فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۵۵٬۶۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
109 - 148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به علت نبود الگوی فرماندهی مشخص در پلیس فرودگاه های کشور، اغلب انتخاب و انتصاب فرماندهان و نحوه فرماندهی آن ها، براساس سلیقه های شخصی و شناخت سطحی انجام می شود و در این موضوع حساس دقت کافی به عمل نمی آید؛ لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی الگوی فرماندهی در پلیس فرودگاه های کشور بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع تحقیق، کیفی است. جامعه موردمطالعه پژوهش، فرماندهان و معاونان پلیس پیشگیری فراجا، معاونین ستاد پلیس فرودگاه های کشور و فرماندهان پلیس فرودگاه های سراسر کشور بودند. روش انتخاب مصاحبه شوندگان، هدفمند مبتنی بر معیار سابقه فرماندهی در پلیس فرودگاه بود. پس از انجام مصاحبه بیست وچهارم، شاخص های تکراری به دست آمد و برای اطمینان از اشباع نظری، مصاحبه تا مشارکت کننده بیست وششم ادامه یافت و اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه وتحلیل شد. براین اساس، داده های به دست آمده براساس تکنیک کدگذاری جمله به جمله و استخراج مفاهیم و مقوله ها در قالب شاخص ها و مؤلفه ها با کمک نرم افزار اکسل سازمان دهی شدند.یافته ها: براساس یافته های به دست آمده، تعداد 40 شاخص در مؤلفه اجتماعی و شخصیتی، تعداد 9 شاخص در مؤلفه مهارت های حرفه ای، تعداد 21 شاخص در مؤلفه رهبری، تعداد 12 شاخص در مؤلفه تعامل، تعداد 11 شاخص در مؤلفه اهداف سازمانی، تعداد 16 شاخص الزامات فرماندهی در پلیس فرودگاه های کشور به دست آمد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که براساس نظرات فرماندهان بر مبنای شاخص های به دست آمده از مصاحبه ها در مؤلفه های اجتماعی و شخصیتی، مهارت های حرفه ای، رهبری، تعاملی، اهداف سازمانی و الزامات فرماندهی، با عنایت به حساسیت های خاص فرماندهی در پلیس فرودگاه های کشور و طیف خاص مراجعان فرودگاهی، بر دارابودن برخی شاخص های منحصربه فرد اتفاق نظر داشتند که مبتنی بر تجزیه وتحلیل یافته های حاصل از مصاحبه با خبرگان و نخبگان و براساس شاخص ها و مؤلفه های به دست آمده، الگوی فرماندهی پلیس فرودگاه های کشور ارائه شد.
هم بستگی درون صنعتی، تنوع سبد سهام داران عمده و هزینه سرمایه شرکت: نقش تعدیلگر حاکمیت شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
70 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف: از عوامل مهم تأثیرگذار بر سرمایه گذاری، ریسک سرمایه گذاری و به تبع آن، هزینه سرمایه ای است که به شرکت ها تحمیل می شود. تأثیر انتقال اطلاعات درون صنعتی در پژوهش های داخلی، بر محیط گزارشگری و کیفیت اطلاعات مالی شرکت ها مشهود است. در صورتی که اطلاعات شرکت های هم صنعت در صنایع هم بسته تر، بر تصمیم سرمایه گذاران و کیفیت افشا تأثیر بگذارد، می توان انتظار داشت بر واکنش به سود و ریسک برآورد شده سرمایه گذاران و متعاقب آن، بر هزینه سرمایه نیز اثرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر هم بستگی درون صنعتی و تنوع سبدسهام داران عمده بر هزینه سرمایه شرکت ها و در نظر گرفتن نقش تعدیلگر تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره انجام شده است.
روش: به منظور نیل به این هدف، داده های پنلی ۱۴۴ شرکت، طی دوره زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹، از گزارش های مالی سالیانه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری شد و داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. تنوع سبد سهام داران عمده، بر اساس روش روادس (۱۹۹۳) و شاخص هرفیندال هیرشمن و هم بستگی درون صنعتی، طبق مدل چیو (۲۰۱۴) اندازه گیری شد. در محاسبه تنوع سبد سهام داران عمده، ابتدا سبد سهام دار عمده، شامل شرکت های بورسی و فرابورسی برای هر سال آن سهام دار، مشخص و شاخص هرفیندال هیرشمن بر اساس آن محاسبه شد؛ سپس برای هر سال شرکت، بر اساس درصد مالکیت سهام داران عمده، میانگین موزون شاخص تنوع سبد سهام آن سال شرکت به دست آمد.
یافته ها: نتایج از تأثیر منفی و معنادار تنوع سبد سهام داران عمده و هم بستگی درون صنعتی بر هزینه سرمایه شرکت ها حکایت دارد. همچنین تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی در ترکیب هیئت مدیره، بر شدت این ارتباطات اثرگذار است. تمرکز مالکیت، ارتباط میان تنوع سبد سهام داران با هزینه سرمایه را تقویت و رابطه میان هم بستگی درون صنعتی و هزینه سرمایه را تضعیف می کند؛ اما وجود هیئت مدیره زن، شدت هر دو رابطه مذکور را تضعیف می کند؛ یعنی در شرکت هایی که هیئت مدیره زن دارند، شدت روابط مذکور کمتر بوده است.
