فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان مجموعه ی از آواهای منظم و به هم پیوسته است که موجب تمایز واژه و معانی آن با واژه های دیگر می شود؛ درواقع آوا بنیادی ترین ساختار زبان است؛ چرا که کاربرد متناسب واکه ها و همخوان ها، پیوند ژرفی با اندیشه ی خالق متن دارد که می تواند در بافت موقعیتی الهام بخش معانی خاص باشند؛ بنابراین تکرار هدفمند صامت ها و مصوت ها موجب القاگری شگرف واج ها در بیان معانی متن می گردد. «موریس گرامون» زبان شناس معروف فرانسوی در قرن بیستم، ارزش و مفهوم القاگری واج های در زبان را مطرح می کند و معتقد است، ادیب می تواند در یک شبکه نظام مند واژگانی که از واج های مشابه سامان یافته اند، تصاویر و معانی مورد نظر را با ملودی خاص و منظم، به ذهن مخاطب القا نماید؛ بدین منظور پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه گرامون به بررسی القاگری آواها درآیات حج می پردازد؛ نتایج حاکی از آن است اعجاز آوایی قرآن کریم در نهایت زیبایی، مفاهیم و معانی را به مخاطب القا می نماید. به طوری که بسامد واکه های درخشان«آ» و «اَ»/a/¸/ã/ و همخوان های سایشی لثوی«س،ز »/ s¸z/ و نیم همخوان «ی»/j/ نقش بسیار مهمی در تداعی مفاهیم حج را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل عبارات متضمّن تحقیر در آیات قرآن با تأکید بر آراء ادبی تفسیری آلوسی
حوزههای تخصصی:
نزول معجزه خاتم در جغرافیای عربی، بستر تلاش حداکثری دین پژوهان و اهل تفسیر در دریافت لطایف معنایی قرآن کریم با ابزار ادبیات عرب را فراهم آورد. کوششی که در تمام عرصه های هدایتی کلام وحی با گستره ی اعتقادات، احکام، اخلاق و مسائل فردی و اجتماعی نمود یافته است. پژوهش کتابخانه ای حاضر که به شیوه ی توصیفی تحلیلی سامان یافته با بررسی تفسیر «روح المعانی» به عنوان یکی از تفاسیر ارزشمند سده های متأخر اسلام با رویکرد جامع و جلوه های ادبی ویژه، این مهم را در مورد مطالعاتی آیات متضمّن تحقیر دنبال کرده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تحقیر اسلوبی غیر قابل انکار در قرآن کریم بوده که با جهت گیری و اهدافی چند به کار گرفته شده است. کاربرد حداکثری و هدفمند سیاق و پیوند آن با اسالیب معنابخشِ مفردات قرآنی، مهم ترین شیوه ای است که نگارنده روح المعانی در تبیین آیات دربردارنده ی تحقیر بکار برده است. این رویکرد پراکنده در تفسیر آلوسی از این قرار است: کاربرد ما موصول بجای من، یادکرد اسم ظاهر بجای ضمیر، استفاده از اسم اشاره دلالت کننده بر نزدیک، نکره آوردن اسم، کاربست معنادار حرف جر مِن، ذکر حرف زائد ما، خروج استفهام از معنای حقیقی به معانی مجازی، خروج فعل امر به معانی مجازی و ابهام و پیچش معنایی بجای ایضاح و بیان.
What is the Futurological Understanding of the Revelatory Text? A Look at Presuppositions about the Concept of the Future(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the field of futurology research in the revelatory texts, various research works have been done in academic centers. What has been paid less attention in these researches is dealing with the presuppositions that should be taken into consideration. The futurological understanding of the revelatory text, as its name suggests, is based on the three pillars of the quiddity of understanding, the quiddity of future, and the quiddity of the revelatory text. In other words, depending on what understanding and perception we have of the phenomenon of understanding itself, what perception and imagination we have of the future, and how we consider the revelatory text as a text and what we should expect from it, makes our futurological understanding different. In this regard, in the first part of the article, an attempt is made to address the point that the researches that have been carried out in the futurological field are based on what perception and expectation of the Holy Qur'an and how this perception and expectation can be used in futurological studies. In the next section, we are focused on the concept of the future and how the understanding of the future that emerges in different paradigms affects the futurological understanding of the revelatory text. In the next section, we are focused on the concept of the future and how the understanding of the future that emerges in different paradigms affects the futurist's understanding of the revelatory text. This study shows that the concept of the future has been moving from something objective, rigid and external to something subjective and rooted in people's beliefs today.
