فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتقاد بر این است که یکی از تأثیرگذارترین عوامل موفقیت نوجوان، سازگاری تحصیلی است و پیامدهای مهمی در توانایی های نوجوانان برای موفقیت در مدرسه و بزرگسالی دارد. ساختار و جو عاطفی خانواده در کنار آموزش مهارت های تنظیم هیجانی به نوجوان می تواند زمینه را برای سازگاری هیجانی، تحصیلی و اجتماعی فراهم کند؛ بنابراین انجام یک مطالعه در جهت عوامل تأثیرگذار بر سازگاری دانش آموزان یک ضرورت اساسی در دوران نوجوانی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گرنظم جویی هیجان در رابطه بین جو عاطفی خانواده و سازگاری تحصیلی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 315 نفر از دانش آموزان دوره دوم شهر خرم آباد بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و مقیاس سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS.22 با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار Smart PLS.3 برای مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمام ابعاد جو عاطفی خانواده و نظم جویی هیجان با نمره کل سازگاری تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری دارند (05/0 >P). نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که جو عاطفی خانواده اثر مستقیم و معنی داری بر سازگاری تحصیلی ندارد؛ بلکه از طریق نقش میانجی گر نظم جویی هیجانی رابطه غیرمستقیم خوبی با سازگاری تحصیلی دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: بنابراین با آموزش مهارت های تنظم جویی هیجانی به والدین و دانش آموزان می توان نقش سایر عواملی که منجر به ناسازگاری و عدم انطباق دانش آموزان می شود را به نسبت تعدیل کرد. لذا به مسئولین آموزش و پرورش پیشنهاد می شود تا آموزش روابط والد- فرزند و مهارت های نظم جویی هیجانی را در یک الگوی متقابل والدین و دانش آموزان در دستور کار قرار دهند.
اثربخشی یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارت های فراشناختی و الگوی بار شناختی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم در سال تحصیلی 401-1400 بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه هفتم منطقه 2 شهر مشهد بودند که تعداد 112 نفر نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش طی 16 جلسه تحت آموزش یادگیری زایشی بر اساس بار شناختی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل آزمون محقق ساخته 20 سوالی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه هفتم دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که یکی از آموزش های موثر بر یادگیری ریاضی دانش آموزان، استفاده از روش یادگیری زایشی بر اساس جو روانی- اجتماعی، مهارتهای فراشناختی و الگوی بار شناختی است.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی و اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم یکی از پیچیده ترین اختلالات رشدی است که بر توانایی های شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان تأثیر می گذارد. تنظیم هیجان و سبک های دلبستگی از عوامل مهمی هستند که می توانند به طور مستقیم بر مهارت های اجتماعی و میزان اضطراب کودکان مبتلا به این اختلال تأثیر بگذارند. با وجود پژوهش های متعدد در زمینه اختلال طیف اتیسم، هنوز خلأهای بسیاری در فهم کامل نقش واسطه ای تنظیم هیجان در این رابطه ها وجود دارد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی و اضطراب در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در سال 1403-1402 در شهر کرمانشاه بود که از میان آن ها تعداد 200 کودک به صورت دردسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، والد یا مراقب کودکان به پرسشنامه های سبک دلسبتگی در کودکی میانه (رونقی و همکاران، 1392)، مهارت های اجتماعی (بلینی و هوف، 2007)، تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1997) و اضطراب (راجرز و همکاران، 2016) پاسخ دادند. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار Spss-24 و Amos-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن تر با افزایش مهارت های اجتماعی (382/0 =β) و کاهش اضطراب (138/0- =β) در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم همراه است. همچنین تنظیم هیجان نقش میانجی در رابطه سبک دلبستگی و مهارت اجتماعی (067/0 =β) و سبک دلبستگی و اضطراب (029/0- =β) دارد (05/0 <p). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله ای مناسب توسط متخصصان طراحی شود و در مراکز و مدارس استثنایی ویژه اتیسم اجرا شود. همچنین برگزاری کارگاه های آموزش خانواده (به ویژه مادر/ مراقب) مبتنی بر نقش سبک دلبستگی بر مهارت های اجتماعی و اضطراب کودکان دچار اختلال طیف اتیسم تدارک دیده شود.