نتیجه گیری: تأیید شدن رابطه منفی میان تنوع سبد سهام دار عمده با هزینه سرمایه، مؤید دیدگاه اطلاعاتی در این زمینه است. بر اساس این دیدگاه، با توجه به اینکه تعداد و تنوع سبد سهام داران عمده، به تحمل هزینه های بیشتر، به منظور دستیابی به اطلاعات نهانی برای سهام دار عمده منجر خواهد شد، در صورت وجود تنوع در سبد، سهام دار عمده تمرکز خود را بر اطلاعات عمومی خواهد گذاشت و سعی خواهد کرد که از طریق اِعمال فشار بر شرکت سرمایه پذیر، اطلاعات شفاف تر و باکیفیت تر توسط سرمایه پذیر تهیه شود که این موضوع خود به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش هزینه سرمایه منجر خواهد شد. همچنین نتایج از رابطه منفی و معنادار هم بستگی درون صنعتی با هزینه سرمایه شرکت حکایت دارد. در نهایت، نتایج مؤید وجود اثر تعدیلگری تمرکز مالکیت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره بر روابط مذکور بوده است.
طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
148 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم، در شرکت ایران خودرو انجام شده است. در این راستا، به این پرسش اصلی پرداخته می شود که عوامل مؤثر بر طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم، در شرکت ایران خودرو کدام اند و الگوی روابط علّی میان آن ها چگونه است؟
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی توسعه ای، از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها، آمیخته است. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی، خبرگان، سیاست گذاران، دانشگاهیان، مدیران شرکت های دانش بنیان و مدیران باسابقه شرکت ایران خودرو بودند. نمونه گیری به روش هدفمند بود و پس از مصاحبه با ۱۵ نفر، اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، کارشناسان شرکت ایران خودرو بود که با فرمول کوکران، حجم نمونه ۱۷۲ نفر برآورد شد. با روش نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه مورد نیاز تأمین شد. برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. مقوله های زیربنایی تحول دیجیتال در شرکت ایران خودرو با روش گراندد تئوری شناسایی شد و مدل نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی شد. تحلیل داده های کیفی به کمک نرم افزار مکس کیودا و بخش کمّی به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام گرفت.
یافته ها: برای تبیین مدل تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در شرکت ایران خودرو، مصاحبه های تخصصی نیمه ساختاریافته با اساتید بازاریابی و مدیران شرکت ایران خودرو صورت گرفت. در این مرحله، پیش از شروع مصاحبه، ۶ سؤال باز در نظر گرفته شد و در طول فرایند مصاحبه نیز مطابق پیش بینی، سؤال های جدیدی نیز مطرح شد. برای آشنایی با ژرفنا و گستره محتوایی داده ها، به بازخوانی مکرر داده ها و خواندن داده ها به صورت فعال (جست وجوی معانی و الگوها) اقدام شد. نتایج مصاحبه ها با روش گراندد تئوری، مبتنی بر نظریه اشتراوس و کوربین، شامل کدگذاری های باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز، ابتدا ۲۵۶ کد شناسایی شد که کدهای تکراری حذف و کدهای مترادف تلفیق شدند و در نهایت ۵۸ کد باز شناسایی شد. در مرحله کدگذاری محوری، این ۵۸ کد، در قالب ۱۰ طبقه دسته بندی شد و در مرحله کدگذاری انتخابی، این ۱۰ طبقه در ۶ طبقه اصلی دسته بندی شدند. در فرایند نظریه پردازی داده بنیاد، پس از گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل و تفسیر آن ها، نوبت به ارائه مدل، نتیجه گیری و جمع بندی پژوهش رسید. با بررسی وضعیت موجود، داده های به دست آمده در ۶ مقوله اصلی طبقه بندی شدند. با نظر اساتید و کارشناسان امر، از کلیه شاخص های به دست آمده از تحلیل کیفی محتوای مصاحبه ها، تعداد ۵۸ شاخص، جهت تبیین مدل تحول دیجیتال مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در شرکت ایران خودرو به کار گرفته شد.
نتیجه گیری: براساس مدل پارادایمی پژوهش مشخص شد که زیرساخت های دیجیتال، رهبری دیجیتال، منابع انسانی دیجیتال و بازاریابی دیجیتال، بر تحول دیجیتال در شرکت ایران خودرو تأثیر می گذارند. انقلاب صنعتی چهارم بستر لازم را فراهم می آورد و رقابت پذیری شرکت ایران خودرو نقش مداخله گر را ایفا می کند. در نهایت، راهبرد دیجیتال شرکت ایران خودرو، به عملکرد مالی و غیرمالی شرکت ایران خودرو منجر می شود.
