فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۹۴۱ تا ۱۰٬۹۶۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعیش الکتابه النسائیه الیوم مرحله جدیده من التعبیر الإبداعی سواء من حیث النوع أو الکم، الأمر الذی یستدعی منا المساءله والمتابعه النقدیه الجاده، وإن کان تعاطی الکتابه النسائیه لیس بالأمر الهین لا سیما فی العالم العربی نظرا لعدم رسوخ التصورات المنهجیه فی المعالجه النقدیه للأدب النسائی، إضافه إلى ارتباط العملیه النقدیه بما یسمى بالهویه الجندریه، الأمر الذی یتطلب من الناقد أن یکون حذرا وهو یسیر فی هذا الدرب الوعر إذا أخذنا بعین أن الناقدات المنحازات إلی النسویه یستبعدن البراءه عما یکتبه الرجل، وأن معظم الجهود النقدیه التی بذلها الرجال حول النصوص الأدبیه النسائیه لا تخلو من دس ذکوریه، فهل الحقیقه کذلک؟ هذا ما سنحاول الإجابه علیه معتمدا علی المنهج الوصفی التحلیلی من خلال هذه الورقه التی تسلط الضوء على جمله من المسائل النقدیه التی طرحها النقاد الرجال فی العالم العربی من قبیل: الکتابه بالجسد، وکسر التابو الجنسی، طرح القضایا النسویه، میثاق السیره الذاتیه.
بررسی قاعده «کلّ من مرّ بمیقات وجب علیه الإحرام» در فقه مقارن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
117 - 146
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین قواعد فقهی که در انجام مناسک حج کاربرد دارد و فقها به استناد این قاعده به استنباط برخی از احکام شرعی حج پرداخته اند، قاعده «کلّ من مرّ بمیقات وجب علیه الإحرام» است. این قاعده در زمره آن دسته از قواعد فقهی است که مورد عنایت ویژه فقها در مذهب امامیه و مذاهب اربعه اهل سنت بوده، اما تنها در فقه شیعه به عنوان قاعده ای مجزا از آن بحث شده است. بر اساس این قاعده، هرکس که به مکه مشرف می شود هنگامی که به یکی از مواقیت برسد، احرام بر او واجب شده و گذشتن از میقات بدون احرام جایز نیست، اما گاه مسائلی پیش می آید که سبب تأخیر احرام از میقات یا احرام پیش از میقات می گردد.
این نوشتار به بررسی قاعده مذکور در متون فقهی امامیه و اهل سنت پرداخته و پس از بررسی مستندات قاعده، موارد کاربرد آن را به همراه مسائل مربوط به آن در مناسک حج تبیین می کند و بدین ترتیب نقاط اتفاق و اختلاف آرای فقهای مذاهب خمسه نیز آشکار می گردد.
تاثیر اشرافیت و تجمل گرایی در انحطاط جامعه اسلامی از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳۸
111 - 124
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی، ساختار توسعه یافته جامعه ای اسلامی را ترسیم می کند که دارای شاخصه های خاص خود است.در برابر شکل گیری این شاخصه ها، ترویج سبک زندگی غربی، یکی از هشدارهای مورد توجه بیانیه گام دوم انقلاباست. تجمل گرایی و اشرافیت، از جمله پیامدهای سوء سبک زندگی غربی است که در آیات زیادی از قرآن، به عنوانیکی از عوامل انحطاط جامعه اسالمی معرفی می شود. نوشتار پیش رو با روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی و تحلیلنقش موضوع اشرافیت و تجمل گرایی در انحطاط جامعه اسالمی در آیات قرآن می پردازد. یافته های تحقیق نشانمی دهد که بر طبق آیات قرآن، اشرافیت، پیامدهای جبرا ن ناپذیری به دنبال دارد. از جمله آثار بینشی اشرافیت برانحطاط جامعه، انکار یا تشکیک در عقاید حقه، ترویج عقاید باطل، جابجایی ارزش ها و ترویج حس گرایی است.همچنین تاثیرات رفتاری این خو، می توان از مصرف گرایی، گسترش فساد، اعراض از جهاد و مقاومت، ترویج فساداخلاقی و تخریب رهبران الهی نام برد.