نقش واسطه ای حساسیت اخلاقی در رابطه بین کمال گرایی مثبت و بی صداقتی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۶
111 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حساسیت اخلاقی در رابطه بین کمال گرایی مثبت و بی صداقتی تحصیلی دانشجویان دانشگاه یاسوج بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه یاسوج بود که از این جامعه نمونه ای به حجم 365 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های کمال گرایی مثبت Terry Short et al (1995)، حساسیت اخلاقی Narvaez (2001) و بی صداقتی تحصیلی McCabe & Treviño (1996) میان افراد نمونه توزیع گردید. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. در خصوص اثرات مستقیم یافته ها نشان دادند کمال گرایی مثبت بر حساسیت اخلاقی اثر مثبت و معنادار و بر بی صداقتی تحصیلی اثر منفی و معنی دار دارد. همچنین حساسیت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی اثر معنادار نداشت. دیگر یافته ها نشان داد حساسیت اخلاقی در رابطه میان کمال گرایی مثبت و بی صداقتی تحصیلی نقش واسطه ای ندارد؛ لذا پیشنهاد می شود برای افزایش حساسیت اخلاقی و در نتیجه کاهش بی صداقتی تحصیلیِ دانشجویان، پرورش کمال گرایی مثبت آن ها مورد توجه قرار گیرد.
The Effectiveness of Emotion-Focused Therapy on Parenting Self-Efficacy and Distress Tolerance in Mothers with Insecure Attachment Styles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of emotion-focused therapy on parenting self-efficacy and distress tolerance in mothers with insecure attachment styles. Methods: The research method employed was a quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this study consisted of all mothers with an insecure attachment style during the 2024-2025 academic year in Ardabil. For this purpose, 30 mothers with an insecure attachment style were selected based on the study's entry criteria using purposive sampling. They were randomly assigned to two experimental groups (15 people) and one control group (15 people). Following a pre-test using the Parenting Self-Efficacy Scale by Dumka et al. (1996) and the Distress Tolerance Scale by Simons and Gaher (2005), the experimental group participated in 8 sessions (2 sessions per week) of 60-minute emotion-focused therapy as developed by Greenberg and Goldman (2019), while the control group maintained their normal routine. The data were analyzed using the multivariate analysis of covariance method in SPSS version 26 software. Results: The findings showed that there was a significant difference between the mean parenting self-efficacy (P≤0.001, F=13.98, η p 2 =0.350) and distress tolerance (P<0.001, F=55.00, η p 2 =0.679) of the experimental and control groups in the post-test. Thus, after implementing emotion-focused therapy, the mean scores of mothers with insecure attachment style in the experimental group increased significantly compared to the control group. Conclusion: As a result, emotion-focused therapy can help mothers with insecure attachment styles enhance their parenting self-efficacy and capacity to tolerate distress. This therapy enables mothers to evaluate and adjust their attachment style, ultimately fostering a secure attachment style.
Comparison of the Effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and Compassion-Based Approach on Suicidal Ideation and Spiritual Well-Being in Women Victims of Domestic Violence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and the Compassion-Based Approach on suicidal ideation and spiritual well-being in women victims of domestic violence. Methods: This study is applied in terms of its purpose and quasi-experimental in nature and method, utilizing a pre-test, post-test, and two-month follow-up design with a control group. The study population comprised all women victims of domestic violence who sought help from social emergency centers and family counseling clinics in Tehran during the second half of 2023. The sample consisted of 51 participants who were selected through purposive sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The first experimental group received an eight-session (90-minute each) Compassion-Based Therapy intervention program, while the second experimental group received a ten-session (60-minute each) Unified Transdiagnostic Treatment program at these centers. The control group did not receive any intervention. Data collection tools included the Violence Against Women Questionnaire by Haj-Yahya (2001), the Beck and Steer Suicidal Ideation Scale (1991), and the Spiritual Well-Being Scale by Paloutzian and Ellison (1982). The obtained data were analyzed using repeated measures analysis of covariance (ANCOVA) and Bonferroni post hoc test with SPSS 27 software. Findings: The study findings indicate that both Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment led to a reduction in suicidal ideation and an increase in spiritual well-being in the experimental groups. Additionally, considering the mean difference, Unified Transdiagnostic Treatment had a greater effect than the Compassion-Based Approach in reducing suicidal ideation and enhancing spiritual well-being (p < .05). Conclusion: Based on the findings of this study, Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment are effective approaches for improving spirituality and reducing suicidal ideation in women victims of domestic violence. Psychologists and family specialists are encouraged to utilize these findings to enhance the quality of family life.
