فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۵۶۱ تا ۸٬۵۸۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۹۴)
319 - 327
حوزههای تخصصی:
به عقیده بسیاری از صاحب نظران، در بین فرهنگ هایی که مجلدات آن به طور کامل منتشر شده، فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی دکتر حسن انوری، بهترین است. اما ازآنجاکه هیچ کار بزرگی بی اشتباه نیست، اشتباهات و کاستی هایی نیز در چاپ اول آن در سال ۱۳۸۱ وجود داشت که باعث شد مؤلفان، در سال ۱۳۹۰ ذیل فرهنگ بزرگ سخن را برای تکمیل نواقص و رفع عیوب منتشر کنند. اما کار تصحیح فرهنگ به اینجا ختم نشد و آن طور که اعلام شده، ذیل دوم فرهنگ بزرگ سخن نیز با هدف رفع کاستی ها و جبران اشتباهات و افزودن واژه های جدید در دست تهیه است و ازاین رو درخواست شده است که پژوهشگران، آرای اصلاحی خود را برای سرپرست فرهنگ بفرستند. در این مقاله، تعدادی از کاستی ها و اشتباهات فرهنگ مذکور بیان شده است.
Analysis of Extremist Feeding by Abrār in Surah Al-Insān(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the Sabab-e-Nuzūl of verse 8 of Surah Al-Insān, it is stated that the Ahl al-Bayt (AS) gave their food for three consecutive days while they were fasting and in need of that food. Apparently, the way of giving alms here is extremist and moderation is not observed in it. Therefore, there is a contradiction between the quality of food by the Infallibles (AS) and the verse Make not thy hand tied (like a niggard’s) to thy neck, nor stretch it forth to its utmost reach, so that thou become blameworthy and destitute. (Isrāʼ/29) It is necessary to investigate this suspicion in order to protect the infallibility of Abrār. Therefore, this research has analyzed the mentioned conflict from two perspectives with a descriptive-analytical method: 1- The difference of context in the two verses 2- The difference in the existential capacity of human beings and the relativity of concepts. In the end, it is stated that the context of the word in Surah Al-Insān is praise and it cannot be contrary to verse 29 of Isrāʼ, in which moderation in almsgiving is recommended. Also based on the verse "On no soul doth Allah place a burden greater than it can bear." (Baqarah/286) and the differences in the existential capacity of human beings, the range of moderation in charity is different for each human being. Therefore, in the method of feeding, Abrār has observed moderation, but moderation at its highest level.
حیا از منظر قرآن و روایات و جایگاه آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
23 - 33
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که به روش توصیفی از نوع تحلیل اسنادی انجام گرفته است، ضمن بررسی مبانی قرآنی و روایی حیا، اهداف، اصول و روش های پرورش حیا تبیین شده است. مطالعه آیات و روایات نشان داد که حیا از ارکان بنیادین خود کنترلی است که انگیزه آن را نه ترس و نه طمع، بلکه احترام به خود تشکیل داده است. همچنین، اهداف تعلیم و تربیت حیا در چهار حیطه اعتقادی، اخلاقی، دنیوی و اخروی عبارتند از: قرب الهی، رشد مکارم اخلاقی، تسلط بر نفس و امیدواری و اصول تربیتی آن عبارتند از: اصل تفکر، اصل کرامت، اصل اعتدال و اصل زهد و روش های تربیت آن عبارتند از: روش الگودهی، روش محبت و روش تذکر.