ارائه مدلی به منظور مکان یابی دستگاه های خودپرداز بر اساس تراکنش ها در شبکه دستگاه های خودپرداز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
282 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف: مکان جغرافیایی دستگاه های خودپرداز، داده ای کلیدی است که تجزیه وتحلیل آن برای پاسخ به بسیاری از تصمیم های مهم بانکی و اقتصادی راه گشاست. با توجه به محدودیت های ناشی از نگرش بسته در اکوسیستم بانکی کشور، امکان در دست داشتن یکپارچه مکان های جغرافیایی تمامی دستگاه های خودپرداز میسر نیست. در مطالعه حاضر که از نوع کاربردی با روش توصیفی – هم بستگی است به کمک داده های موجود در شرکت داتیس آرین قشم (داتین)، طول و عرض جغرافیایی این دستگاه ها با استفاده از الگوریتم پیش بینی مکان دستگاه های خودپرداز به دست آمده است؛ زیرا این داده ها در پیاده سازی بسیاری از الگوریتم های هوش مصنوعی لازم و ضروری است و نقش اساسی ایفا می کند.
روش: الگوریتم مکان یابی ارائه شده از سه مرحله کلی تشکیل شده است. در این الگوریتم، ابتدا گراف دوبخشی کاربر مکان تشکیل می شود. ارتباط بین کاربران با استفاده از تراکنش هایی که کاربران انجام داده اند، استخراج می شود و ارتباط بین مکان های جغرافیایی با استفاده از دستگاه هایی که مکان معلومی دارند، تشکیل می شود. در مرحله بعد با استفاده از گرافِ دو بخشیِ تشکیل شده، دو شاخص شباهت مکانی و شباهت همسایگی در شبکه خودپردازها محاسبه می شود. در همین مرحله با استفاده از ماژول یافتن فاصله زمانی مکانی که خود شامل دو مرحله یافتن خودپردازهای هم مکان و خوشه بندی آن هاست، اجرا می شود و ویژگی هایی به یال ها اختصاص داده می شود که بر فاصله به همراه میزان شباهتِ دو خودپرداز (نودهای متصل کننده یال ها) مبتنی است. مرحله سوم در این الگوریتم برای افزایش دقت نتایج طراحی شده است و شامل فیلتر کردن یال هایی است که با اطمینان پایین با استفاده از شباهت به دست آمده از مرحله قبل حاصل شده است و شباهت کسینوسی دو دستگاه خودپرداز است. در نهایت با استفاده از یال ها و دقت به دست آمده برای هر خودپرداز، طول و عرض جغرافیایی به همراه احتمال درستی گزارش می شود.
یافته ها: با استفاده از محل استقرار ۲۱۰۰ خودپرداز (بخشی از داده های موجود در شرکت داتیس آرین قشم) و بررسی ۵۶۲۶۰۹۷۹۰ تراکنش در بازه زمانی چهار ماهه، از ابتدای فروردین ماه سال ۱۴۰۱ تا پایان تیرماه همان سال، محل ۴۲۰ خودپردازِ موجود در کل کشور شناسایی شد. نتایج به دست آمده نشان دهنده اعتبار عالی الگوریتم (95/80درصد) است.
نتیجه گیری: در این مطالعه با کاربست روش توسعه داده شده در حوزه بانکداری، به پیش بینی یال در شبکه های اجتماعی مبتنی بر مکان پرداخته شد و با استفاده از آن، طول و عرض جغرافیایی دستگاه های خودپرداز در سطح کشور تخمین زده شد. شبکه های اجتماعی مبتنی بر مکان، به دلیل ادغام داده ها در چندین سطح، حل مسائلی را ممکن می سازند که تا پیش از این امکان پذیر نبود. استفاده از این روش ها، به خاطر استفاده از الگوریتم ها و پایگاده داده مبتنی بر گراف، هزینه پردازشی کمتر و سرعت بیشتری دارند و نتایج دقیق تری را ارائه می دهند.
طراحی و تبیین مدل انتقال فناوری از سطح دفاعی به سطح ملی با استفاده از رویکرد تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
فناوری در صنایع دفاعی نقش برجسته ای دارد و با توجه به نقش کلیدی آن در امنیت ملی و توان دفاعی، دولت ها، بودجه های هنگفتی را به این بخش اختصاص می دهند. بهره مندی از توانمندی های فناورانه بخش دفاعی، دستیابی به برنامه های تعیین شده و درنهایت تقویت فناورانه بخش ملی ضروری است و انجام موفقیت آمیز انتقال فناوری به بخش ملی می تواند باعث صرفه جویی ارزی و توسعه بخش ملی نیز گردد؛ که در شرایط تحریم، بهترین مدل برون رفت از فضای وابستگی و مشکلات، اهتمام بیشتر به امر تحقیق و توسعه است. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل انتقال فناوری از سطح دفاعی به سطح ملی بر مبنای نظر تخصصی خبرگان انجام شده است. بر همین اساس مفهوم سازی، تعیین عوامل تأثیرگذار و راهکارهای عملیاتی برای بهبود فرایند انتقال فناوری از سطح دفاعی به سطح ملی مد نظر بوده است. این پژوهش با توجه به هدف، در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد و روش اجرای آن نیز از طریق رویکرد هدفمند نظریه داده بنیاد انجام می پذیرد. مبنای اصلی جمع آوری اطلاعات پژوهش براساس بررسی ادبیات تحقیق و انجام پانزده مصاحبه با خبرگان ملی و دفاعی در این حوزه تا دستیابی به اشباع نظری بوده است. پس از جمع آوری اطلاعات، کدهای مربوط به مصاحبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های پژوهش که پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، در قالب مدلی پارادایمی به دست آمده است، نشان می دهد که مدل از 6 مقوله اصلی، 16 مقوله فرعی و 41 مفهوم اصلی تشکیل شده است.اهم نتایج نشان داد که مقوله های پیشرفت فناورانه بخش دفاعی، نیاز فناورانه بخش ملی، تحریم های بین المللی عوامل علی تأثیرگذار بر انتقال فناوری از بخش دفاع به سطح ملی است که منتج به راهبردهای واحدهای میانجی، سازو کارهای ارتباط بخش دفاعی و سطح ملی می گردد و پیامدهای آن تدوین سیاست ها، پیامدهای اقتصادی، پیامدهای فناورانه و پیامدهای سیاسی خواهد بود.
