فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۸۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، تبیین ماهیت «جریان تحریف» در قرآن کریم بود. روش: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. یافته ها: تحریف و وارونه جلوه دادن واقعیتها به عنوان یکی از ابزارهای جنگ نرم، کُنشی فرهنگی- رسانه ای و دارای ماهیت نرم افزارانه است. رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، به امید و نگاه خوشبینانه به آینده، سیاست دشمن در برابر امیدآفرینی را تولید خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه و وارونه نشان دادن واقعیتها دانسته اند. تحریف نه به عنوان یک واقعیت، بلکه به عنوان یک جریان، جورچین جریان تحریم است؛ به طوری که شکست جریان تحریف، مستلزم شکست قطعی جریان تحریم است. نتیجه گیری: قرآن کریم از واژگون سازی واقعیتها به مثابه یک فتنه سخن گفته است و اهداف جریان تحریم را اختلال در دستگاه محاسباتی مخاطب، تضعیف روحیه خودباوری و تغییر الگوی کُنش جامعه دانسته است. تمسخر، ترور شخصیت رهبر جامعه، شایعه پراکنی، شخصیت سازی و تحریف با شیوه خیرخواهی، به عنوان ابزارها و شیوه های تحریف واقعیات در قرآن کریم مطرح شده اند. همچنین تنظیم زاویه نگاه با نگاه رهبر جامعه، روشنگری، مقابله به مثل، نمایش قدرت در مقابل دشمن و حصر و تبعید تحریف کنندگان، به عنوان پنج راهکار مبارزه با جریان تحریف در آیات قرآن کریم مطرح شده است.
"سفرهای چهارگانه ی تربیتی" با توجه به الگوی تربیتیِ شخصیِ ملاصدرا: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه ی نظریه ی "سفرهای چهارگانه ی تربیتی" با توجه به الگوی سفرهای تربیتیِ شخصیِ ملاصدرا است. در این پژوهش از رویکرد ویژه ی نظریه ی داده بنیاد ، از نوع فراترکیب نظریه سازاستفاده شده است. در گام اول، سوالات پژوهش برای استخراج مدل داده بنیادِ سفرهای چهارگانه ی تربیتی، تنظیم و معیارهای انتخاب و گزینش اسنادِ مورد مطالعه مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت اسنادِ مورد مطالعه انجام و درنهایت با توجه به معیار، متونِ اصیل انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندی یافته ها، کدهای باز استخراج شدند. در گام پنجم نیز ابتدا 8کد باز(جهت خلقی سفرها، جهت حقی سفرها، همسفری مربی و متربی به مثابه روش ، تناظر رشد مربی و متربی ، محتوای آموزشی سفر اول، دوم، سوم و سفر چهارم) استخراج گردیدند و سپس داده ها، مفهوم پردازی، مقوله بندی و سپس براساس مشابهت ها ارتباط مفهومی و خصوصیات مشترک بین کدهای باز، 3 کد محوری (ساختار کلی سفرهای چهارگانه تربیتی، روش کلی سفرهای چهارگانه تربیتی و محتوای آموزشی سفرهای چهارگانه تربیتی) مشخص شدند
اثربخشی آموزش حل مسئله و آموزش سازه دینی- اخلاقی صبر بر امید به تحصیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله و آموزش سازه دینی- اخلاقی صبر بر امید به تحصیل دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر بود. برای انتخاب شرکت کنندگان از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد؛ به این صورت که ابتدا از بین مدارس دخترانه شهرستان ابرکوه، به روش در دسترس سه مدرسه انتخاب شد و دانش آموزان کلاس ششم این مدارس با انتصاب تصادفی در سه گروه آموزش حل مسئله، آموزش صبر و گروه کنترل قرار گرفتند(هر گروه 30 نفر). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه امید به تحصیل کمری و خرمائی(1394) استفاده شد. در این پژوهش، آموزش صبر و آموزش حل مسئله در گروه های آزمایش اجرا شد. داده های حاصل به روش تحلیل واریانس یک متغیّره(ANOVA) تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش حل مسئله و آموزش صبر بر امید، روی تحصیل دانش آموزان تأثیر دارد. نتیجه گیری: آموزش حل مسئله و آموزش سازه دینی- اخلاقی صبر به دانش آموزان کمک می کند به مسائل خود بیندیشند؛ راه حلهای مختلفی برای آنها بیابند و با انتخاب بهترین راه حل، به حل مسائل خود مبادرت ورزند. علاوه بر این، دانش آموزان یاد می گیرند که با مسائل و مشکلات خود به گونه ای برخورد کنند که دچار اضطراب نشوند و با شکستهای احتمالی و استرسها و بحرانها بتوانند سلامت روان خود را حفظ کنند و با امیدواری، عملکرد تحصیلی خویش را ارتقا بخشند.