نقد نظریه صلح گرایی و واقع گرایی در اخلاق جنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
8 - 25
حوزههای تخصصی:
مفهوم «جنگ» مستلزم قتل و نابودی دارایی هاست. بنابراین، ورود به آن نیازمند دلیل است. اصل عقلائی بر جلوگیری از بروز جنگ است مگر دلیلی بر خلاف آن اقامه شود. در این زمینه سه نظریه در این مقاله طرح شده است: نخست، نظریه «صلح گرایی یا نظریه احتراز از جنگ» قائل است که چون جنگ به صورتی مطلق ظلم و منع حق دیگری است، باید از آن پرهیز کرد. ورود به جنگ در هر شرایطی - از نظر اخلاقی - مثل ظلم است و به هر نتیجه ای منجر شود، قبیح است و از این نظر، استثنابردار نیست. نظریه دوم، «واقع گرایی سیاسی» است که معتقد است «دولت» مقتدرترین عامل در صحنه ارتباط بین دولت هاست. دولت، خودمختار است و قدرت خود را با توانایی های نظامی ای که دارد به دیگران تفهیم می کند. هیچ اصول کلی و جهانی وجود ندارد که راهنمای عملی برای همه دولت ها باشد. واقع گرایان، دو رویکرد دارند: الف) فردگرایی؛ به این معنا که حقوق اختصاصی حکومت ها نمی تواند از حقوق جمعی ثابت شده برای افرادی که تحت حاکمیت آن زندگی می کنند، فراتر رود. دولت، باید خواسته افراد را دنبال کند و اهداف سیاسی دولت ها نمی تواند توجیهی برای آغاز جنگ باشد. ب) جمع گرایی؛ به این معنا که دولت، هویت حقوقی مستقلی دارد و معیارهای ارزشی خاص و مستقل از معیارهای ارزشی فردی بر رفتار آن حاکم است. دولت ها - در جنگ - نه تنها از جان افراد، بلکه از نوعی حیات اجتماعی دفاع می کنند. در این مقاله، اشکالات وارد بر صلح گرایی، فردگرایی و جمع گرایی به بحث گذاشته شده است و در نتیجه گیری، نظریه سومی - که تجمیع منافع دولت و افراد است - ارائه شده است.
جستاری در شعار «کُلُّ یَوْمٍ عاشُورا وَکُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلا « سیر تاریخی شکل گیری، معناشناسی و صحت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
257-274
حوزههای تخصصی:
«شعارهای عاشورایی» پیام هایی رسا و آگاهی بخش، برگرفته از فرهنگ غنی عاشوراست که عمدتاً ریشه در بیانات امام حسینR دارد؛ این شعارها به طور کلی به چهار دسته تقسیم می شود: 1. انتساب آن ها به امام حسین قطعی است؛ 2. «نقل به معنا» شده است و نقل لفظ آن ها در مصادر اصیل وجود ندارد؛ 3. «مضمون» آن ها در روایات قطعی الصدور ملاحظه می شود؛ 4. ساختگی است و به واسطه اطلاق، عمومیت و افاده مفهومی غلط، نمی توان پذیرفت که از ناحیه امام صادر شده باشد. در این میان، برای شعار «کُلُّ ی َوْمٍ ع اشُوراء وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلا ء» به عنوان روایت معصوم، سندی وجود ندارد ولی با توجه به منابع روایی، این شعار، جزء دسته سوم شعارهای عاشورایی قرار می گیرد. بر اساس روایاتی مانند: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» و «لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ» که ظاهراً در تضاد با شعار مذکور است، می توان گفت این شعار، نشانگر اوج ظلم بر ضد عالی ترین تجسم بشریت و اوج رویارویی با ستمی است که در کربلا نمود داشته؛ نیز مضمون روایت «فَلَکُمْ فیَّ اسوَهٌ»، شعار مذکور را تأیید می کند.