جستاری تطبیقی در مفهوم بداء از منظر متکلمان مسلمان و کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
81 - 94
حوزههای تخصصی:
«بداء» در اصطلاح به معنای تغییر مقدّرات در قضای مشروط الهی از سوی خداوند بر اساس برخی حوادث و تحت شرایط و عوامل ویژه است. این آموزه از ویژگی های تفکر شیعی می باشد که اعتقاد به آن در روایات معصومین (علیهم السلام) جایگاه ویژه ای داشته و مصادیق عینی فراوانی از قرآن و احادیث آن را تأیید می کند. هرچند که گروهی از اهل سنت، شیعیان را به دلیل داشتن چنین اعتقادی نکوهش کرده اند؛ اما طبق بررسی ها و نتایج حاصل از انجام این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده، موضوع بداء و نقش اعمال نیک و اعمال ناشایست بر تغییر مقدّرات در قضای مشروط الهی علاوه بر قرآن کریم، سنت نبوی مندرج در نصوص دینی فریقین و روایات معصومین علیهم السلام، در موارد متعدد از کتاب مقدس نیز مطرح گردیده که در این تحقیق به ده نمونه از آن اشاره شد. این موضوع نشان می دهد که اعتقاد به بداء، همان طور که در حدیثی از امام صادق (ع) به آن اشاره شده، از مشترکات ادیان ابراهیمی بوده و دارای اصالتی کهن در متون مقدس است.
نسخه خوانی (33)
حوزههای تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر در قالب بیست و نهمین سلسله انتشارات با عنوان نسخه خوانی، متن چند نسخه را مورد مداقه قرار داده است. این متون بدین شرح اند:
یادداشتی از میرزا جلال الدین طهرانی روی یک نسخه
سندی درباره تقبیح فرستادن فرزندان برای تحصیل در استانبول
برخی تواریخ حاکمان گیلان میان 1264 تا 1290
وفات چند نفر از علمای خاندان دشتکی
تاریخ ظهور و طلوع نیر اعظم شاهنشاهی بر اوج سماء دولت پادشاهی
سفرنامه چند خطی به عتبات
تاریخ درگذشت شیخ مرتضی انصاری
هجوم ملخ ها در سال 1254 ق در کربلا و 1267ق در شیراز از زبان یک شاهد عینی
«عدالت ظاهریه فرنگی ها» از علایم ظهور
کتابی به خط احسایی در خانه سیدکاظم رشتی
تاریخ درگذشت محمدشاه قاجار
یادداشتی از ابوالقاسم طغری یغمایی
استکتاب برای رفع غم و غصه از سال 1264ق
نامه احمد بن حنبل در دفاع از مردم اردبیل علیه بابک خرمدین
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.
جایگاه «خاندان اجتهاد» در مکتب کلامی «لکهنو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
103 - 130
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تاریخ کلام امامیه، در نیم قرن اخیر، پژوهش هایی بر محوریت برخی از مناطق که در طول تاریخ محل تجمع توده های شیعه بوده انجام گرفته است، اما برخی محورهای جغرافیایی همچون «لکهنو» در دیار هند مغفول مانده است. این در حالی است که لکهنو یکی از مراکز مهم شیعی است که در قرن سیزدهم، با پرورش اندیشمندان و پژوهشگران شیعی برجسته و برجای گذاشتن میراث کلامی سترگ توانست معارف شیعی را به نسل های بعد انتقال داده و بسترهای توسعه علمی شبه قاره را آماده کند. نوشتار پیش رو با رویکرد توصیفی، تحلیلی درصدد است با معرفی عالمان امامی این دوره که از دودمان سید دلدار علی نقوی برخاسته و به خاندان اجتهاد شهره اند، و بیان فعالیت های علمی و تألیفات کلامی آنان نشان دهد که عالمان امامی برجسته این خاندان با اقداماتی همچون تاسیس نهاد رسمی علمی، تحقیق گسترده در موضوعات کلامی و تدوین آثاری بزرگ در کلام استدلالی شیعه، مقابله شدید با جریانات و اقدامات ضد شیعی و تصفیه اندیشه شیعه از آراء نادرست، توسعه اصول فقه و اجتهاد توانستند به مذهب شیعه پس از یک دوره تنگنای شدید رسمیت نسبی بخشیده و در ترویج تشیع در این منطقه تأثیر گذار باشند.
