فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
54 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: سینما به عنوان یک صنعت رسانه ای جا افتاده، مدل های کسب وکار متنوعی را تجربه کرده است؛ هرچند وضعیت آن در شرایط ایدئالی قرار ندارد. با پیش آمدن شرایط پاندمی در جهان، سینما یکی از تجارت های پُرسودی بود که آسیب شدیدی دید. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل کسب وکار سینمای ایران، در وضعیت بحران، به ویژه در وضعیت پاندمی است.روش: این پژوهش کاربردی، اکتشافی و کیفی است. جامعه آماری آن، فعالان حوزه سینما و مالکان و مدیران کسب وکارهای سینمایی بود و نمونه گیری با روش گلوله برفی و تا رسیدن به حد اشباع نظری انجام گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از فعالان حوزه سینما و مالکان و مدیران کسب وکارهای سینمایی، با استفاده از تحلیل مضمون انجام و کدگذاری شد.یافته ها: بر اساس نتایج مشتریان (مخاطبان) کسب وکار سینما، در هر دو وضعیت عادی و پاندمیک، طبقه متوسط شهری هستند. فیلم سازان در وضعیت پاندمیک، به ساخت سریال روی آورده اند. هزینه ها در وضعیت پاندمیک تغییری نکرده است؛ اما دستمزد بازیگر افزایش یافته است. اکران آنلاین در پلتفرم ها و تولیدات VODها، اصلیترین جریان درآمدی در زمان پاندمی و مقوله کمدی و سرگرمی، مهم ترین ارزش پیشنهادی سینمای ایران بوده است.نتیجه گیری: نشناختن مخاطب، اصلی ترین چالش سینمای ایران در حوزه مدیریت کسب وکار است. تأثیرات شرایط پاندمی بر کسب وکار سینمای ایران، اگرچه کاهش تولید و ضربه های مالی و ریزش مخاطب بود؛ از طرفی فرصت های زیادی را همچون بهبود بسترهای توزیع، قالب های جدید سرگرمی، بهینه شدن تولید با استفاده از تکنولوژی، جلب سرمایه، تغییر بازار و حتی بهبود رابطه دولت و سینما و تبلیغات تخصصی تر ایجاد کرد.
Designing the Quantum Curriculum Leadership Model in Farhangian University: A Mixed Method Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The principles and concepts of the quantum theory have been extensively developed and have become a paradigm in various disciplines, including management and leadership sciences. This is particularly evident in management leadership of educational organizations within universities. Universities must restructure their management leadership methods to effectively address issues and align with the successful higher education systems of other countries. The present study aimed to design a model of quantum curriculum leadership at Farahangian University. The research design was mixed-methods, with an exploratory approach in the qualitative section and a descriptive-correlational approach in the quantitative section. The qualitative section included professors of educational sciences and administrators as experts, while the quantitative section included all professors of educational sciences from Farhangian University. The sample size in the qualitative section was 17 interviewees (faculty members) selected through purposive sampling based on saturation principle, and in the quantitative section, it was 283 individuals selected through cluster random sampling. Data collection tools in the qualitative section consisted of semi-structured interviews, and in the quantitative section, a researcher-made questionnaire with 135 items derived from theoretical foundations, research background, and experts’ interviews. In the qualitative section, validity was assessed through expert judgment, and reliability was assessed through test-retest and internal consistency. In the quantitative section, content validity, structural validity, and reliability were assessed using Cronbach's alpha and composite reliability, indicating the validity and reliability of the instruments. Data analysis in the qualitative section involved grounded theory analysis, while in the quantitative section, descriptive and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov test, Index values and Path analysis) were used. The results of the Kolmogorov-Smirnov test indicated that these assumptions were confirmed (p> 0.05). The findings of the study also showed that the presented model is a good fit. The findings revealed that quantum curriculum leadership consists of two factors including dimensions and components; causal conditions including planning in the higher education system and evaluation of quantum curriculum; and consequences including learning and professional development. The strategies include managerial, applied education, and executive organization, while the context includes environmental, economic, and scientific factors. The obstacles include technology, concentrated education, and structured organization.
اثربخشی کلاس درس معکوس مبتنی بر بارشناختی بر یادگیری خود تنظیم دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
101 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه کسب مهارت های لازم برای یادگیری خودتنظیم یکی از اهداف برنامه های آموزشی به شمار می آید و تبدیل "یاددهی" به "یادگیری" امری ضروری تلقی می شود؛ بنابراین محیط های آموزشی باید به طورجدی بر اهمیت کسب این مهارت ها تأکید نمایند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی بر یادگیری خودتنظیم دانشجویان انجام گرفت.روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان چابهار در نیمسال اول سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 402 نفر بودند. انتخاب نمونه موردنیاز پژوهش به صورت هدفمند از میان دانشجویانی که واحد درسی پژوهش و توسعه حرفه ای را اخذ کرده بودند انجام شد و با روش قرعه کشی در گروه های آزمایش و کنترل (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه یادگیری خودتنظیم Pintrich and De Groot (1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری یادگیری خودتنظیم در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که آموزش به شیوه کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی تأثیر مثبتی بر یادگیری خودتنظیم دانشجویان داشته است (05/0 p<). با توجه به یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت کلاس درس معکوس مبتنی بر بار شناختی می تواند در افزایش یادگیری خودتنظیم دانشجویان مؤثر باشد.نتیجه گیری: درنتیجه به کار بردن این شیوه آموزشی در دانشگاه ها می تواند کلاس های درس را فراگیرمحور کند و دانشجویان را ترغیب نماید تا در یادگیری خود فعال باشند.