The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) on Maladaptive Early Schemas and Symptoms of Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy (CBT) in reducing obsessive-compulsive symptoms and modifying early maladaptive schemas in married women aged 18 to 25 years diagnosed with obsessive-compulsive disorder (OCD). Methods: This research was conducted as a randomized controlled trial (RCT) with a pre-test, post-test, and five-month follow-up design. A total of 30 married women aged 18 to 25 years residing in Tehran were selected and randomly assigned to either the CBT intervention group (n = 15) or a waitlist control group (n = 15). The intervention group participated in 12 weekly CBT sessions (60-90 minutes each), while the control group received no intervention during the study period. Data were collected using the Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-SF) to assess maladaptive schemas and the Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale (Y-BOCS) to measure OCD symptom severity. Statistical analysis was conducted using repeated-measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS-27 to evaluate changes in symptoms and cognitive patterns over time. Findings: The ANOVA results showed a significant time effect (F = 124.68, p < 0.001) on both OCD symptoms and maladaptive schemas, with participants in the CBT group demonstrating substantial reductions in both variables from pre-test to post-test and sustained improvements at follow-up. The Bonferroni post-hoc test confirmed significant differences between pre-test and post-test (p < 0.001) and pre-test and follow-up (p < 0.001) in both OCD symptoms and schemas, indicating that CBT led to both immediate and long-term benefits. Conclusion: The results suggest that CBT is an effective intervention for reducing OCD symptoms and modifying maladaptive schemas in young married women, with treatment effects persisting over time.
پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس سازمان شخصیت با میانجی گری تکانشگری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
24 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: خیانت های زناشویی از مهمترین دلایل طلاق و از هم پاشیدن خانواده است. بررسی تنوع طلبی جنسی یکی از افق های جدید برای بررسی خیانت های زناشویی هست. پیش بینی مولفه های شخصیتی براساس سازمان شخصیت با میانجی گری تکانشگری از رویکردهای جدید می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تنوع طلبی جنسی براساس سازمان شخصیت با نقش میانجی تکانشگری در بین زوجین دانشجو دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بود. روش: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی براساس معادلات ساختاری بود. کلیه زوجین دانشجوی دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳ – ۱۴۰۲، جامعه آماری بودند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G*power 287 نفر تعیین شد. اما در نهایت 300 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. این افراد به روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های سازمان شخصیت کرنبرگ (2002)، نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی) واتلی (۲۰۰۸) و تکانشگری بارت و همکاران (1995) جمع آوری شد. یافته ها: براساس تجزیه و تحلیل، سازمان شخصیت با نقش میانجی تکانشگری، تنوع طلبی جنسی زوجین را پیش بینی کردند. این یافته نشان داد که شاخص های سازمان شخصیت و تکانشگری به صورت معناداری قادر به پیش بینی تنوع طلبی جنسی بودند (05/0p <). نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که سازمان شخصیت، با نقش میانجی گری تکانشگری، بر تنوع طلبی جنسی زوجین تأثیرگذار است. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که سازمان شخصیت به عنوان یک عامل مهم در پیش بینی تنوع طلبی جنسی زوجین عمل می کند و تکانشگری نقش میانجی را در این رابطه داراست.
الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان: نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
49 - 75
حوزههای تخصصی:
زمینه: نتایج مطالعات نشان می دهد که خطر مرگ ناشی از خودکشی در نوجوانان به طور قابل توجهی در سراسر جهان افزایش یافته است. در نتیجه، بررسی پیشایندهای خطر خودکشی در نوجوانان برای طراحی و تدوین مداخلات درمانی مختلف در جهت کاهش رفتارهای خودکشی گرا یک ضرورتی بالینی است. این مطالعه با هدف الگوی سریالی فشار روانشناختی و تجربیات نامطلوب اولیه زندگی با احتمال خودکشی نوجوانان با توجه به نقش میانجی افسردگی و نشخوار فکری انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان 14 تا 19 ساله استان لرستان در سال 1403 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 623 از نوجوانان استان لرستان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به سؤالات پرسشنامه های فرم کوتاه مقیاس فشار روانشناختی (PSS سیاو و همکاران، 2024)، تجربیات اولیه زندگی (گیلبرت و آلن، 1998)، مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی (HADS، زیگموند و اسنیت، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه نشخوار فکری (اوکانر و ویلیامز، 2014)، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 به استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری در مدل کلی و بر حسب جنسیت از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در دختران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین فشار روانشناختی به طور مستقیم با افسردگی، نشخوار فکری و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد(0/05 >P). نتایج حاصل از تحلیل تعدیل کننده جنسیت نشان داد که در پسران تجربیات نامطلوب زندگی به طور مستقیم با افسردگی و احتمال خودکشی اثر مستقیم مثبت و معنی داری دارد (0/05 >P). همچنین در پسران تجربیات نامطلوب زندگی بر نشخوار فکری و فشار روانشناختی بر احتمال خودکشی اثر مثبت و مستقیمی نداشت (0/05 <P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر با ارائه یک چارچوب مفهومی و نظری منحصر به فرد مبتنی بر نظریه های خودکشی به ما در شناسایی، درک و متناسب سازی مداخلات روانشناختی، جهت پیشگیری از ایده پردازی تا اقدام به خودکشی در نوجوانان در جهت هدف قرار دادن افسردگی و نشخوار فکری به عنوان سازه های تسهیل کننده می تواند کمک کننده باشد.
ارائه مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر مبنای حس انسجام و شفقت به خود با نقش میانجی خودآگاهی هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۷۸-۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه ی مدل ساختاری رفتارهای پرخطر بر مبنای حس انسجام و شفقت به خود با نقش میانجی خودآگاهی هیجانی بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر قم بود که از بین آنها 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ی رفتارهای پرخطر، پرسش نامه ی حس انسجام، پرسش نامه ی خودآگاهی هیجانی و پرسش نامه ی شفقت به خود بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام، شفقت به خود و خودآگاهی هیجانی اثر منفی و معنی داری بر رفتارهای پرخطر داشتند. همچنین، حس انسجام و شفقت به خود نیز اثر مثبت و معنی داری بر خودآگاهی هیجانی داشتند. به علاوه، نتایج نشان داد که حس انسجام و شفقت به خود از طریق نقش میانجی گری خودآگاهی هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری بر رفتارهای پرخطر داشتند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر ضرورت توجه به حس انسجام، شفقت به خود و خودآگاهی هیجانی را به عنوان عوامل تاثیرگذار در رفتارهای پرخطر برجسته می سازد.
