فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۵۵٬۶۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی سازمان در سال های اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و از طریق آن مصرف کنندگان می توانند صداقت و قابلیت اطمینان یک سازمان را ارزیابی کنند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری با نقش میانجی کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در بانک پاسارگاد انجام شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشتریان بانک پاسارگاد در شهر تهران می باشند. حجم نمونه 384 نفر محاسبه شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری و همچنین بر کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر معناداری دارد. کیفیت خدمات ادراک شده بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد و تصویر سازمان نیز بر رفتار شهروندی مشتری تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان در رابطه بین مسئولیت اجتماعی سازمان و رفتار شهروندی مشتری، میانجی گری کامل دارند. همچنین بر اساس نتایج مقدار معناداری و ضرایب مسیر، مسئولیت اجتماعی سازمان بر رفتار شهروندی مشتری، کیفیت خدمات ادراک شده و تصویر سازمان تأثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی سازمان به عنوان مرجع اصلی درک مشتری از کیفیت خدمات عمل می کند. همچنین سطح بالایی از کیفیت خدمات ادراک شده برای بهبود رفتار شهروندی مشتری مفید است. اهمیت و ارزش عمده این پژوهش در یاری رساندن به سازمان ها و مؤسسات مختلف از جمله بانک ها در جهت حفظ مشتریان کنونی و جذب مشتریان جدید است، که در نهایت منجر به افزایش شهرت و اعتبار بانک، کاهش هزینه های آن در بلندمدت، افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش سودآوری و بهبود عملکرد آتی بانک می شود.
عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
245 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی در شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان می باشد که از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان (300 نفر) بود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد بود که روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان این حوزه مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عدالت سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری هم به طور مستقیم و هم از طریق متغیر میانجی درهم تنیدگی سازمانی اثر منفی و معناداری دارد؛ همچنین تاثیر عدالت سازمانی بر درهم تنیدگی سازمانی و تاثیر درهم تنیدگی سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری نیز تایید گردید. در نهایت مشخص شد که مالکیت روانشناختی در رابطه بین درهم تنیدگی سازمانی و رفتارهای ضد بهره وری نقش تعدیلگر دارد. بنابراین، طبق نظریه حفاظت از منابع، درهم تنیدگی سازمانی به عنوان وضعیت فراوانی منابع در نظر گرفته می شود و کارکنان، درهم تنیدگی سازمانی را به عنوان یک منبع ارزشمند در نظر می گیرند که باید انباشته و محافظت شود و مالکیت روانشناختی نیز، به طور مستقیم بر ارزش و اهمیت منابع موجود تأثیر می گذارد و این عوامل به گونه ای هستند که مدیران می توانند از طریق مداخلات مختلف بر آن ها تأثیر بگذارند.
طراحی الگوی عوامل کلیدی موفقیت شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین هدف شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر (س.خ.)، موفقیت سرمایه گذاری و رسیدن به سودآوری باتوجه به مشکلات و نرخ شکست بالای سرمایه گذاری های انجام شده در شرکت های نوپا است. هدف از این پژوهش ارائه چارچوبی از عوامل کلیدی موفقیت (KSFs) شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در زیست بوم نوآوری ایران و ارائه روشی جامع برای احصا این عوامل بوده است. برای این منظور مطابق با روش فراترکیب در تکمیل پژوهش رشیدی و همکاران (۱۴۰۲) پس از جست وجو و پالایش منابع انگلیسی و فارسی در کنار ۱۲ مصاحبه انجام شده از خبرگان سرمایه گذاری خطرپذیر، ازطریق روش تحلیل مضمون و دسته بندی مجدد کدهای اولیه درمجموع 139 مضمون پایه، 22 مضمون سازمان دهنده و 11 مضمون فراگیر در 3 مضمون کلان احصا شد. سپس با ارائه پرسش نامه به خبرگان و استفاده از دیمتل، الگوی روابط معنادار بین مضامین سازمان دهنده شناسایی شد. درنهایت با استفاده از روش تاپسیس عوامل منتخب خبرگان از مضامین پایه اولویت بندی شد و پنج عامل سرمایه گذاری بر روی بنیان گذاران پرانگیزه و توانمند، شبکه ارتباطی درون و بیرون از صنعت سرمایه گذاری شده، وجود اعتماد و صداقت بین بنیان گذاران و شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر، ورود به بازارهای بزرگ و رشدپذیر و مهارت های نرم مدیران شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در ایران معرفی شد.