تأثیر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بر کارایی و اثربخشی منابع مالی در دانشگاه ها
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بر کارایی و اثر بخشی منابع مالی در دانشگاه ها می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ روش ماهیتی پیمایشی- توصیفی و از لحاظ هدف، ساختاری کاربردی دارد.برای گردآوری داده های مورد نیاز، از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه خبرگان) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اساتید دانشگاه، خبرگان، مدیران مالی و کارشناسان حسابداری دانشگاه های با سابقه کاری و پژوهشی مرتبط می باشد. پایایی و روایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش های آماری و ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جهت دستیابی به هدف تحقیق در ابتدا با استفاده از روش دلفی، عوامل موثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بر کارایی و اثر بخشی منابع مالی در دانشگاه ها شناسایی شده و سپس وزن هر یک از عوامل شناسایی شده با کمک روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین گردید. در نهایت عوامل موثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد بر کارایی و اثر بخشی منابع مالی در دانشگاه ها با استفاده از روش ISM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج پژوهش، مهمترین عوامل موثر بر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد برکارایی و اثربخشی منابع مالی در دانشگاه ها به ترتیب، شاخص های اقتصادی (با وزن 24/0) ، سیاست های سازمانی (با وزن 212/0)، فرآیند های داخلی (با وزن 149/0)، فساد سیستمی(با وزن 133/0)، نقش مجریان و سیاستگذاران دستگاه ( با وزن 124/0)، منابع و امکانات (با وزن 093/0 ) و سیاست های بازدارنده (با وزن 064/0) بودند.
بررسی محرک های کلان شاخص کل بورس با نگرشی غیرخطی در قالب مدل رگرسیون آستانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
145 - 172
حوزههای تخصصی:
شاخص کل بورس تهران در دوره های مختلف از یک عامل محرک، اثرات متفاوت و نامتقارنی را پذیرفته است از این رو مطالعه عوامل اثرگذار بر شاخص کل بورس تهران با رویکرد خطی نتایج مطلوبی را به دست نخواهد داد و بایستی از رویکرد غیرخطی برای بررسی محرک های شاخص کل بورس استفاده کرد. بنابراین در این پژوهش به بررسی رفتار نامتقارن عوامل کلان اقتصادی بر شاخص کل بورس تهران با رویکرد غیرخطی در قالب مدل رگرسیون آستانه ای با به کارگیری داده های ماهانه طی سال های 1395 تا 1401 پرداخته می شود. درنتیجه متغیرهای نرخ بهره بین بانکی و نرخ ارز نقش متغیر آستانه ای را ایفا کردند و اثرات نامتقارن متغیرهای کلان اقتصادی بر بازار سهام حول این متغیرهای آستانه هویدا گردید. بنابراین سیاست گذار در بازار سهام بایستی به این اثرات نامتقارن توجه ویژه ای داشته باشد، چرا که دیده می شود که یک متغیر اثرات متفاوتی بر بازار سهام در رژیم های مختلف داشته است. مثلا نرخ بهره بین بانکی در دورانی که از حد آستانه 18 درصد پایین تر است اثر منفی قوی تری بر شاخص کل داشته نسبت به زمانی که نرخ بهره بین بانکی بالاتر از حد آستانه 18 درصد بوده است. توجه به این اثرگذاری نامتقارن متغیرهای کلان اقتصادی سبب کاهش خطا در سیاست گذاری در بازار سهام خواهد شد.
