مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
جسم انگاری
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی جسم انگاری متکلمان در باب نفس پرداخته است. عموم متکلمان به جز معدود اشخاصی که با رویکرد عقلی - فلسفی هماهنگ شده اند، نفس را جسم می دانند؛ این جسم انگاری شامل عرضیت نفس، جسم لطیف، جزء لایتجزی و هیکل محسوس می باشد. در ادامه بحث، لوازم هریک از این نظریات مورد تحلیل قرار گرفته و سپس به بررسی مبانی فکری ایشان در اتخاذ رویکرد جسم انگارانه پرداخته شده است. رویکرد ظاهرگرایانه به نصوص دینی و دغدغه اثبات توحید در اتخاذ نظریه جسم انگاری کلامی، نقش مبنایی دارد. ازاین رو متکلمان تجرد را در انحصار خداوند قرار داده و ماسوای خداوند را در حدوث و زوال و جسمانیت می نشانند. نفس نیز به عنوان مخلوق الله از این قاعده مستثنا نبوده و برای احتراز از هر نوع تشبیه، اخذ این دیدگاه ضروری دانسته شده است.
نقدهای رکن الدّین بن الملاحمی الخوارزمی بر نفس شناسی فیلسوفان با توجه به کتاب تحفه المتکلمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
223 - 247
حوزه های تخصصی:
رکن الدّین بن الملاحمی الخوارزمی (متوفای 536ق/ 1141م) از جمله متکلمان معتزلی است که تا حدود زیادی ناشناخته مانده است. آثار ابن الملاحمی تنها در بین جامعه شیعیان زیدی یمن که کلام معتزلی در آنجا رواج داشت، شناخته شده بود. ابن الملاحمی از جمله متکلمانی است که سرسختانه عقاید فلاسفه را نقد و بررسی کرده است. وی پس از غزالی کتابی را تحت عنوان <strong>تحفهالمتکلمین فی الرد علی الفلاسفه</strong> تألیف و آرای فلاسفه را نقد و بررسی کرده است. از جمله مباحث مورد توجه این کتاب ابطال تجرد نفس است. ابن الملاحمی نفس را مادی می داند و تجرد نفس را نفی می کند. او معتقد است اجزای اصلی بدن، هویت انسان را تشکیل می دهد. وی به این همانی نفس و بدن معتقد است و بیان می کند که نفس همین هیکل محسوس است. از جمله نقدهایی که ابن الملاحمی بر فلاسفه روا داشته، این است که اگر نفس واحد و مجرد می باشد، چرا از یک بدن به بدن دیگر به گونه های متفاوتی وارد می شود؟ اگر نفس مجرد است، باید علت پدیدآورنده آن هم مجرد باشد، علت موجبه آن مجرد است، پس چرا جایز نباشد که همه موجودات مجرد باشند؟ ما در این مقاله تلاش کرده ایم ابتدا مقدمه ای درباره زندگی و آثار ابن الملاحمی ذکر کنیم، سپس به تفاوت ها و شباهت های غزالی و ابن الملاحمی در نقد فلاسفه بپردازیم و نفس شناسی وی را مورد بررسی قرار دهیم و در پایان به نقدهای که از سوی ابن الملاحمی بر نفس شناسی فلاسفه شده است، بپردازیم.
چندمعنایی نظام مند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.
جسم انگاری متکلمان اسلامی در ماسوی اللّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ک لام اس لامی، ثم ره ت لاش متکلم ان چن د س ده نخست تاریخ اسلام است. در میان آموزه های اصلی کلام اسلامی، تجرد خداوند از یک طرف و جسم انگاری ماسوای او از سوی دیگر، از اهمیت ویژه یی برخوردار است. این رویکرد از معدود مباحثی است که تقریباً بین همه فرق کلامی، بویژه در قرون اولیه هجری مشترک است؛ معتزله، امامیه، اشاعره و دیگر فرَق کلامی همه در این عقیده اتفاق نظر دارند. این اجماع، ریشه در جایگاه دین ورزی آنها دارد، چراکه معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوی الله موجب سستی پایه های توحید میشود و ارکان خداشناسی را تحت تأثیر قرار میدهد. از اینرو، متکلمان ماسوی الله را اموری جسمانی (خواه جسم لطیف یا جسم کثیف) میدانند و «مجرد» را حقیقتی کامل و بینیاز مطلق معرفی میکنند. این نظریه، مبنای برخی از اصلیترین آموزه های کلامی بوده است. نفی تشبیه و نفی عوالم غیر مادی (مثل عالم عقول) از وجوه سلبی این دیدگاه بشمار می آید و جسمیّت ملائکه، حدوث عالم، فنای عالم و معاد جسمانی، از وجوه ایجابی آن است.
بررسی انگاره رؤیت خداوند در اندیشه وهابیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب وهابیت از مکاتب نوظهور دنیای اسلام است که مانند دیگر مکاتب، دارای یک منظومه فکری است. یکی از مسائلی که با شدت تمام در منظومه فکری وهابیان از آن دفاع می شود، مسئله امکان رؤیت خداوند متعال از سویی، و وقوع آن در قیامت برای مؤمنان از سوی دیگر است. وهابیان در این مسئله متکی به ادله نقلی هستند. آنچه در این نوشتار می آید، بررسی نظریه و ادله آنهاست. براساس مهم ترین یافته های این تحقیق، نظریه وهابیان با ادله عقلی متقن باطل می شود. ادله آنها نیز هرچند گاه به لحاظ دلالی قابلیت اثبات مدعایشان را دارند، ولی با توجه به مسئله تأثیر پیش فرض های یقینی در فهم نصوص دینی، چاره ای جز تأویل آن نصوص نیست.
بررسی مقایسه ای زمینه های گرایش به جسم انگاری معاد در اسلام و مسیحیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
115 - 149
حوزه های تخصصی:
برخی اندیشمندان مسلمان و مسیحی با نگاهی یگانه انگارانه به انسان، تصویری صرفاً جسمانی از معاد ارائه می دهند. تبیین های جسم انگارانه از معاد در فضای اسلامی و مسیحی این تصور را پدید می آورد که آیا اندیشمندان هر دو مذهب، مسیری یکسان را پیموده اند. بررسی زمینه های یگانه انگاری و جسم انگاری معاد در فضای اسلامی و مسیحی، نقاط اشتراک و افتراق این اندیشمندان را نمایان می سازد. در این نوشتار با مطالعه آثار جسم انگاران اسلامی و مسیحی، به انگیزه گرایش آنان توجه شد و این نتیجه به دست آمد که زمینه های شکل گیری اندیشه جسم انگاری در فضای اسلامی و مسیحی، متفاوت از یکدیگر است. اندیشمندان اسلامی به دلیل وجود نصوص فراوان درباره معاد جسمانی، آن را مسلم دانسته و از این رو برای اثبات معاد جسمانی، حقیقت انسان را به جسم و جسمانی فروکاسته اند؛ اما در فضای مسیحی، به سبب رشد علوم تجربی و نگاه فیزیکالیستی به پدیده های عالم، در ایده دوگانه انگاری انسان خدشه وارد شده است؛ از این رو اندیشمندان غربی برای اثبات معاد به تبیین های جسم انگارانه از معاد روی آورده اند. در فضای اسلامی رشد اندیشه های فلسفی و علوم عقلی سبب شد دوگانه انگاری و نفی تبیین های جسم انگارانه تثبیت گردد؛ اما در فضای مسیحی رشد مکتب های عقلی و فلسفی، عامل نفی دوگانه انگاری و گرایش به تبیین های مادی انگارانه از انسان و به تبع آن معاد گشت