فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۲۵۹-۲۴۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رابطه بین ویژگی های شخصیتی و تمایل به مشارکت در محیط های یادگیری، جنبه ای مهم برای درک چگونگی تعامل دانش آموزان با محیط های آموزشی است. ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در شکل دادن به الگوهای مشارکت دانش آموزان ایفا می کند. با درک پویایی بین ویژگی های شخصیتی، میل به مشارکت، و فضای ارتباطی کلاس درس معلمان می توانند محیط های حمایتی ایجاد کنند که ارتباط را تشویق می کند و در نتیجه اثرات منفی برخی از ویژگی های شخصیتی را کاهش دهد. نقش ویژه جو مشارکتی کلاس درس در تعدیل رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میل به مشارکت هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و میل به مشارکت با نقش تعدیل کننده جو مشارکتی کلاس درس بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه ای به حجم 300 دانش آموز دختر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس کوتاه شده بین المللی سؤال های شخصیت مدل پنج عاملی (دانلان و همکاران، 2006)، پرسشنامه میل به مشارکت (کائو و فیلیپ، 2006) و پرسشنامه جو مشارکتی (دوایر و همکاران، 2004) را تکمیل کردند. داده ها با مدل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. و برای بررسی نقش تعدیل کننده جو مشارکتی از تکنیک معرفی شده توسط آیکن و وست (1991) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برونگرایی، وظیفه شناسی و توافق پذیری سهم معناداری در پیش بینی میل به مشارکت در بحث کلاس داشتند. برونگرایی (19/1 =B)، وظیفه شناسی (54/0 =B)، توافق پذیری (40/0 =B) و جومشارکتی (06/0 =B) میل به مشارکت را پیش بینی کردند. جو مشارکت رابطه معنادار با میل به مشارکت داشت، اما نقش تعدیل کننده آن معنادار نشد (05/0 <p). نتیجه گیری: مشارکت در کلاس درس به ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و جو حاکم بر کلاس درس بستگی دارد، اما در دختران نباید انتظار داشت برآیند این عوامل اثر افزوده داشته باشد. بر اساس یافته های این پژوهش توجه به ویژگی های شخصیتی دانش آموزان در بهبود ارتباط معلمان و دانش آموزان و افزایش مشارکت دانش آموزان در کلاس درس مؤثر است.
تدوین و امکان سنجی پروتکل درمان پردازش اطلاعات هیجانی برای بهبود کارکردهای اجرایی و کیفیت زندگی در مدرسه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، فرد را با مسائل و مشکلات زیادی روبرو می کند که زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو برنامه درمانی که بتوانند به بهبود فرآیند کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در مدرسه، دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی کمک کند ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و امکان سنجی پروتکل درمان پردازش اطلاعات هیجانی برای بهبود کارکردهای اجرایی و کیفیت زندگی در مدرسه در دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع رویکرد کیفی و روش اکتشافی بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه متخصصان روانشناسی کودکان استثنایی ایران در سال 1403-1402 بودند. نمونه پژوهش 13 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از بررسی ادبیات موجود در زمینه پردازش اطلاعات هیجانی، جهت استخراج عوامل درمان، با این 13 نفر متخصص مصاحبه شد. به منظور اعتباریابی عوامل درمان از دو ضریب نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. مقدار CVR به دست آمده با جدول لاوشه مقایسه شد (54/0< (CVR و مقدار CVI بیشتر از 79/0 باشد قابل قبول است. جهت مقیاس امکان سنجی از چک لیست 50 سؤالی شلانی استفاده شد که شامل مؤلفه های مختلفی همچون مقبولیت و تناسب، کاربردپذیری و تقاضا، یکپارچگی، سازگاری، منابع و قابلیت اجرا و تعمیم پذیری می باشد. یافته ها: نتایج نشان داد نسبت روایی محتوایی در دامنه 85/0 تا 1 و شاخص روایی محتوایی بین 92/0 تا 1 بود. که پروتکل درمان از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا مطلوبی برخوردار بود، همچنین نتایج امکان سنجی نشان داد میانگین تمام مؤلفه های درمان از میانگین کل بزرگتر بود، بنابراین امکان سنجی پروتکل مورد تأیید می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، مؤلفه های درمان و پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی از روایی خوبی برخوردار بود و همچنین پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی از مقبولیت و تناسب، کاربردپذیری و تقاضا، یکپارچگی، قابلیت انطباق، منابع و قابلیت اجرا و تعمیم پذیری خوبی برخوردار بود، می توان پروتکل پردازش اطلاعات هیجانی را برای مداخله بالینی مناسب ارزیابی کرد.