نگاشت مدل علی انعطاف پذیری زنجیره تامین صنعت کاشی با روش دلفی فازی و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
1 - 20
حوزههای تخصصی:
جهت بقا و پاسخ سریع و کارآمد به چالش های محیط های پویا، نامطمئن و غیرقابل پیش بینی امروزی، انعطاف پذیری یک ضرورت غیرقابل انکار است. برای تبدیل شدن به یک سازمان منعطف، انعطاف پذیری تولید و داخلی به تنهایی کافی نیست و همه اعضای زنجیره تامین باید انعطاف پذیر شوند. با افزایش انعطاف پذیری زنجیره تامین (SCF) است که می توان به سطوح بالای عملکرد دست پیدا کرد. در پژوهش حاضر با هدف درک بهتر روابط بین ابعاد انعطاف پذیری زنجیره تامین به طراحی مدل علّی SCF در صنعت کاشی پرداخته شد. با توجه به ماهیت چندبعدی آن، در ابتدا با بررسی پیشینه پژوهش 25 بعد شناسایی شد. در مرحله بعد با استفاده از روش دلفی فازی، بومی سازی این ابعاد در صنعت کاشی انجام و نهایتا 11 بعد تایید شد. سپس با استفاده از تکنیک دیمتل فازی درجه تاثیرگذاری، تاثیرپذیری و تعامل این ابعاد محاسبه شد. همچنین ابعاد علت و معلول مشخص و شبکه علّی روابط بین ابعاد ترسیم شد. نتایج نشان داد که ابعاد حجم، ساخت و محصول مهم ترین ابعاد SCF در صنعت کاشی هستند که باید بیشتر از سایر ابعاد مورد توجه قرار گیرند. خروجی پژوهش بینش قابل توجهی به متخصصان و مدیران جهت درک و ارتقای انعطاف پذیری زنجیره تامین می-دهد.
شناسایی و اعتبار سنجی عوامل استرس زای شغلی کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
194 - 218
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و اعتبار سنجی عوامل استرس زای شغلی در میان کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام انجام شده است. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از جهت ماهیت آمیخته اکتشافی (کیفی - کمی) است که در مرحله کیفی، از استراتژی تحلیل مضمون و مرحله کمی از پژوهش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته است. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران سازمانی که با نمونه گیری هدفمند 16 مصاحبه عمیق تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. در بخش کمی جامعه آماری مدیران و کارکنان شرکت توزیع برق استان ایلام که با استفاده از جدول مورگان تعداد 212 نفر به عنوان نمونه به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار تحقیق از روایی و پایایی مناسب برخوردار است. به منظور تحلیل داده های کمی از تحلیل عاملی، با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. از یافته های پژوهش 7 مضمون فراگیر و 22 مضمون اصلی شناسایی شد. این مضامین عبارتند از: عوامل فردی (گرانباری نقش، کم تجربه بودن و انتظارات شخصی)، عوامل گروهی و بین فردی (تعارض درون گروهی، منفعت گرایی و هنجار گروهی)، عوامل شغلی (استقلال شغلی، ماهیت شغل و تسهیل گرهای شغلی)، عوامل مدیریتی (شیوه تعامل مدیران، ویژگی های مدیران و سبک رفتاری مدیران)، عوامل اداری و ساختاری (جبران خدمات، برنامه ریزی منابع انسانی، فضا و تجهیزات، مسائل اداری و مقررات کنترلی)، عوامل فرهنگی و جو سازمانی (جو سازمانی، فرهنگ سازمانی) و عوامل محیطی (عوامل اجتماعی و سیاسی، حوادث غیر مترقبه و عوامل اقتصادی).
