فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
25 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشکده فنی دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان براساس مدل سروکوآل بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی نمونه ای به حجم 197 نفر (134 نفر پسر، 63 نفر دختر) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته کیفیت خدمات آموزشی استفاده شد. داده های به دست آمده از اجرای پرسشنامه با استفاده از روش های آماری t تک نمونه ای و t همبسته و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ادراک و انتظار دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی در همه ابعاد، بیشتر از حد متوسط است و بین ادارک و انتظار دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی تفاوت معناداری وجود داشت، بررسی ها نشان داد که بین ادراکات دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران از کیفیت خدمات آموزشی از لحاظ جنسیت به جز در بعد اطمینان در سایر ابعاد تفاوتی ملاحظه نمی شود، و نیز بین انتظارات دو گروه دختر و پسر در ابعاد پنجگانه سروکوآل تفاوتی ملاحظه نشد
جایگاه تعلیم و تربیت اسلامی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام آموزشی ما علوم انسانی، با وجود فرهنگ غنی اسلامی ـ ایرانی، کاستی های فراوانی دارد. علوم تربیتی که شاخه ای از علوم انسانی است، به دنبال پرورش انسان های مؤثر و کارآمدی است که استعدادهای آن ها شکوفا شده است. در تعلیم و تربیت اسلامی تربیت انسان کامل با بهره گیری از معارف دینی امکان پذیر است. موفقیت نظام های آموزشی، مستلزم توجه به آموزه های وحیانی است. از سوی دیگر یافته های بشری در علوم تربیتی نیز نباید مغفول واقع شود. در این رابطه به سه رویکرد تعلیم و تربیت اسلامی به منزلة نظام توصیفی، استنباطی و استنباطی ـ تأسیسی اشاره شده است تا نسبت علوم تربیتی با معارف وحیانی تبیین شود. در این مقاله موضوع علوم انسانی، انسان و ماهیت او که موضوع اصلی علوم انسانی است، نسبت بین علوم تربیتی و تعلیم و تربیت اسلامی و عناصر مهم آن بررسی می شود.
عملکردها، برداشت ها و عوامل مؤثر در ارتباط با تحقیقات در آموزش عالی: دیدگاه استادان زبان انگلیسی نسبت به تحقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
77 - 106
حوزههای تخصصی:
تلاش برای ارتقای همه جانبه تحقیق و پژوهش در جامعه، مستلزم درک کامل برداشت ها و دیدگاه های پژوهشگران از پژوهش است. هدف این تحقیق، بررسی دیدگاه های استادان زبان انگلیسی نسبت به تحقیق، میزان انجام تحقیق، دلایل انجام یا عدم انجام تحقیق و عوامل مؤثر بر تحقیق است. نمونه آماری مورد تحقیق در این مطالعه ۷۹ نفر از استادان زبان انگلیسی در گروه های زبان دانشگاه های استان اصفهان هستند که به صورت تصادفی انتخاب گردیده اند. داده های تحقیق به کمک پرسشنامه استاندارد و مصاحبه نیمه ساختاری جمع آوری شد. تحلیل کمّی و کیفی داده ها و یافته های پژوهش نشان داد که اساتید به میزان متوسط رو به بالا تحقیق می کنند و کمبود وقت، دلیل اصلی آنها برای عدم انجام تحقیق است. یافته ها همچنین نشان داد که نگرش عمده به تحقیق و پژوهش در بین استادان، بیشتر محدود به برداشت های سنتی، کمّی (آماری) و کاربردی از تحقیق و پژوهش است. بر اساس نتایج پژوهش، اساتید بیشتر به خاطر دلایل درونی دست به تحقیق میزنند ولی دلایل باز دارنده انجام تحقیق، بیشتر دلایل بیرونی هستند
رابطه فراشناخت و هوش معنوی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