بررسی چندوجهی فرآیندهای شناختی در نارساخوانی: چشم اندازهایی پیرامون توجه و ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نارساخوانی از شایع ترین اختلال های یادگیری است که علاوه بر پردازش آوایی، می تواند مهارت های توجه و ادراک را نیز مختل کند. شواهد نشان می دهند کودکان نارساخوان در پردازش محرک های دیداری و شنیداری دشواری دارند. این پژوهش با هدف ارزیابی نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان و مقایسه ی آنها با کودکان عادی انجام شد. روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، ۴۰ کودک (۲۰ کودک نارساخوان و ۲۰ کودک عادی) از مدارس و مرکز جامع تکامل کودکان بیمارستان ضیاییان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سنجش توجه و ادراک، با استفاده از چهار تکلیف شناختی آدبال، پلک زنی توجه، نشانه گذاری پوزنر و ادراک شباهت و تفاوت در قالب یک وب اپلیکیشن جامع طراحی و اجرا گردید. تکالیف در دو محتوای زبانی/غیرزبانی و در دو حالت دیداری و یا شنیداری ارائه شدند. داده های دقت پاسخ و زمان واکنش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آمیخته، واریانس تک عاملی در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: کودکان نارساخوان در تکالیف زبانی و شنیداری عملکرد ضعیف تری از گروه کنترل داشتند (01/۰>P) و در برخی تکالیف زبانی زمان واکنش طولانی تری نشان دادند. افت درستی پاسخ و افزایش زمان واکنش در محرک های شنیداری_زبانی، نقش چالش برانگیز بار زبانی و پردازش آوایی را برجسته می کند. در مقابل، عملکرد در شرایط دیداری غیرزبانی تا حدی بهتر بود، اما همچنان از گروه عادی ضعیف تر گزارش شد. نتیجه گیری: نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان، به ویژه در موقعیت های زبانی و شنیداری، برجسته تر است. بنابراین، طراحی ابزارهای جامع ارزیابی چندوجهی و مداخلات آموزشی مبتنی بر تلفیق محرک های دیداری_شنیداری برای بهبود مهارت های خواندن و پردازش شناختی در این کودکان توصیه می شود.
مدل سازی نقش سلول های اختصاصی مهاری در پردازش محرک های بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گابا یک انتقال دهنده عصبی مهاری کلیدی در دستگاه عصبی مرکزی است که نقش مهمی در کاهش فعالیت نورونی، تنظیم ارتباطات عصبی، کاهش استرس و بهبود کیفیت خواب ایفا می کند. دو نوع اصلی از نورون های میانجی مهاری، پاروالبومین (PV⁺) و سوماتواستاتین (SST⁺)، در تنظیم پاسخ مغز به محرک های حسی، به ویژه بینایی، نقش دارند. با این که اثرات کلی این نورون ها مشخص است، اما عملکرد دقیق و ارتباط آنها با سلول های پیرامیدال هنوز به درستی روشن نشده است. تحلیل کمی این ارتباطات برای رمزگشایی از مدارهای عصبی پیچیده و نیز پیشرفت در درمان بیماری های عصبی و طراحی سامانه های هوشمند اهمیت بالایی دارد. روش کار: در این مطالعه از داده های مؤسسه Allenاستفاده شد. با بهره گیری از تکنیک پچ کلمپ، ویژگی های شلیک نورون های PV⁺ و SST⁺ در موش های ۴۵ تا ۷۰ روزه بررسی شد. حیوانات تحت بیهوشی قرار گرفتند، پرفیوژ شدند و برش های مغزی تهیه گردید. سپس از مدل های انتگرال و آتش نشتی تعمیم یافته (GLIF) برای شبیه سازی رفتار نورونی استفاده شد و این مدل ها با داده های الکتروفیزیولوژیکی بهینه سازی شدند. یافته ها: تحلیل واریانس نشان داد که مدل GLIF₁ قادر به بازتولید ۶۵ درصد از واریانس بود و عملکرد نورون های مهاری (۸۲ درصد) بهتر از تحریکی (۶۹ درصد) بود. مدل GLIF₂ با قانون بازنشانی کاهش عملکرد نشان داد. در مدل GLIF₃ با افزودن جریان های پساشلیک، واریانس نورون های مهاری به ۸۴ درصد رسید. GLIF₄ با بهینه سازی بیشتر، عملکرد هر دو نوع نورون را بهبود داد. نتیجه گیری: مدل های GLIF می توانند رفتار نورون های زیستی را با پارامترهای اندک و دقت بالا شبیه سازی کنند. مدل های پیچیده تر کارآمدترند، اما احتمال بیش برازش را افزایش می دهند. انتخاب ویژگی های کلیدی برای مدل سازی موفق ضروری است.
