مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۱۴۱ تا ۲۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
84 - 118
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، اصطلاح حق بر شهر در فلسفه و سپس در شهرسازی مورد توجه قرار گرفته است. حق بر شهر را می توان حق برخورداری شهروندان از فضای غنی فرهنگی تعریف کرد. برنامه های توسعه شهری می توانند سهم قابل توجهی در تحقق یا عدم تحقق این حق ایفا کنند. پرسش این است که چگونه می توان متوجه شد یک برنامه توسعه شهری تا چه اندازه مبتنی بر حق بر شهر تدوین شده است؟ به این منظور لازم است مقیاسی برای سنجش حق بر شهر در برنامه های توسعه شهری پیشنهاد گردد. پژوهش حاضر ضمن پیشنهاد یک مقیاس، با انتخاب دو سند (طرح جامع تهران و برنامه آمایش و توسعه پایدار پاریس)، به ارزیابی این حق می پردازد. رویکرد پژوهش، رویکردی اسنادی و تطبیقی است. ابتدا با بررسی مبانی نظری، چارچوبی برای سنجش حق به شهر ارائه شده و سپس با اتکا بر داده های برگرفته از دو سند و نتایج مصاحبه عمیق با متخصصان، بررسی تطبیقی دو سند انجام گرفته است.
یافته های مقاله نشان می دهد که می توان حق بر شهر را در قالب یک طیف از «رفع تبعیض دینی و نژادی» تا «حق زندگی شهری» تبیین کرد. بررسی دو سند نشان می دهد که مفهوم حق بر شهر در طرح جامع تهران تقلیل یافته و با نگاهی کالبدگرایانه، حق شهروندان برای برخورداری از فضای باهویت و فرهنگ غنی را نادیده می گیرد. در مقابل، در برنامه پاریس، سطح بالاتری از حق بر شهر مورد توجه قرار گرفته و حق بر شهر در سطح «دسترسی برابر به موقعیت های اقتصادی و اجتماعی» در دستور کار قرار گرفته است. پیشنهاد این مقاله توجه بیشتر به وجوه غیرکالبدی و حقوق مختلف شهروندان در شرح خدمات برنامه، جمع سپاری و عرضه برنامه جهت قضاوت شهروندان و نخبگان پیش از تصویب و نیز جبران حقوق عامه تضییع شده در زمان بازنگری طرح جامع تهران است.
خوانشی تطبیقی از داستان «زال و رودابه» فردوسی و «بهرام و گل اندام» کُردی از دیدگاه تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد تاریخ گرایی نو در تقابل با تاریخ گرایی سنتی شکل گرفته است. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نو به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. داستان بهرام و گل اندام از منظومه های قابل توجه در ادبیات کُردی است که از آن ها با عنوان «بیت» نام برده می شود. بیت ها داستان هایی عامیانه با وزن هجایی هستند که به وسیله بیت خوان ها خوانده می شوند. می توان گفت میان داستان بهرام و گل اندام و زال و رودابه از برخی جهات شباهت هایی وجود دارد. از همین رو قابلیت سنجش این دو داستان با یکدیگر هست. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی تطبیقی کوشیده ایم خوانشی از دو داستان مورد نظر برپایه انگاره های تاریخ گرایی نو به دست بدهیم. یافته ها نشان می دهد که هر دو داستان اگرچه ظاهراً عاشقانه هستند وکشمکش ها بر سر عشق و ازدواج است؛ اما در باطن داستان، قدرت و منافع گفتمانی مسأله بنیادین است. هرگفتمانی می کوشد تا منافع سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند.
