فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، بعد از اوج گیری بحثِ ضرورت اصلاح خط برای ترقی، علی سعاوی از اندیشمندان دینی عثمانی، در سال 1867م/1283ق، در روزنامه مخبر چاپ لندن مطلبی درباره ضرورت و چگونگی اصلاح خط نوشت که انتقاد تند میرزافتحعلی آخوندزاده را در پی داشت. در سال 1874م/1291ق، یعنی سال ها بعد از انتقاد آخوندزاده از مطالب سعاوی، آخوند احمد حسین زاده، شیخ الاسلام قفقاز و دوست دیرین آخوندزاده، شروع به تالیف کتابی با عنوان معلم الاطفال کرد و در آن، بدون اشاره به نام سعاوی، اندیشه ای همانند او را در ضرورت اصلاح خط مطرح کرد. بررسیِ تطبیقی مطالب شیخ الاسلام و سعاوی و تاثیر احتمالیِ بهره گیری شیخ الاسلام از اندیشه ای که آخوندزاده از آن انتقاد کرد، در مناسبات میان آن دو مسئله ای است که در پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی بررسی می شود؛ همچنین به این سوال ها پاسخ داده می شود که میزان اخذ یا اقتباس شیخ الاسلام از اندیشه و مطالب سعاوی چه اندازه بوده و این اقدام شیخ الاسلام در مناسبات دوستانه او با آخوندزاده چه تاثیری گذاشته است؟.
زمینه ها و عوامل طرحِ اندیشه سیاسی «قیام به سیف» در قرن دوم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اندیشه های بنیادین و مؤثر در تحولات سیاسی و مذهبی تاریخ اسلام در قرن دوم هجری، ضرورت مقابله مسلحانه رهبران دینی بر ضدّ خلفا و حاکمان اموی و عباسی بود. این باور، با پیگیری مداوم از سوی زیدبن علی (م 122ق) علیه حکومت اموی بروز یافت و بعدها نیز توسط زیدی مسلکان با عنوان «قیام به سیف» دنبال شد. نوشتار حاضر، بر آن است با بهره گیری از نظریه «محرومیت نسبی» رابِرت گِر، زمینه ها و عوامل شکل گیری این عقیده را بررسی نماید. یافته های تحقیق، بیانگر آن است که محرومیت پیش رونده جامعه شیعی، به دلیل تحولات تاریخی پس از عصر نبوی، به تدریج سبب تمرکز نارضایتی آنان بر اهداف سیاسی شد و از سوی دیگر، توجیهات هنجاری و سودجویانه، زید و زیدی مسلکان را به پافشاری بر این باور، و فرهیختگان و عموم جامعه را به استقبال از آن، تشویق نمود
عدد سه و تقابل سه گانه های نمادینِ اسطورة ضحّاک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدد سه در اغلب مذاهب، فرهنگ ها و اساطیر ملل با مفهوم نمادین خود یعنی کمال، اتمام و بسیاری و برای نشان دادن نهایت نیکی و یا بدی به کاررفته است. وجود سه گانه ها یکی از مصادیق کارکرد این عدد در شاهنامه است و اسطورة ضحّاک یکی از بهترین نمونه های آن به شمار می رود. نتایج حاصل از این مقاله که به شیوة کتابخانه ای و با هدف بررسی سه گانه های نمادین داستان ضحّاک و تقابل آن ها نوشته شده است، نشان می دهد که در این داستان، سه گانه ها نمایندة مفهوم اساطیری عدد سه بوده و تقابل خیر و شر را نشان می دهند. ظهور سه بارة اهریمن بر ضحّاک او را به اوج ظلم و ستمگری می رساند. همچنین از هم گسیختگی سه گانة جمشید توسّط ضحاک و سپس از بین رفتن سه گانة ضحّاک توسط فریدون نشان می دهد که سه گانه ها گاهی در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و در این تقابل اگرچه سه گانه ها زوال قطعی ندارند امّا غالب و مغلوب یکدیگر هستند؛ چنانکه در این اسطوره، فریدون به عنوان نماد کمال خیر و نشان اهورایی در پی براندازی سه گانة ضحّاک (نهایت بدی) است و با قرار گرفتن در کنار برادران خود و خواهران جمشید به تقابل سه گانة اهریمنی (ضحّاک) می پردازد و درنهایت اگرچه ضحّاک مغلوب می شود، امّا به طور کامل از بین نمی رود. .