طراحی مدل مفهومی شکل گیری فابینگ در کودکان با تحلیل تجارب زیسته مادران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مفهومی شکل گیری فابینگ در کودکان پیش از دبستان با تحلیل تجارب زیسته مادران آنها به روش کیفی داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش کلیه والدین عضو انجمن اتیسم شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 13 نفر مادر که دارای کودک فابینگ بوده و با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به صورت گفتگوی تلفنی و مجازی در بازه زمانی شهریور و مهر سال 1403 با تعیین وقت قبلی انجام شد. هر جلسه مصاحبه بین 30 الی40 دقیقه و در بعضی موارد که والدین وقت و یا تمایل به ادامه مصاحبه در یک جلسه را نداشتند؛ به جلسه دوم مصاحبه موکول می شد. روش تحلیل این پژوهش، کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود و طراحی مدل با استفاده از10 مقوله انتخابی حاصل از کدگذاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که فابینگ علائمی مشابه اختلال اتیسم داشته اما متفاوت با آن است و تمایز این دو آسیب در روند شناسایی و درمان مهم است. کودکان مادران شرکت کننده در این پژوهش، با توجه به بررسی اسناد موجود از جمله: پرونده مشاوره ای و تشخیص متخصصان مراکز اتیسم، مبتلا به اتیسم نبودند و با پیگیری پژوهشگران، مطابق با گزارشات مادران و مصاحبه های تشخیصی متخصصان بهبودی این کودکان با راهکارهای قطع ابزار دیجیتال، برقراری تعامل مادر با کودک و رژیم رسانه ای سالم مورد تأیید قرار گرفت.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شاغل شهر تهران در سال 1403 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران (PTQ،2010) و کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (RDAS، 1995) بود. گروه آزمایش تحت مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی طی 10 جلسه، 90 دقیقه ای هفته ای یکبار قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتیجه گیری می شود که رفتار درمانی دیالکتیک در بهبود تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متأهل شاغل موثر است.
نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 350 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ) تومینین-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه جو مدرسه دلاویر (DSCS) بیر و همکاران (2011) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثر مستقیم جو اجتماعی مدرسه بر هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی تحصیلی بود (01/0>P). همچنین اثر مستقیم هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود (01/0>P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم جو اجتماعی مدرسه بر بهزیستی تحصیلی با میانجی گری هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان بود (01/0>P). این نتایج نشان می دهد که تنظیم شناختی هیجان با توجه به نقش جو اجتماعی مدرسه می تواند تبیین کننده بهزیستی تحصیلی دانش آموزان باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم بیماری پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم بیماری پانیک بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلابه اختلال پانیک مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران در فاصله زمانی مهر تا دی ماه 1402 بودند. ۳۰ نفر از بیماران مبتلابه اختلال پانیک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه انسجام درونی (ارقبایی و همکاران 1392، ISQ) سیاهه روان شناختی قدرت ایگو (استروم و همکاران 1397، PIES) و مقیاس شدت اختلال پانیک (شی یر و همکاران 1997، PDSS) بود. گروه آزمایش تحت 10 جلسه ۹۰ دقیقه ای درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم پانیک تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0 ≥P). براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم پانیک افراد مبتلابه اختلال پانیک اثربخش است.