مدل سازی ساختاری تفسیری مدیریت ریسک در صنعت ساخت و ساز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری در صنعت ساختمان تنها زمانی می تواند باعث رشد اقتصادی شود و دستاورد اقتصادی داشته باشد که تزریق سرمایه و تولید مسکن به صورت هدفمند باشد و درنهایت موجب مصرف مسکن شود؛ درصورتی که سرمایه های وارد شده به بخش ساختمان هدایت نشوند، قیمت نهایی مسکن افزایش خواهد یافت و مصرف کنندگان واقعی را برای خرید ناتوان تر خواهد کرد؛ بنابراین، ورود نقدینگی به صنعت ساختمان نیازمند تدوین استراتژی و سیاست گذاری در جهت افزایش نرخ رشد مسکن است. همچنین مدیریت ریسک و شناخت مولفه های کلیدی آن منجر به کاهش هزینه های ساخت وساز و ایجاد یک قیمت مناسب تر در صنعت ساختمان می شود. هدف از پژوهش حاضر شناخت ابعاد و مولفه های مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران با رویکرد دلفی فازی با مدل سازی ساختاری تفسیری و تکنیک دیمتل می باشد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر اکتشافی است و هدف پاسخگویی به سوالات تحقیق است. از بعد نوع تحقیق کاربردی است، زیرا که نتایج آن جهت مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران کاربرد دارد. نوع روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) است. در بعد کیفی با استفاده از روش دلفی فازی به شناسایی ابعاد و مولفه های مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز در ایران پرداخته است. در بعد کمی با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و دیمتل، با استفاده از نظرسنجی از خبرگان و اساتید دانشگاهی به سطح بندی و بررسی شدت ارتباطات میان ابعاد پرداخته شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد در پایین ترین سطح مدل (سطح سه)، بعد ریسک عوامل سیاسی قرار گرفته است که همانند سنگ زیربنای مدل عمل می کند و برای رسیدن به مدیریت ریسک در پروژه های ساخت وساز ایران می بایست از این عامل شروع کنیم. همچنین نتایج بررسی شدت ارتباطات میان ابعاد با دیمتل نشان می دهد، بعد ریسک اجتماعی اثرگذارترین بعد، دارای بیش ترین مقدار عددی بر اساس مجموع ردیفی (D) است و بدین ترتیب، با نفوذترین بعد در میان ابعاد مورد بررسی مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران مورد شناسایی قرار گرفته است. همچنین بر اساس (D-R)، کمترین مقدار، بعد ریسک قوانین و مقررات، اثرپذیرترین بعد مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران می باشد.اصالت/ارزش افزوده علمی: پژوهش حاضر از حیث قلمرو موضوعی یعنی در حوزه صنعت ساخت وساز ایران و از حیث قلمرو مکانی یعنی شرکت های فعال در حوزه صنعت ساخت وساز تهران جدید است. شکاف تحقیقاتی که فضای نوآوری را در پژوهش حاضر ایجاد می کند، با توجه به دیدگاه پژوهش عملیات نرم که ابزار برای ساخت مسایلی پیچیده و جدید است، بهره مندی از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و دیمتل می باشد. کمتر پژوهشی به سطح بندی و بررسی شدت اثرگذاری و اثرپذیری مولفه های ریسک های صنعت ساخت وساز پرداخته است.
Developing an Innovative Technology Model for Hotel Reception Desks in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In an era where customer expectations are rapidly evolving, enhancing the efficiency of hotel reception services in Iran is crucial for the growth of the hospitality sector. Recent research highlights the importance of digital transformation in improving service delivery and operational efficiency in the hospitality industry. These studies indicate that technological advancements can significantly streamline operational processes, improve customer satisfaction, and foster a competitive advantage in the hospitality industry. This research presents a technological innovation model aimed at modernizing reception desk services, addressing the pressing need for improvement in this area. Using an interpretive paradigm and an inductive approach, we conducted a qualitative study that incorporated a systematic review. Subsequently, the structures and components were extracted from the studies through qualitative coding. Our findings, derived from a review of 54 studies, revealed 295 open codes distilled into 15 constructs and four main components. This study highlights the significant impact of technological innovation on reception services, emphasizing the roles of ease of use and perceived usefulness in the technology adoption process. These insights provide essential guidelines for advancing reception desk technologies within the Iranian hotel industry, ultimately contributing to enhanced service quality.
شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران و با استفاده از ظرفیت های رسانه های اجتماعی می پردازد.
روش: این پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته به شمار می آید. جامعه آماری بخش کیفی، ۱۷ نفر از خبرگان و مدیران گردشگری ایران و در بخش کمّی، کلیه گردشگران به ایران است. روش نمونه گیری در بخش کمّی، غیرتصادفی در دسترس بود. داده های بخش کمّی با توزیع ۳۸۴ پرسش نامه بین گردشگران به ایران جمع آوری شد؛ سپس با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: یافته های بخش کیفی، مؤلفه هایی بودند که در دسته های عوامل علّی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. عوامل علی: مؤلفه های ارتقای ظرفیت های اقتصادی، توسعه اقتصادی، توسعه زیست محیطی. عوامل زمینه ای: ارتقای ظرفیت های اطلاع رسانی، آموزشی، زیرساختی، فناورانه و نیز توسعه زیرساختی، چالش هایی همچون اقتصادی، تبلیغاتی، توسعه فیزیکی و محیطی. عوامل مداخله گر: چالش های اجتماعی فرهنگی، سیاسی حقوقی و قانونی، مدیریتی و نیز موانع اجتماعی فرهنگی. راهبردها: ارتقای ظرفیت های اجتماعی فرهنگی، تبلیغاتی، مسئولیت اجتماعی، اطلاع رسانی، افزایش دانش و آگاهی گردشگری، راهبردهای اجتماعی فرهنگی، راهبردهای بازاریابی و راهبردهای سیاسی قانونی. پیامدها: ارتقای ظرفیت های بازاریابی، توسعه فرهنگی اجتماعی. در نهایت، بر اساس الگوی پیشنهادی، میزان تأثیر مؤلفه های الگو بر یکدیگر آزمون و مشخص شد که مؤلفه ها تأثیر مثبت و معناداری روی یکدیگر دارند.