الگوی مفهومی تردید حرفه ای حسابرسان با استفاده از تحلیل دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
198 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از اصول بسیار مهم و مطرح در حسابرسی تردید حرفه ای است. طبق استانداردهای حرفه ای، شک به عنوان نگرش حسابرس به ارزیابی انتقادی شواهد حسابرسی تعریف می شود. تردید حرفه ای نوعی نگرش است که لازمه آن، وجود ذهن پرسشگر و ارزیابی نقادانه شواهد توسط حسابرس است. اصل تردید حرفه ای، به طور گسترده در استانداردهای حسابرسی ریشه دوانده است و نظارت کنندگان در سراسر جهان، اغلب کمبود شک را یکی از دلایل اساسی کاستی های حسابرسی معرفی کرده اند؛ اما همیشه نمی توان تردید بدون پشتوانه را ملاک کاستی حسابرسی قرار داد. ادبیات حسابرسی و حسابداری، عوامل مختلفی را دلیل این امر می داند که فزونی و کاستی این مهم، می تواند پیامدهای مختلفی به همراه داشته باشد. برای مدیریت پیامدهای احتمالی، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی تردید حرفه ای حسابرسان اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی و اکتشافی است. داده های پژوهش از مبانی نظری و همچنین، از طریق مصاحبه با افراد خبره در حوزه رفتارشناسی حسابرسی در سال ۱۴۰۳ گردآوری شده است. مشارکت کنندگان پژوهش ۱۸ نفر از خبرگان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل دلفی و به کمک نظر خبرگان قبلی و جدید، عوامل احصا و تأیید شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج عوامل مؤثر بر تردید حرفه ای حسابرس عبارت اند از: مؤلفه های ابعاد فرهنگی، اختلال های شخصیتی، اخلاق حرفه ای، اخلاق حسابداران، استقلال حسابرسان، اعتماد، بی طرفی حسابرس، قضاوت حسابرس، تجربه حسابرس، ادراک حسابرس، ایدئولوژی سیاسی حسابرس، تعهد حرفه ای، تقلب، جنسیت حسابرس، چرخش حسابرس، رده حسابرسی، حق الزحمه حسابرسی، سبک رهبری حسابرس، سرمایه اجتماعی، تردید حسابرس، شناخت صاحب کار، شهرت حسابرس، صلاحیت حسابرس، تفکرهای حسابرس، عملکرد حسابرس، فرسایش قدرت در حسابرسی، کیفیت حسابرسی، مؤلفه های رفتاری حسابرسان، هویت، ویژگی های شرکت، ویژگی های صنایع، ساختار مالکیت، ویژگی های نظارتی، کیفیت اطلاعات، ویژگی های بازار شرکت، ریسک شرکت، سطح اهمیت، ویژگی های هیئت مدیره، آموزش، سابقه حسابرسی حسابرس از صاحب کار قبلی، نوع اظهارنظر قبلی حسابرس از صاحب کار، پیچیدگی کار صاحب کار، فناورانه بودن نوع فعالیت صاحب کار، شیوه برنامه ریزی کار حسابرسی توسط حسابرس، ذهن پرسشگر، ترک قضاوت، اتکا به خود، خودباوری، فشار کاری، حجم کاری و انگیزه. گفتنی است که این عوامل، مدل مفهومی تردید حرفه ای حسابرس را تشکیل می دهند.
نتیجه گیری: حسابرسان در فرایند حسابرسی با عوامل مختلفی روبه رو هستند که می تواند بر میزان تردید حرفه ای آن ها تأثیرگذار باشد؛ از این رو آن ها باید در سطح فردی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی این عوامل را تحلیل کنند و آموزش های لازم را جهت پیشگیری منطقی دیده باشند. همچنین، به صاحب کار و ویژگی های محیط حسابرسی توجه ویژه ای داشته باشند؛ زیرا صاحب کار و نوع ارتباط با آن، می تواند از عوامل تأثیرگذار بر میزان تردید حرفه ای باشد. اطلاعات از بابت نحوه ارائه و افشا و همچنین، پیچیدگی آن، می تواند میزان تردید آن ها را افزایش دهد؛ از این رو تردید حرفه ای، قضاوت حرفه ای را به دنبال خواهد داشت.