تبیین و تحلیل حقیقت اعجاز و گونه های آن در اندیشه فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
131 - 156
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا «معجزه» را به حسی، خیالی و عقلی تقسیم کرده است. حال این سؤال مطرح می شود که معجزات یادشده در اندیشه فلسفی ملاصدرا چگونه است؟ به طور کلی، معجزه فعل خارق عادتی است که به خلاف سنت و خارج از نظام علت ها و معلول های طبیعی واقع می شود. علت تحقق آن، فراطبیعی، ناشناخته و همراه با تحدی و عدم معارضه است. معجزه در اندیشه ملاصدرا از حیث مراتب ادراک های سه گانه با روش توصیفی، تحلیلی مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف همانا تبیین عقلی و فلسفی معجزه نزد ملاصدراست. در اندیشه او، انسان به سبب عبودیت و ریاضت های مشروع و کسب کمال و معرفت از طریق قوه ادراک های سه گانه، به مبادی عالی متصل می گردد و با امداد غیبی و موهبت الهی قدرت بر انجام معجزه پیدا می کند. در نتیجه، معجزه دارای علت فراطبیعی و فراحسی است. دسته بندی معجزه به حسی، خیالی و عقلی، برگرفته از مراتب شئون ادراک انسان است. از این میان، معجزه عقلی به جهت فرازمانی و فرامکانی بودن آن از سایر معجزات برتر است. نبی مکرم(ص) اسلام جامع همه کمالات است و معجزه برتر را آورده است.
بررسی تطبیقی ارتباط الفاظ با معانی در قرآن کریم با تأکید بر تفاسیر؛ مجمع البیان، المیزان و تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
112 - 137
حوزههای تخصصی:
چگونگی ارتباط الفاظ با معانی همواره منشأ اختلافات تفسیر یک متن بوده است. این موضوع در تفسیر قرآن کریم به شدّت دیده می شود. خلأ پژوهشی در این زمینه نگارنده را بر آن داشت تا موضوع «بررسی تطبیقی ارتباط الفاظ با معانی در قرآن با تأکید بر تفاسیر؛ مجمع البیان، المیزان و تسنیم» را با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در پایان چنین حاصل گشت که می توان اختلاف اصلی را در دو نظریه «حقیقت و مجاز» و «روح معنا» پیگیری کرد. برخی همچون طبرسی با پذیرش نظریه «حقیقت و مجاز» تمامی استعمالات الفاظ در غیر موضوعٌ له را مَجازی در نظر گرفته اند اما پس از بوجود آمدن نظریه روح معنا و پذیرش آن توسط علامه طباطبایی وجود مَجاز در عبارت های قرآنی کاهش چشمگیری یافت زیرا ایشان معانی قرآن را دارای تأویل می دانست که در کاربرد مفاهیم به صورت حقیقی بر تمامی الفاظ دلالت می کنند ولی کاربرد آن معانی در محسوسات را مَجازی می دانست. در مقابل، جوادی آملی با انکار مَجاز در قرآن معتقد است که الفاظ برای ارواح معانی وضع شده اند و استعمالشان در مفاهیم عام و تطبیق آن مفاهیم بر هر مصداق محسوس یا معقول «حقیقی» است. ایشان قرآن را به حبل آویخته ای تشبیه می کند که روح معنا در تمامی مراحل از جمله؛ لفظ، معنا، مفهوم، حقایق خارجی و باطنی و تکوینی و... به صورت حقیقی بر آن ها دلالت می نماید.