بررسی نگاره های منطق الطیر اثر کمال الدین بهزاد از منظر عشق شناسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم عشق از دیدگاه شیخ اشراق در نگاره های منطق الطیر عطار نیشابوری اثر کمال الدین بهزاد می پردازد. مفهوم عشق از دیدگاه سهروردی یک دیدگاه منحصر به فرد بوده و به واسطه دیدگاه عقل محور بودن عشق از نگاه شیخ اشراق، این نظریه عشق شناسی با رویکردهای عرفانی و زیبایی شناسی به عشق تفاوت دارد. هدف از این مقاله کشف و تحلیل عناصر و مؤلفه هایی است که بازتاب دهنده ی دیدگاه عشق شناسانه ی شیخ اشراق باشد، همچنین مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤال است: 1. با توجه به محوریت عقل در نگاه سهروردی به عشق، کدام یک از اجزاء نگارگری آثار کمال الدین بهزاد در منطق الطیر را می توان از این منظر تحلیل کرد؟ در این پژوهش با بهره مندی از شیوه توصیفی-تحلیلی و روش کیفی در تجزیه و تحلیل داده ها، چهار نگاره ی هدهد و پرندگان، مویه بر مرگ پدر، مرد مغروق، و شیخ صنعان و دختر ترسا مورد بررسی قرارگرفته است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از تحلیل نگاره ها حاکی از آن است که ارتباط میان مفهوم عشق از منظر سهروردی و بازتاب آن در نگاره های ترسیم شده توسط کمال الدین بهزاد به درستی بر عقل محور بودن دیدگاه شیخ اشراق نسبت به عشق دلالت دارند. تقابل میان دیدگاه مادی و معنوی نسبت به عشق در قالبی نمادین از طریق عناصرگوناگون مورد تأکید قرارگرفته است. عنصر درخت به عنوان یکی از اصلی ترین نشانه ها در این نگاره ها، نماد حیات بوده که در فلسفه عشقِ سهروردی همان نور و بینشی است که درک آن موجبات وصال به نورالهی و خداشناسی را فراهم می کند.
Analysing the Multidimensional Nature of Poverty: a Focus on Housing Insecurity in South Africa(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Housing satisfies crucial needs, as shown in Maslow’s Hierarchy of Needs. Be that as it may, the Sustainable Development Goals evidently have one critical aspect missing in its 17 goals: achieving housing security for all. Goal 11 mentions urban settlement but fails to understand the concept of housing security. Over a billion people reside in slums and other informal settlements across the globe, and the number is expected to increase. However, there is a lack of a comprehensive, multidimensional, and validated instrument for measuring the extent of housing insecurity despite housing significantly impacting household’s health, economic, and psychological well-being. Methods: This study sought to apply and adopt a newly developed multidimensional household housing insecurity index (HHII), consisting of eight dimensions that respond to the lack of universally accepted measures of housing insecurity. This study used primary data with a sample size of 600 South African households collected in four types of areas in two provinces (Gauteng and KwaZulu Natal). Results: The findings indicated that merely 25% of households were deemed housing secure, in stark contrast to 75% facing varying levels of housing insecurity, from mild to severe. This concerning result highlights that, even after more than thirty years of democracy, housing remains a significant problem in South Africa. Conclusions: The study reveals that housing insecurity significantly impacts Black populations, with female heads of households in rural and informal settings facing the most severe challenges.
ارزیابی نظریات متفکرین معاصر در رابطه با علل توسعه نیافتگی ایران با تأکید بر حقوق مالکیت در چارچوب رهیافت های اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۹
5 - 48
حوزههای تخصصی:
تا پیش از دهه 1990 نظریات اقتصاد سیاسی، امنیت حقوق مالکیت را مفروض پنداشته و به آن نپرداخته اند. اهمیت حقوق مالکیت به عنوان موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی، ابتدا توسط اقتصاددانان نهادگرا مورد توجه قرار گرفت و سپس بسط داده شد. در این مقاله که در چارچوب الگوی اقتصاد سیاسی نهادگرایی به روش کیفی توصیفی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده، الگوهای نظری اقتصاد سیاسی مارکسیستی (فئودالیسم ایرانی و شیوه تولید آسیایی) و ایده مبتنی بر فردگرایی روش شناختی (آزادی خواهی نافرجام) که مورد استفاده محققین در تحلیل علل عدم توسعه نیافتگی ایران بوده با تأکید بر حقوق مالکیت مورد بررسی قرار گرفته است. نقطه ضعف این نظریات، عدم انطباق با سیر تحولات تاریخی ایران و عدم ارائه نظریه ای مستقل در رابطه با ناکارآمدی حقوق مالکیت در تاریخ ایران است. لذا استفاده از دستگاه نظری نهادگرایی که اصول آن بر شناخت تاریخ و نهادهای هر جامعه استوار است و توسعه نیافتگی حقوق مالکیت را بر مبنای توزیع قدرت و تحولات آن - و نه صرف تضاد طبقاتی- بررسی می کند، می تواند راهگشا باشد. برای ارائه تبیینی از اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی با استفاده از دستگاه نظری نهادگرایی لازم است در دو سطح نظریه پردازی شود: نظریه دولت و نظریه حقوق مالکیت. لذا پیشنهاد می شود با توجه به ویژگی های خاص ایران، بر موارد ذیل تمرکز شود: 1) تأثیر عوامل اقلیمی (کم آبی) بر شکل گیری زندگی کوچ نشینانه و دولت های قبیله ای و آثار آن بر نظامات اجتماعی و سیاسی ایران (نظریه دولت) 2) آثار شکل گیری این نظامات اجتماعی و سیاسی بر عدم توسعه یافتگی حقوق مالکیت (نظریه حقوق مالکیت).
