فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ خریف ۲۰۲۴ العدد ۳
9 - 50
حوزههای تخصصی:
القرآن الکریم هو نص شامل، عالمی، خالد وفعّال فی مجال الحضاره، ومع ذلک غالبًا ما یُنظر إلیه کنص فردی وعبادی. إن النظره غیر الشامله للقرآن قد حالت دون تحقیقه فی نطاق الزمان والمکان، مما أدى إلى حصاره وتقییده ضمن سیاقات وأزمنه معینه. إن قراءه القرآن بهدف تحقیق عالمیته وخلوده وتفعیل تعالیمه فی نطاق شامل تتطلب تبنّی منهج حضاری. تهدف هذه الدراسه إلى تحقیق عالمیّه القرآن وخلوده على أرض الواقع، من خلال تقدیم أهم المؤشرات الأساسیه للمنهج الحضاری، والتی تتمثل فی "الرؤیه الشمولیه". وعلیه، فإن السؤال الرئیسی الذی تطرحه هذه الدراسه هو: ما هی الرؤیه الشمولیه فی قراءه القرآن وما أبعادها؟ تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفی-التحلیلی، وتتناول نقطتین أساسیتین: تعریف الرؤیه الشمولیه کأحد مؤشرات المنهج الحضاری بالاستناد إلى المصادر الحضاریه؛ ومن ثمّ توصیف أبعاد هذا المنهج، فی مجال قراءه القرآن بشکل خاص، وذلک بالاعتماد على المصادر التفسیریه بجانب المصادر الحضاریه. تتجلى الرؤیه الشمولیه فی بُعدین رئیسیین: الشمولیه الزمانیه والشمولیه المکانیه. تتطور الشمولیه الزمانیه أو الطولیه على صورتین: "التاریخیه" و"الإبداعیه". حسب هذه الرؤیه، یُنظر إلى القرآن کنص حضاری یتمیز بوجهین: "التراکمی" و"التأثیری". یشیر الوجه التراکمی إلى أن القرآن یمثل تراکمًا للمعلومات والنظریات والنصوص التی سبقته، وقد نزل فی حوار معها، وقد تمکن من خلال هذا الحوار من الرقی بمسار الحضاره البشریه. بناءً علیه، یجب عند قراءه القرآن أن نأخذ بعین الاعتبار هذا العمق التاریخی الطویل ونفهمه فی سیاق الحوار مع الإرث السابق. من جهه أخرى، یتسم القرآن بسمه الإبداع والفعالیه والتأثیر، ویجب دراسه مدى تأثیره ک "عضو حی فی الحضاره" فی المراحل الزمنیه المختلفه لکی تتضح إمکانیه تطبیقه على مختلف الأزمان. یرکز "التفسیر العصری"، وبعض اتجاهات "التفسیر الموضوعی" و"التفسیر الحرکی" على هذا الجانب الإبداعی للقرآن. أما الرؤیه الشمولیه المکانیه أو العرضیه فإنها تشیر إلى توسّع القرآن فی النطاق الجغرافی. وفقًا لهذا المنظور، على الرغم من نزول القرآن فی شبه الجزیره العربیه، إلا أنه یمتلک القدره على الانتشار فی جمیع المناطق الجغرافیه التی تتمیز بعناصر وثقافات ولغات متنوعه. بناءً علیه، یجب على المفسر أن یقرأ القرآن مع الأخذ فی الاعتبار هذا الامتداد الواسع، ومن أجل تحقیق ذلک، ینبغی أن یتمتع ب "رؤیه عالمیه" و"لسان عالمی". تشیر "الرؤیه العالمیه" إلى أن لا یکون المفسر منفصلًا عن العالم، بل یعیش فی داخله، مما یمنحه وعیًا واسعاً، وقدره على إیجاد القضایا الکبرى والرئیسه، وإمکانیه الحوار مع التراث العالمی. أما "اللسان العالمی"، فیعنی أنّ على المفسر أن یصوغ ویعرض المفاهیم القرآنیه فی منافسه مع المفاهیم السائده فی العالم الحدیث. وفقًا لهذه النظره، یمکن تقدیم المفاهیم القرآنیه إما بلغه عالمیه مشترکه یفهمها کل إنسان، أو نقلها إلى الثقافات المختلفه عالمیًا من خلال أدوات لغویه وثقافیه متنوعه. وبهذا، یتحرر تأثیر القرآن وإبداعه من قیود التاریخ والجغرافیا، ویتجاوز حدود الزمان والمکان. إن توسیع تأثیر القرآن، وفق النظره القرآنیه، یُجسد عالمیته وخلوده، ووفق النظره الحضاریه، یزید من نطاق تأثیر الحضاره الإسلامیه، مما یؤدی إلى تکوین حضاره شامله وفعّاله، ترتکز على مصدر خالد وعالمی