بررسی تطبیقی عصمت حضرت آدم (ع) از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
258 - 283
حوزههای تخصصی:
عصمت انبیاء یکی از مبانی اعتقادی مشترک بین مسلمانان است؛ اما در مورد زمان، گستره و مفهوم آن، اندیشمندان مکاتب مختلف کلامی، دیدگاه یکسانی ندارند. آیات زیادی در قرآن کریم به مسئله عصمت انبیا پرداخته و برخی از آیات نیز موهم عدم عصمت انبیا می باشد. از آن میان، مسئلهٔ «هبوط» و «عصمت» حضرت آدم در میان مفسران و متکلمان مسلمان همواره مورد مناقشه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی (به نمایندگی از دو مکتب کلامی متفاوت شیعه و اشاعره) نسبت به آیات مرتبط با عصمت حضرت آدم (ع) چگونه است؟ وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه چیست؟ یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر علی رغم اختلاف نگرش های کلامی است و وجوه افتراقِ دو دیدگاه، در این مسئله، بسیار نادر است. از دیدگاه آیت الله جوادی آملی این ماجرا در زمانی اتفاق افتاده که نبوت تشریعی وجود نداشته و نهی در آیه هم ارشادی بوده و آن حضرت نیز مرتکب ترک اولی شده است که به مقام عصمت ایشان خدشه ای وارد نمی کند. در مقابل فخر رازی معتقد است که حضرت آدم (ع) مرتکب معصیت شده است و البته این معصیت مربوط به قبل از بعثت و نائل شدن به مقام نبوت بوده است و اشکالی ندارد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل دلایل دو مفسر پرداخته و رأی برگزیده را پیش رو نهاده است.
تعالی تفکر سینوی: گذار ابن سینا از مادّیت به تجرد قوه خیال و ادراکات خیالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
37 - 57
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم درحوزه نفس شناسی ابن سینا مجرد یا مادّی بودن قوه خیال است. نظر غالب در عبارات شیخ الرئیس، مادّی بودن آن هاست، ولی در برخی مواضع، وی عباراتی دارد که حاکی از تردید او در مادّیت خیال یا مستلزم تجرد خیال است؛ ازاین رو، می توان مواضع شیخ در این بحث را بر سه نوع تقسیم کرد: نخست، مواضع دالّ بر باورداشتن او به مادّیت قوه خیال، مانند النفس من کتاب الشفا که در آن، وی بر مادّیت قوه خیال تصریح و اقامه دلیل می کند؛ دوم، مواضعی همچون المباحثات که در آن ها بوعلی با شک وتردید، مسئله مادّیت خیال و ادراکات خیالی را مطرح می کند؛ سوم، مواضعی همچون نمط پایانی الإشارات و التنبیهات که در آن، ابن سینا به تجرد خیال و ادراکات خیالی اذعان می کند. در این مقاله با درنظرداشتن مبنای «تعالی در تفکر سینوی»، ضمن تبیین سه رویکرد یادشده در آثار این فیلسوف، موضع اقبال وی به تجرد خیال تقویت می شود و به این نتیجه می انجامد که با توجه به گذار او از حکمت مشاء به حکمت متعالیه، نظر نهایی وی تجرد قوه خیال خواهد بود؛ هرچند به دلایلی، بوعلی مجال تبیین نظر نهایی اش را نیافته است، این تفکر وی می تواند الهام بخش فیلسوفانی مانند ملاصدرا در تبیین تجرد قوه خیال باشد.
Analyzing Translation Strategies for Allah’s Attributes in the Holy Qur’ān
منبع:
Journal of Textual and Translation Analysis in Islamic Studies, Volume ۱, Issue ۳, ۲۰۲۳
293 - 306
حوزههای تخصصی:
The translation of proper nouns, such as Allah’s attributes of acts, has consistently been a contentious issue in the translation of Qur’ānic exegesis. This research aimed to investigate the frequency and types of strategies employed in the English translations of Allah’s attributes of acts in the Holy Qur’ān. The study sought to explore the strategies used by translators in the translation of Qur’ānic exegesis and to determine if significant differences existed among the translators in the application of the strategies proposed by Chesterman (1997). The corpus comprised six English translations of the Holy Qur’ān by Asad, Pickthall, Saheeh, Arberry, Khan and Hilali, and Mubarakpuri. Both descriptive and inferential statistics were utilized to analyze the data, based on a revised version of Chesterman’s (1997) model. The descriptive data revealed that only six out of ten strategies were used in translating Allah’s attributes of acts. Only two strategies, transposition and emphasis change, were not used significantly differently, while the other four strategies, synonymy, paraphrase, transliteration, and expansion, were employed significantly differently. The inferential statistics revealed significant differences in the application of each strategy by each translator. However, no significant differences were found among the translators in the application of the same strategy when rendering Allah’s attributes of acts.