129 - 147
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه فراشناخت و هوش معنوی با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه رازی بود که در سال تحصیلی 89-90 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. از بین کلیه دانشجویان، تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های فراشناخت ولز و کارترایت- هاتون (2004) و هوش معنوی عبداله زاده و همکاران (1386) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش معنوی و فراشناخت، رابطه معناداری با عملکرد تحصیلی نداشتند. بین دختران و پسران در فراشناخت و هوش معنوی تفاوتی وجود نداشت، اما در عملکرد تحصیلی (001/0P<) و مؤلفه های اعتماد شناختی و باور منفی، تفاوت معناداری بین آنها وجود داشت (05/0P<). با توجه به این یافته ها لزوم بازنگری در شیوه های آموزشی و شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی در محیط های آموزشی احساس می شود
دیلتای و بنیادگذاری فلسفه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
۱۹۱۱ )، فیلسوف آلمانی و از بنیانگذاران فلسفه قارهایِ علوم انسانی در غرب، طرح - ویلهلم دیلتای ( ۱۸۳۳
دانسته است. این طرح دارای دو بخش سلبی و ایجابی « نقد عقل تاریخی » ، فکری خود را به پیروی از کانت
است. در بخش سلبی، دیلتای ضمن اذعان به کانتی بودن پروژه فکری خود و تصدیق تلقّی کانتی از ماهیّت
و کارکرد فلسفه به نقّادی معرفت شناسیِ غیرتاریخی، نظریه سوبژکتیویته و مقولات و عدم کارآمدی آن در
فلسفه علوم انسانی میپردازد. بخش ایجابی اما در دو گام به طرح روانشناسی و طرح هرمنوتیکِ حیات
تاریخی اجتماعی به عنوان بنیاد فلسفی علوم انسانی میپردازد. وی ضمن نقادی پوزیتیویسم و هیستوریسم
را از هیستوریسم به عنوان « تاریخمندی » را از پوزیتیویسم و « عینیّت » ، (تاریخیگری) در فلسفه علوم انسانی
هگل و قرار دادن آن در بستری « روح عین ی » نقاط قوت این دو بر میگیرد. دیلتای با بهرهگیری از ایده
تاریخی تجربی فرهنگی، در کنار تبیینی که از رابطه سهگانه تجربهزیسته، عینیّتیافتگیهای حیات و تعابیر
حیات ارائه داده، به دفاع فلسفی از عینیّت علوم انسانی میپردازد.
شعر به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکردهای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه میان رشتگی به مثابه یک مفهوم علمی، تاریخ طولانی چندانی ندارد، اما به مثابه یک رویه پژوهشی، از دیرینه ای به قدمت پژوهش برخوردار است. پرسش این نوشتار آن است که آیا میان رشتگی، خاص حوزه تمدنی غرب است و یا در تاریخ مشرق زمین و به ویژه ایران زمین نیز سابقه دارد؟ این نوشتار کوشید نشان دهد که علاوه بر میان رشته ای بودن برخی تالیفات و آثار علمی دانش پژوهان ایرانی، می توان به شعر و نظم به مثابه حوزه ای معرفتی با کارکرد میان رشتگی نگریست. کارکردهای میان رشتگی شعر را در سه سطح می توان تحلیل کرد: سطح اول، سطح موضوعات است. سطح دوم، سطح مسئله هاست. و سطح سوم، سطح راه حل است. گرچه شعر پارسی را نمی توان یک حوزه ی میان رشتگی به معنای دقیق کلمه دانست اما نگاه به شعر به مثابه یک فعالیت احساسی از سر بطالت یا ذوق نگاهی تقلیل گرایانه است و اگر با رویکردی پدیدارشناسانه فارغ از پیش فرضهای برساخته بنگریم شعر یکی از دیرپاترین، عمیق ترین و آسمانی ترین انواع کنش فرهنگی و معرفتی بشر در گذر روزگاران بوده و کارکردهای میان رشتگی مهمی را به سامان رسانده است؛ هرچند که دقیقاً یک حوزه میان رشته ای با دیسیپلین های علمی نیست.