نتیجه گیری: مؤلفه های مؤثر بر ارتقای برند ملی با تأکید بر جاذبه های گردشگری ایران، مؤلفه های همه گیر و در سطح کلان است. تمام مؤلفه ها از زمینه های قانونی و سیاستی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر می پذیرند؛ از این رو استفاده از ظرفیت رسانه های اجتماعی، می تواند زمینه را برای ارتقای برند ملی، فراهم کند.
تاثیر مسئولیت اجتماعی و مالکیت دولتی بر رابطه بین مدیریت سود و ارزش بازار شرکت (شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۰ (جلد ۳)
195 - 215
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر مسئولیت اجتماعی و مالکیت دولتی بر رابطه بین مدیریت سود و ارزش بازار شرکت (شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران) است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی از نوع تحقیقات علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1395 تا 1401 بوده که 133 شرکت برای انجام این پژوهش، در یک دوره هفت ساله موردبررسی قرارگرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل نتایج از مدل رگرسیونی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند مدیریت سود (واقعی و تعهدی) بر ارزش بازار شرکت با نقش تعدیلی افشای مسئولیت اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت سود (واقعی و تعهدی) بر ارزش بازار شرکت با نقش تعدیلی مالکیت دولتی تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج مطالعه بینش جدیدی را در مورد رابطه بین مدیریت سود، ارزش شرکت، افشای مسئولیت اجتماعی و مالکیت دولتی در شرکت های بازارهای نوظهور ارائه می کند. این مقاله اهمیت در نظر گرفتن عوامل خاص کشور مانند مالکیت دولتی را در حین تجزیه و تحلیل واکنش بازار در مورد افشای مسئولیت اجتماعی و مدیریت سود برجسته می کند زیرا ویژگی های شرکتی ممکن است به توضیح تفاوت ها در نتایج به دست آمده کمک کند.
بررسی اعتبار شیوه های اندازه گیری فرصت های سرمایه گذاری در شرکتها
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲ (جلد ۲)
200 - 214
حوزههای تخصصی:
انجام سرمایه گذاری بهینه و انتخاب مناسب پروژه سرمایه گذاری، مهمترین چالش پیش روی دارندگان سرمایه در بازارهای مالی است. بررسی مسائلی همچون مدیریت سود، وضعیت و واکنش بازار به وقایع مالی و غیرمالی، مطالعه رفتار تأمین-کنندگان مالی، وضعیت سهامداران باعث خواهند شد تا با در نظر گرفتن برخی متغیرها، از آن ها آگاهی نسبی کسب نموده و با این آگاهی، پروژه مناسب جهت سرمایه گذاری را انتخاب نمائیم. در این تحقیق جهت بررسی اعتبار شیوه های اندازه گیری فرصت های سرمایه گذاری در شرکتها ، متغیرهای مستقل: شهرت، اندازه شرکت، سطح سودآوری، سطح اهرمی و ریسک سیستماتیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. قلمرو زمانی این تحقیق، یک دوره ی 6 ساله می باشد که در آن شرکت های منتخب بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1395 تا 1400 مورد مطالعه قرار گرفته و در این مطالعه 81 شرکت بعنوان نمونه آماری در هرسال در نظر گرفته شده اند. با توجه به نتایج آزمون های انجام شده در این تحقیق و تحقیقات مشابه، به استثنای متغیرهای سطح اهرمی و سطح سودآوری، به ترتیب با مقدارهای ضریب همبستگی اسپیرمن 0.018 و 0.001، بین سایر متغیرها و فرصت سرمایه گذاری در شرکت های قلمرو این تحقیق رابطه ای وجود ندارد. از این رو با توجه به نتایج آزمون های انجام شده تحقیق، مدل مایرس، مدل مناسبی جهت پیش بینی فرصت های سرمایه گذاری در شرکت های قلمرو تحقیق و یا کشور ایران نمی باشد.
مدل سازی ساختاری تفسیری پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
51 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مدل سازی ساختاری-تفسیری پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها می باشد. شناسایی پیشران های برنامه ریزی حسابرسی داخلی مبتنی بر ریسک در بانک ها از طریق پیشینه نظری و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش تحلیل محتوای کیفی بر پایه تکنیک اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند با 14 نفر از اساتید و رؤسای شعب و حسابرسان داخلی بانک انجام گرفت. روایی و پایایی بخش کیفی به ترتیب با روش، روایی محتوایی نسبی و ضریب کاپای کوهن[1] تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزارتجزیه و تحلیل مکس کیو دی ای[2] منجر به شناسایی 16 پیشران شد که بر اساس بازخورد خبرگان و نمودار پارتو، 12 پیشران به عنوان مهم ترین پیشران انتخاب شدند. به منظور سطح بندی پیشران های شناسایی شده، نظرات 72 نفر از حسابرسان داخلی بانک ها و رؤسا در شعب بانکی با بهره گیری از نمونه گیری تصادفی طبقه ای و به کمک پرسشنامه مقایسه زوجی مورد استفاده گرفت. پیشران های شناسایی شده با استفاده از مدل ساختاری- تفسیری[3] منجر به تشکیل هشت سطح شد که ساختار سازمانی، تاثیرگذارترین و عدم تفکیک وظایف به همراه عدم ارایه اطلاعات توسط واحدهای مختلف بانکی، تاثیرپذیرترین عوامل بودند.
