فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۰۱ تا ۵٬۵۲۰ مورد از کل ۷۹٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختار گرای متون ادبی، نگاهی جامع به یک پدیده و اثر است که از رابطه لفظ و معنا در تمامی ابعاد آن پرده برداری می کند. برای بررسی ساختاری اثر ادبی، تنها نمی توان به معنا توجه کرد؛ بلکه به چگونگی ادای معنا نیز توجه می شود تا درنهایت، ارزیابی کلی نسبت به موضوع آن متن ادبی به وجود آید. بی تردید به کارگیری چنین نظریه هایی درخصوص قرآن کریم، آیات نورانی آن را هرچه پرفروغ تر می نمایاند. جستار پیش رو بر آنست تا با روش توصیفی تحلیلی، نظریه ساختارگرایی را درباره سوره انشقاق در سطوح مختلف آوایی و واژگانی و نحوی و بلاغی بررسی کند و انسجام شکلی و معنایی این سوره را به قدر توان ظاهر سازد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که مؤلفه های ساختار زبانی سوره مبارکه انشقاق در جهت انسجام کامل، نسبت به موضوع سوره، مبنی بر بیان حوادث آغازین روز قیامت و حال مردمان است؛ برای مثال، ساختار زبانی آیات ابتدایی، با مقاطعی کوتاه و ضرباهنگی کوبنده، کاملاً با محتوای عظیم و هول انگیز قیامت، منسجم است و عناصر زبانی آیات انتهایی آن، با مقاطعی بلندتر و ضرباهنگی ملایم تر، چنان تنظیم شده که کاملاً منطبق با محتوای آن است.
ارزیابی انتقادی آرای مفسران در تفسیر آیه 105 سوره توبه
حوزههای تخصصی:
از جمله آیاتی که مفسران به اختلاف در تفسیر آن سخن گفته اند آیه 105 سوره توبه است. مفسران در تعیینِ طرفِ خطاب در این آیه همداستان نیستند و آیه را خطاب به عموم مردم، مکلفان، تائبان، غیرتائبان و منافقان دانسته اند. مسئله دیگری که مفسران در آن اتفاق نظر ندارند مراد از «مؤمنون» در این آیه است که آن را به شهداء، ملائکه، مؤمنان و ائمه (ع) تفسیر کرده اند. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی تحلیلی انتقادی به آراء مفسران بنگرد و با بررسی مدققانه مسائل مذکور، تفسیری متفاوت و منطبق بر سیاق از آیه مورد بحث ارائه کند. نتیجه اینکه در تبیین آیه مذکور می توان گفت خطاب این آیه به کسانی است که در آیه 102 به آنها اشاره شده است و مراد از رؤیت مؤمنان نیز آگاهی مؤمنان (افراد با ایمان) از عملکرد این افراد از طرق رایج و معمول است. روایاتی نیز که مراد از «مؤمنون» را ائمه (ع) دانسته اند از باب تأویل هستند و نه تفسیر. به نظر می رسد عواملی همچون دوری از فضای نزول آیات و حاکم کردنِ فهمِ خود از روایات ِناظر به آیه بر سیاق آیات، در تفسیر مفسران تأثیرگذار بوده است.
ابواحمد سَرَّاج همدانی: بازیابی هویت رجالی و میراث حدیثیِ شیخی ناشناخته در آثار شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
99 - 121
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بازشناسی هویت یکی از مشایخ گمنام همدانی شیخ صدوق، یعنی ابواحمد سرَّاج همدانی و نقش او در آثار شیخ می پردازد و نقش واسطه ای شیخ صدوق در انتقال منقولات او به فرهنگ شیعی را مدِّنظر قرار می دهد و با جمع آوری و تحلیل داده های محدودی که شیخ صدوق در آثار خود از سَرَّاج دارد، تلاش می کند تا پس از مشخص کردن مذهب وی به یافته های بیشتری در شناخت او و مشایخش دست یابد. برخلافِ باور رایج، او مذهبی امامی نداشته است. نگارنده با بررسی ورود بعضی اخبار او به فرهنگ امامی و نقش پررنگ این اخبار در ادوار بعدی بین محدثان و حتی فقیهان امامیه و نیز بررسی شش خبر سراج در میراث امامیه نشان می دهد که حداقل دو خبر از اخبار او، از اخبار منتقلهٔ نااستوار است.