مبانی علامه طباطبایی در نقد نظرات زمخشری در تفسیر الکشاف(با رویکردی بر ادله ی قرآنی و قرائن درون متنی آیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث تفسیری علامه طباطبایی در تمام مجلدات المیزان، پرداختن به صحت و سقم آرای دیگر مفسران می باشد که با در نظر گرفتن معیارهایی به پذیرش و یا نقد نظرات آنان اقدام نموده است. از مهم ترینِ این تفاسیر؛ تفسیر «الکشاف» می باشد که مؤلف المیزان علاوه بر تأیید و بهره گیری از نظرات {نحوی و ادبی} زمخشری، در موارد متعددی با تکیه بر ادله ی قرآنی و قرائن درون متنیِ آیات به بررسی و تحلیل نظرات ایشان پرداخته و با دلایلی از جمله: در نظر نگرفتن ارتباط و قرائن موجود درآیات، بی توجهی به سیاق آیات، تحلیل ناصواب نحوی و ادبی آیات، مخالفت نظر وی با معارف قرآنی، نسبت ناروا به پیامیر اسلام (ص)، تعیین ناصواب مطلق و مقید، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، برداشت ناصواب زمخشری از مباحث عقیدتی، ناسازگاری نظر وی با امور مورد تأیید قرآن و علم، عدم توجه به عدل الهی در تفسیر آیات، بدون استدلال بودن نظرات مؤلف الکشاف و... آرای وی را مورد نقد و رد قرار داده است.
آنتولوژی بسمله، دریچه ای برای ایجاد هستی شناسی معارف قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۴۴
111 - 138
حوزههای تخصصی:
چکیده:هدف این مقاله ارائه مدلی برای سازماندهی معارف قرآن است که بتوان به آسانی از این طریق به محتوای مورد نظر در حوزه معارف قرآن دست یافت. سؤال پژوهش این است که در عصر حاضر که عصر انفجار اطلاعات و فضای مجازی است آیا این امکان وجود دارد که معارف قرآن به گونه ای مدیریت و سازماندهی شود تا کاربران و محققان بتوانند اطلاعات مورد نظر خود را در حوزه معارف قرآن با ویژگی سهولت، سرعت، دقت، جامعیت و مانعیت بازیابی کرده و با استفاده از تکنولوژی رایانه نقشه ای جامع و کامل از کلیت معارف قرآن و یا نسبت به موضوعی خاص از این حوزه را ترسیم نمایند؟ برای دستیابی به این هدف و با روش توصیفی و تحلیلی،سعی شده است آنتولوژی یکی از موضوعات معارف قرآن یعنی موضوع «بسمله» تدوین گردد. یافته تحقیق بیانگر آن است که تدوین آنتولوژی بسمله سبب گشته تا ارتباط وجود شناختی این مفهوم با مفاهیم، موضوعات و عناوین دیگر هویدا گردد و در نتیجه، فهم جامع تر و کاملتری از حقیقت بسمله به دست آید؛ بدیهی است فهم یک مسئله، بدون توجه به موضوعات مرتبط با آن و نیز کشف دقیق، صریح و شفاف ارتباط میان مفاهیم ، فهم ناقصی است. موضوعات مرتبط با بسمله که از طریق آنتولوژی بسمله، کشف گردیده است عبارتند از: مسئله نجات، تجوید ،قرائت و قُرّا ء، ابتدا و انتهای سوره، اسم الهی و اسم اعظم، جهر و اخفات نماز، صحت و بطلان نماز، پذیرش و رد دعا ، صحت و بطلان عمل، ادب سخن با پروردگار و...
تبیین بعد اقتصادی عدالت اجتماعی بیانیه گام دوم با آموزه های نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم وحائز اهمیّت بشر مسأله اقتصاد است .باتوجه به آموزه های قرآن و روایات به ویژه نهج البلاغه عدالت در اقتصاد نقش اساسی دارد. یکی از اهداف انقلاب جمهوری اسلامی ایران تحقق عدالت اجتماعی در همه ابعاد آن از جمله بعد سیاسی ، حقوقی و به ویژه بعد اقتصادی می باشد. مقام معظم رهبری در بیانیّه گام دوم انقلاب اسلامی که نقشه راه انقلاب اسلامی به حساب می آید و تمسک به آن می تواند چراغ راه آینده کشور باشد، به اهمیّت و جایگاه عدالت اقتصادی، عوامل پیشرفت اقتصاد و موانع آن اشاره می کنند، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در ایران برگرفته از آموزه های اهل بیت( علیهم السلام) است اقتضا می کند که مسائل مطرح شده در بیانیّه گام دوم با معارف اهل بیت علیهم السلام تطبیق داده شود. دراین مقاله به تبیین بعد اقتصادی عدالت اجتماعی بیانیه گام دوم انقلاب با آموزه های نهج البلاغه پرداخته شده است.