اجتهاد اخلاق گرا؛ طرحواره تأثیر آموزه های اخلاقی بر استنباط فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
51 - 76
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر - به دلیل قرابت فقه و اخلاق اسلامی - نحوه اثرگذاری این دو علم بر یک دیگر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. در پژوهش حاضر از طریق بررسی تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی، در پی معرفی طرح جدیدی از تأثیرگذاری آموزه های اخلاقی بر استنباط فقهی با عنوان «اجتهاد اخلاق گرا» هستیم. اجتهاد اخلاق گرا، طرحی است که در آن استنباط فقهی در کنار رفتار به ملکات و ویژگی های درونی نیز توجه می شود. در این سبکِ اجتهاد، هدف «علم فقه» دستیابی به سعادت انسان است و نه صرف یافتن حجّت. در این طرح، فقیه باید به چارچوب کلی اخلاق عقلانی، اخلاق حرفه ای اجتهاد و اخلاق باور فقهی بپردازد و به لوازم آن متعهد باشد، در حوزه موضوعات فقهی، موضوعات جدیدی را مورد توجه قرار داده و موضوعات پیشین را با توجه به انسان شناسی عمق بخشد، در حوزه احکام استنباطی نیز به قرائن و قواعد اخلاقی که معمولاً مورد غفلت واقع می شود، توجه کند. اجتهاد اخلاق گرا طرحی برای دستیابی به هماهنگی هر چه بیشتر میان احکام فقهی و احکام اخلاقی و استنباطات فقهیِ قابل دفاع به لحاظ اخلاقی است.
تحلیل انتقادی وحدت سنخی وجود بر پایۀ وحدت سریانی، با تاکید بر دیدگاه استاد مصباح و آقاعلی مدرس زنوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش پیش رو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباح یزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمی بیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل می دهد؛ به گونه ای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقی ای بر خارج ندارد. اما آقاعلی مدرس به وحدت سریانی گرایش دارد و درنتیجه تحقق بالفعل وحدت، در خارج را می پذیرد. هستی از نگاه او فعل خداوند است که با وحدت سِعی و به گونه تشکیکی سریان می یابد. بنابراین کثرات در متن همین وجود منبسط پدید می آیند و درون همان می آرمند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی- انتقادی نخست به تبیین این دو دیدگاه پرداخته و سپس وحدت سنخی را برپایه وحدت سریانی نقد می کند. یافته های اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. وحدت مفهوم وجود، به وحدت خارجی آن می انجامد که تنها به گونه سریانی تصورپذیر است. 2. اصرار بر وحدت سنخی، به تباین وجودها خواهد انجامید. 3. وحدت سنخی، ویژه ماهیت هاست و نمی تواند وصف ذاتی وجود باشد. 4. وحدت سنخی، به تجافی در عالم می انجامد که با نگاه میانی اندیشیِ حکمت متعالیه سازگار نیست. 5. وحدت سنخی، امکان جریان در تمایز تشکیکی را نداشته و انگاره ای خودمتناقض است. 6. وحدت سنخی با اصالت وجود سازگاری ندارد. در نتیجه، به نظر می آید نمی توان زیر بار معنای سنخی از وحدت رفته و تشکیک در وجود را وحدت سنخی معنا کنیم.
