاد یک سکونتگاه قابل زیست را برای همگان فراهم آورد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی پیشران های کلیدی و مؤثر در بهبود وضعیت عملکرد شاخص های حکمرانی خوب در مدیریت روستایی استان اردبیل با استفاده از رویکرد آینده پژوهی است. این پژوهش کاربردی و روش آن ترکیبی است که در آن با استفاده از رویکرد متوالی اکتشافی موضوع بررسی شده است. در فاز اول پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی دلفی و نظرسنجی از کارشناسان مرتبط با موضوع بررسی شده (شامل 28 نفر)، عوامل و متغیرهای دخیل در امر حکمرانی خوب روستایی استخراج و در فاز دوم عوامل پیشران با استفاده از روش برنامه ریزی سناریو و نیز با استفاده از رویکرد وزن دهی و براساس نظر کارشناسان در نرم افزار MicMac مشخص و درنهایت، سناریوهای پیش رو با استفاده از نرم افزار ScenarioWizard بررسی شد. در این پژوهش 12 عامل کلیدی شناسایی شد که باتوجه به شباهت آنها به یکدیگر آن عوامل در 10 عامل ادغام و تعداد 26 وضعیت احتمالی برای عوامل کلیدی در نظر گرفته شد. سناریوهای ارائه شده در نرم افزار Scenario Wizard 902 سناریو بود که از این تعداد 16 سناریو معتبر بود و 3 سناریو سازگاری زیاد داشت. نتایج به دست آمده در این پژوهش ناپایداری سیستم را نشان می دهد که باتوجه به این نتایج بیشترین میزان اثرگذاری مربوط به شاخص شفافیت، عدالت محوری و پاسخگویی است. تأثیر گروه های صاحب نفوذ در تصمیم گیری های مربوط به مدیریت روستایی در هر سه سناریو وضعیت بحرانی ایجاد می کند. درنهایت، نظارت مردمی و مداخله روستاییان در مدیریت روستا نقش اساسی در پیشبرد هدف های حکمرانی خوب روستایی دارد.
تفکیک محصولات زراعی با استفاده از ترکیب تصاویر سنتینل-1 و 2 در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شناسایی و نقشه کردن محصولات زراعی اطلاعات مهمی برای مدیریت زمین های کشاورزی و برآورد سطح زیر کشت محصولات زراعی فراهم می کند.
تصاویر اپتیک و راداری، منابع ارزشمندی برای طبقه بندی زمین های کشاورزی است. ویژگی های مستخرج از تصاویر اپتیک حاوی اطلاعاتی در مورد امضای بازتابی محصولات مختلف است. در مقابل، یک تصویر راداری فراهم کننده اطلاعاتی در مورد خصوصیات ساختاری و سازوکارهای پراکنش محصولات است. ترکیب این دو منبع قادر به ایجاد یک مجموعه داده مکمل با تعداد چشمگیری از ویژگی های زمانی طیفی، بافت و قطبیده برای طبقه بندی زمین های کشاورزی است.
مواد و روش ها: این پژوهش به بررسی اهمیت باندهای لبه قرمز برای تفکیک محصولات زراعی شامل گندم، جو، یونجه، لوبیا، باقلا، کتان، ذرت، چغندر قند و سیب زمینی با استفاده از روش جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان می پردازد. بدین منظور سری زمانی تصاویر سنتینل-1 و 2 در سال 2019 از شمال غرب شهر اردبیل در پلتفرم ارت انجین فراخوانی شد. ترکیب های متفاوت باندها برای بررسی تأثیرات اطلاعات طیفی و زمانی، شاخص های گیاهی و اطلاعات بازپراکنش برای طبقه بندی محصولات بررسی شد. با استفاده از روش انتخاب ویژگی جنگل تصادفی ویژگی های مهم شناسایی و به عنوان ورودی الگوریتم جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان معرفی شدند.
