
مقالات
حوزههای تخصصی:
اختلال اتیسم یکی از اختلال های عصبی-رشدی است که می تواند توانایی های شناختی و زبانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. از آن جایی که در گفتمان روایی به کارگیری هر دو حوزه شناخت و زبان ضرورت دارد، این افراد در تولید و درک روایت با چالش هایی روبه رو هستند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی حوزه فضا، به عنوان یکی از مؤلفه های جدایی ناپذیر ساخت هر روایت، به بررسی این حوزه و در ابعاد گسترده تر، حوزه گفتمان روایی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا و مقایسه با کودکان عادی فارسی زبان بپردازد. در این راستا، بازنمایی برخی مؤلفه های فضا همچون محمول ها شامل محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و منقطع و زمینه فضایی مشتمل بر اسم و ضمیر در گفتمان روایتی این دو گروه از کودکان، براساس الگوی هیکمن(Hickmann, 2004) و تقسیم بندی های رابرتس و همکاران (Roberts et al., 2009) مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 20 کودک اتیسم با عملکرد بالا و 20 کودک عادی فارسی زبان بود که در آزمون تولید گفتمان روایتی براساس دو داستان تصویری «اسب» و «گربه» هیکمن (Hickmann, 2004) شرکت کردند. داده های گردآوری شده پس از بررسی و توصیف، با به کارگیری آزمون یومن-ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد عملکرد کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی در بازنمایی محمول های ایستا، کنشی، کنشی-پایا و همچنین زمینه فضایی شامل اسم و ضمیر به طور معناداری متفاوت (p<0.05) بود. به نظر می رسد عملکرد ضعیف کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مقایسه با کودکان عادی در بازنمایی برخی مولفه های فضا همچون محمول ها و ضمیر در گفتمان روایتی با نقائص شناختی و زبانی آنان ارتباط دارد.
بررسی زباهنگ دل نگرانی برای دیگری در ایرانیان: از هیچ دلی تا فرادلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری تعامل اجتماعی، بخش جدایی ناپذیر زندگی است و انسان ها، برای درک احساسات و عواطف یک دیگر به شیوه ای متفاوت ابراز نگرانی می کنند. درحالی که برخی نسبت به دغدغه مندی های شخص مقابل خود بی تفاوت هستند، برخی دیگر تنها همزبانی می کنند و در سطحی بالاتر برخی تمایل دارند خود را جای دیگری گذاشته و برای او گام هایی بردارند. در پژوهش کیفی حاضر، نگارندگان به بررسی 448 پاره گفتار به دست آمده از 30 فیلم و سریال با ژانر اجتماعی و 211 پاره گفتار جمع آوری شده از مکالمات افراد (با بازه سنی 18 تا 69 سال) در مکان های عمومی، خصوصی (رسمی/غیررسمی) و فضای مجازی مربوط به زباهنگ «دل نگرانی نسبت به دیگری» پرداخته و آنان را در چهار سطح هیچ دلی، برون دلی، درون دلی و فرادلی براساس الگوی مفهومی تحلیلی زباهنگ مورد مداقه قرار دادند. نتایج نشان داد افراد با اهداف متفاوتی مانند دلسوزی، نصیحت، سلب مسئولیت و تبرئه خود، تغییر در تصمیم، شماتت، فداکاری، گلایه و موارد مشابه از این زباهنگ استفاده می کنند. افزون براین، این زباهنگ تأییدی بر فرهنگ های تعارف، جمع گرایی، هلویی، اغراق افزوده و غیرمستقیم گویی ایرانیان است که افراد نسبت به آن در مرحله درون آگاهی قرار دارند. همچنین، یافته ها نشان می دهند امروزه میزان دل نگرانی افراد بیشتر به سمت هیچ دلی و برون دلی پیش رفته که این امر نمایانگر متمایل شدن آنان از جمع گرایی به سمت فردگرایی است. بنابراین، واکاوی این زباهنگ به شناسایی بیشتر سطوح درون دلی و فرادلی در قالب عبارت های زبانی کمک بسیاری می کند و راه را برای به فرهنگی و شناسایی ژن های معیوب در جامعه هموار می سازد.
