مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
قوه و فعل
حوزه های تخصصی:
جایگاه عقل فعال در فلسفه مشاء مسئله ای بغرنج است. یکی از مطالبی که در باره آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداخته اند. ابن سینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نماینده مشاء در حکمت اسلامی معرفی کرده اند و خود وی این مسئله را رد می کند- در باره عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفه خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهی دان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشه فلسفی-کلامی خویش متاثر از ابن سیناست، در این مسئله به تبع از موضع مسیحی- ارسطویی خود با برخی از مسائل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح می شود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستی شناختی است یا معرفت شناختی؟
پاسخی که این مقاله داده می شود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی
به ارسطو به مخالفت هستی شناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفت شناسی نیز نتوانسته است با گستره معنای عقل فعال ابن سینا کاملاً همراه شود.
«بازتن یابی»؛ نگاهی قرآنی-فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های نو پدید معنوی دارای مبانی مشترکی هستند. یکی از بنیادهای مهم عرفان های نو ظهور، مساله «تناسخ» یا «بازتن یابی» است. تناسخ از مساله های مهمی است که مورد توجه ویژه متفکران مسلمان اعم از فیلسوفان، متکلمین، عارفان و مفسران بوده است.
مقاله حاضر قصد دارد پس از بررسی معناشناسی و تحلیل انواع تناسخ، به بررسی دلایل آن بپردازد. دلایل مطرح شده در این باره سه دسته اند؛ برخی عقلی یا فلسفی اند، بعضی دیگر نقلی-اعم از قرآنی یا روایی-اند. البته در پاره ای از دلایل نقلی نیز شبهه امکان تناسخ، وجود دارد. مقاله پیش رو به تحلیل و بررسی هر سه دسته دلیل می پردازد
دیدگاه سهروردی در مورد هیولای مشائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و سهروردی به ترتیب نمایندگان بزرگ فلسفه مشاء و حکمت اشراق در تفکر اسلامی به شمار می روند. این دو بر سر مباحث مختلفی اختلاف نظر دارند که یکی از آن ها، نزاع ایشان بر سر «هیولای اولی» به عنوان امری فاقد فعلیت و صرف قابلیت است. با مراجعه به کتب فلسفی ـ به ویژه آثار ناظر به حکمت سینوی ـ مشاهده می شود که حداکثر سه برهان در اثبات هیولای اولی در تألیفات بوعلی موجود است که نتیجه آن، قول به ترکیب جسم از ماده و صورت جسمیه است. صاحب حکمه الاشراق، یکی از این براهین را به هیچ انگاشته و دو برهان دیگر را مورد نقد جدی قرار داده و جسم را فاقد هیولا و صرف اتصال جوهری دانسته است؛ اما همو در کتاب تلویحات، تحت تأثیر آراء حکمای اسماعیلیه و إخوان الصفا، به وجود هیولا در اجسام رأی میدهد.
مسئله اصلی در این مقاله رفع تعارض از سخنان سهروردی در خصوص هیولا و واقعی جلوه دادن اختلاف او با ابنسینا است. در این راستا برخی آرای اندیشمندان معاصر نیز مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
واکاوی نظام مفهومی ارسطو در خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداشناسی ارسطو بر طبیعیات او استوار است. ارسطو، در امتداد فیلسوفان طبیعی قبل از سقراط، در درجة نخست درصدد تبیین چگونگی پیدایش و دگرگونی موجودات طبیعی بوده است. روش او نیز متناسب با این حوزة مطالعاتی، روشی تجربی و مبتنی بر مشاهده و حسّ است. او، بر پایة مفاهیمی چون اوسیا، مادّه، صورت، قوّه، فعل و کمال، به تبیین حرکت پرداخته و سرانجام، وجودِ یک محرِّک غیر متحرّک نخستین را اجتناب ناپذیر دانسته و عنوان خدا را نیز بر آن اطلاق کرده است. کاستی ها و ابهاماتی که در این مفاهیم وجود دارد، اقتضای خاستگاه طبیعی این مفاهیم، و تمرکز ذهن ارسطو بر گشودن مسائل مربوط به حوزة طبیعت سبب شده است که او نتواند مفهوم روشن و قابل دفاعی از خدا ارائه دهد.