هزینه های نمایندگی و ارتباط ریسک درماندگی مالی با ریسک سقوط قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
ریسک سقوط قیمت سهام که احتمال کاهش شدید و ناگهانی قیمت را نشان می دهد، تحت تاثیر ریسک درماندگی مالی قرار می گیرد و هزینه های نمایندگی این ارتباط را تشدید می کند. بررسی تجربی این موضوع هدف پژوهش حاضر است. برای دستیابی به هدف پژوهش، داده های 211 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران، طی یک دوره 10 ساله از 1391 الی 1400 انتخاب و برای آزمون فرضیه از روش رگرسیون خطی چند متغیره و الگوی داده های ترکیبی استفاده شده است. یافته ها نشان داد، ریسک درماندگی مالی (معیار مبتنی بر اطلاعات بازاری)، موجب افزایش ریسک سقوط قیمت سهام نمی شود. همچنین، وجود هزینه های نمایندگی ارتباط بین ریسک درماندگی مالی و ریسک سقوط قیمت سهام را تشدید نمی کند. علاوه بر این آزمون و تحلیل های اضافی نشان داد ریسک درماندگی مالی (معیار مبتنی بر اطلاعات حسابداری آلتمن) موجب افزایش ریسک سقوط قیمت سهام (معیار چولگی منفی بازده سهام) می شود. بررسی تاثیر هزینه های نمایندگی بر ارتباط بین ریسک درماندگی مالی و ریسک سقوط قیمت سهام و اندازه گیری ریسک سقوط با دو معیار چولگی منفی بازده سهام و نوسان پایین به بالا، ریسک درماندگی مالی با دو معیار مرتون و آلتمن، همچنین تعدیل هزینه های نمایندگی هر شرکت، با متوسط صنعت، نوآوری پژوهش تلقی می شود.
بهینه سازی سبد سهام استوار توزیعی بر اساس نسبت کالمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فضای رقابتی موجود، طراحی یک برنامه استوار برای انتخاب سبد سهام، امری مهم و ضروری است. مسئله انتخاب سبد سهام یکی از مهم ترین مسائل در حوزه مالی است. بهینه سازی استوار راه حلی عمل ی ب رای مس ائلی ب ه ش مار می رود که در آن ها مقدار و توزیع پارامترها نامعلوم است. در پژوهش حاضر هدف بیشینه سازی سبد سهام استوار توزیعی بر اساس نسبت کالمار با متریک واسرشتن است که از نسبت های پاداش-ریسک است و محاسبه آن به توزیع بازده سبد سهام وابسته است. نسبت های پاداش-ریسک با در نظر گرفتن هم زمان بازده و ریسک برای سرمایه گذاران ریسک گریز اهمیت فراوانی دارد. استراتژی پژوهش برای استوارسازی پارامتر توزیع بازده، در نظر گرفتن تمام بازده هایی است که در یک همسایگی از توزیع تجربی سبد قرار دارد که برای تعیین چنین توزیع هایی از معیار متریک واسرشتن استفاده شده است. سبد نمونه ای پژوهش حاضر متشکل از 8 شاخص یا صنعت از بورس اوراق بهادار تهران با بیشترین حجم معاملاتی در بازه زمانی ابتدای 13۸۹ تا انتهای 1400 و در افق زمانی هفتگی است. داده های تست به 5 دوره تقسیم شده است و برای ارزیابی نتایج سبد استوار توزیعی در مقایسه با سبد فاقد این خاصیت از حاصل تقسیم میانگین نسبت های کالمار در 5 دوره مذکور به انحراف معیار آن ها استفاده شده است. نتایج بهینه سازی به کمک الگوریتم تجمعی ذرات نشان می دهد که سبد استوار توزیعی کالمار نسبت مذکور را به میزان 27/۱ بهبود می دهد و بعلاوه کمینه نسبت کالمار در 5 دوره در سبد استوار توزیعی نسبت به سبد فاقد این خاصیت بیشتر است.
واکاوی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران: پژوهشی به روش ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روان جامعه یکی از زمینه هایی است که می تواند تحت تاثیر انتشار محتوای رسانه ای قرار گیرد . پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سواد رسانه ای در ارتقاء سلامت روان جامعه ایران انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با روش ترکیبی در سال 1402 انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید ارتباطات متخصص در زمینه سواد رسانه ای و روانشناسان، و در بخش کمی کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن تهران بود. در بخش کیفی، از مصاحبه و نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده نیز باروش تحلیل موضوعی انجام شد. در بخش کمی، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. با نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده و چند مرحله ای، 384 پرسشنامه گردآوری شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های کیفی پژوهش نشان داد که موضوعاتی مانند آموزش روش های تشخیص اخبار واقعی از جعلی، شکل گیری آسیب ها در صورت انتشار اخبار منفی، آموزش نحوه مواجهه با اخبار منفی، آموزش سواد رسانه ای از پیش دبستانی تا دبیرستان و توسعه مهارت چندرسانه ای بیشترین فراوانی را در بین نظرات کارشناسان دارد. با توجه به نتایج کمی، ارزش آمار پیرسون برای «درک محتوای پیام های رسانه ای»، «اهداف پنهان پیام های رسانه ای»، «انتخاب آگاهانه پیام های رسانه ای»، «نگاه انتقادی به پیام های رسانه ای» و «تحلیل پیام های رسانه ای» به ترتیب برابر با 0/541، 0/577، 0/311، 0/533 و 0/420 بود (0/0001>P)، که نشان دهنده برقرار بودن رابطه معنادار آماری بین این پنج محور پیام های رسانه ای و ارتقاء سلامت روان جامعه ایران است. نتیجه گیری: افزایش سواد رسانه ای و سلامت روانی جامعه همبستگی مثبت دارند. بنابراین، آموزش سواد رسانه ای باید به یک اولویت جدی حوزه سلامت روان برای جامعه تبدیل شود. توجه به این آموزش به افزایش توانایی افراد در تشخیص اخبار جعلی و محتوای نادرست کمک می کند و همچنین، می تواند منجر به بهبود سلامت روان