مبانی انسان شناختی علّامه حسن زاده آملی و اصول تربیت اجتماعی منتج از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی مبانی انسان شناختی علامه حسن زاده آملی واصول تربیت اجتماعی منتج از آن با استفاده از الگوی فرانکنا است. در این روش، با ترکیب گزاره های توصیفی مبانی انسان شناختی و گزاره های تجویزی ناظر به هدف تربیت اجتماعی، می توان به گزاره های تجویزی مربوط به اصول تربیت اجتماعی دست یافت. نتایج نشان داد مبانی عمده انسان شناختی علامه عبارتند از: اصالت فردواجتماع؛ وجود تفاوتهای فردی درعین برابری انسانها؛ قدرت اندیشه ورزی درانسان؛ گرایش نوعدوستی ومهربانی درانسان؛ فطرت عدالتخواهی درانسان؛ آزادی، اراده و اختیار درانسان. براساس مبانی فوق، اصول تربیت اجتماعی شامل: «باید به تأثیر متقابل فردو اجتماع بریکدیگر توجه شود»؛ «باید به تفاوتهای فردی توجه شود»؛ «باید قوای عقلانی انسان پرورش یابد»؛ «باید جامعه عقلانی انسانی ایجاد شود»؛ «باید به تأثیر متقابل علم وعمل توجه شود»؛ «باید با فطرت نوعدوستی و مهربانی بامردم رفتارشود»؛ «باید به دیگران احترام گذاشته واز آنها قدردانی نمود»؛ «باید بایکدیگر تعاون وهمکاری نمود»؛ «باید باارحام، صله داشت»؛ «باید عدالت طلب بود وبا ظلم وستم مبارزه نمود»؛ «باید درزندگی اعتدال داشت»؛ «باید انسان آزاده پرورش داد»؛ «باید مسئولیت پذیر بود»؛ «باید به عدم طفره(تدریجی بودن) درتربیت اجتماعی توجه نمود» می باشد.
معنایِ تحلیلی «نبیّ» و «رسول» و ارتباطِ آن با دیدارِ فرشته وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روایاتِ صحیحِ از اهل بیت علیهم السلام فرقِ «نبیّ» با «رسول» اینگونه بیان شده که، «نبیّ» در خواب فرشته را می بیند و صدای او را می شنود اما «رسول» علاوه بر این مواهب، می تواند در بیداری هم فرشته را مشاهده کند. فرق بیان شده در روایات اهل بیت علیهم السلام این سوال را در ذهن وجود می آورد که، «چه ارتباطی بینِ معنای تحلیلی دو واژه «نبیّ» و «رسول» با دیدارِ فرشته وحی در «خواب» و بیداری وجود دارد؟» معنای تحلیلیِ واژه «نبیّ» نشان می دهد که این وصف در لغت از مصدر «نباوه» به معنای «رفعت» و «بلندی» است و بر معنای مُشرف از بلندی و خبردار از حوادث مهم پیش از وقوع آنها دلالت دارد و به همین دلیل در فرهنگ دینی وصفِ افرادی بلند مرتبه است که به مدد الهی در «رویا» و از طریق فرشته اموری غیبیِ و مربوط به آینده نیک و بد قوم خود را می بینند و پیش از وقوع آن امور، در قالب بشارت و انذار به قوم خود خبررسانی می کنند. همچنین معنای تحلیلیِ واژه «رسول» نشان می دهد که این واژه در لغت وصف فردی است که عزم و انگیزه او در اثر انبعاثی خیلی شدید بسیار تقویت شده و در نتیجه انجامِ ماموریتی خاص برای او آسان شده است. این وصف در فرهنگِ دینی وصفِ نبیّینی است که در اثر دیدارِ اعجازگونه هیات اصلی فرشته وحی در بیداری، عزمِ و انگیزه آنها بسیار تقویت شده و با وجود کمی یاران، می توانند سختی های تبلیغ دین را به خوبی تحمل کنند.