شناسایی عناوین و شایستگی های شغلی کتابداران کتابخانه های عمومی بر مبنای تحلیل محتوای آگهی های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی و تعیین عناوین شغلی و شایستگی های حرفه ای کتابداران کتابخانه های عمومی است. روش: این پژوهش با رویکردی توصیفی و با استفاده از روش های تحلیل محتوا و تحلیل خبرگان (دلفی) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل آگهی های استخدامی کتابخانه های عمومی در وبگاه های مطرح کاریابی جهان و نیز متخصصان حوزه کتابخانه های عمومی در ایران است. در این پژوهش از سیاهه وارسی و کدگذاری در نرم افرار مکس کیودآ و پرسشنامه برای پنل های دلفی به عنوان ابزارهای گردآوری داده استفاده شده است. یافته ها: بر اساس تحلیل محتوای آگهی های شغلی، عناوین شغلی کتابخانه های عمومی دنیا در چهار گروه شامل مدیریت و امور اداری، خدمات عمومی، خدمات فنی، و فناوری و 54 فقره دسته بندی شدند. سپس عناوین شغلی جدید و مهم برای بافت ایران بر اساس نظرات متخصصان در چهار گروه بالا و 35 فقره مشخص شدند. در نهایت 81 شایستگی شغلی برای کتابداران کتابخانه های عمومی ایران در شش دسته خدمات مشتری و اجتماعی، تبلیغات و بازاریابی، آموزش و ترویج خواندن، تخصصی کتابداری، مدیریتی و برنامه ریزی، و فنی و فناوری استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تنوع و جذابیت فعالیت های کتابخانه عمومی در دنیا بسیار است و کتابخانه های عمومی در ایران نیز قابلیت افزایش عناوین و شایستگی های شغلی را دارند. این یافته ها قابلیت استفاده برای سیاستگذاران و مدیران کتابخانه های عمومی برای تعریف مشاغل و شایستگی جدید را دارد و همچنین آموزشگران گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی می توانند از این پژوهش برای بازنگری دروس رشته استفاده کنند.
نوآوری های ملاصدرا در تحلیل سلامت نفسانی و درمان بیماری های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به رصد شواهد پراکنده مرتبط با سلامت نفس و بیماری های آن در آثار صدرا می پردازد و با جمع آوری مطالب، نظریه سلامت نفس ملاصدرا را بازسازی می نماید. براین اساس: 1) تحلیل مفهومی سلامت (صحت) و بیماری (مرض)، 2) ملاک ها و زیرملاک های مصداقی سلامت نفس، 3) تبیین علل تحقق بیماری ها، 4) تحلیل مراتب مختلف سلامت و 5) ارائه راه کارهای درمانی صدرا در معالجه بیماری های نفسانی ضرورت دارد. این مسائل، به فراخور مبحث، با مقایسه تطبیقی آراء ملاصدرا، با اخلاق نگاران فلسفی پیشین، نظیر زکریای رازی، ابن مسکویه، طوسی، و دوانی که مستقلاً و منسجم به «صحت نفس» پرداخته اند، تحلیل می گردد. جمع آوری آراء پراکنده ملاصدرا در سلامت و درمان، نوآوری های محدودی را در برخی از مؤلفه ها نسبت به پیشینان نمایانگر است؛ اما آنچه که نظریه سلامت وی را قابل توجه می سازد، توجه به مبانی خاص صداریی همچون رابطه نفس و بدن، جنبه جسمانیه الحدوثی نفس، تشکیک و حرکت جوهری انسان، و قاعده «النفس فی وحدتها کل القوی» و ... است که مبانی متفاوتی را برای مباحث سلامت نفس به ارمغان آورده است. شناخت دقیق بیماری و تشخیص منشأ و عوامل آن، درمان از طریق اضداد (تا نیل به