بررسی تطبیقی دیدگاه امامیه و اشاعره در دلالت آیه «اولی الامر» بر مصداق معصوم پس از نبی اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۳۱۰
41 - 51
حوزههای تخصصی:
اصل عصمت در قرآن و دیدگاه متکلمان مسلمان امری مسلم است؛ اما شناخت معصومان پس از نبی اکرم(ص) در میان متکلمان فرق اسلامی مورد اختلاف است. امامیه، روایاتی از نبی اکرم و اهل بیت(ع) را ذیل آیاتی از قرآن کریم، ازجمله آیه اولی الامر مورد استناد و راه تعیین مصادیق معصومین می دانند. در مکتب امامیه آیه اولی الامر دلالتی واضح نسبت به تعین معصوم در خمسه طیبه و فرزندان معصوم آنها دارد. اما متکلمان اشاعره، با وجود اینکه روایات دال بر عصمت اولی الامر در ذیل آیه مذکور و به صورت جداگانه در کتب آنها تبلور یافته؛ لکن دلالت آیات و روایات را در رابطه با تعیین مصداق معصوم به دلایل مختلف توجیه و رد کرده اند. اما با جست وجوی کتب روایی و بررسی اندیشمندان مذهب اشاعره، دیدگاه امامیه به کرسی حق می نشیند. نوشتار حاضر کوشیده است با تمسک بر روش نقلی و در برخی جاها با روش عقلی، دیدگاه امامیه و اشاعره نسبت به تعیین مصادیق معصومین پس از نبی اکرم(ص) را با توجه به مفاد آیه اولی الامر و روایات ذیل این آیه، بیان و بررسی کند.
أنماط الصوره السینمائیه ودلالاتها فی روایه "تغریبه القافر" لزهران القاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
98 - 115
حوزههای تخصصی:
فی الآونه الأخیره استندت الروایه الحداثیه على المعطیات البصریه المأخوذه من الفنون المرئیه وخاصه الفن السابع فظهرت ملامح الصوره السینمائیه فی العمق الروائی محفوره على نطاق واسع. إنّ توظیف الصوره المرئیه فی السرد الروائی له فاعلیه عده تنعکس مؤثراتها على حرکات الشخصیات والأشیاء فی الفضاء السردی أو تأطیر المشاهد المصوّره بواسطه التقنیات المحدده. تعتبر روایه "تغریبه القافر" لزهران القاسمی من أهم الروایات التی یستخدم فیها الکاتب مفردات تتعلق باللسان السینمائی والرابط الأساسی بین هذین الحقلین هو خروج الکلمه وقفاً للآلیات الفنیه. تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفی_ التحلیلی للکشف عن النوافذ المشترکه بین العناصر السینمائیه والنص السردی التی تنبثق من خلالها منعطفات تضم بین دفتیها مفردات تتمیّز بکلا الفنین. ومن هذا المنطلق تهدف هذه الدراسه لتبیین مدى خضوع المفردات والفقرات الروائیه للتقنیات السینمائیه والتأکید على وظیفتی اللقطه؛ القرائیه والبصریه وانعکاس الدلالات السیمیولوجیه منهما، لذا النتائج الحاصله من هذا التقارب هی السمو بالنص الروائی نحو النص السردی فبهذا العمل قد یعطی الکاتب المتلقی الفرصه للدخول فی عالم مرئی یتبنى فکره تصویر المشهد وإخراجه. تدور محاور هذه الدراسه حول خمسه تقنیات تتقاطع مع السرد المکتوب؛ لقطه الفعل ورد الفعل ولقطه شاهد واللقطه المضافه ولقطه الکراین واللقطه الجامعه. الکلمات المفتاحیه: الروایه العربیه المعاصره، الصوره السینمائیه، زهران القاسمی، روایه "تغریبه القافر".
