فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۶۲۱ تا ۱۱٬۶۴۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
117 - 140
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار اهمیت شناخت رسول خدا(ص) و ویژگی های آن حضرت در قرآن بیان می شود و در ادامه ضمن دقت در آیات قرآن، به خطای برخی مفسران در معرفت شخصیت والای پیامبر خاتم(ص) اشاره می شود. در پایان به این نتیجه می رسد که اگر آیاتی از قرآن درباره آن حضرت از آیات متشابهات است، لازم است با محکمات قرآن بررسی شده، معنای واقعی از آن استنباط گردد و به ظاهر آیه اکتفا نشود.
الیوتوبیا والدیستوبیا وتخطی الحدود الزمنیه والمرجعیه فی الروایه العربیه الحدیثه: روایتا یوتوبیا لأحمد خالد توفیق وعطارد لمحمد ربیع أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن النقد الجامعی أو الأکادیمی هو فی سباق مستمر مع النتاج الأدبی، إذ یسعى دائما إلى تصنیفه وتأطیره وتحدیده. ولکن التبدل السریع الذی یحدث فی المجتمع على مختلف المستویات یجعل الأطر والحدود باطله ولو جزئیا. وإذا نظرنا إلى الروایه کنوع أدبی، وبالرغم من أن الحریه والانفلات هما من طبیعتها أصلا (Robert,1972 :24)، نرى بعضا منها یتخطى فی القرن الحادی والعشرین کل المقاییس التقلیدیه. فقد اتخذت مثلا وسائل التواصل الحدیثه من إنترنیت وفایسبوک وسواهما دورا مهما فی میدان الإبداع الأدبی، وبتنا نقرأ مثلا روایه کروایه عشیقه آدم للکاتب التونسی منصف الوهایبی والتی یصفها المؤلف "بالراویه الفایسبوکیه" حیث لا سرد فیها وإنما هی حوار على الفایسبوک بین رجل وامرأه، "حوار الأصابع"، کما ینعتها أیضا المؤلف. وهناک غیرها من الروایات )جرجور،2016) فتطرح جدیا إذاً مسأله الحدود بین الأنواع الأدبیه بشکل یتجاوز نظریه "عبر النوعیه" لأدوار الخراط (الخراط،1994). وفی هذا الخضم من اضطراب المقاییس، یشهد الحقل الأدبی العربی، وفی مجال الکتابه الروائیه أیضا، مبادرات تجدیدیه أخرى، جاءت کرده فعل مباشره أو غیر مباشره على الأحداث التی یعیشها العالم العربی فی هذا العقد الأخیر، أی قبیل ما یسمى "بالربیع العربی" وبالفتره التی تلیه. ومن هذه المبادرات ما یتجاوز البنیه التقلیدیه للروایه ویحطم الترتیب الزمنی والتسلسل التاریخی ویلغی الحدود بین الواقع والفانتازیا فیدخل "الخیال العلمی" کعامل مباشر فی بناء السرد وتطور الاحداث. فهی، وإن غاصت فی الماضی أحیانا، مستلهمه التراث، فإنها فی الوقت نفسه تستشرف المستقبل. وفی هذا السیاق تقع الکتابه الحدیثه التی تنتمی إلى تیار الیوتوبیا والدیستوبیا Utopie et Dystopie. ومن الروایات العدیده التی سارت فی هذا التیار سنتناول فی بحثنا روایتین: "یوتوبیا" لأحمد خالد توفیق الصادره سنه 2008، و"عُطارد"لمحمد ربیع الصادره سنه 2015. ترمی هذه المقاله إلى تحلیل التقنیه الروائیه التی تتخطى تراتبیه الزمن فی السرد من جهه، وتخلق عوالم تزول فیها الحدود بین الواقع والفانتازیا من جهه ثانیهعلی المنهج الوصفی التحلیلی کما أنها تحاول أخیرا الربط بین هذا النوع من الکتابه والوضع السیاسی الاجتماعی المضطرب الذی یعیشه المجتمع العربی.
الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
103 - 122
حوزههای تخصصی:
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل می شوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی می دهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک سلبی نمی توانیم داشته باشیم. اما نداشتن هیچ گونه درک ایجابی از خداوند، ممکن است به تعطیل منجر شود. هدف از این نوشتار، بیان راهکارهای قاضی سعید برای حل این مشکل و ارزیابی این نکته است که آیا این راهکارها منطقاً توان حل مسئله تعطیل در اندیشه او را دارند؟ قاضی سعید برای حل این مشکل، چهار راه حل ارائه داده است: 1. جانشینی معرفت سلبی به جای معرفت ایجابی؛ 2. مطرح کردن خداوند به عنوان بخشنده صفات نه متصف به آنها؛ 3. خداوند ثبوت دارد نه وجود و نه عدم، و ما این ثبوت را درک می کنیم، اما این درک نیز فقط ثبوت دارد و مخلوق قوای ادراکی ما نیست؛ 4. جانشینی درک ایجابی از اسماء و صفات به جای درک ایجابی از ذات خداوند. ارزیابی عقلی این راه حل ها نشان می دهد که هیچ یک توان حل معضل تعطیل در اندیشه توحیدی قاضی سعید قمی را ندارند.
بررسی مقایسه ای زندگی پس از مرگ از نگاه سیدمرتضی و جان هیک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
جسم انگاران مسلمان و مسیحی سعی در تبیین جسم انگارانه از آموزه معاد دارند. در نگاه نخست، پنداشته می شود که یگانه انگاری انسان و جسم انگاری معاد، مسیری مشابه و نزدیکی را در اسلام و مسیحیت طی کرده است. این نوشتار سعی در تبیین مشابهت <em> </em>ها و تفاوت های جسم انگاری در اسلام و مسیحیت دارد. ازاین رو با روش مطالعه کتابخانه ای آثار سیدمرتضی و جان هیک به عنوان دو الهی دان تأثیرگذار در اسلام و مسیحیت، این مسئله را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه آن که، هرچند هر دو با تکیه بر منبع معرفتی عقل به اثبات امکان معاد پرداخته اند؛ اما تفاوت در زمینه های گرایش به جسم انگاری سبب شد سیدمرتضی از جسم انگاری معاد به یگانه انگاری انسان برسد و جان هیک از یگانه انگاری انسان به جسم انگاری معاد کشیده شود. برهان هیک در اثبات امکان معاد، به خاطر دربرگرفتن همه افراد بشر بر برهان سیدمرتضی برتری دارد. هر دو اندیشمند در تبیین حقیقت انسان و معیار این همانی با وجود بُعد زمانی، نزدیک به هم قدم برداشته ، ولی در تبیین معاد جسمانی متفاوت عمل می کنند. سیدمرتضی در سازگاری دیدگاهش با آموزه های دینی می کوشد؛ در مقابل هیک آموزه های مسیحی مخالف دیدگاهش را مردود می خواند.
مبانی نظری تحقق محیط زیست پایدار بر پایه قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
67 - 88
حوزههای تخصصی:
توجه به محیط زیست و حفظ آن برای نسل های آینده و کاهش معضلات زیست محیطی، یکی از مسائل مهمی است که همواره مورد عنایت اقشار مختلف جامعه، از حاکمان، سیاست گذاران، نخبگان و حتی عموم مردم بوده است. کوشش های عملی و علمی بسیاری در این حوزه صورت گرفته تا از جنبه های مختلف، پاسخ معضلات داده شود؛ ولی با نگاهی کلان به مشکلات موجود، معلوم می شود موانع زیادی برای حل آن ها وجود دارد که بسیاری از این موانع زمینه ساز معضلات بعدی خواهد شد. بنابراین بهره مندی از اصول جامع نگر و خطاناپذیر برای تحقق محیط زیست پایدار ضروری به نظر می رسد. این اصول در قرآن و تعالیم وحیانی تا حدود زیادی قابل دسترسی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای نوشته شده است و از نوع توصیفی تحلیلی است. این پژوهش با توجه به شواهد موجود در قرآن و سیره اهل بیت(ع)، نگرش انسان قرآنی به طبیعت را بیان کرده است. بر اساس یافته های این پژوهش، در قرآن به مبانی نظری ای اشاره شده است که به تحقق محیط زیست پایدار کمک می کند. این مبانی شش گانه مستخرج از قرآن عبارتند از: درک و شعور طبیعت، خلیفه اللهی انسان، ایمان و تقوای انسان ها، اتقان صنع، بهره برداری بهینه از محیط زیست و حفاظت از محیط زیست به عنوان رسالت بشر که با توجه به آن ها می توان الگوی حفظ محیط زیست پایدار را اجرایی کرد.