عوامل افزایش و کاهش پذیری ایمان از دیدگاه قرآن و احادیث (تحلیل کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمان عبارت از تصدیق قلبی است که اقرار زبانی بیانگر آن و عمل جوارحی از آثار و نتایج آن است. یکی از ویژگی های مهمّ و اساسی ایمان، ویژگی افزایش و کاهش پذیری آن است که از نظر عدّه ای از متکلّمان مسلمان وصفی ذاتی برای حقیقت ایمان است، و از نظر عدّه ای دیگر وصفی متعلِّق به اعراض و امور زائد بر اصل ایمان بشمار می آید. کسانی که افزایش و کاهش پذیری ایمان را وصف ذاتی ایمان می دانند، این تحوّل پذیری را هم در حوزه عناصر مندرج در ماهیّت ایمان می پذیرند، و هم در حوزه ی اقوال و اعمال ایمانی به عنوان اعراض و نتایج آن . مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ماهیّت ایمان و عوامل افزایش و کاهش آن از منظر قرآن و احادیث می پردازد. این عوامل در دو قسمِ عوامل معرفتی، و عوامل اخلاقی رفتاری مورد بررسی قرار می گیرند. عوامل معرفتی افزایش ایمان؛ یقین و ظنّ عالمانه، و در مقابل، عوامل کاهش ایمان عبارت از؛ جهل و نادانی و تکیه بر ظنّ و گمان جاهلانه معرّفی گردیده و در ادامه عوامل اخلاقی-رفتاری افزایش و کاهش ایمان بررسی شده است. در بررسی نقش عوامل معرفتی در ایمان، به اثبات می رسد که افزون بر یقین نظری و نیز یقین روانشناختی یا شهودی، ظنِّ عالمانه نیز می تواند در ایمان ورزی انسانها نقش مهمّی را ایفاء کند و هر دو عناصری افزایش و کاهش پذیر برای ایمان بشمار آیند.
درنگی در مشروعیت شرط وکالت زوجه در طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
34 - 64
حوزههای تخصصی:
یکی از شرط هایی که امروزه در نکاح متداول شده، شرط وکالت زوجه در طلاق خود در برخی موارد یا به صورت مطلق است. از این شرط در کتاب های گذشتگان بحث نشده، هرچند بحث از صحت وکالت زوجه در طلاق دارای سابقه بوده و موافقان و مخالفانی داشته است. این مقاله ضمن پی جویی سابقه این مسئله و سیر تطور این بحث، مشروعیت شرط مزبور را مورد نقد و بررسی قرار داده و نشان می دهد که توجیه نادرست دیدگاه فقهایی مانند شیخ طوسی که وکالت زوجه در طلاق را باطل می دانستند، زمینه تغییر سیر بحث و غفلت از مقتضای برخی از روایاتی را فراهم آورد که به طور مطلق شرط واگذاری اختیار طلاق به زوجه از طرف زوج را باطل معرفی می نمایند. همچنین با رفع برخی ابهامات، و روشن کردن فارق میان توکیل و تولیت، و پاسخ از تصور اختصاص مدلول روایات به عناوینی مانند تخییر و تولیت، یا مورد سلب حق طلاق از زوج، اثبات می شود که وکالت مشروط در ضمن عقد لازم که زوج امکان فسخ آن را ندارد، از مصادیق روشن این شرط باطل است.
نقد نظریه حضوری بودن علم خداوند از دیدگاه عقل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفانِ مسلمان، ابتدا «علم» را به «حضورِ معلوم نزدِ عالِم»، تعریف می کنند و بر همین اساس، علم را به دو نوع حصولی و حضوری تقسیم می کنند و چون این تقسیم را حصر عقلی می دانند، آن را به علم خداوند هم تعمیم می دهند و از این رو این پرسش را مطرح کرده اند که علم الهی، حصولی است یا حضوری؟ مشّائیان و اندکی دیگر از فلاسفه قدیم و جدید، هرچند علم خدا به خود را علم حضوری دانسته اند، علم او به مخلوقات را علم حصولی می دانند. امّا سهروردی و صدرالمتألهین و تقریباً تمام پیروان آنها تا کنون، علم خدا به خود و ماسویٰ را علم حضوری دانسته اند. چون از زمان سهروردی تا زمان حاضر، قول به حصولی بودنِ علم خداوند، طرفداران بسیار اندکی دارد و تقریباً همگان علم الهی را علم حضوری دانسته اند، این مقاله به نقد و بررسیِ نظریه حضوری بودنِ علم خدا اختصاص دارد و نگارنده به استناد دلایل عقلی و نقلی در صددِ اثبات این مطلب است که این نظریه، با وجودِ شهرت و رواج و مقبولیتِ آن، به ویژه از زمان ملاصدرا تا کنون، نظریه ای نادرست درباره علم الهی است و با حُکمِ عقل و آیات و احادیث منافات دارد.