سنجش غیراخلاقی پنداشتن اعتقاد به حیات پس از مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
37 - 63
حوزههای تخصصی:
در میان آموزه های ماورای طبیعی ادیان، حیات پس از مرگ با این مسئله مهم معرفتی اخلاقی مواجه است که آیا اعتقاد به آن، امری اخلاقی است یا غیراخلاقی. این پرسش گاه بر محور مسئله مشهور اخلاقِ باور و تحلیل مؤلفه های معرفتی ذیل وظایف و هنجارهای اخلاقی قابل طرح است که بر اساس آن، ادعا می شود چنین باوری بدون پشتوانه معرفتیِ قابل قبول و درنتیجه غیراخلاقی است. گاه نیز با نگاهی پیامدگرایانه، چنین اعتقادی منشأ پیدایش اموری غیراخلاقی و درنتیجه خود امری غیراخلاقی شمرده می شود؛ پیامدهایی از جمله استلزام آن با امور ترسناکی مانند کیفر، سوء استفاده قدرت ها و بهره کشی از مردم عادی، توجیه بی عدالتی های اجتماعی، بازدارندگی از زندگی کامل دنیوی، به مخاطره انداختن سرنوشت کره زمین و برنشاندن بشر به جای خدا. این پژوهش با روش تحلیلی-انتقادی و با هدف ارزیابی میزان تلازم آخرت باوری با این پیامدها سامان یافته است و نشان می دهد هیچ گونه تلازم انکار ناپذیری میان این دو مقوله نیست؛ زیرا اولاً غیراخلاقی بودن برخی از این پیامدها درست نیست و مثلاً کیفر را نمی توان لزوماً امری غیراخلاقی دانست؛ ثانیاً بیشتر پیامدهای یاد شده که غیراخلاقی بودن آنها مسلم است، ارتباط وثیقی با ادیان ندارند و حتی آموزه های ادیان الهی بر خلاف آن گواهی می دهند؛ هرچند در میان جوامع و افراد دیندار رایج باشند.
بررسی و ارزیابی آرای مفسران اهل سنت درباره روایات آیه رجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
342 - 321
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل چالش انگیز در مطالعات قرآنی و حدیثی، روایاتی هستند که بر تحریف آیات قرآن اشاره دارند. از معروف ترین آن ها، روایاتی هستند که از قرآنی بودن آیه موسوم به «رجم» سخن می گویند. بسیاری از مفسران اهل سنت، ضمن گزارش و پذیرش این روایات، نظریه نسخ التلاوه را مطرح نمودند. یافته های پژوهش حاضر حکایت از آن دارند: 1. از مجموع 58 تفسیر اهل سنت که روایات را گزارش کرده اند، سه رویکرد وجود دارد: الف) نسخ تلاوت و عدم نسخ حکم: 40 تفسیر، ب) گزارش روایات بدون بیان نظر: 12 تفسیر؛ ج) تشکیک در صحت روایات: 6 تفسیر؛ 2. وجه مشترک اسناد همه روایات، ختم آن ها به صحابی است و احتمال اعمال نظر صحابه وجود دارد؛ 3. محتوای روایات آیه رجم با ادله قرآنی، روایی، فقهی، عقلی و ادبی در معرض نقد هستند؛ 4. به نظر می رسد روایات آیه رجم ریشه در تورات داشته و به مصادر اسلامی راه یافته است.