اعتبار اصول امتناع تناقض و طرد شق ثالث؛ منطقی یا روان شناختی (مروری بر برداشت ها و تفسیر های نادرست، اتهام های خودساخته و انواع مغالطه در یک نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق کلاسیک با این پیش فرض فلسفی که یک زبان غیرصوری وجود دارد که زبان صوری درصدد ارائه آن است تأسیس شده است. در این منطق، اصول امتناع تناقض و طرد شق ثالث، قضیه به شمار می آیند و برهان دارند. مرتضی حاج حسینی در کتاب طرحی نو از اصول و مبانی منطق، با این پیش فرض فلسفی که یک زبان غیرصوری وجود دارد که زبان صوری درصدد ارائه آن است و تشریح پیامدهای آن به تأسیس دو نظام تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی پرداخته است. در این منطق، اصول امتناع تناقض و طرد شق ثالث، در حکم قاعده ای هستند که هر سطر از برهان بر اساس آن ها نوشته می شود و به همین اعتبار اثبات ناپذیر تلقی می شوند. اسدالله فلاحی بی آنکه موضع خود را در قبال پیش فرض یا عدم پیش فرض زبان غیرصوری مشخص کند، در مقاله ای که با عنوان «مبانی فلسفی نظام های حاج حسینی» در شمارهٔ دوم دوره 14نشریهٔ حکمت معاصر در شمارهٔ پاییز و زمستان ۱۴۰۲منتشر شده است، مبانی فلسفی نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی و از جمله دیدگاه نویسنده در مورد اصول امتناع تناقض و طرد شق ثالث و پیامدهای آن را نقد نموده است. در این مقاله ابتدا به تشریح مبانی فلسفی و معرفت شناختی نظام های منطقی و مقایسهٔ این نظام ها با یکدیگر در ارتباط با این مبانی می پردازیم و سپس به نقدهای فلاحی پاسخ می دهیم.
منزلت عدمی- وجودی مصالح عبادات نسبت به احوال و معارف (با تکیه بر دیدگاه صدر المتألّهین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین چرایی تشریع عبادات و نقش آنها در سایر شؤون انسانی مجال برداشت هایی مانند مقصودیت بالذات، شأن سلبی ویا منزلت ایجابی و إعدادی عبادات را فراهم می آورد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که در نگاه صدرالمتألّهین شیرازی عبادات در پیدایش، تکامل یا ظهور احوال و معارف انسان از چه منزلتی برخوردارند؟ هدف این تحقیق نیز کشف کارکردهای عبادات در این فرآیند است که با روش توصیفی- تحلیلی دنبال می شود. صدرا احکام را تابع ملاکات نفس الأمری می داند و مقصود از تشریع أحکام را رساندن نفعی عام و مصلحتی کلی به انسان ها می شمارد. براساس یافته های این پژوهش در تبیین رابطه ی میان اعمال، احوال و معارف باید وجود ملاکات واقعی برای عبادات را پذیرفت و بر تعامل میان شؤون انسانی و فرآیند دو قوس صعودی و نزولیِ سیر اختیاری انسان متمرکز شد. از نظر صدرا مقامات سه گانه مزبور رابطه ی طرفینی و چند جانبه دارند و کشف این رابطه از طریق شناخت حرکت تعاملی بین نفس و بدن و تبیین واقعیت جمعی و تشکیکی انسان میسّر است. توجه به رابطه تعاملی و تعاکس إیجابی- إعدادی میان نفس و بدن و تنازل و تصاعد یافتن مواطن هیأت آن دو، نشان می دهد أعمال در قوس صعود شأن عدمی، إعدادی و مقدمه ای و در قوس نزول شأن وجودی و ثمری و ظهوری دارند.
ارکان پذیرش مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی و محورهای هم خوان با آن در تأملات سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
147-174
حوزههای تخصصی:
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالش برانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلت اندیش معاصر، از کسانی ست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی می پردازد. کوشش او در تدقیق مفهوم خودآیینی و سپس توجیه نسبت آن با مرجعیت معرفتی از اهمیتی والا در سیر معرفت شناسی برخوردار است. از سوی دیگر در تأملات حکیم سهروردی موسس حکمت اشراق، عناصری مشترک با اندیشه های زگزبسکی می یابیم که در رویکرد کلی می تواند روشنگر وجوهی از عقلانیت در پذیرش مرجعیت معرفتی و ایجاد چشم اندازی سودمند در کسب معرفت باشد. نتایجی که از این پژوهش به دست می آید، نشان می دهد مولفه های «درون نگری خودآگاهانه»، «حجیت اعتماد معرفتی» و «الگوی معرفتی» از ارکان مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی است و با مولفه های «معرفت نفس»، «اعتماد معرفتی برای احیای حکمت ازلی» و «الگوی حکیم متالّه» در تأملات سهروردی هم خوانی دارد. رابطه معرفت وعقلانیت در این دو رویکرد، حقیقت جویی را در فرایندی حاصل از فضیلت، خودآگاهی و حکمت قرار می دهد، این امر به تکامل باورهای وحدت ساز در فرهنگ های متفاوت کمک می کند.
