الگ گرابار از مهمترین شخصیت های معاصر در حوزه مطالعات هنر و معماری اسلامی است که ریشه دیدگاه های او به جریان تاریخی گری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی بر می گردد. از سویی با شکل گیری مجدد مطالعات هنر و معماری اسلامی در اروپا در نیمه دوم قرن بیستم، متخصصان مختلفی همچون رابرت هیلن برند با رویکرد گونه شناسی، معماری اسلامی را مورد مطالعه قرار دادند. این مقاله، ضمن بررسی و تحلیل شیوه مطالعه معماری اسلامی در بستر تحولات تاریخ-نگاری قرن بیستم میلادی، توسط الگ گرابار و رابرت هیلن برند، تلاش دارد به این سئوال پاسخ دهد که چه عواملی موجب تفاوت روش مطالعه معماری اسلامی در آثار این دو پژوهشگر شده و نتایج این تفاوت دیدگاه چه بوده است؟ این پژوهش، بر این فرضیه استوار است که تفاوت شیوه و دیدگاه این دو پژوهشگر در مطالعه معماری اسلامی ریشه در تحولات بسترهای علمی و فرهنگی غرب دارد. این پژوهش که با روش تاریخی – تحلیلی انجام گرفته، به تحلیل تاریخ نگاری معماری اسلامی در آثار گرابار و هیلن برند بر اساس مهمترین آثار مکتوب آنان پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نگرش متفاوت گرابار و هیلن برند به اسلام و فرهنگ اسلامی تحت تأثیر محیط آموزشی و جریان علمی–فرهنگی غرب طی قرن بیستم میلادی موجب دریافت دو دیدگاه متفاوت از کلمه اسلامی در معماری و در نتیجه، به کارگیری دو روش متفاوت در مطالعه آن شده است. گرابار تحت تأثیر جریان غالب در نیمه اول قرن بیستم در آمریکا به تکمیل مطالعات خود پرداخته و به ادامه شیوه تاریخی نگر در تاریخ نگاری معماری اسلامی پرداخته است. اما توجه هیلن برند به فضا و عملکرد آن در معماری اسلامی، ریشه در رویکرد جدید علمی فرهنگی در اروپا دارد که به نام تاریخ فرهنگی جدید شناخته می شود