ماهیت توریه و بازخوانی نقش آن در جواز و عدم جواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1319 - 1346
حوزههای تخصصی:
دروغ یکی ازآسیب های جدی در جامعه است و در متون دینی و اخلاقی، پرهیز از آن به انحای مختلف هماره توصیه شده است. توریه عنوان یک راهکار، به منظور عدم استفاده از دروغ در کتاب های گوناگون فقهی و اخلاقی مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد گسترۀ استفاده از توریه را با توجه به رعایت اصول فقهی و اخلاقی مشخص سازد. به این منظور ابتدا ملاک صدق و کذب خبربررسی و سپس نسبت دروغ و توریهتبیین شده است تا علت جواز و عدم جواز حکم فقهادر استفاده از توریه و حدود آن مشخص شود. داده ها در این پژوهش از کتاب های معتبر فقهی، منطقی و اخلاقی اخذ شده است و نتایج نشان می دهد که گسترۀ استفاده از توریه بسیار بیشتر از ضرورت در دروغگویی است و می تواند راهکاری مناسب برای دروغ نگفتن باشد.
تکالیف شرعی در مواجه با کرونا براساس قواعد فقهی
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کوید 19 سبب پیدایش برخی مباحث مانند تعیین وظیفه مکلفین شده است. نوشتار حاضر با هدف بررسی وظایف مکلفین در مواجهه با این بیماری از منظر قواعد فقهی نوشته شده و درصدد تعیین وظایف مکلفین به طور اجمالی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با فیش برداری و پردازش اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نوشتار حاضر فقط به برخی از قواعد عامه و خاصه اشاره می کند. در بحث قاعده لاضرر، بعد از بیان معنای قاعده و احتمالات متصور، قول اعم را برگزیده و به 5 قاعده خاصه اشاره دارد. از ابداعات مقاله حاضر، احصاء تکالیف براساس باب بندی رایج در ابواب فقه در ابعاد فردی، اجتماعی و حکومتی است. نویسنده معتقد است که نوشتار حاضر فتح البابی برای هموارتر شدن مسیر تحقیق برای پژوهشگران است.
کرونا تهدیدکننده سعادت های دروغین بشر با تکیه بر تسلایابی بوئثیوس از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با شبیه سازی وضعیت بوئثیوس حاصل از سقوط سیاسی و لوازم آن مانند از دست دادن قدرت، ثروت و افتخار و ... با وضعیتی که بیماری کرونا و پیامدهای ناشی از آن برای بشر داشته، به تمایز سعادت های دروغین خودساخته بشر با سعادت حقیقی او پرداخته شده است تا دریافته شود آیا تسلایابی بوئثیوس از فلسفه در برخورد با سعادت های دروغین در موارد مشابه با سقوط سیاسی و لوازم آن، مانند بیماری همه گیر کرونا نیز صادق است. بدین منظور، تعریف بوئثیوس از انسان، سعادت های دروغین، سعادت راستین و فرآیند بازگشت به خود که به نیل انسان به خیر حقیقی منجر می شود، به روش تحلیلی توصیفی واکاوی می شوند. بوئثیوس در تعریف انسان به دوگانه انگاری قائل است و بدن انسان را فانی و نفس او را فناناپذیر می داند. ازنظر او، لازمه سعادت راستین، پایداری است، حال آنکه ویژگی ماده ناپایداری است؛ بنابراین، آن سعادت های مربوط به جزء مادی انسان، در عین حال که برای زندگی خاکی بشر ضروری اند، پایدار نیستند. گاهی بر اثر سقوط سیاسی یک فرد و گاه با عوامل دیگری که لازمه دنیای ناپایدار است، از بین می رود. ازنظر بوئثیوس، چون خیر حقیقی پایدار است، پس به جزء غیر مادی انسان، یعنی نفس مربوط است. خداوند در طبیعت انسان نیل به این خیر را قرار داده که همان خدا است و فلسفه کمک می کند تا انسان با شناخت خود، ازطریق فرآیند بازگشت به خود به آن رهنمون شود.
