فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
جایگاه دولت در اقتصاد از دیدگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
چکیده
یکى از مباحث مهم در هر نظام اجتماعى، تبیین نقش و جایگاه دولت در عرصه فعّالیّتهاى اقتصادى است. متفکّران مسلمان از دیرزمان، به ویژه در دهههاى اخیر، ابعاد گوناگون این موضوع را بررسى کردهاند. این مقاله که با استفاده از متون دینى (قرآن و احادیث) و اندیشه دانشمندان مسلمان تهیه شده، نخست مبانى نظرى دخالت دولت را بررسى کرده، نشان مىدهد که اجراى آموزههاى اسلام بدون حضور دولت هدفگرا و ارزشگرا ممکن نیست؛ سپس به بررسى اهداف دولت در اقتصاد اسلامى پرداخته، هدفهاى توسعه رفاه، توسعه معنویات، برپایى عدالت و قدرت اقتصادى جامعه اسلامى را غایات دولت مىشمارد. پس از آن، وظایف دولت در تحقّق این اهداف را تبیین مىکند که مهمترین آنها، برنامهریزى براى اشتغال، تأمین اجتماعى، توازن اقتصادى، تثبیت ارزش واقعى پول و تصدّى فعّالیّتهاى خاص اقتصادى است و در بخش پایانى، منابع مالى و اختیارات قانونى دولت در عرصه اقتصاد را توضیح مىدهد.
انواع استقراء و زمینه های عقلی و شرعی آن
حوزههای تخصصی:
حکمت الهی؛ چیستی و ادله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن گاه که حکمت الهی صفت ذات باشد، به این معنا خواهد بود که در ذات، جهل، راه ندارد، و هنگامی که صفت فعل باشد، یا منظور از آن اِحکام و اتقان افعال الهی است (اعم از افعال تکوینی یا اوامر و نواهی تشریعی)، و یا منظور هدفمند بودن فعل الهی است؛ چراکه انجام کار لهو و عبث، قبیح و به دور از شأن واجب تعالی و حکمت اوست. ازاین رو نظر اشاعره مبنی بر معلل به اغراض نبودن افعال الهی مردود و توجیهات و تأویلات آنان از آیات مربوط نیز، ناپذیرفتنی است؛ زیرا لازمة چنین نظریه ای انجام فعل قبیح از سوی خداست که محال خواهد بود؛ درحالی که ذات باری، صرف الوجود، واجب الوجود من جمیع الجهات، مستجمع صفات کمالیه و برخوردار از غنا و علم مطلق است و لازمه چنین وجودی، حکمت نیز هست. این مقاله در صدد است تا ضمن تبیین معنای اقسام حکمت الهی، برداشت های نابجای اشاعره را از برخی آیات قرآنی، نقد و بررسی کند.
مفهوم نظام و کاربرد آن در فقه و اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که همواره در ابواب مختلف فقه، اصول و سایر متون اسلامی، موردتوجه و تاکید دانشمندان اسلامی قرار گرفته،مسئله «حفظ نظام» است. این اهتمام ناشی از اهمیت اجتماع و سامان داشتن زندگی اجتماعی مردم و پرهیز از هرج و مرج و اختلال امور در اسلام است. این مسئله به اندازه ای پرکاربرد است که می توان آن را به عنوان یک قاعده فقهی مهم و فراگیر، طرح کرد و مورد بررسی قرارداد؛ هرچند در آثار فقهی پیشینیان، از چنین قاعده ای نام برده نشده است. اما اینکه اصطلاح «نظام» به چه معنی و مفهومی به کار رفته و دارای چه مراتبی است و میان هر یک از این مراتب چه رابطه ای برقرار است و هر یک چه احکامی دارد، موضوع تحقیق حاضر را تشکیل می دهد که به نوبه خود نوآوری نیز محسوب می شود.روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی و کتابخانه ای است؛ بدین صورت که ابتدا با توجه به کاربردهای لغوی و اصطلاحی نظام، انواع آن را برشمرده، آنگاه موارد کاربرد این مسئله در لسان فقها را به بررسی می گذاریم.