مفهوم شناسی مسئولیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ماهیت، قلمرو و شرایط مسئولیت اخلاقی از مباحث پرمناقشه حوزه مطالعات اخلاقی است. به نظر می رسد بخش قابل اعتنایی از این مناقشات، برخاسته از ابهام مفاهیمی، چون مسئولیت اخلاقی و اراده آزاد بوده است. این پژوهش بر آن است تا در این میان با روش توصیفی_تحلیلی، به واکاوی مفهوم مسئولیت اخلاقی بپردازد. حوزه های معنایی متنوع و متکثر مفهوم این سنخ از مسئولیت، ما را با این پرسش مواجه می کند که انبوه اختلافات میان سازگارگرایان و ناسازگارگرایان با عطف نظر به کدام گونه از مسئولیت اخلاقی پدید آمده اند؟ آیا با این چالش مواجه نبوده ایم که در برخی پژوهش های دوسویه، یک طرف بر سازگاری وجوب علّی و مسئولیت مبتنی بر نقش و وظیفه عامل اصرار می ورزد، طرف مقابل تلاش می کند که ناسازگاری و تعارض هرگونه تعین پیشین علّی را با مسئولیت در مقام پاسخگویی نشان دهد؟ گرچه تأکید اولیه فیلسوفان اخلاق در مباحث مربوط به مسئولیت اخلاقی، گاه متمرکز بر سه نوع مسئولیت ناظر به علیت، وظیفه و الزام اخلاقی بوده است، در آثار متأخر، دو مفهوم مسئولیت ناظر به سزاوار سرزنش بودن و مسئولیت در مقام پاسخگویی مورد توجه قرار گرفته است، و به نظر می رسد که دقیق ترین مفهوم معادل مسئولیت اخلاقی انسان برابر الزامات اخلاقی همان «پاسخگویی» است.
سناریوهای پیش روی آینده مدارس حمهوری اسلامی ایران در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت دقیق آینده مدارس در دنیای پیچیده امروز غیر ممکن به نظر می رسد اما تلاش برای شناخت آینده های ممکن به تصمیم گیران نظام آموزشی کمک می کند تا چشم اندازهای مختلف خود را ترسیم کنند و اثر تصمیمات خود را برای ساختن آینده دانش آموزان نسل های بعدی متصور شوند. آینده پژوهی فرآیندی علمی است که استدلال، انتخاب و اقدام را در هم می آمیزد. تحلیل آینده به روش سناریو نویسی یکی از روش های پژوهش آینده پژوهی و مدیریت راهبردی است. آینده مدارس ایران چگونه خواهد بود؟ و چه سناریوهایی پیشِ روی مدارس ایران قرار دارد؟
روش: روش پژوهش، کیفی است. در این پژوهش تلاش شد به کمک مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته از دیدگاه تخصص های مختلف به آینده مدارس ایران پرداخته شود. در مصاحبه با 14 نفر از صاحب نظران که با روش گلوله برفی انتخاب شدند (در هر دسته بعد از مصاحبه اول نفر بعدی انتخاب شد (تا اشباع اطلاعات)). 3 نفر از وزرای سابق آموزش و پرورش، 4 نفر از روشن فکران و منتقدین مشهور نظام آموزشی، 4 نفر از مدیران و معلمان مدارس و 3 نفر از آینده پژوهان علاقه مند به حوزه آموزش و پرورش از زوایای مختلف به موضوع پرداخته شد. از پژوهش های پیشین و مصاحبه ها 17 عامل تأثیرگذار در آینده مدارس استخراج شد و به کمک نرم افزارهای آینده پژوهی و در ادامه نظر 10 خبره آموزشی، 10 عامل کلیدی و پیش ران به دست آمد. سپس با بررسی عدم قطعیت های کلیدی، به کمک نرم افزار سناریو ویزارد، سناریوهای پیشِِ روی آینده مدارس ایران استخراج شد.
یافته ها: در سناریوی مطلوب آینده مدارس که الزامات فراوانی دارد در کم تر از 20 سال حتی می توان حضور توریست آموزشی برای بازدید از مدارس ایران و الگو برداری از نظام آموزشی ایران را برای کشورهای منطقه متصور شد. در سناریوی نامطلوب، مردم از مدارس روی برمی گردانند و سعی می کنند از روش های دیگر برای آموزش فرزندان خود استفاده کنند. در سناریوی محتمل نیز با رفع بعضی از مشکلات و ایجاد مشکلاتی جدید، مدارس مسیر خود را طی می کنند. متأسفانه در مطالعه حاضر سناریوی نامطلوب و محتمل نزدیکی زیادی دارند که این امر می تواند زنگ خطری برای تصمیم گیران نظام حکمرانی و تعلیم و تربیت کشور باشد.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش به نظر می رسد برای فاصله گرفتن از سناریوهای نامطلوب و محتمل نیازمند تصمیم گیری هایی فراتر از سطح آموزش و پرورش هستیم. به نظر می رسد ارتباط تنگاتنگ عوامل و اثرات متقابلی که این عوامل بر روی هم می گذارند حل این مسئله را از توان آموزش و پرورش خارج کرده است. گسترش مطالعات آینده پژوهی در حوزه تعلیم و تربیت می تواند به شفاف سازی مسیر آینده کمک کند