تحلیل گفتمان «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی مجلس شورای اسلامی را می توان یکی از مهم ترین و مناقشه برانگیزترین طرح های قانونی و اسناد سیاستی در حوزه حکمرانی و سیاست گذاری فضای مجازی در جمهوری اسلامی ایران دانست. اگرچه این طرح و نسخه های پیش و پس از آن تاکنون به سرانجام مشخّصی در مجلس شورای اسلامی دست نیافته است، اما بررسی و تحلیل دقیق آن می تواند آموخته های سیاستی مهمی برای پژوهشگران و ذی ربطان این عرصه داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که از طریق روش تحلیل گفتمان، این طرح را واکاوی نماید و به گفتمان حاکم بر آن دست یابد. برای نیل به این مقصود از رویکرد تحلیل گفتمان لاکلا و موف، با تکیه بر شیوه نوآورانه والتون و بون استفاده شده است. نتایج این پژوهش در قالب ترسیم نقشه گفتمانی طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی ارائه شده است. بر این اساس، «حمایت از مردم» دال شناوری است که گفتمان حاکم بر طرح و نیز گفتمانی که به مثابه رقیب تعریف می کند، بر سر آن در تنازع گفتمانی هستند. دال خالی مردم که در گفتمان حاکم بر طرح با عنوان مردم اخلاق گرا حضور دارد، محور اتصال دال های مرکزی حاکمیت و فضای مجازی داخلی است و دال های مرکزی امنیت، سلامت و استقلال نیز در نسبت با دال فضای مجازی داخلی قرار می گیرند.
بررسی تأثیر رهبری اصیل بر اعتماد سازمانی کارکنان(مطالعه موردی: خیریه های شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ابعاد رهبری اصیل بر اعتماد سازمانی کارکنان و تحلیل مؤلفه های آن در بین کارکنان خیریه های شهر اصفهان انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی و از نوع پیمایشی است. تعداد 217 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. این پژوهش شامل 4 فرضیه است که برای بررسی این فرضیات از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. در این پژوهش برای بررسی روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی سازه استفاده شد و همچنین، برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای مؤلفه های رهبری اصیل (خودآگاهی82/0، ، پردازش متوازن، 79/0، شفافیت در رابطه، 77/0 و جنبه اخلاقی درونی شده، 79/0) و مقدار آن برای متغیر اعتماد سازمانی، اعتماد افقی (78/0)، اعتماد عمودی (74/0) و اعتماد نهادی (80/0) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها نیز از نرم افزارهایSPSS 22 و AMOS 22 استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان دادند رهبری اصیل بر اعتماد سازمانی کارکنان تأثیر معناداری دارد، رهبری اصیل بر اعتماد افقی کارکنان تأثیر معنا داری دارد، رهبری اصیل بر اعتماد عمودی کارکنان تأثیر معنا داری دارد و رهبری اصیل بر اعتماد نهادی کارکنان تأثیرگذار است.
طرح الهیات سیاسی و پرسش از سرشت سیاست در دوران مدرن؛ بررسی انتقادی کتاب رساله مفهوم امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
123 - 146
حوزههای تخصصی:
فهم و بررسی انتقادی فلسفه سیاسی کارل اشمیت تنها زمانی ممکن می شود که همراه آن از نسبت الهیات و سیاست پرسش کرده و مسیری را برای ورود به پروژه او باز کنیم. همین جهت در این نوشتار دنبال شده است. پس از طرح این مقدمه با اشاره به پرسش بنیادین پروژه اشمیت، یعنی چیستی مفهوم امر سیاسی و چگونگی امکان آن در دوران مدرن، رساله مفهوم امر سیاسی را با توجه به موضعی که او در همین رساله و بیشتر در رساله الهیات سیاسی اتخاذ کرده نقد نمودیم. نهایتاً در این مقاله نشان دادیم علی رغم، اثراتی که فهم الهیاتی اشمیت در درک او از مفهوم امر سیاسی داشته است، با این حال نتوانسته ارتباطی فعال با آن داشته باشد. به عبارت دیگر، دو پروژه الهیات سیاسی و مفهوم امر سیاسی نزد اشمیت همچنان دو پروژه باقی مانده اند و نتوانستند به درک یگانه ای از سیاست رهنمون شوند. الهیات، نزد اشمیت، هرچند در سرشت تاریخی سیاست حاضر باشد اما نه ضرورت و نه اثر آشکاری در فهم درونی سیاست ندارد.