خوشه بندی خرده انواع شناختی اختلال های ریاضی در دانش آموزان مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۲۰۸-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال ریاضی یک ناتوانی یادگیری است که درک و محاسبات ریاضی را برای کودکان دشوار می کند. ازآنجایی که در زمینه شناسایی و تشخیص خرده انواع شناختی این اختلال در مطالعات داخلی نارسایی های متعددی به چشم می خورد. در این پژوهش سعی شده است انواع پردازش شناختی عمومی و خاص در کودکان با اختلال ریاضی ارزیابی شود. هدف: شناسایی خرده انواع شناختی اختلال ریاضی در دانش آموزان ابتدایی بود. روش: مطالعه حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری اول (تمامی دانش آموزان ارجاع شده به مراکز ناتوانی های یادگیری استان البرز با تشخیص عملکرد ضعیف ریاضی) و جامعه آماری دوم (تمامی دانش آموزان ابتدایی پایه سوم تا ششم استان البرز) در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. شرکت کنندگان شامل 180 نفر بدون اختلال ریاضی و 96 نفرمبتلا به اختلال ریاضی بودند. دانش آموزان با اختلال ریاضی با روش نمونه گیری تصادفی و دانش آموزان عادی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان تکالیف شناختی طراحی شده در نرم افزار سایکوپای، آزمون هوش وکسلر IV، آزمون فراستیگ، آزمون وپمن، آزمون ایران- کی مت و فرم ارزشیابی رفتاری راتر را تکمیل کردند. داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و خوشه ای تحلیل شدند. از نرم افزار SPSS-24 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد شش عامل عملکرد حسابی شناختی، عملکرد مقایسه شناختی، پردازش عددی شناختی، سرعت پردازش شناختی، سرعت پردازش حسابی و دقت پاسخ شناختی شناسایی شدند. شش عامل بر روی هم 74 درصد واریانس را تبیین می کردند. شش خوشه شناختی اختلال ریاضی شامل واگرایی پردازش شناختی، محاسبات و دقت با تاخیر در پردازش، شناخت عددی مختل، نقص عددی و دقت، نقص پردازش و دقت، نقص حسابی و مقایسه بودند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد اختلال ریاضی یک اختلال ناهمگن است. درمانگران و سیستم آموزشی می توانند مداخلات متناسب با نوع اختلال هر خوشه را برای کودکان با مشکلات ریاضی براین اساس طراحی و استفاده کنند.
گستره پژوهی مفهوم زیبایی شناسی بصری در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
7 - 38
حوزههای تخصصی:
ادبیات فراوانی در مورد زیبایی شناسی، اصول طراحی بصری و تئوری طراحی گرافیک وجود دارد. اما در مورد روند یادگیری الکترونیکی و دوره های آنلاین از نظر زیبایی شناسی بسیار اندک بحث شده است. یکی از موانع اصلی دستیابی به دانش مورد نیاز در این زمینه عدم درک تعاریف کاربردی و ایده های مفهومی در این حوزه است. استفاده مناسب از مفاهیم زیبایی شناسی می تواند در پذیرش سیستم یادگیری از نظر قابلیت و سهولت استفاده، فراتر رفتن از ویژگی های ابزاری و توجه به ویژگی های غیرابزاری مانند جنبه های عاطفی، زیبایی شناسی و انگیزشی طراحی یادگیری الکترونیکی با توجه به نیازهای یادگیرندگان اثربخش باشد و از یک سو باعث یادگیری و رضایت مندی آنها و ازسوی دیگر باعث افزایش کارایی سیستم آموزش گردد و در نهایت به یک تجربه یادگیری باارزش منجر شود. هرچند تعریف زیبایی شناسی در یادگیری الکترونیکی پیچیده و تاحدی ذهنی است اما می توان گفت شامل ظاهر قابل قبول، رابط بصری جذاب و محتوای منظم و ترکیبی از هر سه عنصراست که تجربه یادگیرنده را افزایش داده و نتایج یادگیری را تقویت می کند و بر کل سیستم تأثیرگذار است. بنابراین هدف پژوهش حاضر تبیین مفاهیم و فرآیند استفاده از زیبایی و زیبایی شناسی بصری برای بهبود تجربه یادگیری الکترونیکی و گسترش دانش زیبایی شناسی بصری در این حوزه با استفاده از روش گستره پژوهی می باشد.
Prevalence of Internet Addiction among Psychology, Accounting, and Management Students at Islamic Azad University of Bandar Anzali
حوزههای تخصصی:
Objective: Internet addiction has become a global problem due to its high incidence, rapid growth rate, and serious adverse consequences. The aim of the present study was to investigate the prevalence of Internet addiction among students of psychology, accounting, and management at Islamic Azad University, Bandar Anzali Branch.Methods: This study was a descriptive study. The statistical population of the study included all students of psychology, accounting, and management at Bandar Anzali International Azad University in the academic year 1402-1403. Of these, 150 were selected using convenience sampling. Then, the Internet Addiction Questionnaire (IAT; Yang, 2005) was administered to them, and the data were analyzed using SPSS software.Results: The obtained frequency and percentage showed that 64 (43.2%) of the subjects were regular users without dependence or addiction to the Internet. 75 (46.8%) of the subjects were exposed to Internet addiction (had Internet dependence) and 11 (6%) of the subjects had Internet addiction.Conclusion: There was a small amount of Internet addiction among students, but a high percentage of students had Internet dependence, which justifies the need to pay attention to teaching students about the optimal use of cyberspace.