نقد ماهیت و مؤلفه های معرفتی دینی و امر سیاست در اندیشۀ عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۹
7 - 36
حوزههای تخصصی:
هجوم مغولان به ایران سومین تجاوز بزرگ به کشور بود که برای مدتی طولانی بر تمامی امور سیطره یافت. مغولان برخلاف یونانیان و اعراب هیچ ویژگی تمدنی و دینی نداشتند؛ به همین دلیل به شاکله جامعه ایران که سیاست و دیانت بود، آسیب بزرگی وارد ساختند. حکومت در طول تاریخ ایران در کنار دین قرار داشت و شاه در فرهنگ ایرانی حافظ کشور و دین رسمی بود، اما در دوره ایلخانان مغول حکومت در اختیار صحراگردانی بود که به سیاست نگاه بدوی داشتند. همچنین آنان برخلاف اعراب مسلمان در پی حاکم کردن دین نبودند. چنین نگاهی موجب شد سیاست و دیانت در ایران به انحطاط دچار شود؛ وضعیتی که در توصیف برخی متون فارسی با ابتذال پیوند می خورد. این آسیب که ریشه در گذشته و قرن پنچم قمری داشت، با حاکمیت مغولان به وضعیت اسفناکی رسید. ویژگی این آسیب، فقدان خرد در جامعه و به تبع آن در سیاست و دیانت بود. عبید زاکانی یکی از نخبگان ادب و فرهنگ فارسی است که در آثار خود این آسیب منجر به انحطاط و ابتذال را تصویر کرده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شده است ویژگی ها و پیامدهای چنین آسیب و انحطاطی از نگاه عبید زاکانی بررسی شود. یافته های این مقاله حاکی از آن است که عبید زاکانی را می توان اندیشمند انحطاط نامید؛ اندیشمندی که نه تنها آسیب را توصیف کرد، بلکه برای آن راه حل دارد. خرد و عدالت راه حل او برای رهایی از انحطاط و ابتذال است. با فقدان این دو مؤلفه، اخلاق جامعه بزرگ ترین قربانی است. آنچه عبید تصویر کرده، در دوره حاکمیت آل مظفر و از نتایج حمله مغول است. درواقع، انحطاط نتیجه تجاوز در بلندمدت است.
احکام و قضایای حکمرانی در دیدگاه تفسیری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) بر اساس تفسیر سوره منافقون
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶
107 - 127
حوزههای تخصصی:
مفسران، همواره قرآن را با روش ها و گرایش های مختلفی تفسیر کرده اند که دو گرایش اجتماعی و سیاسی، از گرایش های نوظهور در دانش «تفسیر» است. گرایش سیاسی نیز دارای رویکردهای متنوعی می باشد که رویکرد «حکمرانی» از جدیدترین رویکردهاست و در میان مفسران، آیت الله خامنه ای تنها مفسری می باشد که با این رویکرد، برای درمان مشکلات سیاسی از قرآن مدد جسته است. اثر حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در مطالعه تفسیر معظم له بر سوره منافقون، مدعی است ایشان ابتدا با تدبر در آموزه های قرآن، آنان را عمق بخشیده، با توسعه در مدلول این آموزه ها، از آنان قضایایی را اصطیاد کرده و با تطبیق حداکثری این قضایا بر شرایط امروز امت اسلامی، سعی نموده، آن تعلیمات را برای عصر حاضر کاربردی گرداند. معظم له بر پایه همین روش، در تفسیر «سوره منافقون» به نکات متعددی اشاره می کند که مباحث مطرح شده در تفسیر این سوره را می توان ذیل دو حکم کلی در عرصه حکمرانی ازجمله ابداعات و امتیازات تفسیری ایشان دانست. منطبق بر موضوع سوره منافقون، حکم نخست، به شناخت درون خباثت آلود منافقان مربوط است. از بیانات آیت الله خامنه ای ذیل این حکم، شش قضیه را می توان استفاده کرد که «خاستگاه نفاق» و «عامل مرگ قلب منافق» ازجمله این موارد است. حکم دوم نیز به تبیین وظیفه رهبر جامعه اسلامی و آحاد امت در قبال منافقان و تحرکات خائنانه آنان اختصاص دارد. از بیانات معظم له ذیل این حکم نیز پنج قضیه استفاده شده که «لزوم شدت عمل در قبال منافقان» و «ضرورت برخورد با نفاق جریانی» دو نمونه ازین قضایاست. مقاله پیش رو مدعی است ایشان با «رویکرد حکمرانی»، احکام و قضایای مختلفی را اصطیاد کرده و با تدبر سپس تطبیق، این تعالیم را به متنی کاربردی و عملیاتی در عرصه زندگی جامعه اسلامی تبدیل نموده است.