تاریخ، زبان و روایت
حوزههای تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
مقایسه تطبیقی تذکره شوشتر سیدعبدالله جزایری با تحفه العالم میرعبداللطیف خان شوشتری
حوزههای تخصصی:
شهر شوشتر به عنوان مرکز اداری و سیاسی خوزستان در طول تاریخ تا عهد قاجاریه حاکم نشین ایالت خوزستان به شمار می آمده است. این جایگاه ویژه موجب شده بود که شوشتر مورد توجه مورخان و جغرافی دانان و سیاحان در طول تاریخ قرار گیرد. نتیجه این عنایت اهل فن، پدید آمدن آثار متعدد تاریخی پیرامون شوشتردر اکثردوره ها بوده است، در عصر صفویه نیزاین مهم تداوم یافت. قاضی نورالله شوشتری و فرزند او علاءالملک شوشتری دو اثر برجسته در عهد صفویه پیرامون تاریخ شوشتر از خود گذاشتند. این دو از خاندان معروف مرعشیان شوشتر بودند. علاوه بر خاندان مرعشی شوشتری، که به امر تاریخ نگاری محلی پرداخته اند؛ خاندان جزایری شوشتری نیز در تاریخ نگاری شوشتر، جایگاه ویژه ای دارند. سید عبدالله جزایری (متوفی 1173 ه .ق) که از نوادگان سید نعمت الله جزایری (متوفی 1114 ه .ق) می باشد با تألیف کتاب تذکره شوشتر، تصویر روشنی از تاریخ شوشتر و جایگاه آن در خوزستان به دست داده و به وقایعی اشاره می کند که در منابع دیگر، مورد غفلت قرار گرفته است. میرعبدالطیف خان شوشتری نیز (متوفی 1220 ه .ق) که از خاندان جزایری شوشتری می باشد نیزبه تاریخ نگاری محلی شوشتر پرداخته است. اگر چه اثر وی به نام تحفه العالم، اشتراکات زیادی با کتاب تذکره شوشتر اثر سیدعبدالله جزایری دارد؛ اما تفاوت های بسیار زیادی بین دو اثر به چشم می خورد. این پژوهش درصدد بررسی و معرفی ابعاد و زوایای تاریخ نگاری محلی پیرامون تاریخ شوشتر با تکیه بر مطالعه تطبیقی دو اثر برجسته در این حوزه می باشد.
نوروایت گری، روشی نوین در تاریخ نگاری
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
بررسی حضور سیاسی و تجاری هند در خلیج فارس (از 1947 تا 1979 میلادی)
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند از زمان های قدیم از لحاظ سیاسی، تجاری و اقتصادی مورد توجه اقوام و ملت های مختلف بوده و همواره بعنوان با ارزش ترین و مهم ترین آبراه های تجاری-سیاسی جهان از آن استفاده می شده است. از این رو کشور هندوستان با سابقه تجاری دیرینه و ریشه دار در این آبراه بعد از استقلال، همواره در تلاش بوده تا نقش مهم تری برای تأمین منافع ملی و حفظ امنیت ملی خویش در دو عرصه منطقه ای و بین المللی ایفا نمایند. و لذا، یکی از مهم ترین و نزدیک ترین مناطق دارای اهمیت در بحث امنیت منطقه ای هند، منطقه خلیج فارس است. با توجه به ملاحظات موجود، این کشور همواره درصدد بوده تا برای تأمین امنیت ملی خویش، بویژه در حوزه انرژی روابط استراتژیک خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، گسترش داده و عمق بخشد. بنابراین، ایران، عراق و عربستان سعودی بعنوان سه کشور عمده خلیج فارس در دوره مورد تحقیق، بدلیل اهمیت راهبردی مورد توجه بوده است. وجود پتانسیل های فراوان برای گسترش و همکاری های چند جانبه، کشور های ساحلی این مناطق را به سوی توسعه وبهبود روابط ترغیب می کرده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی حضور سیاسی - تجاری هند در خلیج فارس و بررسی مناسبات آن با کشورهای عمده این منطقه در خلال سال های 1947 – 1979 است که نتایج بدست آمده نشان می دهد که اقتصاد و تکنولوژی فعال هند و نیاز روزافزون این کشور به منابع انرژی حوزه خلیج فارس از یک سو و سرازیر شدن دلارهای نفتی در دامان کشورهای تولیدکننده نفت از سوی دیگر باعث شده است تا هند حضوری مؤثر و پویا در عرصه تجاری و اقتصادی در خلیج فارس داشته باشد. نوع تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که با استفاده از روش کتابخانه ای و منابع اینترنتی صورت پذیرفته است.