شناسایی مشخصه های انواع تحقیق و توسعه درهوش مصنوعی با رویکرد سیاست گذاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 32
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فناوری هوش مصنوعی نیازمند طیف گسترده ای از فعالیت های تحقیق و توسعه است که هر کدام دارای مشخصه و ویژگی های متفاوتی است. هدف این مقاله شناسایی مشخصه های انواع تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی (کیفی- کمی) انجام گرفت که در بخش کیفی آن ضمن مطالعه و مرور منظم مبانی نظری و ادبیات تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی، ویژگی های آن به روش تحلیل محتوی استخراج گردید. سپس به منظور تعیین مصداق ها و جزئیات هر ویژگی با 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران آشنا به فرآیند تحقیق و توسعه در هوش مصنوعی مصاحبه انجام گرفت. در بخش کمی، به منظور اعتبار بخشی به یافته های کیفی، پرسشنامه ای براساس مقیاس لیکرت هفت درجه ای فازی تهیه و نظرات کارشناسان در مورد ویژگی های احصاشده جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده از پرسش نامه ها در دو دور، طبق فرآیند دلفی فازی، غربال و نهایی شد. یافته های این تحقیق با هدف سیاست گذاری در تحقیق و توسعه شامل 8 مشخصه مجزا عبارتند از: جستجوی زمینه پژوهش، هدف عامل انجام پژوهش، خروجی مورد انتظار، معیار عملکرد، افق زمانی، تکنیک ها و روش ها، صلاحیت ها و مهارت های محققین، و اندازه تلاش پژوهشی.
تاثیر قابلیت مقایسه حسابداری بر کیفیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه تاثیر قابلیت مقایسه حسابداری بر کیفیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی را بررسی می کند. افزایش قابلیت مقایسه حسابداری، محیط اطلاعاتی را بهبود می بخشد،که نه تنها موجب افزایش توانایی مدیران برای ارزیابی شفافیت گزارشگری مالی با دقت بیشترمی شود و اطلاعات محرمانه ی آنها را نشان می دهد، بلکه درک سرمایه گذاران از شفافیت گزارشگری مالی را نیز بهبود می بخشد. در گزارشگری مالیاتی، اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن اساسی تصمیم گیری های مالیاتی محسوب می شود. بر این اساس در این مطالعه با تمرکز بر یک جنبه از محیط گزارشگری مالی، یعنی قابلیت مقایسه حسابداری، به بررسی تاثیر آن بر کیفیت گزارشگری مالی و اجتناب مالیاتی پرداخته شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. برای آزمون فرضیه های طرح شده در پژوهش از رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قابلیت مقایسه حسابداری بر کیفیت گزرشگری مالی تاثیر مثبت و معناداری دارد. قابلیت مقایسه حسابداری به منزله یک سازوکار حاکمیتی، از رفتارهای فرصت طلبانه مدیران ازجمله اجتناب مالیاتی ممانعت می کند. همچنین قابلیت مقایسه حسابداری بر اجتناب مالیاتی تاثیر منفی و معناداری دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، زمانی که کیفیت گزارشگری مالی، بالا و اجتناب مالیاتی با شدت کمتری است، قابلیت مقایسه حسابداری، توانایی استفاده کنندگان از اطلاعات را به منظور شناسایی شباهت ها و تفاوت ها بین پدیده های اقتصادی، بهبود می بخشد. در نتیجه، استفاده کنندگان، بهترین اطلاعات مالی را انتخاب می کنند که سبب می شود، تصمیم گیری به صورت موثر تر صورت گیرد.
ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی و تاثیرآن بر نرخ بازگشت سرمایه سرمایه گذاران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساختار سرمایه و نرخ بازگشت سرمایه از مهم ترین متغیرهایی هستند که مورد توجه سهامداران بالقوه و سهامداران بالفعل می باشند، ترکیب حقوق صاحبان سهام و بدهی های شرکت، ساختار سرمایه را نشان می دهد و نرخ بازگشت سرمایه که با نماد P/E نشان داده می شود، از تقسیم قیمت بازار سهم بر سود خالص هر سهم بدست می آید و به نوعی برای ارزیابی ارزندگی سهام نیز مورد استفاده قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر نرخ بازگشت سرمایه است، برای انجام این پژوهش از اطلاعات 148 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1401-1389 استفاده شده است و با توجه به ماهیت توصیفی- همبستگی تحقیق مورد نظر، برای بررسی و کشف همبستگی بین متغیرها به روش پس رویدادی و رویکرد داده های پانل با اثرات ثابت عمل شده است. نتایج حاکی از تاثیر مثبت ساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر نرخ بازگشت سرمایه سرمایه گذاران است. همچنین در این پژوهش تاثیرساختار سرمایه بهینه مبتنی بر نسبت طلایی بر متغیرهای درآمد و قیمت سهام نیز مورد بررسی قرار گرفت، بر اساس نتایج بدست آمده تاثیر مثبت متغیر مستقل بر متغیرهای درآمد و قیمت سهام مورد تایید قرار گرفت.