Evolution of Learning Experience Management in Distance Science Education(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
132 - 162
حوزههای تخصصی:
Purpose: The primary objective of this research was to integrate ChatGPT, an advanced artificial intelligence language model, into distance science education. By addressing the specific challenges inherent in online learning environments, this study aims to investigate how technological advancements, such as ChatGPT, can effectively enhance the management and overall quality of distance education experiences.
Method: This qualitative, exploratory study aimed to provide a comprehensive understanding of the potential applications of ChatGPT in distance science education. This study identifies the various interactions that can occur in distance education and describes and evaluates the input and output instructions associated with each interaction. The chat bot used is https://chatbot.theb.ai and A biology tutoring platform uses ChatGPT to provide personalized support to students working on biology issues or concepts.
Findings: Based on the results, the artificial intelligence can play an important role in improving distance science education. Furthermore, this study highlights the importance of developing metacognitive skills among learners and encourages educators to seek professional development opportunities to enhance the quality and engagement of distance science education. This study emphasizes the need for careful planning, research, design, evaluation, management, and responsible application of AI technology in distance education.
Conclusion: This study was concluded that ChatGPT could be very useful for both learners and educators in distance education. This research showcases the innovative results facilitated by ChatGPT and provides valuable insights and practical guidance for educators, researchers, and policy makers on the effective use of AI technologies in distance science education.
تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجی گری ارزش ادراک شده خدمات؛ مورد مطالعه: کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات. در بین کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران بوده است. روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان فروشگاه های زنجیره ای رفاه در شهر تهران هستند. در پژوهش حاضر حجم جامعه آماری محدود است. باتوجه به اینکه تعداد پرسنل طبق گزارش واحد منابع انسانی 1900 می باشند حجم نمونه طبق جدول مورگان تعداد 320 نفر تعیین شد. باتوجه به اینکه احتمال عدم بازگشت برخی از پرسش نامه توزیع شده وجود دارد، حدود 20 درصد بیشتر پرسش نامه میان جامعه آماری توزیع شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل سازمانی بر بهبود ارزش ویژه برند با میانجیگری ارزش ادراک شده خدمات دارای تأثیر معنادار می باشد.
توسعه مدل هوشمند تصمیم گیری استراتژیک بر مبنای تعاملات احساسی و رفتاری مشتریان: مطالعه موردی دیجی کالا
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، توسعه مدل هوشمند تصمیم گیری استراتژیک بر مبنای تعاملات احساسی و رفتاری مشتریان در شبکه های اجتماعی است. در این راستا، تأثیر متغیر «همدلی» به عنوان یک شاخص احساسی بر «قصد خرید» بررسی شده و نقش میانجی گری متغیرهای «رفتار مشارکتی مشتری»، «رفتار شهروندی مشتری» و «ارزش برند» به دقت تحلیل گردیده است. همچنین، نقش تعدیل گر «روابط فرااجتماعی» به عنوان عاملی تأثیرگذار بر نحوه بروز رفتارهای مشارکتی و شهروندی مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل مشتریان دیجی کالا در شبکه های اجتماعی است که به صورت نامحدود در نظر گرفته شد و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین و به روش در دسترس گردآوری شد.روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. داده ها از طریق پرسشنامه ای با مقیاس لیکرت پنج درجه ای جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS.V24 و Smart PLS.V3 در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر های همدلی بر ارزش برند با نقش میانجی رفتار مشارکت مشتری (147/0) همدلی بر ارزش برند با نقش میانجی رفتار شهروندی(225/0) همدلی بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار شهروندی (298/0) همدلی بر قصد خرید با نقش میانجی رفتار مشارکت مشتری(311/0) همدلی بر رفتار مشارکت مشتری با تعدیل گری روابط فرا اجتماعی(264/0) همدلی بر رفتار شهروندی با تعدیل گری روابط فرا اجتماعی(093/0) رفتار مشارکت مشتری بر قصد خرید با نقش میانجی ارزش برند(120/0) رفتار شهروندی بر قصد خرید با نقش میانجی ارزش برند(251/0) در میان مشتریان دیجی کالا در شبکه های اجتماعی تاثیر معنا دارد.
مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی با روش تحلیل مضمون (شرکت ملی نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای پویای امروز، سازمان ها برای بقاء و رشد پایدار نیازمند بهره گیری از منابع و ظرفیت های درونی و بیرونی خود هستند. یکی از مهم ترین منابع درونی که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و اثربخشی سازمان ها دارد، سرمایه اجتماعی است. از سوی دیگر، یادگیری سازمانی به عنوان فرایندی مستمر و پویاست که در آن سازمان ها از تجربیات گذشته خود و دیگران برای بهبود عملکرد بهره می برند و این به سازمان ها کمک می کند تا با چالش ها و تغییرات محیطی سازگار شوند. هدف، ارائه مدل هم افزایی سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی در شرکت ملی نفت ایران است. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. خبرگان شامل: اساتید هیئت علمی و همچنین مدیران ارشد بودند. مصاحبه شوندگان، 15 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به سطح اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای اطمینان از روایی و پایایی، یافته ها به تأیید مصاحبه شوندگان رسید. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش براون و کلارک با نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودآ انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه شامل 1 مضمون فراگیر، 5 مضمون سازمان یافته و 10 مضمون پایه و 73 کد اولیه شناسایی شدند. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و سیاست گذاران شرکت ملی نفت ایران درجهت ارتقای عملکرد سازمان و ایجاد یک محیط یادگیرنده کمک کند.
شناسایی عوامل مؤثر برزیرآب زنی فروشنده در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در محل کار، رفتارهای مضر و مخربی که توسط یک کارمند علیه سایر کارکنان هدایت می شود رایج است. از جمله رفتارهای انحرافی بین فردی، زیر اب زدن می باشد؛ رفتارهای پنهانی زیرآبزنی، شامل اقدام هایی هستند که در غیاب فرد مورد نظر انجام می گیرد و با ترور شخصیت فرد قربانی همراه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر زیرآب زنی فروشندگان در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز پژوهش های کیفی، ازنظر رویکرد، جز پژوهش های اکتشافی، از نظر پارادایم، جز پژوهش های تفسیرگرایی، از نظرهدف، جز پژوهش های کاربردی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش، 13 نفر از فروشندگان و خبرگان صنعت پخش موادغذایی با بیش از8 سال سابقه ی کاری مرتبط هستند که زیرآب زنی در واحد فروش را تجربه کرده اند. برای انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش از راهبرد گلوله برفی استفاده شده است و با پیروی از قانون اشباع نظری با 13 نفر از فروشندگان و خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام شد. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته می باشد. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش حاضر، از شیوه بازخورد مشارکت کننده و روش قابلیت اطمینان استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی12 مقوله فراگیر شد که عبارت است از: مهارت های ارتباطاتی ضعیف مدیر فروش، شایستگی های ضعیف مدیرفروش، مدیریت ضعیف گروه های غیررسمی درسازمان، بی عدالتی برنامه ریزی فروش، کنترل ضعیف در واحد فروش، ضعف در سیستم جبران خدمت، خصیصه شخصیتی فروشنده، ضعف در اخلاق مداری فروشنده، منفعت طلبی فردی فروشنده، تربیت نامناسب خانواده، جبران عقده های درونی فروشنده، حسادت بین فروشندگان.