تفاوت معنی شناختی واژگان "توبه" و "إنابه" در صحیفه سجادیه بر پایه روابط همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو واژه "توبه" و "إنابه" از واژگان کلیدی در نظام دینی و به تبع آن گفتمان معصومان' می باشد که با توجه به نقش برجسته ی آن در ندامت از گناه و رجوع به مسیر الهی از ارزش والایی جهت تعمق در مفهوم شناسی و کاربست صحیح آن در نظام هستی برخوردار است. بررسی معنی شناختی این دو واژه به ظاهر هم معنی بنابر روابط همنشینی، به کاربست هر واژه در موقعیت خاص و ظرافت های معنایی نهفته در هر یک اشاره دارد که نقش جایگزینی واژگانی این جفت واژه را از بین خواهد برد. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی پس از مفهوم شناسی لغوی این دو واژه به ارتباط معنایی واژگان "توبه" و "إنابه" با واژگان هم نشین در متن صحیفه سجادیه اشاره داشته و در این میان با تحلیل موردی برخی روابط همنشینی، به میدان معنایی هر واژه و ظرافت های ممیِّزانه آن بپردازد؛ رهیافتهای حاصل آنکه واژه توبه در متن مذکور، در پی روابط همنشینی با واژگانی مانند "نَدَم"، "دعاء"، "معصیه"، "عفو" و "ضمایر عائد إلی الله"، مفاهیمی ویژه مانند "ندامت"، "فراخوانی خداوند و عبادت"، "ترک معصیت"، "حبط گناهان و فرجام خوش" و در نتیجه "سیر إلی الله" را مطرح می سازد و واژه "إنابه" نیز در پی همنشینی با "واژگانی همچون "معصیه"، "طاعه" و ضمایر ارجاعی به "الله"، ظرافت های معنایی خاصی همچون "تداوم ترک ارادی معصیت"، "بندگی خالصانه" و در نتیجه "سیر إلی الله" را تجلی داده است. با توجه به این خوانش، لوازم اولیه در این دو واژه از تفاوت برخوردار بوده چنانچه ندامت لازمه توبه و ترک معصیت لازمه انابه بوده و همین امر افزون بر معانی مشترک، ظرافت های معنایی ممیزانه ای را فراهم می آورد؛ مهم آنکه برآورد معنا بر اساس این سازوکار زبانی، مدلی روشمند به شمار آمده که از جایگزینی غیرنظام مند واژگان می کاهد و از عدم ترادف کامل واژگان سخن می گوید و فهم صحیح از واژگان و مراد اصلی خالق اثر را فراهم می آورد.
The spectrum of consciousness in the world(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, we try to show, based on scientific evidence, that assigning consciousness to humans and calling the "world without humans" meaningless does not seem like a comprehensive approach. The intellectual foundation of this attitude is based on a kind of "spectral approach" in examining the phenomena of the world. To explain this attitude, we refer to evidence of scientific findings to show that our lack of understanding of the consciousness of other beings does not mean the lack of intelligence in them. We also show that many phenomena in this world are spectral. Then, based on the verses of the Qur'an and the concept of the dignity of beings from the perspective of Islamic philosophy, we conclude that other creatures also have a hierarchy of intelligence that we describe here as "the spectrum of consciousness".
تحلیل نقادی های قرآن از پنداره های اسناد فرزند و همسر به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی خدا را آن قدر منزّه و متعال می دانند که معتقدند اصلاً نمی توان درباره او واژه هست یا معادل آن را به کار برد (تنزیه منتهی به تعطیل)؛ در مقابل، برخی دیگر تمام صفات انسانی را بر خداوند روا می دارند (انسان وارانگارگی Anthropomorphism) حتی جسم و جسمانیت را (تشبیه و تجسیم)؛ برخی حتی برای خدا بنین و بنات نسبت می دهند (مانند مشرکان عرب، برخی یهودیان و مسیحیان). قرآن، به وجوه متنوعی بر استحاله رابطه خویشی با خداوند استدلال و احتجاج کرده است؛ از جمله: موهوم و بی دلیل بودن؛ تقلید از گذشتگان؛ اولی بودن آدم به ابن اللهی از عیسی؛ اولی بودن موسی به ابن اللهی از عزیر؛ ناسازگاری با رویه مشرکان؛ نشانه نقص و نیازمندی خداوند؛ مغایرت با اراده خلاق و مالکیت خداوند؛ مستلزم ترکیب پذیری، تشبیه پذیری و تجسیم ذات الهی و غیره. پژوهش حاضر از سنخ «تفسیر موضوعی» بوده، رسالت آن تبیین و تحلیل نقادی های قرآن از پنداره های غلط در مرتبه توحید ذاتی با تمرکز بر نفی هرگونه رابطه خویشی با خداوند است.
زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترش مناظرات در عصر اول خلافت عباسیان 132-227ق
منبع:
جستارهای تاریخ اسلام سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
103 - 120
حوزههای تخصصی:
مناظره، از زمان پیامبر(ص) در سرزمین های اسلامی رواج داشت و یکی از مظاهر تمدن و شاخصه های حکومت خلفای عصر اول عباسی(132-227ق) به ویژه مأمون، هفتمین خلیفه عباسی به شمار می رود. بی تردید مناظرات از عوامل مهم دوره اوج نهضت ترجمه و پیشرفت بیت الحکمه بوده است. همچنین سیاست فرهنگی عباسیان در دوران استفاده از قدرت نرم در مقابله با امامان(ع)، موجب ترجمه متون گوناگون علمی به زبان عربی شد و حلقه های بحث و اندیشه و پژوهش علمی رونق گرفتند. روح این مناظره ها متأثر از حضور مستقیم و غیرمستقیم خلیفه بود. مناظره ها با اهداف متعددی برگزار می شد و خلفا در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، از دستاورد مناظرات بهره می جستند. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به طرح این سئوال می پردازد که زمینه های موثر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در مناظرات کلامی عصر اول خلافت عباسیان کدامند؟ مدعا این است که با مهاجرت و تبادلات تجاری، شرایط خوبی برای تضارب آرا فراهم گردید و موجب بالندگی اندیشه های قبلى و از سوی دیگر، عامل پیدایش مسائل نوین اعتقادی و پویایى مناظرات، شکل گیری و یا رشد فرق مختلف شد و با پایان فتوحات، فعالیت اقتصادی مسلمانان توسعه پیدا کرد و سپس همراه با تجارت، تعاملات فرهنگی از جمله مناظره افزایش یافت.
نظرية الزهد من وجهة نظر نهج البلاغة بناء علی النظرية المتجذرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُمثِّل الزهد جهدًا واعیًا یهدف إلى نبذ التعوّدات والتعلّقات العابره وتخفیف أعباء الکاهل بهدف تسریع السیر فی طریق الکمال؛ إلا أنه وخلافًا للمعنى المذکور، لقد اعتبر بعض الناس أن الزهد یعنی ترکَ الدنیا واعتماد العزله وحرمان النفس من النعم الدنیویه. إذن تحظى ضروره المعرفه الصحیحه لمدلول الزهد والحیاه الزهدیه بأهمیه بالغه. أما الأمر الذی یُهتمّ به على الصعید الإسلامی فیما یتعلّق بالزهد فهو ما استُمدّ من المعتقدات، أی ما أُسِّسَ على القرآن وأقوال المعصومین. ففی هذا الإطار، یحتوی نهج البلاغه على نصائح وحِکَم عدیده. لقد تم إعداد دراسات عدیده حول الزهد، ولکن لم یول الاهتمام بتقدیم نظریه قائمه على ما أورده نهج البلاغه فی هذا المجال. فعلى ذلک وفی هذه الدراسه، وباستخدام منهج النظریه المتجذره، تمت دراسه مفهوم الزهد فی نهج البلاغه کمصدر للوصول إلى نظریه فی هذا الموضوع. فأظهر تحلیل البیانات ودراستها أنّ موضوعات الخشوع أمام البارئ والمعرفه والمیل إلى الآخره، تُعَدُّ عوامل سببیه للزهد، وعدم التعلق بغیر الله، والتقوى، وکبح النفس، والاقتداء بأولیاء الله، وتجنب حبّ الدنیا تُعَدُّ عوامل تمهیدیه للزهد، کما أنّ البخل، والطمع، والإسراف، والإفراط والتفریط، وعدم الرضا عن الحیاه، عوامل معترضه، وکذلک تُعَدُّ ضبط النفس والتقشف والرضا أو القناعه والتصبر من استراتیجه الحصول علی الزهد، وتحقیق السعاده والمحاسبه السهله، والتقرّب إلى الله وتعزیز التدیّن، تُعتبر من وجهه نظر نهج البلاغه نتائج مترتّبه على الزهد. الموضوع المحوری لهذه الدراسه هو "الرغبه عن الدنیا" الذی یشمل ما تقدم ذکره من المواضیع.