An Integrative Model of Influencing Factors for E-Shopping Using Mobile Apps among Young Iranian User(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۵, No. ۹, Summer & Fall ۲۰۲۴
139 - 162
حوزههای تخصصی:
Purpose: The growth of Smartphone applications has led to the development and transformation of business sector. The present work aimed to assess factors influencing the intention to use shopping applications.Method: A structural model was formulated for analyzing and testing the existing factors among shopping application users. The statistical population of the research comprised of the users of shopping applications in a public university in Iran. This study employed a questionnaire survey, which consisted of two sections. The first section included general demographic details of the target respondents, while the second section comprised 30 items to measure the constructs of our conceptual model. All items of constructs were adopted from previous literature. A total of 288 questionnaires provided usable data.Findings: The results revealed that factors such as Convenience, Perceived Ease of Use, Trust, and Perceived usefulness affect the intention to use shopping applications, while factors such as Perceived Innovativeness, Perceived Risk, Perceived Enjoyment, and Social Influence were found to be non-influential.Conclusion: This research was conducted based on a comprehensive review of the research literature and identification of influential constructs with the approach of creating an integrated model of factors affecting the intention to use shopping applications. Based on the research results, focusing on ease of use and creating the experience of perceived usefulness along with the use of tools that lead to the improvement of trust is critical for practitioners.
توسعه چارچوب شکست و بازیابی خدمات در بازار صنعتی با استفاده از رویکرد مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
129 - 153
حوزههای تخصصی:
شکست خدمات جزئی جدایی ناپذیر از ارائه خدمات است و بدون شک برای هر کسب وکاری به دفعات زیادی رخ خواهد داد. شکست خدمات در بازارهای صنعتی صدمات جبران ناپذیری را به کسب وکارها وارد می کند که برای جلوگیری از این صدمات شناسایی شکست خدمات و بازیابی مناسب خدمات برای هر کسب وکاری ضروری است. ازاین رو هدف اصلی این پژوهش چارچوبی برای شکست و بازیابی خدمات در بازار صنعتی با توجه به ادبیات این حوزه می باشد. روش این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از رویکرد مرور نظام مند است. در این پژوهش 370 مقاله بررسی و در نهایت بعد از چند مرحله غربالگری 35 مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب و ارزیابی شد. یافته های این پژوهش هفت موضوع اصلی شامل زمینه شکست خدمات صنعتی، انواع شکست خدمات صنعتی، پیامدهای شکست خدمات صنعتی، سازوکار های بازیابی خدمات صنعتی، ارزیابی مشتری از بازیابی خدمات، پیامدهای بازیابی خدمات صنعتی و در نهایت شرایط و متغیرهای مداخله گر در فرایند شکست و بازیابی خدمات صنعتی شناسایی شد. همچنین 24 مقوله فرعی و 66 زیر مقوله شناسایی شد. همچنین در نهایت پیشنهاد هایی برای پژوهش های آینده ارائه شد.
Identifying and Clustering the Main Points of View Towards War Tourism (Case Study: Rahian-e Noor Camps)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
During the last decade, tourism has always had an ascending approach in appealing new audiences. One of the types of tourism, which is considered the most popular type of tourism in this century, is war tourism. In Iran, war tourism is organized in the form of war tourism camps and is based on the memories and stories of the eight years of holy defense. Preserving the memory and sacrifices of the past generation is one of Iran's cultural priorities, and war tourism camp is one of the most important related cultural events in the country, which transmits these concepts to the new generation. Students and professors are among the influential groups in the society's culture and are among the main audiences of tourism, knowing more about their attitudes and views towards the war tourism can contribute to increase the productivity of this event and the satisfaction of tourists. In this regard, the aim of this study is to identify and categorize the views of the academic community towards war tourism camps. The method was to use Q approach to survey experts and categorize their views. Then, with k-means clustering algorithms, students' opinions have been analyzed with a larger sample size. According to the findings of Q analysis, 3 categories of views have been identified, and according to the outputs of the clustering algorithm, 5 clusters of views have been identified, and the generalities of these cases are very similar.