اعتدال)، درمان های شناختی مبتنی بر تغییر انگاره، تنبیه و عقوبت و مداومت بر فضیلت، (راه کاری مثبت نگر) از جمله راه کارهای رصد شده از آراء ملاصدرا است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تهدیدات بحرانی حرم مطهر رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تهدیدات بحرانی حرم مطهر رضوی می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی است. روش گرداوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مطالعات اسنادی و پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را مدیران آستان قدس رضوی تشکیل می دهند. برای اولویت بندی عوامل، ماتریس تصمیم گیری و تکنیک تاپسیس فازی با استفاده از نرم افزار اکسل به کار گرفته شده است. ماتریس تصمیم اولیه تحقیق شامل 14 دسته عوامل می باشد، توسط 6 خبره تشکیل شده است. عوامل شناسایی شده عبارتند از: عوامل تجهیزات، عوامل استحکامات، عوامل اعتبارات، عوامل فناوری نوین، عوامل دانش، پژوهش و نوآوری، عوامل اجرا، عوامل کنترل و ارزیابی، عوامل تعهد مدیریت، عوامل فرهنگ سازی، عوامل فرهنگ یادگیری، عوامل شفافیت، عوامل آمادگی، عوامل آگاهی، عوامل انعطاف پذیری.
مقایسه تطبیقی قوانین تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اندونزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
39 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مقایسه قوانین تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اندونزی است. مهمترین وجه تشابه ایران و اندونزی این است که دو کشور طی دهه های اخیر شاهد افزایش تعداد استان ها و سایر سطوح تقسیمات سیاسی خود بوده اند. در عین حال این کشور واجد برخی تفاوت ها با ایران است که مهمترین آن اصلاح پی درپی نظام تقسیماتی اندونزی بر اساس رویکرد عدم تمرکز است. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که طبق قوانین دو کشور، واحدهای سیاسی طبق چه شاخص ها و فرایندی ایجاد می شوند و وظایف و اختیارات چگونه میان سطوح تقسیماتی توزیع می شود. این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی بهره می گیرد. داده های پژوهش، متن قانون دو کشور درخصوص نظام تقسیمات سیاسی است. طبق نتایج پژوهش، از منظر شاخص های ایجاد واحدهای سیاسی، در ایران تأکید عمدتاً بر شاخص جمعیت - با تعریف حدنصاب جمعیتی- است و در کنار آن برخی شاخص های دیگر بدون تعریف و تعیین معیار سنجش مقرر شده است. درمقابل در اندونزی مجموعه ای متنوع از شاخص ها به همراه تعاریف و معیارهای سنجش آنها در قانون تعیین شده است. از منظر فرایند ایجاد واحدهای سیاسی، در ایران یک فرایند عمدتاً «بالا به پایین»، و در مقابل در اندونزی فرایندی «پایین به بالا» در قانون مقرر شده است. درخصوص چگونگی تخصیص وظایف و اختیارات میان سطوح دولت، قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری فاقد احکامی درباره چگونگی تفکیک امور ملی از منطقه ای و محلی، وظایف و اختیارات استانداران و سران سایر سطوح تقسیماتی است و رویکردی «مکان محور» دارد. در مقابل قانون دولت منطقه ای اندونزی شرحی دقیق از موارد مذکور ارائه کرده و رویکردی «فضامحور» دارد.