طراحی و تحلیل مدل اثرگذاری بوم سازگان نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
23 - 38
حوزههای تخصصی:
اهمیت بوم سازگان های نوآوری در بین محققان و نیز در سطح جامعه در حال افزایش است و بوم سازگان نوآوری ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما به نظر می رسد علی رغم حمایت های انجام شده از سوی دولت، این بوم سازگان هنوز به اثرگذاری لازم نرسیده است. به همین منظور، پژوهش حاضر به تحلیل کارکردهای بوم سازگان نوآوری کشور پرداخته است. متناسب با این هدف، طرح پژوهش کیفی و روش نظریه داده بنیاد بکار گرفته شد. نظر 22 مشارکت کننده از طریق مصاحبه و دیدگاه 13 نفر از بازیگران بوم سازگان نیز از طریق داده های ثانویه اتخاذ شد. طبق یافته ها، اگرچه دولت به دنبال رفع موانعی از قبیل قوانین متناقض و بوروکراسی گسترده در بوم سازگان بوده، اما همزمان با گسترش فعالیت دولت، موانع بوروکراتیک نیز که ریشه در دولت دارد، افزایش می یابد. همچنین مشوق های مالی دولت و فراهم آوردن زیرساخت با هدف ایجاد قابلیت نوآوری و تقویت ارتباطات بین بازیگران است، در صورتی که نوع سازوکار حمایتی صورت گرفته، محرکی جدی برای فراهم کردن فرصت یادگیری دانش فناورانه و یادگیری تعاملی میان بازیگرانی مانند دانشگاه و صنعت نبوده است. علاوه بر این از یک سو حمایت دولت از نوآوری در مرحله رشد شرکت هاست، اما از سوی دیگر مداخله گری در کنترل بازار مانع از بهره برداری از همان نوآوری در بازار می گردد. بازیگران بوم سازگان در مواجه با این کارکرد و نیز با توجه به کارایی انطباقی نهادی در بوم سازگان، عوامل کلان و همچنین انگیزه های خویش، سه راهبرد عمده ترک بوم سازگان، عدم ورود به بوم سازگان و یا ماندن حداقلی در آن را اتخاذ می کنند.
بررسی انتقادی مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
177 - 201
حوزههای تخصصی:
نقدهای جدی جماعت گرایی برگفتمان لیبرال یکی از مهمترین موضوعات فلسفه سیاسی معاصر است. بی توجهی به منازعه جماعت گرایی علیه لیبرالیسم، موجب ناتوانی در تحلیل و فهم بسیاری از موضوعات فلسفه سیاسی لبیرال و غیرلیبرال در دهه های پایانی قرن بیستم و قرن جاری خواهد شد. کتاب درآمدی بر مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر عهده دار تحلیل این موضوع مهم است.پرداختن به موضوعی تقریباً بدیع درفلسفه سیاسی معاصر و تاکید بر روش «هرمنیوتیک متن محور» برای خوانش آثار اندیشه سیاسی،از نقاط قوت کتاب است.با این وجود، به نتایج این منازعه درفسلفه سیاسی معاصر، توجه نشده و تاثیر آرا ویتکنشتاین متاخر در مضمون ومحتوای فلسفه سیاسی جماعت گرایی مورد غفلت قرار گرفته است. همچنین نویسندگان برای مکینتایر در فلسفه سیاسی جماعت گرایی نقش رهبری را قائل هستند، اما نسبت به جایگاه بسیار مهم سندل به ویژه تقدم آرا او نسبت به سایر جماعت گرایان و محوریت عدالت در بحث او التفات لازم صورت نگرفته است. همچنین با توجه به اینکه محور منازعه مورد بحث عدالت بوده است شایسته بود محورهای تبیین شده در کتاب در این باب نهایتا به موضوع عدالت و جنبه های مختلف آن ارجاع داده می شد.