بازخوانی نقادانة دیدگاه ارسطو دربارة ساختار هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو ساختاری را که برای عالم وجود معرفی می کند بر پایة مفاهیم اوسیا، مادة نخستین، صورت، قوه، فعل و کمال استوار است. به رغم کوشش هایی که او در معرفی اوسیا، به عنوان مسألة کانونی فلسفة اولی، به عمل آورد؛ این مفهوم در معرض ایراد و اشکال است؛ ارسطو گاهی صورت، و گاهی نیز تک فرد مرکب از ماده، صورت و اعراض را اوسیا خوانده و با این وجود، ماده را سبب و موجب فردیت موجودات طبیعی می داند. هر یک از این سه باور ارسطو در معرض اشکال است. اما وی در امتداد تبیین تکوّن طبیعت و دگرگونی های آن به اوسیای غیر متحرک نخستین رهنمون می گردد و آن را فعلیت یا کمال محض معرفی می کند. در این موضع نیز سخنان وی دستخوش نقصان است. این مقال برخی اشکالات در این زمینه را نشان می دهد و در پایان به برخی عوامل نقصان آرای ارسطو اشاره می کند.
نقدی بر طریق توماس آکویینی در اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این که چگونه وجود و ماهیت بر یکدگر افزوده می شوند برای تبیین موجود خارجی اهمیت زیادی دارد، توماس به نظریة قوه و فعل رجوع می کند و ماهیت تام را به منزلة قوه و وجود را به منزلة فعلیت لحاظ می کند و از این رو در معنای قوه و فعل توسعه می دهد تا نسبت مفهومی آن ها منحصر به حرکت نباشد و شامل هر موجودی که از وجود و ماهیت تشکیل می شود نیز، بشود. این مقاله ضمن طرح مبانی توماس، اصالت وجود او را مورد بررسی قرار می دهد و این نظر را مطرح می کند که توماس برخلاف رأی برخی توماس شناسان مشهور، اصالت وجودی نیست بلکه بدون التفات به تفکیک میان اشتراک معنوی و حمل متواطی که حکمای اسلامی به آن تأکید کرده اند به نظریه ای رسیده است که نقاط ضعف اساسی دارد.
حرکت در مجردات بر پایه مبانی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
253 - 283
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعات پیچیده در مباحث تغیر و حرکت، امکان حرکت (سیلان وجود جوهری یا عرضی شیء) در مجردات (چیزی که نه تنها جسم نیست، بدون وجود جسم و تعلق به آن نیز می تواند باقی بماند) است. آیا می توان بر پایه مبانی موجود در فلسفه، وجهی را برای توجیه و تبیین حرکت در مجردات یافت؟ به نظر می رسد با توجه به معنای «اتصاف» در «قبول و بالقوه بودن»، می توان گفت: واقعیت بسیط سیالی که در حال حرکت است، هرچند بسیط است، هر جزء فرضی اش، با اینکه فی نفسه بالفعل است، خود بعینه نسبت به جزء بعدی خود بالقوه است و با انعدام جزء بالقوه (قابل فرضی)، جزء دیگری از واقعیت سیال تحقق می یابد. لذا لازم نیست که واقعیت سیال در حال حرکت، مرکبی شامل هیولا و یا بسیطی حال در هیولا یا متعلق به آن باشد. بنابراین موجودات مجرد که وجودی بسیط دارند و ارتباطی با هیولا ندارند نیز می توانند در عین بساطت وجود، دارای قوه، حرکت و سیلان در وجود باشند