معنی شناسی شناختی عدم در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
404 - 387
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای درک بهتر مفاهیم انتزاعی طرحواره ای را در ذهن خود شکل می دهند. این طرحواره ها ساخت های مفهومی هستند و حاصل تجربه ای است که انسان از محیط پیرامون خود کسب می کند. یکی از این مفاهیم انتزاعی که بهاءولد سعی در عینی سازی آن داشته مفهوم عدم است. عدم در عرفان اسلامی به معنی نیستی مطلق نیست، به همین دلیل تصاویر فراوانی از عدم توسط عارفان ارائه شده است. بهاءولد نیز هنگامی که از تجربه های عرفانی و مکاشفات خود سخن می گوید، مفهوم انتزاعی عدم را با زبان انگاره و طرحواره های تصویری متعددی بیان می کند. نگارندگان در این مقاله با رویکرد شناختی به بررسی طرحواره های تصویری عدم در <em>معارف</em> پرداخته اند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و براساس داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت: هریک از طرحواره های ادغام، تکرار، مقیاس، فرایند، شیء، قدرتی، انطباق، حرکتی، ارتباط، شکافت و تماس به نوعی می تواند مفهوم عدم را در قالب پدیده ای عینی قابل درک نماید. همچنین طرحواره حجمی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است؛ زیرا بهاء معتقد است که همه چیز از درون عدم پا به عرصه هستی می گذارد؛ درواقع عدم مکانی است که کائنات از غیب به ظهور می رسند.
دره التاج قطب الدین شیرازی و منابع آن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۱)
163 - 184
حوزههای تخصصی:
این مقاله منابع قطب الدین شیرازی در نگارش کتاب دره التاج را مورد بررسی قرار داده است. قطب الدین شیرازی در این اثر مفصل که به زبان فارسی نگارش یافته است، از آثار افراد مختلفی نظیر فارابی، ابن سینا، غزالی، فخررازی، سهروردی، شهرزوری، زمخشری، یعقوب قرطبی، عبدالملک شیرازی، صفی الدین ارموی، سراج الدین ارموی، سعید الدین فرغانی، ابن کمونه، جرجانی و ... استفاده کرده است. بر این اساس نشان داده شده است که کتاب دره التاج از ترجمه و ادغام چندین منبع مختلف پدید آمده است. به نحوی که بجز بخش هایی در منطق که هنوز منبع آنها مشخص نشده است، تمامی بخش های فلسفی آن برگرفته از آثار دیگران است. این تحقیق در بررسی اصالت این اثر و تعیین آراء خاص قطب الدین شیرازی حائز اهمیت است. در پایان مقاله، بخش های مختلف این کتاب با کتاب الکاشف ابن کمونه مورد مقایسه قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی مبانی تفسیری ابن عاشور و محمدحسین فضل الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
142 - 154
حوزههای تخصصی:
شناخت مبانی تفسیری مفسران مختلف در فهم تفاسیرشان نقش به سزایی دارد؛ عمده مفسران مبانی تفسیری خویش را در مقدمات تفاسیرشان ذکر کرده اند؛ الطاهر ابن عاشور از مفسران بزرگ مکتب خلفاست؛ هم چنین حسین فضل الله از مفسران و پژوهشگران مکتب تشیع است، این دو مفسر هر چند تفاسیر ارزشمندی نگاشته اند اما با گذشت سالهای زیادی از نوشتن این تفاسیر، هنوز این تفاسیر به جایگاه شایسته خویش نرسیده اند و هم چنان از بسیاری جنبه ها ناشناخته مانده اند. به جهت اهمیتی که این دو تفسیر دارند و هم چنین به خاطر نقشی که این دو تفسیر می توانند در نزدیکی دیدگاههای دو مکتب تشیع و تسنن ایفا کنند، این قلم جهت معرفی این مفسران با مراجعه به این تفاسیر با شیوه تحلیلی تطبیقی مبانی تفسیری این مفسران را استخراج و وجوه اتفاق و اختلاف آنها را بیان نموده است که جز در مورد نسخ، در بسیاری از موارد مبانی تفسیری بسیار نزدیک و مطابق داشته اند.
