فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر شاهد روند رو به رشد زنانی هستیم که به تنهایی مسئولیت زندگی خویش را به دوش می کشند و به عنوان زنان سرپرست خانوار در جامعه معرفی می شوند. شاخص های آماری نشان می دهند که رشد زنان سرپرست در کشور ما نیز در حال افزایش است. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش اضطراب اجتماعی و خودباوری بر کارآفرینی زنان سرپرست خانوار می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است و با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش توصیفی – همبستگی (مبتنی بر معادلات ساختاری) می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) مدیریت شهرستان ارومیه است که از میان آنها 374 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد و مورد مطالعه قرار گرفت. برای سنجش کارآفرینی از پرسشنامه آلن، آر، کن یون(1992)، برای سنجش خودباوری از مقیاس چن، گالی و ادن (2001) و همچنین از پرسشنامه واتسون و فرند1969) برای سنجش اضطراب اجتماعی استفاده شد. یافته ها ی پژوهش نشان می دهد که رابطه ی منفی معناداری میان اضطراب اجتماعی و خودباوری زنان سرپرست خانوار تحت حمایت مدیریت شهرستان ارومیه در سطح معناداری 0.01 وجود دارد. یافته ها بیانگر وجود رابطه مثبت معنادار بین خودباوری و کارآفرینی زنان سرپرست خانوار در سطح معناداری 0.01 است. همچنین یافته ها حاکی از نقش میانجی خودباوری در رابطه ی بین اضطراب اجتماعی و کارآفرینی می باشد.
بررسی و مقایسه سلامت روان و سازگاری و تنظیم هیجان شناختی زنان مطلقه با زنان متأهل شهرستان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون طلاق و پیامدهای آن در جامعه، بررسی آن در ابعاد مختلف حائز اهمیت است. روش تحقیق ما توصیفی، از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل و مطلقه بین گروه سنی 20 تا 35 ساله بود. برای تامین اعتبار بیرونی تحقیق، حجم زیرگروه ها 50 نفر زن مطلقه و 50 نفر زن متأهل در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد: سلامت عمومی گلدبرگ، مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی و پرسشنامه سازگاری بل استفاده گردید. برای آزمون فرضیات تحقیق از روش t مستقل استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که زنان مطلقه در سه بعد سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری با زنان متأهل تفاوت معنی دار دارند. نتایج مبنی بر پایین بودن سطوح سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری در بین زنان مطلقه، توصیه می گردد با آموزش زنان در آستانه طلاق، سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری آنها را ارتقاء داده تا با کاهش طلاق، این گونه زنان کمتر دچار آسیب های فردی و اجتماعی گردند.
اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری،40 نفر ازدانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و آزمون جهت گیری زندگی پاسخ دادند. از طریق 8 جلسه دو ساعته آموزش شادکامی به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در کوتاه مدت و بلند مدت برنامه مداخله ای در افزایش کیفیت زندگی، خوش بینی دانشجویان موثر است و آموزش این برنامه بر سبک مساله مدار دانشجویان اثربخش است، اما بر سبک هیجان مدار آنان تاثیری ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش شادکامی از طریق اثربخشی بر میزان خوش بینی و راهبردهای مقابله ای مساله مدار در ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان دختر از نقش موثری برخوردار است.
اثربخشی توانمندسازی کارکردی زوجین مبتنی بر رویکرد اسلامی بر رضایتمندی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی توانمندسازی کارکردی همسران به صورت گروهی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایتمندی زناشویی زوجین است. این پژوهش از نوع طرح آزمایشی در قالب پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. برای اجرای این پژوهش با روش تصادفی چندمرحله ای، 100 نفر زنان طلاب حوزه علمیه شهر قم انتخاب شدند. ابزار پژوهش «مقیاس سنجش رضایتمندی زناشویی اسلامی جدیری» بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی از میانگین، انحراف استاندارد و در بخش استنباطی از آزمونهای لامبدای ویلکز، شاپیرو ویلک و تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها نشان داد که توانمندسازی کارکردی زوجین مبتنی بر رویکرد اسلامی موجب بهبود و ارتقای رضایتمندی زناشویی زنان می شود. تفاوت نمره گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود (05/0p<). با توجه به نتایج، مداخله اسلامی روانشناختی در افزایش رضایتمندی زناشویی زنان تأثیر داشته است و از نتایج این پژوهش می توان در کاهش نقاط ضعف و قوت زندگی زناشویی زوجین بهره برد و برای پربارسازی روابط آنها، برنامه های درمانی ارائه کرد.
اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی، بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه انجام شد طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرکرمانشاه درسال تحصیلی1392بود. با روش نمونه گیری خوشه ای یک دبیرستان انتخاب و از جمعیت 127نفری دانش آموزان سال اول دبیرستان مذکور، 64 نفر که نمره بین 5 تا 39 را درآزمون افسردگی بک و نمره شادکامی زیرخط برش (42-40) مقیاس شادکامی آکسفورد راکسب نمودند، انتخاب شده و پس از همتا سازی به تصادف در دو گروه 32 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش، طی 9 جلسه120دقیقه ای برگزار گردید. پس از اجرای جلسات آموزشی میزان افسردگی و شادکامی هر دو گروه مجدد سنجیده شد. به منظور بررسی پایداری اثر آموزش، 2ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که ارتباط منفی معناداری بین هوش معنوی و افسردگی و ارتباط مثبت و معناداری بین هوش معنوی و شادکامی وجود دارد (001/0P<). این یافته نشانگر آن است که با ارتقای هوش معنوی ازطریق آموزش، افسردگی دانش آموزان کاهش و شادکامی آن ها افزایش می یابد. هم چنین آموزش ها با فاصله زمانی دو ماه نیز پایدار بود.
بررسی نقش ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر در پیش بینی تعارض مادر- دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض مادر- دختر (تعارض مادر با دختر و تعارض دختر با مادر) بر اساس ویژگی های شخصیت مادر، تعارض زناشویی مادر، سبک حل تعارض مادر و سبک حل تعارض دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل شاخص نگرش های والدینی، مقیاس نگرش نسبت به مادر، پرسشنامه تعارضات زناشویی، پنج عاملی نئو و سبک های مدیریت تعارض بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع توانستند 71 درصد حجم واریانس تعارض دختر با مادر و 59 درصد حجم واریانس تعارض مادر با دختر را تبیین کنند (05/0>P). تعارض دختر، بیش ترین تاثیرپذیری (55 درصد) را از سبک حل تعارض دختر داشته است (74/0-=r؛ 55/0=R2) در حالی که، در تعارض مادر با دختر، بیش ترین حجم تاثیر پذیری (29 درصد) از تعارض زناشویی مادر بوده است (54/0=r؛ 29/0=R2). شاخص های برازش از سودمندی این مدل حمایت کرد.