جایگاه نهادهای خیریه در الگوهای حکمرانی: واکاوی چالش های موجود در نظام حکمرانی ایران
حوزههای تخصصی:
توجه به نهادهای خیریه به واسطه گسترش روزافزون نقش آنها در اداره جامعه به شکل فزاینده ای رو به گسترش است؛ به همین دلیل، تنظیم روابط و تعیین جایگاه نهادهای خیریه در الگوی حکمرانی جامعه و پرداختن به چالش های موجود در این حوزه اهمیت زیادی دارد. پژوهش حاضر با انگیزه واکاوی چالش های موجود در نظام حکمرانی ایران طراحی و اجرا شد. ابتدا با بررسی ادبیات و مبانی نظری موجود در حوزه مدیریت دولتی، الگوهای حکمرانی و ویژگی های آنها احصاء و سپس با مرور مجموعه مطالعات و پژوهش های انجام شده در داخل کشور آن دسته از چالش هایی که به نوعی به نظام حکمرانی قابل انتساب هستند، شناسایی و در 9 حوزه دسته بندی شدند. سپس با طراحی پرسشنامه ای بر مبنای طیف لیکرت با بررسی نظرات 31 نفر از فعالین این حوزه، با استفاده از ماتریس اهمیت عملکرد، چالش های شناسایی شده ارزیابی و اولویت بندی شدند. نظرات فعالان نشان می دهد فقدان اطلاعات و آمار دقیق در حوزه خیریه ها، ضعف در شفافیت منابع و مصارف، پیچیدگی صدور و تمدید مجوز، مشخص نبودن مرجع نظارت و فرار مالیاتی، به ترتیب اولویت، مهم ترین چالش های موجود محسوب می شوند. بر مبنای تحلیل های انجام شده بخش عمده ای از این چالش ها ناشی از ویژگی های الگوی حکمرانی موجود در کشور بوده و برای برو ن رفت از این وضعیت پیشنهادهایی ارائه شده است.
شفاعت از دیدگاه ملاصدرا با ابتنا بر نصوص دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش پیش رو، با هدف بررسی و تبیین شفاعت از دیدگاه ملاصدرا و از منظر آیات و روایات انجام شده است. روش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل اسنادی با رویکرد استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها و نتیجه: مسئله شفاعت را حکمای مسلمان، از جمله عارف و فیلسوف شیعه، صدرالمتألهین شیرازی بر مبنای قاعده امکان اشرف فیوضات الهی به عالم ممکنات تبیین کرده و آن را نوری می داند که از حضرت الهیه بر جواهر می تابد. این نور و فیض الهی باید از طریق و به واسطه ممکن الوجود اشرف به ممکنات اخَس در سیر مراتب و در قوس نزولی بر مبنای قاعده فوق، نور شفاعت از طریق واسطه ها از اشرف به مادون تجلی می یابد در این سیر، واسطه ها در سلسله آفرینش عبارتند از: عقول و نفوس و طبایع کلی و در سلسله بازگشت و عود عبارتند از: انبیا و اولیا و علما. همان طور که قوام اشخاص به طبیعتشان است، قوام طبایع به نفوس و قوام نفوس به عقول است. پس از این منظر، حکماً امر شفاعت ذومراتب است. ملاصدرا تحکیم ارتباط با جوهر نبوت را به واسطه شدت محبت و کثرت مواظبت بر سنن و فزونی ذکر و نماز و صلوات معرفی می کند. ایشان معتقد است حقیقت شفاعت به وجود واسطه در دریافت نور و فیض الهی مربوط است و در مراتب مختلف به یک حقیقت بازمی گردد. بین واسطه نخست و ثانی، تفاوت ماهیتی وجود ندارد؛ جز آنکه تفاوت از نظر قوّت و ضعف یا به اصالت و تبعیت است.
مبناگرایی کلاسیک و ساختار توجیه دانش تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۷
77 - 95
حوزههای تخصصی:
نقش مطالعات تاریخی در تنظیم مناسبات اجتماعی و برساخت نظم گفتمانی جوامع، پرسش از مبانی اعتبار دانش تاریخی را ضروری و اندیشه وران را به ارزیابیِ منطقِ تفکرِ تاریخی در پرتو ضوابط معرفت شناسانه رهنمون کرده است. «مبناگرایی کلاسیک» یکی از این ضوابط معرفت شناسانه است که گروهی از اندیشمندان غربی و فیلسوفان مسلمان معاصر جهت اعتبارسنجی حوزه های معرفتی تجویز می نمایند. مبناگرایی کلاسیک با این ادعا که توجیه هر ادعای معرفتی مستلزم دسترسی به باورهای پایه خطاناپذیر و استنتاج قیاسی باورهای غیرپایه از باورهای پایه است، شروط سخت گیرانه ای را تجویز می کند که دانش تاریخی توان برآورده کردن آن را ندارد. عدم دسترسی مستقیم مورخ به کنش های انسانی در گذشته، آمیختگی شواهد تاریخی با ذهنیت مورخان، دشواری فهم عینی شواهد مکتوب و توجیه گزاره های تاریخی با ارجاع به منابع خطاپذیری همچون گواهی و حافظه موانعی است که اجازه تولید گزاره های پایه خطاناپذیر در ساحت بازشناسی واقعیت های تاریخی را نمی دهد. ازسوی دیگر، نابسندگی تلاش های مورخان برای گذر از مسئله اذهان دیگر و همچنین، ناتوانی آنها در توجیه خطاناپذیری فرضیه های جهان شمول موانعی است که اجازه تولید باورهای پایه خطاناپذیر در ساحت تبیین تاریخی را نمی دهد. با استناد به این دلایل است که نگارنده مبناگرایی کلاسیک را نظریه مناسبی برای ترسیم ساختار توجیه دانش تاریخی نمی انگارد و بر آن است که ساختار توجیه دانش تاریخی را باید براساس ظرفیت های مطالعات تاریخی ترسیم نمود.