رویکرد روزنامه اختر به توسعه علمی و پیشرفت و عقب ماندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشریات در تاریخ معاصر یکی از ابزارهای مؤثر اطلاع رسانی هستند. در دوره قاجاریه، هم زمان با سلطنت فتحعلی شاه، عباس میرزا تعدادی از ایرانیان را برای فراگیری علوم و فنون به اروپا اعزام کرد. یکی از آنان به نامِ میرزا صالح با خرید دستگاه چاپ و آموختنِ به کارگیری آن، به کمک مهندسی فرانسوی نخستین روزنامه را با عنوان «کاغذ اخبار» در دوره محمدشاه به راه انداخت. گام دوم را امیرکبیر در زمان حکومت ناصرالدین شاه با چاپ روزنامه «وقایع اتفاقیه» برداشته بود. این اقدامات گرچه ارزشمند و قابلِ تقدیر بود، ولی انتظارات اقشار بیدار و دلسوز جامعه را برای اهداف بلند پیشِ رو برآورده نمی کرد. به دلیل استبداد شدید قاجاریه گروهی از اندیشمندان ایرانی راهی دیار غربت شدند و با مشقت های فراوان به چاپ نشریاتی در لندن، پاریس، استانبول، کلکته، قاهره و سایر نقاط جهان مبادرت کردند و وظیفه خود را نسبت به وطن و رهایی آن از سلطه استبداد و جهل و عقب ماندگی انجام دادند. یکی از این نشریات روزنامه اختر بود که از ابعاد مختلف موردِتوجه پژوهشگران تاریخ ایران قرار گرفته است. اختر را از جهات گوناگونی می توان مورد بررسی دقیق و علمی قرار داد و به نتایج ارزشمندی دست یافت. در مقاله حاضر ما به بُعد توسعه علمی و پیشرفت و عقب ماندگی از منظر روزنامه اختر پرداخته ایم؛ امری که به نظر می رسد از نخستین شماره های به عنوان دغدغه ای دائمی و به روش هایی ابداعی و تأثیرگذار آن را دنبال کرده است.
پایگاه فرهنگی قلعه جص و کنشت مجوسان در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.
مبانی فقهی لزوم صیانت از آثار تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اثر و میراث تاریخی در روزگاری پدیده ای بوده که تاکنون ماندگار شده است. براین اساس مکاتبه ها، تعهدنامه ها، لوح ها، مجسمه ها، نقش ها، نشانه ها، بناها و مانند این را می توان تاریخ عینی یا ماندگار، در برابر تاریخ علمی، نامید. تاریخ عینی و ماندگار پل های ارتباط دیروز و امروزند. این گفتار با روش توصیفی و تاریخی و بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای، به دنبال مطالعه درباره مبانی دینی و اسلامیِ صیانت از تاریخ عینی، یعنی آثار و ابنیه تاریخی، است. مضمون آیات و روایات و اخبار آن است که دیانت اسلام به هر دو مفهوم تاریخ علمی و تاریخ عینی اهتمام بسیاری داشته است. مبانی ده گانه مهم و مؤثر فقهی در لزوم و ضرورت صیانت از میراث تاریخی عبارت اند از: سنت کتابت و روایت، جایگاه گردشگری و سیر علمی در اسلام، سیره سلف صالح در صیانت از آثار تاریخی برجای مانده از پادشاهان، لازمه امر به تأسی بر سنت اولیاء، آثار اجتماعی و تاریخی سنت زیارت و تبرک، مواجهه عملی فقها با تصاویر و پیکرهای برجامانده از ماقبل اسلام، اقتضای عملی سنت وقف و نیز شأن ذاتی مسجد و معبد در اسلام مبانی. به نظر می رسد بر همین اساس بود که پیامبر(ص) و اصحاب برگزیده ایشان و فقهای گذشته، به جز بت ها، به تخریب و انهدام هیچ اثر تاریخی دستور ندادند؛ حتی سکه های منقوش ایرانی و رومی ده ها سال نقد رایج مکه، مدینه، عراق، مصر و شام بود؛ بنابراین اگر ضرورت حفظ، انتقال، ازدیاد و بهره مندی از آثار نیاکان را تفسیری پذیرفتنی از مفهوم پیشرفت بدانیم، این گفتار درصدد نشان دادن پیوند مبانی و سنت های اسلامی با مفهوم توسعه و پیشرفت نیز هست.
زنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آنکه اشکانیان نزدیک به پانصد سال حکومت کردند اما شواهد ناچیزی در خصوص زنان این دوره در دست است. زنان خاندان سلطنتی نیز، که معمولاً در بالاترین رده های اجتماعی کشور قرار دارند، از این قاعده مستثنی نیستند. با مطالعة منابع اندک یونانی و رومی و بررسی آثاری از قبیل سکه ها، نقش برجسته ها، الواح بابلی و چرم نوشته های اورامان می توان اطلاعات مفیدی دربارة ملکه ها و زنان خاندان سلطنتی به دست آورد. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه زنان خاندان سلطنتی، شناسایی زنان سرشناس و میزان قدرت و فعالیت آنان در دربار است . با بررسی منابع مکتوب و داده های باستان شناختی همچون سکه ها، کتیبه های میخیِ بابلی و چرم نوشته های اورامان نام تعدادی ملکه، ملکة مادر و برخی از زنان در دربار شاهان محلی این دوره شناسایی شد. این اسناد بر اهمیت سیاسی برخی زنان و قدرت کسانی همچون رینو، آنزاز و موزا، تا رسیدن به مقام نایب السلطنگی صحّه می گذارد. در این دوره زنان خاندان شاهی از طریق ازدواج با دولتمردان ارمنی، سلوکی و همچنین مقامات اشکانی، به مثابه ابزاری سیاسی برای تأمین منافع شاهان اشکانی بودند.
بررسی روند شکل گیری تشکیلات اداری مغول ها در ایران با تاکید بر دوره چینتمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیرات غلبه و حکمرانی مغول ها در ایران، از جنبه های مختلف درخور بررسی است. از جمله این تاثیرات نحوه مدیریت و شیوه راهبرد بخش های اداری است. مغول ها در هنگام ورود به ایران، روش اداری خاص خود را داشتند و به طبع، در تشکیلات موجود در ایران دگرگونی هایی ایجاد کردند. در نتیجه با حکمرانی مغول ها، تشکیلات کهن اداری ایرانی اسلامی دگرگون شد. در برابر این تشکیلات و عناصر جدید، سنت های کهن اداری ایرانی اسلامی چه دگرگونی هایی پیدا کرد؟ چنین به نظر می رسد که با وجود به کارگیری کاربدستان ایرانی در نظام اداری مغول ها در ایران که امری ناگزیر بود، اصطکاک و تناقض و تباین میان این عناصر محتمل بود. این عامل موجب شد که در روزگار نخستین سلطه مغول، بر پیچیدگی رویدادهای دیوانی و نحوه تلفیق تشکیلات اداری مغول ها با تشکیلات ایرانی اسلامی افزوده شود. گزارش این تحول به قلم دیوانسالاران ایرانی که بی تردید، ذهنیت ایرانی را در متن وارد کرده اند نیز به ابهامات موجود افزون خواهد شد. ازاین رو، این مقاله درصدد است تا با بازخوانی ویژگی تشکیلات مغول ها و تشکیلات اداری ایرانی اسلامی از یک سو و بررسی گزارش مورخان ایرانی از رویدادهای اداری و سیاسی در روزگار نخستینِ ایجاد تشکیلات مغول ها در ایران از سوی دیگر، روند تحولات و دگرگونی هایی را که در تشکیلات اداری ایران در مواجه با مغول ها به وجود آمد، تبیین کند.