پژوهشی باستان شناختی بر حدود و ثغور رستاق ریشهر در کوره اَرجان و قلاع تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
5 - 29
حوزههای تخصصی:
در جنوب غربی ایران دو جای نام ریواردشیر در اردشیرخوره و ریشهر در کوره اَرجان وجود داشته است که به دلیل روایات نادرست از تغییر نام ریواردشیر به ریشهر در برخی متون دوران اسلامی، گاهی برخی از تحولات ریشهر اَرجان را به ریواردشیر نسبت داده اند. تعیین حدود و ثغور رستاق ریشهر در کوره اَرجان در جنوب غربی ایران و پی بردن به جایگاه ژئوپولیتیک تاریخی آن، با بررسی و مطالعه باستان شناختی قلاع تاریخی گستره جغرافیایی رستاق یاد شده، هدف عمده این پژوهش است. بنابراین، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به دو پرسش است: 1- گستره جغرافیایی رستاق ریشهر چه مناطقی از کوره اَرجان را در بر می گیرد؟ 2- با توجه به قلاع و استحکامات دفاعی، اهمیت سیاسی- نظامی و شکل گیری حوزه اداری رستاق ریشهر به چه دوره ای بر می گردد؟
تحلیل تاریخی به کمک مدارک باستان شناسی حاصل از بررسی میدانی روشمند باستان شناختی و مطالعات منابع مکتوب روشی است که پژوهش پیش رو از آن سود جسته است. نتیجه آنکه تلفیق اطلاعات حاصل از متون جغرافیایی و تاریخی اسلامی و مطالعات باستان شناختی نشان داد، ریشهر کوره ارجان یک ناحیه ی سیاسی- اداری مشخص در دوران اسلامی به مرکزیت شهر دیرجان است که حدود آن در محدوده ی شهر سردشت و زیدون تا حدود امیدیه و هندیجان کنونی بوده است. حدود و ثغور آن با توجه به شواهد باستان شناختی مرتبط با سازمان دفاعی و اداری این رستاق مانند قلاع تاریخی، وضع توپوگرافیک منطقه و عوارض طبیعی محدود کننده مرزهای سیاسی- اداری مانند رودها قابل تشخیص است. شواهد باستان شناختی موجود از جمله قطعات سفال و آثار معماری به جای مانده قلاع دیده بانی و دفاعی و نیز منابع تاریخی، گویای اهمیت و جایگاه ژئوپولتیک مهم این رستاق، طی دوره ساسانی تا قرن ششم ه .ق است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۷۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان شاغل و غیرشاغل بود که در سال ۱۴۰۱ برای ترک اعتیاد و درمان به دو مرکز توانمندسازی استان تهران مراجعه کرده بودند. از این بین، ۹۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (60 نفر) و یک گروه کنترل (۳۰ نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند و شرکت کنندگان پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس طرح دو عاملی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل با غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد و میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل در گروه های درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت، به نحوی که در گروه های درمانی تاب آوری بیشتر از گروه کنترل بود. به طورکلی نتایج نشان داد اثر هر دو مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل بیشتر از افراد وابسته به مواد در حال بهبودی غیرشاغل بود. همچنین، هر دو مداخله درمانی در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال ترک نقش داشت اما بین میزان اثر درمانی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی شاغل بودن (حمایت اجتماعی) به عنوان یک مداخله درمانی برای درمان افراد وابسته به مواد و پیشگیری از عود بود. بنابراین، اشتغال حلقه مفقوده در درمان اعتیاد است و استفاده از درمان های شناختی توام با اشتغال افراد وابسته به مواد روش مؤثری در درمان اعتیاد و کاهش عود است.
شیول تاریخ نگاری معماری اسلامی در آثار الگ گرابار و رابرت هیلن برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگ گرابار از مهمترین شخصیت های معاصر در حوزه مطالعات هنر و معماری اسلامی است که ریشه دیدگاه های او به جریان تاریخی گری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بر می گردد. از سویی با شکل گیری مجدد مطالعات هنر و معماری اسلامی در اروپا در نیمه دوم قرن بیستم، متخصصان مختلفی همچون رابرت هیلن برند با رویکرد گونه شناسی، معماری اسلامی را مورد مطالعه قرار دادند. این مقاله، ضمن بررسی و تحلیل شیوه مطالعه معماری اسلامی در بستر تحولات تاریخ-نگاری قرن بیستم میلادی، توسط الگ گرابار و رابرت هیلن برند، تلاش دارد به این سئوال پاسخ دهد که چه عواملی موجب تفاوت روش مطالعه معماری اسلامی در آثار این دو پژوهشگر شده و نتایج این تفاوت دیدگاه چه بوده است؟ این پژوهش، بر این فرضیه استوار است که تفاوت شیوه و دیدگاه این دو پژوهشگر در مطالعه معماری اسلامی ریشه در تحولات بسترهای علمی و فرهنگی غرب دارد. این پژوهش که با روش تاریخی – تحلیلی انجام گرفته، به تحلیل تاریخ نگاری معماری اسلامی در آثار گرابار و هیلن برند بر اساس مهمترین آثار مکتوب آنان پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش متفاوت گرابار و هیلن برند به اسلام و فرهنگ اسلامی تحت تأثیر محیط آموزشی و جریان علمی–فرهنگی غرب طی قرن بیستم میلادی موجب دریافت دو دیدگاه متفاوت از کلمه اسلامی در معماری و در نتیجه، به کارگیری دو روش متفاوت در مطالعه آن شده است. گرابار تحت تأثیر جریان غالب در نیمه اول قرن بیستم در آمریکا به تکمیل مطالعات خود پرداخته و به ادامه شیوه تاریخی نگر در تاریخ نگاری معماری اسلامی پرداخته است. اما توجه هیلن برند به فضا و عملکرد آن در معماری اسلامی، ریشه در رویکرد جدید علمی فرهنگی در اروپا دارد که به نام تاریخ فرهنگی جدید شناخته می شود
نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف، نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل (2007)، تعداد 138 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ایده پردازی خودکشی (بک و استیر، 1991)، پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003) و راهبردهای مقابله ای (بیلینگز و موس، 1981)، استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزار SPSS-V25 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین راهبردهای مثبت مقابله ای و ایده پردازی خودکشی، منفی و معنی دار است. ضریب همبستگی پریشانی روان شناختی و راهبردهای مثبت مقابله ای، منفی و معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که راهبرهای مثبت مقابله ای توانسته است در رابطه بین دو متغیر پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی نقش تعدیل کننده داشته باشد. این نتایج اهمیت توجه به توسعه و تقویت راهبردهای مثبت مقابله ای را به عنوان یک مداخله کلیدی در پیشگیری از خودکشی و بهبود سلامت روانی افراد تأکید می کند. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر برای کاهش خطر خودکشی کمک کند.
اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تاثیر نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی را مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهشی حاضز آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ساکنین شهرستان شادگان بود که در نیمه اول سال 1400 به علت ابتلا به کرونا ویروس در بیمارستان شهید معرفی زاده (ویژه کرونایی ها) این شهرستان بستری و سپس بهبود یافتند. با توجه به طرح پژوهش، حجم نمونه تعداد 40 نفر در نظر گرفته شد که در 2 گروه 20 نفری آزمایش و کنترل (آزمایش 20 نفر و کنترل 20 نفر) قرار گرفتند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. همچنین فقط گروه آزمایشی ، مورد مداخله با نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه قرار گرفت و در نهایت هر دو گروه مجددا به پرسشنامه ها (پس آزمون) پاسخ دادند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، پرسش نامه توانمندی شناختی نجاتی و نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت(001/0< P). یعنی میانگین نظم جویی شناختی هیجان و توانمندی شناختی و همه مولفه های این دو متغیر، در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل، به طور معنی داری افزایش یافته است. از این رو می توان بیان کرد که نرم افزار آموزش و بهسازی توجه و حافظه بر توانمندی شناختی و نظم جویی هیجان بیماران مبتلا به کرونا ویروس بعد از بهبودی تاثیر معناداری داشته است.
سنجش عوامل مؤثر بر کسری بودجه شهرداری ها؛ ارائه مدلی به روش حداقل مربعات تعمیم یافته (FGLS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 80
حوزههای تخصصی:
کسری بودجه در شهرداری ها به فشار برای تأمین منابع از روش های ناپایدار منجر می شود. مطالعه گزارش های تفریغ بودجه شهرداری ها حاکی از آن است که عمده منابع شهرداری ها برای جبران کسری بودجه از محل ردیف های «عوارض بر مازاد تراکم»، «درآمد حاصل از تغییر کاربری»، «فروش اموال شهرداری»، «عوارض حذف پارکینگ» و «وام های دریافتی» تأمین می شود که مصداق از میان بردن منابع زیستی نسل های آتی هستند و «منابع ناپایدار» محسوب می شوند. مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر ردیف های بالا عبارت اند از: «قیمت زمین»، «سرانه تولید ناخالص داخلی منطقه ای»، «تعداد پروانه های صادره» و «تورم». در این مطالعه، با استفاده از روش داده های تابلویی FGLS برای دوره زمانی 97-1390، اثر متغیرهای یادشده بر کسری بودجه شهرداری کلان شهرهای تهران، تبریز، اهواز، شیراز، قم، مشهد، کرج و رشت مطالعه شده است. یافته های این پژوهش در هر دو روش حاکی از اثر مثبت متغیرهای قیمت زمین و تعداد پروانه های ساختمانی صادره بر کسری بودجه و اثر منفی متغیرهای تورم و سرانه تولید ناخالص داخلی منطقه ای بر کسری بودجه شهرداری کلان شهرهای تحت مطالعه است. بر پایه این نتایج، کسری بودجه رفتاری خلاف چرخه ای دارد؛ بنابراین، لازم است تا در دوره رکود، تمهیداتی برای مقابله با رشد کسری بودجه در نظر گرفته شوند، از جمله سقفی برای تأمین کسری از محل ردیف های ناپایدار.