بررسی رابطه بین مؤلفه های سرمایه ی روان شناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی در بین زوجین شهر اصفهان انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی، از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی متاهلان ساکن در شهر اصفهان (1392) بود. این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. بدین طریق تعداد 75 زوج از اعضای جامعه انتخاب شدند و به وسیله ی پرسشنامه ی سرمایه ی روانشناختی ""لوتانز"" و همکاران(2007) و پرسشنامه ی کیفیت زندگی زناشویی ""فلچر"" (2000) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها در سطح استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون t) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی، دارای همبستگی منفی (73/0 =r) می باشند. هم چنین بین مؤلفه های سرمایه ی روانشناختی و کیفیت زندگی زناشویی نیز رابطه ی منفی دیده شد. در تحلیل رگرسیون، مؤلفه ی خودکارآمدی و تاب آوری پیش بینی کننده ی کیفیت زندگی زناشویی بودند. (p<./05)
مقایسه میزان تاثیرمشاوره شناختی-رفتاری و مشاوره راه حل مدار بر رضایت جنسی زنان در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر مشاورة شناختی- رفتاری و راه حل مدار بر رضایت جنسی زنان شهر اصفهان و مقایسه ی تاثیر این دو روش در افزایش رضایت جنسی انجام شد. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آِزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعة آماری شامل زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان در سال 1392 بودند، که حداقل یکسال از ازدواج آنها می گذشت، دارای حداقل تحصیلات دیپلم بودند، و در محدوده سنی 40-20 سال قرار داشتند. از این جامعه 45 زن انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. متغیر وابسته در این پژوهش رضایت جنسی بود که با پرسشنامة رضایت جنسی لارسون ارزیابی شد، متغیرهای مستقل مشاورة شناختی– رفتاری (در هشت جلسه) و مشاوره راه حل مدار (در شش جلسه) بودند، که بر روی دوگروه آزمایش اعمال شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار 19-spss و روش آماری کواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مشاوره شناختی- رفتاری و راه حل مدار هر دو بر رضایت جنسی زنان موثراست (p<0.01)، در ضمن مشاوره شناختی-رفتاری نسبت به مشاوره راه حل مدار اثربخشی بیش تری نشان داد. براساس نتایج این پژوهش اثربخشی مشاوره شناختی-رفتاری و راه حل مدار بر رضایت جنسی زنان و تاثیر بیش تر مشاوره شناختی-رفتاری مشخص شد. بنابراین از این نتیجه می توان در پیشگیری و بهبود مشکلات جنسی زنان در مراکز آموزشی، مشاوره و درمانی استفاده کرد.
دیدگاه تعدادی از زنان در مورد سن مناسب مادر در زمان تولد اولین فرزند در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر زنان در ایران، اولین فرزند خود را با تأخیر به دنیا می آورند. با افزایش فاصله ازدواج تا تولد اولین فرزند، مرحله نوینی از زندگی بدون فرزند، در مسیر زندگی افراد ایجاد شده است. برخی از تحقیقات جمعیتی اخیر در ایران نشان دادند که زنان اولین فرزند خود را به طور متوسط در فاصله نزدیک به چهار سال از ازدواج به دنیا می آورند و تمایلی برای تأخیر طولانی ندارند. هدف اساسی مقاله حاضر شناخت نگرش زنان در مورد سن مناسب مادر در تولد اولین فرزند است. هدف دیگر این مقاله شناسایی سازوکارهایی است که مانع تأخیر بیشتر در تولد اولین فرزند می شود. داده های مورد نیاز برای این مطالعه با رویکردی کیفی و به کارگیری مصاحبه عمیق با 30 زن ازدواج کرده 49- 20 ساله طی سال های 1390-1389 جمع آوری گردید. نتایج مطالعه نشان داد که سن مناسب برای فرزند آوری در نمونه مورد مطالعه اواسط دهه 20 سالگی و به ویژه 24 سالگی است و بسیاری از پاسخگویان، فرزند آوری در سنین بالا (بالای 30 سال) را به عنوان یک رفتار غیر هنجاری تلقی می کردند. زنان تمایلی به تأخیر تولد اولین فرزند به سنین بالای 30 سال را ندارند. یافته ها نشان داد دلایل زنان برای عدم تأخیر بیشتر دو بعد عاطفی و اجتماعی دارد. بعد عاطفی آن به نیاز عاطفی به مادر شدن و عشق به فرزند مربوط می شود و بعد اجتماعی تحت تأثیر سازوکارهای کنترل اجتماعی نظیر ترس از نابارور شدن و انگ نابارور بودن و ترس از عدم پذیرش و تأیید توسط دیگران، کاهش تعاملات با خانواده است که به طور غیرمستقیم مانع از تأخیر بیشتر می شود.
بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیش بینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ارتباط زوجین در چند دهه اخیر به عنوان یک شاخص مهم در بهزیستی و سلامت شناخته شده ومورد توجه پژوهشگران در حیطه خانواده قرار گرفته است.هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت ارتباط در پیش بینی بهزیستی ذهنیوشادکامی در میان دانشجویان متأهل بود. بدین منظور نمونه 191 نفریاز خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند؛ به پرسش نامه های کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی آکسفورد و بهزیستی ذهنی(شامل دو خرده مقیاس رضایت اززندگی و سلامت روان شناختی) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط زوجین می تواند 7/20درصد از واریانس مربوط به سلامت روان شناختی،1/23درصد از واریانس رضایت از زندگی، 3/27 درصد واریانس بهزیستی ذهنی و 7/27 درصد واریانس شادکامی را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت کیفیت ارتباط زوجین می تواند پیش بینی کننده بهزیستی ذهنی آنها باشد. بنابراین توجه به کیفیت ارتباط زوجین و تقویت و بهبود این روابط به عنوان روش مناسبی برای ارتقای سلامت روان شناختی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
حمایت اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی همسران جانبازان اعصاب و روان شهر تهران
حوزههای تخصصی:
در تحقیق پیشرو رابطه حمایت اجتماعی با میزان سلامت اجتماعی همسران جانبازان اعصاب و روان با استفاده از تکنیک پیمایش مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی از نوع همبستگی می باشد که رابطه بین حمایت اجتماعی و میزان سلامت اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری مورد بررسی همسران جانبازان اعصاب و روان ساکن شهر تهران در سال 1388 می باشند که تعداد آنها 6900 نفر بوده و از بین آنها 340 نفر را از طریق نمونه گیری طبقه بندی متناسب انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه داده ها را گردآوری و تجزیه و تحلیل نموده ایم. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که هرچه همسران جانبازان از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، متناسب با آن از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار خواهند بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که خانواده مهمترین منبع کسب حمایت اجتماعی از نظر همسران جانبازان محسوب می گردد. با توجه به اینکه همسران جانبازان در مدت زمان طولانی با شوهران خود پیوند عاطفی داشته و به این ترتیب وضعیت سلامت اجتماعی آنان تحت تاثیر قرار می گیرد بنابراین ضرورت دارد که مداخلاتی از نوع حمایت اجتماعی از جمله حمایت های عاطفی، اطلاعاتی و ابزاری جهت بهبود وضعیت سلامت اجتماعی آنها صورت گیرد.
بررسی روابط علی بین نقش های جنسیتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی، در همسران افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روابط علی بین نقش های جنسیّتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی در همسران افراد معتاد بررسی شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه همسران افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان بودند که 120 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد علاوه بر پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، به پنج پرسشنامه: نقش جنسی بم (BSRI)، سرسختی روان شناختی(HI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، هم وابستگی (CODI) و سبک های اسنادی پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-17 و Amos-5 استفاده شد. یافته ها نشان داد نقش های جنسیّتی مردانه تأثیرات معناداری در ارتقاء سطح سرسختی روان شناختی و تاب آوری دارد، در حالی که نقش های جنسیّتی زنانه چنین تأثیراتی را ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده تأثیر معکوس نقش های جنسیّتی مردانه و تأثیر مستقیم نقش های جنسیّتی زنانه روی هم وابستگی بود. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
بررسی اثر بخشی رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) بر بخشش و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تبیین اثر بخشی رویکرد پذیرش و تعهد بر بخشش و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام پذیرفت. طرح تحقیق در این پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از پرسشنامه بخشش ری و پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینرجهت گردآوری داده ها استفاده گردید.جامعه آماری پژوهش زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سه ماهه سوم سال 92 بودند. نمونه گیری در این تحقیق به روش هدفمند بوده است و نمونه های بالینی از بین مراجعین به 5 مرکز مشاوره شیراز که به دلیل خیانت، مراجعه کرده و داوطلب شرکت در پژوهش بودند30 نفر به طور تصادفی انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. برنامه درمانی بر مبنای رویکرد پذیرش و تعهد در طی10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه به صورت مشاوره گروهی انجام شد. و پس آزمون 6 ماه بعد نیز بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. نتایج نشان دهنده تاثیر رویکرد پذیرش و تعهد بر بخشش بامیزان تاثیر 72/0 بود. بین میانگین نمرات پس آزمون سازگاری زناشویی زنان گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری با میزان تاثیر 77/0 وجود داشت. تحلیل کوواریانس تاثیر اثر را در بعد رضایت زناشویی 58/9، در بعد همبستگی دو نفری 65/24، در بعد توافق دو نفری 60/87 و در در بعد ابراز محبت 62/9 در سطح (005/0>P) معنادارنشان داد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که اثرات درمانی این رویکرد در پیگیری نیز همچنان حفظ شده بود.
بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با میزان و نحوه ی گذران اوقات فراغت زنان (مطالعه موردی: زنان متأهل شاغل شهر نورآباد ممسنی)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت به عنوان نمایی از سبک زندگی، مقوله ای است که افراد با آرامش و اختیار می توانند علایق و تمایلات خود را به کارگیرند و فرصتی است تا نگرش های پنهان خود را تعین بخشند. اگرچه با افزایش میزان تحصیلات تغییر در نگرش زنان ایجاد شده است، اما آنها همچنان مسئولیت نقش های خانگی را به عهده دارند و نقش های متعددشان اوقات فراغت آنها را مشروط و محدود ساخته است. زنان شاغل با «مسئولیت دوگانه» کار بیرون و ارائه خدمات خانگی اغلب با کمبود وقت مواجه و وقت کافی ندارند؛ بدلیل اهمیت این موضوع این مطالعه عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر میزان و نحو ه گذران اوقات فراغت زنان متأهل شاغل و موانع موجود بر سر راه آنان را مورد بررسی قرار داد. نمونه مورد مطالعه 201 نفر از زنان متأهل شاغل شهر نورآباد ممسنی بودند. نتایج بدست آمده از مطالعه نشان می دهد از بین متغیرهای مستقل در مدل تحقیق متغیرهای امکانات فرهنگی، تحصیلات، درآمد، تعداد فرزندان و نوع شغل همسر بیشترین تأثیر را بر میزان اوقات فراغت نمونه بررسی شده داشتند که 31 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح دادند. نداشتن وقت به عنوان اولین مانع و کمبود امکانات دومین مانع از نظر پاسخگویان عنوان شد.
پیش بینی رضایت زناشویی براساس هوش هیجانی و هوش معنوی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به پژوهش های انجام شده در زمینه هوش هیجانی و هوش معنوی و اینکه بین هوش معنوی و هوش هیجانی، یک رابطه تعاملی وجود دارد و هر دو بر یکدیگر تأثیر مستقیم دارند، هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هوش هیجانی و هوش معنوی بر رضایت زناشویی و هم چنین پیش بینی رضایت زناشویی از طریق هوش هیجانی و هوش معنوی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل تمامی زوجین شهر یزد در سال 1392 بود که نمونه ای به حجم 400 زوج (800 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از مناطق سه گانه شهر یزد انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رضایت زناشویی انریچ، آزمون هوش هیجانی برادبری-گریوز و پرسشنامه 29 سوالی هوش معنوی عبدالله زاده استفاده شد. سپس داده های به دست آمده با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (همزمان) تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هوش معنوی و هوش هیجانی با رضایت زناشویی رابطه مثبت دارند و هوش هیجانی بیش تر از هوش معنوی می تواند رضایت زناشویی را پیش بینی کند. با توجه به رابطه مثبت هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت زناشویی، نتیجه گیری می شود که با آموزش هوش هیجانی و هوش معنوی به زوجین، می توان در افزایش رضایت زناشویی آنان کوشید.