بررسی جامعه شناختی گفتگوهای خیالی در مطبوعات عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتگوی خیالی با درون مایه های سیاسی و اجتماعی، بارزترین وجوه انتقادی رایج در مطبوعات عصر قاجار است که روشنفکران و روزنامه نگاران این دوره به کار می گرفتند. نفس رواج این شیوه نشان دهنده وضع ویژﮤ جامعه ایرانی در این برهه زمانی است که در کشاکش عبور از مرحله ای تاریخی بود. پرسشی که در کانون توجه این پژوهش قرار دارد این است که روزنامه نگاران عصر قاجار از چه زمانی به انتخاب این شیوه توجه کردند و ناظر به چه اهدافی بود. در دوره فتحعلی شاه، به استفاده از این شیوه توجه شد؛ اما در عصر ناصری، وجه انتقادی آن آشکارتر شد و سرانجام در دورﮤ استبدادی محمدعلی شاه، به علت وجود خفقان فزاینده، به مثاﺑﮥ گونه ای (ژانر) اثربخش در نشر آگاهی و بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی، از آن استفادﮤ وسیع شد. یافته های این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی و متکی بر رویکرد جامعه شناختی به نسخه های باقیمانده از 75 روزناﻣﮥ درون مرزی دورﮤ قاجاری است. این پژوهش نشان می دهد که هدف غایی روشنفکران و روزنامه نگاران این دوره از به کارگیری چنین شیوه ای، تفهیم نظام مشروطه و مباینت نداشتن آن با شرع مقدس و نیز معرفی این نظام در قالب الگویی مناسب برای ایجاد وضعیت سیاسی و اجتماعی مطلوب در جاﻣﻌﮥ ایران بود.
چرا تاریخچه باستان شناسی اهمیت دارد؟ پاسخی به «Mees» By Gabriel Moshenska
حوزههای تخصصی:
مقدمه مترجم: گابریل موشنسکا تحصیلات خود را در رشته ی باستان شناسی تا دوره ی دکتری (ph.D) در دانشگاه UCL لندن ادامه داده است. وی بیشتر در زمینه های باستان شناسی، انسان شناسی، تاریخ جنگ های مدرن، باستان-شناسی عمومی و همچنین در زمینه ی باستان شناسی جامعه شناختی با تعدادی از مدارس و طرح های میراث جامعه در لندن همکاری می کند. وی متعهد به یک رویکرد قابل دسترس و دموکراتیک برای مطالعه گذشته است که توانایی و امکان یافتن گروه ها یا افراد علاقه مند به انجام باستان شناسی را دارد. همچنین به پژوهش در زمینه ی تاریخ و فلسفه باستان شناسی نیز پرداخته است. وی در این تحقیقات به ارائه یک زمینه ی تاریخی برای توسعه باستان شناسی عمومی در بریتانیا طی 200 سال گذشته پرداخته است. این تحقیق برای بررسی روابط عامه پسند با فرایندهای باستان شناسی و مواد از قرن 19 میلادی تا قرن بیست ویکم در حفاری ها تمرکز خواهد کرد. هدف وسیع وی در این تحقیقات این بود که توسعه باستان شناسی عمومی را در رابطه با تغییر دیدگاه های شاهد و مخاطبان در تاریخ علوم طبیعی پیدا کند. بحث اصلی مقاله تاریخچه باستان شناسی او در مورد اهمیت و نقش تاریخچه ی باستان شناسی برای باستان-شناسان و دیگران است. گابریل موشنسکا بر این اعتقاد دارد که با توجه به مطالعات صورت گرفته در چند دهه-ی اخیر توسط باستان شناسان در مورد تاریخچه باستان شناسی، یک پیشرفت در این گونه تحقیقات روی داده است. بنابراین نویسنده در این مقاله بحث اصلی خود را در ارتباط با جایگاه تاریخچه باستان شناسی و بحث این مسئله که چرا باستان شناسان باید به یک دوره و عصر خاصی علاقه و تخصص داشته باشند و به آن گرایش علاقه داشته باشند و همچنین این که چرا باید باستان شناسی برای ما اهمیت داشته باشد، به پیش می برد.