بررسی رابطه بین ادراک تعارض والدینی و سازگاری هیجانی: با میانجی گری مهارت های اجتماعی و شایستگی رابطه در میان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی یک دوره رشد منحصر به فرد است که با تغییرات و چالش های قابل توجهی همراه است. به این ترتیب، حفظ سازگاری هیجانی برای نوجوانان بسیار مهم است، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ادراک تعارض والدینی و سازگاری هیجانی با میانجی گری مهارت های اجتماعی و شایستگی رابطه بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود که با استفاده از معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان نوجوان متوسطه اول و دوم شهرستان شهرکرد بودند که 380 نفر از آنان به روش خوشه ای تصادفی و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامه های ادراک نوجوان از تعارض والدینی گریچ و همکاران ( 1992)؛ مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983)؛ مقیاس شایستگی اجتماعی اسمارت و سانسون (2003) و مقیاس سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (2007) پاسخ دادند. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SmartPLS, SPSS26 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که اثر مستقیم ادارک تعارض والدینی بر شایستگی رابطه (212/0-=β)، مهارت های اجتماعی(397/0-=β) و سازگاری هیجانی (237/0-=β)؛ همچنین رابطه شایستگی بر سازگاری هیجانی (09/0=β) و مهارت های اجتماعی بر سازگاری هیجانی (486/0=β) که در سطح (00/0 P <) معنادار است. اثر غیر مستقیم ادارک تعارض والدینی بر سازگاری هیجانی (213/0-=β) که در سطح (00/0 P <) معنادار است. ضریب تعیین مسیر نیز 482/0 بود
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سازگاری هیجانی در دوران نوجوانی توجه به نقش متغیرهایی همچون تعارض والدینی، مهارت های اجتماعی و شایستگی رابطه در این دوران حائز اهمیت است.
مقایسه اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شفقت متمرکز بر خود بر افسردگی و ناگویی هیجانی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شفقت محور بر افسردگی و ناگویی هیجانی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر در شهر اراک بود که ۴۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جای گذاری شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله (MBSR و CFT) در کاهش افسردگی و ناگویی هیجانی در مقایسه با گروه کنترل مؤثر بودند (P<0.001). با این حال، در کاهش افسردگی، درمان شفقت محور مؤثرتر از MBSR عمل کرد، در حالی که در کاهش ناگویی هیجانی، برنامه ذهن آگاهی تأثیر معنادارتری نسبت به روش شفقت محور داشت. این اثربخشی در مرحله پیگیری نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که هر دو روش درمانی می توانند به بهبود شاخص های روان شناختی مراقبین سالمندان آلزایمری کمک کنند، اما انتخاب روش درمانی باید بر اساس ویژگی های هیجانی و شناختی افراد انجام گیرد. MBSR برای کاهش ناگویی هیجانی و CFT برای افسردگی مؤثرتر است.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس عدم بخشش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
زمینه :هدف این مطالعه ساختار عاملی، پایایی و روایی نسخه فارسی مقیاس عدم بخشش در میان دانشجویان ایرانی بود. روش : پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها روش این پژوهش توصیفی- همبستگی بود؛ به این منظور ۴۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور شهر اهواز از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ انتخاب شدند و به مقیاس عدم بخشش پاسخ دادند. ساختار عاملی مقیاس از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، همسانی درونی ابزار توسط آلفای کرونباخ و روایی آن به روش همگرا و واگرا به ترتیب با استفاده از ابزار پرسشنامه کینه توزی و مقیاس صفت گذشت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: هر یک از شاخص های تحلیل عاملی تأییدی، ازجمله CFI، NFI، IFI و TLI مقدار مطلوب و مناسبی برای این مقیاس داشتند. ضریب آلفای کل مقیاس نیز 0/93به دست آمد که حاکی از همسانی درونی مطلوب مقیاس است. از نظر آماری بارهای عاملی تمام آیتم ها بالاتر از 0/55در سطح 0/001 معنادار بود. همبستگی پیرسون بین نمره کل این مقیاس با مقیاس کینه توزی 0/65و مقیاس صفت گذشت به مقدار 0/59- در سطح 0/001 معنادار گزارش شد که حاکی از روایی همگرا و واگرای مطلوب مقیاس است. نتیجه گیری: بنابراین باتوجه به برازش مطلوب مدل، روایی و پایایی مناسب و اعتبار بالای مقیاس عدم بخشش، می توان ازآن جهت بررسی و سنجش عدم بخشش بین فردی در جامعه ایرانی استفاده کرد.