تحلیل گفتمان انقلاب اسلامی در برنامه های رسانه ملی با تأکید بر ارزش های مقاومت، ایثار و شهادت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
163 - 197
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان انقلاب اسلامی با تأکید بر ارزش های مقاومت، ایثار و شهادت در برنامه های رسانه ملی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی انجام شده است. بخش کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون با روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع نظری ادامه یافت. نمونه آماری شامل 15 نفر از استادان حوزه ارتباطات و فعالان رسانه ای بود. در بخش کمّی از تکنیک تحلیل محتوای کمی استفاده و نمونه آماری شامل محتوای مرتبط با فرهنگ مقاومت، ایثار و شهادت در شبکه های یک و دو رسانه ملی از 31 شهریور تا 6 مهر سال 1400 بود. در بخش کیفی، ضمن بررسی وضع مطلوب، یافته های پژوهش بیانگر آن است که مواردی همچون فرهنگ سازی و ارتقا سطح آگاهی ها و باورهای دینی مردم در طول سال از طریق برنامه های گوناگون، مصاحبه با صاحب نظران و کارشناسان به منظور تبیین مفاهیم سه گانه فوق از منظر علمی و تخصصی، لزوم تعامل سازنده رسانه ملی با نهادهای دانشگاهی و پژوهشی در این حوزه ها، استفاده از ایده های متخصصان و صاحب نظران حوزه دین و معرفی شهدا و ایثارگران به عنوان نمونه های راستین برای جوانان در برنامه های رسانه ملی می بایدمورد توجه قرار گیرد. در بخش کمّی نتایج تحلیل گفتمان نشان داد که در حوزه فرهنگ استکبارستیزی، مستضعفین محور مبارزه با استکبار جهانی می باشند. همچنین در روحیه جهادی سه مؤلفه ایثار، توکل و اخلاص، در هویت دینی دو مؤلفه عاطفی و شناختی و در بخش هویت ملی سه مؤلفه فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی بیشترین سهم را در به خود اختصاص داده اند.
بررسی تحلیلی تاریخچه نظریه انقلاب نسبت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال نهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
39 - 64
حوزههای تخصصی:
پیشینه شناسی مسائل و نظریه های مطرح در علوم، از اهمیت به سزایی برخوردار است. در جستار حاضر، پیشینه نظریه انقلاب نسبت به عنوان یک نظریه اصولی موردبررسی قرار گرفته است. با مراجعه به منابع مکتوب فقهی و اصولی از قدمای فقهی و اصولی تا دوران ملااحمد نراقی، کسی که از وی به عنوان مبدع نظریه انقلاب نسبت یاد می شود، و تحلیل برخی فتاوای فقهی و شیوه استدلال و نقد دیدگاه های مطرح درباره آن فرع فقهی، این نتیجه به دست آمده است: شیوه بررسی و حل ادله متعارض در مواردی که اطراف تعارض بیش از دو دلیل است، در نظر برخی فقها همچون شیخ طوسی، محقق حلی، علامه حلی، فخرالمحققین، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری و دیگران، همان روش مرسوم به انقلاب نسبت است. بنابراین هرچند این نظریه به اقرار اندیشه وران اصولی منسوب به ملااحمد نراقی است که برای اولین بار توسط ایشان به صراحت تبیین و تنقیح اولیه شده است، اما ریشه هایی از جریان این روش در کلمات گذشتگان دو علم فقه و اصول نیز، به صورت پراکنده و در برخی فروع فقهی، مشاهده می شود. لذا این نظریه را می توان دارای پشتوانه ای نسبتاً مناسب و قوی در میان فقها و اصولیان دانست.
زمینه ها و بسترهای اجتماعی و فرهنگی نظم و امنیت در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افغانستان، کشوری با قومیت های متعدد و چندفرهنگی است. این کشور بیش از چهار دهه، گرفتار جنگ و ناامنی بوده است. یکی از دلائل اساسی استمرار جنگ و ناامنی در این کشور بی توجهی به زمینه ها و ابعاد اجتماعی و فرهنگی ناامنی است. بنابراین هدف اصلی در این مقاله، فهم زمینه ها و بسترهای اجتماعی و فرهنگی نظم و امنیت در افغانستان است. روش این پژوهش کیفی است و با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان امور اجتماعی و فرهنگی افغانستان هستند و نمونه ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تا اشباع نظری با 18 نفر مصاحبه کیفی ادامه یافته است. داده ها با کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش در قالب شش مقوله اصلی این گونه استنتاج شده اند: نبود تفاهم نمادی و بی نظمی فرهنگی، تعاملات ضعیف و پرتنش گروه های قومی، نابرابری ها و تبعیض در توزیع منابع ملی، سرمایه فرهنگی ستیزه جویانه، سرمایه اجتماعی متمرکز بر قوم و قبیله و شکل نگرفتن عرصه عمومی. پدیده مرکزی این پژوهش، حک شدگی نظم و امنیت در بسترهای اجتماعی و فرهنگی جامعه افغانستان شناخته شده است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که راه حل اساسی تأمین نظم و امنیت در این کشور، برچیدن بسترهای فرهنگی و اجتماعی جنگ و ناامنی است.