تحلیل و بررسی دلایل و پیامدهایِ جنگ بدر (با تأکید بر جغرافیای تاریخی جنگ بدر)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
107 - 128
حوزههای تخصصی:
غزوه بدر یا بدرالکبری، نخستین جنگ مسلمانان به فرماندهی پیامبر(ص) در مقابل مشرکان و یکی از مهم ترین غزوات ایشان است که پیروزی در آن، نقش مهمی در تثبیت حکومت نوپای نبوی داشت. اهمیت پیروزی در این جنگ، هنگامی هویدا می شود که تحقیق و بررسی گردد که اگر مسلمانان پیروز نمی شدند، حکومت نوپای نبوی، با جدّ ی ترین چالش مواجه می شد؛ زیرا هنوز موقعیت پیامبر(ص) در مدینه ، به ثبات کامل نرسیده بود. هر چند این جنگ نیم روزه، از زوایای گوناگونی واکاوی شده اما در این مقاله، جنگ بدر به لحاظ "جغرافیای تاریخی"، مورد پژوهش و بررسیِ توصیفی - تحلیلی قرار گرفته و با روش تحلیل آماری و رویکردِ جغرافیایِ تاریخی و با گردآوری و تحلیل مستندات، به این نتیجه دست یافته که جغرافیای محل بدر و نحوه استقرار دو سپاه، نقش مهمی در پیروزی مسلمانان و شکست مشرکان داشته است.
ارائه مدلی برای مدیریت اعتماد سازمانی به منظور بهبود بهره وری و پاسخگویی اجتماعی (مورد مطالعه: بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت بر مبنای اعتماد بیانی نوین از اندیشه کهن است که جای آن در روابط امروزی به خوبی آشکار است و به کارگیری سازوکارهای آن می تواند در راه کسب اثر بخشی فردی و سازمانی موثر واقع شود. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت اعتماد سازمانی در ستاد بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی انجام شده است. نوع پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از لحاظ نتیجه، کاربردی است و از نظر نوع داده ها آمیخته (کیفی و کمی) می باشد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان سازمان بوده که با روش نمونه گیری غیر احتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی به تعداد 250 نفر از کارشناسان ستاد بودند که با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه152 نفر تعیین گردید. برای انتخاب اعضای نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزارهای گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی نیز پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی مصاحبه ها از طریق بازآزمون و روایی محتوایی پرسشنامه بخش کمی نیز توسط خبرگان تایید شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی شامل تحلیل داده بنیاد و در بخش کمی نیز مدل سازی معادلات ساختاری جهت اعتبارسنجی مدل طراحی شده بود. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی مولفه های الگوی مدیریت اعتماد سازمانی است. نتایج تحلیل های کمی موید معنی داری ارتباط بین فاکتور ها و مولفه های مدل پژوهش می باشد. نتایج این پژوهش می تواند برای بهبود بهره وری از طریق توسعه فرایند مدیریت اعتماد سازمانی در ستاد بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی مفید بوده و زمینه مناسبی برای دیگر پژوهش ها فراهم نماید.