نتایج و بحث :
جنگل تصادفی برای تمامی سناریوها بهترین نتیجه را به دست آورد. نتایج نشان داد افزودن طول موج های لبه قرمز و شاخص های مشتق شده از آن باعث شد محصولاتی همچون جو، لوبیا، باقلا و کتان نسبت به سایر محصولات با صحت بالاتری تفکیک شود. بهترین نتیجه در میان ترکیبات مختلف ویژگی ها مربوط به تلفیق سری زمانی ویژگی های طیفی تصاویر سنتینل-2 با سری زمانی تصاویر سنتینل-1 بود. صحت کلی 67/84 درصد و ضریب کاپا 31/ 82 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد باندهای لبه قرمز و شاخص های پوشش گیاهی مبتنی بر آن به تنهایی قابلیت جداسازی محصولات زراعی را از همدیگر دارند.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود برای دستیابی به صحت بالاتر در تفکیک محصولات زراعی انتخاب باندهای طیفی هدفمند مورد توجه قرار گیرد. ترکیبی از تصاویر راداری و اپتیک همیشه از روش طبقه بندی براساس تک سنجنده بهتر عمل می کند و به افزایش اطلاعات طبقه بندی منجر می شود.
اثر واسطه ای تداوم فعالیت و گزارشگری شرکتی در رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی شرکت ها به عنوان رکن اقتصادی جامعه در ایجاد ثروت ،اشتغالزایی و... شناخته می شوند. اما بقاء و تداوم فعالیت شرکتها در بازارهای امروزی، بواسطه موضوعاتی همچون فشردگی رقابتها، نوسانات اقتصادی، بحرانهای مالی، رسوایی و فروپاشی شرکتهای بزرگ و ... مورد تردید جدی واقع گردیده است. حاکمیت شرکتی با هدف پاسخگویی و بهبود مکانیسم های نظارتی برای بازگرداندن اطمینان عمومی به بازار سرمایه و حرفه حسابداری ایجاد شد. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر واسطه ای تداوم فعالیت و گزارشگری شرکتی در رابطه بین حاکمیت شرکتی و گرایش احساسی سرمایه گذاران در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، سه فرضیه تدوین و 145 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 8 ساله بین 1394 تا 1401 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد بین سرمایه گذاری نامشهود و کارایی تخصیصی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. و بین جریان های مالی نقدینگی و کارایی تخصیصی رابطه معکوس معناداری وجود دارد.
تأثیر راهبری شرکتی بر رابطه افشای منصفانه و ساختار زمانی بدهی ها
حوزههای تخصصی:
منابع مالی محدودند. شرکت ها بدنبال راهکارهایی هستند تا منابع مالی محدود را بدست آورند و منابع مالی ازان در اولویت هستند. یعنی به دنبال منابع مالی ارزان هستند. بدیهی است که یکی از راهکارهای کاهش ریسک، افشای مناسب و راهبری شرکتی می باشد. نظر به اهمیت این موضوع؛ محقق در پژوهش فعلی به بررسی و ارزیابی تأثیر راهبری شرکتی بر رابطه افشای منصفانه و ساختار زمانی بدهی ها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. در این مسیر؛ تعداد 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک بازه زمانی 5 ساله از ابتدای سال 1396 تا پایان سال 1401 از طریق نمونه گیری سیستماتیک انتخاب و به استخراج داده های لازم و آزمون فرضیه های تدوین شده پرداخته شد. پس از گذر از مراحل یاد شده؛ این نتیجه حاصل شد که بین افشای منصفانه و ساختار زمانی بدهی ها؛ یک ارتباط منفی و معنادار وجود دارد و راهبری شرکتی؛ این ارتباط منفی را بصورت معناداری تقویت می کند.