ارایه الگویی برای تبیین عوامل موثر برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
115 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین چالش های سازمانهای مردم نهاد تامین مالی می باشد. این سازمانها بدلیل نداشتن بودجه دولتی، از کمک های مردمی برای ادامه فعالیت و تحقق بخشیدن به اهداف و چشم اندازهای خیرخواهانه خود استفاده می کنند. با گسترش و استفاده روز افزون از پلت فرم های اهدای آنلاین در جهان، هنوز سازمان های مردم نهاد در ایران نتوانستهاند بخوبی از این فرصت جهت رفع چالش های مالی خود استفاده کنند. این مساله قابل ملاحظه ای است که جای بررسی و تحقیق دارد. این مطالعه به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ اجرا کیفی با رویکرد فراترکیب در نهایت ۲۷ مقاله بعد از غربالگری استفاده شده است. در این راستا اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تجربیات مدیران مالی، کارشناسان خیریه ا و تحقیقات پیشین با روش تحلیل محتوا کدگذاری شد. مولفه ها با 55 کد باز توصیفی، 36 مضمون پایه و 12 مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید. سپس پایایی و اعتبار مدل بررسی و در قالب مدل نهایی ارائه شد. نتایج نشان داد که این مولفه ها بطور مستقیم و غیرمستقیم برتمایل اهدای آنلاین در راستای تامین مالی جمعی سازمان های مردم نهاد موثرهستند. این مولفه ها به وضوح بیان می کنند که ارائه به موقع و شفاف اطلاعات مالی و فعالیت های موثرسازمانهای مردم نهاد، حمایت عاطفی و اجتماعی افراد، سهولت استفاده، حفظ حریم خصوصی، اعتماد و اصل موضوع طرح و پروژه به شیوه صحیح است که می تواند سبب موفقیت تامین مالی سازمانهای مردم نهاد گردد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تهدیدات بحرانی حرم مطهر رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر تهدیدات بحرانی حرم مطهر رضوی می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی است. روش گرداوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مطالعات اسنادی و پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را مدیران آستان قدس رضوی تشکیل می دهند. برای اولویت بندی عوامل، ماتریس تصمیم گیری و تکنیک تاپسیس فازی با استفاده از نرم افزار اکسل به کار گرفته شده است. ماتریس تصمیم اولیه تحقیق شامل 14 دسته عوامل می باشد، توسط 6 خبره تشکیل شده است. عوامل شناسایی شده عبارتند از: عوامل تجهیزات، عوامل استحکامات، عوامل اعتبارات، عوامل فناوری نوین، عوامل دانش، پژوهش و نوآوری، عوامل اجرا، عوامل کنترل و ارزیابی، عوامل تعهد مدیریت، عوامل فرهنگ سازی، عوامل فرهنگ یادگیری، عوامل شفافیت، عوامل آمادگی، عوامل آگاهی، عوامل انعطاف پذیری.
Chronic Kidney Disease Risk Prediction Using Machine Learning Techniques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In healthcare, a diagnosis is reached after a thorough physical assessment and analysis of the patient's medicinal history, as well as the utilization of appropriate diagnostic tests and procedures. 1.7 million People worldwide lose their lives every year due to complications from chronic kidney disease (CKD). Despite the availability of other diagnostic approaches, this investigation relies on machine learning because of its superior accuracy. Patients with chronic kidney disease (CKD) who experience health complications like high blood pressure, anemia, mineral-bone disorder, poor nutrition, acid abnormalities, and neurological-complications may benefit from timely and exact recognition of the disease's levels so that they can begin treatment with the most effective medications as soon as possible. Several works have been investigated on the early recognition of CKD utilizing machine-learning (ML) strategies. The accuracy of stage anticipations was not their primary concern. Both binary and multiclass classification methods have been used for stage anticipation in this investigation. Random-Forest (RF), Support-Vector-Machine (SVM), and Decision-Tree (DT) are the prediction models employed. Feature-selection has been carried out through scrutiny of variation and recursive feature elimination utilizing cross-validation (CV). 10-flod CV was utilized to assess the models. Experiments showed that RF utilizing recursive feature removal with CV outperformed SVM and DT.