بررسی تأثیر جنسیت و سن بر کاربرد دشواژه ها در گفتار گویشوران فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دو عامل «جنسیت» و «سن» بر کاربرد «دشواژه ها » در گفتار روزمره گویشوران زبان فارسی است. برای دست یابی به این هدف از پرسشنامه ای محقق ساخته بهره گرفتیم و آن را به صورت تصادفی میان 523 زن و مرد فارسی زبان در 4 گروه سنی مختلف (25-15 سال، 35-26 سال، 45-36 سال و بالای 45 سال) توزیع کردیم. این پژوهش از جنبه روش شناسی، میدانی و پیمایشی بوده و ماهیتاً توصیفی-تحلیلی ست. داده های گردآمده از پرسشنامه برپایه تلفیقی از آرای باتیستلا (Batisttella, 2005)، جی (Jay, 2009) و وارداف (Wardhaugh, 2006) در پیوند با دسته بندی «دشواژه ها» تحلیل شدند. یافته های برآمده از تحلیل های آماری با بهره گیری از آزمون های تی، تحلیل واریانس و توکی نشان داد مردان در حالت عادی و نیز عصبانیت بیشتر از زنان از «دشواژه» استفاده می کنند و میانگین کاربرد دشواژه های رکیک تر در مردان بالاتر است. افزون براین، یافته ها نشان داد زنان و مردان فارسی زبان به طورکلی از شش دسته از دشواژه ها در گفتار روزمره خود بهره می گیرندکه فراوانی دشواژه های مربوط به دسته های «مسائل جنسی»، «دفعیات بدن» و «انگ ها» در مردان بالاتر است؛ درحالی که در گفتار زنان فراوانی دشواژه های مربوط به دسته «مرگ و بیماری (نفرین)» بیشتر است. همچنین، روشن شد تفاوت میزان به کارگیری دشواژه در بین گروه های سنی مختلف از جنبه آماری معنادار است: در بیشتر موارد و در هر دو حالت عادی و عصبانیت، شرکت کنندگان 25-15 ساله دشواژه های بیشتر و رکیک تری را نسبت به سه گروه سنی دیگر به کار می بردند؛ درحالی که در مورد افراد 45 سال به بالا این موضوع کاملاً برعکس است.
بررسی رابطه آگاهی از راهبردهای فراشناختی با درک شنیداری فارسی آموزان غیرایرانی سطح پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه «آگاهی فارسی آموزان از راهبردهای فراشناختی» و توانایی آنان در زمینه «درک شنیداری» انجام پذیرفت. آزمودنی های این پژوهش 29 فارسی آموز دختر و پسر سطح پیشرفته مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) بودند که زبان فارسی را برای ادامه تحصیل در رشته های دانشگاهی گروه فنی- مهندسی و پزشکی در دانشگاه های ایران می آموختند. برای بررسی چهار فرضیه پژوهش، از دو ابزار گردآوری داده بهره گرفته شد: یک پرسشنامه 21 گویه ای آگاهی از راهبردهای فراشناختی شنیداری (Vandergrift, et al., 2006) شامل پنج مؤلفه طرح ریزی و ارزشیابی، توجه هدایت شده، دانش فرد، ترجمه ذهنی و حل مسأله، و یک آزمون درک شنیداری با 25 پرسش. برای تحلیل داده های به دست آمده، از آزمون های همبستگی، رگرسیون خطی، و آزمون های تی مستقل استفاده شد. یافته های بررسی داده ها نشان داد که بین آگاهی فارسی آموزان از راهبردهای فراشناختی و توانایی شان در درک شنیداری، رابطه مثبتی وجود دارد و حدود 47 درصد تغییرات متغیر وابسته، به وسیله پنج متغیر مستقل تبیین می شود. ازسویی دیگر، بین فارسی آموزان دارای تحصیلات دانشگاهی (کارشناسی و کارشناسی ارشد) و فارسی آموزان دارای تحصیلات سطح دیپلم، و همچنین بین فارسی آموزان زن و مرد، تفاوتی از نظر آگاهی از راهبردهای فراشناختی وجود نداشت. این نبود تفاوت در زمینه میزان آگاهی آنان از راهبردها، با توجه به رشته های تحصیلی (فنی و پزشکی) نیز آشکار بود. روی هم رفته، یافته های پژوهش پیشنهاد می کند که آگاهی فارسی آموزان از راهبردهای فراشناختی می تواند نقش مؤثری بر ارتقاء و بهبود مهارت شنیداری آن ها داشته باشد. از این رو، الزامی است مدرسان زبان فارسی در کلاس های درک شنیداری، در پی به کارگیری راهکارها و رویه هایی برای تقویت آگاهی فراشناختی فارسی آموزان و نیز آموزش این راهبردها به آنان باشند.