نقد و بررسی استدلال های فیلسوفان بر اثبات ثبات و نفی حرکت در مجردات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب فلاسفه قائل به ثبات مجردات هستند و حرکت را در آنها نفی می کنند. مهم ترین مبنا و دلیلِ ایشان در این دیدگاه، برهان قوه و فعل است. در این برهان با تکیه بر تقابل (عدم و ملکه) میان فقدان (قوه) و وجدان (فعل)، اثبات می شود که قوه از شئون ماده است و جسم که قوه دارد، ماده نیز دارد. ایشان از این طریق هرگونه قوه را در مجرَّدات، به واسطه بساطت و نداشتن ترکیب از قوه و فعل، نفی می کنند. ازآنجا که حرکت، خروج شیء از قوه به فعل است و موجود بسیطی که مرکب از قوه و فعل نیست، نمی تواند حرکت داشته باشد، ثبات و عدم امکان حرکت در مجردات که وجودی بسیط و انفعال ناپذیر دارند؛ اثبات می گردد؛ اما باید توجه کرد که قید «قوه» در حرکت، لزوماً به معنای چیزی نیست که منشأ آن «هیولا»ی مشائی باشد (کما اینکه منکران هیولای مشائی نیز قوه را در تعریف حرکت قید کرده اند)؛ بلکه «قوه» و «بالقوه» بودن با بساطت متحرِّک و موضوع حرکت نیز سازگار است. بنابراین موضوعِ حرکت قرار گرفتنِ مجردات را به این دلیل که بسیط و فاقد ماده و هیولای مشائی اند، نمی توان انکار کرد.
بررسی تناقضات درونی و نوآوری های ملّاصدرا در مورد هیولاى اولى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
101 - 120
حوزه های تخصصی:
در مورد روش فلسفی ملّاصدرا، همواره این پرسش مطرح است که آیا تلاش این اندیشمند شیعی در مقام بهره گیری از مکاتب فکری مختلف، نظام معرفتی منسجمی را برای او به ارمغان آورده یا آنکه اقتباس هاى متعدّد وی از آراء متناقض اهل نظر، به التقاط اندیشه ها منجر شده است؟ طبعاً مطمئن ترین روش برای دست یابی به پاسخ این پرسش، بررسی یکایک مسائل مطرح شده در حکمت متعالیه، به ویژه مسائلی است که صدرا در آن ها دعوی نوآوری دارد. در این راستا، نوشتار پیش رو درصدد بررسی سخنان متفاوت صدرا در باب «هیولای اولی» است، اینکه صاحب أسفار ضمن اذعان به ترکیب انضمامی جسم از مادّه و صورت، با بیانات مبسوطی به دفاع از ایده فیلسوفان مشّائی در مورد تحقّق خارجی «هیولا» به عنوان امری فاقد فعلیّت و صرف قابلیّت برمى خیزد و در قبال ناقدان این نگاه فلسفی خاصّه حکیم سهروردی موضع مى گیرد؛ امّا در عین حال برخی توصیفات وی از هیولای اولی، شباهت ویژه اى با سخنان سهروردی در تلویحات دارد. همچنین دعوی نوآوری ملّاصدرا پیرامون ترکیب اتّحادی مادّه و صورت و قول به وجود شوق در هیولا، به ترتیب با مراجعه به آثار حکمای إخوان الصّفا و رساله «العشق» بوعلی مورد انکار قرار گرفته و نوآوری صدرا در این دو مسئله، محدود به برخی تبیین ها و براهین نوین وی دانسته شده است.
آموزه های فلسفه اسلامی در بحث حرکت در پرتو دستاوردهای علم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
45 - 66
حوزه های تخصصی:
مسئله (نا)پیوستگی در سیر تحول علم از مباحث مناقشه خیز تاریخ نگاری علم است، که در هر دو جبهه طرفدارانی دارد. عده ای از مورخین، به اقتفای ، سعی کرده اند تا مواردی از پیوستگی را در دوره های مختلفِ سیر تحول علم نشان دهند. در همین راستا در مقاله حاضر سعی شده است تا این بحث در زمینه طبیعیاتِ فلسفه اسلامی، مورد بررسی قرار گیرد و به مواردی از پیوستگی با نظریه های علمی جدید در این دوره از علم اشاره شود. با این حال نشان خواهیم داد که این پیوستگی به معنی این نیست که نظریه های قدیم و جدید حالت حدّی یکدیگرند.