دربارهٔ برخی از جای نام های شاهنامه: گُنابد، ریبَد (ریوند)، پشتِ گشتاسپان، شترخان (استورقان)، چشمه گلسپ (گیلاس؛ کُدرَوَسپ)، دز گنبدان (کَنبندان)، فریومد (مد و فریاد)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای شاهنامه، با وجود تحقیقاتی که تا کنون شده، هنوز ابهاماتی دارد. شاید در حواشی مصححان شاهنامه بر این کتاب به این امر کمتر از هر چیز دیگر توجه شده باشد و در فرهنگ های شاهنامه نیز نام های جغرافیایی معمولاً در حاشیه بوده است. آنچه داود منشی زاده سال ها قبل در این باره نوشته، با وجود اختصار و بعضی آراء متهورانه، هنوز بهترین منبع در این باره است. در این نوشته یک فصل از کتاب او ترجمه شده و مباحث او دربارهٔ جای نامهایی مانند گُنابَد، پُشتِ گُشتاسپان و دژِ گُنبدان به فارسی انتقال یافته است.
حکمت وجود واسطه ها بین خالق و مخلوق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
112 - 137
حوزههای تخصصی:
از حقایق عالم هستی، وجود واسطه ها بین خدا و خلق است. در بسیاری از آیات قرآن و روایات به طور مفصل تری به وجود واسطه های مادی و معنوی (مانند فرشته ها) و نقش آنها اشاره شده و از عقل روح ،قلم و... به عنوان واسطه یاد شده است. موضوع حکمت واسطه ها و نقش آنها در عالم، جایگاهی ویژه و عالی در علوم اسلامی دارد. مفسران، متکلمان، فلاسفه و عرفا در لابه لای تالیفات خود و به طور غیر مستقل مباحث مختلفی در تبیین و بررسی این موضوع طرح کرده اند. این بحث مقدمه ای لازم برای حل بعضی دیگراز مسائل است. دانشمندان مسلمان به تبع قرآن و احادیث به این مسئله توجه کرده اند. بحث واسطه ها و نقش آنها در عالم و رابطه تأثیر آنها با فاعلیت خداوند، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. بسیاری از اشکالات وهابیان و وهابی مسلک ها با توضیح و تبیین این بحث حل می شود. دلیل این که وهابیان می گویند چرا با وجود خدای قادر به واسطه ها رو بیاوریم و چرا اصلاً به غیر خدا رو بیاوریم آن است که اینان بحث واسطه ها و نقش آنها را در عالم از نگاه آیات، روایات و عقل برای خویش حل نکرده اند. در این پژوهش بعد از تبیین انواع واسطه ها بین خداوند متعال و مخلوقات، درباره دلایل و حکمت های وجود این واسطه ها بحث کرده ایم.دلایل این که خداوند افعالش را از طریق واسطه ها انجام می دهد عبارتند از: عدم تحقق هدف خداوند از خلقت بدون برخی واسطه ها مثل انبیاء، معرفی عظمت مقام این واسطه ها برای ترغیب تمسک به آنها، نظامند بودن عالم هستی.