The Impact of Social Media Environmental Factors on Individuals’ Behavioral Intentions toward Karbala as a Religious Tourism Destination(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Religious tourism is one of the most thriving types of tourism in the world, and social networks are considered influential tools for developing various types of tourism. The holy city of Karbala in Iraq has long been one of the most popular destinations for religious tourism, and millions of Muslim and non-Muslim tourists visit this city every year. However, no research was found that examined the impact of social media environmental factors on people's behavioral intentions to visit the city of Karbala as a religious tourism destination. This research was conducted with the aim of filling this research gap. This research was a descriptive-causal study with an applied purpose. 390 people participated in this study and answered the standard questionnaire, the validity of which was examined by content and construct validity and its reliability by Cronbach's alpha and was confirmed. The data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods through SPSS and SMART PLS 4 software. The findings showed that the social media environmental factors, including Electronic word-of-mouth (eWOM) marketing, visibility, and subjective norms, affect envy towards visitors, emotional experience, and cognitive image of the city of Karbala, and these factors also affect people's behavioral intentions. The findings of this study emphasize the importance of paying attention to social network environmental factors in increasing tourists' behavioral intentions to visit the city of Karbala and developing the religious tourism of this city.
تأثیر رهبری بر رفتار کارکنان از طریق نگرش و مدیریت منابع انسانی با رویکرد سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
225 - 246
حوزههای تخصصی:
با توجه به شدت مسائل زیست محیطی امروزی، شرکت ها به طور فزاینده ای مفاهیم سبز را جزء کلیدی استراتژی های عملیاتی خود قرار می دهند. رفتار سبز کارکنان به عنوان یک مکمل ضروری برای راهبرد محیطی شرکت، مورد توجه همه بخش های جامعه قرار گرفته است. بر اساس تئوری حفاظت از منابع، هدف از این پژوهش بررسی تأثیر رهبری سبز بر رفتار سبز کارکنان از طریق نگرش سبز و مدیریت منابع انسانی سبز است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان شرکت های تولیدی شهرکرد به تعداد 660 نفر تشکیل دادند که حجم نمونه با محاسبه فرمول کوکران تعداد 244 نفر تعیین و با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبری سبز سوء و همکاران(2020)، پرسش نامه استاندارد رفتار سبز کارکنان بلوک و همکاران (2015)، پرسش نامه استاندارد نگرش سبز شاه(2023) و پرسشنامه استاندارد مدیریت منابع انسانی سبز شاه(2023) بوده است که روایی پرسشنامه با استفاده از نظر صاحب نظران و دیدگاه تعدادی از جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با آلفا کرونباخ به ترتیب (90/0)، (88/0)، (77/0) و (90/0) برآورد شد. نتایج نشان داد که رهبری سبز از طریق نگرش سبز بر رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 76/0 است و از طریق مدیریت منابع انسانی سبز بر رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 65/0 است. همچنین رهبری سبز بر رفتارهای رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 66/0 است.
ارائه الگوی بازاریابی کارآفرینانه مبتنی بر کار تیمی با تاکید بر شرکت های نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی بازاریابی کارآفرینانه مبتنی بر کار تیمی با تاکید بر شرکت های نوپا می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری شامل 15 نفر از خبرگان که متشکل از اساتید هیأت علمی رشته مدیریت بازاریابی و مدیران در صنعت بازاریابی و فروش می باشد که به روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA و برای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بین متغیرها از نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج نشان داد که از روش تحلیل مضمون، 5 مضمون فراگیر و 13 مضمون سازمان یافته و 87 کد پایه شناسایی و استخراج شد و سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری، شاخص های شناسایی شده سطح بندی شدند که نتایج نشان داد، سطح چهارم شامل استراتژی بازاریابی (C04) تاثیرگذاترین می باشد که به عنوان سنگ زیربنایی مدل عمل می کند و به صورت مستقیم بر روی معیارهای سطح سوم (محتوا و ابزار بازاریابی (C03)، ارزیابی عملکرد بازاریابی (C02) تأثیر می گذارند. سطح اول شامل توسعه کار تیمی (C04) به عنوان تاثیرپذیرترین سطح می باشد. ابعاد سطح دوم (شبکه سازی و روابط عمومی بازاریابی (C01) به عنوان رابط عمل می کنند.
ارائه الگوی توسعه ای جهت اثر بخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی توسعه ای جهت اثر بخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان، اساتید دانشگاه و مدیران و متخصصان رشته بازاریابی می باشد و از روش نمونه گیری حداکثر تنوع استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده از روش داده بنیاد و کدگذاری استفاده گردید. در کدگذاری باز محقق به 146 مفهوم دست یافت که با طبقه بندی آن ها 31 مقوله به دست آمد. تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی می تواند تأثیرات قابل توجهی بر رفتار و نگرش مصرف کنندگان داشته باشد. این تأثیرات شامل تغییرات در رفتار مصرف کنندگان، تشدید رقابت، شکل گیری ارزش ها و باورها، تأثیر بر تصمیم گیری، تغییر در رفتار اجتماعی، تأثیر در اعتماد به برند، تغییر در نگرش برند و تأثیر در شبکه های اجتماعی می باشد. با این حال، این تأثیرات به موارد مختلفی از قبیل تغییرات فناوری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، تغییرات اقتصادی، تغییرات قانونی و سیاسی، تغییرات در رقابت و تغییرات در محتوا و فرمت تبلیغات وابسته هستند. در نتیجه، برای افزایش اثربخشی تبلیغات اقناعی در شبکه های اجتماعی، توصیه می شود که توجه ویژه ای به این عوامل داده شود.