بصیرت افزایی در نظام اعتقادی و سیاسی امام سجاد (ع) با تأکید بر دعای 27 صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
134 - 157
حوزههای تخصصی:
دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه، یکی از ادعیه هایی است که امام سجاد (ع) برای مرزداران و مرزبانان دعا فرموده است. امام (ع) در این دعای ارزشمند به اصول و نکاتی پیرامون جنگ و جهاد؛ ویژگی و خصایص فرماندهان و مرزبانان؛ اهمیت مرزداری و وظایف مهم مرزبانان و... در قالب و روش دعا اشاره فرموده است. یکی از فرازهای مهم حضرت (ع) درخواست بصیرت افزایی برای نیروهای مسلح می باشد: «وَ عَرِّفْهُمْ مَا یجْهَلُونَ وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یعْلَمُونَ وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یبْصِرُونَ»؛ «آن چه را نمی دانند و از آن بی خبرند و یا بصیرت نسبت به آن ندارند آگاه شان فرما». از این فراز دعا و سیره علمی و عملی امام سجاد (ع) روشن می گردد، بصیرت افزایی و افزایش آگاهی و بینش افراد مورد عنایت امام سجاد (ع) بوده است، زیرا دوران امامت حضرت سجاد (ع) مصادف با یکی از سیاه ترین ادوار حکومت تاریخ اسلام بود. گرچه پیش از آن نیز حکومت اسلامی دست خوش انحراف گشته و به یک حکومت استبدادی و خودکامه تبدیل شده بود، اما تفاوت زمان امام چهارم (ع) با ادوار سابق چنان بود که سردمداران حکومت، به صورت آشکارا و بدون هیچ گونه پرده پوشی، به مقدسات اسلامی دهن کجی می کردند و آشکار اصول اسلامی را زیر پا می گذاشتند و هیچ کس هم جرأت کوچک ترین اعتراض نداشت. در این فضای غبارآلود امام سجاد (ع) در قالب دعا، گریه، عزاداری، مناجات و خطبه ها به بصیرت افزایی پرداختند. در این مقاله سعی شده است به بصیرت افزایی در دو حوزه اعتقادی و سیاسی باتوجه به دعای 27 صحیفه سجادیه اشاره شود. امام (ع) در نظام اعتقادی خویش به بصیرت افزایی در مسائل اعتقادی مانند: خداشناسی؛ انسان شناسی؛ فرجام شناسی؛ تعلیم معارف دینی؛ موضوع امامت و پاسخ به مسائل و شبهات سیاسی بپردازد. همچنین در بُعد سیاسی به موضوعاتی هم چون: ضرورت بصیرت در نیروهای مسلح؛ دشمن شناسی؛ تشخیص حق از باطل؛ بیداری اسلامی؛ افشای چهره و ماهیت دشمنان اسلام توجه شده است. نویسنده، با طرح این سؤال که: «بصیرت افزایی در نظام اعتقادی و سیاسی امام سجاد (ع) چه جایگاهی دارد؟»، به روش توصیفی - تحلیلی، درصدد آن هستند به اهداف مقاله، برسند.
واکاوی مبانی قرآنی شعار «ما می توانیم»
منبع:
تحقیقات قرآنی و حدیثی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
73 - 95
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، شعارها، عصاره نیازها و آرمان های بشر در حرکت های اجتماعی بوده است. برداشت توده مردم این است که شعار، امری ظاهری و سطحی است و حفظ شعار و اجرای آن ارتباطی با مسائل اصلی ندارد. یکی از مسائل اساسی هر انقلابی، ایدئولوژی آن است که نقش مهمی در پیشبرد انقلاب ایفا می کند. بررسی و مطالعه شعارهای آن می تواند روشن کننده ابعاد اساسی تفکر انقلاب باشد. شعار «ما می توانیم» که توسط مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم مطرح شد، آموزه ای است که امام خمینی (ره) به همه آموخت و با همین اصل اساسی توانست ایران را به عزت و پیشرفت در همه عرصه ها برساند. نوشتار حاضر با روش تحلیلی-توصیفی براساس منابع کتابخانه ای به واکاوی ریشه های قرآنی شعار «ما می توانیم» می پردازد. داده ها نشان می دهد که «ما می توانیم» مرادف اعتمادبه نفس در علم روان شناسی، ولی مفهوم آن بسیار گسترده تر و عمیق تر است. اعتمادبه نفس قرآنی از عناصر و مؤلفه هایی مانند کرامت نفس، عزت نفس، ایمان و تقوا شکل می گیرد و براساس خودشناسی، خداشناسی و توکل استوار می شود.