بررسی عملکرد صادرات و شناسایی عوامل کلیدی تعیین عملکرد صادراتی بخش تجهیزات پزشکی در حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
235 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بررسی عملکرد صادرات تجهیزات پزشکی به کشورهای حوزه خلیج فارس و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت این صادرات انجام شده است. صنعت تجهیزات پزشکی با توجه به نقش آن در ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و رشد سریع بازار جهانی آن، به ویژه در کشورهای خلیج فارس، مورد توجه ویژه قرار گرفته است. روش: تحقیق حاضر از روش های ترکیبی کمی-کیفی بهره گرفته و داده ها از طریق پرسشنامه ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و منابع ثانویه جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل صادرکنندگان و واردکنندگان تجهیزات پزشکی، مقامات دولتی، و متخصصان صنعت در کشورهای خلیج فارس است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که صادرات تجهیزات پزشکی به منطقه خلیج فارس، به ویژه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، روند رو به رشدی دارد. عوامل اقتصادی همچون نرخ ارز و هزینه های تولید، و عوامل غیر اقتصادی نظیر قوانین و مقررات بهداشتی و حساسیت های فرهنگی، نقش تعیین کننده ای در موفقیت صادرات دارند. نقاط قوت شامل زیرساخت های بهداشتی توسعه یافته و افزایش تقاضا برای تجهیزات پزشکی پیشرفته است، در حالی که تهدیدها عمدتاً به رقابت شدید و تغییرات در مقررات مربوط می شود.نتیجه گیری: این مقاله با ارائه یک دیدگاه جامع از چالش ها و فرصت های موجود در بازار خلیج فارس، به تولیدکنندگان و صادرکنندگان کمک می کند تا استراتژی های بهینه تری برای توسعه و بهبود عملکرد صادراتی خود اتخاذ کنند. همچنین، تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مدیریت بهینه هزینه ها، نرخ ارز، قوانین تجاری و بهبود کیفیت محصولات می تواند عملکرد صادراتی را در این منطقه بهبود بخشد.
دو روی سکه آموزش کارکنان گیگ؛ پیش نگری فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
89 - 119
حوزههای تخصصی:
جهان امروز در مواجهه با اقتصاد گیگ، شاهد افزایش کسب و کارهای پلتفرمی دیجیتال (همچون تاکسی-های اینترنتی، ارائه خدمات و ارسال کالاها) است که به کارگیری کارکردهای مدیریت منابع انسانی رایج در مشاغل سنتی را سخت و پیچیده می سازد. هدف پژوهش حاضر، واکاوی دو وجهه مختلف آموزش کارکنان گیگ و فرصت ها و چالش های پیش روی آن است. روش پژوهش حاضر از نظر نوع و ماهیت داده ها دارای رویکرد کیفی با روش مطالعه چند موردی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پنج مورد از کسب و کارهای پلتفرمی شامل پونیشا، حامی ورکس، اسنپ، تپسی و کارلنسر است که 18 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و فن گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته می باشد که با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفته است. 118 مفهوم در قالب 12 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی آموزش با منطق توسعه شایستگی و آموزش با منطق هزینه فایده در دسته کلی فرصت های آموزش و محدودیت های سرمایه گذاری در آموزش از منظر فردی و چالش های پیش روی پلتفرم ها در آموزش در دسته کلی محدودیت های آموزش کارکنان گیگ شناسایی شد. با اقدام برای رفع محدودیت های شناسایی شده آموزش، می توان در جهت بهره مندی از فرصت ها و نتایج مثبت دوره های آموزشی مشاغل گیگ بهره برد.
Employability and Digitalization: A Bibliometric Analysis with Future Research Directions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Digitalization is rapidly changing employment dynamics, demanding an understanding of how digital technologies impact employability. This study provides a comprehensive analysis of the relationship between digitalization and employability through a hybrid approach combining bibliometric analysis with a systematic theoretical review, based on the 4Ws framework (What, When, Where, and Why). Through the examination of thematic trends spanning the years 2010 to 2023, this study reveals significant domains in which digital transformation is influencing employability. The results underscore three primary thematic categories: the evolution of employment models catalyzed by digital technologies, the shift from Industry 4.0 to Industry 5.0, and theoretical advancements that concentrate on the informal economy alongside comparative analyses. This research contributes to addressing theoretical gaps regarding the lasting impact of digitalization on labor markets, with a particular focus on skill acquisition and job security. It presents targeted approaches for scholars, educators, and industry stakeholders to improve employability amid technological change. These include creating adaptive skill development programs, using AI in workforce management, and encouraging policies that enhance workers’ adaptability to new digital innovations. By presenting clear insights on how digitalization may affect employability, this research aims to enable more informed decisions for designing educational strategies and labor policies.
