مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
سبک های حل مسئله
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه تیپ های شخصیت با سبک های حل مسئله در کارکنان دانشگاه تهران بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسه-ای بود. 191 نفر از کارکنان جهاد دانشگاهی تهران به فرم Mتیپ نمای مایرز بریگز (بریگز و بریگز،1990)، پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) و یک پرسشنامه جمعیت-شناختی محقق ساخته پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه به همراه آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها نشان دادند که تیپ کلی نمونه حاضر برونگرای حسی با قضاوت تفکری است. رابطه بین ترجیحات برونگرایی، تفکری و قضاوتی با سبک-های حل مسئله سازنده مثبت و با سبک-های حل مسئله غیرسازنده منفی بود و رابطه بین ترجیحات درونگرایی، احساسی و ادراکی با سبک های حل مسئله سازنده منفی و با سبک های حل مسئله غیرسازنده مثبت بود. مردان نسبت به زنان کمتر از سبک حل مسئله غیرسازنده استفاده می کردند. افراد 44-33 ساله نسبت به افراد 33-21 ساله کمتر از سبک حل مسئله غیرسازنده استفاده می نمودند. افراد متاهل نسبت به افراد مجرد بیشتر از ترجیحات حسی، تفکری و قضاوتی و به تبع آن بیشتر از سبک حل مسئله سازنده استفاده می کردند. هم چنین با افزایش سطح تحصیلات استفاده از سبک حل مسئله غیرسازنده کاهش می یافت. نتیجه گیری: به طور کلی افراد هر چه برونگراتر، تفکری-تر و قضاوتی تر باشند، احتمال بیشتری دارد که از سبک حل مسئله سازنده استفاده کنند.
مقایسه سبک های حل مسئله و باورهای خودکارآمدی در دانش آموزان دوره دبیرستان مدارس نمونه و عادی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه سبک های حل مسئله و باورهای خودکارآمدی در دانش آموزان دوره دبیرستان مدارس نمونه و عادی شهر شبستر در سال تحصیلی 1391-1390 با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان دبیرستان های نمونه و عادی شبستر با تعداد 3839 نفر بود و حجم نمونه 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی خودکارآمدی عمومی شرر و سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ استفاده شد. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون t مستقل، آزمون یومن ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد خودکارآمدی در دانش آموزان دبیرستان های نمونه بالاتر از دانش آموزان عادی است. و هم چنین تفاوت معنی داری بین اعتماد در حل مسئله و گرایش در حل مسئله در دانش آموزان نمونه و عادی به دست آمد.
اثربخشی آموزش رفتارهای سالم (با تأکید بر حل مسئله) بر سبک های حل مسئله و راهبردهای مقابله ای سازنده در نوجوانان دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سالم بر سبک های حل مسئله و راهبردهای مقابله ای سازنده در دانش آموزان ناحیه 2 آموزش وپرورش زاهدان بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بودند. یکی از دبیرستان ها به صورت تصادفی ساده انتخاب و پیش آزمون در پایه سوم اجرا گردید. سپس 50 نفر از دانش آموزانی که کمترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. طرح پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. گروه آزمایش آموزش رفتارهای سالم با تأکید بر حل مسئله را در 10 جلسه 90 دقیقه ای (دو ماه) دریافت نموده و گروه گواه در این مدت هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و دو ماه بعد از اتمام جلسات، پیگیری اجرا گردید. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس سبک های حل مسئله (PSS) و مقیاس راهبردهای مقابله ای نوجوانان (ACS) استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش رفتارهای سالم با تأکید بر حل مسئله در مرحله پس آزمون و پیگیری در افزایش سبک های حل مسئله سازنده و مقابله سازش یافته مؤثر بوده است (01 (P <0/00.\nهدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سالم بر سبک های حل مسئله و راهبردهای مقابله ای سازنده در دانش آموزان ناحیه 2 آموزش وپرورش زاهدان بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بودند. یکی از دبیرستان ها به صورت تصادفی ساده انتخاب و پیش آزمون در پایه سوم اجرا گردید. سپس 50 نفر از دانش آموزانی که کمترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. طرح پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. گروه آزمایش آموزش رفتارهای سالم با تأکید بر حل مسئله را در 10 جلسه 90 دقیقه ای (دو ماه) دریافت نموده و گروه گواه در این مدت هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و دو ماه بعد از اتمام جلسات، پیگیری اجرا گردید. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس سبک های حل مسئله (PSS) و مقیاس راهبردهای مقابله ای نوجوانان (ACS) استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تحلیل گردید. نتایج نشان داد که آموزش رفتارهای سالم با تأکید بر حل مسئله در مرحله پس آزمون و پیگیری در افزایش سبک های حل مسئله سازنده و مقابله سازش یافته مؤثر بوده است (01 (P <0/00.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های حل مسئله در دانشجوهای افسرده و عادی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه راهبردهای مقابله ای با سبک های حل مسئله در دانشجویان افسرده و غیرافسرده انجام شد. در این پژوهش، دویست دانشجوی دختر از مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد قم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ و راهبردهای مقابله ای موس و بیلینگز (CRI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که که بین سبک های مقابله ای، شیوه های حل مسئله غیر سازنده و افسردگی رابطه معنادار وجود دارد و دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد مهار جسمانی و مهار هیجانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان غیر افسرده در مقایسه با دانشجویان افسرده از سبک های حل مسئله خلاقیت، اعتماد و گرایش بیشتر استفاده کردند. تفاوت های معناداری بین دو گروه دانشجویان افسرده و غیر افسرده وجود داشت. درماندگی، مهارگری و اعتماد از سبک های حل مسئله و تنها مهار جسمانی از راهبردهای مقابله ای توانایی پیش بینی کردن نشانه های افسردگی را دارند.
شیوه های والدگری و پرخاشگری: نقش واسطه ای سبک های حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای سبک های حل مسئله در رابطه بین شیوه های والدگری و پرخاشگری در دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. شرکت کنندگان، شامل 300 نفر (152 دختر و 148 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان مرودشت بودند که بر اساس روش نمونه برداری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان، پرسشنامه شیوه های والدگری آلاباما (فریک، 1991)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد از بین شیوه های والدگری شیوه تنبیه قادر به پیش بینی معنا دار سبک های حل مسئله سازنده و غیرسازنده و مشارکت پدر تنها قادر به پیش بینی سبک سازنده بود. در مورد سبک های حل مسئله هم مشاهده شد که فقط سبک غیرسازنده به طور معنا دار پرخاشگری را پیش بینی می کند و سبک حل مسئله غیرسازنده در رابطه بین شیوه والدگری تنبیهی و پرخاشگری نقش واسطه گری سهمی دارد. یافته های پژوهش شامل کاربردهای نظری و عملی برای تقویت سبک های سازنده حل مسئله و شیوه های والدگری مناسب برای مهار پرخاشگری در دانش آموزان است.
رابطه ابعاد هوش معنوی و سبک های حل مسئله با تاب آوری در میان دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة ابعاد هوش معنوی و سبک های حل مسئله با تاب آوری، در میان دانشجویان دانشگاه ایلام انجام شد. طرح تحقیق از نوع همبستگی است. بدین منظور، تعداد 186 نفر از دانشجویان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های «هوش معنوی»، «سبک های حل مسئله» و «مقیاس تاب آوری» را تکمیل کردند. داده های تحقیق با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش ارتباط مثبتی میان تمام ابعاد هوش معنوی با تاب آوری نشان داد. همچنین میان متغیرهای خلاقیت در حل مسئله، اعتماد در حل مسئله، و گرایش به حل مسئله با تاب آوری رابطة مثبت، و بین درماندگی در حل مسئله و مهارگری در حل مسئله با تاب آوری رابطة منفی وجود داشت. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به معناداری شخصی است که مهم ترین متغیر پیش بین در این پژوهش است. بین اجتناب از حل مسئله با تاب آوری رابطة معناداری به دست نیامد. ازآن رو، که افراد با هوش معنوی بالا و سبک های حل مسئلة سازگارانه تاب آوری بالاتری دارند، می توان نتیجه گرفت که فراهم نمودن عوامل حمایتی (مانند مذهب و معنویت) به منظور افزایش هوش معنوی افراد، می تواند منجر به افزایش تاب آوری آنها گردد.