امکان سنجی طراحی شبکه ارتباطی توسعه حرفه ای مدیریت مسائل و چالش های شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
143 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی طراحی یک شبکه ارتباطی آنلاین جهت بهبود کیفیت مدیریت مدارس بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی و توسعه ای بود و روش جمع آوری داده ها به صورت روش ترکیبی بود. در این راستا مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید هیئت علمی علوم تربیتی دانشگاه های دولتی و مدیران مدارس متوسطه 10 نفر که به روش هدفمند انتخاب شدند مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد و در بخش کمی تحقیق بر اساس مضامین استخراج شده از مصاحبه ها و اهداف پژوهشی پرسشنامه 28 گویه ای طراحی شد و بین 116 نفر از مدیران که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند توزیع شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مدیران مدارس متوسطه اهمیت و ضرورت وجود شبکه های توسعه حرفه ای را با میانگین 3.83 درک می کنند و منابع انسانی با میانگین 4.33، فنی 4.33، مالی 4.11 و قانونی 4.27 مطرح شده را با میانگین بالاتر از متوسط جامعه (3) لازم می دانند؛ ولی درعین حال چالش ها و موانع به خصوص موانع سازمانی و بروکراتیک را تأثیرگذار می دانند
پیشایندها و پیامدهای روان شناختی اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
24 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین پیشایندها (خودکنترلی، خودکارآمدی و عزت نفس) و پیامدهای روان شناختی اعتیاد به اینترنت (کیفیت خواب، پریشانی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی) بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کاربران دانشجویی شبکه های اجتماعی دانشگاه دامغان در سال ۱۴۰۲ بود. با استفاده از نمونه گیری دردسترس ۲۹۸ نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ، شاخص کیفیت خواب پترزبورگ، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر، مقیاس خودکنترلی تنگی، پریشانی روان شناختی کسلر و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف پاسخ دادند. داده ها با تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SmartPLS 3/0 تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت رابطه معکوس وجود دارد. اعتیاد به اینترنت به صورت مستقیم بر کیفیت خواب و پریشانی روان شناختی و به صورت غیرمستقیم با میانجی گری کیفیت خواب و پریشانی روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی اثرگذار بود. براساس نتایج حاصله می توان گفت ضعف خودکنترلی باعث اعتیاد به اینترنت و اعتیاد به اینترنت باعث کاهش کیفیت خواب، افزایش پریشانی روان شناختی و درنهایت کاهش بهزیستی روان شناختی می شود. مبتنی بر یافته های حاصله می توان به آماده سازی و ارایه بهتر برنامه های پیشگیری و درمان ازطریق تقویت خودکنترلی برای افراد درمعرض اعتیاد به اینترنت پرداخت و از این طریق به کاهش اعتیاد به اینترنت و به تبع آن بهبود کیفیت خواب، کاهش پریشانی روان شناختی و ارتقا بهزیستی روان شناختی کمک نمود.
The Role of Neuroticism, Marital Empathy, and Marital Forgiveness in Predicting Marital Satisfaction in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This research was conducted to investigate the role of neuroticism, marital empathy, and marital forgiveness in predicting marital satisfaction in married women. Methods: The research method utilized in the present study was the correlation-regression method. The research population comprised married women residing in the geographical area of Lorestan province. The research sample was selected using the multi-stage cluster random sampling method, with a total of 840 participants. The instruments of the present study comprised standard questionnaires, including the Enrich Marital Satisfaction Scale, the NEO-FFI Questionnaire, the Marital Empathy Scale, and the Marital Forgiveness Scale. Employing SPSS software, the acquired data underwent comprehensive analysis. Results: Through multiple linear regression, the model explains 46% of marital satisfaction variance. Standardized coefficients highlight neuroticism's adverse impact, while empathy and forgiveness positively influence satisfaction. A unit increase in forgiveness and empathy corresponds to 0.349 and 0.285 satisfaction units, respectively, whereas neuroticism predicts a 0.324 unit decrease. Hierarchically, forgiveness exerts the greatest influence, followed by neuroticism and empathy. Conclusion: This research emphasizes the need to address neuroticism, encourage marital empathy, and promote forgiveness as essential factors enhancing marital satisfaction, offering valuable insights for individuals and professionals in family counseling, therapy, and policymaking.