مولفه های جنسیت زنانه در اندیشۀ ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
195-223
حوزههای تخصصی:
در فلسفه اسلامی نگاه مشخصی به مؤلفه های هویتی جنسیت زنانه نشده است و اصولاً بحث از ماهیت زن (در تقابل با مرد) مسأله دوره مدرن است. امروز مواجهه جامعه ایران با هویت زنانه و مسائل آن ایجاب می نماید با قرائتی جدید از سنّت اسلامی به طرح پاسخ برای مؤلفه های زنوارگی پرداخته شود. و مسأله مقاله کنونی آنستکه عناصر جنسیت زنانه را از مکنون سنت عرفانی ابن عربی توضیح دهد. روش در این مقاله طبیعتاً به عنوان یک تأمل کاملاً نظری توصیفی – تحلیلی است که سعی می کند در یک سه گانه وجودشناختی و معرفت شناختی و عمل شناختی مؤلفه های جنسیت زنانه را در اندیشه ابن عربی بازیابی نماید. عنصر وجودشناختی زنانه خلقت است و زن نماد خالقیت و ایجاد تکثر است زیرا واحدیت و رحیمیت و مرتبه نفس به عنوان سه مرتبه از تجلی ذات الوهی که منشأ کثرت می شوند مراتبی زنانه هستند. به لحاظ معرفت شناختی نیز چون خیال در مقابل عقل امری زنانه است که با استفاده از سه فرایند وحی و الهام و رویای صادقه به معرفت تشبیهی خداوند (حکمت) نائل می شود، پس زن نماد حکمت است و چون حکمت از نگاه ابن عربی عهده دار حلِّ مشکلات و بحران هاست و صرف تأمل نظری نمی باشد، پس جنبه عمل شناختی زن نیز هدایتگری و حل بحران های فردی و اجتماعی می شود. پس نتیجه این تحقیق آنستکه هویت زنانه به لحاظ وجودشناختی منشأ کثرت و به لحاظ معرفت شناختی واجد حکمت و به لحاظ عمل شناختی عهده دار هدایت (تربیت) می باشد و این موارد در تقابل با مؤلفه های هویت مردانه است که به لحاظ وجودشناختی منشأ جامعیت و به لحاظ معرفت شناختی واجد علم تنزیهی (قوه عاقله) و به لحاظ عمل شناختی انسجام بخش و تنظیم کننده می باشد.
بازپژوهی رابطه «عرف» و «شرع» در توجیه تنبیه و تأدیب اطفال مطالعه موردی بند ت ماده 158 قانون مجازات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
185 - 162
حوزههای تخصصی:
گنجاندن تأدیب اطفال توسط والدین و اولیای قانونی در بند ت ماده 158 قانون مجازات اسلامی که علی رغم تفاوت های جوهری، در دکترین به عنوان عامل موجهه جرم و در بیان اخیر قانون گذار به عنوان مانع مسئولیت کیفری ذکر شده است، علاوه بر آنکه می تواند قانون گذار را در مظان اتهامِ قانونی سازی کودک آزاری قرار دهد، ممکن است به فروکاست آن به حق ساده والدگری از سوی مجریان و تابعان قانون منجر شود. آنچه در پیشگیری از بروز چنین نتایجی اهمیت دارد، تفسیر صحیح قیودی است که زوال وصف قانونی از این رفتار را اعتبار می بخشد؛ اما با مشروط کردن توجیه تأدیب اطفال به «حد متعارف» و «حدود شرعی» و نامشخص بودن محدوده آنها، به ویژه حد متعارف و نیز ابهام در رابطه آن دو با یکدیگر، چنین تفسیری به راحتی امکان پذیر نیست؛ لذا افزودن شرط حد شرعی به حدود متعارف در قانون مجازات اسلامی 1392، نه تنها نتوانسته است از اجمال و ابهام در ضابطه تأدیب اطفال به عنوان یک امر قانونی بکاهد، بلکه با ترکیب این دو ضابطه با یکدیگر، امکان تشخیص را برای مقام قضایی دشوارتر ساخته است. نتیجه این که؛ پژوهش پیش رو براساس روش توصیفی- تحلیلی، با مرجع قرار دادن رویکرد افتراقی- حمایتی قانون در برخورد با کودکان، بر این است که حد متعارف تأدیب که معیارهای بافت مند و تفسیربرداری دارد با خوانش های ارفاق آمیز از حدود شرعی که مصادیق قابل تعیینی دارد، تخصیص زده شود تا نهاد تأدیب و تنبیه اطفال در قوانین مختلف با روند کلی تر حمایت های قانونی از اطفال همراستا گردد.