بررسی محذور تأسیس فقه جدید در اثبات حکم با قاعده لا ضرر
حوزههای تخصصی:
قواعد فقهی گزاره هایی کلی هستند که نقشی کلیدی در استنباط احکام شرعی دارند. قاعده لا ضرر از جمله این قواعد است که به موجب آن هرگاه احکام موجود در شریعت اسلام سبب ایراد ضرر بر مکلفین گردد مرتفع می شود. اشکال مهمی که به قاعده فوق الذکر وارد شده، این است که در موارد عدم قانون گذاری شارع مقدس، لا ضرر کارایی لازم را نداشته و به موجب آن نمی توان احکامی وضع نمود که ورود ضرر را خنثی نماید چراکه در این صورت با محذور بزرگ تأسیس فقه جدید روبرو است. نکته فوق الذکر اساسی ترین محور مطالعه در پژوهش حاضر است. نگارنده به این نظریه نقد جدی دارد و در پژوهشی توصیفی - تحلیلی ضمن برشمردن قائلان و منکران شمولیت بر امور عدمی محذور ارائه شده توسط ایشان را در محک نقد فقهی قرار داده است. ضرورت بحث از آن روست که در فرض اثبات جریان قاعده در امور عدمی، می توان از این ظرفیت برای پاسخگویی به مسائل مستحدث و چالش های گوناگون فقهی در موارد خلأ قانونی بهره جست. نتیجه گیری بحث این است که تأسیس فقه جدید فی نفسه نمی تواند محذوری بر اثبات حکم با قاعده لا ضرر باشد؛ لذا لا ضرر اطلاق دارد و مفاد قاعده هم نفی حکم است هم اثبات حکم؛ لذا لا ضرر هم توان وتو و بی اثر کردن احکام ضرری را دارد و هم توان وضع حکم و قانون گذاری.
أبنیه الزمن ودلالتها فی اللغه العربیه دراسه فی الزمن اللغوی والتقویمی والفلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
127 - 138
حوزههای تخصصی:
للزمن مکانه کبیره فی نحو اللغات قدیما وحدیثا. ولکل لغه نظام زمنی خاص یعین مدى إدراک الناطقین بها، لأهمیه الزمن الذی یشکل جزءا من المعنى. الزمن ظاهره فیزیائیه ومجسمه من ظواهر الکون تستخدم کأصول کمیه لمحاسبه کثیر من الظواهر، وهی تقاس بأبعاد ووحدات قیاسیه معینه، کالدقیقه، والساعه، والیوم، والشهر، والسنه، وما إلى ذلک. ولکن عندما نتحدث عن الزمن فی اللغه، نواجه ظاهره نفسیه تختلف عن الزمن الکمی تماما. فی هذه الحاله، یرتبط الزمن بمقولات کیفیه وقوع الأحداث فی العالم الخارجی. ومن هذا المنظر، لیس الزمن أمرا فیزیائیا وعینیا، بل هو ظاهره خیالیه وانتزاعیه متأثره بالأحداث الخارجیه. یهدف هذا البحث مرتکزا على المنهج الوصفی التحلیلی، إلى توصیف نظام الزمن اللغوی وتبیین علاقته بالصیغ والتراکیب التی یعبر بها عن الزمن فی اللغه العربیه وبیان الفرق بین ما تدل علیه ظروف الزمان والمصادر والصفات بأنواعها وبین الزمن الذی للفعل، وفضلا عن هذا، معالجه الجمل والأفعال التی لا تحمل شیئا من مفهوم الزمن فی الکلام؛ وکذلک بیان الخلافات القائمه بین الزمن اللغوی والزمن الفلسفی والزمن الفلکی أو التقویمی. یحاول البحث دراسه موضوع الزمن فی العربیه مبینا مفهوم الزمن والزمان عند النحاه القدامى والمحدثین. والزمان اسم لقلیل الوقت أو کثیره ولا یرتبط بالحدث أبدا، یقابله فی اللغه الإنجلیزیه (time)؛ وهذا ما نسمیه الزمن التقویمی؛ والزمن تعبیر لغوی یتجلى فی الأفعال خاصه، وله صله وثیقه بالحدث، ویسمیه النحاه الزمن اللغوی. لیس الزمان هو الصوره الفریده المقصوده من الفعل دائما؛ والفعل قد یدل على محض تمام الحدث أو عدم تمامه، بغض النظر عن إراده الوقت الذی وقع فیه. تختلف الصیغ والتراکیب فی دلالتها عن الزمن فی اللغه العربیه؛ فإن دلت کلمه بالمطابقه على الزمن فقط، فهی ظرف؛ بعباره أخرى، الزمن یستفاد من الظرف بالمطابقه ومن الفعل بالتضمن.