فاعلیت الهی از دیدگاه گریفین و نقد ان بر پایه فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاعلیت الهی از منظر گریفین عبارت است از قدرت الهی که تأثیرات علّی در جهان را اِعمال می کند و نحوه فعالیت خدا در جهان و تأثیرگذاری خدا بر موجودات را نشان می دهد و به بیان دیگر چگونگی اعمال قدرت الهی در جهان است. گریفین فاعلیت را بر مبنای قدرت تبیین می کند و قدرت را به ترغیب و تشویق و شورانگیزی تحویل می برد. براین اساس ارتباطی دوطرفه میان خدا و موجودات برقرار است و خدا درحالی که تأثیر می گذارد، تنها خالق نیست و تعین نمی بخشد، بلکه خود موجودات بالفعل در به فعلیت رسیدن امکان های خود، فاعل هستند و خدا، تنها، برانگیزنده است نه اجبارگر.گریفین برای توجیه مسائلی چون ارتباط خدا با موجودات، قدرت و اختیار انسان ها، وجود تغییرات در جهان و مسأله شر چنین تبیین جدیدی از فاعلیت و قدرت الهی ارائه می دهد. دو پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: چگونه می توان از منظر فلسفه صدرایی فاعلیت الهی به روایت گریفین را ارزیابی کرد؟؛ 2. چگونه می توان بحسب تحلیل سیستمی، فاعلیت الهی به روایت گریفین را مورد ارزیابی قرار داد؟ دستاوردهای این پژوهش نیز به این قرار است: در ارزیابی درون سیستمی بیان کردیم که گریفین در تبیین خود از فاعلیت الهی، این فاعلیت را محدود کرده، قدرت الهی را به ترغیب و برانگیزش فروکاست داده است. همچنین، از منظر صدرایی نیز آنچه گریفین ارائه می کند، با خدایی که تنها فاعل حقیقی براساس وحدت شخصی ملاصدرا است، قابل مقایسه نیست، بلکه می توان آن را با نفس رحمانی ملاصدرا مقایسه کرد. به بیان دیگر کارکرد های فاعلیت الهی گریفین با نفس رحمانی ملاصدرا تأمین می شود.
رابطه علم و دین در دیدگاه دوم پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلوین پلانتینگا درباره رابطه علم و دین، از اوایل قرن بیست ویکم دیدگاهی متفاوت نسبت به دیدگاه قبلی خود ارائه کرده است. خلاصه دیدگاه دوم او چهار ادعای ذیل است: 1. همه تعارضات معروف میان علم و دین یا غیرواقعی هستند یا سطحی. 2. توافق عمیقی میان علم و دین وجود دارد. 3. همه توافقات معروف میان علم و طبیعت گرایی سطحی است. 4. تعارض عمیقی میان علم و طبیعت گرایی وجود دارد. درخصوص تکامل و فیزیک کلاسیک ادعای تعارض می شود، ولی تعارض آنها با دین واقعی نیست. در روان شناسی تکاملی و نقد کتاب مقدس، علم و دین تعارض دارند، ولی این تعارض سطحی است و علم به علت آنکه شواهد مبنا و متفاوت از دین دارد، نمی تواند ناقض آن باشد. نظریه «تنظیم دقیق» و «طراحی هوشمند» بخش هایی از علم هستند که می توانند برای باور دینی زمینه سازی کنند. همچنین پذیرش هماهنگ تکامل و طبیعت گرایی موجب بی اعتباری معرفت به آنها می شود و از این رو علم و طبیعت گرایی تعارض عمیقی دارند.