بررسی رأی ابن سینا و خواجه نصیرالدین توسی در «علم و غایت قوای طبیعی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۸
25 - 46
حوزههای تخصصی:
فخررازی در شرح خود بر اشارات مسئله علم و غایت داشتن قوای طبیعی را مورد اشکال قرار می دهد. خواجه نصیر الدین توسی در پاسخ به او دو نکته ذکر می کند. اول) غایت مقتضای ذات طبیعت است. دوم) قوای طبیعی شعورٌ مایی دارند. یافته های ما در این تحقیق نشان می دهد به کار بردن تعبیر شعورٌ ما برای قوای طبیعی در حکمت مشا اختصاص به خواجه نصیر دارد و در آثار ابن سینا یافت نمی شود. درباره پاسخ های این دو فیلسوف به مسئله علم و غایت قوای طبیعی نیز می توان گفت ابن سینا در مسئله علم و غایت قوای طبیعی سخن واحدی ندارد. او در الهیات شفا، فاعل های جسمانی را فاقد ادراک و اراده می داند که فعل یکنواخت دارند. اما در نمط هشتم اشارات به وجود شوق و عشق طبیعی یا ارادی برای اشیا جسمانی قائل است. در طبیعیات شفا اگرچه مجموع طبیعت را غایتمند خوانده اما شوق هیولی به صورت را رد می کند. در رساله درباره عشق برای هیولی، صورت و اعراض عشق غریزی و فطری ثابت می کند. خواجه توسی نیز اگرچه غایتمند بودن مجموعه طبیعت را پذیرفته است اما درباره وجود شعورٌما برای قوای طبیعی توضیحی ارائه نمی کند. براساس استنباط ما، آنچه این دو فیلسوف به عنوان غایت قوای طبیعی مطرح کرده اند به ماینتهی الیه الحرکه شبیه تر است تا مابه الحرکه، همچنین می توان غایت را به مبادی عالیه قوای طبیعی نسبت داد تا فاعل های جسمانی؛ سیر به سوی معشوق حقیقی، از نگاه ابن سینا ذاتی همه موجودات ولو بدون علم و اراده است.
نکته، حاشیه، یادداشت: شرحی فارسی بر بخشی از ریاض المسائل + چند یادداشت تاریخی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۲۰۴)
310 - 316
حوزههای تخصصی:
در میان شروح و حاشیه نویسان ریاض المسائل که تعداد سی اثر از آنها نام برده شد و نوشته شده است، از شرح و حاشیه ریاض المسائل، تألیف و ترجمه به فارسی تألیف محمود بن محمدمهدی موسی اصفهانی تاکنون نام برده نشده است. در اینجا نسخه ای از آن را که در اختیار بود، معرفی می کنیم.
فهرست مقاله های فارسی درباره دائرهالمعارف و دائرهالمعارف نویسی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۶ (پیاپی ۲۰۴)
389 - 539
حوزههای تخصصی:
گردآوردن و نظم بخشیدن به گفتارها و جستارها درباره دائرهالمعارف، از آغاز ورود این گونه به ایران تا به امروز، نه تنها دسترسی به آنها را برای اطلاع جویان آسان می کند، بلکه علایق و سلایق موضوعی یا کاستی های تحقیقی را نیز می نمایاند و از این رو شاید پاشیدن بذر چون وچرایی شود در عرصه دائرهالمعارف نویسی ایران. گردآوری مقاله های فارسی با موضوع دائرهالمعارف و دائرهالمعارف نویسی پیشینه قابل توجهی ندارد. به جز اهتمامی ددر جای خود ارزشمند که غالباً گزیده ای از مقاله های روزنامه ها و نیز مصاحبه ها را تا سال 1377 دربر می گیرد (مقاله های 258 و 259 همین فهرست)، کار دیگری در این باره سراغ نداریم. مقاله نامه حاضر با این هدف تدوین شده است تا شروعی باشد برای پرکردن این کاستی. این فهرست مقاله هایی را دربر می گیرد که به زبان فارسی در نشریات ایران (به جز روزنامه ها) و همچنین در مجموعه مقاله ها از ابتدا تا پایان 1401 چاپ شده است.