شناسایی راه کارهای پیشگیرانه کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
189 - 218
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف بررسی و شناسایی راهکارهای پیشگیرانه بر کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی استان بوشهر و به منظور ارتقای عملکرد و کاهش آسیب پذیری انجام شده است. در این راستا با طرح این سوال که ((راهکارهای پیشگیرانه بر کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی کارکنان بوشهر کدامند؟)) به بررسی موضوع پرداخته و با توجه به سوابق موجود و یافته ها؛ تاثیر سه راهکار اصلی (1- راهکارهای پیشگیرانه اجتماعی 2- راهکارهای پیشگیرانه وضعی 3- راهکارهای قضایی) مورد بررسی قرار گرفته است.روش: پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات آن ، بررسی اسنادی و کتابخانه ای ، مصاحبه با کارشناسان و کارکنان دریابانی و پرسشنامه می باشد. حجم نمونه به تعداد 116 نفر بوده که از کل جامعه اماری (تعداد 168 نفر) به طور تصادفی با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده است. (با اتکا به مبانی نظری، پرسشنامه ای با 26 سؤال مرتبط با فرضیه تحقیق طراحی که پس از تأیید روایی ، بین جامعه آماری توزیع گردید و با تائید پایایی در نهایت نتایج داده ها با نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: از بین راهکارهای پیشگیرانه شناسایی شده (اجتماعی - وضعی – قضایی) بیشترین رتبه مربوط به راهکارهای پیشگیرانه وضعی در کاهش خشونت و تعرض علیه مامورین دریابانی و گزینه (توجه فرماندهان و مدیران جهت استفاده بموقع از تجهیزات و نیروی متناسب با نوع ماموریت و تعامل با مراجع قضایی جهت تشدید اقدامات قضایی و تصویب قوانین متناسب به منظور برخورد با متخلفین و خشونت گران و متعرضین علیه ماموران بخصوص اجرای قانون بکارگیری سلاح متناسب با ماموریت های دریایی) می باشد.نتیجه گیری: در مجموع تاثیر کلی گزینه های راهکارهای وضعی (راهکارهای پیشگیرانه فرماندهان و مدیران جهت استفاده بموقع از تجهیزات و نیروی متناسب با نوع ماموریت) بیشترین تاثیر را در کاهش خشونت علیه مامورین دریایی داشته که موید فرضیه محقق می باشد.
بررسی تطبیقی رمزگذاری افعال و عبارات اشاره ای و ماهیت تعاملی آن ها در زبان فارسی با تحلیل روایات «داستان قورباغه» و «آلیس در سرزمین عجایب» و یک مجموعه فیلم کوتاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ن گونه که ماتسوموتو و کاواچی (2017) اظهار داشته اند، اشاره در واقع یک خطِ مسیر به اضافه یک زمینه مشخص (یعنی گوینده) است و از این جهت از نظر مفهومی با مسیرحرکت متفاوت است. در واقع، عبارات اشاره ای مجموعه ای از رفتارهای متمایز از عبارات جهتی (به عنوان مثال، Up در انگلیسی)، خطِ مسیر (به عنوان مثال، TO)، یا خط سیر به اضافه انطباق (به عنوان مثال، INTO) را نشان می دهند و بنابراین درخور مطالعات جداگانه ای می باشند. در این مقاله بر آنیم تا افعال و عبارات اشاره ای را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. به این منظور، پس از بررسی الگوی واژگانی شدگی در فارسی که عموماً مبتنی بر تحلیل داستان تصویری قورباغه (مه یر ، 1969) و ترجمه فارسی رمان آلیس در سرزمین عجایب (کارول ، 1865) است، بررسی خواهیم کرد که عبارات اشاره ای در مقایسه با زبان های انگلیسی، ژاپنی و تایلندی (ماتسوموتو و همکاران ، 2017) به چه صورت در زبان فارسی رمزگذاری می شوند وعلاوه بر نقش فضایی ای که توسط ماتسوموتو و همکاران (2017) در خصوص این مؤلفه ها گزارش شده است، ماهیتی تعاملی نیز دارند یا خیر. آن چنان که نتایج این تحقیق نشان می دهند سخنوران زبان فارسی هنگامی که حرکت صرفاً به سمت گوینده نباشد (جهت فضایی) و در حیطه او که توسط محدودیت های قابل رؤیت بودن و تعامل تعریف می شود نیز باشد و همچنین زمانی که حرکت با یک رفتار تعاملی مانند سلام کردن به گوینده همراه باشد از این افعال اشاره ای با بسامد بیشتری استفاده می کنند که این موضوع بازتأییدی رده شناختی بر نتایج آکیتا و ماتسوموتو (2017) می باشد.