بازاندیشی ملاک مسأله اصولی با رهیافتی به مکتب اصولی محقق نائینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ابزار تعریف علم اصول یکی از رویکردهای شناخت مسئله اصولی است. به دلیل اهمیت این مسئله بیش از ده تعریف توسط اصولیین ارائه گردیده که هر کدام کوشیده تا تعریفی جامع و مانع از علم اصول ارائه دهد و در ضمن آن، مسئله اصولی نیز شناخته شود. از آنجا که این تعاریف منطقی نبوده، نزاع در آن لفظی انگاشته می شود. به طور مشخص تعاریف علم اصول سنجه ای دقیق برای تشخیص مسئله اصولی نیست. لذا ضروری است که رویکرد متفاوتی نسبت به ملاک مسائل علم اصول در پیش گرفت. گذر از تعاریف علم اصول و تاکید بر ارائه ملاک، رویکردی نوین برای سنجه مسئله اصولی است. توجه به کلیت و شمولیت مسائل علم اصول در فرآیند استنباط و جهت گیری خاص در ارائه یک ضابطه واحد فراگیر برای مسئله اصولی از ویژگی های نگرشی مکتب نائینی شمرده می شود. لذا مطالعه و تحلیل و بررسی این مکتب می تواند منجر به ارائه ملاک دقیق و ضابطه مند گردد. پژوهش حاضر از روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده کرده است.
فروپاشی ایدئولوژی و دگردیسی شخصیت زلیخا در تطبیق روایت یوسف و زلیخای جامی و منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
139 - 170
حوزههای تخصصی:
قصه یوسف و زلیخا داستان عاشقانه معروفی است که در قرآن مقدس و منابع دینی با عنوان احسن القصص شناخته می شود . برخلاف قصه های عاشقانه دیگر شخصیت اصلی این قصه نه یک مرد بلکه بانویی متأهل است که عاشق شده، اما معشوق وی پیامبری پاک مرد است که تن به وصال خیانت آمیز نمی دهد. این قصه در سیر تاریخ ادبیات اسلامی، روایت های متفاوتی پیدا کرده است که در تمام آن ها سرانجام زلیخا به وصال یوسف می رسد، اما گاه ایدئولوژی خاصی را نشان می دهد؛ چنان که در روایت جامی عشق تنانه مادی به عشقی روحانی بدل می شود. زلیخا به عنوان عاشق و قهرمان اصلی قصه با پشت سر گذاشتن مجموعه ای از مراحل به شخصیتی آرمانی بدل و به وصال یوسف مقدس نائل می شود. با نظرداشت جزئیات و مراحل درمی یابیم که شخصیت زلیخا در این روایت درحقیقت شخصیت سالکی است که با پشت سر گذاشتن عقبات و مراحل مختلف به مرحله فنا و وصال می رسد و این با داستان رمزی منطق الطیر عطار و سلوک عرفانی آنان در جست وجوی سیمرغ انطباق دارد. هدف از این پژوهش تحلیلی تطبیقی این است که اولاً فروپاشی ایدئولوژی عشق تنانه و جایگزینی آن را با ایدئولوژی عرفانی در روایت جامی نشان دهیم، سپس با تحلیل و تطبیق، ثابت کنیم که شخصیت قهرمان همانند مرغان منطق الطیر طی مراحل هفت گانه دچار دگردیسی شده است.
تحلیل محتوای مفاهیم تربیتی و اخلاقی اشعار و قصه های آموزشی مراکز پیش دبستانی وابسته به دارالقرآن های شهر اصفهان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
133 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل محتوای مفاهیم تربیتی و اخلاقی در اشعار و قصه های آموزشی مراکز پیش دبستانی وابسته به دارالقرآن ها است. پژوهش با رویکرد کیفی و کمی انجام شد. جامعه آماری، همه اشعار و قصه های آموزشی مورد تأکید مراکز پیش دبستانی وابسته به دارالقرآن های شهر اصفهان در سال های 1394 تا 1399 بود. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع همگن بود. یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی، کمی وآزمون کای اسکوئر حاکی از آن است که آموزه های مذهبی و احکام، آداب اجتماعی، سبک زندگی، احترام به والدین و توصیه به نظافت به عنوان مفاهیم اخلاقی و تربیتی مشترک در اشعار و قصه های مراکز پیش دبستانی استفاده می شود. میزان تکرار مفاهیم اخلاقی و تربیتی آموزه های مذهبی و احکام، احترام به والدین و توصیه به نظافت در سه بخش اشعار و قصه های مذهبی و قصه های مبتنی بر اصول و دیدگاه های روان شناسی تفاوت معناداری را (در سطح 01/0>p) نشان داد و این تفاوت در آموزش آموزه های مذهبی و احکام و توصیه به نظافت در بین اشعار قرآنی و آموزش احترام و نیکی به والدین در قصه هایی مبتنی بردیدگاه روان شناسی درصد فراوانی بیشتری را نشان داد. بر اساس این تحقیق می توان گفت به برخی از مفاهیم اخلاقی و تربیتی توجه شده و به برخی کم توجهی و حتی بی توجهی شده است. البته در این زمینه می توانیم با به کارگیری آموزه های قرآنی و روان شناسی با روش قصه و شعر به اهدافی که در تربیت کودکان داریم، برسیم.