ساختار روابط مسلمانان از رهگذر تحلیل مضمون ارتباط ولایی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
277 - 308
حوزههای تخصصی:
روابط افراد و جوامع مسلمان با دیگر افراد و ملل مسلمان و غیرمسلمان از موضوعاتی است که در آیات قرآن کریم بدان پرداخته شده است. لزوم مرزبندی از مسائل مرتبط به روابط مسلمانان است در اسلام و آیات الهی بدان تأکید شده است. گاه مرزبندی در حوزه ی جغرافیایی و زمینی است؛ گاه در مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی. با توجه به ضرورت مرزبندی اعتقادی، سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی با دشمنان و لزوم اطاعت و تبعیت از قرآن کریم، پژوهش حاضر با استفاده از فرایند تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA به بررسی آموزه های قرآنی در مرزبندی ارتباط ولایی پرداخته است. بررسی این آموزه ها بیانگر آن است که در آیات الهی درباره ی این موضوع چهار رویکرد اثبات، نفی، نهی و ذم وجود دارد. مضمون اثبات به دو مضمون فرعی جبهه ی حق و جبهه ی باطل قابل تقسیم است. جبهه ی حق شامل مضامین پایه خداوند، پیامبر(ص)، مؤمنان و فرشتگان می شود و جبهه ی باطل شامل مضامین پایه ی شیطان، طاغوت، کافران، یهود و نصارا و ظالمان می گردد. مضامین پایه ی نفی نیز شامل سه گروه غیرخداوند، کافران و مؤمنان غیرمهاجر می شود. همچنین خداوند مؤمنان را از ارتباط ولایی با کافران، یهود و نصارا، مسخره و بازی گیرندگان دین، افراد مورد غضب الهی و دشمنان خود و خداوند نهی می فرماید و درنهایت، ولی قرار دادن شیطان و نسلش به جای خداوند و ولی قرار دادن کافران نیز درآیات الهی مورد مذمت قرار گرفته است.
واکاوی چرایی موضع گیری دوگانۀ عالمان اهل سنت در مواجهه با هشام بن محمدبن کلبی (م 204ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هشام بن محمد معروف به ابن کلبی، مورخ برجسته نیمه دوم قرن دوم هجری و مؤلف پرآوازه ای است که بیش از 150 کتاب در موضوعات تاریخ اسلام، انساب و تاریخ پیش از اسلام نوشته است. عالمان اهل سنت در ارزیابی شخصیت علمی هشام موضع گیری دوگانه ای در پیش گرفته اند. آنان هشام را در زمینه تاریخ جاهلیت و انساب، سرآمد و صاحب نظر معرفی می کنند؛ اما در زمینه تاریخ اسلام و حدیث، ضعیف ارزیابی کرده اند! با توجه به پیوند ناگسستنی علم تاریخ و حدیث در مبانی فراگیری، این پرسش به وجود می آید که چرا هشام در تاریخ غیر اسلام مورد تأیید است؛ ولی در تاریخ اسلام تضعیف شده است. بررسی های انجام گرفته در این مقاله حاکی از آن است که سه عامل موجب این ارزیابی متضاد شده است: 1. جایگاه برجسته هشام؛ 2. مذهب هشام؛ 3. روایات تاریخی غیراسلامی هشام. هشام که از دیدگاه عالمان اهل سنت، شیعی مذهب است، به دلیل گستردگی دایره تحقیقات و تألیفات متعدد، مورد قضاوت عالمان تنگ نظر معاصر خود قرار گرفته و به بهانه نقل اخبار جاهلیت که اسلام خط بطلان بر آنها کشیده، در شمار راویان ضعیف گنجانده شده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و استناد بی واسطه به منابع دست اول اهل سنت، افزون بر واکاوی دیدگاه عالمان اهل سنت درباره هشام، برخی روایات او نیز مورد پژوهش قرار گرفته و وجود انگیزه های غیرعلمی در تضعیف او اثبات شده است.
حدود تصدی دولت اسلامی در اندیشه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه سیاسی سه نگرش کلان درباره حدود تصدی دولت مطرح است: ۱) نگرش سوسیالی؛ ۲) نگرش لیبرالی؛ ۳) نگرش اسلامی. در نگرش سوسیالی، تصدی دولت حداکثری و تصدی مردم حداقلی است. عمده امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی به عهده دولت است و مردم نقش کمتری در تصدی امور جامعه دارند. در نگرش لیبرالی، تصدی دولت حداقلی و تصدی مردم حداکثری است. نقش دولت در حد ضرورت و بیشتر راهبردی و نظارتی و برای حفظ امنیت و نظم عمومی است و عمده امور جامعه به عهده مردم و بخش خصوصی است. در نگرش اسلامی، تصدی دولت و مردم میانه و معتدل است. معیار تصدی دولت و مردم نیازهای ثابت و متغیر جامعه است. در نیازهای ثابت و ضروری مانند امنیت، نظم و دفاع دولت باید متصدی امور جامعه باشد، اما در نیازهای متغیر و غیرضروری، آحاد مردم باید متصدی امور جامعه باشند. در نتیجه حدود تصدی دولت اسلامی با توجه به نیازهای ضروری جامعه اسلامی و فقدان متصدی مطلوب مردمی تعیین می شود. مقاله حاضر با نقد دو نگرش سوسیالی و لیبرالی، به تبیین نگرش اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی پرداخته است.