تبیین مسئله «امکان حرکت در مجردات» و پاسخ به اشکالات پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفی در مبحث حرکت، مسئله «امکان یا امتناع حرکت در مجردات» است. این مسئله پیوند وثیقی با مسئله وجود عینی هیولا و ماده المواد دارد. فیلسوفان مشائی با براهینی همچون «برهان قوه و فعل» و «برهان فصل و وصل»، تلاش کرده اند اثبات کنند که هیولای اولی وجود عینی در عالم جسمانیات دارد؛ از سویی دیگر، آنها حرکت را مبتنی بر وجود هیولا دانسته اند. بدین ترتیب، از آنجا که موجودات مجرد، خالی از ماده هستند، وقوع حرکت در مجردات را انکار کرده اند. بسیاری از فیلسوفان معاصر، با نقد براهین دال بر هیولا، وجود عینی هیولا و ملازم بودن حرکت با ماده را انکار کرده و به اثبات امکان حرکت در مجردات پرداخته اند. از دیگر مسائل مهمی که حل آنها مبتنی بر مسئله «امکان حرکت در مجردات» است، مسئله «حرکت جوهری نفس» و «تکامل نفس در برزخ و قیامت» است.
عدم به مثابه علت در فیزیک ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در دوران باستان ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول داشته بود، مسئله تغییر، کون و فساد و نقش مبادی در این فرایندها بود. مواضع برخی فیلسوفان نخستین به تناقضاتی هم چون انکار حرکت و هرگونه تقرر در موجودات منجر شده بود؛ اما ارسطو طبیعت را در معرض حرکت می داند و با وجود اینکه ماده و صورت را به عنوان مبدأ و علت اصلی هرگونه ایجاد و تغییری در نظر می گیرد، همچنین عنصر سومی با عنوان «عدم» را نیز برای تغییر و کون و فساد در طبیعت ضروری دانسته و از این طریق معمای قدیمی فوق را حل می کند. چنانکه مشهور است، ماده و صورت در میان علل چهارگانه ارسطو قرار دارند ولی علیرغم مطالب صریح درباره عدم، این مورد جزو علل نیست؛ درحالی که بررسی نقش آن نشان می دهد که می توان آن را نیز به مثابه نوعی علت در نظر گرفت، زیرا زمینه را برای ایجاد و تغییر اشیاء فراهم می آورد. در این مقاله می کوشیم با بررسی نقش عدم در طبیعت نشان دهیم که بدون آن پیدایش و تغییر در موجودات ممکن نیست و در واقع نوعی علت است.
تحلیل تربیتی نظریه حرکت جوهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی تحلیل تربیتی حرکت جوهری، به عنوان یکی از ابتکارات ملاصدراست. بدین منظور، نخست اصل حرکت در منظومه فکری و فلسفی ملاصدرا، به گونه ای اجمالی تبیین، سپس در راستای رویکرد امتداد اجتماعی فلسفه، به استنباط و استنتاج تربیتی از آن پرداخته شده است. ملاصدرا، با طرح نظریه حرکت جوهری معتقد است که جهان مادی و طبیعت با تمام ذات خویش پیوسته در حال تکاپو و شدن است و از قوه به سوی فعل با رویکردی تشکیکی و اشتدادی در حرکت است و روی به سوی کمال و بقا دارد. پیوند میان حرکت و تربیت، از سنخ ابتنای تشریع و اعتبار بر تکوین، و تعمیق تربیت با محوریت گوهر وجود متناظر با حرکت است. رهاورد ارتباط میان این دو، مؤلفه ها و اصولی همچون تحول و تکامل، تدریج و تداوم، نظام مندی و تناسب خواهد بود. این الگوی تربیت، واجد عناصری همچون پویایی، پیوستگی، امتداد و عمق است که نتیجه حرکت و فعالیت مربی و متربی در یک رابطه تعاملی است. براین اساس، تربیت حرکتی تراکمی است که دارای حقیقتی رشددهنده در همه ابعاد وجودی انسان از بعد جسمانی تا روحانی است.