تقویم اختبارات ماده "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج وفق معاییر بناء الاختبارات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
139 - 154
حوزههای تخصصی:
تعد دراسه الاختبارات وتقویمها من الإجراءات اللازمه والرئیسه لتحسین مستوى التعلیم والتعلم. تأسیساً على هذا، تحاول هذه الدراسه تقویم أسئله اختبارات الفصل الدراسی الأول بالعام الدراسی 2018 – 2017م، لمادّه "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج، وتتناول مدى توافر المعاییر العلمیه لبناء الاختبارات فیها. تنهج المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستخدمه أداه الاستبانه الخاصه لمعاییر بناء الاختبار الجید لجمع البیانات، وقد تمّت معالجه البیانات فی برنامج الحزم الإحصائیه (spss). تدلّ النتائج على أنّ هذه الاختبارات لا تعانی من معایب کبیره فی المعاییر الشکلیه والفنیه، ویوجد اهتمام لا بأس به فی هذه المعاییر. أمّا بالنسبه إلى الأسئله الموضوعیه، فأظهرت نتائج الدراسه أنّ أسئله الاختیار من متعدّد تحتاج إلى دقه بالغه، فی حین أنّ أسئله الصواب والخطأ وکذلک أسئله المزاوجه (المقابله)، تتمتع بمعاییر بناء الاختبارات، وکذلک توضّح النتائج أنّ المشاکل قد تضخم فی أسئله التکمیل بالقیاس إلى الأنواع الأخرى من الأسئله ، وتعد النسبه الکبیره منها مرتفعه الحجم؛ والجدیر بالذکر أنّ الاعتماد على التذکر یعتبر من سلبیات الأسئله الموضوعیه
کارکرد های تربیتی آیات معترضه قرآن کریم و استخراج روش عام تربیتی سبک اعتراض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
35 - 57
حوزههای تخصصی:
سبک اعتراض، یکی از دستور های ادبی کلام و سبک های گفتمانی قرآن است. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به چرایی استفاده حداکثری از این سبک در قرآن کریم، به وسیله تفسیر تربیتی آن است. در این پژوهش با رویکرد همسوسازی با هدف کلی قرآن مبتنی بر تربیت، اغراض و کارکرد های جملات معترضه، به شکل بی سابقه و نوین ساماندهی شده اند؛ تربیت و هدایت به دو بستر بینشی و گرایشی تقسیم شده و هریک از آنها در سه قالب ایجاد، تحکیم و رفع مانع دسته بندی گردیده اند، آنگاه کوشش شده تا هر یک از اغراض، بر آیات متعدد تطبیق شده و نیز با یافته های علوم تربیتی، مستندسازی شوند. این پژوهش از نوع تحلیلی−استنباطی بوده و طی آن ضمن یافتن حدود بیست مورد از اغراض و کارکرد های تربیتی جملات معترضه قرآنی و بررسی آنها ثابت می شود که اطناب حاصل از سبک اعتراض کاملاً هدفمند و در راستای هدف تربیتی قرآن به کار رفته است، همچنین سبک اعتراض، یک روش عام تربیتی مستقل و کارآمد، شناخته می شود. یافته های این تحقیق، می تواند الگوی تربیتی کم نظیری برای آموزش و پرورش رسمی و عمومی باشد.