تجارب زیسته دانش آموزان مقطع متوسطه دختر از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه ( یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از اجرای پژوهش حاضر، احصاء تجارب زیسته دانش آموزان دختر مقطع متوسطه از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه بود. روش : روش پژوهش؛ مبتنی بر رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود. برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و برای تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته ها:در این مطالعه، ده مضمون کلی در سه بعد محوری شامل برداشت ناصواب ارزش حجاب، دستاویز نمودن ارزش حجاب و القاء تفکر حجاب مانع آزادی جای گرفتند. همچنین ابعاد زمینه های فرهنگی، اجتماعی و شخصی و خانوادگی مبتنی بر تسهیل پدیده حجاب و ابعاد درک شدن به جای طرد شدن، عدم تبیین و روشن نگری مطلوب و مغفول بودن الگو های عملی و شعارزدگی مبتنی بر بازدارنده بودن پدیده حجاب شناسایی شد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های این پژوهش می توان استنتاج نمود که مواجهه با چالش کشف حجاب دانش آموزان در مسیر مدرسه مستلزم تغییر نگاه دستگاه های اجرایی به مقوله حجاب است و باید از مواضع برخورد های سطحی و شتاب زده دوری نموده و مسیر تبیین و روشن نگری را جایگزین ساخت. هم چنین نیاز است که در زمینه نیاز های واقعی دانش آموزان و نسل جوان، توسط جامع عمومی و ذینفعان، فرهنگ سازی شده و از پتانسیل نهادهای اجتماعی، آموزشی و رسانه ای و حتی سیاسی بهره گیری شود. چنانچه رویه موجود در رابطه با پدیده حجاب دانش آموزان و نسل جوان تداوم یابد و به فرایند مواجه آن کم توجهی شود؛ موجب شکاف عمیق تری در آینده نزدیک خواهد شد.
آسیب شناسی مفهوم حجاب و عفاف از نگاه صاحب نظران حوزه تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آسیب شناسی آموزش و نهادینه سازی مفهوم حجاب و عفاف در دوره دوم ابتدایی است، که از نظر هدف کاربردی است . روش:روش این پژوهش کیفی می باشد و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیان انجام پذیرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با روش نمونه گیری هدفمند و بکار گیری معیار اشباع نظری با 39 نفر از ﻣﻌﻠﻤﺎن دوره اﺑﺘﺪایی شهر تهران، کارشناسان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺸﺎرکﺖکﻨﻨﺪﮔﺎن ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ مصاحبه انجام شد. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 298 کد باز از مصاحبه ها و نیز احصاء 50 کد محوری و 7 کد انتخابی است. یافته ها:نتایج نشان دهنده آسیب های آموزشی-درسی، عرفی-اجتماعی، پرورشی- تربیتی، روانی-عاطفی، حاکمیتی-قانونی، فرهنگی-هویتی و فلسفی - اعتقادی می باشد که لازم است مورد توجه سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد. نتیجه گیری : لازمه مواجهه با آسیب ها توجه به آسیب ها و راهکارهای احصاء شده است .