عشق از نگاه اخوان الصفا: مقایسه آرای اخوان الصفا پیرامون عشق انسانی با آرای ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
41 - 71
حوزههای تخصصی:
این مقاله مطالعه ای است با مداقّه بر سی وهفتمین رساله اخوان الصفا (در ماهیت عشق) و این اثر را با رسائل فیلسوفان مسلمان، ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا، نمایندگان پیشگام و شاخص مکاتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه به ترتیب در باب عشق مقایسه می کند. ممیزه اساسی رویکرد اخوان، باور و برداشت مثبت آنها از عشق میان انسان ها، ازجمله مؤلفه های عاشقانه و زناشویی آن است. چنین عشقی کاملاً تحت اختیار و انقیاد انسان نیست؛ کرات سماوی نیز تأثیر خویش را اعمال می کنند. اخوان الصفا مدعی اند جامعه و تمدن به سبب عشق رونق می-گیرد و کام می یابد و بر خلاف بسیاری دیگر بر آن اند که عشق الهی یا حقیقی را با عشق میان ابنای بشر سازگاری دهند. باآنکه اخوان فواید عشق انسانی و روابط زناشویی را ارج می نهند، ابن سینا آنها را زیان بار می داند و سهروردی موجب پریشانی خاطر. ملاصدرا با تأثیر از اخوان الصفا و نیز شیخ الرئیس، موضعی میانه دارد.
رویکرد جنسیتی به اخلاق و چالش های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 99
حوزههای تخصصی:
جنسیت زدگی اخلاق عمدتاً در دو قرن اخیر و بیش از همه از سوی فمینیست ها مورد توجه قرار گرفته که معتقدند اخلاق غربی از زمان یونان باستان تا دوره مدرن، دارای رویکردی مردانه یا مردسالارانه است. درعین حال پس از نقدهای فراوان فمینیستی به این رویکرد، نه تنها دیدگاه جنسیتی به اخلاق به کلی طرد نشد؛ بلکه رویکردهای بدیلی مطرح شد که سویه های جدید جنسیتی دارند و می توان آنها را ذیل پنج رویکردِ «اخلاق فمینیستی (لیبرال)»، «اخلاق زنانه»، «اخلاق مراقبت»، «اخلاق هم جنس گرایانه» و «اخلاق دگرباشی» تقسیم بندی کرد؛ با ذکر این نکته که دو رویکرد اخیر افزون بر سویه های جنسیتی بر گرایش جنسی نیز تأکید و تمرکز دارند. در مقاله پیش رو پس از معرفی و مرور این پنج رویکرد جنسیتی و مقایسه شباهت ها و تفاوت هایشان، ملاحظاتی نقادانه درباره اصل رویکرد جنسیتی به اخلاق و چالش های پیش روی آن مطرح خواهد شد.
بررسی تطبیقی نزول قرآن در احرف سبعه بین مناع القطان و رضا مودب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درباره نزول قرآن در احرف سبعه بین شیعه و سنی نظرات مختلف مطرح شده است. حرف سبعه یعنی قران به هفت حرف نازل شده است. در معنی هفت حرف، بین شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد. بر مبنای مناع القطان، مراد از احادیث حرف سبعه لهجه است و بر مبنای دکتر مودب این چنین احادیثی در منابع شیعه وجود ندارد و رویاتی را که در کتاب های اهل سنت آورده شده مورد مناقشه قرار می دهد. با تحقیق و بررسی این دو نظریه روشن می شود که قرآن بر الفاظ واحد نازل شده و پیامبرj هم همواره به تصحیح قراآت پرداخته اند، در نتیجه نزول الفاظ قرآن بر سبعه احرف، سخن نادرست و مجعول است.