Investigating Emotional Experiences in Vocabulary Learning Among EFL Learners: A Constructed Emotion Theory Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳ , N. ۱ , ۲۰۲۴
137 - 162
حوزههای تخصصی:
The present study investigates the emotional experiences of ten English as a foreign language (EFL) female students during an English vocabulary-building course, through the lens of Barrett’s Theory of Constructed Emotion (TCE). The data were collected using a background questionnaire, reflection paragraphs, and semi-structured interviews and were analyzed primarily by applying thematic analysis methods. The TCE was used to explain the wide range of emotions experienced and the reasons for fluctuations within a single EFL vocabulary course. The results revealed a diverse spectrum of emotions, including enjoyment, confidence, pride, anxiety, boredom, embarrassment, and blame, underscoring the TCE's premise that emotions are intricately constructed and influenced by personal learning experiences, the appraisal of learning events, contextual factors, and social interactions. Moreover, the study found that emotions are not only influenced by the situational context but also shape the situational context in turn. Thus, the findings highlighted the open and interactive nature of the systems students use to construct their emotions. Importantly, the study uncovered the strategies students employ to manage their emotions, highlighting the active role students play in shaping their emotional experiences. The findings provide valuable insights for EFL teachers, suggesting the need for a supportive and empathetic teaching environment that acknowledges the emotional dimensions of EFL vocabulary learning. By understanding and addressing these emotional aspects, teachers can better assist learners in managing their emotions, thereby optimizing vocabulary acquisition and enhancing overall learning outcomes.
Cognitive and linguistic implications of learning Japanese as foreign language: A case study of a Brazilian aphasic learner(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering that foreign language (FL) learning invokes a diverse brain network with different functions, this paper aims to discuss the activities proposed in a case study with a Brazilian participant with aphasia learning Japanese as a FL. We focus on the metalinguistic processes required from him to accomplish the Japanese tasks. The participant attended weekly sessions, one-hour per session, for seven months. The sessions were recorded and transcribed. Therefore, we explore the relation among language, brain, aphasia, and metalinguistic processes and embodied simulation in the context of FL learning activities. The results of this research support the idea that learning a FL might be a valuable technique for language intervention in aphasia.To our knowledge, this is the first work to address the FL learning by people with aphasia. Several questions still remain to be answered, such as the long-term effect of FL learning and the use of a broader variety of participants. However, the findings of this study contribute to the discussion of language learning in aphasia rehabilitation.
شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح آمیخته اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی _ پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های ارزشیابی بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
انگاره یابی در نظام تعلیم و تربیت دانشگاهی؛ تطبیقی فرهنگ محور با آیاتی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 258
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی مهمترین عنصری است که در هویت یک سازمان و در نهایت یک ملت تأثیرگذار است. در واقع هرچند جامعه از ابعاد دیگر قدرتمند باشد ولی بدون فرهنگ قوی و شایسته، هویت مناسب ندارد. در واقع افراد یک جامعه از فرهنگ تأثیر می پذیرند که عمیق ترین سطح فرهنگ سازمانی انگاره افراد است. پژوهش پیش رو در تلاش است تا با شناسایی و موشکافی انگاره ها در نظام تعلیم و تربیت دانشگاهی و تطبیق آن با آیاتی از قرآن کریم امکان نفوذ در فرهنگ سازمانی دانشگاه های کشور را فراهم سازد تا در نهایت بتوان شایسته محوری را در آن سازمان ها رقم زد. این مطالعه با تکیه بر پارادایم تفسیری به صورت کاربردی به انجام رسیده است و روش آن کیفی داده بنیاد، از نوع نوخاسته می باشد که با مصاحبه بدون ساختار با ۳۵ نفر از اعضای هیئت علمی تمام وقت در دانشگاه های دولتی کشور به روش هدفمند و انطباق با کلام وحیانی (آیات و روایات) صورت گرفته است. الگوی کلی مورد تأیید است که می تواند در قالب بخشنامه و آیین نامه، راهکاری برای همه دانشگاه های جویای فرهنگ سازمانی شایسته مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد.