تأثیر آموزش حل مسئله خانواده/ مدرسه محور بر سبک های حل مسئله دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حل مسئله، یکی از برنامه های ساختاریافته شناختی است که طیفی از پاسخ های کارآمد را برای مقابله با موقعیت های مشکل ساز زندگی فراهم می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش حل مسئله خانواده/مدرسه محور بر سبک های حل مسئله دانش آموزان انجام شد. روش: طرح این پژوهش، تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند. پس از آموزش10 جلسه دو ساعته به والدین و معلمان، گروه آزمایش به مدت سه ماه تحت آموزش برنامه حل مسئله خانواده/ مدرسه محور قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها در سه فرم دانش آموزان، والدین، و معلمان از نسخه کوتاه حل مسئله اجتماعی (دزوریلا و همکاران، 2004) استفاده شد. یافته ها : طبق گزارش دانش آموزان (شرکت کنندگان)، والدین، و معلمان در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه)، نتایج نشان داد در گروه آزمایشی، بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیرمقیاس های حل مسئله تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پس آزمون- پیگیری در زیر مقیاس های حل مسئله، تفاوت معنادار نبود (0/05 ≥ P ) نتیجه گیری : آموزش حل مسئله خانواده/مدرسه محور بر سبک های حل مسئله دانش آموزان اثربخش است، بنابراین استفاده از این شیوه به عنوان یک برنامه پیش گیرانه به والدین و معلمان در اتخاذ سبک حل مسئله کارآمد از سوی دانش آموزان، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تکانشگری و سبک های حل مسئله در مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
329-348
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تکانشگری و سبک های حل مسئله در مردان وابسته به مواد انجام شد . روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز اقامتی ترک اعتیاد اسلام شهر (تعداد 123 نفر) در سال 1398 بود. از میان آن ها، نمونه ای به حجم 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس تکانشگری و پرسش نامه سبک های حل مسئله را تکمیل کردند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که آموزش ذهن آگاهی به بهبود تکانشگری و سبک های حل مسئله در مرحله پس آزمون منجر شد و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی مناسب در بهبود تکانشگری و سبک های حل مسئله در مردان وابسته به مواد به کار رود و در نتیجه منجر به کاهش آثار زیان بار اعتیاد شود .
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی( استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 97-96 بود. براساس جامعه آماری و هدف پژوهش با توجه به مقایسه ای بودن آن، تعداد 40 نفر از دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول، پس از انجام مرحله غربالگری انتخاب گردید. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. در پژوهش حاضر برای اجرای پژوهش از روش میدانی(انجام درمان بر روی گروه های درمانی) و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب بک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه سبک های حل مسئله ابزارهای خودگزارشی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله تاثیر معنی داری داشته است (001/> p ). نتیجه گیری: مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در تغییر سطح مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج بود.
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
101-110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. ا ز بین آنها، 30 نفر دانش آموزان پسر پایه سوم به صورت هدفمند بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش راهبردهای خودتنظیمی را در 8 جلسه 90 دقیقهای در هر هفته یک جلسه بهصورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای سبک های حل مسئله را کسیدی و لانگ (1996) و یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر، تفاوت معناداری وجود داشت. در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبری دانش آموزان مؤثر بود.
مدل یابی ساختاری سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا در دانشجویان با تأکید بر نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر بود که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. 230 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین مؤلفه های سبک های حل مسئلهْ درماندگی و مهارگری دارای اثر مثبت هستد و اعتماد، گرایش و خودکارآمدی بر اضطراب کرونا اثر منفی دارند (01/0>p). همچنین، درماندگی اثر منفی دارد و خلّاقیت و گرایش بر خودکارآمدی اثر مثبتی دارند (01/0>p). گرایش و خلّاقیت با واسطه گری خودکارآمدی می توانند از میزان اضطراب کرونا دانشجویان بکاهند و درماندگی با واسطه گری خودکارآمدی می تواند بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان بیفزاید (01/0>p). یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی هم خوانی داشت و گامی مهم برای تبیین عوامل مؤثر بر اضطراب کرونا بود و همچنین می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از اضطراب کرونا محسوب شود.