امکان ذاتی و امکان استعدادی از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین در ابتدا امکان ذاتی و امکان استعدادی را مشترک لفظی میداند ولی در نهایت قول به اشتراک معنوی آنها را پذیرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانیه» فلسفی قلمداد میکند که به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل کتاب اسفار گامی جلوتر گذارده و امکان استعدادی را از سنخ معقولات ثانیه» فلسفی یی میداند که از وجود فی غیره و ربط و نسبت خارجی انتزاع میشود، اما پاسخ وی به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نیز محل اشکال و تأمل است. علامه طباطبایی ضمن پذیرش وجود امکان استعدادی بنحو وجود فی غیره و رابط و ارائه» تبیین صحیحی از چگونگی این ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبی برای شبهه» مذکور فراهم می آورد و برهان بدیع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه میکند.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با تکامل برزخی بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منابع دینی بنا بر منطق وحی، تکامل و ترقی نفس در عالم برزخ مطلبی قطعی و تردید ناپذیر است. اما کیفیت تکامل برزخی و تعارضات احتمالی آن با برخی مبانی و قواعد فلسفی، از جمله مسبوقیت هرگونه تکامل به استعداد و حرکت و اختصاص استعداد و حرکت به ماده، ایجاب میکند تکامل برزخی تنها از راه شرع میسر باشد و فیلسوف نتواند امکان تکامل برزخی نفوس را بر اساس مبانی عقلی اثبات کند. در ای ن ن وشت ار ابت دا شواهد نقلی تک امل برزخ ی ب ر اساس متون دینی بررسی میشود و سپس این امکان با توجه به مبانی دو فیلسوف بزرگ اسلامی ابن سینا و ملاصدرا مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد و ضمن مقایسه میان این دو فیلسوف بزرگ، به اثبات میرسد که بر اساس مبانی هردوی ایشان در باب حرکت، تکامل برزخی غیرممکن است، اما طبق نظر ملاصدرا در مورد تجرد مثالی نفس و اعتقاد وی به بدن مثالی اخروی، زمینه مناسبتری برای تکامل نفس بعد از مرگ تن فراهم میباشد ولی در حد کفایت نیست.
تبیین تفاوتهای جسم عنصری و جسم مثالی از دیدگاه صدرالمتألهین (بررسی انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
29 - 40
حوزه های تخصصی:
یکی از تقسیماتی که در منابع و آثار فلسفی درباره حقیقت جسم بیان شده، تقسیم آن به جسم مثالی و جسم عنصری است. در اصلِ وجود این تقسیم میان حکمای متأخر اختلاف نظری نیست اما تفاوتهایی برای جسم عنصری و مثالی ذکر کرده اند که برخی از این تفاوتها، مبتنی بر همان مبانی اخذشده در بحث مجرد و مادی است. حکما در تبیین مجرد و مادی، همه به یک شکل عمل نکرده و هر یک تعریفی متفاوت ارائه داده اند. یکی از مسائلی که در بحث تفاوتهای جسم عنصری و مثالی حائز اهمیت است، مسئله وجود قوه است. علاوه بر این، تفاوتهای دیگری نیز میان جسم مثالی و جسم عنصری بیان شده که نمیتوان آنها را تماماً مبتنی بر بحث مجرد و مادی دانست. صدرالمتألهین در آثار خود مفصلاً به بررسی این مسئله فلسفی پرداخته و پانزده تفاوت را برای این دو حقیقت بیان کرده است. بررسی این تفاوتها، فهم بهتری از حقیقت جسم عنصری و جسم مثالی را برای ما در پی خواهد داشت. پژوهش حاضر نشان میدهد که برخی از این تفاوتها صحیح، برخی نادرست و برخی دیگر نیز دارای تفصیل هستند.