فعل های وجهی غیرشخصی فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به بررسی ویژگی های معنایی و رفتارهای نحوی فعل های وجهی غیرشخصی فارسی میانه زردشتی اختصاص دارد و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش، بررسی ویژگی های معنایی بر مبنای تقسیم بندی پالمر (Palmer, 1997) در سه نوع معرفتی، تکلیفی و پویا و دو درجه امکان و ضرورت انجام پذیرفته است. بنابر یافته های این جستار، در فارسی میانه زردشتی افزون بر دو درجه امکان و ضرورت، درجه احتمال نیز از درجه های اصلی برای بیان درجه وجهیت به شمار می رود. از میان چهار فعل وجهی غیرشخصی فارسی میانه زردشتی، abāyēd «باید، ضروری است» دارای خوانش هر سه نوع وجهیت معرفتی، تکلیفی و پویا بوده و در همه موارد بیانگر درجه ضرورت است و سه فعل وجهی šāyēd «شایسته است؛ می توان»، tuwān «می توان» و sazēd «سزاوار است؛ می توان» برای بیان دو وجهیت تکلیفی و پویا و درجه امکان به کار رفته اند. همچنین، دو فعل وجهی šāyēd و sazēd بیان کننده درجه احتمال در وجهیت تکلیفی هستند. رفتارهای نحوی فعل های وجهی همچون هم نشینی با متمم های فعلی، حرکت فعل های وجهی و کاربرد سه مورد از این فعل ها در نقش فعل واژگانی شاهدی از روند دستوری شدگی این فعل ها به شمار می رود.
کاربردشناسیِ فرایند تصریح در ترجمه شفاهی همزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصریح پدیده و راهبردی عام در گستره غنی سازی معنایی و منظورشناختی در کاربرد زبان با نقش میانجی و ابهام زدایی در حوزه های بین فرهنگی ترجمه و یادگیری زبان است. لازمه این امر، تغییرات مختلف با رویکردی مخاطب محور برای افزایش خوانش پذیری متن مقصد، ابراز وفاداری به هدف گوینده/نویسنده، و فهم بهتر مخاطب از ترجمه است. تصریح پدیده، مشتمل بر اظهار اطلاعات تلویحی متن مبدأ در متن مقصد، آشکارکردن و بازتاب موارد حذف شده متن اصلی در ترجمه، و نشان دادن شفاف تر و واضح تر روابط انسجامی در متن مقصد است. مترجم شفاهی همزمان در آن واحد دارای نقش های دوگانه مخاطب/گوینده بوده و درگیر فرایندهای رمزگشایی و رمزگذاری اطلاعات در این فرایند است. هدف این مقاله بررسی رویکردهای آفرینش گفتمان مترجم شفاهی همزمان ایرانی از طریق تجزیه و تحلیل راهبردهای ترجمه گفتمان نماها در فرایند ترجمه شفاهی همزمان برای کشف ابعاد تصریح در حوزه مدیریت گفتمان است. پیکره پژوهش، شامل حدود 35000 واژه برگرفته از سه سخنرانی به زبان فارسی و ترجمه شفاهی همزمان آن ها به زبان انگلیسی است. برای اثبات اعتبار و پایایی علمی-پژوهشی این مطالعه از یک فهرست و الگوی گفتمان نما در حوزه گفتمان شناسی و دو ارزیاب بهره گرفته شد. مطالعه کنش های رفتاری مترجم شفاهی همزمان نشان داد که به میزان حدود ۸۰ درصد این مترجم شفاهی همزمان ایرانی از راهبرد گفتمانی تصریح بهره گرفته بودند. همچنین، تحلیل رفتارها و راهبردهای منظورشناختی این مترجم در چارچوب تصریح منجر به کشف یک الگوی مثلثی با رویکردها و راهبردهایی در ترجمه گفتمان نماها گردید که مشتمل اند بر افزایش، تغییر، و حذف گفتمان نماها. کاربردهای مختلف آموزشی، پژوهشی، و علمی نیز تجزیه و تحلیل شد.