بررسی بهداشت عمومی در ایران باستان با تکیه بر بهداشت آب و خاک و هوا
حوزههای تخصصی:
توجه به بهداشت و سلامت در ایران باستان همواره یکی از دغدغه های اصلی حکومت ها و مخصوصاً منابع دینی و غیردینی بود. به طوری که شاهان ایران باستان به امر پزشکی و بهداشت عمومی جامعه بسیار اهمیت می دادند تا جایی که آنان خود به احداث مراکز درمانی و حتی آموزشی برای درمان بیماران می نمودند. بر این اساس، تحقیق پیش رو سعی دارد پاسخی درخور برای سؤال زیر بیابد: بهداشت عمومی در ایران باستان و روش های جلوگیری از آلودگی آب و خاک و هوا چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در تمهیدات بهداشتی عمومی مربوط به محیط و مسکن در ایران باستان از جمله جمع آوری زباله، ساماندهی پسماند، نظافت مسکن، بهداشت لباس، سم پاشی و جلوگیری از نفوذ حشرات و جانواران مزاحم به درون خانه به صورت اصولی کار شده است. و بهداشت آب، روش های جلوگیری از آلودگی آن در ایران باستان از اصول مربوطه مانند جلوگیری از آلوده شدن آب با جدا کردن مسیر آن از آب آلوده، مراقبت همیشگی از آب و غیره صورت می گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
طاعون در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاسخ گویی به نیازهای طبی در هر جامعه ای در قالب نظام طبی آن جامعه عملی می گردد لذا پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که رویکرد شناختی و رفتاری در مقابله با بیماری مسری طاعون در جامعه ایران عصر صفوی در چه فضایی از گفتمان طبی و بر اساس چه روش هایی صورت می گرفت و بروز آن چه مصائبی را به دنبال داشت؟ یافته های پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که نظام طب ایران عصر صفوی در مواجهه با بیماری طاعون از حوزه های مختلف معرفتی طب جالینوسی با طرز تفکر اخلاطی، طب مبتنی بر اصول تفکر اسلامی و طب عامیانه رایج در میان مردم بهره می برد. به لحاظ شناختی، عدم شناخت و ناآگاهی نسبت به عامل بیماری زا، سردرگمی در رویکرد رفتاری و شیوه های درمانی را به دنبال داشت ازاین رو پیشگیری از ابتلا به بیماری به شکل های گوناگون در اولویت قرار داشت و شیوه های مختلف درمانی نیز نه برای علاج منشأ و اصل بیماری که اغلب برای رفع عوارض و نشانه ها مورداستفاده قرار می گرفت. نتیجه متعاقب بروز طاعون در جامعه عصر صفوی، تلفات جمعیتی، مشکلات اقتصادی، قحطی و ناامنی راه ها بود.
پیوندها و پیوستگی های میان دانش باستان شناسی و تاریخ
حوزههای تخصصی:
اصحاب فکر و فرهنگ در دنیای متجدد با سیلابی از اصطلاحات و برساخته های مفهومی همانند تاریخ علم و فن، فکر و فلسفه، اخلاق، حقوق، هنر، آیین، جامعه، فرهنگ، زبان، سیاست، حکومت، تجارت، منشاء خانواده، نژاد و... و یا تاریخ و پیشینه این یا آن نهاد و سازمان و تشکیلات اجتماعی، مدنی و معنوی و یا حتی در سطح و سپهری دیگر با اصطلاحات و ترکیب بندی های مفهومی همانند؛ تاریخ کیهان و تاریخ کهکشان ها و منظومه ها و اختران و قمران و سیاره زمین و حیات و سیلابی از اصطلاحات و برساخته های مفهومی رایج و جاری دیگر از این نوع، مأنوس و آشنا هستند. این برساخته های مفهومی و اصطلاحات رایج و جاری در ذهن، فکر، فرهنگ و زبان انسان عالم جدید نه به تصادف و نه از سر ذوق جعل و وضع شده اند؛ بلکه هرکدام به تنهایی فحاوی عظیم و سنگینی را با محوریت و موضوعیت مفهوم کلیدی تاریخ بر شانه گرفته اند که فضای وجودی و تجربه و تقدیرتاریخی انسان عالم جدید را محسوس و ملموس و آشکارتر از هر سپهر دیگری بیان کرده و در برابر ما چونان طومارهای عظیم باز می نمایند.