طراحی الگوی معماری نیروهای داوطلب در ورزش با رویکرد دوسوتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داوطلبان منابع ارزشمندی برای سازمان های ورزشی می باشند و بدون آنان بسیاری از سازمان های ورزشی نمی توانند دوام بیاورند. بنابراین نیازمند یک برنامه مدیریتی اصولی و صحیح می باشند. هدف تحقیق حاضر طراحی مدل معماری نیروهای داوطلب در ورزش با رویکرد دوسوتوانی بود. روش پژوهش حاضر فرا ترکیب بود که 312 مقاله در فرایند جست و جو یافت شد و در نهایت پس از طی مراحل غربالگری 52 مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت 4 بعد پیشرانه ها (مدیریتی، سازمانی، فیزیکی، ارزش های راهبردی و انگیزشی)، کارکردهای مدیریتی( برنامه ریزی، جذب، انتخاب و گزینش، آشنایی و آموزش، بازشناسی، نظارت و ارزیابی و حفظ و نگهداری) ، رفتار منابع انسانی (فردی، گروهی و سازمانی) و پیامدها (فردی، اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی) شناسایی شد. در تقسیم بندی مربوط به مدیریت دوسوتوان منابع انسانی مولفه های مدیریتی، سازمانی، فیزیکی، ارزش های راهبردی،برنامه ریزی، جذب، انتخاب و گزینش، آشنایی و آموزش، نظارت و ارزیابی، رفتار سازمانی در دسته اقدامات توانمندساز، مولفه انگیزشی در دسته اقدامات انگیزشی زا، مولفه های رفتار فردی، رفتار گروهی، پیامد فردی، سازمانی و اجتماعی در دسته اقدامات فرصت آفرین جای گرفتند.
طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
339 - 376
حوزههای تخصصی:
هدف: دولت باز پدیده جدیدی است که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. دولت باز در آینده نقش مهمی ایفا خواهد کرد تا مدیریت بازتر و پاسخ گوتر شود، هزینه ها را کاهش و کارایی را افزایش دهد، سیستم اقتصادی را تقویت و بی تعادلی های اجتماعی را برابر کند. دولت باز شفافیت و مشارکت را ترویج می کند تا امکان نظارت مؤثر را فراهم آورد. افشای کامل، فوری و گسترده داده های عمومی، به دولتی پاسخ گو و شفاف منجر می شود. این پژوهش به منظور ارتقای اثربخشی نظام خط مشی گذاری در کشور اجرا شده است. در این پژوهش بیان می شود که پیاده سازی دولت باز در کشور ضروری است و کلیه سازمان های دولتی و خصوصی، می توانند از پیامدهای دولت باز بهره مند شوند. هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز، در آموزش عالی است.
روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. پژوهش با روش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی، ۱۰ نفر از کارشناسان مدیریت دولتی دانشگاه سیستان و بلوچستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، اعضای هیئت علمی و کارمندان اداری دانشگاه سیستان و بلوچستان بودند. به کمک فرمول کوکران، حجم نمونه ۲۷۹ نفر تعیین شد و نمونه ها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. پس از بررسی مبانی نظری، ابعاد و مؤلفه های دولت باز و پیشایندها و پیامدهای آن شناسایی شدند و الگوی پژوهش طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگوی پژوهش، از پرسش نامه طراحی شده در قالب مقیاس لیکرت استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، پیشایندهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: عوامل ساختاری (فناوری اطلاعات، خط مشی گذاری، فنی و عملیاتی، مالی و بودجه و ساختار سازمانی)، عوامل رفتاری (رهبری و مدیریت، منابع انسانی، آموزش و عدالت سازمانی) و عوامل زمینه ای (اجتماعی فرهنگی، قانونی حقوقی، سیاسی و اطلاعاتی). ابعاد دولت باز نیز عبارت اند از: شفافیت، مشارکت، همکاری و داده باز. پیامدهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: ابعاد ارتقای پاسخ گویی (سازمانی، قانونی و حرفه ای)، بهبود عملکرد سازمانی (بهبود عملکرد اجتماعی، بهبود عملکرد اقتصادی و بهبود نوآوری) و کاهش فساد آکادمیک (کاهش جعل داده، کاهش تقلب و کاهش تخلف).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که پیشایندهای دولت باز، بر پیاده سازی دولت باز تأثیر مثبت و معناداری دارد. پیاده سازی دولت باز بر پیامدهای دولت باز، تأثیر مثبت و معناداری می گذارد. همچنین مشخص شد که در سطح اطمینان ۹۵ درصد، ابعاد دولت باز با دولت باز ارتباط مثبت و معناداری دارند. مدیران و خط مشی گذاران و کارمندان دولت، برای بهبود کیفیت تصمیم گیری و سیاست گذاری و ارائه خدمات عمومی بهتر، می توانند از نتایج پژوهش استفاده کنند. همچنین محققان و فعالانی که از اطلاعات و داده های دولت باز، برای ایجاد دانش در قالب های مختلف استفاده می کنند، می توانند از نتایج پژوهش بهره مند شوند.
شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشنده به فساد در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
295 - 311
حوزههای تخصصی:
فساد به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر و نابه هنجار، از گذشته تا به امروز وجود داشته است و به نظر می رسد در هرجایی که میزانی از اختیار نهفته است، وجود فساد، یک امر اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر تمایل فروشندگان به فساد در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز تحقیقات کیفی، ازنظر رویکرد، اکتشافی، از نظرهدف، کاربردی، از نظر پارادایم، تفسیرگرایی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل تم می باشد. جامعه آماری این پژوهش 15 نفر از خبرگان و فعالان حوزه فروش با بیش از هفت سال سابقه ی کاری مرتبط تحقیق هستند. برای انتخاب مشارکت کنندگان از شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی و از راهبرد گلوله برفی استفاده شد و با پیروی از قاعده اشباع نظری با 15خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام گردید. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه از روش تحلیل تم و از راهبرد براون و کلارک استفاده شده است. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش، از روش قابلیت اطمینان و شیوه بازخورد مشارکت کننده استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی سه مقوله فراگیر شد که عبارت است از:1. عوامل فردی( شامل اعتقاد ضعیف به اخلاقیات و خصیصه های شخصیتی) می باشد. 2. عوامل ارتباطاتی (شامل عوامل بین فردی نامناسب و ارتباط سازمانی ضعیف) قرار می گیرد. 3. عوامل سازمانی( شامل شرایط نامناسب شغلی، فرآیندکاری نامناسب، نظارت ضعیف و نظام پرداخت غیرمنصفانه) قرار می گیرد؛ که در مجموع تعداد 3مضمون فراگیر،8 مضمون سازمان دهنده و 32 مضمون فرعی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها شناسایی گردید.
ارائه الگوی خط مشی گذاری خوب در حوزه آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
49 - 74
حوزههای تخصصی:
ظهور مسائل جدید و پیچیدگی آنها، موجب شده است موضوعی با عنوان خط مشی گذاری خوب مطرح شود. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه الگوی خط مشی گذاری خوب در حوزه آموزش عالی می باشد. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه پژوهش، اساتید، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری گرایش تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی است. نمونه آماری با توجه به حجم جامعه تحقیق و براساس جدول مورگان 80 نفر می باشند. ابزار سنجش پژوهش شامل مطالعات کتابخانه ای و چهار پرسشنامه می باشد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. باتوجه به مطالعات کتابخانه ای، پیشینه ادبیات و مصاحبه، مدل مفهومی پژوهش شامل عوامل بنیادی_ساختاری، زمینه ای_موقعیتی، میانجی _واسطه ای و پیامدهای خط مشی گذاری خوب شناسایی شد. در مرحله دوم پژوهش، به منظور آزمون مدل روابط بین متغیرها مورد آزمون قرار گرفت و نتایج پژوهش نشان داد که اثر متغیرهای بنیادی_ساختاری خط مشی بر متغیرهای میانجی_واسطه ای خط مشی (277/0)، اثر متغیرهای زمینه ای_موقعیتی خط مشی بر متغیرهای میانجی_واسطه ای خط مشی (670/0) و اثر متغیرهای میانجی_واسطه ای خط مشی بر پیامدهای خط مشی گذاری خوب (686/0) می باشد و می توان گفت که متغیرهای بنیادین_ساختاری خط مشی و متغیرهای زمینه ای_موقعیتی خط مشی بر پیامدهای خط مشی گذاری خوب از طریق متغیرهای میانجی _واسطه ای خط مشی تاثیر مثبت و معناداری دارند.
برندسازی کارکنان دانشی؛ تعیین مؤلفه های برند شخصی اعضای هیأت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
167 - 198
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش تعداد دانشجویان و افزایش رقابت بین دانشگاه ها و تغییر رویکرد جذب دانشجو به روش استادمحور، نقش اساتید شناخته شده و معتبر در موفقیت دانشگاه ها و جذب دانشجویان مستعد رو به افزایش است. پژوهش حاضر در پی شناسایی مؤلفه های مؤثر بر برند شخصی اعضای هیأت علمی است. روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است. در گام اول با استفاده از روش کیفی تحلیل مضامین، مؤلفه های برند شخصی اعضای هیأت علمی از طریق مصاحبه با خبرگان شناسایی و شبکه مضامین آن ترسیم شد. در گام دوم پژوهش، با توزیع پرسشنامه محقق ساخته بین 54 عضو هیأت علمی، تأثیر مولفه های شناسایی شده بر برند شخصی اعضای هیأت علمی رتبه بندی شدند. پایایی ابزار مصاحبه از طریق آموزش مصاحبه گر و تدوین راهنما مصاحبه تحقق یافت. پایایی ابزار پرسشنامه نیز با آزمون کرونباخ تأیید شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استفاده از شبکه های اجتماعی علمی، انگیزه درونی، روابط بین فردی، تألیفات، هوش و استعداد، جایگاه علمی، فن بیان، دانش فردی و روش تدریس بر برند شخصی اعضا هیأت علمی دانشگاه ها تأثیرگذار است. براساس این یافته ها، پیشنهاد می شود که اعضای هیأت علمی ضمن ارتقای دانش فردی و تألیف کتاب ها و مقالات معتبر، از طریق توسعه روابط بین فردی به طور فعال در شبکه های علمی برخط و مجامع علمی و صنعتی مشارکت فعال داشته باشند. همچنین، با توسعه مهارات فن بیان و استفاده از راهبردهای مؤثر در تدریس، برند شخصی خود را ارتقا دهند.