بررسی تطبیقی مصداق «اهل بیت» در آیه تطهیر از منظر مفسران اهل سنت و تشیع با تکیه بر روایات(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
149 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از بزنگاه های مهم و مورد اختلاف بین اهل سنّتّ وتشیّع، تعیین مصداق اهل بیت m در آیه تطهیر می باشد. با توجه به نقش اساسی این فراز از آیه 33 سوره احزاب، در حوزه اعتقادی آنها، پژوهشگر با واکاوی مفاهیم به کار رفته در آیه و ارتباط لفظی و سیاقی میان آن ها و همچنین بیان دیدگاه مفسران اهل سنت و شیعه، مفهوم اصلی و واقعی اهل بیت( در آیه تطهیر را شناسایی می کند. از میان مفسران اهل سنت، برخی از آنها مصداق اهل بیت را فقط در بستگان سببی پیامبرj یعنی زنان پیامبرj معنا کرده اند و برخی دیگر مصداق آن را علاوه بر زنان، پنج تن آل عبا؛ پیامبر اسلام، علی، فاطمه، حسن و حسین می دانند. اما مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت قائل هستند که مراد از اهل بیت فقط پنج تن آل عبا هستند و لاغیر. با بررسی انجام گرفته، دلایل مفسران فریقین را می توان در سه محور روایی، ادبی و سیاقی تقسیم کرد. آنها با استناد به روایات از ام سلمه، عایشه و عکرمه و نیز بررسی مفهوم اهل بیت و ضمایر به کار رفته در آیات 28 تا 34 سوره احزاب و همچنین وحدت و عدم وحدت سیاق آیه تطهیر با آیات قبل و بعد، اقوال خود را پایه ریزی کرده اند. سؤال اصلی در این پژوهش این است که مراد و مقصود واقعی از اهل بیت در آیه تطهیر چی کسانی هستند.؟
تعامل بینامتنی صحیفه سجادیه با کلام الله مجید در دعای ختم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
217 - 236
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریات معناشناسی در دهه های گذشته، نظریه «بینامتنی» است که روابط بین متن های مختلف و چگونگی ارتباط و تعامل آن ها را مورد بررسی قرار می دهد و موجب خلق متن جدید می شود. طبق این نظریّه، هر متنی یک بافت جدید از متون متحوّل شده است. بر اساس این نظریّه، تعامل آیات قرآن کریم و ادعیه صحیفه سجادیه قابل تحقیق و بررسی است. انس دائمی امام سجاد(ع) با قرآن و ارتباط و تأثیرپذیری آن حضرت از کلام الله، زمینه تعامل میان متن پنهان(قرآن) و متن حاضر(صحیفه) را فراهم کرده است. از این رو، در موارد زیادی، فهم شایسته ادعیه صحیفه سجادیه جز در پرتو شناخت رابطه آن با قرآن امکان پذیر نیست. این پژوهش در صدد است روابط بینامتنی دعای 42 صحیفه (که به دعای ختم قرآن مشهور است) با قرآن کریم را مورد پی جویی قرار دهد تا افق معنایی جدیدی از این دعا به دست آورد. روش مورد استفاده در این پژوهش، از نوع تحلیلی توصیفی است. نتایج حاصل از این تحقیق، گویای آن است که بخش عمده روابط بینامتنی صحیفه سجادیه با قرآن، از نوع ساختاری و به شکل نفی متوازی است که در آن، امام سجاد(ع) به جهت ارتباط عمیق با قرآن، توانسته اند نوعی سازش استوار میان کلام خویش و متن غایب ایجاد و تعاملی آگاهانه با آن خَلق کنند.
بررسی تطبیقی «آیه وسیله» از نظر منابع تفسیری فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله آیاتی که در آن مؤمنان به تقوا پیشگی، استفاده از «وسیله» و تلاش برای رسیدن به فلاح و رستگاری دستور می دهد، آیه 35 سوره مائده می باشد. مفسران فریقین در فهم معنای وسیله نظرات مختلفی بیان کرده اند. برای این که مشخص شود مقصود از «ابتغاء وسیله» در قرآن چیست؟ به بررسی «آیه ابتغوا الیه الوسیله» به صورت تطبیقی، در تفاسیر شیعه و سنی پرداخته شده است. حاصل این بررسی تطبیقی این است که پیامبر اکرمj علی بن ابی طالبm، امامان معصومm، شناخت امام و تبعیت از او، اهل بیت پیامبرj، قرآن کریم، عبادات دینی، مکارم اخلاق، اعتقادات و باورهای حق، عبودیت و بندگی خدا، پذیرش هدایت الهی و حرکت در مسیرآن، از مصادیق اختصاصی واژه «وسیله» در منابع تفسیری شیعه شمرده شده است. در منابع تفسیری اهل سنت نیز، امر به معروف و نهی از منکر، ادای واجبات قلبی و بدنی، برآوردن حاجت نیازمندان، نصایح و خیرخواهی برای عباد، تحصیل رضایت خداوند، دعا ومناجات باخداوند، اخلاص در نیت، صداقت و ... از مصادیق اختصاصی، «وسیله» بیان شده است. در برخی مصادیق دیدگاه مفسران شیعه و اهل سنت مشترک است. ایمان به خدا و پیامبرj، اطاعت از دستور و اوامر پروردگار، ترک گناه و معاصی، ثواب و اجر معنوی، جهاد در راه خدا، انفاق و صدقه در راه خدا، صله رحم و پیوند باخویشاوندان نسبی، محبت و احسان به بندگان خدا و در نهایت درجه ای از درجات بهشت، از مصادیق مشترک مفهوم«وسیله» در منابع شیعه و اهل سنت ذکر شده است. مفسران اهل سنت بیشتر به معنای ظاهری آیه توجه داشته اند، در صورتی که مفسران شیعه علاوه به مفهوم ظاهری به مصداق ها و مفهوم باطنی آیه نیز نظر داشته اند و برخی از مصادیق مفهوم باطنی آیه را بیان کرده اند.