بررسی رابطه بین ابعاد مشتری مداری و رضایت ذی نفعان در نظام آموزش عالی مطالعه موردی: مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۳
69 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، بررسی رابطه بین ابعاد مشتری مداری و رضایت ذی نفعان از خدمات مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه هرمزگان است. در همین راستا، یک مدل خاص از خدمات مشتری مداری در نظام آموزش عالی ارائه شده که بر رضایت ذی نفعان تأکید دارد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و اعضای هیأت علمی 4 دانشکده دانشگاه هرمزگان بوده که با استفاده از دستوره های آماری تعداد 191 نفر از دانشجویان و 37 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای انتخاب دانشجویان دوره کارشناسی ارشد و برای انتخاب اعضای هیأت علمی سرشماری به عمل آمد. یافته های تحقیق نشان داد که ابعاد مشتری مداری بر رضایت ذی نفعان تأثیر دارد. همچنین شیوه انتقال خدمات در بین ابعاد مشتری مداری، دارای بیشترین تأثیر و محسوسات دارای کمترین تأثیر بر رضایت ذی نفعان است. در پایان با توجه به نتایج حاصل شده، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مشتری مداری در نظام آموزش عالی ارائه شده است
رشته، میان رشته و تقسیم بندی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد تمرکز و تاکید بر رشته و میان رشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیم بندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقه بندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیم بندی یا هستی شناختی و اخلاقی بوده است یا روش شناختی و معرفت شناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسله مراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی و فایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روش شناختی بر این واقعیت مبتنی است که روش های کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت در برخی از علوم از بقیه متفاوت و کامل تر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفت شناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. این که کدام معیار، معیار اصلی طبقه بندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میان رشته را نیز تعیین می کند. حسب این تمایز، «میان رشته ای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستی شناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روش شناختی و معرفت شناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیم بندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستی شناختی و اخلاقی توجه شده و میان رشته ای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندی های موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایده مندی علوم از جنبه حل المسائلی، افق همکاری های میان رشته ای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبت سنجی می پردازد.
چهار روایت در فهم معنای مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا مطالعات میان رشته ای در دوران معاصر از برداشت یکسانی برخوردار بوده و معنای واحدی برای آنها متصور است؟ امروزه در باب ضرورت مطالعات میان رشته ای تقریباً اجماع قابل قبولی در میان متفکران و صاحب نظران وجود دارد. برخلاف چند دهه قبل دیگر نمی توان از استقلال حوزه های علوم انسانی سخن گفت. این حوزه ها به شدت به هم پیچیده اند و لذا بحث میان رشته ای بحث عام و متعارفی شده است. در این راستا روایت های متعددی در باب معنای مطالعات میان رشته ای وجود دارد. یک روایت در جست وجوی فاکت می کوشد. شیوه علمی فرانسیس بیکن، اصول و پایه های انقلاب رفتاری و الگوی رفتاری در علوم انسانی را می توان در این روایت قرار داد. روایت دیگر در جست وجوی نقد است. متفکرانی چون هربرت مارکوزه، یورگن هابرماس را در این رویکرد می توان جای داد. روایت سوم در جست وجوی معناست. ساختارگرایی فرانسه، هرمنیوتیک و پدیدارشناسی درون این رهیافت قابل بررسی هستند. و بالاخره روایت چهارم در جستجوی روایت است. پساساختارگرایی، ژاک دریدا، میشل فوکو و ژان فرانسوا لیوتار در اینجا قابل بحث هستند. با توجه به اهمیت این رویکردهای کلان و بنیادین در شناخت مطالعات میان رشته ای این مقاله می کوشد پرتوی بر برخی زوایای این رویکردها بیفکند تا امکان بهره گیری از آنها برای شناخت جایگاه مطالعات میان رشته ای در ایران بیابد.
ترادف علوم انسانی با علوم انسان ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعای این نوشتار آن است که به وسیله تبیین ماهیت علوم انسانی از راه توجه به حقیقت انسان به خوبی می توان به این امر مهم پی برد که علوم انسانی در حقیقت، علوم انسان سازند. لازمه این امر آن است که علوم انسانی به معنای واقعی کلمه اسلامی باشند. این مدعا در این نگارش به دو ادعا تحلیل می شود: اولاً تعریف انسان به حیوانی که صرفا دارای عقل نظری، یعنی دارای توانایی درک مفاهیم کلی است، تعریف کاملی نیست. انسان، حیوانی است که علاوه بر داشتن عقل نظری لازم است پیرو عقل عملی نیز باشد؛ ثانیا براساس تعریف کامل انسان، علوم انسانی علومی اند که با دین و سعادت جاودانه انسان مخالفتی نداشته باشند. چنانچه گزاره ای مخالف دین حق باشد، آن گزاره خارج از دایره علوم انسانی است، هرچند مشابه آن تلقی شود.