تحلیل نکاح فرزند خوانده با سرپرست بر مبنای اصل حاکمیت اراده در انگاره اسلام و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
39 - 68
حوزههای تخصصی:
امکان یا عدم امکان ازدواج با فرزندخوانده، یکی از مسائل چالشی در نظام حقوقی ایران و بسیاری از کشورهاست. بر خلاف سایر کشورهای اسلامی، کشور تونس تحت نفوذ قانون کشور فرانسه، قرابت ناشی از فرزندخواندگی و آثار آن از جمله ممنوعیت نکاح با سرپرست را پذیرفته است. نگارندگان با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر مناط حکم به جواز ازدواج با فرزندخوانده، ضمن نقد و بررسی دیدگاه علمای اسلام و حقوق کشورهای تونس و فرانسه معتقدند فقه اسلامی در این مسئله، مترقی تر از بسیاری نظام های حقوقی اندیشیده و مسئله را دائرمدار اراده و اختیار فرزندخوانده و فرزندپذیر مجتمعاً قرار داده و به آزادی اراده ایشان که از بدیهیات حقوق بشر است، احترام گذاشته است؛ حال آنکه نظام های حقوقی مذکور، بر خلاف این امر بدیهی قانون گذاری نموده اند. تحلیل حاضر به مثابه یک نظریه، انگاره مشهور فقیهان را از کمند اشکالات عدیده می رهاند و به نوعی قابل طرح به صورت یک کرسی نظریه پردازی نیز می باشد.
تأملی بر رابطه عقد رهن و قرارداد وثیقه؛ جُستاری نقادانه در باب تحول مفهوم توثیق اموال از رهن سنّتی تا وثیقه در حقوق نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
69 - 90
حوزههای تخصصی:
بررسی های تاریخی نشان می دهد که فقهای امامیه تفاوتی میان رهن و وثیقه به عنوان دو عقد مجزا قائل نبوده اند؛ بلکه رهن را به وثیقه دین تعریف کرده اند. لیکن با توجه به محدودیت های عقد رهن در نظام حقوقی ما و عدم امکان استفاده از رهن برای برخی از اموال یا تعهدات، برخی نویسندگان تلاش کرده اند با ارائه نظریات نوین، برخی از این محدودیت ها را مرتفع نمایند، یکی از این نظریات، دوگانگی عقد رهن و وثیقه است. در صورتی که بتوان دو ویژگیِ داشتن نام معین و نیز شرایط و احکام خاص در قانون را برای قرارداد وثیقه ثابت نمود، می توان به این نتیجه رسید که عقد مزبور یکی از عقود معین است. بررسی قوانین موجود نشان می دهد در بسیاری موارد که امکان انعقاد قرارداد در قالب عقد رهن به دلیل فقدان یکی از شرایط وجود ندارد، مقنن از لفظ «وثیقه» استفاده نموده است. این قوانین از دو جهت قابل استفاده اند؛ نخست آنکه اثبات می کنند نام قرارداد «وثیقه»، دارای مبنای قانونی است و بارها در قوانین مختلف به کار رفته است و دوم اینکه مقنن در مواردی که یکی از شرایط انعقاد عقد رهن وجود نداشته است، از لفظ «وثیقه» استفاده نموده و از به کار بردن لفظ رهن خودداری کرده و از این طریق، یک تأسیس نوین را به عالم حقوق وارد نموده است.
شناسایی بایسته های معرفت شناختی اخلاق باور از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
141 - 169
حوزههای تخصصی:
ویژگی مهم انسان این است که باورهایی دارد و در شرایطی باورهایش را تغییر میدهد؛ این فعل آدمی که به قوای معرفتی او مربوط میشود را فرآیند «باورسازی وتنظیم باور» مینامند. با کاربرد اخلاق در معرفت شناسی، این فرآیند هویت جدیدی یافته است. «اخلاق باور» اولین بار در قرن نوزدهم توسط کلیفورد مطرح و زمینه ساز پژوهشهای بسیاری شد. با این حال میتوان پیشینه آن را در فلسفه اسلامی نیز، تحت مفاهیم خاصی مانند «اخلاق درتفکر» و «بینش در مرحله کسب اعتقاد قلبى و ایجاد باور» پیدا کرد. هدف این مقاله شناسایی بایستههای معرفت شناختی اخلاق باور، در دیدگاه اندیشمند معاصر، آیت الله جوادی آملی، به روش تحلیل مفهومی و قیاس نظری است. ما با بررسی آثار ایشان به شش بایسته متلازم، دست یافته ایم: تلازم اراده و تکلیف معرفتی، تلازم قرینه و شهود، تلازم شاهدگرایی و اعتمادگرایی در توجیه باور، تلازم توجیه معرفتی با توجیه اخلاقیِ باور، تلازم حسن فاعلی با حسن فعلیِ باور و تلازم شبکه باور با عمل فردی و اجتماعی.