بررسی نقش جهت گیری استراتژیک و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
15 - 28
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی و فضای رقابتی سازمان ها را ناچار به بهره برداری هم زمان از محصولات و خدمات فعلی و کشف پیوسته ارائه بهترین ها (چیره دستی سازمانی) ساخته است تا در عصر صنعتی جدید (چهارم) موفق شوند. در این میان جهت گیری استراتژیک به عنوان مبنایی برای اقدامات سازمان شناخته و ابزاری برای تحقق اهداف آن محسوب می شود. بنابراین پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش جهت گیری استراتژیک (بازارمحوری و کارآفرین محوری) و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی در شعبات شرکت بیمه البرز صورت گرفته است. داد ه ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی آن به وسیله روایی صوری و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفته است. تحلیل داده ها نیز به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart PLS انجام شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد بازارمحوری، کارآفرین محوری، و آمادگی صنعت چهارم تأثیر مثبت و معنادار بر چیره دستی سازمانی دارد. در نتیجه به مدیران توصیه می شود با تجزیه و تحلیل نیازهای مشتریان (بازارمحوری)، اصلاح فرایندها، و استفاده فعالانه از فرصت های بازار (کارآفرین محوری) در عین توسعه فناوری های نوظهور (آمادگی صنعت چهارم) و ترکیب آن ها مقدمات چیره دستی سازمانی را فراهم آورند.
الگوی خط مشی گذاری نظام بانکی در راستای توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
109 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی خط مشی گذاری نظام بانکی در راستای توسعه پایدار انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان بوده و در بخش کمی شامل کلیه کارکنان بانک تجارت در استان تهران است که از این میان نمونه ای به حجم 312 نفر انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته (در بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته است. برای آزمون فرضیات از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شده است. در بخش کیفی از تئوری داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل اصلی شامل عوامل زمینه ای (اسناد بالادستی)، علی (عوامل سازمانی، عوامل منابع انسانی و عوامل مدیریتی)، پدیده محوری (اصلاح نظام بانکی)، مداخله گر (سیاست زدگی نظام اداری و مقاومت در برابر تغییر)، راهبردها(خط مشی گذاری پایداری) و پیامدها(بهبود عملکرد اجتماعی، بهبود عملکرد محیطی و بهبود عملکرد مالی و غیرمالی) بعنوان مولفه های اصلی مدل جامع خط مشی گذاری به منظور اصلاح نظام بانکی شناسایی شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها در بخش کمی نشان داد که مدل پیشنهادی این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است. نتایج بدست آمده در این تحقیق ضمن تقویت ادبیات داخلی راجع به نقش نظام بانکی در تحقق پایداری، رهنمودهایی کاربردی جهت اصلاح نظام بانکی در راستای توسعه پایدار ارائه می دهد.
نقش استراتژی وارد کننده فناوری اطلاعات بر زنجیره ارتباط پذیرش فناوری اطلاعات هوشمند و یادگیری سازمانی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری های اطلاعاتى هوشمند، دارایی استراتژیک مهمی برای سازمان ها به شمار می روند که می توان از آن ها برای بهبود عملکرد سازمانی و رقابت راهبردی استفاده نمود. با این حال پذیرش و انتشار فناوری های اطلاعاتى هوشمند، فرآیندهایی پیچیده هستند که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارند. هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت بررسی نقش استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات بر زنجیره ارتباط فناوری اطلاعات هوشمند و یادگیری سازمانی است. روش پژوهش: روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بوده است. بدین منظور تعداد450 پرسشنامه میان کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان توزیع گردید که از این میان تعداد 420 عدد بازگشت داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات، به طور مستقیم به تقویت یادگیری سازمانی منجر می شود و سازمان ها را قادر می سازد تا با تغییرات محیطی و فناوری های نوظهور سازگار شوند. با این حال، نقش تعدیلگر سواد رسانه ای در این فرآیند معنادار نبوده که ممکن است ناشی از عوامل دیگری مانند سطح بالای سواد رسانه ای کاربران یا تأثیر بیشتر متغیرهای سازمانی و فرهنگی باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد پذیرش فناوری اطلاعات هوشمند به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود عملکرد سازمانی، تحت تأثیر متغیرهایی نظیر سودمندی درک شده و سهولت استفاده درک شده قرار دارد. پذیرش کاربران به عنوان یک متغیر اساسی، نقشی مهم در موفقیت استراتژی های فناوری اطلاعات ایفا می کند.کلیدواژه ها: فناوری اطلاعات هوشمند، استراتژی واردکننده فناوری اطلاعات، پذیرش فناوری اطلاعات، یادگیری سازمانی.