مدل های ارزیابی کیفیت در آموزش عالی بر اساس نیاز مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۳
7 - 22
حوزههای تخصصی:
مفهوم کیفیت در بسیاری از بخش های جامعه توجه زیادی به خود معطوف کرده است و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی، مرکزی برای یادگیری و تولید دانش از طریق آموزش و فعالیت های پژوهشی هستند. بنابراین، این مؤسسات باید آموزش با کیفیت بالا را متناسب با نیاز مشتریان خود فراهم نمایند؛ به طوری که علاوه بر، برآورده کردن نیازها و انتظارات دانشجویان، به رشد اقتصادی جامعه کمک کنند. بنا بر دیدگاه متخصصان کیفیت، اندازه گیری رضایت مشتریان در مؤسسات آموزشی، یکی از بزرگترین چالش ها در بهبود کیفیت است. هدف این مقاله، معرفی مدل های ارزیابی کیفیت در آموزش عالی بر اساس نیاز مشتریان است. روش کار توصیفی تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از کتاب ها، اسناد و مقاله های مرتبط استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مشتریان نظام آموزشی که شامل مشتریان داخلی و خارجی نظام آموزشی هستند، نیازها و انتظارات متفاوتی از نظام آموزشی دارند و شناخت این انتظارات و برآورده ساختن آنها، یکی از ویژگی های اصلی دانشگاه پاسخگو و باکیفیت است.
بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعه شناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعه شناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعه شناسی اسلامی تا چه حد امکان پذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریه ی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعه ی اسناد موجود در خصوص مسئله ی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیش برداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسی ها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایم های رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایم های رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواری های عملی به دنبال دارد. در نهایت آسیب هایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعه شناسی اسلامی در نتیجه ی عدم پذیرش آن به عنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا به ویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
بررسی و نقد شرح ِدکتر عبدالحسین خسروپناه از «رویکرد استاد مطهری به علم و دین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر خسروپناه در کتاب رویکرد استاد مطهری به علم و دین به بررسی آرای مرحوم مطهری در باب علم، دین و مفهوم شناسیِ علمِ دینی پرداخته است. وی ضمن برشمردن چهار نوع رابطه میان علم و دین، به بررسی علل جدایی علم و دین در غرب پرداخته است و متعاقباً ضمن فریضه دانستن علم در سنت اسلامی به توافق علم و دین در این سنت اشاره کرده و دلایل و محاسن این امر را توضیح داده است.
مطهری معیارِ دینی بودن علم را «نافع بودن» آن برای جامعة اسلامی می شمارد و هر علمی را که مقدمة عمل به واجب کفایی و یا عینی باشد، دینی می انگارد. به رویکرد علم شناختی و همچنین معیار استاد مطهری ایراداتی وارد است که خسروپناه بدان ها اشاره ای نکرده است. ایراداتی همچون عدم تمییز بین علوم دقیقه با علوم انسانی و اجتماعی، عدم تمییز بین علم و تکنولوژی، عدم توجه بر ساختار درونی علم و ناکارآمدی معیار نافع بودن در تمییز علم دینی از علم غیر دینی. از نظر مطهری در اسلام رابطة عقل و دین هم رابطة ملازمه است و ریشة تعارضات عقل و دین در غرب به اشکالات و اشتباهات کلیسا برمی گردد.