ضرورت تمسّک به مجموعه قرآن کریم و عترت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رجوع به قرآن کریم و لزوم تمسّک به آن همواره مورد توجه عموم مسلمانان بوده است. لزوم تمسک به اهل البیت: نیز برای راه یابی به علوم قرآن، به ویژه در فقه و استخراج تخصّصی احکام و مبانی و اصول اعتقادات، مورد توجه برخی از مسلمانان آگاه می باشد. لیکن التزام به این مهم از دیرباز فراز و نشیب های بسیار زیاد داشته است. حکام بنی العبّاس با منزوی نمودن حجج الهی: و دور ساختن مردم از آنها این وظیفه را از یاد برده اند که آثار مخرّب آن تا مدتی طولانی ادامه داشته است؛ از جمله تحریف واقعیت و معنای مراجعه به این دو یادگار گرانبهای پیامبر در دریافت حقایق مبنائی مبدأ و معاد و دگرگونی هایی در مباحث دیگر مانند مبحث الفاظ و حقیقت اختیار و موضوع عالم تشریع. در این مقاله به تعدادی از این مغایرتهای پیامدهای علوم بشری با حقایق کتاب و سنت در جای خود اشاره می شود. کشف این مغایرتها عملاً تنها از طریق رجوع خالص و مبرّا از تأویلات علوم بشری به مجموعه قرآن و حجج الهی: تحت عنوان «حجیت جمعیه قرآن کریم و عترت» فراهم گشته است. این نوشتار به بازخوانی و یادآوری نکاتی چند در این موضوع از دیدگاه محدثان و فقهاء عظام رضوان الله علیهم می پردازد که مورد اتفاق تمام عقلاء اندیشمند در مباحث قرآنی می باشد.
ماهیت، مؤلفه ها و امکان تجرّی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «تجرّی» عنوان رفتاری خاص است که در علم اصول فقه از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است لکن این موضوع به حوزه اخلاق نیز قابل تسرّی است به این صورت که هرگاه شخصی، عملی را مبتنی بر باوری کاذب و با نیت و قصد مخالفت با امر اخلاقی ِتوهم شده، انجام دهد، متجرّی اخلاقی است. مفهوم «تجرّی اخلاقی»، دارای سه مولفه «باور کاذب به عنوان خطائی معرفتی»، «نیت و قصد بد» و «عمل خارجی» است که عنوان تجرّی، از مجموعه آنها انتزاع شده و موضوع مسئله تجرّی قرار می گیرد. این مقاله در بررسی این مسئله، بعد از تسرّی مفهوم تجرّی به حوزه اخلاق و تبیین امکان طرح مسئله تجرّی از دیدگاه های مختلف، به بیان اقسام قبح فاعلی پرداخته و در نهایت استدلال می کند که عمل تجرّی به جهت آنکه مصداق «اقدام بر عمل غیراخلاقی» است قبیح و فاعل متجرّی مستحق مذمت است.
بررسی دیدگاه قرآن و روانشناسی نسبت به موفقیت بر اساس نظریه ی زمینه ای
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به وجوه تشابه و تمایز دیدگاه قرآن و روانشناسی به «موفقیت» و شرایط، تعامل ها و پیامدهای آن، رویکرد کیفی و روش نظریه ی زمینه ای به کار گرفته شد. با اعمال سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی درباره داده های قرآن و روانشناسی، الگوهای پارادایمی تدوین و با توجه به آن ها تعریف موفقیت ارائه شد. در الگوی قرآن «فلاح» به عنوان مقوله اصلی و «فطرت خداجو»، «لطف الهی»، «باور به آخرت» به عنوان شرایط علّی؛ «آزادی» و «ورود به صراط مستقیم» به عنوان شرایط زمینه ای؛ «روابط مثبت» و «قدرت درونی» به عنوان مقوله های واسطه ای و «خودسازی»، «عبودیت»، «دینداری»، «ولایتمداری» و «سرعت و سبقت» به عنوان راهبرد مطرح شدند. در الگوی روانشناسی «شکوفایی» به عنوان مقوله اصلی انتخاب و «خودشناسی» و «غایت گرایی» به عنوان شرایط علّی؛ «آزادی»، «محیط مناسب» و «انگیزش» به عنوان شرایط زمینه ای؛ «هیجان ها و عواطف مثبت»، «روابط مثبت» و «ویژگی های شخصیتی» به عنوان مقوله های واسطه ای و «خودکفایی و خودمدیریتی»، «کار و تلاش»، «تفکر و سبک تبیین مناسب» و «تأخیر کامروایی لذت جویی» به عنوان راهبرد مطرح شدند. یافته ها نشان داد هر دو دیدگاه موفقیت را رشد و تحقق انسان می دانند که در دیدگاه قرآن باعث فلاح و ورود به حیات طیبه شده و منتهی به قرب و فوز الهی می گردد اما در دیدگاه روانشناسی به منظور نیل به شکوفایی، تعالی و بهزیستی صورت می پذیرد. قرآن، الگوی پارادایمی موفقیت را حول محور «خداوند» ترسیم می کند درحالیکه در الگوی روانشناسی، «انسان» محور اصلی است.