کاربرد اینترنت بر مبنای خودکارآمدی و کلیشه های جنسیتی در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت دیدگاه و ادراک دانشجویان دختر و پسر نسبت به کاربرد اینترنت و تعیین نوع استفاده آن ها از اینترنت بود، هدف دیگر این پژوهش بررسی رابطه بین خرده مقیاس های نگرشی یعنی خودکارآمدی و کلیشه های جنسیّتی با نوع استفاده از اینترنت بود. به این منظور 421 دانشجوی دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی انتخاب شدند و در بین آن ها پرسشنامه سه بخشی شامل: الف) اطلاعات جمعیت شناختی، نوع و میزان استفاده از امکانات اینترنت، ب) پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی دانیف وکافتروس (2002) و ج) پرسشنامه محقق ساخته کلیشه های جنسیّتی توزیع شد. یافته ها نشان داد که بین خودکارآمدی و کلیشه های جنسیّتی دختران و پسران تفاوت معنا داری وجود دارد؛ بدین معنا که پسران نسبت به دختران خود کارآمدی بالاتری داشتند و از کلیشه های جنسیّتی منفی کم تری بهره مند بودند. همچنین یافته ها نشان می دهد که بین خودکارآمدی و کلیشه های جنسیّتی با نوع کاربرد اینترنت رابطه معنا دار وجود دارد؛ بدین معنا که هرچه دانشجویان از کلیشه های جنسیّتی منفی کم تری بهره مند بوده و خودکارآمدی بالاتری داشته باشند به همان نسبت میزان استفاده آن ها از اینترنت به طور متنوع تری افزایش می یابد؛ اگرچه این افزایش در هر دو جنس معنا دار مشاهده شد، ولی پسران از ابزارهای گوناگون اینترنتی بیش از دختران بهره می گرفتند.
اثربخشی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر بهزیستی شخصی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر بهزیستی شخصی زنان متأهل شهر تهران انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، کلیه زنان متاهل شهر تهران را در بر می گیرد که طی سال 1392 با مراجعه به مراکز مشاوره، خواستار دریافت خدمات مشاوره ای بودند. از بین داوطلبان واجد شرایط به روش تصادفی ساده 30 نفر انتخاب و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جلسات آموزشی آنها طی 10 جلسه 2 ساعته برگزار شد و در خاتمه هر دو گروه مجدداً مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی شخصی 9 سؤالی کامینز و لو (2006) بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر، بهزیستی شخصی زنان را به طور معناداری در پس آزمون و آزمون پیگیری افزایش داده است (05/0p<). با توجه به داده های پژوهش این نتیجه حاصل می شود که از آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر می توان در افزایش بهزیستی شخصی زنان استفاده کرد.
اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری برمعیارهای ارتباطی غیر واقعی و صمیمیت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری برمعیارهای ارتباطی غیر واقعی و صمیمیت زناشویی زنان انجام گرفته است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و جایگزینی تصادفی استفاده شد. جامعه پژوهش را تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهزیستی شهرستان هرسین تشکیل دادند که پس از اعلام عمومی برگزاری دوره 30 نفر از افراد واجد شرایط انتخاب شدند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر درگروه کنترل به شیوه تصادفی ساده جایگزین شدند و از هردو گروه پیش آزمون (مقیاس صمیمیت واکر وتامپسون و پرسشنامه معیارهای ارتباطی ویژه بوکام و همکاران) به عمل آمد و گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی شناختی رفتاری قرار گرفت و سپس با آزمون های مذکور پس آزمون به عمل آمد. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار میانگین دو گروه (آزمایش و کنترل) در پس آزمون و تاثیرآموزش شناختی رفتاری در کاهش معیارهای ارتباطی غیر واقعی و هم چنین افزایش صمیمیت زناشویی زنان بود. نتایج نشان داد که کاهش معیارهای ارتباطی غیر واقعی از طریق آموزش مؤلفه های رویکرد شناختی رفتاری موجب افزایش صمیمیت زناشویی زنان می شود.