مدیریت راهبردی دانش به مثابه علم پشتیبان مدیریت تحوّل علوم انسانی (چرایی، چیستی، چگونگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از تبیین ضرورتِ پشتیبانیِ علمی از مدیریت تحوّل علوم انسانی، به امکانات رشته مدیریت دانش در این زمینه پرداخته شد. در این راستا، بر اساس خوانشِ «وصفی» موصوف و صفت و خوانشِ «اضافی» مضاف و مضاف الیه از مدیریت دانش و مدیریت راهبردی دانش، چهار قرائت ارایه شد و بررسی شد که آیا این قرائت ها می توانند متضمّن تحوّل پارادایمی دانش باشد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که تنها خوانش اضافی از مدیریت راهبردی دانش یعنی «مدیریت راهبردی بر دانش»، حاویِ معنایی معادلِ «مدیریت تحوّل دانش» است و می تواند سازگار با نیاز جامعه اسلامی و تحوّل علوم انسانی باشد. سپس، ضمن اشاره به روند تحوّلات جهانی رشته مدیریت دانش، بر ضرورت دوچندان بازسازی و تحوّل ماموریت رشته مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش، پرداخته شد. در بخش چگونگی،سه محور اصلی جهت تحوّل ماموریت مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش ارایه شد و در نهایت پیشنهادات راهبردی جهت پشتیبانیِ علمی رشته مدیریت راهبردی دانش از مدیریت تحوّل علوم انسانی مطرح گردید.
از علم النفس صدرایی تا فلسفه الاجتماع صدرایی: بررسی وجوه ضرورت و مزیت استفاده از الگوی انسان شناسی حکمی برای تمهید علم اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله اثبات ضرورت بهره گیری از علم النفس صدرایی به عنوان یک الگوی جامع و برهانی برای بازسازی علم اجتماعی اسلامی است. به این منظور در سه بخش مجزا با روش توصیفی-تحلیلی و روش دلالت پژوهی وجوه ضرورت، جامعیت و وجاهت برهانی این الگو موردبحث و بررسی قرار گرفته است. در بخش نخست پس از ذکر چالش های بنیادین علوم اجتماعی در فهم رابطه انسان و طبیعت با ذکر ادله مختلفی نشان داده شده که این الگوی معرفتی می تواند به نحو بنیادین این مسئله را حل نماید و امکان تبیین و تفسیر و نقد ظاهر و باطن پدیده های اجتماعی را به صورت منسجم و هم افزا فراهم آورد. در بخش دوم توضیح داده شده که چرا برخلاف سایر الگوهای استعاری که برای شناخت جامعه استفاده می شوند این الگو به خاطر داشتن جامعیت می تواند تمامی ابعاد تبیینی، تفسیری و انتقادی پدیده های اجتماعی را در خود پوشش دهد و ما را دچار تقلیل گرایی در فهم پدیده های اجتماعی نکند و در بخش سوم توضیح داده شده است که دلالت های حاصل از این الگوی روشی تنها در حد یک تمثیل، اعتبار ظنی ندارند بلکه می توان با اتکا بر مباحث اصالت جامعه برهانی بودن دلالت های آن و نحوه تسری قواعد علم النفس به علوم اجتماعی را روشن و مبرهن ساخت و از این طریق پای بسیاری از قواعد علم النفس صدرایی را به شناخت پدیده های اجتماعی به گونه ای برهانی و اثرگذار باز نمود.