اصل سنخیت در حکمت مشاء و تأثیر آن بر رابطه هستی شناختی نفس و قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشائیون به وجودداشتن رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس انسانی و قوای آن معتقدند و قوا را دارای حیثیتی تعلّقی و انفکاک ناپذیر از نفس می دانند مطابق با مباحث کلان، علیت فاعلی، مقتضی سنخیت میان علت و معلول است که تنها درضمن نوعی خاص از سنخیت وجودی تحقق می یابد؛ زیرا سنخیت، مستلزم برتری فاعل های ایجادی بر معالیل آن ها و بیانگر تشکیک وجودی میانشان است؛ پس رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس و قوا از این امر مستثنا نیست و نوع رابطه هستی شناختی میان آن ها براساس اصلی ترین قواعد حکمت مشاء، یعنی اصل سنخیت، قابل شناسایی است. در این شناخت هرنوع کثرت و تباین عزلی محض میان نفس و قوا، یعنی تباین ماهوی و وجودی، مستلزم انکار قطعی رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان آن هاست و ارتباط تکوینی و حیثیت تعلّقی انفکاک ناپذیر قوا از نفس را نقض می کند؛ پس انتساب علیت به نفس درضمن الفاظی مانند اصل، مبدأ و منبع به معنای هستی بخشی وجود عینی نفس نسبت به قوا و انتساب معلولیت به قوای نفس درضمن الفاظی همچون معالیل، فروع و توابع به معنای تحصّل یافتن وجود عینی قوا ازجانب نفس انسانی است و ممکن نیست قوایی که شعبه ها، فروع و لوازم علت فاعلی خود هستند، با واقعیت عینی آن بی نونت وجودی به تمام ذات داشته باشند؛ بنابراین، نفس در یک امر مشترک، مساوی با قوا یا فروتر از آن ها نیست؛ بلکه برتری وجودی نفس انسانی بر قوای آن ضرورت دارد؛ به گونه ای که نفس، اصل باشد و قوا فروع و توابع آن باشند. درواقع، این الفاظ بر نوعی وحدت حقیقت و کثرت واقعیت نفس و قوا دلالت دارند که این حکما در آموزه های هستی شناختی نفس و قوا از آن سخن گفته اند و صدرا از این آموزه ها برای تأیید نظریه اتحاد نفس و قوا در حکمت متعالیه بهره برده است.
بررسی چهل حق از حقوق بشر از نگاه امام خامنه ای (مدظله العالی)
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶
71-106
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین نگاه امام خامنه ای به مقوله حقوق بشر می باشد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن تبیین نگاه کلی امام خامنه ای به عنوان ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی به مقوله حقوق بشر، با بررسی موردی نگاه ایشان به چهل حق از حقوق بشر، با استفاده از بیانات و سخنرانی های ایشان، نگاه ایشان به حقوق بشر به ویژه نگاه تاییدی بر چهل حق از حقوق بشر استخراج گردیده است. تفاوت این پژوهش با سایر پژوهش ها، استفاده از بررسی موردی نگاه ایشان به چهل حق از حقوق بشر بوده است. نتیجه این مقاله، خصوصا با توجه به نگاه های افراطی مبنی بر عدم قابلیت تجمیع میان نگاه مذهبی با حقوق بشر و سکولار دانستن کامل مفهوم حقوق بشر، بسیار مفید و راهگشا است و می تواند موجب معرفی بیشتر نگاه اسلامی به حقوق بشر در مجامع بین المللی گردد و همچنین به کاهش شکاف موجود نظری و عملی در داخل کشور در زمینه مذهب و حقوق بشر منجر گردد.