مداقه ای در رویکرد محی الدین ابن عربی و لوازم آن در مودت اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
157 - 171
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیه قرآن کریم و روایات فریقین، تنها خواست و پاداش رسالت پیامبر خاتم (ص) از مسلمانان، مودت نزدیکان آن جناب است و در برابر ابلاغ رسالتش هیچ پاداشی جز آن نخواسته است. محی الدین ابن عربی معتقد است که اگر کسی به تنها خواسته پیامبر اکرم (ص) توجه نکند، نمی تواند روز قیامت به صورت آن جناب بنگرد و توقع و امید شفاعت ایشان را داشته باشد. این مقاله ضمن مشخص کردن رویکرد شیخ در محبت و مودت اهل بیت و استخراج آن از منابع دسته اول، لوازم دیدگاه ایشان را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و به پرسش های ذیل پاسخ داده است: معنای مودت اهل بیت چیست؟ با توجه به معنایی که او از مودت ارائه کرده است، رویکرد ایشان چه لوازمی دارد؟ آیا شیخ به این لوازم ملتزم است؟ اگر ملتزم است، آن ها را با صراحت بیان کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ها، به این نتیجه رسیده است: مودت اهل بیت، عبادت و از ارکان شریعت است. مودت ایشان به هیچ رو قابل انفکاک از محبت خود پیامبر اکرم (ص) نیست. مهر نورزیدن به آن بزرگواران، خیانت به پیامبر و نافرمانی از دستورات آن حضرت است و از همه مهم تر اینکه مودت، پایداری در محبت اهل بیت (ع)، امانت الهی و به معنای اطاعت و پیروی از فرامین و رهنمودهای ایشان است که فرجام آن، نافرمانی و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) و خروج از شریعت آن جناب است.
ارزیابی مستندات روایی مفسران درتلقی از «اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
29 - 51
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی انتقادی مستندات روایی مفسران پیرامون «اهجروهن فی المضاجع» در آیه ۳۴ سوره نسا می پردازد. با این هدف که مفهوم و شیوه اجرای «هجر» بر زن ناشزه را واکاوی نماید. نخست، روایات تفسیری را در چهار دسته قرار می دهد، با روش تحلیل سند-متن ارزیابی می کند و از میان آن ها دسته نخست یعنی کناره گیری از رابطه جنسی را برمی گزیند. سپس، نظام معنایی «هجر» و «مضجع» را بر اساس کاربردهای قرآنی- لغوی آن ها شکل می دهد. در نهایت، از کنار هم نهادن دسته نخست روایات با این نظام معنایی نتیجه می گیرد که عبارت مورد بحث، زن ناشزه را از خشونت رفتاری شوهرش در امان نگه می دارد. در عین حال، بستری کرامت آمیز و محترمانه برای بازگرداندن وی به زندگی مشترک فراهم می سازد.
نقد و بررسی آرای مفسران پیرامون واژه «منافع» (در آیه 28 سوره حج)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۷)
7 - 18
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین و بررسی آرای مفسران پیرامون واژه «منافع» در آیه 28 سوره حج و نیز نقد آرای تفسیری انجام شده است. به همین منظور با روش توصیفی تحلیلی، کتب تفسیری شیعه و سنی و نیز کتب روایی شیعه مورد بررسی قرارگرفته و آرای تفسیری پیرامون این آیه و روایات ذیل آن استخراج و سپس مورد تحلیل و نقد قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که منافع به معنای هر نوع منفعت دنیوی و اخروی است که فرد را به خیر یا مطلوب خود می رساند. همچنین برخی از مفسران منفعت در این آیه را منفعت دنیوی، برخی منفعت اخروی و برخی دیگر اعم از دنیوی و اخروی دانسته اند که دلیل ادبی و روایی قول شمولیت را ترجیح می دهد. همچنین با دلائلی همچون اختصاص، تکثیر، تعظیم و تعمیم می توان نکره آمدن این واژه را توجیه نمود. مصادیق این واژه از دیگر نکات تفسیری این واژه می باشد که رضوان و غفران الهی به عنوان مصادیق منافع اخروی و تجارت و رفع حاجت مردم به عنوان مصادیق منافع دنیوی است.