تبیین روابط علّی بین انعطاف پذیری شناختی و رگه های اختلال شخصیت مرزی در دانش آموزان: نقش میانجی سبک های حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: روند تحولی تغییرات مغز در دوره نوجوانی، آنان را نسبت به واکنش گری هیجانی و تصمیم گیری های نادرست آسیب پذیر می کند؛ به علاوه این دوره به عنوان مرحله اوج بروز اختلالات روانی نیز تلقی می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین روابط علّی بین انعطاف پذیری شناختی و رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان: نقش میانجی سبک های حل مسئله انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس منطقه ۵ آموزش و پرورش تهران در سال 1399-1398 تشکیل می دادند که از این میان 352 نفر نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های شخصیت مرزی (لایسنرینگ، 1999)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) پاسخ دادند. در نهایت داده ها با استفاده از روش پژوهش های همبستگی و روش مدل معادلات ساختاری با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین انعطاف پذیری شناختی و رگه های اختلال شخصیت مرزی (0/01>P، 0/263-=β) و ضریب مسیر بین سبک های انطباقی حل مسئله با رگه های اختلال شخصیت مرزی (0/01>P، 0/406-=β) منفی، و ضریب مسیر بین سبک های غیرانطباقی حل مسئله با رگه های اختلال شخصیت مرزی (0/01>P، 0/275=β) مثبت بود. همچنین یافته ها نشان داد که اثر غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی بر رگه های اختلال شخصیت مرزی از طریق سبک های حل مسئله از لحاظ آماری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیر سبک حل مسئله در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی و رگه های اختلال شخصیت مرزی دانش آموزان نقش میانجی گرانه بر عهده دارد.
پیش بینی سبک های حل مسئله بر اساس ابعاد تمایزیافتگی خود در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
242-223
هدف : پژوهش حاضر به منظور پیش بینی سبک های حل مسئله بر اساس ابعاد تمایزیافتگی خود در افراد وابسته به مواد مخدر انجام گرفت. روش : این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل مردان و زنان وابسته به مواد بود که در سال 1399 به مراکز ترک اعتیاد شهر اراک مراجعه کردند. نمونه مطالعه 270 نفر بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تمایزیافتگی و مقیاس شیوه های حل مسئله بود. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد که ابعاد تمایزیافتگی خود با سبک های حل مسئله در افراد وابسته به مواد رابطه معناداری داشتند. تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن بود که همجوشی با دیگران توانست سبک های خلاقیت و اعتماد به نفس را پیش بینی کند. همچنین، گسلش عاطفی توانست سبک های روی آورد و درماندگی را پیش بینی کند. به علاوه، واکنش هیجانی در گام دوم توانست سبک های خلاقیت و روی آورد را پیش بینی نماید. واکنش هیجانی نیز پبش بینی کننده سبک مهارگری بود، اما موقعیت من نتوانست هیچ یک از سبک های حل مسئله را پیش بینی نماید. نتیجه گیری : طبق این یافته ها سطح تمایزیافتگی خود نقش قابل توجهی در پیش بینی شیوه های رویارویی در افراد وابسته به مواد با مسائل و رویدادهای زندگی روزمره دارد. به همین دلیل، لازم است در برنامه های پیشگیری از اعتیاد برای کودکان و نوجوانان و همچنین در درمان افراد وابسته به مواد تمهیداتی برای ارتقاء سطح تمایزیافتگی آنان منظور گردد.
بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۶۲-۱۶۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری به عنوان موضوعی مهم در تمامی گروه های سنی مطرح است. اگرچه عوامل تأثیرگذار بر مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری در مطالعات متعددی بررسی شده است، اما بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 341 نفر از این دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج وجهی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، جهت گیری سبک های یادگیری (تاولر و دیپ بوی، 2003) و سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد پنج مؤلفه مشاهده، توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش بر سبک های حل مسئله دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان گرمسار با نقش میانجی سبک های یادگیری تأثیر داشته است (05/0 P<). نتیجه گیری: با استناد به نتایج به دست آمده، سبک های یادگیری با تأثیرگذاری غیرمستقیم بر سبک های حل مسئله می تواند یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین نتایج این مطالعه می تواند در زمینه آموزشی - تربیتی تلویحات مهمی مانند اثربخشی ذهن آگاهی و سبک های یادگیری بر حل مسئله برای متخصصان آموزشی در بر داشته باشد.
رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
83 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این مطالعه با هدف رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله انجام گردید. روش : روش پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مدارس منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعدد 352 نوجوان دختر و پسر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های شخصیت مرزی (BPI) ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (RMET) و پرسشنامه سبک های حل مسئله را تکمیل نمودند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و AMOS و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد نظریه ذهن بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گیری سبک های حل مسئله در نوجوانان با ضریب مسیر 0.68، نظریه ذهن بر سبک های حل مسئله با ضریب مسیر0.87 تاثیر گذار است. همچنین سبک های حل مسئله بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با ضریب مسیر 0.65 تأثیر دارد. نتیجه گیری : بنابراین می توان با درنظر گرفتن بستر فرهنگی نوجوانان و با آموزش مهارت های حل مسئله، نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را کاهش داد.
مدل یابی روابط فرسودگی تحصیلی و سبک های حل مسئله با نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مدل یابی روابط فرسودگی تحصیلی و سبک های-حل مسئله با نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر همدان در سال تحصیلی ۴۰۱ -۱۴۰۰ بود. تعداد ۳۰۴ دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های فرسودگی تحصیلی مسلش (۲۰۰۲)، سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) و پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۸) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که پایستگی تحصیلی و مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر منفی و مولفه های درماندگی و اجتناب اثر مثبت بر فرسودگی تحصیلی دارند؛ اما اثر مستقیم مولفه مهارگری بر فرسودگی معنادار نبود. مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر مثبت و درماندگی، اجتناب و مهارگری اثر منفی بر پایستگی تحصیلی دارند. همچنین مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر منفی و درماندگی، مهارگری و اجتناب اثر مثبت با نقش واسطه گری پایستگی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی دارند. نتایج می تواند الگویی برای مداخله محسوب شود.
پیش بینی تمایل به خودکشی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی شیوه های حل مسئله در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
39 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی شیوه های حل مسئله در نوجوانان شهر ایلام انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است، جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 13 تا 18 سال شهر ایلام در شش ماهه اول سال 1401 (14384 نفر) بودند. نمونه پژوهش 328 نفر است که طبق فرمول کوکران در دو مرحله به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای (برحسب جنسیت) و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل، پرسشنامه افکار خودکشی بک (1999)، پرسشنامه استاندارد طرح واره یانگ و براون (2001) و پرسشنامه شیوه های حل مسئله هپنر و پترسن (1987) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: طرحواره های ناسازگار اولیه به طور مستقیم و نیز با میانجی شیوه های حل مسئله بر تمایل به خودکشی در نوجوانان شهر ایلام تاثیرگذار و قابل تبیین است. نتیجه گیری: شیوه های حل مسئله می تواند در تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر تمایل به خودکشی نوجوانان نقش میانجی داشته باشد. به این ترتیب می توان با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان، با آموزش شیوه های حل مسئله کارآمد، تمایل به خودکشی در موقعیت های بحرانی را در آنها کاهش داد.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
مقایسه مهارت اجتماعی، مهارت مثبت اندیشی و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم متوسطه شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مهارت اجتماعی، مهارت مثبت اندیشی و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم متوسطه شهر زاهدان بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان زاهدان که در سال تحصیلی 1397- 1396 در دوره سوم دبیرستان مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه پژوهش حاضر که تعداد 152 دانش آموز (76 دختر و 76 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی، مقیاس شیوه های حل مسئله (PSS)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی نوجوان (TISS) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات دختران و پسران در مؤلفه های پرسشنامه مهارت های اجتماعی وجود دارد و بین میانگین نمرات گروه دختران و پسران در پرسشنامه مهارت مثبت اندیشی تفاوت معنادار در سطح 95% وجود دارد. همچنین بین میانگین نمرات دختران و پسران در مؤلفه های اعتماد در حل مسئله و سبک اجتناب در سطح اطمینان 95% تفاوت معناداری وجود ندارد؛ ولی در نمره کل پرسشنامه و مؤلفه های درماندگی در حل مسئله، مهار گری حل مسئله، سبک خلاقیت و سبک گرایش تفاوت معنادار وجود دارد.