قواعد تفسیر لغوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
241 - 260
حوزههای تخصصی:
شناسایی قواعد تفسیر لغوی به معنای راهکارهای ضابطه مند در معناشناسی واژه های قرآن کریم، ضرورتی است که با توجه به پیش فرض های مفسر و برخی نقائص در عملکرد لغویان، در نظر داشتن آن در فرایند تفسیر نتایج شگرفی به دنبال دارد. در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، قواعد از کتب تفسیری و لغوی استخراج و بررسی شده اند. مهم ترین این قواعد عبارتند از: کاربرد غالب ، تقدیم معنای شرعی بر عرفی و لغوی، عدم اعتماد به مجرد لغت، تقدم اقوال مفسران متقدم بر لغویان. یافته ها نشان می دهد که توجه به همه قواعد، منابع و قرائن در تفسیر لغوی تأثیرگذار هستند و مجرد لغت کارآیی ندارد. این قواعد با اصول ادبی و واژه شناسی منطبق بوده و با اجرای آن، مفاهیم و مدالیل قرآنی همیشه قابل استفاده خواهند بود. به منظور شناسایی قواعد تفسیر لغوی از نتایج به دست آمده در این پژوهش استفاده شود.
تحلیل مفهومی واژه نور در قرآن بر پایه الگوهای شناختی استعاره مفهومی و استعاره زنجیری دونگاشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مشخصه های مشترک متون دینی و مذهبی بسامد بالای مفاهیم انتزاعی و متافیزیک در آن هاست. این متون از استعاره هایی سرشارند که بین حوزه های مفهومی انتزاعی و ناشناخته و حوزه های ملموس و آشناتر پیوند برقرار می کنند. یافته های زبان شناسان شناختی نشان می دهد که برقراری این پیوند موجب سهولت در درک مفاهیم انتزاعی و ناشناخته می شود. در این پژوهش با اتخاذ رویکرد معنی شناسی شناختی و با استفاده از دو الگوی شناختی نظریه استعاره مفهومی و استعاره زنجیری دونگاشتی، کاربرد استعاری واژه نور در قرآن بررسی شد. مصداق های این واژه با استفاده از آرای مفسران در ده تفسیر قرآن به قرآن، عقلی، عرفانی، روایی و ادبی مشخص شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد که از 43 واژه نور به کار رفته در قرآن، 40 مورد آن به صورت استعاری به کار رفته است. با توجه به مصداق های متعدد مطرح شده در تفاسیر بررسی شده، 63 استعاره مفهومی با حوزه مبدأ نور شناسایی شدند که خرده استعاره های چندین کلان استعاره در سه سطح هستند. علاوه بر آن، هفت مورد استعاره دونگاشتی نیز شناسایی شدند که در آن ها واژه نور، در یک مفهوم سازی چندوجهی، هم به عنوان حوزه مبدأ و هم به عنوان حوزه مقصد به کار رفته است.
واکاوی مبانی و رویکردهای رجالی آیت الله هاشمی شاهرودی
منبع:
پژوهش های رجالی سال چهارم ۱۴۰۰ شماره ۴
73-92
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این مقاله، واکاوی مبانی و رویکردهای رجالی آیت الله هاشمی شاهرودی است. برای دستیابی به این مهم، تقریرات نُه سال آخر دروس خارج فقه ایشان بررسی شد. به طور کلی مبانی فکری آیت الله شاهرودی در اعتبار سنجی حدیث را می توان به دو دسته کلی «مبانی رجالی» و «مبانی مصطلح الحدیثی» تقسیم کرد. رویکرد اصلی ایشان در اعتبار سنجی روایات بر اساس «وثاقت صدوری» است؛ البته ایشان ابتدا به بررسی سندی می پردازد و سپس به قراین دیگر روی می آورد. بنابراین وی علاوه بر بررسی سندی احادیث، اجماع علما، عمل اصحاب و یا اعراض از آن را مد نظر قرار می دهد. بر این اساس، گاهی از روایت صحیح السند به جهت دلالی و موارد وثاقت صدوری چشم پوشی می کند. آیت الله شاهرودی در دامنه توثیقات عام، قائل به پذیرش قاعده توثیق مشایخ ثقات ثلاثه، توثیق مشایخ علی بن ابراهیم، نقل اجلا و توثیق خاندان آل ابی شعبه است و در مقابل، اعتبار مراسیل ابن ابی عمیر را بر نمی تابد و در پذیرش قاعده توثیق راویان کامل الزیارات، مردد است.