Navigating E-Learning Horizons: Exploring Challenges and Opportunities in Higher Education Integration from the German vs. Iranian EFL Teacher's Lens(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۳, N. ۴ , ۲۰۲۴
163 - 206
حوزههای تخصصی:
The e-learning integration has emerged as an alternative strategy, significantly improving teaching and learning experiences in higher education worldwide. However, it has also presented different challenges and opportunities for teachers and students. This comparative, cross-cultural study explored the perspectives of German vs. Iranian EFL teachers on e-learning integration in higher education. The data were collected utilising a mixed-methods design and based on convenient sampling through two questionnaires on challenges and opportunities, semi-structured interviews, and observations from 26 German EFL teachers and 92 Iranian EFL teachers. The study focused on the Technology Acceptance Model and the Unified Theory of Acceptance and Use of Technology. The questionnaire findings revealed that both groups recognised significant challenges and opportunities in e-learning. German teachers appreciated organisational improvements and evaluative innovations, whereas Iranians valued stress reduction and access to materials. Both groups faced technological and administrative challenges, with Iranians reporting more severe difficulties, highlighting the need for tailored support and resources to enhance online education. Interviews indicated a preference for face-to-face instruction among Germans, with greater resistance to online formats compared to Iranians. Younger teachers in both contexts showed more positive attitudes towards e-learning, with a consensus on the future of blended learning. The observations also supported the findings. Results indicated significant differences and similarities between the two contexts, highlighting technological, academic, pedagogical, and cultural factors influencing e-learning integration. The study findings could offer practical implications for policymakers and material developers, emphasising the need for custom-made e-learning strategies for different educational contexts. This cross-cultural comparison could suggest insights for teachers interested in integrating e-learning into their teaching.
نقش پلنیوم گیجگاهی در پردازش مشخصه های شخص و شمار در افراد دوزبانه: شواهدی از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
285 - 318
حوزههای تخصصی:
پلنیوم گیجگاهی یک ناحیه مغزی است که درون شیار سیلوین و بخش خلفی قشر شنوایی (شکنج هشل) قرار گرفته و به سبب همپوشانی اش با ناحیه ورنیکه، به عنوان کانون کارکردی شبکه زبان قلمداد می شود. پژوهش های بسیاری اهمیت ویژه پلنیوم گیجگاهی چپ را در انواع فرایندهای شنیداری و زبان -ویژه نشان داده اند. شواهد دیگری نیز بر دخالت پلنیوم گیجگاهی راست در توجه شنیداری و تکالیف محرک محور دلالت دارد. با وجود حجم گسترده بررسی های انجام شده درباره نقش پلنیوم گیجگاهی، هنوز میزان دخالت این ناحیه مغزی در دوزبانگی در هاله ای از ابهام قرار دارد. افزون براین، نگارندگان علاقمندند تا نقش پلنیوم گیجگاهی را در مطابقه شخص-شمار در دوزبانه ها پیگیری کنند. به این منظور، تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دوم شان را به صورت رسمی در سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. برمبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با الگوی زبان گردانی جایگزین را به هنگام گرفتن تصاویر اف.ام.آر.آی اجرا کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در طول اجرای یک آزمون دوزبانه، دخالت پلنیوم گیجگاهی چپ در مقایسه با پلنیوم گیجگاهی راست در مطابقه شخص-شمار بیشتر بود. همچنین، بدون در نظرگرفتن نوع زبان مورد پردازش، آزمایش فعلی نشان داد که در ناحیه پلنیوم گیجگاهی، جمله های دارای مشخصه شمار فعالیت بیشتری را در مقایسه با جمله های دارای مشخصه شخص ایجاد کردند که دال بر پردازش متمایز زیرساختی عبارات ارجاعی و ضمیرها در این ناحیه مغزی است.