فراتحلیل کمّی نتایج پژوهش های پیرامون دروس معارف اسلامی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، فراتحلیل کمی پژوهش ها پیرامون دروس معارف اسلامی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور بود. روش: رویکرد پژوهش کمی و روش پژوهش فراتحلیل بود. جامعه آماری کلیه پژوهشهای انجام شده پیرامون دروس معارف اسلامی در بازه زمانی 1392تا 1399بود.نمونه آماری کلیه پژوهش هایی بودند که واجد شرایط مفروضات فراتحلیل کمی بودند.ابزار اندازه گیری چک لیست سنجش معیارهای مقالات واجد شرایط جهت فراتحلیل بود.برای تعیین اعتبار ابزار، چک لیست در اختیار سه نفر از متخصصان سنجش و اندازه گیری که سابقه حداقل یک پزوهش فرا تحلیل را داشتند،قرار گرفت و روایی ابزار مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل سؤالات از آزمون ناهمگونی مطالعات، شاخص g هگز و مدل ثابت و تصادفی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار CMA 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون ناهمگونی مطالعات، فرض صفر ناهمگونی مطالعات تایید گردید. همچنین مقدار شاخص I2 نشان دهنده اثر ناهمگونی مطالعات بر 97/33درصد از تغییرات کل بود. اندازه اثر و Z محاسبه شده برای 15 متغیر از 22 متغیر در سطح آلفا 05/0 معنادار بود. بیشترین اندازه اثر بر اساس شاخص g هگز مربوط به متغیر نگرش دینی دانشجویان ، با اندازه اثر 488/1 و پس از آن مربوط به متغیر استاد با اندازه اثر 450/1 و پس از آن ارتباط متقابل استاد دانشجو با اندازه اثر 215/1بود. اندازه اثر کلی برای همه مطالعات در مدل ثابت و تصادفی در سطح متوسط بود که بیانگر ارتباط متغیرها با اثربخشی دروس معارف بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سه عامل نگرش دینی، استاد و ارتباط متقابل استاد و دانشجو بیشترین اندازه اثر را در اثربخشی این دروس دارا بودند.لذا بر اساس نتایج فراتحلیل و با تمسک بر عوامل شناسائی شده مرتبط با اثربخشی برنامه درسی دروس معارف اسلامی،ضرورت باز اندیشی و تحول دربرنامه درسی دروس معارف اسلامی باید همواره یکی از دغدغه های اصلی سیاست گذاران و طراحان برنامه درسی معارف اسلامی باشد.
هویت زن از منظر اندیشه های قرآنی آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 36
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، زن همواره تحت سیطره مردسالاری بوده است. چه در مردسالاریِ سنتی گذشته و چه در مردسالاریِ مدرن امروزی؛ ازاین رو تصویر موجود از زن، همواره عنصری غیرمستقل و تبعی و درجه دو می باشد. درحالی که هویت حقیقی زن با این توصیفات فاصله زیادی دارد.در نوشتار حاضر با جست وجو به روش تلفیقی تحلیل مضمون - تحلیل اجتهادی در اندیشه قرآنی آیت الله خامنه ای، ابعاد مختلف هویت واقعی زن بیان می شود؛ ازجمله ضرورت هویت یابی اسلامی زن، ویژگی های آن هویت، ابعاد آن و عوامل مؤثر بر هویت، نسبت میان جنسیت و انسانیت در هویت، تقابل اسلام و غرب در هویت و آثار هویت سازی و هویت سوزی زن.براساس مطالعه روش مندی که در پژوهش صورت گرفته، می توان گفت از منظر رهبری، هویت زن دارای چهارچوب مطلقی است که در آن، تمامی ابعاد فردی و خانوادگی و اجتماعی پوشش پذیر می باشد. با توجه به آیات 35 سوره احزاب، 21 سوره روم و 195 سوره آل عمران، هویت زن به لحاظ انسانی با هویت مرد یکسان و به لحاظ جنسیتی به عنوان بخش عارضیِ هویت، متفاوت با هویت مرد است و در کارکردهای زندگی معنا می یابد. علاوه بر آن، با توجه به آیات 10 تا 12 سوره تحریم و تصریح آن در مفهوم یابی آیه 36 سوره آل عمران، زن در همین اندیشه، نه تنها دارای هویت انسانی مشترک با مرد می باشد؛ بلکه به عنوان الگوی زنان و مردان مؤمن و کافر هم، معرفی می شود.همچنین ترسیم ایشان از شخصیت حضرات زهرا و زینب، به عنوان نمونه های ظرفیت زن اسلامی، اعتقاد برخی از مفسرین را مطابق با آیه 17 سوره زخرف، خدشه دار می کند؛ چراکه این تفاسیر بیانگر عدم ظرفیت عقلانی و استعداد فکری و منطقی در زنِ هم سان با مرد است.