گنج بیرنج
منبع:
بشارت ۱۳۸۵ شماره ۵۴
مرجعیت و رهبری
منبع:
حضور ۱۳۷۳ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
دعا از سه منظر
بررسی روایات نحوست روز دوشنبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو درباره سعد و نحس ایام در بستر تاریخ بشر، پیشینه ای کهن دارد. یکی از روزهای هفته که در برخی فرهنگ ها به عنوان روزی نحس به شمار می رود، روز دوشنبه است. طبق این باور انجام برخی از کارها در این روز پیامدی ناگوار خواهد داشت. در فرهنگ مسلمانان نیز کمابیش چنین باوری مطرح است و ریشه آن را می توان در استناد به روایاتی دانست که به ظاهر بر شومی روز دوشنبه دلالت دارند و از انجام کارهایی در این روز بازداشته یا عباداتی را برای رهایی از شومی آن توصیه نموده اند. این مقاله با بررسی سندی و محتوایی روایات این موضوع کوشیده است صحت این مدعا را بررسی نموده و در حد امکان به تحقیق علل و اسباب صدور این روایات بپردازد. سرانجام این تحقیق عدم ثبوت نحوست روز دوشنبه است.
تأملی در یک برهان (بررسی برهان علامه طباطبایی رحمة الله بر واجب بودن اصل واقعیت)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر وجود خداوند متعال برهانی بدین شرح اقامه کردهاند: الف) انکار اصل واقعیت، مستلزم اثبات آن است؛ ب) هرچه انکارش مستلزم اثبات آن باشد، وجودش ضروری است؛ نتیجه: اصل واقعیت، ضروری الوجود (واجبالوجود) است.
درباره مقدمه اول نیز میتوان گفت: اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند، آن گاه بدین حقیقت میرسد که واقعیت واقعاً معدوم است. پذیرش این سخن که واقعیت واقعاً، معدوم است، پذیرفتن نوعی واقعیت است. پس اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند، گونهای از واقعیت را پذیرفته است.
باید توجه شود که واژه «واقعاً» در این استدلال اعم از وجود و عدم است و با این واژه، هیچ واقعیتی
اثبات نمیشود.
آیه تکان دهنده
منبع:
بشارت ۱۳۸۶ شماره ۶۰
حوزههای تخصصی:
چیستی قاعده فرعیت(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
بنابر قاعدة فرعیت، ثبوت محمول برای «موضوع» فرع ثبوت مثبت له (موضوع) است، نه فرع ثبوت محمول ثابت (محمول). بر این قاعده، در مواردی از جمله در حمل ذاتیات بر ذات و حمل وجود بر ماهیت اشکال میشود. این اشکال، پاسخهای گوناگونی دارد. یکی از پاسخها این است که قاعده در هلیات بسیطه جاری نمیشود؛ زیرا مفاد آن همچون ثبوت محمول برای موضوع (ثبوت شی لشئ) نیست. پاسخ دقیقتر از صدرالمتألهین است که بنابر اصالت وجود، ماهیت عارض بر وجود و فرع بر آن است و در واقع، قضیه از باب عکس الحمل است.
مفاد دیگر قاعده این است که ثبوت محمول برای موضوع، فرع ثبوت محمول نیست. چه بسا محمول عدمی بوده و برای موضوع، ثابت باشد. از نظر صدرالمتألهینـ پیرو شیخ الرئیسـ تا محمول وجود نداشته باشد، صفت برای موضوع قرار نمیگیرد. بنابراین، محمول عرضی گونهای موجود است.
وحدت آرمانی و عالمانه : پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه و دیدگاه های مرتبط با آن
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۷ شماره ۲۴۵
حوزههای تخصصی:
بررسی تفسیری «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای گناهان سه نوع مجازات برشمرده اند: مجازات قراردادی، مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد و مجازاتی که تجسم خود جرم است و چیزی جدای از آن نیست. تفسیر آیه 41 روم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْر ِ بِما کَسَبَتْ أ َیْدِی النَّاس ِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجعُون» بیانگر آثار تکوینی و دنیوی گناهان است. واژه فساد یکی از واژه های معادل گناه است. افزون بر اینکه گناه خود، فساد به معنای خروج از اعتدال است، نتیجه آن تباهی خشکی و دریا است و موجی که رفتار نامناسب انسان در هستی ایجاد می کند تا ابد در جریان است و بدی اعمال انسان، در آخرت که محل بروز و ظهور حقایق است، آشکارتر می گردد. مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد در دنیا آثار وضعی گناه و مکافات دنیوی آن است و در آخرت باطن خود عمل است که ظاهر می گردد.