بررسی تطبیقی مناقشه «جنسیّت» و «فرودستی» در دو رمانِ«جای خالی سُلوچ» محمود دولت آبادی و «کوچه مَدَق» نجیب محفوظ (با تأکید بر آرای پسااستعماری گایاتری اسپیواک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
1 - 31
حوزههای تخصصی:
ادبیات پسااستعماری یکی از رویکردهای نو و البتّه پویا در حوزه ادبیّات تطبیقی و مطالعات فرهنگی است. این رویکرد، مؤلفه های پسااستعماری را در متون ادبی شناسایی، ارزیابی و مورد تحلیل قرار می دهد. اسپیواک یکی از متفکّران پسااستعماری، معتقد است که صدای فرودستان جامعه هرگز شنیده نمی شود. «جنسیّت» و «فرودستی» از کلیدواژه های مورد تأکید اوست. دولت آبادی و نجیب محفوظ از نویسندگان برجسته ایرانی و مصری هستند که در دو رمان جای خالی سُلوچ و کوچه مَدَق صدای اقشار «فرودست» جوامع خود را بازتاب داده اند. پیش فرض این است که دولت آبادی آگاهانه و متأثر از فرهنگ مردسالاری، در رمان جای خالی سُلوچ، تلاش کرده است تا شخصیّتِ زنِ فرودست را صاحب عاملیّت و صدا معرّفی کند؛ این در حالی است که نجیب محفوظ متأثر از تجربه و تأثیر مستقیم استعمار، هم به زنان و هم به مردان فرودست، صدا می بخشد. این دو نویسنده، نگاه شیء انگارانه، ابزاری و البتّه جنسی به زنان را در نظام مردسالار و استعمارزده، به تصویر کشیده اند. فرهنگ استعماری و مردسالاری با ابزار فرهنگی و بیانی، می تواند وضعیّت هایی بنیادین را بر زنان و مردان اِعمال کند تا به این ترتیب بتواند ماهیّتی جنسیّتی با استانداردهای خاص را تحمیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیلِ کیفی و با تأکید بر آرای اسپیواک، به بررسی موضوع «جنسیّت» و «فرودستی»، در دو رمان مذکور، پرداخته است.
بررسی تطبیقی داستان های پری کوچک دریایی هانس کریستین اندرسن و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بر مبنای تئوری انتخاب و واقعیت درمانی گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
185 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای نقد و بررسی آثار ادبی نقد از منظر روانشناسی است. با توجه به محوریت عنصر شخصیت در هر دو حوزه ادبیات و روانشناسی به جنبه های مشترک فراوانی بین این دو حوزه پی می بریم. بسیاری از مؤلفه های تعریف شخصیت در علم روانشناسی قابل مشاهده در آثار ادبی هستند. در این پژوهش از نظریه انتخاب گلاسر که یکی از روانشناسان مطرح قرن اخیر است استفاده شده تا جنبه های مختلف نظریه انتخاب و واقعیت درمانی در داستان های برگزیده صمد بهرنگی و هانس کریستین اندرسون به عنوان نمایندگان مطرح داستان کودک و نوجوان بررسی شود. این جستار در پی بررسی داستان های ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی و پری دریایی کوچولو هانس کریستین اندرسن بر مبنای نظریه انتخاب ویلیام گلاسر است. هدف از مقاله تبیین وجوه اشتراک و افتراق این دو داستان شناخته شده به منظور دستیابی به افق دید علمی و روشنی برای نویسندگان کودک و نوجوان عصر جدید است. این مطالعه به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است. داده های تحقیق نشان می دهد که نظریه انتخاب قابل تبیین در داستان های بهرنگی و اندرسن است. همچنین همه پنج نیاز تعریف شده گلاسر و مفاهیم کنترل بیرونی و دنیای مطلوب در هر دو داستان وجود دارند. بهرنگی و اندرسن هر دو به خلق شخصیت هایی می پردازند که با واقعیت مواجه می شوند، مسئولیت زندگی خود را می پذیرند و انتخاب های درستی دارند.
ظرفیت های نمایشی و سینمایی گنبد پنجم هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
33 - 48
حوزههای تخصصی:
امروزه در همه جای جهان نگاه ویژه ای به اقتباس از آثار ادبی می شود، به گونه ای که هنرمندان هنرهای تجسمی، نمایشی، سینما و ... هرکدام به نوبه خود از این آثار اقتباس کرده و آثار فاخر و شایان توجهی خلق کرده اند. در این میان سینما به مثابه یکی از هنرهای فراگیر که امکانات بیشتری نسبت به سایر هنرها دارد نقش مهمی در اقتباس های ادبی داشته است؛ اما در ایران با توجه به آثار ادبی غنی، به این شکل از اقتباس ادبی، کمتر توجه شده است. یکی از کتاب هایی که می شود از آن به صورت یک نمونه اقتباسی بسیار خوب از منظر تخیل و تمثیل استفاده کرد، هفت پیکر نظامی است. ازآنجایی که آثاری با جنبه های تخیل و تمثیل وجه اقتباسی قدرتمندی در هنرهای تصویری به ویژه سینما دارند، در این نوشتار تلاش بر این است تا گنبد پنجم هفت پیکر نظامی را به دلیل ساختار و محتوای منحصر به فرد و روایات و تصاویر جذاب که ذهن مخاطب را به چالش می کشد، در کنار ماجراهای فانتزی و موجودات خارق العاده که زمینه ساز گرایش و توجه به آن برای تولید اقتباسی یک اثر ماندگار و جذاب سینمایی-نمایشی می شود از منظر جنبه های نمایشی و سینمایی بررسی و پژوهش شود. تنوع تصاویر و توصیف ها، ساختار روایی قوی، شخصیت ها ی خارق العاده، کشمکش و تعلیق های جاندار، زمینه ساز ساخت داستان یک فیلم اقتباسی سزاوار و درخور می شود.