اثربخشی آموزش رویای شفاف بر سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۳۰-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در جهت بررسی اثربخشی آموزش رویای شفاف بر سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مصرف کنندگان مت آمفتامین در حال ترک شهرتبریز بود که در نیمه اول سال 1402 به مراکز درمانی و بازتوانی اعتیاد مراجعه کردند. تعداد 36 نفر از این جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفره آزمایشی و 18 نفره کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به تعداد 10 جلسه به مدت 3 هفته تحت مداخله آموزش رویای شفاف و گروه کنترل تحت لیست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، از پرسش نامه های ولع مصرف و آزمایه پروب دات استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که آموزش رویای شفاف بر کاهش سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز تاثیر معنی داری داشت. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که آموزش رؤیای شفاف می تواند مداخله روان شناختی مفیدی برای بهبود پیامدهای درمان در مصرف کنندگان مت آمفتامین در حال ترک باشد.
روابط ساختاری عوامل فراتشخیصی با ابعاد آسیب شناسی شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری عوامل فراتشخیصی (تجربه های آسیب زای کودکی، سبک دلبستگی ناایمن، بدتنظیمی هیجانی، مشکلات بین فردی و باورهای ناکارآمد) با ابعاد آسیب شناسی شخصیت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه پژوهش را دانشجویان تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 531 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت DSM-5 فرم کوتاه پلاس، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنشتاین، پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان، پرسشنامه مشکلات بین فردی بارخام و همکاران، مقیاس نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان) بودند. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که ابعاد آسیب شناسی شخصیت با ترومای کودکی(27/0)، سبک دلبستگی ناایمن (51/0)و مشکلات بین فردی(44/0) ارتباط معناداری دارد (p<0.01). در رابطه بین ابعاد آسیب شناسی شخصیت با بدتنظیمی هیجانی و باور ناکارآمد ترومای کودکی نقش میانجی دارد. همچنین نقش سبک دلبستگی ناایمن نیز در ارتباط بین ابعاد آسیب شناسی و مشکلات بین فردی به عنوان میانجی مورد تایید است. بحث و نتیجه گیری: شناسایی ابعاد آسیب شناسی شخصیت و پیشگیری از شکل گیری دلبستگی ناایمن و تجربه های آسیب زای کودکی می تواند افراد را از انواع اختلالات روانی دور کند.
The role of personality characteristics in life expectancy, quality of work life, and work-life balance: a systematic review
حوزههای تخصصی:
Personality as an individual factor is one way of describing human characteristics, usually referred to as a number of relatively stable behavioral traits or characteristics. This systematic review reviewed all related Iranian studies in international databases, including Google Scholar, PubMed, PsycINFO, Web of Science (ISI), Scopus, and national databases, including the Scientific Information Database (SID) and Magiran which was published between 2002 and 2024. The following keywords and combinations of them were used to search the databases: “personality characteristics” “life expectancy,” “quality of work life,” and “work-life balance”. Personality characteristics significantly influence various aspects of life, including life expectancy, quality of work life, and work-life balance. Research indicates that traits such as conscientiousness, neuroticism, and overall personality profiles can contribute to both individual and organizational outcomes. Personality traits, such as conscientiousness and emotional stability, significantly impact life expectancy, job satisfaction, and work-life balance by promoting healthier lifestyles and well-being. Understanding these influences can inform interventions to improve health outcomes and workplace dynamics.