مبانی فلسفی مردم شناسی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه مطالعات علم، تبیین فلسفی اولین رویکرد به علم بود که از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و سبب پیدایش مکاتبی همچون پوزیتیویسم، ابطالگرایی و برنامه های پژوهشی لاکاتوش در قرن بیستم شد. از نیمه دوم قرن به بعد مکاتب هایی همچون مکتب اجتماعی ادینبورا سعی کردند تا تبیین های اجتماعی از علم ارائه دهند. مطالعاتی از این دست، علم را نه صرفا مجموعه ای از گزاره ها بلکه حاصل فعالیت جامعه ای با عنوان جامعه فیزیکدانان، شیمی دانان و... می دیدند که ویژگی های اجتماعی آنها در ظهور و پیدایش نظریه های علمی تاثیری مهم دارند. از دهه هفتاد به بعد رویکرد نوینی به علم به وجود آمد که همچون رویکرد اجتماعی به علم دو ساحت جداگانه برای علم و جامعه قایل نبود که به تاثیر آنها بر یگدیگر بپردازند، بلکه علم را یک «شکل زندگی» می دید که برای فهم آن باید از روش های مردم شناسی استفاده کرد. این روش بدنبال ارائه تبیین فلسفی یا اجتماعی از علم نبود بلکه می کوشید تا توصیفی از فعالیت علمی در جامعه مورد نظر ارائه کند. چنین رویکردی به علم مبتنی بر نگرشی فلسفی خاصی است. این مقاله سعی دارد تا با بیان روش مردم شناسی علم، مقومات فلسفی آن را بر اساس نگرش های فلسفی ویتگنشتاین دوم نشان دهد.
بررسی دیدگاه دانشجویان دربارة موانع اثربخشی دروس معارف اسلامی در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه دانشجویان دربارة موانع اثربخشی دروس های معارف اسلامی است که در دانشگاه آزاد اسلامی کاشان انجام شد. جامعة آماری این پژوهش شامل همة دانشجویان این دانشگاه بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انجام شد. 96 دانشجو برای گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامة محقق ساخته در قالب 61 پرسش بود که ضریب پایایی آن با «آلفای کرونباخ» 83 درصد برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری استنباطی (آزمون T، تحلیل واریانس و...) استفاده شد. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان داد که وضعیت کلی اجرای برنامه های درسی معارف اسلامی در دانشگاه به نسبت درحد مطلوبی است، ولی در عین حال مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی مانع اثربخشی و اثرگذاری لازم بر دانشجویان می شود. از نظر دانشجویان در میان عوامل درونی، مؤلفة ارزشیابی و در میان عوامل بیرونی عامل اجتماع و شرایط محیطی عمده ترین موانع اثربخشی درس های معارف اسلامی است.
حرفه علمی (دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۱
61 - 88
حوزههای تخصصی:
آموزش عالی با توجه به ویژگی هایی مانند گستردگی اهداف؛ عدم وجود مکانیسم های اعمال فشار و کنترل از بالا، اثر قوی بر تعیین اهداف سایر حرفه های علمی، مدیریت و هدایت مؤسسات شناخته می شود. برخی معتقدند که مفهوم مفرد حرفه دانشگاهی (علمی) ممکن است یک تصور غلط باشد و حرفه آکادمیک به سختی می تواند با تنش های زندگی دست و پنجه نرم کند، و از این رو در معرض خطر است؛ در مقابل بعضی بر پویایی آن تأکید می کنند. بحث ها در خصوص حرفه علمی به صورت روشن با توده ای شدن آموزش عالی و گرایش به جامعه "یادگیرنده مادام العمر" یا جامعه اطلاعاتی گره خورده است. تغییر ماهیت و نقش دانش در جامعه به نظر می رسد که با تغییر در آموزش عالی (و تعامل با جامعه) و حرفه علمی همراه بوده است. بحث های بسیاری در خصوص ماهیت حرفه دانشگاهی مطرح است و در دو دهه گذشته با تغییر نگاه به علم و فنّاوری، حرفه علمی نیز دچار تحول شده است. در مقاله ای که پیش رو دارید، ضمن مرور شکل گیری حرفه دانشگاهی، بحران ها و چالش های پیش رو مورد تحلیل قرار گرفته است.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزشی اعضای هیأت علمی و اولویت بندی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
41 - 62