پیش بینی تأخیر در پروازها در فرودگاه بین المللی امام خمینی: یک رویکرد مبتنی بر XGBoost
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
227 - 242
حوزههای تخصصی:
تاخیر در پروازها یکی از چالش های اساسی در صنعت هوانوردی است که منجر به نارضایتی مسافران، خسارات مالی برای شرکت های هواپیمایی و اختلال در عملیات فرودگاهی می شود. اگرچه مطالعات بسیاری به بررسی عوامل موثر بر تاخیر پرداخته اند، اما همچنان نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه، به ویژه در خصوص استفاده از الگوریتم های پیشرفته یادگیری ماشین و بررسی تأثیر عوامل مختلف بر تاخیرها در فرودگاه های خاص وجود دارد. در این پژوهش، با استفاده از الگوریتم یادگیری درختی XGBoost و زبان برنامه نویسی R، تأثیر شرایط آب و هوایی و عوامل مرتبط با پرواز بر تاخیر پروازها در فرودگاه امام خمینی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، توسعه یک مدل پیش بینی دقیق برای تاخیر پروازها و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر آن ها است. با تحلیل داده های تاریخی پروازها و اطلاعات هواشناسی، مدل پیش بینی توسعه داده شده قادر به شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر تاخیرها بوده و به دقت 99.63 درصد در تشخیص تاخیر دست یافته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون سرعت باد، بارش، دید، نوع هواپیما، زمان حرکت و مسیر پرواز، تأثیر قابل توجهی بر وقوع و مدت زمان تاخیرها دارند. این یافته ها می توانند به تصمیم گیری آگاهانه تر در مدیریت فرودگاه، برنامه ریزی پروازها و کاهش تأخیرها کمک کنند و در نهایت منجر به بهبود کارایی عملیاتی و افزایش رضایت مسافران شوند.
بررسی تاثیر استراتژی های آمیخته بازاریابی بر عملکرد صادراتی در بین کارکنان شرکت کاوش صنعت توس
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۹
89 - 119
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیراستراتژی های آمیخته بازاریابی بر عملکرد صادراتی در بین کارکنان شرکت کاوش صنعت توس می پردازد.در این تحقیق به جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد آمیخته بازاریابی مشتریان ایزدبار (1390) و پرسشنامه سنجش عملکرد صادارت زو و همکاران (1998) استفاده نموده است. روایی پرسشنامه ها از طریق اساتید محترم، تبیین و جهت پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش تعداد 70 نفراز کارشناسان و کارکنان شرکت کاوش صنعت توس می باشد، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 59 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات جمع آوری شده به کمک روش های آماری و با استفاده از نرم افزارهایspss و معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که بین استراتژی آمیخته بازاریابی با عملکرد صادرات، میان منابع مالی و توانمندی ارتباطی در سرمایه گذاری، میان منابع تجربی و توانمندی ارتباطی در سرمایه گذاری، میان منابع مالی در سرمایه گذاری با استراتژی آمیخته بازاریابی، میان منابع تجربی در سرمایه گذاری با استراتژی آمیخته بازاریابی و میان توانمندی ارتباطی در سرمایه گذاری با استراتژی آمیخته بازاریابی رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی عوامل محتوایی مدیریت راهبردی دانش حوزه گسترش آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
مطابق اسناد بالادستی، ارتقای سطح دانش، مهارت، توسعه و ترویج فرهنگ تفکر علمی جامعه بر عهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. برهمین اساس وزارت عتف کلیه وظایف آموزشی را به شورای گسترش آموزش عالی محول نموده است. هرچند این شورا اقداماتی در راستای توسعه هدفمند آموزش عالی به عمل آورده اما الگوی هماهنگ و منطقی انجام فعالیت ها، حلقه مفقوده و مسئله این پژوهش است. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی عوامل محتوایی الگوی مدیریت راهبردی دانش در حوزه گسترش آموزش عالی در وزارت عتف بوده و هدف این تحقیق، توسعه ای-کاربردی است و از استراتژی آمیخته چند سطحی بهره می برد. جامعه آماری شامل خبرگان و صاحب نظران آموزش عالی که در پست های تصمیم گیرنده در حوزه گسترش آموزش عالی تجربیاتی کسب کرده اند به صورت غیر تصادفی و هدفمند تعیین گردید. ابزار جمع آوری روش کتابخانه ای با استفاده از ابزار فیش برداری از کتاب های تخصصی و اسناد و مدارک معتبر وزارت عتف استخراج گردید و در روش میدانی مصاحبه عمیق با نخبگان آموزش عالی انجام شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی مصاحبه از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) استفاده شده است. برای تحلیل و تفسیر کیفی اسناد بالادستی و مصاحبه های انجام شده از بین ۷۸۲ گویه، 115 مقوله استخراج و با کلیدواژه هایی به یکدیگر مرتبط شده و ۱۷ مضمون به دست آمد. با توجه به تعاریف ارائه شده ۶ مضمون به عنوان عوامل محتوایی الگوی مدیریت راهبردی دانش حوزه گسترش آموزش معرفی گردید.