نقد تحلیلی دلایل سید ابوالفضل برقعی در جهت اثبات نظریه قرآن بسندگی در حوزه تفسیر
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
85 - 105
حوزههای تخصصی:
نظریه ی «قرآن بسندگی در حوزه ی تفسیر»، یکی از دیدگاه های چالش بر انگیز در حوزه ی قرآن شناختی، و از شاخه های افراطی اندیشه ی کلان «قرآن گرایی» است. هدف اصلی طراحان این نظریه، طرد روایات ازحیطه ی تفسیر قرآن و بسنده نمودن به خود آیات در عرصه ی شناخت معانی آن ها است. از میان طیف قرآنیون ایرانی معاصر ، سید ابوالفضل برقعی، یکی از شاخص ترین آنان به شمار می آید. وی در بخش دوم حیات فکری اش، صراحتا به نظریه ی قرآن بسندگی گراییده، و سخت به دفاع از آن پرداخته است؛ این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای تدوین یافت؛ در پی پاسخ به این پرسش است که: نقد های تحلیلی وارده بر دلایل سیدابوالفضل برقعی در جهت اثبات نظریه ی قرآن بسندگی در حوزه ی تفسیر چیست؟ نتیجه ی برآمده از تحقیق پیش روی این است: سیدابوالفضل برقعی؛ با سوء استفاده از صفت «مبین» بودن قرآن، و ممدوحیت تدبر در آن، کافی بودن این کتاب آسمانی برای هدایت بشر، مرجعیت آن در جهت رفع اختلاف و برداشت نادرست از برخی از روایات مربوطه، و ... کوشیده است تا نظریه ی «قرآن بسندگی» را، امری مقبول جلوه دهد؛ ولی در پرتو نقد های تحلیلی مندرج در این تحقیق، روشن گردید که هیچ یک از دلایل و شگرد های او برای اثبات مدعایش صحیح نمی باشد.
نیاز به ارزشمندی خویش به مثابه نیاز بنیادین انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
89 - 112
حوزههای تخصصی:
ریشه همه حرکت های انسان نیازهای اوست. شناسایی نیازهایی ریشه ای تر به درک و رفع عمیق تر نیازها و مدیریت و تربیت موفق تر در انسان منجر می شود. در میان اندیشمندان غربی و اسلامی از نیازهای انسان و نسبت میان آن ها سخن گفته شده است اما نیازی که هم در همه حرکت های انسان وجود داشته باشد (گستردگی) و هم ریشه بقیه نیازها باشد و به نیاز دیگری وابسته نباشد (نهایی بودن)، ذکر نشده است. مدعای این مقاله این است که با تحلیل نیازهای انسان می توان به نیازی رسید که چنین ویژگی ای داشته باشد و آن نیاز به ارزشمندی خویش است. البته در ادبیات دینی و ادبیات علمی (روان شناسی) به مفاهیمی اشاره شده است که به مفهوم ارزشمندی خویش نزدیکند اما هیچ کدام از آن ها را نمی توان به معنایی که ذکر شد نیاز بنیادین دانست. ارزشمندی، نیازی است برآمده از حب نفس و دوست داشتن خود که ذاتی انسان است و برای دوست داشتن خویش به دنبال اثبات یا ایجاد ارزشمندی خویش خواهد بود تا دچار تناقض «دوست داشتن امر بی ارزش» نشود. بر این اساس ابعاد وجه بنیادین این نیاز را می توان، ذاتی، عمومی، پیشینی، درونی، هدف نهایی، آرامش آفرین، ناخودآگاه و مشکک بودن دانست و شواهدی از متون دینی برای جایگاه بنیادین آن ذکر نمود. این ارزشمندی در نسبت بین خود مطلوب و خود فعلی اندازه گیری می شود و مطلوبیت بر اساس نظام ارزشی فرد تصویر می شود. بر این اساس نظام ارزشی فرد چیستی ارزشمندی و چگونگی تأمین آن را در فرد رقم می زند.