Captured and Captioned: A Qualitative Study of Representing Long-Distance Relationships on Instagram(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: This study qualitatively examines the representation of long-distance relationships on Instagram, analyzing how these relationships are portrayed through posts and captions.Method: Using a qualitative approach and Braun and Clarke’s thematic analysis method, a total of 740 Instagram posts related to long-distance relationships were initially identified. These posts were collected through a snowball sampling method using specific hashtags. Following a systematic screening process, promotional, non-personal, and irrelevant posts were excluded to focus on real-life experiences, resulting in a final dataset of 182 posts. Selection criteria required posts to contain images of individuals or handwritten messages in Persian, explicitly related to long-distance relationships. The selected images and captions were carefully analyzed and coded.Results: The thematic analysis identified four main themes: (1) Expression of Love and Affection, (2) Planning for the Future, (3) Capturing Special Moments in Long-Distance Relationships, and (4) Waiting and Longing. Findings indicate that Instagram serves as an effective tool for maintaining and strengthening long-distance relationships. Users actively utilize this platform to express emotions, cope with longing, and plan future reunions.Conclusion: This study emphasizes the role of social media, particularly Instagram, in shaping and understanding long-distance relationships. The research specifically identifies relationship patterns within a Persian-language digital context and can be compared with studies conducted in other languages to provide a broader understanding of digital media’s influence. The findings offer valuable insights for psychologists, family counselors, and social science researchers, providing strategies to enhance emotional communication in long-distance relationships.
تأثیر استفاده از بازی های آموزشی دیجیتال بر سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۶
45 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر استفاده از بازی های آموزشی دیجیتال(چندکاربره و تک کاربره) بر سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری درس ریاضی در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی است. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. بدین منظور از آزمون سرعت پردازش(ZVT و آزمون محقق ساخته ریاضی جهت سنجش انتقال یادگیری بر روی هرسه گروه از دانش آموزان اجرا گردید. گروه های آزمایش هرکدام یکی از بازی آموزشیPenguin Jump و بازی آموزشی Tricks Workout Math را به مدت هشت جلسه ی یک ساعته را انجام دادند. تفاوت دو گروه آزمایش در ویژگی و نوع بازی های انتخابی است بطوریکه یکی ازگروه های آزمایش بازی آموزشیPenguin Jump که یک بازی چند کاربره(تعامل انسان با انسان) است که بصورت آنلاین مورد استفاده قرار می گیرد؛ برای گروه آزمایش دوم، بازی آموزشیTricks Workout Math که یک بازی تک کاربره(تعامل انسان با رایانه) است و بصورت آفلاین مورد استفاده قرار می گیرد ارائه شد. یافته ها: نسبت F تحلیل کواریانس برای انتقال یادگیری (05/0>P و03/19 F=) و برای سرعت پردازش اطلاعات (05/0>P و 28/8 F=) به دست آمد. این یافته ها نشان می دهند که در متغیرهای وابسته شامل سرعت پردازش اطلاعات، انتقال یادگیری بین گروه های گواه و آزمایش تفاوت معناداری دیده می شود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو بازی آموزشی دیجیتال (تک کاربره و چندکاربره) بر بهبود سرعت پردازش اطلاعات و انتقال یادگیری درس ریاضی در دانش آموزان دختر پایه چهارم دبستان اثرگذار بوده است.
برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی برای دانش آموزان: طراحی و بررسی اثربخشی مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
217 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: تقویت کارکرد های اجرایی یکی از اهداف آموزشی رویکرد های مختلف آموزشی و درمانی است. پژوهش حاضر به طراحی برنامه آموزش کارکرد های اجرایی و بررسی اثربخشی آن در دانش آموزان می پردازد. روش: بسته آموزشی برای تقویت راهبرد های اجرایی نوجوانان با استفاده از روش نقشه نگاری مداخله، طراحی و به صورت پایلوت اجرا شد. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مقطع متوسطه اول شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد ۳۲ نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند. بسته آموزشی به مدت ۱۰ جلسه ی یک ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تمامی شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با آزمون های فراخنای ارقام، ردیابی، توجه پایدار و کشیش و آدمخوار مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، میزان تغییرات نمره های دو گروه از پیش آزمون تا پس آزمون، محاسبه و با استفاده از آزمون تی مستقل مقایسه شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه آموزشی راهبرد های شناختی تأثیر معناداری در بهبود توجه پایدار و حل مسأله در دانش آموزان با تحول طبیعی داشته است (۰۵/۰ > p) اما این معناداری در آزمون های فراخنای ارقام و ردیابی دیده نشد (۰۵/۰ < p). نتیجه گیری: می تواند مورد توجه قرار گیرد و مطالعات گسترده تری برای تعمیم نتایح پیشنهاد می شود.. برنامه آموزشی تقویت راهبرد های اجرایی می تواند موجب بهبود کارکرد های شناختی پایه و سطح عالی، از جمله کارکرد های توجهی و برنامه ریزی در دانش آموزان شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با مواجهه، با طرح واره درمانی همراه با مواجهه، بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افراد مبتلا به اختلال وسواس-جبری به مرورزمان درگیر اضطراب، استرس و افسردگی می شوند که خود می تواند مانع از پیشرفت درمان باشد. بر این مبنا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با مواجهه با طرح واره درمانی همراه با مواجهه بر اضطراب، استرس و افسردگی بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری به انجام رسید. روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری در سال 1402 در اصفهان بود. شصت نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (در هر گروه 20 نفر) گمارش تصادفی شدند. گروه های آزمایش هشت جلسه 60 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش همراه با مواجهه و طرح واره درمانی همراه با مواجهه دریافت کردند. در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی لاوبوند (1995) استفاده شد. فرضیه ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره ارزیابی شدند. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که اثربخشی هر دو درمان بر اضطراب، استرس و افسردگی به طور جداگانه، در مقایسه با گروه کنترل معنا دار است (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش طرح واره درمانی همراه با مواجهه تأثیر بیشتر بر کاهش اضطراب و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با مواجهه تأثیر بیشتر بر کاهش استرس شرکت کنندگان داشته است؛ و تأثیر هر دو درمان بر افسردگی یکسان است. این نتایج بر اهمیت انتخاب درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری تأکید دارد و به بهبود راهبردهای درمانی کمک می کند.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری در پیش بینی خودکشی با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
102 - 114
حوزههای تخصصی:
خانواده یک کانون فرهنگی- اجتماعی مهم به شمار می آید و نقش مهمی در پیشگیری از مسائل آسیب زای افراد در آینده دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه ساختاری گرایش به خودکشی، الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل ۲۳۷ نفر از زنان قربانی خشونت خانگی که به ۳ مرکز بهزیستی، اورژانس اجتماعی و اورژانس اجتماعی صدرا در استان فارس مراجعه کرده بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های فرزندپروری (PSI)، الگوی های ارتباطی خانواده تجدید نظر شده (RFCP)، افکار خودکشی بک (BSSI) و افسردگی بک نسخه دوم (BDI-II) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق نتایج الگوی ارتباطی همنوایی، سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه از طریق افزایش افسردگی منجر به افزایش گرایش به خودکشی، و الگوی ارتباطی گفت وشنود، سبک فرزندپروری مقتدرانه از طریق کاهش افسردگی منجر به کاهش گرایش به خودکشی می شود. به نظر می رسد تعامل و روش های تربیت ناسازگاری که والدین برای فرزندانشان در نظر می گیرند اثرات مخربی را بر رفتار، انتظارات و افزایش ریسک گرایش به خودکشی در آینده می گذارد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و اضطراب سخنرانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و اضطراب سخنرانی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1402-1403 در مدارس شهر خرم آباد بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه به صورت دو جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان شناختی-رفتاری ویلدرموت قرار گرفتند وگروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خود گزارش دهی درباره اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران (PRCS)، فهرست محرک-پاسخ اضطراب اندلر (1962) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری )01/0> (Pبین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب سخنرانی واعتماد به نفس به عنوان یک سخنران وجود داشت. درنتیجه می تولن گفت، درمان شناختی- رفتاری یکی از روش های مؤثر در ارتقای اعتماد به نفس به عنوان یک سخنران و کاهش اضطراب سخنرانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول است.