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی شناسایی مؤلفه های اخلاق حرفه ای آموزش و اولویت بندی آنهاست. روش پژوهش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه شاهد می باشند که نیمی از آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبارش از دید متخصصان مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آزمون با ضریب آلفای کرونباخ علمی87/0 تعیین شد. در تحلیل داده های حاصل از ابزار پژوهش طی برنامه SPSS از انواع آزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. که نهایتاً 24 مؤلفه اخلاق حرفه ای آموزش توسط اعضای هیأت علمی مورد شناسایی قرار گرفت که مهمترین مؤلفه، مسؤولیت پذیری اساتید در قبال آموزش صحیح به دانشجویان بیان شده است. بهترین راهکار برای بهبود این امر، تلاش در جهت تهیه و تدوین منشور اخلاقی با عنوان منشور اخلاق حرفه ای آموزش در دانشگاه است
مبانی روش شناختی و فلسفی آموزش از دور، نسل ها و نظریه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
107 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، ارائه مبانی روش شناختی و فلسفی و بیان سیر تحول نسل ها و نظریه های مهم آموزش از دور است. برای انجام تحقیق از منابع هدفمند در دسترس و کتابخانه ای و از شیوه مروری-تحلیلی استفاده شده است. در سال های اخیر، آموزش از دور به عنوان یک نظام آموزشی جدید، به علت داشتن توانایی هایی چون استفاده از فنّاوری های ارتباطی، تعامل هفتگانه، میزان بالای استقلال یاد گیرنده و نبود محدودیت زمانی و مکانی در آموزش، توانسته است برخی از مشکلات نظام آموزش سنتی را حل کرده و به عنوان مکمل و همسو با آموزش سنتی ایفای نقش کند؛ از سوی دیگر، می توان سازه گرایی را به عنوان مبانی روش شناختی، و هستی شناسی را به عنوان مبانی فلسفی این نوع آموزش در نظر گرفت؛ علاوه بر این، این نوع نظام آموزشی در طول پنج نسل دوران رشد و تحول خود، آموزش مکاتبه ای، آموزش رادیویی و تلویزیونی، آموزش مبتنی بر رایانه، آموزش چندرسانه ای و سرانجام آموزش الکترونیکی را طی کرده تا اینکه دارای پایه های قوی نظریه پردازی از جمله نظریه مطالعه مستقل، صنعتی شدن آموزش، تعامل آموزشی، فاصله تراکنشی و نظریه کنترل آموزشی شده است.
بررسی میزان آمادگی پیاده سازی مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور مرکز- مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۳
45 - 68
حوزههای تخصصی:
امروزه دانش، مهم ترین و با ارزش ترین سرمایه هر سازمانی به شمار می رود. تغییرات سریع و رشد افزون، هر سازمانی را بر آن می دارد تا برای بقاء، تمام تلاش خود را در مدیریت دانش به کار گیرد. دانشگاه ها نیز به دلیل ماهیت عملکردی خود به عنوان مراکز اصلی خلق و اشاعه دانش می توانند بیشترین بهره را از مدیریت دانش ببرند. در راستای اجرای مؤثر مدیریت دانش، بررسی اولیه پیاده سازی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ لذا در این پژوهش، به بررسی میزان آمادگی زیرساخت های اساسی پیاده سازی سامانه مدیریت دانش (فرهنگ و عوامل انسانی، ساختار و فرایند ها، زیرساخت فنی) و رتبه بندی این عوامل از نظر درجه اهمیت در دانشگاه پیام نور مرکز- مشهد پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور مرکز- مشهد هستند و نظر همه اعضای جامعه آماری پیمایش شده است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش، از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است و سؤالات این پرسشنامه با الگوبرداری از پرسشنامه های مشابه داخلی و خارجی و بررسی متون مدیریت دانش طراحی شده است. روایی پرسشنامه، از نوع روایی صوری و محتوایی است و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تحلیل نتایج حاصل، حاکی از آن است که دانشگاه در ابعاد “فرهنگ و عوامل انسانی”، “زیرساخت فنّاوری اطلاعات” و “ساختار و فرایند ها”، برای پیاده سازی مدیریت دانش در سطح نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون رتبه بندی (آزمون فریدمن) نشان داد که “فرهنگ و عوامل انسانی” با اهمیت ترین عامل و “ساختار، و فرایندها” کم اهمیت ترین عامل هستند.