کیفیت بازنمایی کنشگران گفتمان در شعر آرش کمانگیر با تکیه بر الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند بازنمایی شخصیت در روایت، دارای نمودهای گوناگونی از صورت بندی های مبتنی بر گفتمان است. پژوهش حاضر، برای توصیف عاملان و کنشگران گفتمان، آرای ون لیوون (Van Leeuwen, 1996) در باب گفتمان و کنشگران را در شعر حماسی آرش کمانگیر سروده سیاوش کسرایی به کار گرفته است. کنشگران اجتماعی در شعر آرش کمانگیر مشتمل اند بر آرش، ایرانیان و تورانیان (لشکر دشمن). راوی، در بازنمایی کنشگران اجتماعی –که سه دسته از شخصیت های شعر (آرش، ایرانیان و تورانیان) هستند- رویکرد دوگانه غیرانسان نمایی و انسان نمایی و فروعات این دو رویکرد را به کار گرفته است تا نسبت هایی از قبول و طرد را مبتنی بر مشروعیت و عدم مشروعیت طرح کند. در این میان، قبول و مشروعیت آرش و لشکر ایرانیان، به عنوان فرهنگ «خود» و با دو روش غیرانسان نمایی و انسان نمایی و فروعات این دو انتخاب، اعم از مشخص سازی، تمایزگذاری، نام دهی، مقوله بندی، ارزش گذاری مثبت و طبقه بندی، بازنمایی شده است. در مقابل، طرد و عدم مشروعیت لشکر دشمن به عنوان فرهنگ «غیر و بیگانه» با رویکرد طبقه بندی و ارزش گذاری منفی بازنمایی شده است.
میزان وام گیری حروف اضافه و ضمائر در کردی کلهری در افراد دوزبانه کرد-فارس زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تماس زبانی می تواند دارای پیامدهای بسیاری برای زبان های درگیر باشد. وام گیری واژگانی یا ساختاری یکی از پیامدهای تماس زبانی است که در آن عناصری از زبان غالب ممکن است وارد زبان پذیرا شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان بهره گیری از حروف اضافه و ضمیرهای بومی یا وام واژه معادل فارسی آن ها در کردی کلهری است. برای گردآوری داده ها، از یک پرسشنامه (فهرست) محقق ساخته بهره گرفته شد تا روشن شود که گروه های مختلف تا چه اندازه از واژه های بومی یا وام واژه های فارسی بهره می گیرند. براساس متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات، افراد انتخاب شده به هشت گروه دسته بندی شدند: مردان/ زنان باسواد جوان، مردان/ زنان با سواد مسن، مردان/ زنان بی سواد جوان و مردان/ زنان بی سواد مسن. یافته های پژوهش نشان داد که در گروه های مختلف اجتماعی به طور متوسط بین 7. 82 تا 100 درصد از حروف اضافه بومی و بین 08. 76 تا 100 درصد از ضمیرهای کردی استفاده نموده اند. زنان جوان باسواد بیشترین میزان بهره گیری از حروف اضافه (3. 17 درصد) و ضمیرهای غیربومی (92. 12 درصد) را در بر داشتند. آزمون آماری مورد استفاده (آنالیز واریانس سه عاملی) نشان داد که دو عامل تحصیلات و سن (برخلاف جنسیت) هم به تنهایی و هم در تعامل با هم نقش معناداری در تنوعات مشاهده شده آن ها بر عهده دارند.