Sustainability Challenges of Lithium-Ion Battery Supply Chain: Evidence from the Indian Electric Vehicle Sector(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study critically examines the sustainability challenges within the lithium-ion battery (LIB) supply chain in India's electric vehicle (EV) sector, an area of growing importance due to the rapid expansion of EV adoption. While LIBs are essential for EVs due to their high energy density and reliability, their production and disposal pose significant environmental, social, and economic sustainability challenges. These include resource depletion, environmental degradation, ethical concerns in raw material sourcing, and inefficient recycling processes. This study adopts a qualitative case study approach, focusing on three leading Indian automotive companies, to explore these challenges in depth. Data were collected through semi-structured interviews with key stakeholders involved in various stages of the LIB supply chain, including production, waste management, and recycling. Key findings reveal that the primary environmental challenge is the lack of advanced green technologies for recycling and disposal, leading to high water and energy consumption, as well as hazardous waste emissions. Social challenges include unsafe labor practices, particularly in raw material extraction, and a shortage of skilled labor in battery recycling operations. On the economic front, the reliance on imported raw materials, coupled with high production and recycling costs, undermines the sector’s sustainability and profitability. The research contributes to the literature by providing a comprehensive understanding of the environmental, social, and economic dimensions of sustainability in the LIB supply chain. It also offers practical insights for stakeholders and policymakers aiming to foster a greener and more sustainable EV sector in India.
بررسی تأثیر مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان (مورد مطالعه: حوزه پیشگیری از جرم پلیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
211 - 243
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ضرورت توجه سازمان ها بر بهبود عملکرد، اثربخشی و رضایت ذی نفعان، به ویژه در سازمان های خدماتی همچون پلیس، یک اصل بسیار مهم به شمار می رود، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی میزان تأثیر ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان در حوزه پیشگیری از جرم سازمان پلیس می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر داده ها کمی و از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت، مطالعه ی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مسئولین سطح یک و دو مرکز مطالعات راهبردی، پژوهشگاه علوم انتظامی و نظم اجتماعی، دانشگاه علوم انتظامی امین و پلیس پیشگیری در سال 1401 تشکیل می دهند. بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده تعداد 105 نفر، حجم نمونه را تشکیل می دهد. داده های جمع آوری شده به روش معادلات ساختاری در نرم افزار smart pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر آن است که ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی پلیس به طور مستقیم 67/. درصد تأثیر مستقیم و از طریق هوش معنوی کارکنان به میزان 48/. درصد اثر غیرمستفیم دارد.لق، توزیع و بکارگیری دانش در جهت اثر بخشی سازمانی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. ضمن اینکه هوش معنوی کارکنان که در این مطالعه به عنوان متغیر میانجی وارد گردید، باید تقویت گردد. واژه های کلیدی: دانش سازمانی، اثربخشی سازمانی، هوش معنوی، سازمان پلیس