موضع نشریه مکتب اسلام در مواجهه با اندیشه تغییر خط فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
40 - 25
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات جنجالی در دو قرن اخیر در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی موضوع «تغییر خط فارسی» است. اندیشه تغییر خط فارسی دامنه دراز دارد، اما در طول دویست سال اخیر بیش از پیش مورد توجه واقع شده است؛ پیرامون تحولات آن واکنش های مختلف و گاهاً افراطی، از جانب مجامع دینی و مذهبی ایران، در سال های اخیر صورت گرفته است. یکی از کانون هایی که این اندیشه را دنبال می نمود نشریه مکتب اسلام است که در آن مقالات فراوانی پیرامون مقابله با موضوع تغییر خط ارائه شده است. دو دیدگاه کاملاً متفاوت (موافقان و مخالفان) که حسن ظن کافی نسبت به یکدیگر ندارند پیرامون موضوع تغییر خط فارسی اظهار نظر نموده اند. یکی از این دیدگاه های مهم پیرامون تغییر خط بحثِ توطئه علیه دین اسلام می باشد. این موضوع باعث صدمه به مفاهیم اسلامی و، به تبع آن، خدشه در نوع دین داری مردم خواهد شد. نتیجه اینکه، با توجه به ساختار فنی بحث، توجه آن ها به اثبات این نکته بود که کسانی درصدد بودند تا با توطئه ای از پیش برنامه ریزی شده موضوع تغییر خط را دنبال کنند و، آگاهانه یا ناآگاهانه، به دین اسلام صدمه وارد کنند. موضع نشریه مکتب اسلام در عناوین و تیترهای مقالات درباره اصلاح و تغییر خط سوءنیت طراحان تغییر خط را آشکار می کند. لذا این مقاله درصدد است، با هدف تبیین دیدگاه های متعدد پیرامون اندیشه تغییر خط فارسی در مجله مکتب اسلام به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی مقالات نشریه مکتب اسلام و دیدگاه ها و اظهارنظرهای نویسندگان در این مجله، به یکی از موضوعات مهم تاریخ معاصر کشور پاسخ دهد.
ناموس طبیعت بمثابه راهکار سعادت بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
13 - 16
حوزههای تخصصی:
جهان آفرینش و طبیعت براساس قواعد و قوانین (نوامیس یا سنن الهی) خلق شده و نظام خلقت بر آنها استوار است. مشیت و تقدیر الهی بر این قرار گرفته که تمام اجزاء و اعضای جهان هستی، با یکدیگر و با مجموعه جهان خلقت، در ارتباطی و تعاملی دوسویه باشند. انسان نیز بعنوان عضوی از این جهان، هم میتواند بر آن اثر بگذارد و هم میتواند از آن تأثیر بپذیرد. این تأثیر و تأثر بر اساس قانون (ناموس) و قاعده» اصلی این جهان، یعنی تساوق «وجود» و «خیر» مقدر شده است؛ آنجا که خیر هست، وجود نیز هست (و برعکس) و آنجا که خیر نباشد، «شر»، یعنی لاوجود و عدم است (و برعکس.) یگانه راه رسیدن انسان به سعادت حقیقی، هماهنگی و همراهی با نظام طبیعت و قواعد حاکم بر آن است؛ سنت الهی یا قانون و ناموس طبیعت بگونه یی است که انحراف از آن، شر، بلا، ضرر، آفت، بیماری و ... را در پی خواهد داشت. جهان (انسان کبیر) در برابر اعمال خوب و بد انسان (عالم صغیر) واکنش نشان میدهد؛ «گناه» که همان تمرد از فرامین الهی یا انحراف از قواعد تکوین و طبیعت است، موجب شقاوت و بدبختی انسان خواهد بود و عذاب و کیفر الهی را در پی خواهد داشت. در اینجاست که اسماء و صفات جلالیّه» خداوند، ظهور و تجلی می یابد.