آخِر یکی اَز مُسَلْمانان چراغی فَرا راهِ مَن دارید!، مُراسَلَه ای دوسْتانه دَر روشَنْ داشْتِ پَیْوَنْدِ دَرونیِ پاره هایِ حِکایَتی اَز گُلِسْتان
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ دی و بهمن ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۲۱۰)
7 - 17
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که در قالبِ مُراسله نگارش یافته است، ابهامِ پیوندِ درونیِ حکایتِ سی وهفتم از بابِ دومِ گلستان موردِ بحث قرار گرفته و ربطِ منطقیِ حکایتی طنزآمیز که در دلِ این حکایت آمده با محتوای کلّیِ حکایت روشن گردیده و توضیح داده شده است که موضوعِ سخنِ زنِ مازحه و مردِ نابینا با گفت وگویِ فقیه و پدرش چه نسبتی دارد. در کنارِ آن، بعضِ دیگر اجزایِ حکایتِ اصلی نیز از حیثِ لغوی تبیین شده است.
نسبی گرایی و مطلق انگاری در پارادایم هرمنوتیکی پژوهش های قرآنی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد و بررسی جریان هرمنوتیک به دنبال این مطلب هستیم که آیا مطالعات روشی در پژوهش های قرآنی معاصر جهان اسلام به مثابه یک جریان هست یا خیر؟پژوهش حاضر به صورت توصیفی به بررسی مطالعات هرمنوتیکی در پژوهش های قرآنی می پردازد و با تحلیل مضمون ارتباط آن ها را با یکدیگر مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهد. با بررسی های انجام شده باید گفت پارادایم هرمنوتیک فلسفی مفسرمحور که نسبی گرایی فهم از آن استنباط می شود و هرمنوتیک روشی (متن) که متن محور و مؤلف محور است و به صورت مطلق گرایی به فهم متون دینی می پردازد، موجب بروز دوقطبی بین مسلمانان شده است. به تبع آن به لحاظ مطلق گرایی و نسبی گرایی مباحث «هرمنوتیک کلاسیک» با رویکرد مطلق گرایی و شاخصه «هرمنوتیک مدرن» نسبی گرایی و «هرمنوتیک پسامدرن» که از نقد هرمنوتیک مدرن نشأت می گیرد و در آن یک مفسر محوری وجود ندارد و فارغ از متن هرکسی می تواند نقش مفسر محوری را ایفا کند و همه هم صحیح هستند. فی الجمله در نسبی گرائی و مطلق انگاری میان مستشرقان و اندیشمندان جهان اسلام هم صدایی خاصی وجود دارد اما در تقابل با دانشمندان ایران است و نتایج عکس وجود دارد و به لحاظ دیدگاه دوره تاریخی میان اندیشمندان مستشرق، جهان اسلام و ایران سنخیت و قرابت بیشتری وجود دارد.
تحلیل گفتمان خداوند در مقابل مخالفان در سوره انعام بر اساس دو نظریۀ داده بنیاد و لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه لاکلا و موفه به بررسی گفتمان خداوند متعال در مقابل مخالفان در سوره انعام می پردازد؛ لذا ابتدا داده ها بر مبنای نظریه داده- بنیاد کدگذاری گردید سپس بر اساس این نظریه تحلیل شد. بررسی داده ها نشان می دهد که گفتمان خداوند با دال مرکزی «توحید» در تقابل با گفتمان مخالفان با دال مرکزی «شرک» قرار می گیرد. مخالفان به منظور حفظ هژمونی و قدرت خود اقدام به طرد و حاشیه رانی گفتمان خداوند از طریق ایجاد شک و دودلی، بهانه جویی و نافرمانی می کنند اما خداوند، در مقابل، از طریق برجسته سازی گفتمان خود به بازنمایی هژمونی خود می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند مدلولی است مقتدر که در کنار دال شناور «مهربان بودن»، «عقاب دهنده» نیز هست. در نظام معنایی گفتمان خداوند برخی از دال ها مانند دال شناور «یکتا بودن» در تضاد با دال محوری گفتمان مخالفان در بازنمایی گفتمان هژمونیک خداوند نقش عمده ای را ایفا نموده اند.