The Relationship Between Multicultural Education and Academic Engagement in University Students
حوزههای تخصصی:
Objective: Interaction with classmates is a vital element that contributes to completing tasks and acquiring social skills in education. On the other hand, education, learning, and development are closely and reciprocally linked with culture in every society. Given Iran’s multicultural and multiethnic context, multicultural education can help reduce discrimination and enhance students' engagement and in-group interaction. This study aimed to investigate the relationship between multicultural education and academic engagement among students at Hakim Sabzevari University. Methods: The research method was descriptive-correlational. The statistical population included 8,199 students at Hakim Sabzevari University. Using random sampling and Morgan’s table, 390 students were selected as the sample. The Multicultural Education Questionnaire and the Academic Engagement Scale (AES) were administered. Data were analyzed using correlation methods and SPSS version 27 at a significance level of 0.05. Results: Findings indicated a significant relationship between multicultural education and academic engagement (p = 0.05). Conclusion: The results suggested that applying cooperative and participatory teaching methods and emphasizing social justice in multicultural education leads students to be more inclined toward group work, ultimately fostering educational and cultural development.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز (RPAS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
21 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیگانگی از والدین می تواند زمینه ساز آسیب های روانی برای کودکان گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز (2019) بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و تحلیل عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی که در سال 1403-1402 برای مشاوره طلاق به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد مراجعه کرده بودند. تعداد 220 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس بیگانگی والدین رولاندز (RPAS) را پاسخ دادند. برای بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و روش آزمون- باز آزمون و برای بررسی روایی از تحلیل عاملی تأییدی و روایی هم زمان از طریق همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گویه ها همبستگی مناسبی با نمره کل مقیاس دارند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که با حذف گویه 22 و 15 برازش داده ها حفظ شد و ساختار مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد. ضریب آلفای کل مقیاس برابر با 86/0 و برای عامل ها بین 67/0 تا 73/0 به دست آمد و ضریب همبستگی آزمون باز آزمون نشان دهنده ی پایایی مقیاس بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مقیاس بیگانگی از والدین رولاندز، از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است که برای پژوهشگران و مشاوران خانواده می تواند مورداستفاده قرار گیرد.
طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها در سازمان های دولتی؛ با روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) (مورد مطالعه: سازمان های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها در سازمان های دولتی؛ با روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و مدیران حوزه منابع انسانی سازمان های دولتی هستند که تعداد 20 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزارگردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها با استفاده از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. دراین پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و نرم ا فزار مکس- کیو- دی- ای 2020 و نتایج کمی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. یافته های این پژوهش مشتمل بر عوامل موثر بر شکل گیری پدیده ی واماندگی استعدادها و ارائه مدل آن است. نتایج پژوهش مشتمل بر طراحی الگوی شکل گیری واماندگی استعدادها است، مدل واماندگی استعدادها در این پژوهش در چهار سطح اصلی و براساس بسترهای شکل گیری، ابعاد واماندگی استعدادها، عوامل مداخله جو و همبسته آن و پیامدهای واماندگی استعدادها تدوین شده است.درواقع نتایج حاصل از این پژوهش می تواند درک و شناخت مدیران را در خصوص پدیده وامان دگی اس تعدادها و عوامل مؤثر ب ر شکل گیری آن را در س ازمان ه ای دولتی بهبود بخشد و همچنین، مبنایی برای تصمیمات مدیران و برنامه ریزان سازمان های دولتی در راستای مقابله با با این پدیده می باشد
مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در چارچوب نقش خانه داری، جامعه اغلب از زنان خانه دار انتظار دارد که رفتارهای منفعل، عاطفی، مطیع و فداکارانه داشته باشند. این انتظارات به مرور زمان درونی شده و تأثیرات منفی در سلامت اجتماعی، مهارت های ارتباطی و عزت نفس زنان خانه دار در روابط اجتماعی می گذارد. با این حال، مطالعه ای به بررسی مقایسه ای آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار، نپرداخته است. هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خانه دار شهر مشهد در تابستان سال 1402 بود که از میان آن ها 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه های آزمایش اول و دوم طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش امنیت هیجانی (کترال، 2006) و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود (صالحی، 1402) قرار گرفتند. گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، دلبستگی (کولینز و رید، 1990) و شایستگی اجتماعی- هیجانی (ژو و ای، 2012)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امنیت هیجانی و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود باعث ارتقاء عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار شدند (05/0 >p) و آموزش امنیت هیج