بررسی پارادایم های زیستی در معماری مجموعه تخت سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
151 - 170
حوزههای تخصصی:
از محیط به معنای احاطه کننده، دربرگیرنده، جای زندگی آدمی اعم از کشور، شهر، جامعه یا خانواده یاد شده است. اثرات زیستگاه و محیط جغرافیایی بر رفتار انسان قابل چشم پوشی نیست. هنگام سخن گفتن از تحلیل محیط، درحقیقت به جست وجوی سامان دهی روابط بین رفتارها و محیط پرداخته می شود. یکی از روش های بررسی پارادایم های زیستی، رویکرد زیست الگو است؛ زیست الگو دانش کاربردی است که راهکارهای حل مسائل انسانی را از بررسی طرح ها، سیستم ها و فرایندهای طبیعی الهام می گیرد. هدف کلی تحقیق، بررسی و ارزیابی پارادایم های زیستی در معماری مجموعه تخت سلیمان باتوجه به شرایط اقلیمی منطقه است. در این پژوهش، نگارندگان با استناد به منابع، اسناد و مدارک به مطالعه و تحقیق پرداخته اند. روش تحقیق این پژوهش برمبنای روش کلی توصیفی تفسیری و همچنین، روش تحلیلی اکتشافی شکل گرفته است. نگارندگان در این نوشتار با استفاده از نرم افزار تحلیلی AHP به تجزیه وتحلیل یافته ها پرداخته اند. کمبود اطلاعات درمورد مجموعه حاکی از بی توجهی به فرهنگ و هویت ملی است. مقاله حاضر سعی دارد این مسئله را درحد توان احیا نماید؛ چراکه این مکان واجد پتانسیل های گوناگونی به لحاظ تاریخی و فرهنگی برای جذب توریست خارجی و گردشگر داخلی است. اثر تاریخی تخت سلیمان نمودی از میراث شکل گیری تمدن و به مثابه ظرفی مملو از ارزش های طبیعی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است.
رویکرد هنر-علم به بحران زیست محیطی در گفتمان هنر معاصر با صورت بندی گفتمان فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشیِ هنر معاصر در فتح عنوان هنر بی قاب در هنر مفهومی، بهره وری از انقلاب فناوری و هم کنشی میان مخاطب و اثر هنری، و توجه به مضامین محیط زیستی است. از معاصرترین شکل هنرمحیطیِ موضوع گرای معاصر، اکو آرت است که در پرداختن به بحران زیست محیطی، آوانگاردی نوین در شیوه بازنمایی هنر ارائه می دهد. از سویی، تخریب محیط زیست فضایی مشترک برای بازنمایی تعامل گفتمان های مختلف دانش ازجمله ابعاد مختلف علم در شناخت این مهم، برای عاملین ایجاد نموده است. از این رو، تبیین تلاقی هنر-علم در هنر محیط زیستی برای درک روابط گفتمانی در هنر معاصر ضرورت انجام این پژوهش است که با مطالعه بازنمایی تعامل گفتمان هنر معاصر با علم در رویکرد انتقادی به بحران محیط زیست با صورت بندی گفتمان در قرائت فوکو از اپیستمه، صورت می پذیرد. مقاله حاضر در تلاش است با فرض سینرژی هنر-علم با عنوان سامان گفتمانی هنر محیطی معاصر در بازنمایی بحران محیط زیستی، صورت بندی گفتمانی اکو آرت مبنی بر علم را مطالعه کند. روش تحقیق اتخاذ شده در تبیین قواعد گفتمان هنر اکو با استناد به شرح اپیستمه در روش دیرینه شناسی در آراء فوکو است که با استناد به منابع کتابخانه ای صورت می پذیرد. نتیجه آن که هنر معاصر محیط زیستی در تعامل با نهادهای علمی با جلوه هایی از هنرهای تجربی، تعاملی، مشارکتی، مبتنی بر تحقیقات و روش های علمی، فضای گفتمان بحران زیست محیطی را بازتولید می کند و رابطه هنر-علم می تواند به عنوان نمایی از معرفت شناختی (اپیستمه و صورت بندی دانایی) در دوارن معاصر قلمداد شود.
تحلیل گفتمان طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایۀ کاربردی فضای مجازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی مجلس شورای اسلامی را می توان یکی از مهم ترین و مناقشه برانگیزترین طرح های قانونی و اسناد سیاستی در حوزه حکمرانی و سیاست گذاری فضای مجازی در جمهوری اسلامی ایران دانست. اگرچه این طرح و نسخه های پیش و پس از آن تاکنون به سرانجام مشخّصی در مجلس شورای اسلامی دست نیافته است، اما بررسی و تحلیل دقیق آن می تواند آموخته های سیاستی مهمی برای پژوهشگران و ذی ربطان این عرصه داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که از طریق روش تحلیل گفتمان، این طرح را واکاوی نماید و به گفتمان حاکم بر آن دست یابد. برای نیل به این مقصود از رویکرد تحلیل گفتمان لاکلا و موف، با تکیه بر شیوه نوآورانه والتون و بون استفاده شده است. نتایج این پژوهش در قالب ترسیم نقشه گفتمانی طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی ارائه شده است. بر این اساس، «حمایت از مردم» دال شناوری است که گفتمان حاکم بر طرح و نیز گفتمانی که به مثابه رقیب تعریف می کند، بر سر آن در تنازع گفتمانی هستند. دال خالی مردم که در گفتمان حاکم بر طرح با عنوان مردم اخلاق گرا حضور دارد، محور اتصال دال های مرکزی حاکمیت و فضای مجازی داخلی است و دال های مرکزی امنیت، سلامت و استقلال نیز در نسبت با دال فضای مجازی داخلی قرار می گیرند.