هندواروپاییان، هندوایرانیان، خاستگاه و مهاجرت با تکیه بر مطالعات باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه در مورد مردمان هندواروپایی آغازی و هندوایرانی آغازی همواره از موضوعات پرچالش در باستان شناسی خاور نزدیک و آسیای مرکزی بوده است. مسئله موطن اولیة آنان، همین طور مسیرهایی که برای مهاجرت در پیش گرفتند از موضوعاتی بوده است که دانشمندان نظرهای متفاوتی دربارة آن مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی نظریات دانشمندان مختلف دربارة سرزمین اصلی و زمان مهاجرت آنها از سرزمین اوّلیه تا هنگام ورود به ایران بر پایة داده های باستان شناختی است. عمده اطلاعات مورداستفاده ی ما از کتب و مقالاتی هستند که درزمینه باستان شناسی اروپای شرقی، آسیای مرکزی، ایران و افغانستان نوشته شده است. علاوه بر این اشاراتی هم به مطالعات زبان شناسان در این زمینه داشته ایم. بر اساس این پژوهش هندواروپاییان آغازی در هزاره پنجم و چهارم پ.م در استپ های کاسپی – پونتی زندگی می کردند، سپس هندوایرانیان در حدود اواخر هزاره سوم شروع به مهاجرت به سمت شرق و غرب یعنی آسیای مرکزی و اروپا کردند و سرانجام در نیمه دوم هزاره ی دوم پ.م هندوایرانیان آغازی از آسیای مرکزی به سوی ایران و هند حرکت کردند.
جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از فتح اسلام تا دوره غزنویان
حوزههای تخصصی:
بیهق از شهرهای مهم خراسان بزرگ، و دارای شرایط مساعد طبیعی و اقلیمی، رودخانه ها و کاریزها، شرایط اقتصادی مناسب و ویژگی های اعتقادی و فرهنگی بوده است. این شهر جزء نیشابور یکی از چهار ربع مهم خراسان بود. بیهق در دوره اسلامی توسط مسلمانان فتح شد. و با توجه به دور بودن آن از مرکز خلافت اسلامی (اموی-عباسی) به یکی از شهرهای تبدیل شد که مخالفان دستگاه خلافت و نیروهای گریز از مرکز در آن به فعالیت می پرداختند. این پژوهش در نظر دارد، جغرافیای تاریخی و سیاسی بیهق از ورود اسلام تا دوره غزنویان را مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که چه حوادث مهمی در بیهق در قرون اولیه اسلامی رخ داده است.
عبدالله سویدی و روایتی سلَفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنگره نجف که با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه جعفری در سال 1156ق./1743م. برگزار شد، یکی از آخرین تلاش های نادرشاه افشار برای ایجاد تغییر در نظم سیاسی-مذهبی معارض میان ایران شیعی و عثمانی سنی بود. اگرچه تاکنون اشارات و مطالعات متعددی در باب گزارش این نشست و اثرات آن صورت گرفته است، اما این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی در مطالعات تاریخی که مبتنی بر بررسی موشکافانه اسناد و مدارک کتابخانه ای است، تلاش می کند روایت سنّی سلفی این نشست را که برآمده از مشاهدات شیخ عبدالله سُوَیدی، نماینده والی بغداد در نجف بود مورد تحقیق قرار دهد. در این زمینه بسط و تفسیر مقدماتی همچون شناخت سیاست های مذهبی نادرشاه افشار، شرایط سیاسی، اجتماعی عراق در نیمه قرن هجدهم میلادی و زمینه های شکل گیری اندیشه سلفی در میان علما و متفکران مسلمان مورد توجه قرار خواهد گرفت. همچنین غایت این پژوهش بررسی خاستگاه های اجتماعی و فکری جریان سلفی در عراق و ارائه تاریخی مختصر از روند شکل گیری کنگره نجف است که با مقایسه تطبیقی دو روایت شیعی و سنی از این نشست، تصویری تازه از مناسبات فکری و فرهنگی رایج در طیف سنی و سلفی علمای عراق ارائه خواهد شد.