بی ثباتی های اقتصادی-اجتماعی و اثر آن بر سرمایه گذاری بخش خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
5 - 31
حوزههای تخصصی:
محیط بی ثبات، نا امن و دارای ریسک بالا، تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در آن جامعه را کاهش می دهد. وقتی از محیط باثبات صحبت می شود، تمام جنبه های اقتصادی، اجتماعی، مالی و .. مد نظر است که در مفهوم جامع آن کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش های اقتصادسنجی PCA، آرچ و گارچ، ARDL و آمار 1370 الی 1401، با استفاده از مجموعه ای از متغیرها در بخش های اقتصادی، اجتماعی و مالی؛ شاخص کلی برای بی ثباتی و ریسک ساخته شده و به همراه متغیرهای کلیدی از جمله تسهیلات و اعتبارات بانکی، بودجه نظامی ( امنیت سیاسی) و تولید کل، اثر آن ها بر سرمایه گذاری بخش خصوصی برآورد شده است. با توجه به نتایج پژوهش، با افزایش یک واحدی در شاخص ریسک و بی ثباتی، سرمایه گذاری بخش خصوصی قریب یک سوم درصد کاهش پیدا می کند. با تفکیک اجزاء ثبات می توان گفت به ترتیب بی ثباتی مالی، بی ثباتی اجتماعی و بی ثباتی اقتصادی بیشترین اثر بر سرمایه گذاری بخش خصوصی را دارند. به عبارت دیگر افزایش یک واحدی در شاخص بی ثباتی مالی و اجتماعی، بیشتر از بی ثباتی اقتصادی سرمایه گذاری بخش خصوصی را کاهش می دهد. لذا بی ثباتی اقتصادی در مقایسه با دیگر بی ثباتی ها از کم ترین اثرگذاری برخوردار است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی (مطالعه موردی: پژوهشگاه صنعت نفت)
منبع:
توسعه استعدادسال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
104 - 121
با توجه به نقش کارکنان دانشی در سازمان های دانش محور و نیز اهمیت انگیزش این گروه از کارکنان در ارتقای اثربخشی و بهره وری سازمان؛ هدف اصلی تحقیق، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی و ارائه الگویی برای بهبود آن در پژوهشگاه صنعت نفت است. پس از مرور ادبیات تحقیق و بهره گیری از نظرات خبرگان، مدل نهایی پژوهش آماده شد. این پژوهش به لحاظ شیوه انجام کمی؛ از نظر جهت گیری، کاربردی و از حیث استراتژی، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران، اعضای هیأت علمی و پژوهشگران پژوهشگاه صنعت نفت می باشند. برای رتبه بندی عوامل شناسایی شده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی و با نظرسنجی از خبرگان استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین عوامل مؤثر بر کاهش انگیزش کارکنان دانشی به ترتیب اولویت عبارتند از: کمبود فرصت های پیشرفت و ارتقاء؛ فقدان کارهای چالش برانگیز؛ کمبود آزادی عمل و استقلال؛ فرآیند ارزیابی عملکرد نامشخص کارکنان؛ پایین بودن حقوق و مزایا؛ عدم حمایت مدیریتی؛ نبود ارتباطات مستقیم با مدیر؛ و همکاران راحت طلب می باشند.
نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
397 - 412
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد که یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، ارضای نیازهای سه گانه روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) است. از سوی دیگر، تاب آوری نیز به عنوان یک رفتار محافظتی باعث می شود دانش آموزان به طور کارآمدی با مشکلات مواجه شده و به نتایج تحصیلی مناسبی دست یابند. علی رغم نقش نیازهای اساسی روانشناختی و تاب آوری در پیش بینی عملکرد تحصیلی، در مورد نقش میانجی گری تاب آوری در تأثیر نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی با میانجی گری تاب آوری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های نیازهای اساسی روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) و تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) بود. تحلیل داده ها نیز با روش های ضریب همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر مستقیم نیازهای اساسی روانشناختی بر تاب آوری (0/41) و عملکرد تحصیلی (0/13) دانش آموزان معنادار است و نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان از طریق تاب آوری نیز تأثیر غیرمستقیم معناداری دارد
(0/05/0 P<). به بیان دیگر، تاب آوری توانست نقش میانجی بین نیازهای اساسی روانشناختی بر عملکرد تحصیلی را ایفا نماید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر لازم است مدیران، معلمان و مشاوران مدارس، تدابیر لازم را به منظور افزایش تاب آوری دانش آموزان برای ارضای نیازهای اساسی روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و مرتبط بودن) و بهبود عملکرد تحصیلی آنان در نظر گرفته تا از تأثیرات خاص تاب آوری بر نتایج تحصیلی دانش آموزان بهره مند شوند
الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
801 - 820
حوزههای تخصصی:
زمینه: حالات هیجانی و شناختی به طور مستقیم بر مکانیسم های عصبی درد مزمن تأثیر می گذارند و افزایش درد به گونه ای منفی حالت های هیجانی و شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. علی رغم وجود شواهد فزاینده پژوهشی از اثرات متغیرهای روانشناختی مانند ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، استرس و فاجعه سازی درد بر پدیده درد مزمن، اثرات کلی این متغیرها در قالب مدل جامع علی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به درد مزمن بود که برای پیگیری درمان در سال 1401 با مشکلات مرتبط با درد عضلانی-اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیک های درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیست ها، مراکز بهداشتی-درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند که 496 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه درد مک گیل-2 (ملزاک، 1975)، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، سیاهه رویدادهای استرس آمیز زندگی پیکل (پیکل و همکاران، 1971) و مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-23 انجام شد.
یافته ها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی بر تجربه درد مزمن معنادار و مسیر غیر مستقیم ذهن آگاهی نیز بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی درد معنادار بود (0/05P<). اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی با نقش میانجی فاجعه سازی درد بر تجربه درد مزمن معنادار نبود (0/05P>). مسیر مستقیم و غیر مستقیم تعداد عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن نیز غیرمعنادار بود (0/05P>). اما مسیراستاندارد مستقیم و غیرمستقیم میزان عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی نیز معنادار بود (0/05P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا می کنند. با توجه به این که این متغیرها سهم قابل توجهی در پیش بینی مقوله درد در بیماران مبتلا به درد مزمن دارند، بنابراین متخصصان سلامت روان می توانند از این عوامل جهت بهبود بهداشت روانی افراد مبتلا به درد مزمن بهره ببرند.
اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1607 - 1620
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است تجربه هیجانات در محیط های آموزشی بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی تأثیر می گذارد. روش پردازش تجربه ای پایه تحت عنوان فرآیندهای هیجان مدار به فعال سازی و ساماندهی مجدد طرحواره های هیجانی منجر می شود. بررسی ادبیات پژوهشی مرتبط نشان می دهد مطالعات محدودی به بررسی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی دانش آموزان پرداخته اند.
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار بر تنیدگی تحصیلی، سازگاری اجتماعی و پریشانی روانشناختی در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 60 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایابی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی 8 جلسه ای راهبردهای پردازش هیجان مدار (گراس، 2007) قرار گرفتند. در این پژوهش همچنین از پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی زاجاکوا و همکاران (2005)، سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پریشانی روانشناختی کسلر (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS23 استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار باعث کاهش تنیدگی تحصیلی، افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش پریشانی روانشناختی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در سطح معناداری 01/0 >P می شود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که آموزش پردازش هیجان مدار می تواند ضمن کاهش تنیدگی تحصیلی و پریشانی روانشناختی، به افزایش میزان سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسظه نیز کمک کند. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای پردازش هیجان مدار می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت تحصیلی، روانی و اجتماعی دانش آموزان در مدرسه داشته باشد.