اجرای مدلسازی ساختاری تفسیری برای تعیین نقش مناطق آزاد تجاری در توسعه اقتصادی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
155 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، اجرای مدلسازی ساختاری تفسیری برای تعیین نقش مناطق آزاد در توسعه اقتصادی کشور است. ضرورت و اهمیت انجام تحقیق در این است که با توجه به نقش مناطق آزاد در توسعه اقتصادی اکثرِ کشورها، کشور ما هم زمان با تأسیس نخستین منطقه آزاد در سال 1369 تا امروز، اقدامات قابل توجهی انجام داده است، لیکن متأسفانه این مناطق بنا به دلایل مختلف، از جمله ساختار اداره دولتی، عدم وجود الزامات و شرایط لازم برای فعالیت های تجاری- صنعتی، جایابی نامناسب، عدم اجرای درست قوانین مرتبط، فقدان ضمانت های لازم برای سرمایه گذاری خارجی و از همه مهم تر، موانع حقوقی مربوط به ساختار اداره، تشریفات زائد سرمایه گذاری و بوروکراسی شدید، هنوز مناطق آزاد کشور ما به جایگاه واقعی خود نرسیده اند و نتوانسته اند که نقش قابل توجهی را در توسعه اقتصادی کشور داشته باشند و این پژوهش به دنبال شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء نقش مناطق آزاد در توسعه ی اقتصادی کشور و ارائه مدل در این رابطه می باشد.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نظر روش، یک پژوهش کیفی-کمی بوده که در بخش کیفی، با مدلسازی ساختاری تفسیری انجام شده است؛ جامعه آماری مورد نظر را خبرگان آشنا به موضوع پژوهش، شامل اساتید دانشگاه (صاحب نظران حوزه اقتصادی) که از خبرگان علمی به شمار می روند و مسئولان حوزه مناطق آزاد و حوزه اقتصادی (در وزارت امور اقتصادی و دارایی، دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد تجاری و صنعتی و فراکسیون مناطق آزاد مجلس شورای اسلامی) و همچنین، صاحب نظران حقوقی در مناطق آزاد تشکیل داده اند و داده ها از طریق مصاحبه علمی با 15 نفر از این خبرگان گردآوری و نمونه گیری نیز به صورت نظری انجام شده است. در گام دوم، به منظور اعتبارسنجی مدل حاصل از گام اول، پرسشنامه ای طراحی و در جامعه آماری مورد نظر توزیع شد و پس از گردآوری داده ها، اعتبار مدل با استفاده از تحلیل های آماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته های پژوهش: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که وضعیت همه شاخص ها به جز شاخص اصلاحات و ارتباطات و شاخص کاهش ریسک ها، در مدل مطلوب می باشد؛ بر اساس نمودار قدرت نفوذ- وابستگی، متغیر «اجرای خط مشی ها و دانش محوری» قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه متغیرهای مستقل قرار گرفته است. متغیرهای «توسعه مزیت های ویژه مناطق آزاد» قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارند؛ بنابراین، متغیرهای پیوندی هستند. دو متغیر «تسهیل روند امور» نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار هستند؛ بنابراین، متغیرهای وابسته محسوب می شوند. متغیر «کارکردها و قابلیت های اقتصادی» نیز در ربع اول یعنی ناحیه خودمختار قرار گرفته است.محدودیت ها و پیامدها: امکان وارد شدن متغیرهای مداخله گر مهم دیگر به تحقیق، به علت پیچیدگی های زیاد آن ها، وجود نداشته است؛ همچنین، اطلاعات از منبعی واحد به دست آمده اند و تعمیم آن ها به مناطق دیگر جای احتیاط دارد. پیامدهای عملی: اجرای مدل ساختاری تفسیری برای تعیین نقش مناطق آزاد در توسعه اقتصادی کشور موجب درک بهتر فضای تصمیم گیری به وسیله مدیران می شود.ابتکار یا ارزش مقاله: با وجود اهمیت فراوان مناطق آزاد در توسعه اقتصادی کشور، تاکنون پژوهشی در زمینه اجرای مدلسازی ساختاری تفسیری نقش مناطق آزاد در توسعه اقتصادی کشور انجام نشده است. پژوهش حاضر، نخستین گام در این زمینه است.نوع مقاله: مقاله پژوهشی