مطالب مرتبط با کلیدواژه

دیونیسوس


۱.

نقد و تحلیل ساختار آیینی اسطورة سیاوش (مقایسة سیاوش- سیاوشان با تراژدی- دیونیسیا برمبنای نظریة اسطوره و آیین)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تراژدی دیونیسوس نقد اسطوره ای نظریة «اسطوره و آیین» سیاوش/ سیاوشان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۴ تعداد دانلود : ۱۴۵۰
نظریة «اسطوره و آیین» یا نظریة «آیین گرایی اسطوره» که حیات اسطوره را وابسته به آیین می داند و یکی از رویکردهای اصلیحوزة «نقد اسطوره شناختی» است، در شکل های جدید خود، بین اسطوره و آیین پارادیمی مشترک پیدا می کند. در این جستار برمبنای این نظریه، تبلور آیین سیاوشان را در اسطورة سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی می کنیم. سیاوش از ایزدان پیشازردشتی ایرانی مرتبط با اساطیر باروری و فرهنگ کشاوزی است که آیین پرستش او در آیین سیاوشان باقی مانده است. محوریت این آیین که در اسطوره همچنان حفظ شده، نقش بنیادین «مرگ مقدس» است که قابل تحلیل با آیین قربانی کردن شاه مقدس در جشنواره های تحویل سال و مراسم سوگ نمایشی مربوط به آن است. برپایة نظر انسان شناسان در تحلیل آیین دیونیسیا، اشعار مربوط به مرگ مقدس ایزد دیونیسوس در شکل گیری تراژدی مؤثر بوده است. همین ارتباط بین سیاوشان و اسطورة سیاوش نیز موجود است که در این جستار از دیدگاه انسان شناسانة نقد اسطوره ای بررسی شده و درنهایت، پیوند این پارادایم با چرخة زمان اساطیری (از طریق الگوی مرگ و ولادت دوباره) به عنوان نظم دهنده و ایجاد تجربة فناناپذیری برای بدنة مخاطبان اسطوره- آیین، به عنوان کارکرد اصلی آیین- روایت شناخته شده است.
۲.

تحلیل ِ مقابله نیچه با دین مسیحیت درقالبِ تفسیرهای اسطوره ای ، فلسفی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواست قدرت نیروهای کنشی و واکنشی دیونیسوس آریادنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۰ تعداد دانلود : ۴۶۲
نیچه در باب مسئله ی تفسیر هستی همیشه سعی دارد که عناصر اسطوره ای و فلسفی را بر تفسیر و خوانش مسیحی و دینی ترجیح بدهد.این در حالیست که خود او دستاوردهای عظیمی برای مسیحیت بیان می کند که اگر بالاتر از تاثیر اندیشه های فلسفی و اسطوره ای در تاریخ بشر نبوده کمتر هم نیست .به نظر می آید شیوه ی نقد نیچه نسبت به مسیحیت بدبین و منفی است در حالیکه در باب دیگر اندیشه ها یا اشخاص جنبه های مختلفی را بیان می کند. نیچه در تحلیل های خود اصرار دارد که جریان تفسیر هستی را دو قطبی سازی کند به گونه ای که تفیسر باستانی و تفسیر خود او در یک طرف دعواست ولی در طرف دیگر حضرت مسیح (ع) را قرار نمی دهد بلکه فقط تا این حد او را وارد مناقشه می کند که بهانه ی برای یک آغاز بوده است او طرف مقابل خود را پولس حواری قرار می دهد که تفسیر دیگرگونه از آنچه مسیحیت اولیه بوده ارائه داده است.به هر حال به نظر می آید خوانش نیچه از تفسیر هستی با تاریخیت هستی هم خوانی ندارد بدین خاطر که گاه بی گاه در مسائل نامربوط به مسیحیت ،گریزی به مسائل این دین می زند .نیچه همواره تاکید براین دارد که مسیحیت وارث همه جریان های تباهی گر زندگی و هستی است . این دو قطبی سازی تفسیر هستی به صورت مقابله ی فرهنگ باستان و مسیحیت ارائه میشود که بنظر با تاریخیت انسان همخوانی واقعی ندارد بدین خاطر که او مسیحیتی را غیر اصیل و محکوم به نیستی می داند که دست کم دو هزار سال نوعی از انسان راهبری کرده و هم اکنون نیز می کند ، هر چند در قالب عبارت کوتاه به این موضوعات می پردازد ولی مایل نبود به همان مبسوطی که مسیحیت را نقد از آن دستاوردها سخن براند.
۳.

بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات دیوان شمس زائوم مولوی کهن الگو یونگ تراژدی دیونیسوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۲۶۹
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.