کارآفرینی سیاسی، راهبردی در فرایند گذار به توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
39 - 54
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از دیدگاه مکتب اتریش به بررسی و مطالعه کارآفرینی سیاسی به عنوان شکلی از همسویی بین کارآفرینان با ساختار نهادی که هدفشان دسترسی ممتاز به منابع است، می پردازد. کارآفرینی سیاسی به عنوان یک پدیده در اقتصادهای در حال توسعه ظهور کرده و بر اهداف توسعه پایدار تاثیر گذار است. این مطالعه با استفاده از تعریفی گسترده با رویکردی مولد به این مفهوم، از طریق جمع آوری داده های ترکیبی از منابع مستند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان سیاسی واجد شرایط که از طریق نمونه گیری هدفمند نظری انتخاب شدند انجام شده و ویژگی های اصلی فعالیت های کارآفرینانه را شناسایی و مدلی از کارآفرینی سیاسی با رویکرد توسعه پایدار ارائه نموده است. روش پژوهش از نظر هدف بنیادی- توسعه ای؛ و به لحاظ ماهیت کیفی و از نوع اکتشافی می باشد که از نظریه داده بنیاد (سیستماتیک) به منظور سازماندهی و تحلیل داده ها استفاده شده است. مدل پارادایمی با بررسی 4905 گزاره مفهومی، 6 کد انتخابی، 17 کد محوری و 73 کد باز حاصل شد. یافته ها نشان داد که پیوندهای چندگانه به عنوان مقوله محوری در مدل کارآفرینی سیاسی نقش مهمی دارد. این مدل قابل تعمیم به سایر اقتصادهای در حال توسعه می باشد. این مطالعه مفاهیمی را در مورد چگونگی اتخاذ یک رویکرد کل نگر برای استفاده از ظرفیت کارآفرینان سیاسی به منظور ارائه نوآوری در حوزه سیاسی و انجام اصلاحات در ساختار نهادی برای سیاستمداران و سیاستگذاران این حوزه ارائه می دهد. پیامدهای استفاده از این مدل تحکیم ساختار نهادی و حرکت به سمت توسعه پایدار است.
فهم دوگانه آزادی-پاسخگویی در حکمرانی پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
71 - 86
حوزههای تخصصی:
هدایت پژوهش و تغییر محتوای آن به وسیله کنشگران داخل و خارج از جامعه علمی، پدیده ای است که مورد توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه حکمرانی پژوهش قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر توصیف بخشی از این پژوهش ها برای فهم چگونگی حکمرانی پژوهش است. این توصیف در رفت وبرگشت با چارچوبی مبنایی تر یعنی دوگانه آزادی-پاسخگویی شکل گرفته است. بدین ترتیب با اتخاذ رویکرد مرور روایتی، پس از بیان استدلالی در خصوص امکان حکمرانی پژوهش، عمده مباحث حول چگونگی چینش نظام روابط اقتدار در عرصه پژوهش با نگاه به دوگانه مذکور طرح شده است. این دوگانه که در یک سوی آن استقلال و آزادی علمی (ضرورت خود-تخصیصی وظایف پژوهشی توسط خود پژوهشگر) قرار گرفته و سوی دیگر آن پاسخگویی و مسئولیت پذیری پژوهش (انطباق با انتظارات بیرونی از پژوهش) است، به صورت تاریخی تحلیل شده و روند تبدیل شدن این رابطه متناقض نما به یک رابطه تعاملی و مکمل همدیگر تشریح شده است. درنهایت هفت خط پژوهشی از تجلی آن در شکل گیری سازوکارهای حکمرانی پژوهش احصاء شده که ویژگی مشترک همه آن ها نوعی از اعمال نفوذ در امر پژوهش در عین حفظ ضرورت کارکردی آن (استقلال پژوهش) است.
