مطالب مرتبط با کلیدواژه

خواجه نصیرالدین توسی


۱.

بررسی کاربرد تمثیل در اخلاق ناصری با تطبیق بر مضامین قرآنی

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم تمثیل مِثل و مَثَل خواجه نصیرالدین توسی اخلاق ناصری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۲۱۹
عمدتاً زبان ها ویژگی هایی دارند که کاربرد دقیق و بجای آن ها بر حسب حال و متقضای کلام، عارف و عالم را از عامه ی مردم ممتاز می کند. یکی از وجوه برتری و تأثیرگذاری کلام، آمیختگی آن با مَثَل ها، خصوصاً امثال سایره و مَثَل های رایج در میان آثار ادبی است. از جمله در بین تألیفات بجای مانده از شاعران و نویسندگان و اندیشمندان این مرز و بوم، برخی آثار متنوع خواجه نصیر الدین توسی، ادیب، عالم و سیاستمدار نامبردار قرن هفتم هجری است که بخشی از آن ها به زبان فارسی نگاشته شده است و سرشار از مثل ها و تمثیلات گوناگونی است که غالبأ ملهم از مضامین قرآنی و برگرفته از تعالیم دینی است. خدمات خواجه به زبان و ادب فارسی و فرهنگ این سرزمین، متضمّن همین آثاری است که میراثی گران سنگ و گنجینه ای ارزشمند به شمار می آید. آثار او به زبان فارسی مانند اخلاق ناصری، اساس الاقتباس، اوصاف الاشراف، معیار الاشعار، و ...که هرکدام با سبک و سیاقی متفاوت هستند، بیانگر آن است که وی بر اساس محتوای آن کتاب از تمثیلات استفاده کرده است. در آثار ادبی و عرفانی و اخلاقی خواجه به ویژه اخلاق ناصری تمثیل، ابزاری است برای تحکیم مبانی اخلاقی و تبیین آموزه های قرآنی. در این مقاله سعی شده محتوا و مقصود کلام با ابتناء بر شیوه ی کتابخانه ای و یا هدف تبیین کاربرد تمثیل برای بیان آداب اخلاقی و روابط اجتماعی بر اساس تحیلی توصیفی و با تأکید بر اخلاق ناصری ارائه گردد.
۲.

بررسی رأی ابن سینا و خواجه نصیرالدین توسی در «علم و غایت قوای طبیعی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا خواجه نصیرالدین توسی قوای طبیعی علم فاعل های طبیعی غایت قوای طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۶۲
فخررازی در شرح خود بر اشارات مسئله علم و غایت داشتن قوای طبیعی را مورد اشکال قرار می دهد. خواجه نصیر الدین توسی در پاسخ به او دو نکته ذکر می کند. اول) غایت مقتضای ذات طبیعت است. دوم) قوای طبیعی شعورٌ مایی دارند. یافته های ما در این تحقیق نشان می دهد به کار بردن تعبیر شعورٌ ما برای قوای طبیعی در حکمت مشا اختصاص به خواجه نصیر دارد و در آثار ابن سینا یافت نمی شود. درباره پاسخ های این دو فیلسوف به مسئله علم و غایت قوای طبیعی نیز می توان گفت ابن سینا در مسئله علم و غایت قوای طبیعی سخن واحدی ندارد. او در الهیات شفا، فاعل های جسمانی را فاقد ادراک و اراده می داند که فعل یکنواخت دارند. اما در نمط هشتم اشارات به وجود شوق و عشق طبیعی یا ارادی برای اشیا جسمانی قائل است. در طبیعیات شفا اگرچه مجموع طبیعت را غایتمند خوانده اما شوق هیولی به صورت را رد می کند. در رساله درباره عشق برای هیولی، صورت و اعراض عشق غریزی و فطری ثابت می کند. خواجه توسی نیز اگرچه غایتمند بودن مجموعه طبیعت را پذیرفته است اما درباره وجود شعورٌما برای قوای طبیعی توضیحی ارائه نمی کند. براساس استنباط ما، آنچه این دو فیلسوف به عنوان غایت قوای طبیعی مطرح کرده اند به ماینتهی الیه الحرکه شبیه تر است تا مابه الحرکه، همچنین می توان غایت را به مبادی عالیه قوای طبیعی نسبت داد تا فاعل های جسمانی؛ سیر به سوی معشوق حقیقی، از نگاه ابن سینا ذاتی همه موجودات ولو بدون علم و اراده است.