بررسی کاربست عقل ابزاری در اخلاق نقلی با تکیه بر متون اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
85-103
حوزههای تخصصی:
گزاره های اخلاقی ، گاهی از منبع نقلی توسط عالمان و فقیهان اخلاقی استنباط می شوند که در این فرض گرچه منبع نقلی است ، اما در این روش نقلی نیز عقل می تواند حضور داشته باشد. در پژوهشِ پیش رو ، تلاش شده است تا ضرورت نحوه به کارگیری عقل در استفاده از متون نقلی در کسب معرفت اخلاقی نشان داده شود. البته ، در کتاب های اخلاقی کمتر به این امر مهم پرداخته شده است و بیشتر به تبیین نقش های کلی عقل اشاره شده است. هدف از این نوشتار تبیین نقش های مختلف عقل به منزله ابزاری در اختیار نقل - با اتکا و استفاده از متون اخلاقی مأثور - است. برای رسیدن به این هدف ، از روش توصیفی ۔تحلیلی بهره گرفته شده است. این حضور همراه با شیوه های درون منبعی است که منجر به استنباط و تبیین گزاره های اخلاقی می شود. برخی از کارکردها و نقش های عقل در روش نقلی اخلاق عبارتند از: نقش استنباطی ، نقش تبیینی۔ دفاعی ، و نقش اعتبار بخشی.
صورة البطلة الممیزة في روایة "فتاة الیاقة الزرقاء" على ضوء النظریة النسویة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ حقوق المرأه ومکانتها هما المحوران الرئیسان للعدید من الأعمال الأدبیه. وصوره المرأه فی الأدب لا تتأثر بالواقع الثقافی والاجتماعی للمجتمع فحسب، بل یمکنها أیضاً أن تؤثر وتغیر هذا الوضع. وهنا تتضح أهمیه البحث فی الروایات التی تتناول وضع المرأه. تروی روایه "فتاه الیاقه الزرقاء" قضیه جائحه عالمیه تقع فی المستقبل وتؤثر على النساء وتتسبّب فی تغییرات مهمه فی العالم. تجبر هذه التغییرات عدداً من النساء على قیود جدیده وتؤدی إلى حرمانهن العدید من الحقوق الأساسیه فی الحیاه، منها العیش مع العائله، التعلیم، العمل والزواج. یدرس هذا البحث، محوری التأکید على الظلم المستمر ومتعدد الأشکال على النساء والصوره الممیزه للمرأه فی هذه الروایه من أجل تقصی دور المرأه فی حریه المرأه وإنقاذها من الاضطهاد فی روایه "فتاه الیاقه الزرقاء" وذلک بالاعتماد علی النظریه النسویه. توصل البحث إلی أن هذه الروایه من خلال وصف المرأه فی دور البطل وتقدیم صوره مختلفه عنها وإعطاء سمات مثل الشجاعه والقوه والعمل الدؤوب والإنقاذ والاتکاء علی النفس وغیرها من الصفات الإیجابیه الأخری، تحاول تقدیم الصوره الحقیقیه لغالبیه النساء، وهی صوره قلّما یتمّ التطرّق إلیها عاده فی مجال السرد ویتمّ غض النظر عنها بصوره عامه فی السردیات. إنّ هذه الروایه وعن طریق البطله، تعمل على تحریر المرأه من الأسر والتعرض للقمع لیرد لها الحقوق التی سلبت منها، مؤکده علی أن کل من یسلک طریق الاستسلام، لن یستعید حقوقه المهزومه.