جایگزینی علوم جدید در ایران: نگاه دیگری به علمای امامیه و علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
113 - 159
حوزههای تخصصی:
از زمان ورود علوم جدید به ویژه نجوم نیوتنی به جهان اسلام و ایران و آغاز مخالفت با آن تا زمان قبول عمومی هیئت جدید از جانب علماء، صرف نظر از بعضی مخالفت های پراکنده ، بیش از دو قرن گذشته است. این دوره شامل گذار از باور به سکون زمین و مرکزیت آن است که نه تنها در نظام بطلمیوسی بلکه درسایر کیهانشناسی های دوران اسلام مفروض بود و صدها سال در آگاهی عمومی ریشه دوانده بود. تاریخ نویسی علم این دوره تا قبول کامل هیئت جدید و بر خورد با سایر علوم غربی باید با وسواس علمی و با بررسی شواهد مکتوب و آثار فرهنگی موجود تدوین شود. در چند دهه اخیر اظهار نظرهای مختلفی از جانب تاریخ نویسان علم در این باره انجام گرفته است. سید حسین نصرمعتقد است که علمای اسلام علوم غربی را بدون تنقید یک جا قبول کرده و در مقابل آن تسلیم شدند. دکتر گمینی هم با جدا کردن شیعه «متشرعه» از شیخیه و صوفیان بر این باور است که عکس العمل های گروهی متخالفی در مقابل علم هیئت جدید وجود داشته است. بر خلاف شیخیه و صوفیه، علمای «متشرعه» تناقضی بین آیات و احادیث با هیئت جدید نمی دیدند و اگر هم می دیدند آن را قابل حل می شمردند و از جهت دینی مشکلی نداشتند و مخالفتشان عمدتاً بر اساس تفکر فلسفی مورد قبولشان بود.یکی از علمای امامیه که نظری کاملاً انتقادی به علوم جدید داشت محمدحسین کاشف الغطاء بود. او در نوشته هایش از دروان مشروطه و دهه های بعد، به ویژه با علم هیئت جدید و نظریه تکامل داروین مخالفت می کند. دکتر گمینی خوانشی متضاد با این برداشت از نوشته های کاشف الغطاء ابراز کرده است . در مقاله حاضر تزهایی که دکتر گمینی در طی سال های اخیر به خصوص درنوشته های جدیدش در باره مواجهه علماء امامیه با علم هیئت جدید ابراز کرده است بررسی می شوند. وبا شواهد و براهین دیگری استدلال می شود که اغلب آنها یا بر زمان پریشی تکیه دارند و یا بر این فرض نادرست که مخالفت علمای امامیه (متشرعه) با علم هیئت جدید به خاطر دلایل دینی نبود بلکه دلایل آنها صرفاً یا عمدتاً دلایل مربوط به فلسفه طبیعی بوده است. به علاوه نادرستی باور او در مورد عدم مخالفت کلی کاشف الغطاء با نظریه تکامل داروین با مراجعه به نوشته های او مستدل می شود.
ارائه مدل بازخورد عملکرد سازنده به کارکنان دانشی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازخورد مدتهاست که به عنوان یکی از مؤثرترین راهبردهای آموزشی برای تقویت یادگیری، حمایت شده است. به عبارتی؛ بازخورد زیربنای بسیاری از پیشرفتهای مهم در حوزه آموزش است. در این راستا، ارائه مدل بازخورد عملکرد سازنده به اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که مصداق بارز کارکنان دانشی اند، هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ مبانی فلسفی، در زمره پارادیم تفسیری قرار گرفت و دارای رویکرد استقرایی- قیاسی بود. راهبرد پژوهش، نظریه داده بنیاد چندگانه(نسخه گلدکل و کرونهلم)، و ابزار گردآوری، اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شد. ویژگی های مشارکت کنندگان پژوهش بر اساس روش نمونه گیری نظری، 30 نفر بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری استقرایی(خلق مفاهیم مقوله ها)، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی(خلق نظریه) صورت گرفت. در نهایت برای ارزیابی کیفیت پژوهش، از شاخصهای ده گانه مقبولیت استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مدل بازخورد عملکرد سازنده اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، بازخورد تعاملی است و عواملی همانند شرایط علّی و موانع مرتبط با دانشجو، استاد و سیستم ارزشیابی دانشگاه در آن تأثیرگذارند و با استفاده از تسهیلگرها می تواند به نتایج و پیامدهای فردی و سازمانی منجر شود. نتیجه گیری: بهترین سبک ارائه بازخورد برای اعضای هیئت علمی که بتواند ضمن بهبود و ارتقای عملکردشان، پذیرش آنان را در دریافت بازخورد بالا برده و مقاومت آنها را کاهش دهد، مدل بازخورد تعاملی است. در انتهای مقاله ضمن اشاره به محدودیتهای پژوهش پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.