نظامهای برچسب گذاری نوایی: مقایسه نظام «نواخت ها و فاصله نماها: توبی» و «ضرباهنگ و زیرو بمی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف انتخاب نظام برچسب گذاری مناسب برای استفاده در پژوهش های ادراکی نوای گفتار، به بررسی ویژگی های نظام نواخت ها و فاصله نماها (توبی)، مشکلات آن و یکی از نظام های جایگزین آن پرداخته است. در این مسیر، کاستی هایِ توبی که با توجه به ماهیت و کاربردهای گسترده آن در زبان های مختلف مشخص شده اند جمع بندی و ارائه شده است. با مرور آن دسته از پژوهش های انجام شده درباره آهنگ گفتار فارسی که از نظام برچسب گذاری توبی و نظریه خودواحد-وزنی بهره گرفته اند به نظر می رسد مشکلات جهانی این نظام در تحلیل الگوی آهنگ زبان فارسی نیز مشاهده می شود. در ادامه نظریه خودواحد-وزنی تقویت شده و نظام برچسب گذاری بر مبنای آن (ضرباهنگ و زیروبمی: رَپ) معرفی شد. سپس برچسب های توبی ونظام ضرباهنگ و زیروبمی (رَپ) برای یک نمونه فارسی مقایسه و کارایی نظام برچسب گذاری ضرباهنگ و زیروبمی برای استفاده در پژوهش های ادراکی تأیید شد.
نقش پلنیوم گیجگاهی در پردازش مشخصه های شخص و شمار در افراد دوزبانه: شواهدی از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پلنیوم گیجگاهی یک ناحیه مغزی است که درون شیار سیلوین و بخش خلفی قشر شنوایی (شکنج هشل) قرار گرفته و به سبب همپوشانی اش با ناحیه ورنیکه، به عنوان کانون کارکردی شبکه زبان قلمداد می شود. پژوهش های بسیاری اهمیت ویژه پلنیوم گیجگاهی چپ را در انواع فرایندهای شنیداری و زبان -ویژه نشان داده اند. شواهد دیگری نیز بر دخالت پلنیوم گیجگاهی راست در توجه شنیداری و تکالیف محرک محور دلالت دارد. با وجود حجم گسترده بررسی های انجام شده درباره نقش پلنیوم گیجگاهی، هنوز میزان دخالت این ناحیه مغزی در دوزبانگی در هاله ای از ابهام قرار دارد. افزون براین، نگارندگان علاقمندند تا نقش پلنیوم گیجگاهی را در مطابقه شخص-شمار در دوزبانه ها پیگیری کنند. به این منظور، تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دوم شان را به صورت رسمی در سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. برمبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با الگوی زبان گردانی جایگزین را به هنگام گرفتن تصاویر اف.ام.آر.آی اجرا کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در طول اجرای یک آزمون دوزبانه، دخالت پلنیوم گیجگاهی چپ در مقایسه با پلنیوم گیجگاهی راست در مطابقه شخص-شمار بیشتر بود. همچنین، بدون در نظرگرفتن نوع زبان مورد پردازش، آزمایش فعلی نشان داد که در ناحیه پلنیوم گیجگاهی، جمله های دارای مشخصه شمار فعالیت بیشتری را در مقایسه با جمله های دارای مشخصه شخص ایجاد کردند که دال بر پردازش متمایز زیرساختی عبارات ارجاعی و ضمیرها در این ناحیه مغزی است.