اقتراح تبیین چگونگی ارتباط میدان های کلاسیک و کوانتومی براساسِ نظریه حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
33 - 50
تبیین تغییر و دگرگونی در حکمت متعالیه بر تئوری قوه- فعل مبتنی است. قوه ساحت آن دسته از کمالاتی است که به صورتِ استعداد در موجودی مادی مندمج هستند. این ساحتِ سیال و ناپایدارِ شیء است که همواره رو به سویِ تعالی و تکامل دارد. درمقابل، فعلیت حالت ثابت و کاملی است که شیء در استمرار وجودی به نحوِ نسبی حفظ می کند. نظریه حرکت جوهری در حکمت متعالیه منطق دوگانه تغییرات در نظام مشائی را به منطقی واحد و یکپارچه تعالی می دهد. فرضیه مقاله این است که نظریه حرکت جوهری توانایی تبیین فلسفی ایده وحدت علم در فیزیک -در ربط میان فیزیک کلاسیک با فیزیک کوانتوم- را دارد. بر همین اساس، در این مقاله سعی شده است که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظریه حرکت جوهری میان میدان های کلاسیک و کوانتومی نوعی ارتباط اتحادساز برقرار شود و مفاهیمی همچون ذره مجازی و حد کلاسیکی نظریه بازتعریف شود. همچنین، با توجه به تقسیم موجودات فیزیکی به دو دسته ذره کلاسیک و ذره کوانتومی، در هستی شناسی آنها چالش می شود.
براهین اثبات وجود ماده اولی نزد ابن سینا؛ یک بررسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
393 - 524
حوزه های تخصصی:
ابن سینا، دو برهان «فصل و وصل» و «قوه و فعل» را بر اثبات وجود ماده اولی اقامه کرده است، در این مقاله نشان دادیم، بر هر دو برهان اشکالاتی وارد است. ادعای برهان فصل و وصل آن است که تغییر فصل و وصل ممکن نیست، مگر اینکه مؤلفه هیولا که حامل فصل و وصل است، موجود باشد، این مؤلفه، جزء مشترک و تأمین کننده عامل اینهمانی در طول دگرگونی و تغییر است، در این مقاله در طی استدلالی نشان دادیم، این برهان از عهده ادعایش یعنی اثبات وجود هیولا و نیز حل مسئله تغییر فصل و وصل بر نمی آید. دیگر برهان اثبات ماده اولی، برهان قوه و فعل است، در این مقاله نشان دادیم، بر اساس برهان قوه و فعل نیز امکان اثبات ماده اولی مشائین وجود ندارد. ادعای برهان آن است که از اثبات ویژگی بالقوه بودن، به اثبات وجود جوهر ماده اولی می رسد، این اثبات خود گامی است در جهت رسیدن به نظریه مختار ابن سینا در باب حقیقت اشیاء مادی که «ماده- صورت گرایی» نامیده می شود، اما؛ الف) اتصاف ویژگی بالقوگی را می توان در چارچوب نظریه رقیب ماده–صورت گرایی، یعنی نظریه «بسته ای» نیز تبیین کرد، بدون اینکه به سراغ ماده–صورت گرایی رفت، هرچند، برهان قوه و فعل، حتی در چارچوب این نظریه نیز دچار مشکل است. همچنین نشان دادیم، برهان قوه و فعل، حتی در چارچوب دیگر نظریه رقیب یعنی نظریه «زیرنهاد» نیز کارآمد نخواهد بود. حاصل آنکه نشان دادیم، هر دو برهان نمی توانند ماده اولی مد نظر ابن سینا را اثبات کنند.