نقد و بررسی داستان کوتاه شاعرانه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
67 - 94
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، داستان کوتاه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث از دید پیشگامی وی در نگارش داستان کوتاه مدرن شاعرانه بررسی شود. موضوع این داستان، نقد نویسنده بر وضعیت انسان روشنفکر سرگشته معاصر(طبقه شهری) در جامعه است که با استفاده از حادثه «فراموشی زبان مادری» شخص محوری و چالشهای حاصل از آن بازسازی شده است. حاصل کار نشان می دهد نویسنده با استفاده از زبان امپرسیونیستی در ترسیم حالات ذهنی شخص محوری به گونه ای عمل کرده که پیرنگ داستان از حالت خطی خارج شده و فارغ از پرداخت حوادث و علل شکل گیری آنها ساختاری مینیمالیستی یافته است. این الگو از ساختارهای کهن داستانپردازی ایرانی مبتنی بر الگوی سفر بر کنار نمانده است؛ از این رو شخص محوری در داستان او پیش از اینکه به عنوان کنشگر در روایت اهمیت داشته باشد، جانشین حال و هوای فکری خاص شده است.
به سوی تبیین مفهوم مکان سازی در فضاهای عمومی شهری زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
19 - 37
حوزههای تخصصی:
مترو علاوه بر تأمین حمل ونقل عمومی، زمینه ارتباط شهروندان را با یکدیگر و محیط شهری برقرار می کند. ازاین رو توجه به مسئله تعاملات اجتماعی و تمهیدات فضا برای تبدیل به مکان های شهری حائز اهمیت است.
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به ساختاری در برقراری کیفیت زیست در فضاهای زیرزمینی است که دارای بیانی جامع از مکان سازی باشد.
روش شناسی پژوهش در این تحقیق، مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های متنی و اسنادی و به عبارتی مبتنی بر روش تحقیق کیفی است؛ این جستار نظری متأثر از پارادایم های تفسیری، به دنبال تقویت فهم انتقادی از فرایندهای تولید و مصرف در قالب فضای عمومی شهری است.
یافته ها نشانگر آن است که فضاهای زیرزمینی شهری برای ایفای نقش به عنوان فضاهای شهری بایستی مجموعه کیفیت های منحصربه فردی را در ساختاری متناسب با نیاز شهروندان ارائه کنند؛ چراکه کیفیت های فضای شهری زیرزمینی علاوه بر محدوده مشخص فضای شهری، حدودی فراتر را در برمی گیرد. این فضاهای شهری را می توان در گونه های فضای زیست شده، فضای ادراک شده و فضای پنداشته شده شهروندان موردبررسی قرار داد.
در نتیجه گیری باید گفت در جهت نیل به نوعی مکان سازی، مؤلفه های زندگی روزمره شامل کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی در تطابق با کیفیت های فضاهای شهری زیرزمینی همچون کیفیت های درون فضا، کیفیت های میان فضا و کیفیت های برون فضایی (خوانایی، همه شمولی، سرزندگی، دسترسی پذیری، اعتدال، ارائه تنوعی از خدمات و امکانات)، بر شکل دهی به منظر زندگی روزمره شهروندان اثرگذار هستند و شناسایی این کیفیت ها و کنش متقابل زندگی روزمره شهروندان و فضای شهری، می تواند منجر به آفرینش مکان و فرایند مکان سازی شود.